در پاسخ به سئوال مورد نظر لازم است به نکاتی اشاره نمائیم:
الف) روایات متعدد بیان گر آن است که امام و حجت معصوم خداوند از رخدادهای گذشته و آینده تا روز قیامت آگاه است از امام صادق ـ علیه السلام ـ نقل شده که فرمود: «نحن والله نعلم ما فی السموات و ما فی الارض و ما فی الجنه و ما فی النار و ما بین ذالک؛[1] به خدا سوگند ما به تمام آن چه در آسمان ها و زمین اتفاق می افتد، و به آن چه در بهشت و جهنم است و وقایع و حوادثی که در این میان پدید می آید آگاهیم».
و نیز ابی حمزه می گوید: شنیدم امام باقر ـ علیه السلام ـ می فرمود: به خدا، هرگز دانا نادان نباشد که چیزی را بداند و چیزی را نداند، سپس فرمود: خدا والاتر و عزیزتر و گرامی تر از این است که طاعت یک بنده ای را بر مردم واجب کند که آسمان و زمین خود را از او در پس پرده گذاشته باشد، سپس فرمود: آسمان و زمین از او ( امام و حجت) نهان ندارد».[2]و روایات متعدد دیگری. ولی بدون تردید این علم رابا اذن خداوند دارندنه به طور استقلالی ونیزچون موجود امکانی هستندکمالات آنان محدود است وکمالات معصومین جلوه ازکمال حق تعالی می باشد.
ب) معنای حدیث شریف: «لا فرق بینک و بینها الا انهم عبادک و خلقک»[3] این است که: ذوات آن ها مخلوق و مصنوع تو هستند و افعال آنان افعال تو است.[4] یعنی ائمه اطهار و اولیاء معصوم، اراده و مشیّت شان مظهر و اراده الهی است، و آن بزرگواران از نظر مقام رضا و تسلیم در جایگاهی قرار دارند که اراده ای جز اراده خدا ندارند و فرقی بین اراده خدا و اراده آن ها وجود ندارد و از این حیث مخلوقات و بندگان ممتازی هستند.
بنابراین آن ها مظهر اوصاف و کمالات الهی هستند. و معنای آن این نیست که تمام اوصاف خالق در آنان جمع اند و به تعبیر مرحوم علامه طباطبائی: «فرق فرق است».[5] وقتی فرق آمد تساوی از بین می رود.
ج) از ویژگی های امامان و خلفای الهی این است که: «لو شاؤوا علموا واذا لم یشاؤوا لم یعلموا».[6]هرگاه بخواهند می دانند، و هر گاه نخواهند نمی دانند. «از این روایات فهمیده می شود که ائمه اطهار ـ علهیم السلام ـ هر وقت می خواستند چیزی بدانند به «مقام نورانیت» خود توجه نموده و آن را می دانستند، ولی همیشه به آن مقام توجه نداشتند، مانند فقیهی که تمام مسائل نزد او حاضر نیست، ولی ملکه اجتهاد را دارد که هرگاه مسأله از او می پرسند، به مأخذ حکم رجوع کرده و آن را می داند».[7]
از امام صادق ـ علیه السلام ـ نقل شده که فرمود: «ان الامام اذا تشاء ان یعلم عَلِم (عُلّم)».[8] به راستی امام هرگاه بخواهد بداند می تواند بداند. و نیز فرمود: «اذا اراد الامام ان یعلم شیئا اعلمه الله ذلک».[9] هرگاه امام بخواهد چیزی را بداند خدا آن را به وی اعلام کند. یعنی امام ـ علیه السلام ـ دارای مقام نورانیتی است که هرگاه به آن توجه نماید همه چیز برای او عیان گردد.
د: پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ و ائمه معصومین، افزون بر آن چه که توضیح داده شد، دارای نفس قدسی و الهی هستند که هرگز گرفتار و دچار غفلت نمی شوند و هرگز از امور مردم و بندگان که رهبری آنان را به صورت ظاهری و باطنی (تشریعی و تکوینی) بر عهده دارند غافل و بی خبر نمی ماند، و شاید بر همین اساس است که از پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ نقل شده که فرمود: «تنام عینای و لا ینام قلبی» چشمانم بخواب می رود اما قلبم هم چنان بیدار است. «دلی که غیب نمای است و جام جم دارد».[10] و نیز از آن حضرت نقل شده که در پاسخ ابوبکر که سئوال کرد: آیا مراد از امام مبین در آیه شریفه: «و کل شی احصیناه فی امام مبین».[11] تورات است؟ اشاره به علی ـ علیه السلام ـ کرده و فرمود: «هو هذا انه الامام الذی احصی الله تبارک و تعالی فیه علم کل شیء».[12] امام این مرد است، اوست امامی که خداوند متعال علم همه چیز را در او احصا فرموده است. بنابراین می توان گفت که قلب امام ـ علیه السلام -آینه جلی و جام جهان نمای عالم است و امام ـ علیه السلام ـ در صفحه این آینه شاهد همه امور است و آگاه بر نیازها و خواسته های بندگان و ارباب حاجات. و گواه این سخن روایتی است که از آن حضرت در توقیعی برای عالم جلیل القدر شیخ مفید قدس سرّه، نقل شده که خطاب به شیعیان و دوستان فرموده است: «ما اگر چه هم اکنون در مکانی دور از جایگاه ستمگران سکنی گزیدیم، که خداوند صلاح ما و شیعیان با ایمان ما را مادامی که حکومت دنیا به دست تبه کاران می باشد، در این کار اراده کرده است ولی در عین حال بر اخبار و احوال شما آگاهی داشته و چیزی اوضاع شما بر ما پوشیده و مخفی نیست».[13]
پس امام ـ علیه السلام ـ در هر حال و در هر زمان و مکان از وضعیت ما اطلاع داشته و ناظر بر توسلات ما خواهد بود.
در تفسیر علی بن ابراهیم از ابن عباس از امیر المومنین ـ علیه السلام ـ نقل شده که فرمود: «انا و الله الامام المبین، ابین الحق من الباطل ورثته من رسول الله».[14] به خدا سوگند منم امام مبین که حق را از باطل جدا و آشکار می سازم، این علم را از رسول خدا به ارث برده و آموخته ام.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1ـ محمد حسین رخشاد،در محضر علامه طباطبائی (ره)،
2ـ آیت الله مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج18،.
3ـ دکتر حبیب الله طاهر، سیمای آفتاب،.
پی نوشت ها:
[1]. اصول کافی، قم، انتشارات اسوه، چاپ هفتم، ج2، ص306، ح 3.
[2]. همان، ص310، ح6.
[3]. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج98، ص393، ح1.
[4]. رخشاد، محمد حسین، در محضر علامه طباطبائی…، نشر قلم، چاپ ششم، ص158.
[5]. همان.
[6]. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج26، ص1، ح1.
[7]. در محضر علامه طباطبائی، ص197.
[8]. محمد بن یعقوب کلینی، اصول کافی، ج2، ص296، ح1.
[9]. همان، قم، اسوه، چاپ هفتم، ص298، ح3.
[10]. دیوان حافظ، غزل، شماره 19.
[11]. یس / 12.
[12]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، دارالکتب الاسلامیه، تهران، ج18، ص335.
[13]. طاهری، حبیب الله، سیمای آفتاب، قم، زائر، چاپ سوم، ص295، به نقل از احتجاج، طبرسی، ج3، ص322.
[14]. تفسیر نمونه، ج18، ص336، به نقل از: نورالثقلین، ج4، ص379.