شکوه قیام عاشــورا (قسمت سوم)

شکوه قیام عاشــورا (قسمت سوم)

نویسنده: حجت الاسلام محسن قرائتی

جوانمردی و غیرت در کربلا
15- جوانمردی و غیرت، این جمله معروف است که شک کردند امام حسین (علیه السلام) هنوز زنده است یا شهید شد گفتند حمله کنید به خیمه ایشان دریای غیرت است اگر حتی یک نفس… یک سوال ایدئولوژی، آخرین سخن امام چه بود؟ دفاع از ناموس، نهی از منکر، دفاع از مظلوم، بعد می گوید (إن لم یکن لکم دین فکونوا احراراً فی دنیاکم) این خیلی مهم است یعنی اگر می خواهی امر به معروف و نهی از منکر کنی لازم نیست که بگویی تو که حزب اللهی هستی ممکن است حزب اللهی نباشد بگو انسان که هستی، اگر دین ندارید بابا آزاد باشید، مسلمان نیستی ایرانی که هستی خدا را دوست نداری خودت را که دوست داری وطن را که دوست داری یعنی برای جلوگیری از فساد لازم نیست که از قلاب ایمان استفاده کنید از هر قلابی می توانید استفاده کنید مثلاً کسی فحش می دهد بگویی فحش حرام است می گوید برو بابا آقا شیخ حرام حرام در آورده ای، بگوئیم آقا تو دانشمند هستی تو تحصیلکرده هستی این حرف قشنگ آدم تحصیلکرده نیست اگر می دانی که کلمــه تحصیل را مطرح کنی فحش نمی دهد اینجا نگو تو مگر مومن نیستی اینجا شرعاً حرام است از مدرک بگو، بگو تو که فوق لیسانس هستی فوق لیسانس که نباید این حرف را بزند امام حسین (علیه السلام) به ما یاد داد جلوی فساد را بگیرید حتی اگر از اهرم دین استفاده نشد از هر چی شد استفاده کن. جامعــه ما باید جامـــعـه سالم باشد هر چی شد از راه دین و هر چی هم شد از راه علم هر چی شد از راه عقل و هر چی شد از راه عاطفه.

برخورد های عاطفی و انسانی قرآن با مردم
قرآن گاهی وقتها برای اینکه پول مردم را در بیاورد یعنی به مردم بگوید که کمک کن گاهی می گوید بابا جهنم پول نمی دهی «فَتُکْوَى بِهَا جِبَاهُهُمْ وَجُنُوبُهُمْ» التوبه/35 فلز داغ را داغ می کنند می گذارند به پیشانی ات و می گویند «هَذَا مَا کَنَزْتُمْ» التوبه/35 این همان پولهایی بود که قایم کرده بودی گاهی افراد را از جهنم می ترساند.
گاهی افراد را تشویق می کند می گوید اگر پول بدهی مثل دانه ای است که می کاری هفت تاخوشه می دهد و هر خوشه صد تا دانه می شود هفتصد گاهی می گوید بابا گیرم قیامت را قبول نداری تشویق هم نمی خواهد تو آدم که هستی «یَتِیمًا ذَا مَقْرَبَهٍ» البلد/15 یتیم فامیل تو است «مِسْکِینًا ذَا مَتْرَبَهٍ» البلد/16 بابا روی خاک نشسته است تو دو تا قالی روی هم انداخته ای او روی خاک نشسته است تو چند تا چمدان لباس زیادی داری او دارد می لرزد بحث ایمان نیست یعنی خداوند برای اینکه به فقرا کمک کنیم حتی از مسائل روانی استفاده می کند می گوید از اینهایی که زکات می گیری «وَصَلِّ عَلَیْهِمْ إِنَّ صَلَاتَکَ سَکَنٌ لَهُمْ» التوبه/103 وقتی پیغمبر به آنها دعا می کند دعای پیغمبر برای کسی که پول داده و زکات داده است آرامبخش است اگر با تشکر تلفنی این شارژ می شود او را شارژ کن خلاصه باید کار خیر بشود.
از طریق دین شد چه بهتر اگر نشد از طریق علم… یکوقت می گوئیم سیگار حرام است مثل اینکه بعضی از مراجع هم فرموده اند کسی که سیگاری نیست با دود خودش را سیگاری می کند به بقیه ظلم می کنی به خودت ظلم می کنی هوا را آلوده می کنی که چی؟ یکوقت می گویی آقا ما کاری به حلال و حرامی آن نداریم، این آهنگ حلال است؟ ما کاری به حلالی و حرامی آن نداریم من مخ ام را در اختیار این خواننده نمی گذارم چون مخ من حیف است اگر با مخ ام فکر کنم بهتر از این خواننده می توانم مسائل را درک کنم من یک دانشجو هستم من یک دبیرستانی هستم من بهتر می توانم فکر کنم چرا مخ ام را در اختیار این خواننده قرار دهم مگر همه حلالها را باید ما انجام بدهیم پس ببینید گاهی می گوئیم آهنگ حرام است گاهی می گوئیم تو حیف هستی گاهی می گوئیم بده خدا به تو می دهد گاهی می گوئیم بابا بده فامیل تو است روی خاک نشسته است از همه امکانات برای رشد خوبی ها ما باید استفاده کنیم. امام حسین (علیه السلام) فرمود شما حر باشید یعنی مرد باشد….

قیام امام حسین (علیه السلام) برای اصلاحات
16- مسئله اصلاح گری، ببینیم اصلاح گر کی است بعضی ها گفتند ما خواهان اصلاحات هستیم امام حسین (علیه السلام) فرمود من اصلاح طلب هستم، طرفدار اصلاحات، فرمود (خرجت) من از مدینه آمدم کربلا برای چی؟ (لطلب الاصلاح) من می خواستم اصلاح کنم برای طلب اصلاح، چی را می خواستی اصلاح کنی؟ (فی امت جدی) اصلاحات… رهبر خط اصلاحات باید امام حسین… امام حسین چه کرد اگر خط ما به خط امام حسین (علیه السلام) می خورد ما هم طرفدار اصلاحات هستیم اما اگر کلمــه اصلاحات را گفتیم اما کار دیگری کردیم این خودش یک نفاق است که آدم بگوید بیا تو را ببوسم بعد گاز بگیرد بگوید بیا مهمانی بعد به او سم بدهد لفظ لفظ حسینی باشد عمل عمل… به قول مقام معظم رهبری فرمود اصلاحات آمریکایی یعنی اصلاحاتی که آمریکا شاد بشود ما… من خیلی لذت می برم تا الان که خدمت شما نشسته ام در آستانـــه شصت سال هستم هنوز یک کلمه پیدا نکرده ام که یک حرف نو داشته باشد هر که هر حرف زیبائی دارد ما بهتر آنرا در قرآن داریم مثلاً سخن از سازندگی می شود سازندگی کار خوبی است اما قهرمان سازندگی ذوالقرنین است سدی ساخت که چند قرن میخ توی آن فرو نرفت.
گفتگو با ملت ها با تمدن ها حرف خوبی است ولی باز هم قرآن پیشقدم است چون تمام (قالوا) (قل)، (قالوا) یعنی آنها گفتند (قل) یعنی تو هم بگو این گفتگوی تمدن هاست. هر کسی هر حرفی می زند رهبرش یا قرآن است یا اهل بیت، چرا از خودم بگویم امام رضا (علیه السلام) به دو نفر فرمود (شرقا او غربا) به شرق بروید یا به غرب بروید کسی حرف نو برای زدن ندارد جز اینکه ما قبل از او زده ایم امام رضا (علیه السلام) فرمود حرفی که می زنم اگر تعجب می کنید شما از امام رضا هم تعجب نکنید به من بگوئید که این حرف نو را از کجا در آورده اید تا من بگویم این حرف نو از کدام آیـــه قرآن است یعنی هیچکس حرف نو ندارد جز اهل بیت و اهل بیت هم فرمودند حرف نو ما از قرآن است این خیلی جالب است.
17- استفاده از ابزار مشروع و قانونی، شخصی حرف هرزه ای به امام حسین (علیه السلام) زد، خدایا عذاب او را زیاد کن، یک جسارت کرد یکی از یاران امام سوخت نزدیک حضرت رفت و گفت آقا بزنم توی دهانش تیر اندازی کنم حضرت فرمود بنشین و تیر اندازی نکن (لا ترمی فإنی اکره عن ابدئه بالقتال) بحار ج5ص5 من نمی خواهم که به من بگویند اولین تیر انداز حسینی ها هستند بگذارید اگر آنها تیر اندازی کردند ما جنبـــه دفاعی داشته باشیم نه جنبــــه تهاجمی.
18- بی رغبتی و زهد در دنیا، سادگی و زهد، توی جمهوری اسلامی اول انقلاب خیلی زندگی ها ساده بود روز به روز دارد تجملات اضافه می شود میزها مبل ها ماشین ها دکورها و اینها… (حتی فیلم های تلویزیون تمام خواستگاری ها و نامزدیها و عروس و داماد ها در خانه های قشنگ و… ما توی همین جمهوری اسلامی کسی را داریم که دو دور وزیر بود الان هم از چهره های بسیار عزیز است پاسدارش می گفت ما یک شب دیدیم خانـــه ایشان بیش از قاعده مهمان آمد مثلاً مهمانی ایشان ده نفره و پنج نفره بود یک شب دیدیم ایشان سی و پنج تا مهمان داشت ولی ما نفهمیدم چیه؟ گفتیم آقای وزیر مثل اینکه امشب سر شما شلوغ بود گفت دخترم عروسی اش بود عقد دخترم بود گفتیم اِه! یعنی عقد دخترش در حدی بود که پاسدارهایش فهمیدند ایشان مهمانهایش بیشتر است ما این رقمی هم داشته ایم حالا آقا تالار بگیر چی بگیر حالا در حد معقول طوری نیست چشم و هم چشمی… ازدواج را برده به سمتی که… حالا انشاء الله اگر من زنده باشم محرم و صفر تمام بشود من می خواهم چند ماه راجع به ازدواج آسان حرف بزنم حرفهای استاتید دانشگاه را گرفته ام حرفهای کتابها را گرفته ام خودم مطالعه کرده ام خیلی اطلاعات جمع کرده ام شاید یک… الان ازدواج فقط شده مال بچه پولدارها فقرا دیگر آه می کشند اینکه ازدواج نشد ازدواج اسلام غیر از ازدواج ما است یعنی ما خیلی داریم منحرف می شویم.)
در زیارت نامه می خوانیم (کنت زاهداً فی الدنیا) حسین جان! در دنیا زاهد بودی (و همتک عن زینتها مصروفه) همت تو از زینت دنیا منصرف شد البته آدم یک ذره یک ذره اینطور می شود مثلاً من فکر می کنم که اگر با پیکان بروم این توهین به من است فکر می کنیم فکر می کنیم همه اش خیال است.

کسب آگاهی و اطلاعاتی سیاسی
19- یکی از زیبائی های کربلا جنگ یک جنگی بود که… کسب اطلاعات، آگاهی به امور سیاسی و اطلاعاتی، این هم یکی از زیبائی های کربلا بود چون امام حسین (علیه السلام) به محمد حنفیه برادرش گفت تو کربلا نیا و مدینه باش (علیک أن تقیم بالمدینه) لازم است تو در مدینه بمانی (فتکون لی عیناً علیهم و لا تخفی عنک شی من امور) تو چشم من باش وهیچی از امور مدینه از من مخفی… یعنی لحظه به لحظه کارهایم را… ما در اسلام سه رقم اطلاعاتی داریم اطلاعاتی داریم اطلاعات عمومی و مردمی اطلاعات با ابلاغ اطلاعات ویژه، اطلاعات عمومی، در نهج البلاغه داریم که حضرت امیر (علیه السلام) به استاندارش می گوید (بلغنی) یعنی به من گزارش داده اند که تو همچین کاری کرده ای، (بلغنی) یعنی به قول آقای شهید رجایی اطلاعات سی و شش میلیونی، یعنی همه مردم اطلاعاتی باشند اگر یک خانمی دید که شوهرش هروئین رد و بدل می کند این را اطلاع بدهد به مواد مخدر نگوید این شوهر من است نانش قطع می شود بابا تو می روی نان خودت را قطع کنی جوانهای مردم نابود می شوند همه ما باید نسبت به مسائل عمومی اطلاعات بدهیم به اهل آن.
دومی را بگویئم مأموریتی، کسانی که از وزارت اطلاعات حقوق می گیرند از حراست از نمی دانم… از حفاظت اطلاعات، اصلاً پول می گیرد حقوق می گیرد اینرا می گوید (وابعث العیون) یعنی یک چشم هایی را انتخاب کن که بروند گزارش تهیه کنند یک اطلاعات ویژه داریم نهج البلاغه داریم (عینی بالمغرب) یعنی چشمی که در مغرب دارم یعنی یک بازرش ویژه، عیون جمع عین است یعنی هم بازرس حقوق بگیر داریم هم بازرس ویژه داریم هم بازرس مردمی. یعنی معنای حزب اللهی این نیست که آدم دستش را هم بگذارد و از هیچی خبر نداشته باشد باید انسان هم ریز مسائل را بداند و هم… (آخر ببینید مسافرهای زمینی تپه ها واینها را می بینند مسافرهای هوایی توی هواپیما قله ها را می بینند دیگر از این جاده های فرعی غافل هستند آن کسی که می خواهد عمیق باشد باید هم راههای فرعی و ریز را بلد باشد هم قله های… یعنی باید هم توجه به مسائل داخلی و خارجی داشته باشد. لذا داریم اگر مجرمی در یک کشوری جنایت کرد فرض کنید یک مسلمانی در اتریش جنایت کرد می فرماید که در اتریش به او شلاق نزنید برای اینکه مردم نگاه می کنند می گویند این مسلمان یک کاری کرده چون آبروی کشور اسلامی می ریزد اینرا ببرید توی کشور اسلامی بزنید دستش را قطع بکنید اما بگذارید آبرویمان پیش بیگانه ها نرود دست دزد را باید قطع کرد حتی می گوید «وَلْیَشْهَدْ عَذَابَهُمَا طَائِفَهٌ مِنْ الْمُؤْمِنِینَ» النور/2 در مواردی هم باید که روبروی مردم شلاق زد ولی خودیها بفهمند بهتر از این است که بیگانه ها بفهمند ولی من نمی دانم این افرادی که مختصر چیزی را روی اینترنت می گذارند و به همه دنیا پاس می دهند آقا ما رفتیم دارو گیرمان نیامد ما رفتیم تخم مرغ گران شده تا یک مسئله جزئی هست تنها وقتی که با این… آخر اینرنت یعنی دیوارها را برداشته اند همه خانه ها به هم سوارخ شده همه دنیا به هم سوراخ شده است هر کس هر چی دارد می تواند به همه بگوید خیلی خوب تکنولوژی است و ما هم استفاده می کنیم بنده هم خودم اینترنت دارم یعنی سایت دارم ولی استفاده از تکنولوژی یک مسئله است آبروی نظام را ریختن یک مسئله ای دیگر است انسان حق ندارد آبروی خودش را بریزد حدیث داریم شما حق نداری که بگویی من بدبخت و ضعیف حالا با خدا مناجات می کنی بگو المسکین الفقیر الحقیر اما آقا می دانی چی شد ما دیشب گوشت مان سوخت چرا می گویی؟ سوخت که سوخت چون خانم تا به شما نگاه می کرد فکر کرد که یک خانم حسابی هستی حالا فهمید که یک خانمی هستی گوشت را می سوزانی یعنی خودت خودت را… یعنی حدیث داریم خدا اجازه نمی دهد که مؤمن خودش آبروی خودش را بریزد آنوقت شما اجازه می دهی که آبروی نظام را بریزی بخاطر اینکه… عیب که داریم)

شیوه برخورد ما با مشکلات نظام
ممکن است که نظام ما مشکلاتی داشته باشد مسئولین آن ممکن است مشکلات داشته باشند عادی اش ممکن است مشکلات داشته باشند ولی نقل مشکلات به دیگران درست نیست ما داریم که امر به معروف بکن نهی از منکر بکن اما تضعیف… من جمله ای هست توی تلویزیون گفته ام ولی چون مال چند سال پیش است اجازه بدهید که تکرار کنم طوری نیست این جمله یادتان نرود بخصوص دانشجوها خواهش می کنم این سه تا کلمه را می توانید حفظ کنید.
توجیه حماقت است، این جمله مال آقا شیخ علی صفائی است بنام عین صاد توی کلماتش حرفهای درخشنده ای داشت می گفت توجیه حماقت است آقا همه مسئولین عادل هستند همه با تقوا هستند همه زاهد هستند نه خیر این خبرها نیست خود بنده که رئیس نهضت سواد آموزی هستم اگر بگویند عیب هایت را بنویس شاید پنجاه تا عیب خودم از خودم بگیرم بعضی ها دسته گل هایی آب می دهند رئیس جمهور یونسکو رئیس جمهور فرانسه زنگ زد به رئیس جمهور ایران تلفنی از نهضت سواد آموزی تشکر کرد بعد هم سفیر آمد یک لوح به ما بدهد جشن هم گرفتند سفرا آمدند تصادفاً آنجا لوح گم شده بود نوار هم بناست سرود بخوانند نوار هم خراب شد قاری هم دیر کرد اصلاً همه دست به دست هم داد آن جلسه بد شد ولی هر کس هم نگاه می کنی… کسی هم تقصیر نداشت بد شد یک بار هم گاز قطع می شود هم برق قطع می شود هم بچه می افتد هم دست آدم می رود لای در یکباره می بینی همه به هم ور می شود گاهی یک چیزهایی پیش می آید توجیه نکنید حماقت است.
تضعیف جنایت است، ما بیائیم بگوئیم حالا که فلانی فلان عیب را دارد پس بیائیم نظام را تضعیف کنیم توی انتخابات به نظام رئیس جمهور رأی ندهیم به وکیل رأی ندهیم پایمان را کنار بکشیم به شورای اسلامی رأی ندهیم نماز جمعه نرویم جماعت نرویم تضعیف کنیم ما چند هزار جوان شهید و جانباز و اسیر دادیم این جمهوری گران تمام شده مگر می شود که تضعیف کرد جنایت به خون شهداست.
تکمیل رسالت است، رسالت ما این است که بیائیم عیب ها را برطرف کنیم توجیه حماقت است تضعیف جنایت است تکمیل رسالت است رسالت ما این است که بیائیم با امر به معروف خوبی ها را تکمیل کنیم با نهی از منکر جلوی بدی ها را بگیریم تذکر بدهیم به افراد که آقا این کار را بکنید این کار را نکنید.

بهره گیری از همه امکانات در قیام عاشورا
20- یکی از زیبائی های که امام داشت ضمن اینکه رفت کربلا و می دانست که شهید می شود باید از این خون حداکثر استفاده را بکند، استفاده حد اکمل، بهترین بهره گیری، بعضی ها هستند امکانات دارند اما خوب بهره گیری نمی کنند امام حسین (علیه السلام) قبل از اینکه بیاید مکه و کربلا وقتی یزید به حکومت رسید به فرماندار مدینه گفت از امام حسین (علیه السلام) بیعت بگیر امام فهمید که… در مسجد نشسته بود گفتند آقا دارالعماره شما را احضار کرده است باید بیائید امام فهمید که معاویه مرده و یزید به حکومت رسیده است به فرماندارش گفته بیعت بگیر بعد گفته بود فرماندار اگر امام بیعت نمی دهد توی خانه او را ترور کن بکش امام فرمود (فدعا بجماعه) یک جماعتی را دعوت کرد از یارانش (من اهل بیته و موالیه) از دوستان و فامیل هایش دعوت کرد (و کان ثلاثین رجلا) اینها سی نفر بودند گفت شما سی نفر (و امرهم بحمل السلاح) فرمود شما اسلحه بردارید من می روم دارالعماره (فاجلسوا الباب) شما پشت دیوار بنشینید و کمین بگیرید (فان سمعتم صوتی قد علی) اگر صوت من را شنیدید، اگر دیدید که نعره کشیدم (فادخلوا علی لتمنع علی) از دیوار بپرسید تو که جلوی کشتن من را… امام حسین (علیه السلام) حرفی ندارد که کشته بشود اما نمی خواهد توی اتاقی کشته بشود که هیچ خبری… گفت بگذار بروم مکه دو سه ماه مکه ماند تا حاجی ها آمدند سخنرانی کرد صد و بیست و پنج روز در مکه سخنرانی کرد اصلاً نگفته رفت مردم دیدند که امام نیست چی شده؟ دیروز دالعماره امام را احضار کرده از دیشب تا حالا نیست مثل اینکه مردم ببینند امام در جماران نیست مقام معظمی در محل خودش نیست به هیچکس هم نگفت نگفته رفت تا ول وله… یکوقت می گویم آقا بنده بروم یک تلفن جواب بدهم و برگردم شما آرامش دارید چون می گوئید قرائتی رفت تلفن جواب بدهد اما یکوقت میکرفن را پرت می کنم و می روم و به کسی هم نمی گویم که چیه این ول وله می افتد از مدینه رفت تا ول وله بیفتد صد و بیست و پنج روز توی مکه سخنرانی کرد تا همه اهل مکه بفهمند حکومت یزید اسلامی و شرعی و قانونی نیست.
حاجی ها که آمدند باز ایشان رفت تا باز موج بیندازد وقتی هم رفت از وسط جمعیت رفت روز هم رفت سوار هم شد رفت کاروان هم راه انداخت اینها همه اش فرمول دارد اگر امام تنهایی می رفت کسی نمی فهمید می گفتند آقا کجا داری می روی ما از دنیا آمده ایم مکه شب عید قربان همه حاجی ها دارند می آیند تو چرا می روی؟ مخصوصاً روز رفت تا ببینند از وسط جمعیت رفت تا بپرسند کاروان راه انداخت تا بفهمند دارد هجرت می کند وإلا اگر خودش تنهایی سوار اسب می شد کسی نمی فهمید بعد هم تا می گفتند آقا کجا می روی می ایستاد و سخنرانی می کرد می گفت نمی دانید که چه خبر است؟ یزید به حکومت رسیده می خواهند از من بیعت بگیرند من پناهنده شده ام به مکه می خواهم در مکه به خانه من بریزند حریم مکه شکسته می شود من از مکه می روم کربلا سلام من را به فامیل هایت برسان بعد از حج بگو حکومت یزید قانونی نیست و حسین (علیه السلام) رفت کربلا یعنی این کپسول خالی ها که آمده بوند مکه این حاجی ها، تمام این کپسول خالی ها در مکه پر از گاز شدند همه اطلاعات را گرفتند هر حاجی وقتی برگشت بعنوان یک خبر تازه… خبر تازه این بود که شب عید قربان که همه حاجی ها جمع شدند امام حسین (علیه السلام) رفت بعنوان خبر تازه موج انداخت بناست که… ما گاهی وقتها برای مقابله با فساد از هر امکاناتی باید استفاده کنیم بهترین استفاده را هم بکنیم.
(آقا یک سوال، بنده الان تنهایی حریف شما می شوم یا نه؟ نه، چون من یک نفر هستم شما یک جمعیت هستید اما من می توانم عمامه ام را بردارم با سر برهنه بروم توی خیابان بگویند آقای قرائتی عمامه ات کو؟ والله مردم فلان منطقه بردند می گویند ای خدا لعنت شان کند یعنی من می توانم با برداشتن عمامه تمام در و دیوار را علیه شما بشورانم این خیلی مهم است) امام حسین (علیه السلام) وقتی می خواست برود با خودش خبرنگار برد هم خبرنگار زن برد زینب کبری (علیها السلام) هم خبرنگار مرد برد امام سجاد (علیه السلام) چهل پنجاه تا ضبط صوت برد کوچولو ها همه ضبط صوت بودند آمدند با چشم هایشان فیلم برداری کردند با گوش هایشان نوار گرفتند هر بچه کوچولویی می آمد می گفتند آقا زاده تو هم کربلا بودی؟ آنچه را دیده بود و شنیده بود نقل می کرد و مردم زار زار گریه می کردند امام حسین (علیه السلام) علی اصغر را با خودش برد علی اصغر کوچولو است ولی یک امضای کوچولو به یک ورق بزرگ ارزش می دهد علی اصغر به کربلا ارزش سندی داد اگر علی اصغر نبود می گفتند بابا دو گروه می خواستند حکومت کنند جنگ شد یکی یکی را کشت الان می گویند علی اصغر چه گناهی کرده بود؟ این سند خیلی مهم است بهترین استفاده را امام حسین (علیه السلام) برد بهترین بهره گیری را کرد.
(حالا چون… یک چیزی هم از ارتش و قوای مسلح بگویم در قوای مسلح می گویند قوایی ارزش دارد آن لشگری ارزش دارد که آخرین فشنگ را بکار ببرد اگر یک سربازی هنوز فشنگ دارد و شکست خورد می گویند بی عرضه تو باید آخرین فشنگ را سربازی را می گویند آفرین که تا آخرین نفس دفاع کند باز اگر هنوز نفس دارد و شکست خورد می گویند تا آخرین نفس دفاع نکردی ارتشی ارزش دارد که سپاهی ارزش دارد که آخرین نفر باشد یعنی آخرین فشنگ آخرین نفر و آخرین نفس امام حسین (علیه السلام) سه تا آخرین را داشت آخرین نفر علی اصغر آخرین نفس در گودی قتلگاه فرمود به زن و بچه ام کاری نداشته باشید و اما آخرین فشنگ، یکی از یزیدیها سر یکی از یاران امام حسین (علیه السلام) را برید برای اینکه دل مادرش را بسوزاند کلـــه این شهید را انداخت جلوی مادرش حالا یک مادر بچــه شهیدش را سرش را اندختند توی دامنش چه حالی پیدا می کند؟ مادر هم نگاهی کرد و گفت چیزی که در راه خدا دادیم پس نمی گیریم سنگ که ندارم از کلــه تو بجای سنگ استفاده می کنم کلــه بچه اش را گرفت زد به آن سرباز یعنی حتی از سر بچه اش…)
کربلا خیلی زیبائی دارد خوب حرفها که تمام نشد این جمله را هم بگویم استادی ارزش دارد که از جرقه ها جریان درست کند امام حسین (علیه السلام) نفرمود من بیعت نمی کند می گفتیم خیلی خوب آن حسین (علیه السلام) است و پسر زهرا (علیها السلام) البته نباید بیعت کند اما فرمود (مثلی لا یبایع مثله) هر کس مثل من است رنگ من را دارد فکر من را دارد خون من توی بدنش است اعتقاد من را دارد هر کس مثل من است نباید با مثل یزید بیعت کند این جرقه بود یعنی امام حسین (علیه السلام) خودش یک جرقه و یک حادثــه فرد به فرد بود اما از حادثـــه فرد به فرد یک قانون درست کرد گفت فکر نکنید که من هستم و او در طول تاریخ هر کسی فکر حسینی داشته باشد نباید بیعت کند با کسی که فکر یزیدی دارد فرمود مثل من با مثل یزید خیلی قشنگ است که آدم بتواند از جرقه ها جریان درست کند یعنی از یک حادثــه… (قرآن هم همینطور است شأن نزول که می گویند یعنی حادثه ای پیش آمده است امام علی (علیه السلام) می خواست برود دید دو نفر دارند به هم فخر می فروشند یکی می گوید زنده باد من که کلید دار کعبه هستم دیگری می گوید زنده باد من مسئول آبرسانی هستم حضرت فرمود کلید داری و مسئول آب خیلی مهم نیست من بیشتر از شما هم توی جبهه بوده ام هم ایمانم قبل از شما بوده به اینها برخورد که جوانی بنام علی آمده سراغ دو تا پیرمرد می گوید من از شما بهترم رفتند نزد پیغمبر حضرت فرمود (أجعلتم سقایــه الحاج و اماله مسجد الحرام کمن آمن بالله) یعنی شما کلید داری کعبه و آبرسانی را کنار ایمان می گذارید مقام ایمان از همه چیز… این جرقه بود تبدیل به یک جریان شد یعنی هیچ مسئله ای را کنار ایمان نگذارید دو تا خواستگار می آید برای دخترت یکی خانه و ماشین و تلفن دارد اما نماز نمی خواند گاهی هم می خواند نسبت به دین اش شل است یک کسی خانه و ماشین و تلفن ندارد اما دین او سالم است هیچ چیز را پهلوی دین نگذارید در انتخاب شوهر در انتخاب عروس در انتخاب شغل، یک شغل درآمد دارد اما توی آن دین فروشی است یک شغل درآمد آن کم است اما ایمان شما ثابت است این…) یا مثلاً می گوئیم ابوالفضل آب را آورد تا رفت بخورد یاد تشنگی بچه ها افتاد آب را نخورد این یعنی چه؟ یعنی شما هم تا یک امکاناتی داری یاد محرومین بیفت یک خورده از امکاناتت کم کن حالا نمی گوئیم آب را نخور او ابولفضل بود که آب را نخورد باقی مردم را می گوید (الاّ من اغترف غرفه بیده) حالا یک مشت یا دو مشت خوردید طوری نیست اما به فکر فقرا باشید. خوب بس است.
آخر بحث هم یک سلام به امام حسین (علیه السلام) بکنیم السلام علیک یا ابا عبدالله السلام علیکم و رحمه الله و برکاته. خدایا به امام حسین (علیه السلام) قسم، به برادرهایش و فرزندانش و خواهرش و اصحابش و زوارهای مخلص اش قسم، این عراق را از شر آمریکا و از شر هر صاحب شری و از شر اشراری که در خود عراق هستند نجات بده.
خدایا همینطور که طاغوت ایران و عراق را شکستی همه طاغوت ها را بشکن.
خدایا ما را هم مثل امام حسین (علیه السلام) یعنی از فکرش از ایمانش از مناجاتش از اخلاص اش هر چه که به امام حسین (علیه السلام) دادی… سی تا تیر به او زدند نمازش را خواند نه تنها نماز بلکه با مستحبات خواند آخر نماز اول وقت و نماز جماعت مستحب است اذان مستحب است نماز را با مستحبات خواند خیلی آدم خیلی خجالت می کشد سی تا تیر… نماز امام دو رکعت بود شکسته بود چون دوم آمد دهم شهید شد بخاطر هشت روز نمازش شکسته است نماز شکسته را من شمردم دو تا حمد دارد دو هفت تا چهارده تا دو تا هم قل هو الله دو پنج تا ده تا و چهارده تا بیست و پنج تا دو تا رکوع بیست و شش تا چهار تا سجده سی تا تشهد سی و پنج تا یعنی با سی و پنج چهل تا کلمه سی تا تیر یعنی تقریباً هر یک کلمه یک تیر خیلی مهم است که آدم اینقدر از نماز حمایت کند ما سر یک چیزی نماز را عقب می اندازیم نماز را نمی خوانیم.
خدایا از ایمانش از عشق اش از معرفت اش هر کمالی که به محمد و آل محمد دادی پرتوی از آن کمالها را به ما و به نسل ما مرحمت بفرما.
منبع: درسهایی از قرآن

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید