آیا زن می تواند بر مرد ولایت داشته باشد؟ در مورد حضرت زهرا (س) و حضرت معصومه (س) چطور آیا می شود که حضرت زهرا (س) امام جماعت شوند و مردان پشت سرشان نماز بخوانند؟

آیا زن می تواند بر مرد ولایت داشته باشد؟ در مورد حضرت زهرا (س) و حضرت معصومه (س) چطور آیا می شود که حضرت زهرا (س) امام جماعت شوند و مردان پشت سرشان نماز بخوانند؟

در کسب مراتب معنوی و کمالات روحی، زن و مرد از موقعیت یکسانی برخوردار هستند، ولی از جهت مراتب و مقامات دنیوی هر یک دارای ویژگی ها و امتیازاتی می باشند که برتری روحی و کمال معنوی تأثیری در امکان احراز آنان، در موارد اختصاص به جنس مخالف ندارد.
این دو بعد در انسان از یکدیگر جدا است به طوری که هیچگونه ملازمه ای بین آن دو برقرار نیست، بدین معنا که کمال روحی و معنوی یک انسان به معنای اقتدار ظاهری و مراتب برتری دنیوی او نیست و تنها ایمان و معرفت آن شخص دلالت بر مراتب والای او می کند. هر چند که همین کمالات می توانداز سوی خداوند معیاری برای گزینش مردم در تعیین حاکم یا والی که دارای شخصیت ظاهری دنیوی است تعیین گردد.
از نظر اسلام هیچ ویژگی و صفت آفرینشی در انسان مایه ایجاد برتری و کمال روحی نیست و امتیازی را برای افراد خاصی که واجد آن ویژگی باشند پدید نمی آورد و لذا یک انسان با هر صفت جسمانی می تواند گوی سبقت را در مراتب معنوی از دیگران بر باید و از دیگران برتر شود و مثلا در یک مقطع زمانی خاصی یک زن کامل ترین مؤمن در بین مردمان معاصر خود باشد.
این در حالی است که از دیدگاه اسلام برخی از اوصاف جسمانی در احراز مراتب خاصی از شخصیت های ظاهری و دنیوی دخالت داشته و معیاری برای امتیاز برخی بر برخی دیگر می باشد به گونه ای که مثلا زنان را از حق حکومت و یا امامت بر مردم و یا امامت جماعت برای مردان محروم می کند.
در مورد مساوات مرد و زن از جهت امکان دست یابی به مراتب مختلف معنوی می توان به آیاتی چند از قرآن مجید اشاره کرد که می فرماید: «مردان مسلمان و زنان مسلمان، مردان با ایمان و زنان با ایمان… خداوند برای همه آنها مغفرت و پاداش عظیمی فراهم ساخته است».[1] به این ترتیب این درست نیست که تصور شود اسلام کفه سنگین شخصیت را برای مردان قرار داده و زنان در برنامه اسلام چندان جایی ندارند، بدون شک با قطع نظر از تفاوت های حقوقی که ارتباط با موقعیت اجتماعی و شرایط طبیعی آنها دارد هیچگونه فرقی از نظر جنبه های انسانی و مقامات معنوی میان زن و مرد در برنامه های اسلام وجود ندارد.
آیه فوق دلیل روشنی برای این واقعیت است، زیرا به هنگام بیان ویژگی های مؤمنان و اساسی ترین مسائل اعتقادی و اخلاقی و عملی، زن و مرد را در کنار یکدیگر قرار داده و برای هر دو پاداشی یکسان معین می کند.
به عبارت دیگر تفاوت جسمی مرد و زن را نمی توان انکار کرد و بدیهی است که این تفاوت برای ادامه نظام جامعه انسانی ضروری است و آثار و پیامدهائی در بعضی از قوانین حقوقی زن و مرد ایجاد می کند، ولی اسلام هیچ گونه تفاوتی میان این دو از نظر روح انسانی قائل نیست[2] و لذا در سوره نحل آیه 59 می خوانیم که: «هر کس عمل صالح کند، خواه مرد باشد یا زن، در حالی که ایمان داشته باشد ما او را زنده می کنیم و حیات پاکیزه ای به او می بخشیم و پاداش وی را به بهترین اعمالی که انجام می داده می دهیم».
با توجه به این توضیحات روشن می شود که کمال روحی و معنوی زنانی چون حضرت فاطمه (س) تأثیری در امکان احراز مسئولیت های دنیوی و به طور کلی مراتب مختلف شخصیت ظاهری و دنیوی ندارد
البته بحث از علل محرومیت زنان از برخی مراتب شخصیت ظاهری و دنیوی مربوط به مباحث حقوق زن و شناخت درست از مبانی تعیین و تشکیل این حقوق در یک ساختار منضبط حقوقی مانند حقوق اسلامی است.
توجه داشته باشید که قوّام بودن مرد بر زن همان گونه که در جای خود توضیح داده شده است، اشاره به همان ویژگی های مورد نظر شارع مقدس در اختصاص برخی از نقش های اجتماعی به مردان دارد، این قوامیت هرگز در بر گیرنده مراتب روحی و معنوی نیست. به بیان دیگر کلام خداوند ناظر به حوزه وظایف انسانی در این دنیاست و سعی در تعیین مرتبه هر جنس نسبت به جنس مخالف در کسب مقامات دنیوی دارد و هرگز تبیینی در جهت حوزه روحانی و معنوی ارائه نمی دهد به خصوص با توجه به اینکه جنسیت تنها از ویژگی های بُعد جرمانی و مادی انسان است، بعدی که به محض جدایی روح از بدن، منتفی شده و جای خود را به بُعد محض می دهد، پس وقتی جنسیت معیار تعیین قوامیت است دیگر در عالم برزخ قوامیت مفهومی ندارد.
در پایان توجه به این نکته ضروری است که توسل به اولیای خدا به معنای فرمانبرداری و از ایشان یا اعتقاد به احراز مقام و منزلت دنیوی خاصی برای آنان نیست تا گفته شود این توسل به طریق اولی جواز احراز مراتب دنیوی مانند امامت و ولایت امر را به دنبال دارد، بلکه توسل صرفاً نوعی در خواست دعا از این بزرگان است که چون خواسته ایشان به اجابت نزد پروردگار نزدیکتر می باشد راه را برای رسیدن به مطلوب هموارتر می گرداند و مسلم است که در خواست دعا و توسل به قرب معنوی هر شخص دیگری نیز می تواند نیک تلقی شود بی آنکه برای وی مرتبه دنیوی و شخصیت ظاهری را در پی داشته باشد، آنگونه که مثلا در نماز باران آوردن کودکان به صحرا و آمین گفتن و طلب باران از سوی ایشان مورد توجه شرع مقدس واقع گشته است.

معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1ـ تبیان، دفتر هشتم، جایگاه زن در اندیشه امام خمینی، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره).
2ـ سبحانی، جعفر، توسل یا استمداد از ارواح مقدسه، نشر قدر.
3ـ جوادی آملی، عبدالله، زن در آینه جلال و جمال.
4ـ تفسیر نمونه، ج17، ص313.
5ـ تفسیر نمونه، ج2، ص112.
6ـ همان، ج11، ص391.

پی نوشت ها:
[1] . احزاب/ 35.
[2] . مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج17، ص313.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید