تمامی نشانههای ظهور در اصل نوعی خبر دادن از آینده به حساب میآیند که این خبر دادن از آینده هم تنها با عنایت خداوند علاّمالغیوب از طریق وحی، الهام یا دیگر راهها و با یک یا چند واسطه که شرایط نیل بدین منظور را فراهم کنند ممکن خواهد بود، چنانکه پیامبر(ص) و پس از ایشان ائمه(ع) از این ویژگی برخوردار بودهاند. این عقیده از نظر اسلامی مسأله ثابت شدهای است و در قرآن کریم هم چنین آمده است که:
عالم الغیب فلا یظهر علی غیبه أحداً إلاّ من ارتضی من رسول .
(خداوند) دانای غیب است و تنها آنها که مورد رضایت و پسند رسول باشند از آن باخبر میشوند.
از همین روست که شخص معصوم(ع) از حوادث آینده خبر داشته و میتواند الان از وقوع آن درآینده خبر دهد.
و امّا در مورد حوادث یا علاماتی که روایات از وقوع آنها پیش از ظهور خبر دادهاند و مدتها پیش از ظهور اتفاق میافتند، در واقع اگر بخواهیم آنها را هم از نشانههای ظهور بدانیم، باید توجه داشته باشیم که معصومین(ع) برخی از حوادث بزرگ و قابل توجهی راکه پیشاپیش از وقوع آنها به کمک وحی و الهام مطلع بودهاند آن را مرتبط با ظهور معرفی میکردهاند تا نسل معاصر آن حوادث و آنها که پس از چنین جریاناتی زندگی میکنند به صدق پیشگوییهای این اخبار توسط معصومین(ع) پی ببرند. و نسبت به وقوع دیگر حوادث اطمینان نسبی و قلبی پیدا کنند و چشم انتظار دیگر جریانات و در نهایت ظهور حضرت مهدی(ع) باشند. به عبارت دیگر هر چه این نشانههایی که مرتبط با ظهور عنوان شدهاند بیشتر محقق شوند، بینندگان و شنوندگان این اخبار از یک سو از صدق اینها به صدق دیگر اخبار که هنوز رخ ندادهاند پی میبرند و از سوی دیگر انتظار و التهاب قلبی آنها به امید دیدار آن یار سفر کرده شدت مییابد.
آن دسته از حوادثی هم که بلافاصله قبل از ظهور اتفاق میافتند از این جهت بر ظهور دلالت میکنند که خداوند متعال این حوادث را به عنوان نشانههای ظهور و برای جلب نظر مردم به جریان میاندازد؛ خصوصاً جمعیتی از مؤمنین مخلص و منتظر که چشم انتظار دیدار فجر مقدس هستند، از همین روست بعضی از علامات را که محدوده زمانی مشخصی دارند دال بر ظهور بیان شدهاند.
به عبارت بهتر میتوان گفت که بعضی از اخباری که معصومین(ع) فرمودهاند و اهل حدیث آنها را در کتابها و منابع حدیثی خویش ثبت کردهاند به عنوان این که پیش از آن حادثه محبوب و مطلوب رخ خواهد داد و جریان خاص آن خبر تا کنون رخ داده از این جهت است که یقین داشته باشیم چنین مطلبی را پس از نگارش آن منبع حدیثی به آن اضافه نشده و این خود بهترین دلیل برای صدق اینگونه احادیث است مضاف براینکه به طور ضمنی وجود حضرت مهدی(ع) را اثبات میکنند.
برخی از حوادثی که احادیث پیشاپیش از رخ دادن آنها خبر دادهاند و وقوعشان در کتب تاریخی پس از گذشت سالها به ثبت رسیده، (پیشگوییهای مطابق واقع ایشان) از این قرار است:
پیشگویی اول و دوم: انحراف و فساد بنیعباس
پیامبر(ص) و ائمه(ع) درباره ویژگیهای حکومت بنیعباس از جهت منحرف شدن آنها به سمت فساد و خروجشان از مسیر حق خبر دادهاند.
عبدالله بن عباس میگوید: پیامبراکرم(ص) به پدرم فرمودند: «عباس! وای بر فرزندان من از دست فرزندان تو و وای بر فرزندان تو از فرزندان من.» به ایشان عرض کرد: «یا رسولالله! آیا دستور میدهید که از زنان کنارهگیری کنم؟» حضرت فرمودند: «علم خداوند انجام یافته است قابل تغییر نمیباشد و انجام و تحقق امور به دست اوست و فرزندانم به این امر مبتلا خواهند شد.»
به خوبی میدانیم که دولت بنیعباس چه بر سر ائمه(ع) و دیگر فرزندان رسول اکرم(ص) در طول تاریخ آوردند و چه آوارگیها، تعقیبها و دستگیر شدنها و ستمهایی را از آنها چشیدند که مشهورتر از آن است که این روزها بخواهیم آن را به نگارش درآوریم ولی آنها که میخواهند اطلاعات بیشتری در این رابطه داشته باشند میتوانند به کتاب مقاتل الطالبیین نوشته ابیالفرج اصفهانی مراجعه کنند. مضاف بر این در برخی از روایات از فروپاشی حکومت بنیالعباس و از بین رفتن آنها خبر داده شده است. مثلاً امام باقر(ع) طی حدیثی میفرمایند:
«….. سپس بنیعباس به سلطنت میرسند و همواره در عیش و نشاط حکومت و وفور خوشیها خواهند بود تا اینکه در میان آنها اختلاف میافتد و پس از آن که دچار اختلاف شدند حکومت را از کف میدهند. »
لازم است به یاد داشته باشیم امام باقر(ع) پس از زوال سلسله بنیامیه به شهادت رسیدند و 18 سال بعد حکومت عباسیان بر مسلمانان مسلط شدند.
پیشگویی سوم: اختلاف اهل مشرق و مغرب
در ادامه حدیثی که از امام باقر(ع) نقل کردیم حضرت فرمودند:
و اهل مشرق و مغرب دچار اختلاف میشوند.
که نمونههای بسیاری برای این اختلاف در طول تاریخ میتوان یافت: مانند اختلاف اهل مشرق و مغرب برای تعیین مرزهای کشورهای اسلامی که این مسأله سابقه طولانی در میان مسلمانان دارد به طوری که بر مشرق عباسیان حکومت میکردند و بر مغرب یا همه اندلس اسلامی حکمرانان اموی. یا اینکه در شمال آفریقا(غرب) دولت فاطمیون را تأسیس کردند در هر دو حالت غرب از خلافت مشرق که در دست عباسیان بود، جدا شده بودند.
شاید هم منظور چیزی است که در عصر کنونی ـ از زمان جنگ جهانی دوم تا الآن ـ شاهدش هستیم که دو دولت بزرگ وجود داشتهاند به طوری که یکی مدعی زعامت (جمهوریها) در مشرق است و دیگری خود را فرمانروای غرب میشمرد به هرحال اختلاف را به هر کدام از این معانی یا معانی دیگر بگیریم این اختلاف میان شرق و غرب از جمله نشانههای ظهور است و همواره شاهدش بودهایم. به جانم قسم که این خود از معجزاتی است که صدق کل روایت را نتیجه میدهد و صاحب بیعت (حضرت مهدی(ع)) هم در این حدیث مطرح شده است.
در همان حدیثی که از غیبت نعمانی پیش از این طرح کردیم، آمده است:
قائم(ع) در سالهای فرد (1، 3، 5) قیام خواهند کرد.
و سپس فرمودند:
وقتی بنیامیه دچار اختلاف شوند و حکومتشان از دست برود سپس بنیعباس به سلطنت میرسند بهار حکومت و وفور عیش آنها دایمی نخواهد ماند و در بین آنها اختلاف افتاده و پس از این تفرقه حکومتشان بر باد میرود و اهل مشرق و مغرب دچار اختلاف میشوند، آری حتی اهل قبله هم (چنین خواهند شد)، همواره مردم سختی شدیدی به خاطر ترسی که بر آنها میگذرد، میمانند، تا اینکه منادی از آسمان ندا دهد. پس وقتی ندا داد که: «النفیر، النفیر» (کوچ کنید، کوچ کنید) به خداوند قسم گویی که به او مینگرم که در میان رکن و مقام با مردم بیعت میکند .
این سه پیشگویی اتفاق افتاده در تاریخ آن هم پس از بیان آن حضرت(ع) و نقل محدثین در منابعشان خود بهترین دلیل بر صدق صدور آن از معصوم(ع) است.
پیشگویی چهارم: انحراف جامعه اسلامی
پیامبر اکرم(ص) بارها از انحراف در رهبری اسلامی جامعه پس از خویش خبر دادهاند که از آن جمله این روایت است که ابن عباس نقل کرده که حضرت ضمن صحبتهایشان از معراج این مطالب را از جمله علایم ظهور برشمردهاند:
کافران، فرمانروای (مردم) میشوند و فاجران (ستمکاران) سرپرست و ظالمان هم آنان را یاری میکنندو فاسقان هم مشاوران آنها میشوند. در چنین زمانی سه خسف (فرو رفتن)پیش میآید: در مشرق، مغرب و جزیرهالعرب، بصره را هم یکی از نوادگان تو که زنگیها از او پیروی میکنند خراب میکند. تا انتهای حدیث.
و در حدیث دیگری چنین میفرمایند:
«…و پس از من، رهبرانی خواهند آمد که به هدایت من هدایت نگردند (از طریق من که هدایت است پیروی نمیکنند) و به سنت من هم رفتار نمیکنند، از میان آنها مردانی قیام خواهند کرد که قلبهایشان قلب شیطان است در کالبد انسان.»
این همان مسألهای است که پس از رسول مکرم اسلام(ص) رخ داد و حکومت براساس مصلحتها و یا به طور موروثی دست به دست شد. مصرف کردن انواع شرابها در کاخهای خلفای به اصطلاح اسلامی مطلبی بدیهی است و در منابع تاریخی زیادی مطرح شده است و شاید بهترین نمونه آن متوکل عباسی ـ لعنهاللهعلیه ـ است که یک مرتبه جمعیتی از سپاهیان ترک را به سوی خانه امام هادی(ع) فرستاد تا پس از حمله به آنجا، حضرت را شبانه به کاخ او منتقل کنند. آنها هم وقتی به منزل آن حضرت رسیدند. ایشان مشغول قرائت قرآن بودند. سپاهیان، حضرت را اسیر کرده و به سوی متوکل بردند و وقتی به مقابل او رسیدند، پیاله شرابی در دستش بود و مشغول نوشیدن بود که با دیدن حضرت ابهت امام او را گرفت و به ناچار حضرت را احترام کرده و در کنار خویش نشاند. پیاله شرابی راکه در دستش بود به حضرت تعارف کرد و ایشان هم فرمودند: «امیر! هرگز گوشت و خونم تا به حال به شراب آلوده نگشته است (از نوشیدن شراب) مرا معاف بدار.» او هم صرفنظر کرد. تا انتهای جریان (که البته نکات جالب توجه دیگری هم در این جریان وجود دارد که در اینجا فرصت و مجال طرح آنها نیست.)
پیشگویی پنجم : شورش صاحبالزنج
که از جمله آن احادیثی که در آنها صحبت از این شخص شده است حدیثی است که پیش از این از ابنعباس آوردیم. جریان صاحبالزنج و قومش در تاریخ از این قرار ثبت شده است که وی شخصی بود که در سال 255 ه.ق (مصادف با میلاد حضرت مهدی(ع)) قیام کرد. نامش علیبن محمد بود و علیرغم اینکه از حیث عقاید و تفکرات با اهل بیت(ع) اختلاف داشت، گمان میکرد که از علویان است. طی مدت 15 سال در جامعه چنان فسادی به راه انداخته بود که نهایتاً در سال 270ه.ق دستش را به قتلعام مردم آلوده کرد. علاوه بر انتساب خویش به علویان عمده مطلبی که در شورش خود روی آن تکیه میکرد این بود به طور اساسی به کارگران و طبقه زحمتکش جامعه، خصوصاً بندگان و غلامان تحت سرپرستی دیگران نظر داشت و از این جهت بود که به وی صاحبالزنج یا سرور بندگان لقب داده بودند. فسادی زیادی در جامعه اسلامی به پا کرد و دولت عباسی را به شدت به زحمت انداخت و ساکنان بصره و بسیاری دیگر از شهرها رابا قتل و غارت و سرگردانی (آوارگی) مردم تحت فشار قرار داد. این واقعه تاریخی هم خود دلیل بزرگی برای صدق حدیث و گوینده آن (علیهالسلام) میباشد.
پیشگویی ششم : ظهور علم در شهر قم
از جمله این احادیث، این مورد است که از امام صادق(ع) روایت شده که فرمودند:
کوفه از (حضور) مؤمنین خالی خواهد شد و علم از آن رخت برمیبندد همانندماری که به سوراخ (لانه) خویش خزیده باشد سپس در شهری که به آن قم میگویندنمایانمیشودوآنجامعدنعلموفضل میگردد بهطوریکههیچمستضعفیازلحاظ دینیروی زمین باقی نمیماند. حتی عروسان حجلهنشین که این جریان نزدیک ظهور قائم(ع) میباشد تا انتهای حدیث.
این موضوع در دهه گذشته پیش آمده است و عظمت امامان(ع) را زمانی متوجه میشویم که بدانیم امام از ظهور علم دینی در قم در حالتی خبر میدهند که حتی موقعیت مکانی این شهر در زمان ایشان هنوز ناشناخته بود و ساکنان آن هم بتپرست و آتشپرست بودند و پس از گذشت قریب 1200 سال مرکز مطالعات و شهر علم شیعه گشت.
این حدیث را در اینجا از این جهت ذکر کردیم که صراحتاً به هجرت علم از کوفه (نجف اشرف) به شهر قم بیش از قیام حضرت حجت(ع) اشاره میکند که به جهت ستمهای پادشاه و کشتار و رانده شدن علما (از آن دیار) که در آن زمان مشاهده میشود، میباشد.
بسیاری از حوادث و پیشگوییهای معصومین(ع) که تا به حال در تاریخ رخ دادهاند ازاین قرار است:
امام باقر(ع) در روایتی به جابربن یزید جعفی میفرمایند:
جابر! از زمین تکان نخور و هیچ دست و پا مزن تا اینکه این نشانههایی را که میگویم مشاهده کنی (البته) اگر آنها را درک کنی: اولین آنها اختلاف بنیعباس است که نمیبینم که تو آن را درک کنی ولی پس از مرگم از قول من این مطلب را نقل کن (و به دیگران بگو) و منادی که از آسمان ندا دهد و صدایی که از پیروزی حکایت میکند از سمت دمشق به شما برسد. قریهای (ده یا شهر) در شام که به جابیه مشهور است در زمین فرو برود بخش سمت راست مسجد دمشق فرو بریزد، از دین برگشتگانی از جانب ترکها سر به شورش بردارند و آشوبی هم از ناحیه روم به دنبال آن میآید، برادرانترکهمآنقدرمیآیندتابه جزیره میرسند و از دینبرگشتگانهمبهسویروم حرکت میکنند تا اینکه به رملهمیرسند جابر! آن سال غرب در کل زمین اختلاف زیادی میپراکند و اول مغرب زمین، شام است.
شیخ مفید هم در الارشاد خود فهرستی از نشانههای ظهور را ذکر کرده که از این قرار است:
«برای زمان قیام حضرت مهدی(ع) نشانههایی بیان شده و از حوادثی که پیش از قیام اتفاق خواهد افتاد به ما خبر دادهاند که از جمله آنها میتوان این موارد را ذکر کرد: شورش سفیانی، کشته شدن سید حسنی، تفرقه بنیعباس به خاطر پادشاهی و حکومت دنیایی، کسوف خورشید در نیمه ماه رمضان و خسوف ماه در آخر همان ماه که هر دو بر خلاف رویه عادی طبیعت است، فرو رفتن در بیابان، فرو رفتن در مشرق و فرو رفتن دیگری در مغرب، به همراه حرکت نکردن خورشید از ظهر تا نیمههای عصر، طلوع خورشید از مغرب و کشته شدن نفس زکیه در پشت کوفه 70 انسان صالح و شایسته دیگر، بریدن سر مردی هاشمی بین رکن و مقام. خراب شدن دیوار مسجد کوفه، ظاهر ونمایان شدن پرچمهای سیاهی از خراسان، قیام یمنی، ظاهر شدن شخصی مغربی در مصر و حکومت کردنش بر شام، فرود آمدن ترکها در جزیره و رومیان در ساحل، طلوع ستاره مشرقی که همانند ماه نورافشانی میکند و سپس چنان خم میشود که گویی دو سوی آن قرار است به هم برسند، سرخیای که در آسمان ظاهر میشود و در تمام افق پخش و منتشر میشود. آتش بزرگ و شدیدی که در مشرق نمایان شده و سه یا هفت روز در (جو و) آسمان باقی میماند. پایان سختیهای اعراب و حکومت کردنشان بر بلاد و خارج شدن از سیطره و سلطنت و عجمها. کشته شدن امیر مصر توسط ساکنان آن دیار، حرکت پرچمهایی که به سوی خراسان راهی میشوند، ورود سپاهی از سمت مغرب تاوقتی که با از بین رفتن سرگشتگی و حیرت آرامش یابد، نمایانی پرچمهای سیاه از مشرق به همان صورت، شکافتن و ترک خوردن فرات به طوری که آب وارد کوچهها و خیابانهای کوفه میشود، شورش 60 دروغگو که همگی ادعای نبوت میکنند و شورش 12 نفر از آل ابیطالب که همه ادعای امامت برای خویش دارند، سوزاندن مردی بلند مرتبه از پیروان بنیعباس میان جلولاء و خابقین، زدن پلی در آنجایی که آب میان مدینهالسلام و بغداد روان است، برخاستن بادی سیاه در ابتدای روز و زلزلهای که منجر به فرو رفتن بسیاری از آنها میشود. هراسی که دامنگیر اهل عراق و بغداد میشود و مرگ ناگهانی در آن و نقصان و کاهش اموال و جانها و بدنها و محصولات و یورش ملخها که در ابتدای آن و غیر آن ظاهر میشوند به طوری که به زراعت و غلات و همان مقدار کمی که مردم کشت کردهاند حملهور میشود و اختلاف میان دو دسته از عجمها و ریخته شدن خون بسیاری از آنها و شورش بندگان از اطاعت سروران آنها و کشتن ایشان و مسخ شدن دستهای از بدعتگزاران که به شکل میمون و خوک میشوند، و غلبه یافتن بندگان بر سرزمینهای مالکان و سروران، ندایی از آسمان که تمام اهل زمین آن را به زبان خویش میشنوند و صورت و سینهای که در آسمان در قرص خورشید برای مردم ظاهر میشود، و مردگانی که از قبرهایشان به دنیا برمیگردند و در آن (با دیگران) آشنا میشوند و به زیارت همدیگر میروند، سپس همه اینها به 24 باران که به وسیله آن زمین پس از مرگش زنده میشود ختم شده و برکات آن نمایان میگردد و پس از آن تمام آسیبها و بلایا از معتقدان به حق که از شیعیان مهدی(ع) هستند برطرف شده و از ظهور آن حضرت در مکه خبردار میشوند و برای یاری ایشان متوجه و راهی آنجا میشوند.»
بعضی از حوادثی که در این دو روایت ذکر و در تاریخ محقق شده را به طور گذرا بررسی میکنیم که البته کسانی که مایلند در این رابطه آگاهیهای بیشتری بیابند میتوانند به این کتابها مراجعه کنند:
1-کتاب الغیبه: شیخ اجل محمدبن ابراهیم بن جعفر نعمانی معروف به ابن ابی زینب، ایشان از علمای قرن سوم هجری و ازشاگردان ثقهالاسلام کلینی بودهاند که این اثر یکی از نفیسترین کتابهایی است که در این رابطه نگاشته شده است. شیخ مفید در الارشاد خود از وی ستایش کرده که نشانگر این است که تا آن زمان مؤلفی چون او نبوده است.
2-کمالالدین و تمامالنعمه : شیخ ابوجعفر محمد بن علیبن الحسین بابویه قمی معروف به شیخ صدوق (از علمای قرن چهارم هجری متوفی، 381 ق.)
3- کتاب الغیبه: شیخ ابی جعفر محمد بن الحسن طوسی، شیخ الطائفه (متوفی 460 ق.)
و اما پیشگوییهای محقق شده در این دو روایت :
1- روی کردن پرچمهای سیاه از ناحیه خراسان: با قیام ابو مسلم خراسانی تطابق دارد.
2- ظهور مغربی در مصر که شامات را تصرف میکند: شورش مغربی فاطمی که در سال 396 ق. در شمال افریقا اعلام دعوت کرد و پس از جنگ با شام بر آن مستولی شد.
3- فرود آمدن ترکها در جزیره: زمانی که خاک جزیره مدت طولانی تحت سیطره کومت عثمانی ترکی بود از سال 941 ق. آغاز شد تا زمان سقوط سلطنت آنها در سال 1335 ق. پس از اشغال بریتانیا در جنگ جهانی اول.
4- فرود آمدن رومیان در رمله: در لسان ائمه معصومین(ع) از اروپا به روم تعبیر میکردهاند و رمله نام منطقهای در شام و منطقهای دیگر در مصر است فلذا با استعمار فرانسه در مصر به رهبری ناپلئون بناپارت ۰
ماهنامه موعود سال ششم شماره 32