دلیل شیعه بر این که امامت عهدی است الهی و بر هر کسی که می خواهد قرار می دهد، چیست؟

دلیل شیعه بر این که امامت عهدی است الهی و بر هر کسی که می خواهد قرار می دهد، چیست؟

مقام ولایت وامامت اصل دین و رکن رکین اسلام است که درقرآن خداوندآنراعهد خویش خوانده است واین مقام از نظر شیعیان بعد ازرسول خدامخصوص امام و خلیفه ی پیامبر می باشد وآن کسی است که وظایف پیامبر (ص) (به استثنای مسأله آوردن شریعت) را بر عهده دارد. ومهم ترین این وظایف عبارتنداز:
1ـ تبیین مفاهیم قرآن کریم و حل معضلات آن «لتبین للناس ما نزل الیهم».[1] 2ـ بیان بقیه احکام شرعی و مسایل جدید.
3ـ حفظ مسلمین از تفرقه و اختلاف.
4ـ تربیت افراد جامعه.
5ـ برقراری عدل و امنیت.
6ـ حفظ مرز و مال و جان مسلمین. چنین شخصی به اعتقاد شیعه باید مورد عنایت خاص الهی، جامع علوم نبوی و مصون از خطاء و گناه باشدو بدیهی است تعیین چنین فردی(معصوم) از سطح علم و دانش امت فراتر است،[2] زیرا عصمت امری پنهانی است و جز خداوند که عالم به اسرار درونی است کسی از آن آگاه نیست پس تعیین امام باید به دست خداوند باشد.
دلایل فراوان عقلی و نقلی در مورد لزوم نصب امام توسط خداوند موجود است; به عنوان نمونه:

دلیل عقلی:
به یقین پیامبر گرامی اسلام ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ نسبت به رهبری امت بعد از رحلتش توصیه هایی داشته است و جامعه بشری را بدون رهبر و راهنما رها نکرده است و عقل نیز حکم می کندکه جامعه بشری بعد از رحلت پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلم             همانندعصرخودآن حضرت. برای رسیدن به کمال نیازمند رهبری عالم و     عامل است و اگر امام و راهنمای الهی دارای صفای باطنی و عصمت    نباشد انگیزه ای برای متابعت از او باقی نمی ماند.
شکی نیست که انسان های عادی مرتکب خطاء و اشتباه و گاهی مرتکب  معصیت می شوند اگر برای تفسیر قرآن و بیان احکام و مسائل جدید فرد معصومی نباشد لازم می آید انسان ها به حق و سعادت نرسند و از آن جا که غیر از خدا کسی نمی تواند پی به عصمت افراد ببرد. خداوند برای تأمین غرض (رسیدن به کمال و سعادت) بعد از پیامبر (ص) دوازده امام معصوم را فرستاده که در سایه علم و عصمت بشر را از لغزش و گمراهی نجات دهند و هر امامی در زمان خود به تفسیر و تبیین قرآن و احکام و مسایل جدید پرداخته تا نوبت به امام دوازدهم (ع) رسید که به خاطر عناد و کثرت دشمنان و مصالحی که خدا می داند به اذن الهی غایب شده است.
و در عصر غیبت هم وظیفه ی اصلی امامت را انجام می دهد چنان که در کتاب ینابیع الموده از پیامبر (ص) نقل شده: قسم به کسی که مرا به نبوت مبعوث کرده مردم از نور «امام عصر (عج)» استفاده می کنند گرچه او غایب است همان طوری که از نور خورشید استفاده می کنند گرچه در پس ابرها غایب باشد.[3]

دلیل نقلی:
1ـ قرآن مجیدبدون قیدوشرطی دستور داده است که«یا ایها الذین آمنوا اطیعوا الله واطیعوا الرسول واولی الامرمنکم…»[4] از خداوند و پیامبرو اولوالامر اطاعت کنید. شکی نیست که پیامبر (ص) معصوم بوده اند.این آیه می فهماند که اطاعت و پیروی از«اولی الامر» همان اطاعت و پیروی از خداورسول اوا ست زیرا بدون هیچ قید و شرطی به اطاعت ازآنان  پس ازاطاعت ازخداورسول امرشده است. لابدآنان هم معصوم هستند; که اطاعت شان در ردیف و بلکه عین اطاعت خدا و پیامبر قرار گرفته است باید معصوم باشند و گرنه قرآن حکم به اطاعت مطلق نمی نمود.چنان که در مورد والدین با اینکه سفارش زیاد کرده لکن قید و مرز آورده که «…و ان جاهداک لتشرک بی ما لیس لک به علم فلا تطعهما…[5]پدر و مادر اگربه تو دستور به شرک (ناروا) دادندازآنان اطاعت مکن.
وچون شناخت معصوم به عهده معصوم است، باید امام از جانب خدا و پیامبر معرفی شود و هر کسی را که خدا خواسته باشد و لیاقت و شایستگی آن را داشته باشد امامت را به او می دهد نه این که مردم او را تعیین کنند.زیرامردم ازشناخت معصوم عاجزند[6].
2ـ قرآن مجید می فرماید «و اذا ابتلی ابراهیم ربه بکلمات فاتمهن قال انی جاعلک للناس اماماً قال و من ذریتی قال لاینال عهدی الظالمین»[7] درین آیه صحبت از مقام جدید برای ابراهیم (ع) شده یعنی امامت و این غیر از نبوت است چون ابراهیم-ع- نبوت را قبل از امامت که در این آیه به آن تصریح شده است دارا بوده است زیرا این آیه مربوط به اواخر عمر حضرت ابراهیم (ع) است به دلیل این که سخن از ذریه (فرزندان) خود به میان آورده و خبر ولادت و فرزند دار شدن را ملائکه در اواخر عمر حضرت ابراهیم آوردندکه قرآن  تعجب همسر ابراهیم-ع-را اززبان او بیان نموده است : «یا ویلتا أألد و انا عجوز و هذا بعلی شیخاً ان هذا الشیء عجیب»[8]گفت ای وای برمن آیامن فرزند میاورم درحالی که پیرزنم.واین شوهرم پیرمرد است؟! !
علاوه بر دلیل سابق آیه ی مورد بحث می گوید وقتی ابراهیم از عهده ی تمام امتحانات موفق برآمد مقام امامت را به او دادیم و شکی نیست که ابراهیم (ع) در جریان امتحانات نظیر شکستن بت ها، هجرت به مکه و ذبح حضرت اسماعیل مقام نبوت را داشته.[9] از این دو آیه (اولوالامر و عهد) به وضوح دو مطلب به دست می آید:
الف) نصب امام یعنی همان اولوالامرکه سرپرست جامعه اسلامی و مرجع علمی و سیاسی و اجتماعی مردم بعد ازپیامبر می باشد؛از جانب خدااست.
ب) چنین شخصی باید معصوم باشد چون گنه کار حداقل بر نفس خودش ظالم است وعهد خدایعنی همان مقام امامت به ظالم نمی رسد.[10] قرطبی از مفسرین اهل سنت می گوید: جماعتی از علماء به این آیه (عهد) استدلال کرده اند که امام باید اهل عدل و احسان و فضل وقادر بر اقامه عدل باشد و بر همین اساس پسر زبیر و حسین بن علی رضی الله عنه بر خلیفه قیام کردند و اهل عراق و علمای آن ها بر حجّاج و اهل مدینه بر بنی امیه قیام کردند.[11] و فخر رازی هم می گوید: این آیه دلالت دارد که منصب امام و ریاست در دین به ظالمین نمی رسد.[12]

پی نوشت ها:
[1]. نحل/44.
[2]. سبحانی، جعفر، منشور عقاید امامیه، مؤسسه امام صادق (ع)، 1376، ص 167 ـ 165.
[3]. قندوزی حنفی، سلیمان بن ابراهیم ، ینابیع الموده، دار الاسوه، چاپ اول، 1416 هـ ق، ج3، ص238.
[4] نسا/59
[5]. عنکبوت/8.
[6] علامه طبا طبایی ,محمدحسین ,المیزان(ترجمه موسوی )جامعه مدرسین.بی تا.ج 4ص 620
[7]. بقره/124.
[8]. هود/73.
[9]. طباطبایی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان، بیروت، مؤسسه اعلمی، چاپ سوم، ج1، ص267.
[10]. شریف مرتضی، الثافی، تهران، مؤسسه الصادق، چاپ دوم، ج1، ص36.
[11]. ابی عبدالله محمد بن احمد قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، بیروت، دار احیاء تراث العربی، ج2، ص108.
[12]. فخر رازی، تفسیر کبیر، طبع سوم، ج3، ص37، سطر 4.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید