مسلخ عشق ، قیام و نهضت جاودانۀ حسینی(علیه السلام) (3)

مسلخ عشق ، قیام و نهضت جاودانۀ حسینی(علیه السلام) (3)

کربلا از زبان رسول خدا(صلی الله علیه واله)

روزی رسول خدا(صلی الله علیه واله) برای دخترش فاطمه(سلام الله علیها) که حسین(علیه السلام) را در حالی که طفلی بود در دامان داشت. شهادت حسین(علیه السلام) را شرح داد. حضرت فاطمه(سلام الله علیها) پرسید: ای پدر آن محلّی که فرزندم شهید می شود کجاست؟
حضرت فرمود: سرزمین محنت و غم بر ما و امّت ما.
مَوضِعُ یقالُ لَهُ کَربَلاء وَ هِیَ دارُ کَرب و بَلاء عَلَینا وَ عَلَی الاُمَّهٍ(بحارالانوار)
عَنِ أَلنَّبِی(صلی الله علیه واله) قال: … وَ هِیَ اَطهَرُ بُقاعِ الاَرض وَ اَعظَمُها حُرمَهُ وَ انّها لَمِن بَطحاءِ الجَنّهِ.
رسول خدا(صلی الله علیه واله) فرمود: کربلا پاک ترین بقعه روی زمین و از نظر احترام بیشترین حرمت را دارد، والحقّ که کربلا بهترین مکان های بهشتی است.

کربلا قربانگاه عشّاق

قالَ عَلی(علیه السلام): هذا… مَصارِعُ عُشّاقِ شُهَداءٍ لایسبِقُهُم مَن کانَ قَبلَهُم وَ لا یَلحَقَهُم مَن کانَ بَعدُهُم.
اینجا سرزمین کربلا، قربانگاه عاشقان و مشهد شهیدان است، شهیدانی که نه شهدای گذشته و نه شهدای آینده به پای آنان می رسند. (تهذیب)

عطر کربلا

قالَ عَلی(علیه السلام): واهاً اَیَّتها التُّربَه لَیَحشُرُنَّ مِنکَ قَومُُ یَدخُلونَ جَنَّهً بِغَیرِ حِسابٍ
علی(علیه السلام) خطاب به خاک کربلا فرمود: چه خوشبختی ای خاک! در روز قیامت قومی از تو بپاخیزند که بدون حساب و بی درنگ به بهشت روند.

تَلّ زینبیّه

تَل زینبیه نیز نام آشنائی در سرزمین کربلاست. تلّ به معنای تپّه و پشته برآمده از زمین است و می دانید که سرزمین کربلا ناهموار و دارای بلندی و پستی بوده. تپّه ای را که حضرت زینب(سلام الله علیها) برای خبرگیری از احوالات برادر بر بالای آن می رفت را تل زینبیه می گویند. هم اکنون در طرف غرب صحن حرم سیّدالشّهداء(علیه السلام) نزدیک در صحن، ساختمان و بنائی به این عنوان موجود است.

گودال قتلگاه

از سرزمین کربلا، غم بارترین محلّش، گودال قتلگاه است. محلّی که آخرین لحظات، حضرت امام حسین(علیه السلام): از اسب به زمین افتاد و شمرذی الجوشن، با خنجر، سر مبارکش را ازبدن جدا کرد. هم اکنون سردابی در بیرون حرم است که محلّ شهادت آن حضرت بوده و مزار مشتاقان آن بزرگوار می باشد.
ای پرچم کربـــــــلا به دوش زینـب
قربان تو و خشم و خروشت زینـب
تا موی سرت سپید شد از غم دوسـت
شد کــعــبه دل ســیاه پــوش زینـب
-شرح کوتاهی بر زندگانی زینب کبری(سلام الله علیها)
-برخی اظهارنظر صاحب نظران و اندیشمندان در مورد نهضت عاشورایی حسین(علیه السلام)
شرح کوتاهی بر زندگانی زینب کبری(سلام الله علیها)
ایشان دختر امیرالمؤمنین(علیه السلام) و حضرت زهرا(سلام الله علیها) بود که زمان رسول خدا(صلی الله علیه واله) متولّد شد. در دامان آنان پرورش یافت و سرآمد زنان عصرش شد کنیۀ آن حضر، امّ کلثوم و القاب ایشان عقیلۀ بنی هاشم، عالمه ی عابدۀ آل علی(علیه السلام) کامله و فاضله بود. او از جهت علم و تقوا، جمال و عفاف در میان زنان عصرش به راستی یگانه بود؛ چنان که از نظر دانش، امام سجّاد(علیه السلام) وی را دانشمندی آموزش نادیده، دانسته است و از نظر پارسایی و عبودیت، در شب یازدهم محرّم و در دوران اسارت با همۀ سختی ها و مشکلاتی که داشت نماز شب را فراموش نکرد.
زینب(سلام الله علیها) با پسر عمویش عبدالله بن جعفربن ابی طالب ازدواج کرد و از او دارای چهار فرزند شد وی علاقۀ شدیدی به برادرش حسین(علیه السلام) داشت و امام حسین(علیه السلام) نیز بدو احترامی شایسته می کرد و او را محرم اسرار و مورد مشورت خود قرار می داد.
حضرت زینب(سلام الله علیها) به حکم تکلیف الهی و اطاعت از فرمان امام(علیه السلام) و نیز عشق به برادر، با فرزندان خود همراه امام حسین(علیه السلام) به کربلا آمد و به کمک و دل داری اهل بیت(علیه السلام) پرداخت. او در روز عاشورا ناظر شهادت فرزند و برادران و سایر بستگان خویش بود. شس از آن با اسارت خاندان رسول(صلی الله علیه واله) سرپرستی کاروان اسرای اهل بیت(علیه السلام) را بر عهده گرفت و در کوفه و شام و مجلس ابن زیاد و یزید با سخنانش فساد بنی امیّه و جنایت هایشان را بر ملا و نام عاشورا و قیام کربلا را برای همیشه در اذهان مردم تثبیت کرد.
حضرت زینب(سلام الله علیها) پس از بازگشت به مدینه به افشاگری علیه یزید و حکومت بنی امیّه ادامه داد تا این که حاکم مدینه به دستور یزید آن را به مصر تبعید کرد و سرانجام در پانزدهم رجب سال62 هجری دار فانی را وداع گفت.
– برخی اظهارنظر صاحب نظاران و اندیشمندان آزادۀ جهان را در مورد نهضت عاشورایی حسین(علیه السلام)

لیاقت علیخان، نخستین نخست وزیر پاکستان:

« این روز 10(محرم) برای مسلمانان سراسر جهان معنی بزرگ دارد در این روز یکی از حزن آورترین و تراژدیک ترین وقایع روح واقعی اسلام اتّفاق افتاد، شهادت حضرت امام حسین(علیه السلام) در حزن، نشانۀ فتح نهایی روح واقعی اسلامی بود، زیرا تسلیم کامل به ارادۀ الهی به شمار می رفت، این درس به ما می آموزد که مشکلات و خطرها هر چه باشد، نبایستی ما پروا کنیم و از راه حقّ و عدالت منحرف شویم.»

جرج جرداق (دانشمند و ادیب مسیحی) :

«وقتی یزید مردم را تشویق به قتل حسین(علیه السلام) و مأمور به خونریزی می کرد. آن ها می گفتند: (چه مبلغی می دهی؟) امّا انصار حسین(علیه السلام) به او گفتند: ما با تو هستیم اگر هفتاد بار کشته شویم. ما می خواهیم در رکابت جنگ کنیم و کشته شویم.»

احمد محمود صبحی

«اگر چه حسین بن علی در میدان نظامی یا سیاسی شکست خورد امّا تاریخ هرگز شکستی را سراغ ندارد که مثل خون حسین(علیه السلام) به نفع شکست خوردگان تمام شده باشد. خون حسین انقلاب پسر زبیر و خروج مختار و نهضت های دیگر را در پی داشت، تا آن جا که حکومت اموی ساقط شد و ندای خون خواهی حسین(علیه السلام)، فریادی شد که آن تخت ها و حکومت ها را به لرزه درآورد.»

ادوارد براون (مستشرق معروف انگلیسی) :

«آیا قلبی پیدا می شود که وقتی دربارۀ کربلا سخن می شنود آغشته با حزن و اَلم نگردد؟ حتّی غیر مسلمانان نیز نمی تواند پاکی روحی را که در این جنگ اسلامی در تحت لوای آن انجام گرفت انکار کنند.»

چالز دیکنز (نویسندۀ معروف انگلیسی) :

«اگر منظور امام حسین(علیه السلام) جنگ در راه خواسته های دنیایی بود، من نمی فهمم چرا خواهران و زنان و اطفالش به همراه او بودند؟ پس عقل چنین حکم می نماید که او فقط به خاطر اسلام فداکاری خویش را انجام داد.»

آنطون بارا (مسیحی) :

«اگر حسین(علیه السلام) از آن ما بود، در هر سرزمینی برای او بیرقی برمی افراشتیم و در هر روستایی برای او منبری بر پا می نمودیم و مردم را با نام حسین(علیه السلام) به مسیحیت فرا می خواندیم.»

محمّد زغلول پاشا (در مصر ، در تکیه ایرانیان) :

حسین(علیه السلام) در این کار، به واجب دینی و سیاسی خود قیام کرده و این گونه مجالس عزاداری، روح شهامت را در مردم پرورش می دهد و مایۀ قوّت ارادۀ آن ها در راه حق و حقیقت می گردد.
«اللّهمَّ العَن اَوَّلَ ظالِم ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اخِرَ تابِعٍ لَهُ عَلی ذلِکَ»
در مسلخ عشق جز نکو را نکشند روبه صفتان زشت هو را نکشند

-محرّم در گذر تاریخ

1 محرّم
1- آغاز ایّام حسینی
2- ماجرای شعب ابی طالب

در بالا گرفتن قدرت اسلام پس از یعثت پیامبر(صلی الله علیه واله)، قریش پیمان نامه ای نوشتند و طیّ آن قرار گذاشتند با بنی هاشم تکلّم نکنند و با آنان هم سفره و هم نشین نشوند و معامله ننمایند و آنان را به گونه ای در فشار قرار دهند که پیامبر(صلی الله علیه واله) را به قریش تحوبل دهند تا آن حضرت را به قتل برسانند. حضرت ابوطالب(علیه السلام) بنی هاشم را به درّه ای که منتسب به آن حضرت بود برد، و اطراف آن را محکم کرده و برای حفظ جان پیامبر(صلی الله علیه واله) شبانه روز کمر همّت بست.

3- جنگ ذات الرّقاع

در سال چهارم هجرت-به تحریک کفّار قریش بین مسلمانان و قبایلی که اطراف مدینه زندگی می کردند و قصد محاصرۀ مدینه را داشتند جنگی در گرفت. پیامبر(صلی الله علیه واله) با 400 یا 790 نفر از مدینه بیرون رفتند. در این غزوه حضرت نماز خوف خواندند و جنگ تا سه روز طول کشید تا شرّ آنان دفع شد. این واقعه به قولی در 15 جمادی الاوّلی بوده است.(الوقایع و الحوادث)

4- اوّلین جمع آوری زکات

در روز اوبل محرّم پیامبر(صلی الله علیه واله) برای اوّلین بار مأمورانی را برای جمع آوری زکات و صدقات به اطراف مدینه فرستاد.(بحارالانوار)

5- امام حسین(علیه السلام) در راه کربلا

در روز اوّل محرّم امام حسین(علیه السلام) در قصر بنی مقاتل نزول اجلال فرمودند. و از عبیدالله بن حرّ جعفی دعوت به یاری نمودند، ولی او اجابت نکرد و بعداً پشیمان شد.

6- قیام مردم مدینه بر علیه یزید

در این روز در سال 63هـ. مردم مدینه برای قیام علیه یزید حرکت کردند. قضیه از آن جا آغاز شد که جمعی از اهالی مدینه به رهبری عبدالله بن حنظله به شام رفتند و دستگاه یزید و شراب خواری و قمار بازی و سگ بازی او را دیدند، و به مدینه بازگشته و مردم را از وضع فساد دربار اموی آگاه ساختند. با شنیدن این اخبار همگان بر خلع یزید اتّفاق نمودند، و به سرپرستی عبدالله علیه یزید قیام نمودند و افراد اموی ساکن مدینه را بیرون کردند. لشکر شام شساز اطّلاع از این قیام به طرف مدینه حرکت کرد و واقعۀ حَرِّه پیش آمد.(الوقایع و الحوادث)

7- کلام عاشورایی امام رضا(علیه السلام) (بحارالانوار)

مردم عرب در زمان جاهلیّت جنگ را در ایّام محرّم حرام می دانستند؛ ولی این امّت احترام این ماه از بین بردند و حرمت پیامبر(صلی الله علیه واله) را رعایت نکردند. در این ماه خون ما حلال دانستند، و هتک حرمت ما کردند و فرزندان و زنان ما را اسیر نمودند، و سراپردۀ ما را آتش زدند و اموال ما را غارت کردند و رعایت احترام رسول خدا(صلی الله علیه واله) را دربارۀ ما ننمودند. آسمان های هفتگانه و زمین ها در شهادت آن حضرت گریستند. چهار هزار ملک روز عاشورا برای نصرت آن حضرت آمده بودند و دیدند حضرت شهید شده است. لذا پریشان و غبار آلود به مجاورت آن قبر مطهّر مأمور شدند. تا حضرت قائم ظهور کند و از یاران او باشندو شعارشان «یا لَثارات الحسین» است.
اگر دوست داری که با ما در درجات عالی بهشت باشی محزون باش برای حزن ما و شاد باش در شادی ما؛ و بر تو باد به ولایت ما که اگر کسی سنگی را دوست داشته باشد خداوند متعال او را با همان سنگ محشور می کند… .

2 محرّم

1- ورود امام حسین(علیه السلام) به کربلا

3 محرّم

1- نامۀ امام حسین(علیه السلام) برای اهل کوفه
2- ورود عمربن سعد به کربلا

4 محرّم

1- فتوای شریح قاضی به قتل امام حسین(علیه السلام)

6 محرّم

1- یاری طلبی حبیب بن ظاهر از بنی اسد
2- اوّلین محاصرۀ فرات در کربلا
3- تراکم لشکر یزید در کربلا

7 محرّم

1- ملاقات امام حسین(علیه السلام) با ابن سعد
2- منع آب از امام حسین(علیه السلام)

8 محرّم

قحط آب در خیمه های حسینی

9 محرّم (تاسوعا)

1- محاصرۀ خیمه ها در کربلا
2- آمدن امان نامه برای فرزندان امّ البنین(علیه السلام)
3- درخواست تأخیر جنگ از سوی امام حسین(علیه السلام)
4- آمدن لشکر تازه نفس به کربلا
5- خطابۀ امام حسین(علیه السلام) برای اصحابش

10 محرّم (شب عاشورا)

1- شهادت امام حسین(علیه السلام)
2- شهادت حبیب بن مظاهر اسدی کوفی
3- شهادت مسلم بن عوسجه
4- شهادت حرّ بن یزید ریاحی
5- شهادت جون مولی ابی ذرالغفاری
6- شهادت همسر وهب، به دست رستم غلام شمر
7- شهادت شبیه ترین مردم به رسول خدا(صلی الله علیه واله)، علی اکبر(علیه السلام) فرزند بزرگ سیّدالشهداء(علیه السلام) عموی والامقام حضرت صاحب الامر(عج).
8- شهادت قاسم بن الحسن(علیه السلام)
9- شهادت عبدالله بن الحسن(علیه السلام)
10- شهادت قمر منیر بنی هاشم حضرت عبّاس بن علی بن ابی طالب(علیه السلام)
11- شهادت مولانا الرضیع باب الحوائج علی اصغر(علیه السلام)
12- آمدن ذوالجناح با یال و کاکل خونین به سوی خیمۀ فاطمیات برای آوردن خبر شهادت آن حضرت.
13- ماتم و ناله و گریه پردگیان حرم بر سیّدالشهداء(علیه السلام) و اولاد و بستگان و اصحاب آن حضرت.
14- غارت اموال از خیام امام حسین(علیه السلام)
15- فراز فاطمیات و علویات در بیابان ها بعد از شهادت آقا و سرورشان اباعبدالله(علیه السلام)
16- غارت کردن لباس و زره و … از بدن مطهّر شهدای کربلا.
17- جدا شدن سرهای مطهّر امام حسین(علیه السلام) و اهل بیت و اصحاب آن حضرت.
18- به آتش کشیدن خیمه های آل الله، فرزندان رسول خداو علی مرتضی وفاطمۀ زهرا(سلام الله علیها)
19- شهادت دختران کوچک در کنار خیمه ها.
20- گریه و ماتم بر سیّدالشهدا(علیه السلام) و عزای زمین و زمان، عرش وآسمان، جنّ و انس و ملک و حوش بر آن حضرت.
21- رأس مطهّر امام حسین(علیه السلام) در کوفه عصر عاشورا رأس مطهّر و نورانی امام حسین(علیه السلام) را توسّط خولی بن یزید اصبحی ملعون و حمید بن مسلم ازدی به کوفه فرستادند.
22- خونین شدن ریشه هر گیاهی که از زمین می کشیدند،از مصیبت عظمای آن روز.
23- قتل ابن زیاد
24- قیام حضرت مهدی(علیه السلام)
25- وفات اُمّ سلمه
ای که هستی شیعه مولا حسین هر زمان و هر مکان با شور و شین
دست خود بر سینه بگذار و بگـو هـذِهِ بَیتِـک حَــیبی یاحُسَــیــن

-تــوسّــل

توسّلات رایج :
قرآن مجید شهید را زنده معرفی می کند و صریحاً می فرماید به کسانی که در راه خدا کشته شده اند مرده نگویید بلکه آنان زندگانی هستند که شما نمی دانید (یعنی نوع حیات و زندگی پس از مرگ برای شما قابل رؤیت نیست). حال که بحث زنده بودن اولیای خدا بحثی قرآنی و روشن است پس اولیای الهی که کشته شدگان راه خدا می باشند در نزد خدا زنده و جاویدند و درخواست و تمنّا از آنان هم چنان که در زمان حیات شان معقول بود پس از وفات ظاهری آن ها نیز مقدور و معقول است.
نکته :
نکته ای که باید به بحث گذاشته شود این است که مخالفین توسّل، این کار را استمداد از غیر خدا دانسته و محکوم به شرک می دانند در حالی که هرگز توسّلات ما شخص رسول خدا(صلی الله علیه واله) با ائمّه به طور مستقیم مورد نظر نیستند و منظور از استمداد، مستقیماً طلب کمک از آنان نبوده است بلکه به خاطر قُربی که آن ها در پیشگاه خدا دارند واسطۀ فیض و رابطی جهت رساندن این پیام به خداوند می باشند مانند این که می گوییم :
« اللّهُمَّ اِنّی اَتَوَسَّلُ بِنَبِیِّکَ اِلَیکَ» خداوندا: من به وسیلۀ پیغمبرت به تو متوسّل می شوم. ونیز آنان صاحبان حقوقی هستند.
«اللّهُمَّ اِنّی اَسئَلُکَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّد…»خداوندا: من از تو مسئلت دارم به حقّ محمّد و آل محمّد که…
نکته ای دیگر
مخالفان توسّل، واسطه قرار دادن اولیاء خدا را تحت عنوان عبادت غیرخدا محکوم می دانند ولی باید بدانند که این کار هرگز با عنوان عبادت، صورت نمی گیرد و هم چنان که در میان عرف رایج است که برای رسیدن به محضر بزرگی از فردی که مقرّب اوست استفاده می کنند، در نزد خداوند هم جهت عرض نیاز، از صاحبان قرب و مقام استفاده می گردد:
«اَللّهُمَّ اِنّی اَسئَلُکَ وَ اَتَوَجَّهُ اِلَیکَ نَبِیِّ الرَّحمه…»من از تو درخواست می کنم و به تو متوجّه می شوم به وسیلۀ پیغمبرت که پیغمبر و نبی رحمت است…
همۀ آگاهان از قرآن می دانند که شیوۀ انبیاء الهی این بوده است که برای امّت خود در نزد خداوند طلب مغفرت و آمرزش می کردند و یا خود امّت از پیامبران خویش چنین درخواستی می نمودند و گاهی هم خداوند به پیامبرش می فرمود که برای آن ها طلب عفو و آمرزش کن: «…فَاعفُ عَنهُم وَ استَغفِر لَهُم…»از آنان درگذر و در حقّ آنان طلب آمرزش بنما.(سوره آل عمران،آیه195)
و گاهی انبیاء به برخی از گناهکاران وعده می دادند که برای آن ها در وقت خاصّی طلب آمرزش خواهند نمود.
«ساَستَغفِرُ لَکَ رَبّی اِنَّهُ کانَ بی حَفِیّاً»ابراهیم گفت: به زودی برای تو طلب آمرزش می کنم زیرا خدایم مهربان است.(سوره مریم،آیه47)
از همه مهم تر
از همۀ مطالب گذشته صریح تر این که خداوند متعال دستور می دهد که گروه با ایمان ولی گنهکار برای جلب مغفرت خدا به حضور پیامبراکرم اسلام(صلی الله علیه واله) بروند و از او تقاضا کنند که دربارۀ آنان طلب آمرزش کند که اگر پیامبر(صلی الله علیه واله) این کار را بکند خداوند گناهان آنان را می بخشد.
«وَ لَو اَنَّهُم اِذ ظَلَموا اَنفُسَهُم جاؤرکَ فَاستَغفَروا الله وَ استَغفَرَ لَهُم الرسولُ لَوَجَدُواالله تَوّاباً رَحیماً»
اگر آنان وقتی که بر خویشتن ستم می کردند نزد تو می آمدند و از خداوند طلب آمرزش می نمودند و پیامبر نیز برای آنان طلب آمرزش می کرد، خداوند را توبه پذیر و رحیم می یافتند.(سوره نساء،آیه64)

سیرۀ مستمرّه

همه می دانند که علّت اصلی و مؤثّر واقعی، خداوند بزرگ است و اگر کسانی در این راستا عملی انجام می دهند، واسطه و عوامل کار می باشند. در نتیجه اگر آن مؤثّر اصلی که شفا را در عسل قرار می دهد، اولیاء دین را واسطۀ فیض جهت برآوردن حاجات بندگان خدا قرار دهد، هیچ بُعدی ندارد، به علاوه که سیرۀ رایج و مستمر این بوده است که همۀ امّت ها از انبیائشان درخواست شفا در دنیا و شفاعت در آخرت می نموده اند و در آیات قرآن مجید، این درخواست ها منعکس می باشد.
نمونه ها
1- قدرت خارق العادّه ای که خداوند به حضرت عیسی(علیه السلام) می دهد تا حوائج مردم برآورده شود:
«وَ تُبدیءُ الاکمَهَ وَ الاَبرَصَ بِإِنی» تو به اذن من، نابینا و مبتلا به بیماری برص را شفا می دهی و مردگان را به اجازۀ من زنده می کنی.(سوره مائده،آیه110)
2- ملّت حضرت موسی(بنی اسرائیل) از او آب خواستند و کفتند: ما را سیراب کن. خداوند هم خطاب به او فرمود: که عصای خود را به صخره بزن تا سیراب شوند.
«وَ اَوحَینا اِلی موسی اِذا اِستسقاهُ قَومُهُ اَن اِضرِب بِعَصاک الحَجَر»
به موسی موقعی که قوم او از وی آب می طلبید، وحی کردیم که باعصای خود به صخره بزن.(سوره اعراف)

سیرۀ بزرگان

در زیارت جامعه کبیره که از زبان امام معصوم(علیه السلام) ذکر گردیده است. نقل شده است اوصاف اولیای دین و قدرت آنان و قربشان در پیشگاه خداوند.
مَن اتاکُم نَجی وَ مَن لَم یَأتِکُم هَلَکَ…
هرکس به سوی شما بیاید، نجات می یابد و هرکس به سوی شما نیاید، هلاک و نابود می شود.
مَن والاکُم فَقَد والَی الله وَ مَن عاداکُم فَقَد عادَی اللهَ…
هرکس دوستد دار شما باشد، به حقیقت که خدا را دوست می دارد و کسی که با شما دشمنی کند در حقیقت دشمن خداست…
مَن اَرادَ اللهُ بَدَءَ بِکُم…
هر کس ارادۀ خدا می کند به وسیله و با وساطت شما شروع می کند…
مَن قَصَدَ تَوَجَّهَ بِکُم…
هر کس تصمیمی بگیرد، متوجّه به سمت و سوی شماست.
گر نباشد مهر تو دل را نباشد ارزشیبرگ حاصل شود گل، چون کلاب آید برون

-فضیلت زیارت امام حسین (علیه السّلام)

زیارت امام حسین(علیه السلام)

عَن موسی بن جَعفَرِ(علیه السلام) : مَن زارَ قَبرَ الحُسَینِ(علیه السلام) عارِفاً بِحَقِّهِ غَفَرَ اللهُ لَهُ ما تَقَدَّمَ مِن ذَنبِهِ وَ ما تأخَّرَ
هر که زیارت کند قبر امام حسین(علیه السلام) را در حالی که حقّ آن جضرت را بشناسد، خدا گناه گذشته و آینده اش را می آمرزد.(امالی صدوق)
قالَ الصّادِقِ(علیه السلام): حَریمُ قَبرِ الحُسَینِ(علیه السلام) خَمسَهُ فَراسِخٍ مِن اَربَعهِ جَوانِبِ القَبر
امام صادق(علیه السلام) فرمود: حریم قبر مطهّر امام حسین(علیه السلام) از هر طرف، پنج فرسخ است.(محجه البیضاء)
قالَ الصّادِقِ(علیه السلام): اِنَّ اللهَ یَبدَءُ بِالنَّظَرِ اِلی زُوّارِ قَبرِ الحُسَینِ(علیه السلام) عَشِیَّهَ عَرَفَهُ قیلَ لَهُ: قَبلَ نَظَرِهِ اِلی اَهلَ المَوقِفِ؟ قالَ: نَعَم.
به راستی خدا در شب عرفه ، نخست نظر مرحمت به زائران قبر پاک امام حسین(علیه السلام) می کند، عرض شد: پیش از آن که به اهل موقف عرفات، نظر کند؟ فرمود: بله.(محجه البیضاء)
قالَ الصّادِقِ(علیه السلام): مَن زارَ قَبرَ الحُسَینِ لِیَومِ عاشوراءِ اَو باتَ عِندَهُ کانَ کَمَن اَستُشهِدَ بَینَ یَدَیهِ
هر که در روز عاشورا قبر شریف امام حسین(علیه السلام) را زیارت کند یا در کنار آن، شب را بماند، هم چنان است که در محضر آن حضرت به فیض شهادت رسیده باشد.(بحارالانوار،ج98)

زیارت اربعین

قالَ اَبو مُحَمَّدٍ العَسکَری(علیه السلام): عَلاماتُ المُؤمِنُ خَمسُ: صَلاهُ الخَمسینِ، زیارهُ الاربعینَ، وَ التَّخَتُّمُ بِالیَمین،وَ تَعفیر الجَبین، وَ الجَهرُ بِبِسمِ الله الرَّحمنِ الرَّحیم(وسائل الشیعه،ج10)
نشانۀ مؤمن پنج چیز است:
1- نمازهای پنج گانه واجب و مستحب 2- زیارت اربعین 3- انگشتر به دست راست کردن 4- برخاک سجده کردن 5- بسم الله را بلند گفتن.

کربلا ، آغوش فرزندان انبیاء

قالَ الصّادق(علیه السلام): زوُروُا کربلاء وَ لا تَقطَعوهُ فَانَّ خَیرَ اَولادِ الاَنبیاءِ ضَمِنَتَهُ
کربلا را زیارت کنید و این کار را ادامه دهید، چرا که کربلا بهترین فرزندان پیامبران را در آغوش خویش گرفته است.(چهل حدیث کربلا)

اگر مردم فضیلت زیارتش را بدانند

ارزش زیارت قبر حسین(علیه السلام) آن قدر بالاست که در وصف نمی گنجد و یادمان نمی رود که در طول تاریخ، مشتاقان این زیارت چقدر در این راه جان باختند و شهید شدند. همه ساله زائران حضرت اباعبدالله(علیه السلام) را به جرم زیارت قبر معشوقشان، شهید می نموده اند و دست و پا از آنان می بریدند و آنان را به زندان های مخوف می افکندندو… و در عصر حاضر و در دوران دفاع مقدّس ایران، دیدیم که جوانان ما چگونه به عشق زیارت به جبهه ها می رفتند و چگونه از پشت خاکریزهای خوف و خطر به سمت و سوی کربلا سلام می دانند و نوشته پیشانی بند آنان این جمله بود: (یا زیارت یا شهادت)
گویا امام باقر(علیه السلام) آن روز شرح حال این مشتاقان را بیان فرمود که گفت:
لَو یَعلَمُ النّاسُ ما فی زِیارَهِ قَبر الحُسین(علیه السلام) مِن الفَضلِ، لَماتوا شَوقاً
اگر مردم می دانستند چه فضیلتی در زیارت امام حسین(علیه السلام) است، از شوق زیارت می مردند.(ثواب الاعمال)
بحریست بحر عشق که هیچش کناره نیستآن جا جز آن که جان بسپارند چاره نیست

زیارت حسین(علیه السلام) از بهترین اعمال است

در میان کارهای مستحب، یکی از پرفضیلت ترین هایش زیارت امام حسین(علیه السلام) است که امام صادق(علیه السلام) فرمود:
زِیارَهُ قَبرِ الحُسَینِ بن عَلی(علیه السلام) مِن اَفضَلِ ما یَکونُ الاَعمالِ
زیارت قبر امام حسین(علیه السلام) از بهترین کارهایی است که می توان انجام داد.(مستدرک الوسائل)

شرط هم نشینی با پیغمبر و علی(علیه السلام)

حسین(علیه السلام) از رسول خدا(صلی الله علیه واله) و رسول خدا(صلی الله علیه واله) از حسین(علیه السلام) است. زنده و مردۀ آنان نیز یکی است و در نتیجه جلب رضای پیغمبر(صلی الله علیه واله) و علی(علیه السلام) ، حشر و نشر با فرزند عزیز آن ها یعنی امام حسین(علیه السلام) است.
قالَ الصّادِقُ(علیه السلام): مَن اَرادَ اَن یَکونَ فی جَوارِ نَبیِّ وَ جَوارِ عَلیِّ وَ فاطِمَهَ فَلا یَدعُ زِیارَهَ الحُسَیَنِ.
کسی که می خواهد در همسایگی پیامبر و در کنار علی و فاطمه باشد زیارت امام حسین را ترک کنند.(وسائل الشیعه،ج10)

زیارت حسین(علیه السلام) هم چون زیارت کعبه است

گاهی از زبان اشعار شنیده بودیم که از طواف کوی حسین(علیه السلام) با طواف کعبه برابری می کند. لکن چه خوبست که از ریشه آن که در روایات نهفته است، آگاه شویم.
قالَ مَولانا الرِّضا(علیه السلام): مَن زارَ قَبرَ الحُسَینِ(علیه السلام) بِشَطِّ الفُراتِ کانَ کَمَن زار الله.
کسی که قبر امام حسین(علیه السلام) را در کرانۀ فرات زیارت کند، مانند کسی است که خدا را زیارت کرده است.(مستدرک الوسائل،ج10)

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید