فرهنگ عاشورا (17)

فرهنگ عاشورا (17)

نویسنده:حجت الاسلام جواد محدثی

مخالفان بیعت با یزید
یزید بن معاویه و والیان او،پس از مرگ معاویه از مردم و شخصیتها مى‌گرفتند.اماکسانى هم زیر بار بیعت نرفتند.از جمله کسانى که علنا بیعت با یزید را رد کردند و زیر بارحکومت او نرفتند و از او انتقاد کردند،اینان بودند:حسین بن على‌«ع‌»،عبد الرحمن بن ابى‌بکر،عبد الله بن زبیر،منذر بن زبیر،عبد الرحمن بن سعید عابس بن سعید و عبد الله بن‌حنظله.[1]سید الشهدا«ع‌»دعوت ولید،والى مدینه را براى بیعت رد کرد و ضمن سخنى که‌فضایل دودمان رسالت را برشمرد و به ننگهاى یزید اشاره داشت،فرمود:«…و مثلى لایبایع لمثله‌»[2] و به مروان نیز که آن حضرت را مى‌خواست به بیعت وا دارد،فرمود:
«ویحک!اتامرنى ببیعه یزید و هو رجل فاسق؟»[3](آیا مرا به بیعت مردى فاسق چون یزیدفرا مى‌خوانى؟)سید الشهدا«ع‌»بیعت با یزید را به معناى قبول سلطه جور و رضا دادن به‌هدم اسلام مى‌دید.از این رو و براى نجات اسلام و امت از حکومت فاسقان،بیعت نکردو سفر مکه، سپس راه کربلا را در پیش گرفت.

*********
مداح، مداحى، ذاکر
مداحان اهل بیت،که با ذکر مصیبت و ذکر فضایل خاندان وحى،مجالس حسینى راگرم و اشک عاشقانه شیعیان آل الله را جارى مى‌سازند،از عوامل مهم بقاء فرهنگ‌عاشورایند.مداح، در اصطلاح شیعى،به کسانى گفته مى‌شود که در ایام ولادتها وشهادتهاى ائمه‌«ع‌»در مجالس جشن و عزا به خواندن اشعارى در فضایل و مناقب محمد وآل محمد،یا در مظلومیت آنان مى‌پردازند.ولى اغلب،به مرثیه خوانان حسینى گفته‌مى‌شود که با خواندن شعر مرثیه و ذکر مصیبت،اهل مجلس را مى‌گریانند.«مداح:روضه‌خوانى که ایستاده در پیش منبر به شعر، مدایح اهل بیت و مصائب آنان را خواند،آنکه‌ایستاده در کنار منبر در مجالس روضه خوانى،یا روان در کوى و بازار،اشعار مدایح‌اهل بیت را به آواز بخواند.»[4]مداحى اهل بیت و نوحه خوانى در سوگ آنان،از جمله کارهایى است که حادثه‌عاشورا را زنده نگهداشته است.ائمه نیز از مداحان و ذاکران،تقدیر و تشویق مى‌کردند،صله مى‌دادند،دعا مى‌کردند و براى این کار، فضیلت و ثواب بسیار مى‌شمردند.امام‌صادق‌«ع‌»فرموده است:«الحمد لله الذى جعل فى الناس من یفد الینا و یمدحنا و یرثى‌لنا»،[5]خدا را سپاس که در میان مردم،کسانى را قرار داده که به سوى ما مى‌آیند و ما رامدح و مرثیه مى‌گویند.و حضرت رضا«ع‌»در تشویق دعبل به مرثیه خوانى در ایام عزاى‌حسینى فرمود:«یا دعبل!احب ان تنشدنى شعرا فان هذه الایام حزن کانت علینااهل البیت‌»[6] اى دعبل،دوست دارم برایم شعر بسرایى و بخوانى،چون این روزها،روزهاى اندوه ما اهل بیت است.همین گونه مجالس و برنامه‌ها،آن شهادت عظیم و حادثه‌شگفت را با مرور اینهمه سال،همچنان زنده نگهداشته و به برکت آن نیز،دین واحساسات دینى و انس و آشنایى مردم با خط اهل بیت زنده مانده است.به تعبیر امام‌خمینى‌«قدس سره‌»:«روضه سید الشهدا،براى حفظ مکتب سید الشهدا است…این گریه‌هاو این روضه‌ها حفظ کرده مکتب را.»[7] مداحى،نوعى الگو دادن به مخاطبان و شخصیت‌پردازى اجتماعى و الگویى براى جامعه ارزشى است،سنگرى براى پراکندن و نشرفضیلتها در قالبى مؤثر و فراگیر نسبت به همه است و مداحان به خاطر اهمیت کارشان درجامعه و در شکل دهى افکار و عواطف،نقش مهمى دارند و فلسفه اساسى مداحى، رویج‌خوبیها و تبیین روحیه‌هاى والاى شهیدان کربلا و دمیدن روح تعهد و حماسه درشیعه است و یک عشق و ایمان است،نه یک حرفه و شغل.به تعبیر آیت الله العظمی خامنه‌اى:
«جامعه مداح و ذاکر و ستایشگران اهل بیت،طبقه‌اى هستند که در سایه این روش،بیشترین تاثیر را در تعمیق فرهنگ و معارف اسلامى در ذهن مردم دارند…قضیه،فقطقضیه شعر خوانى نیست.مساله،مساله پراکندن مدایح و فضایل و حقایق در قالبى است که‌براى همه شنوندگان، قابل فهم و درک باشد و در دل آنها تاثیر بگذارد.»[8]مداحان،به لحاظ آنکه کارشان بر عنصر«صدا»،«شعر»،«اجرا»و«مخاطب‌»متکى‌است،باید هر چه بیشتر نسبت به آموزش دیدنهاى لازم،پختگى اجرا،تمرین پیوسته،گزینش شعرهاى خوب و پر معنى و زیبا و بدیع و ولایى،مطالعه مقتلهاى معتبر و منابع‌تاریخى،تکیه روى اشعار و مطالب اخلاقى،فکرى و عقیدتى،پرهیز از غلو و مبالغه وگفتن حرفهاى اغراق آمیز و غیر قابل قبول که اثر منفى دارد، اهتمام ورزند،از دروغ وتصنع و بازارگرمى بپرهیزند،خلوص و صداقت و مناعت طبع را فراموش نکنند،نوکرى‌ابا عبد الله الحسین و اخلاص نسبت به آن حضرت را از یاد نبرند و از آنجا که شعر خوب‌از نظر مضمون،قالب و تعبیر،در دلها و افکار،تاثیر ماندگار مى‌گذارد،در شناخت ومطالعه و انتخاب شعرهاى پخته و عمیق و زیبا بکوشند تا بهتر بتوانند در این سمت،به‌ترسیم چهره الگوهاى کمال و اسوه‌هاى پاکى،یعنى معصومین‌«ع‌»بپردازند و خود نیزالگوى اخلاق و تعهد باشند.رسالت مقدس مداحان در عصر حاضر عبارتست از:
-استفاده شایسته از عواطف پاک مردم و جهت دادن به آنها در مسیر پاکى وتهذیب و تقوا.
-تعمیق محبتها و عشقهاى درونى به انسانهاى اسوه و پاک.
-روشنگرى افکار جامعه و هدایت به ارزشها و خوبیها و تقویت ایمان مردم.
-حفظ و اشاعه فرهنگ شهادت از طریق یاد شهداى کربلا و شهداى انقلاب وجنگ و طرح معارف اسلام و انقلاب و خط امام و رهبرى و مسؤولیتهاى‌اجتماعى.

*********
مدایح و مراثى
مدایح،جمع مدح و مدیحه است،و مراثى،جمع مرثیه.«مدح‌»:ستایش،ثناى به‌صفات نیک، توصیف به نیکخویى،مدحت.[9]«مرثیه‌»:مرده ستایى،عزادارى،شرح محامدو اوصاف مرده، چکامه‌اى که در عزاى از دست رفته‌اى سرایند،در عزاى کسى شعرسرودن،گریستن بر مرده و بر شمردن و ذکر محاسن وى،سوگوارى،روضه،مراسم عزایى‌که به یاد شهیدان راه دین و بخصوص در ایام محرم و به یاد واقعه کربلا بر پا کنند،اشعارى‌که در ذکر مصائب و شرح شهادت پیشوایان دین و بخصوص شهیدان کربلا سرایند وخوانند.[10]از جمله برنامه‌هایى که از سوى امامان معصوم مورد تشویق قرار گرفته تا از این طریق،خاطره رشادتها و مظلومیتهاى شهداى کربلا و فرهنگ عاشورا زنده بماند،سرودن مدح ومرثیه است.قالب شعر،به لحاظ برخوردارى از وزن و آهنگ و بعد عاطفى،مؤثرتر وماندگارتر است.از این رو بعنوان سلاحى مؤثر در دفاع از حق و ستایش راستى و راستان‌به کار گرفته شده است.در تاریخ شیعه، شاعرانى برجسته همچون:فرزدق،عوف بن‌عبد الله،کمیت،عبد الله بن کثیر،دعبل،سید حمیرى و…با زیباترین وجهى مفاخر وفضایل اهل بیت را ترسیم کرده و با سوزناکترین صورت، براى شهداى کربلا مرثیه سروده‌اند و مجموعه‌هاى معتبرى نیز از اشعار شاعران شیعى گرد آمده است.[11] به بیان آیت‌الله خامنه‌اى:«با توجه به پایگاه بلند«شعر مسلکى‌»در قرنهاى اول و دوم هجرى ویاد آورى این نکته که شاعر متعهد به یک مسلک،برجسته‌ترین و مؤثرترین نقش را درترویج گرایشهاى مسلک خود و تبیین هدفها و شعارهاى آن به کار مى‌برده است، طبیعى‌مى‌نماید که حساب ویژه‌اى براى اظهارات و سروده‌هاى شاعران وابسته به جناحهاى‌سیاسى در نظر گرفته آید…».[12]سروده‌هاى موضعدار شاعران مکتبى در مدح و مرثیه ائمه و اهل بیت،بطور ضمنى‌خلفاى جور و مظالم حکام غاصب را هم مورد انتقاد قرار مى‌داد.«در شعر مذهبى،نظرکلى بر نشر مبادى دین بود و احیاى حقایق ایمان و زنده کردن دلها و جانها و جارى‌ساختن خون حماسه و تعهد در رگها و پى‌ها.از این رو شاعران بزرگ شیعه همیشه براى‌حکومتهاى فاسد،خطرى بزرگ محسوب مى‌شدند زیرا آنان در خلال مدح آل‌محمد«ص‌»حقایق دین و صفات لازم حاکم دینى را یاد مى‌کردند و با ذکر صفات اسلامى‌امامان و مقایسه و تحقیر زمامداران،دلها را به حق و حکومت‌حق توجه مى‌دادند.»[13] این‌شیوه و راه،برگرفته و الهام یافته از رهنمودهاى خود امامان بود که با سخن و عمل، باصراحت و کنایه،مدافع شاعران متعهد و مرثیه سرایان متقى و حق شعار بودند.در این‌زمینه، حدیث بسیار است،بویژه تاکید ائمه نسبت به سرودن مرثیه در باره حسین‌«ع‌»باانگیزه‌«ذکر»و احیاء یاد و گریاندن بر آن مصیبتها بیش از دیگر محورهاست.امام‌صادق‌«ع‌»فرمود:«من قال فینا بیت‌شعر بنى الله له بیتا فى الجنه‌»4 هر کس که یک بیت‌شعر در باره ما بگوید،خداوند براى او خانه‌اى در بهشت بنا مى‌کند.نیز از آن حضرت‌است:«ما من احد قال فی الحسین شعرا فبکى و آبکى به الا اوجب الله له الجنه و غفر له‌»[14]امام رضا«ع‌»نیز به دعبل توصیه مى‌کند که در باره حسین‌«ع‌»مرثیه بسراید و بدین وسیله‌ائمه را یارى کند:«یا دعبل!ارث الحسین علیه السلام فانت ناصرنا و مادحنا ما دمت‌حیا فلاتقصر عن نصرنا ما استطعت‌».[15]این تاکیدات،بوضوح نشان دهنده خط حمایتگرانه ائمه از شعر و مرثیه‌اى است که دراحیاء حادثه کربلا و فضایل سید الشهدا و مناقب و مظلومیتهاى او باشد.عالمان بزرگ‌شیعه نیز در تبعیت از روش و سیره ائمه،همین موضع و عمل را داشته‌اند.[16] روشن است‌که حرکت در چنین خطى،همیشه براى شاعران اهل بیت،مشکل داشته و اغلب،تحت‌تعقیب یا در زندان به سر مى‌بردند.این خط مقدس،که انتقال فرهنگ شهادت را به‌آیندگان در برداشت،همچنان ادامه داشته است،تاکنون.به کمک مراثى،احساسها وعواطف برانگیخته مى‌شد و اشک،که زبان گویاى دل بود،پایبندى انسان متعهد را به خطحسینى و کربلایى تثبیت مى‌کرد.نکاتى را هم در باره اشعار مدح و مرثیه باید مراعات کرد:
1-محتواى اشعار،باید از متانت،دقت،اعتبار و استناد برخوردار باشد و ازحرفهاى سست و بى‌مدرک،یا دروغ و جعلیات و مطالب ضعیف و احیانا وهن‌آمیز نسبت به معصومین،بشدت باید پرهیز کرد.
2-از آنجا که شعر مدح و مرثیه،عامل انتقال فرهنگ است،باید سطح آن بالا وارزشمند و عمیق باشد تا به جامعه اسلامى و هواداران ائمه،بینش و بصیرت وعمق در فهم و فکر بدهد.
3-اشعار مراثى و مدایح،در عین حال که باید استوار و محکم باشد،نباید چنان‌مغلق و پیچیده شود که براى شنوندگان و خوانندگان،گویایى و رسایى خود رااز دست بدهد و نتواند با عامه خلق،ارتباط برقرار کند.
4-به بهانه دینى و مذهبى بودن شعر مدح و مرثیه،نباید اجازه داد که شعرهاى‌ضعیف و سست و فاقد قوت ادبى و صلاحیت‌شعرى رواج یابد.مدایح ومراثى،باید در نهایت قوت شعرى باشد،آنگونه که در آثار بزرگان پیش کسوت‌عصر ائمه و دوره‌هاى بعد،در مرثیه دیده مى‌شود.
5-شاعران مدیحه سرا و مرثیه سرا،باید با درک اهمیت و والایى مکانت‌خویش،در حد مطلوب خلوص و تقوا و مناعت طبع و ثبات قدم و عقیده و عشق وولاى به اهل بیت عصمت باشند و بدانند که شجره نامه آنان به کمیت‌ها ودعبل‌ها مى‌رسد و اگر بخواهند مشمول دعاى ائمه‌«ع‌»باشند،باید شایستگى‌فکرى و خطى و عملى و اخلاقى آن را در خویش فراهم آورند.
6-شاعر اهل بیت،باید همیشه با توجه به زمان و مکان و شرایط،رسالت اجتماعى‌و تعهد شیعى خود را به اثبات برساند و سروده‌هایش داراى‌«پیام‌»و«جهت‌» باشد.
7-خوب سرودن در باره ائمه‌«ع‌»،نیاز به غناى فکرى و معلومات عمیق شاعردارد.بنابر این شاعران مرثیه سرا باید بشدت اهل مطالعه در متون و منابع باشندو شور و شعور را در شعر خویش در آمیزند و پخته،پر مطلب و مایه‌داربسرایند.[17]

*********
مراحل نهضت عاشورا
حماسه حسینى،تنها در روز عاشورا جلوه نکرد،بلکه از ماهها قبل و پس از مرگ‌معاویه آغاز شد و ماهها پس از عاشورا(بلکه سالها)ادامه یافت.در یک نگاه تاریخى،مراحل این نهضت را اینگونه مى‌توان برشمرد:
1-امتناع امام حسین‌«ع‌»از بیعت با یزید و به رسمیت نشناختن حکومت وى.دراین مقطع، فراخوانى امام از سوى والى مدینه،گفتگوهاى امام با والى و نیز بامروان قابل مطالعه است.
2-خروج از مدینه به سوى مکه به شکل هجرتى شبانه و مخفیانه،همراه‌اهل بیت‌«ع‌».
3-اقامت چهار ماهه امام در مکه،همراه با سخنرانیها،دیدارها،تبلیغات مؤثر وروشنگرى اذهان مردم علیه یزید و امویان و تبیین علت امتناع از بیعت و هدف‌از این حرکت.
4-اعزام نماینده ویژه خود(مسلم بن عقیل)به کوفه،براى زمینه‌سازى نهضت وبیعت گرفتن از شیعیان هوادار،جهت تشکیل حکومت اسلامى،به دنبال‌دریافت نامه‌ها و طومارهاى مکرر از سوى کوفیان و سران شیعه و سرانجام‌قیام مسلم و شهادتش در کوفه و دگرگونى اوضاع شهر.
5-حرکت از مکه به سوى عراق و پیمودن منزلگاهها،برخوردهاى میان راه،خطبه‌ها،توقفها، پیگرى اخبار کوفه،ملاقات با حر.
6-رسیدن به سرزمین کربلا و قرار گرفتن در محاصره نیروهاى دشمن،پیش ازرسیدن به کوفه در دوم محرم،تلاش چند روزه براى جلوگیرى از درگیرى و خونریزى.
7-شهادت امام حسین‌«ع‌»و فرزندان و بستگان و اصحابش در حماسه بزرگ روزعاشورا در حمله عمومى و در نبرد تن به تن با دشمن.
8-اسارت اهل بیت و بهره‌بردارى تبلیغى امام سجاد«ع‌»و حضرت زینب و عترت‌پیامبر از شهادت عاشوراییان و رساندن پیام شهادت به مردم،افشاگرى اسرا درکوفه،شام و در طول اسارت،با ایراد خطبه‌ها و سخنان مختلف.
9-پس از بازگشت به مدینه،مجالس یاد و سوگوارى،گریه‌ها و ندبه‌ها و رسواشدن یزیدیان و آغاز حرکتهاى ضد حکومت در شهرها و مناطق مختلف.
مراحل دیگرى از نهضت کربلا در سالهاى بعد اتفاق افتاد و قیامهاى توابین ودیگران بر ضد حکومت اموى از آن جمله بود.در یک نگاه،همه نهضتهاى‌عدالتخواهانه و ظلم ستیز که در طول تاریخ و با الهام از شهادت امام حسین‌«ع‌»
و حادثه عاشورا پدید آمده و خواهد آمد،از مراحل نهضت عاشورا در امتدادتاریخى آن به حساب مى‌آید،چرا که آن قیام،تنها براى اعتراض به فسادحکومت اموى و یزید نبود،بلکه درسى براى احیاى آزادگى و شرف در همه‌زمانها بود.امروز نیز مبارزات عاشورایى مسلمانان متعهد بر ضد استکبارجهانى و طاغوتها،تداوم همان نهضت‌خونین است.

*********
مراسم و سنتها
پیرامون حادثه عاشورا و عزادارى امام حسین‌«ع‌»،یک سرى سنتها و مراسم میان مردم‌معمول است که در طول سال و اغلب در دو ماه محرم و صفر و بویژه در دهه عاشورا عمل‌مى‌شود.آداب و سنن در مناطق مختلف جهان و حتى در شهرهاى مختلف ایران نیزمتفاوت و متنوع است.برخى از مراسم،مثلا ویژه هند و پاکستان است،برخى خاص‌ایران،و بعضى مخصوص عراق و شام.سنتهاى رایج،گاهى پشتوانه‌هاى دینى دارد ومتکى به روایات و مستند به فقه و حدیث است،برخى هم از ابداعات و ساخته‌هاى مردم‌و تقلیدهاى بى‌اساس است.بر شمردن همه آداب و مراسم مربوط به عاشورا و عزادارى،از حوصله این مجموعه بیرون است.تنها به برخى از آنها اشاره مى‌شود:
عزادارى و گریه بر امام حسین‌«ع‌»،نوحه‌خوانى و مرثیه خوانى،تعزیه و شبیه خوانى،سینه زنى و زنجیر زنى و قمه زنى،برپایى مجالس در تکیه‌ها،حسینیه‌ها،خانه‌ها و مساجدو تشکیل هیئتها در ایام محرم،نذر و احسان و صدقه و اطعام مردم براى سید الشهدا،سقایى و چاى و آب و شربت دادن به مردم،ساختن حسینیه و تکیه،ترک بعضى کارهاى‌مباح در ایام عاشورا مثل:عروسى،ازدواج،آرایش،تمیز کردن و جارو کردن خانه،پرداختن‌به کسب و کار و دوخت و دوز و خانه تکانى و…،یاد حسین هنگام نوشیدن آب،پوشیدن‌لباس سیاه،سیاهپوش کردن اماکن و گذرگاهها و مساجد و حسینیه‌ها،مالیدن گل برپیشانى و سر،پاشیدن کاه و خاشاک بر سر،راه انداختن دسته‌هاى عزادارى در خیابانها،برپایى مراسم شام غریبان،برگزارى مجالس مقتل خوانى و زیارت عاشورا،نذر براى‌آوردن کودکان خردسال به یاد على اصغر در دسته‌هاى عزادارى،طشت گردانى،تهیه وآذین بندى توقها و علامتها و نخلها،پختن آش نذرى و سفره انداختن،زیارت رفتن،گرامیداشت اربعین امام حسین‌«ع‌»،سر برهنه و پاى برهنه بودن در عزاى حسینى بویژه‌عاشورا و اربعین.

*********
مرثیه جن
از ابعاد غیر مادى و غیر بشرى شهادت امام حسین‌«ع‌»،گریه و نوحه و مرثیه خوانى‌فرشتگان و اجنه بر آن حضرت است.روایاتى در این باره نقل شده و کسانى هم مدعى بوده‌اند که شعرها و نوحه‌هاى جن را به یاد عاشورا شنیده و گریسته‌اند،همچون مسور بن‌مخرمه.[18] نوحه‌هایى از قبیل این که:
ایها القاتلون جهلا حسینا
ابشروا بالعذاب و التنکیل
یا این شعر:
ایا عین جودى و لا تجمدى
و جودى على الهالک السید
فبالطف امسى صریعا فقد
رزئنا الغداه بامر بدى
و امثال اینگونه مراثى که در کتب مقتل و روایات آمده است.[19]شهید مطهرى در این‌باره مى‌گوید:«در«قمقام زخار»،قسمت زیادى از مراثى جنى‌ها را بصورت شعر نقل کرده‌است.بعید نیست که این اشعار سراسر انتقاد و حنین و تحریک احساسات،از طرف‌علاقه‌مندان و شیعیان سروده مى‌شده است و چون از طرف حکومت وقت،تحت تعقیب‌قرار مى‌گرفتند،لذا اشعارى که مى‌سرودند به نام جنى منتشر مى‌کردند که هم پى گم کرده‌باشند و هم مردم بهتر حفظ مى‌کردند.»[20] البته شعرهاى مرثیه از قول جن،غیر از گریه وعزادارى ملائک و انبیا و کروبیان در عزاى حسینى است که روایاتش متفاوت است.
در بارگاه قدس که جاى ملال نیست
سرهاى قدسیان همه بر زانوى غم است
جن و ملک بر آدمیان نوحه مى‌کنند
گویا عزاى اشرف اولاد آدم است[21]

*********
مروان بن حکم
از سران مخالف با اهل بیت‌«ع‌»و هوادار خط اموى و پسر عموى عثمان که در امورمالى و سیاسى انحرافهاى فاحشى داشت و از محرکین بر ضد آل على بود و سوءاستفاده‌هاى بسیارى از بیت المال در زمان عثمان داشت.وى به زبان رسول خدا«ص‌»
لعنت‌شده بود.على‌«ع‌»هم روزى به او نگریست و فرمود:واى بر تو و واى بر امت محمداز دست تو و دودمانت،آنگاه که موى سرت سفید شود.على علیه السلام او را پرچمدارگمراهى مى‌دانست.[22].
مروان از افراد سرشناس بنى امیه بود و پس از مرگ معاویه،ولید والى مدینه وقتى نامه‌یزید را دریافت کرد که به او دستور بیعت گرفتن از حسین‌«ع‌»داده بود،با مروان مشورت‌کرد.مروان هم گفت همین شبانه در پى حسین‌«ع‌»بفرست و اگر بیعت نکرد،گردن او رابزن و پیوسته او را تحریک مى‌کرد که به زور از ابا عبد الله الحسین بیعت بگیرد.[23] نسبت به‌سید الشهدا«ع‌»کینه شدید داشت.چون پس از احضار امام،قرار بر فرداى آن شب شد،مروان،ولید را تشویق مى‌کرد که همین امشب کار را یکسره کن.در راه هم وقتى به امام‌حسین‌«ع‌»برخورد و او را به بیعت فرا خواند،حسین بن على‌«ع‌»،کلام معروف خویش‌«على الاسلام السلام،اذ قد بلیت الامه براع مثل یزید…»را خطاب به او گفت،و میان امام‌و آن شیطان کین توز،سخنان تندى رد و بدل شد.[24] مروان بعدها به خلافت رسید و درسال 65 هجرى،در سن 63 سالگى مرد.[25] از کسانى بود که نسبت به شیعه سختگیرى‌مى‌کرد و چون به حکومت مدینه رسید، هر جمعه در منبر،على‌«ع‌»را لعن و سب مى‌کرد.[26]

*********
مسلم بن عقیل
نماینده اعزامى سید الشهدا از مکه به کوفه براى بررسى اوضاع و بیعت گرفتن از مردم.
مسلم بن عقیل،پسر عموى امام حسین‌«ع‌»و مورد وثوق وى بود.رشادت و جوانمردى اومشهور بود.در جنگ صفین،در جناح راست لشکر على‌«ع‌»بود.امام حسین‌«ع‌»در پاسخ‌به دعوتنامه‌هاى مکرر شیعیان و سران کوفه،نامه‌اى خطاب به آنان نوشت و مسلم بن‌عقیل را بعنوان‌«برادر،پسر عمو و فرد مورد اطمینان خود»به آنان معرفى کرد.مسلم‌در نیمه شعبان از مکه به کوفه رفت،در کوفه به تلاش وسیعى براى دعوت مردم به‌بیعت با امام پرداخت.آن زمان والى کوفه نعمان بن بشیر بود.حدود 18 هزار نفر با اوبه نفع امام بیعت کردند.در ایام فعالیت و قیام حماسى مسلم،والى کوفه عوض شد و ابن‌زیاد به ولایت کوفه و مقابله با حرکت مسلم منصوب گشت.جایگاه مسلم در کوفه پنهان‌بود.ابن زیاد به کمک جاسوسان محل اختفاى او را پیدا کرد و به دستگیرى میزبانش‌که‌«هانى‌»بود پرداخت.مسلم به عقیل مجبور شد قیام خویش را پیش از موعد علنى کند.
قصر ابن زیاد به محاصره در آمد.
ابن زیاد،سران شهر را گرد آورد و آنان را با تهدید و تطمیع،مطیع خویش ساخت.باایجاد جو رعب و وحشت و دستگیریها،بیم و هراس بر مردم سایه افکند و از دور مسلم‌پراکنده شدند. مسلم بن عقیل در کوفه،تنها و غریب و بى پناه ماند.شب به خانه طوعه‌رفت.جایگاه او براى ابن زیاد معلوم شد.نیروهایى فرستاد،مسلم از خانه بیرون آمد و درکوچه‌ها و میدان شهر،یک تنه با سربازان ابن زیاد جنگید تا آنکه گرفتار شد.او را به قصرابن زیاد بردند.پس از گفتگوهاى تندى که رد و بدل شد،به دستور ابن زیاد،او را بالاى‌قصر برده،سر از بدنش جدا کردند و پیکرش را به زیر افکندند.[27]سر مسلم را همراه سرهانى نزد یزید فرستادند.شهادت مسلم بن عقیل،روز هشتم ذیحجه سال 60(روز عرفه)
بود.قبر مسلم در کوفه است.و در سال 1282 قمرى گنبدش کاشى و ضریحش از نقره‌شد و اطراف ضریح،مجلل و آینه‌کارى گشت.محدث قمى پس از ذکر اعمال مسجدجامع کوفه،نماز و زیارتنامه‌اى براى حضرت مسلم نقل کرده است.با این شروع:
«الحمد لله الملک الحق المبین…»[28]

*********
مسلم بن عوسجه اسدى
اولین شهید عاشورا که در حمله نخست به شهادت رسید.پیر مردى بزرگوار از طایفه‌بنى اسد و از چهره‌هاى درخشان کوفه و هواداران اهل بیت‌«ع‌»بود.از اصحاب پیامبر«ص‌»
و مسلمانان با سابقه به شمار مى‌رفت و از آن حضرت روایت هم کرده است.پارسا،شجاع‌و سوارکارى نامى بود و در فتوحات اسلامى شرکت مى‌کرد و در همه جنگهاى‌امیر المؤمنین‌«ع‌»حضور داشت.در کوفه براى حسین بن على‌«ع‌»بیعت مى‌گرفت.
مسلم بن عقیل در برنامه کوتاه مدت نهضت،او را در راس عده‌اى از طایفه مذحج و اسدقرار داد.[29] در نهضت مسلم،نقش دریافت پول از هواداران و تهیه سلاح براى نهضت را برعهده داشت.جاسوس‌«ابن زیاد»،به نام‌«معقل‌»از همین طریق به مخفیگاه مسلم پى برد.
در کربلا از یاران شجاع و فداکار امام بود.شب عاشورا که امام از یاران خواست ازتاریکى شب استفاده کرده،از صحنه خارج شوند،یکى از کسانى بود که برخاست و ضمن‌اعلام وفادارى و مقاومت تا شهادت،گفت:«و الله لو علمت انى اقتل ثم احیى ثم احرق ثم‌اذرى یفعل بى ذلک سبعین مره ما ترکتک فکیف و انما هى قتله واحده ثم الکرامه الى‌الابد.»[30] به خدا قسم اگر هفتاد بار کشته شوم،سوزانده شوم و خاکسترم بر باد رود،هرگزتو را رها نخواهم کرد،تا چه رسد به اینکه اکنون یک بار کشته شدن است،سپس کرامت‌ابدى است.روز عاشورا،رجز مسلم بن عوسجه در مبارزه چنین بود:
ان تسئلوا عنى فانى ذولبد
من فرع قوم فى ذرى بنى اسد
فمن بغانا حاید عن الرشد
و کافر بدین جبار صمد[31] که حاکى از بصیرت دینى و دشمن شناسى او و کافر دانستن جبهه مخالف است.سپاه‌دشمن چون در نبرد تن به تن یاراى جنگیدن با او را نداشتند،او را سنگباران کردند.چون‌مسلم به زمین افتاد،رمقى در تن داشت که حسین بن على‌«ع‌»و حبیب بن مظاهر خود را به‌او رساندند. امام او را دعا کرد و حبیب چون نزدیک او آمد،مسلم او را توصیه نمود که‌مبادا حسین‌«ع‌»را تنها گذارد.[32]

پی نوشتها:

1- حیاه الامام الحسین،ج 2،ص 209.
2- بحار الانوار ج 44،ص 325.
3- موسوعه کلمات الامام الحسین،ص 284.
4- لغت نامه،دهخدا.
5- وسائل الشیعه،ج 10،ص 469.
6- جامع احادیث الشیعه،ج 12،ص 567.
7- صحیفه نور،ج 8،ص 69.
8- ستودگان و ستایشگران،ص 30 و 31.این کتاب که مجموعه‌اى برگرفته از سخنان آیه ا… خامنه‌اى در دیدارهاى‌مکرر با وعاظ و مداحان و شاعران و…است،بر محور مداحى و روضه خوانى و مرثیه سرایى و…است و براى مداحان‌و ذاکران و شاعران اهل بیت،نکات بسیار سودمندى دارد،نشر«حوزه هنرى‌»،1372.
9 -لغت نامه،دهخدا.
10 -لغت نامه،دهخدا.
11- کتاب‌«ادب الطف‌»در 10 جلد از جواد شبر،مجموعه‌اى است که به بررسى شعرا و اشعار قرن اول تا چهاردهم‌پرداخته که پیرامون امام حسین‌«ع‌»و حادثه عاشورا سروده‌اند.
12- پیشواى صادق،ص 81.
13- ادبیات و تعهد در اسلام،محمدرضا حکیمى،ص 274.
14- وسائل الشیعه،ج 10،ص 467،بحار الانوار،ج 76،ص 291.
15- رجال شیخ طوسى،ص 289.
16- جامع احادیث الشیعه،ج 12،ص 567.در باره شعر دعبل،بویژه قصیده‌«مدارس آیات‌»وى،ر. ک:الغدیر،ج 2،ص 350.نیز براى آشنایى با زندگى شاعران برجسته‌اى چون کمیت،دعبل، سید حمیرى و…ر.ک:الغدیر،ج 2،3 و4.نمونه‌هایى از مرثیه‌هاى شاعران اهل بیت نیز در سفینه البحار،ج 1،ص 509،آمده است.همچنین در بحار الانوار،ج 45،ص 242،(باب ما قیل من المراثى فیه)و عوالم(امام حسین)،ص 543 تا 590.
17- به بحث مستوفا و تحقیقى علامه امینى در باره شعر در تاریخ اسلام و دیدگاه پیامبر و ائمه‌«ع‌»و علماى شیعه وجایگاه والاى شعراى متعهد شیعه نزد امامان و برخورد شایسته دین با شعر موضعدار،در«الغدیر»،ج 2،ص 2 تا 24مراجعه کنید.
18- در این زمینه‌ها،ر.ک:«ستودگان و ستایشگران‌»،حوزه هنرى.
19- عوالم(امام حسین)،ص 486.
20- از جمله در«بحار الانوار»ج 45،ص 233(باب نوح الجن علیه)،سفینه البحار،ج 1،ص 190.
21- حماسه حسینى،ج 3،ص 375.
22- محتشم کاشانى.
23- الغدیر،ج 8،ص 260 تا 267.
24- حیاه الامام الحسین،ج 2،ص 250.
25- همان،ص 256.
26- مروج الذهب،ج 3،ص 89.
27- لغت نامه،دهخدا،به نقل از«الاعلام‌»و«حبیب السیر».
28- قضایاى نهضت او و بیعت مردم و شهادتش در بحار الانوار،ج 44،ص 340 به بعد آمده است،نیز زندگینامه او درکتاب‌«مبعوث الحسین‌»محمد على عابدین،انتشارات جامعه مدرسین.
29- مفاتیح الجنان،ص 401.
30- انصار الحسین،ص 93.
31- مناقب،ج 4،ص 99.
32- همان،ص 102.
منبع: فرهنگ عاشورا

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید