ماجرای 12 عالمی که ائمه(ع) به آنجا می‌روند

ماجرای 12 عالمی که ائمه(ع) به آنجا می‌روند

«جابر بن یزید جعفی» درباره یکی از کرامات امام باقر(ع) می‌گوید: همراه با امام(ع) ملکوت آسمان‌ها را دیدم که 12عالم است و هر امامی که از دنیا برود، در یکی از این عالم‌ها ساکن می‌شود تا آنکه وقت ظهور قائم آل محمد(ص) فرا رسد.

نخستین روز از ماه خدا مصادف با سالروز ولادت ستاره‌ای از آسمان ولادت و امامت است که سلام پیامبر(ص) سال‌ها قبل از ورودش به کره خاکی به او رسیده بود.

وجود نازنینی که حضرت ختمی مرتبت این گونه درباره‌اش به صحابه گرانقدرش «جابر بن عبدالله» می‌گوید: «تو بعد از من چندان زنده می‌مانی که مردی از فرزندان مرا  که شبیه‌ترین مردم به من و نامش مطابق نام من است، زیارت کنی، وقتی که او را دیدی، سلام مرا به او برسان و این سفارش مرا حتماً عمل کرده و سهل مگیر».

به همین جهت بود زمانی که جابر به سنین پیری رسید و مرگ خود را نزدیک دید، پیوسته می‌گفت: ای باقر ای باقر، کجایی! تا اینکه روزی آن حضرت را دید و خود را به وی رسانید، در حالی که دست و پای حضرتش را می‌بوسید و می‌گفت: پدر و مادرم فدای تو که شبیه پدرت رسول خدا هستی، رسول خدا بر تو سلام فرستاد.

باقر آل محمد(ص) که نخستین کسی است که از پدرش از نسل امام حسین(ع) و مادرش از نسل امام حسن(ع) است، هر چند که برخی از روایات تاریخ ولادتش را اول رجب و برخی دیگر سوم صفر نقل می‌کنند، درباره سال ولادتش نیز اختلاف است، زیرا در منابع متعددی 57 هجری و در برخی از منابع سال 56 یا 58 ذکر شده است.

* ماجرای 12 عالمی که ائمه به آنجا می‌روند

جابر بن یزید جعفی می‌گوید: از امام باقر(ع) پرسیدم: مراد از ملکوت آسمان و زمین که به حضرت ابراهیم خلیل‌الله ارائه کردند، چیست؟ همان واقعه‌ای که خداوند متعال در قرآن شریف آن را یادآور شده و می‌فرماید: «وَکَذَلِکَ نُرِی إِبْرَاهِیمَ مَلَکُوتَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ»؛ و این چنین ملکوت آسمان‌ها و زمین را به ابراهیم نشان دادیم، پس دیدم که دست مبارک خود را به جانب آسمان برداشت و به من فرمود: نگاه کن تا چه می‌بینی؟

من نوری دیدم که از دست آن حضرت به آسمان متصل شده بود، چنانکه چشم‌ها خیره می‌شد، آنگاه به من فرمود: ابراهیم(ع) ملکوت آسمان و زمین را چنین دید، امام باقر(ع) در این لحظه دست مرا گرفته و به درون خانه برد لباس خود را عوض کرده و فرمود چشم بر هم بگذار! بعد از لحظاتی گفت: می‌دانی در کجا هستیم؟ گفتم: خیر!

فرمود: در آن ظلماتی هستیم که ذوالقرنین به آن جا گذر کرده بود، گفتم: اجازه می‌دهید که چشم‌هایم را باز کنم، فرمود: باز کن! اما هیچ نخواهی دید، چون چشم گشودم در چنان تاریکی بودم که زیر پایم را نمی‌دیدم.

اندکی رفتیم، باز هم فرمود: جابر! می‌دانی در کجایی؟ گفتم: خیر، امام فرمود: بر سر چشمه‌ای که خضر از آن آب حیات خورده بود، قرار داری.

آن حضرت همچنان مرا از عالمی به عالم دیگر می‌برد تا به پنج عالم رسیدیم، فرمود: ابراهیم(ع) ملکوت آسمان‌ها را این چنین -که تو ملکوت زمین- را دیدی مشاهده کرد.

… او ملکوت آسمان‌ها را دید که دوازده عالم است و هر امامی که از ما از دنیا برود، در یکی از این عالم‌ها ساکن می‌شود تا آنکه وقت ظهور قائم آل محمد(ص) فرا رسد، امام باقر(ع) دوباره فرمود: چشم بر هم بگذار و بعد از لحظه‌ای فرمود: چشم بگشا! چون چشم گشودم خود را در خانه آن حضرت دیدم، آن بزرگوار لباس قبلی خود را پوشید و به مجلس قبلی برگشتیم، من عرض کردم: فدایت شوم چه قدر از روز گذشته؟

فرمود: سه ساعت!

(حدیقهالشیعه، مقدس اردبیلی، صفحه 531)

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید