در مورد ازدواج دختران حضرت با خلفا، تنها موردی که در برخی کتاب ها از آن سخن به میان آمده است، شایعه ازدواج ام کلثوم دختر امام علی ـ علیه السّلام ـ با خلیفه دوم است.
دراین خصوص نیز، دو دیدگاه وجود دارد. برخی از علمای شیعه مانند شیخ مفید وقوع این ازدواج را از اساس منکر شده و این شایعه را بی اعتبار دانسته است.[1]
مرحوم میرحامد حسین صاحب کتاب «عبقات الانوار» در نفی این ازدواج کتابی به نام «افحام الاعداء والخصوم فی نفی تزویج سیدتنا ام کلثوم» نگاشته است و همچنین مرحوم بلاغی صاحب کتاب آلاء الرحمن نیز رساله مفصلی در نفی این ازدواج دارد.[2]
براساس تحقیقی که آیت الله مرعشی انجام داده است، شخص موسوم به ام کلثوم که با عمر ابن خطاب ازدواج کرده است و از او صاحب فرزند شده است، غیر از ام کلثوم معروفی است که دختر علی(ع) و فاطمه زهرا(س) و خواهر زینب کبری(س) می باشد، بلکه این شخص ربیبه ای حضرت علی ـ علیه السّلام ـ و دختر اسماء بنت عمیس بوده است. آیت الله مرعشی در نامه مورخه ربیع الاول 1407- که با مهر و امضاء ایشان همراه است- می نویسد: «ام کلثوم که با عمر ازدواج کرد ربیبه علی بود، دختر اسماء بنت عمیس از ابوبکر، او کودک بود و پس از مرگ ابوبکر با ازدواج اسماء با علی ـ علیه السّلام ـ به خانه علی ـ علیه السّلام ـ آمد و بزرگ شد و با عمر ازدواج کرد. او را همه جا ام کلثوم بنت علی ـ علیه السّلام ـ می گفتند او با پسرش زید بن عمر در زمان امام مجتبی(ع) فوت کردند، امام(ع) بر او و پسرش نماز میت خواند و همین دلیل بر جواز نماز بر دو میت در یک نماز شد.
اما ام کلثوم دختر فاطمه(س) در کربلا با خواهرش بود و در شب یازدهم تا صبح مواظب اطفال امام حسین ـ علیه السّلام ـ بود که این خود دلیل دیگری بر نفی ازدواج او با عمر است زیرا اگر زن عمر بوده و فرزندی داشت در جریان کربلا منعکس می شد و در اسارت کوفه و شام مطرح می گشت و اصولاً برای او حرمتی قایل می شدند.
حتی اگر بپذیریم که چنین ازدواجی واقع شده است و امام علی ـ علیه السّلام ـ دخترش ام کلثوم را به ازدواج عمر ابن خطاب در آورده باشد، قطعاً با رضا و رغبت نبوده بلکه بنا به روایتی که در کافی آمده است، این ازدواج به اجبار صورت گرفته است.
در کتاب کافی درباره تزویج ام کلثوم چهار حدیث وارد شده در یکی از آن احادیث از حضرت امام جعفر صادق چنین آمده است: وقتی که عمر بن خطاب به خواستگاری ام کلثوم رفت، حضرت علی ـ علیه السّلام ـ به او گفت: ام کلثوم کوچک است عمر ابن خطاب برگشت عباس بن عبدالمطلب را دید و گفت آیا من عیبی دارم؛ عباس گفت: چه عیبی؟ عمر بن خطاب گفت: برای خواستگاری نزد برادر زاده ات علی رفتم و او جواب رد داد به خدا سوگند چاه زمزم را پر می کنم همه احتراماتتان را نابود می کنم و دو شاهد اقامه می کنم که علی دزدی کرده و دستش را می برم، عباس نزد علی آمد و ملاقات با عمر را به اطلاع آن حضرت رساند و از او درخواست کرد که امر ازدواج ام کلثوم را به من بسپار و حضرت علی ـ علیه السّلام ـ هم چنین کرد و عباس هم ام کلثوم را به همسری عمر در آورد.[3]
زراره از حضرت امام صادق ـ علیه السّلام ـ درباره تزویج ام کلثوم به عمر پرسید حضرت امام صادق ـ علیه السّلام ـ فرمود: ناموسی بود که از ما غصب کردند.[4]
از این روایات چند نکته استفاده می شود که:
1. حضرت علی خواستگاری عمر را رد کرد.
2. عمر، حضرت علی را تهدید نمود.
3. حضرت علی در اثر آن تهدید و رعایت مصالح به این کار تن داد. ولی راضی نبود.
بنابراین ازدواج ام کلثوم با خلیفه دوم اولاً از نگاه سند دارای اشکالات اساسی است و معلوم نیست که چنین ازدواجی صورت گرفته باشد و ثانیاً: بر فرض اینکه چنین ازدواجی واقع شده باشد، با رضا و رغبت نبوده بلکه همانگونه که منصب امامت وخلافت را غصب نموده در مورد ام کلثوم نیز چنین رفتار نموده اند.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. بزرگتر از دروغ، نوشته محمد علی.
2. رساله فی تزویج ام کلثوم، نوشته آیت الله میلانی.
پی نوشت ها:
[1] . حسینی، سید جواد، در پاسخ به افسانه شهادت، ص 173.
[2] . حسینی، علی اکبر، تاریخ تحلیلی و سیاسی اسلام، بی تا بی نا، ج 2، ص 57 ـ 60.
[3] . کلینی، محمد بن یعقوب، فروع کافی، چاپ آخوندی، 1362، ج 5، ص 346، باب تزویج ام کلثوم.
[4] . همان.