گذری براسرار تولد حضرت فاطمه زهرا(ع)(1)

گذری براسرار تولد حضرت فاطمه زهرا(ع)(1)

نویسندگان:
دکتر نهله غروی نایینی*
ابوالفضل چتری بیدگلی **

چکیده
در این نوشتار سعی شده به اسرار و رازهای تولد بانوی دو عالم، حضرت فاطمه زهرا(ع)، از دریچه روایات معصومان (ع) نگاه شود. این مقاله مشتمل بر دو بخش می باشد. بخش اول: اسرار قبل از تولد تا زمان تولد (شامل 7 نکته) و بخش دوم: اسرار، کیفیت و نکات مربوط به حین تولد (شامل 9 نکته). بنابر اهمیت و نقش «درخت طوبی» در زمان تولد و ازدواج حضرت فاطمه (ع) توضیح مختصری در مورد این درخت و ارتباط آن با صدیقه طاهره در پایان بخش اول آورده شده است.

مقدمه
فاطمه زهرا (ع) همچون لیله القدر، حضوری مستمر، کارآمد و تأثیر گذار در همه عرصه های هستی دارد و ظرف وجودش ظرف تحقق اراده و مشیت الهی و افاضه فیض ربوبی است. او اگرچه به مثابه «قدر»، قدرش ناشناخته مانده است و باید تأویل حقیقت و کنه وجودش را در قیامت مشاهده کرد، اما به مقدار ممکن و میسور، باید به سراغ این انسان کامل، مکمل و هادی و اسوه ابدی رفت و به او قرب وجودی یافت. فاطمه (ع) خود قرآن مجسم و وحی معین و از مفسران و تأویل شناسان و راسخان در علم است که مصداق «اولواالعلم»، «اولواالالباب»، «اوتواالعلم»، «اولواالایدی و الابصار»، «اهل تفکر و تذکر»، برهان و عرفان یا عقل و عشق است.
اشرف انبیا، پیامبر خاتم(ص)، در هنگام وداعش با سرای خاکی و فانی، نسخه ای جاودانه، یعنی قرآن و اهل بیت خویش را، برای تمام دردهای انسانیت، به جای نهاد و با تمام وجود فرمود: «انی تارک فیکم الثقلین» تا هر گونه شک و تردید را از اذهان بشریت پاک کند و به ما بگوید که هر هر نوع تمسکی به غیر این دو مصداق، پناه بردن به «اوهن البیوت» (عنکبوت:41) است و نتیجه ای جز سقوط در «جرف هار» (پرتگاهی سست و نرم)(توبه:109)در پی نخواهد داشت.

عصاره بهشت
با توجه به اصطلاح معروف «اهل البیت ادری بما فی البیت»، برای پی بردن به راز و رمزهای این خاندان، راهی جز پناه بردن به کلام خود ایشان نیست و بقیه سخنان و جملات، یار شدن با ظن خویش است، و ره بردن به راز لیله قدر و سر مستودع، تقوای بیرونی می طلبد و امداد الهی و برای پای چوبین تقوای ما، کاری است بس سخت و طاقت فرسا.
قلم زدن در مورد «اَمه الله» (کنیز خداوند/بنده ویژه) (ابن شاذان قمی، 1407ق، ص87)، اذن الهی می طلبد و جرئتی اسداللهی، و خلق را یارای ادراک مقام علمی و عملی فاطمه زهرا(ع) نیست و معرفت و به کنه شخصیت فاطمه (ع) میسور احدی نیست؛ که آن انسان کامل را باید انسان کامل بشناسد و بشناساند. از این رو، برای پی بردن به اسرار عصاره هستی، از کلام رسول الله (ص) و اهل بیت آن حضرت کمک می گیریم.
در بررسی ابعاد شخصیت «حضرت فاطمه، ولیده الاسلام»(مجلسی، 1404ق، ج43، ص107)، موضوع تولد ایشان یکی از جنبه های رازگونه و پیچیده ای است که دارای برنامه ریزی طولانی بوده است.
همان گونه که زندگی کوتاه دنیوی آن بانو هنوز سرشار از ناگفته های زیاد است و نامعلوم بودن مدفن شریف او سال هاست دل عاشقان را داغدار ساخته، و قدرش همچون قبرش ناشناخته مانده، تولد او نیز سر غامض و سر به مهری است که فقط نکاتی از آن طریق سخنان فرزندان بزرگوارش به ما رسیده و برای شنیدن همین نکات هم، ظرف ذهن ما، بسی کوچک و کم حجم است.
در این مقاله بر آنیم که اندکی به فضای پر از عطر یاس تولد شفیعه روز جزا، انسیه حوراء، قدمی بگذاریم، به آنها نگاهی بیندازیم، چشم هایمان را بر هم نهیم و بار دیگر از اعماق وجود فریاد بزنیم: اللهم صل علی فاطمه و ابیها و بعلها و بنیها و السر المستودع فیها.
در مسیر رشد انسان، عوامل مهمی اثر گذارند. مجموع این عوامل باعث می شوند فردی در مسیر تکامل قرار گیرد. هر چه این عوامل، از مایه های قوی تری برخوردار باشند، فرد در ابعاد مادی و معنوی تکامل بیشتری می یابد. عوامل وراثتی پدر و مادر، شرایط انعقاد نطفه و تولد، خانواده و تربیت فرد و سرانجام ازدواج، از مهم ترین اینهاست.
در بررسی شخصیت افراد برتر، تحلیل عوامل مزبور موجب می گردد به جوانب درونی آنها راهی پیدا کنیم. با در نظر گرفتن این نکته، هر چه این افراد در سطح بالاتری قرار گرفته باشند، این عوامل با اهمیت تر و پیچیده تر می گردد و وقتی مسئله مربوط به «دعائم الدین»(شیخ صدوق، 1413ق، ج2، ص591)، بزرگان دین و پایه ها و ستون های اصلی اسلام می رسد-که مبحث عصمت برای آنها طرح می شود- موضوع حساسیت فوق العاده تری می یابد و نیاز به سندهای محکمی دارد.
در مسیر برنامه ریزی شده الهی برای تولد حضرت فاطمه (ع)، دو بخش قابل بررسی است:
بخش اول: اسرار پیش از تولد تا زمان تولد؛
بخش دوم: اسرار، کیفیت و نکات مربوط به هنگام تولد.
براساس حکمت الهی، تولد دختری که تکمیل کننده موضوع نبوت و پایه گذار مسئله امامت است و القاب «ام ابیها» و «امومه الائمه» (همان) مزین شده، نیازمند مقدماتی است که در صورت فراهم نشدن مقدمات، کار به سرانجام نمی رسد و به هدف نایل نمی شود.
درباره اینکه خلقت نوری پنج تن آل عبا قبل از آفرینش حضرت آدم (ع) صورت گرفته، احادیث فراوانی آمده است (شیخ صدوق، 1378ق، ج1، ص306/جزایری، 1404ق، ص39) و همچنین در موضوع خطاب خداوند به پیامبر (ص) و علی (ع) با عبارت «لولا فاطمه لما خلقتکما»(شریف کاشانی،1383،ص123/نمازی،1419ق،ج8،ص 243) نیز مسئله جزئی تر می شود.
در زیارتی، که به نوعی شرح «شجره النبوه» است این گونه آمده: «فهم شجره، أصلها النبی، فرعها الوصی و لقاحها النور الفاطمی» (عاملی کفعمی، 1405ق، ص737)؛ آنها (خاندان پیامبر) درختی هستند که پیامبر (ص) تنه آن و حضرت علی (ع) شاخه آن و نور وجود حضرت فاطمه، باور کننده درخت نبوت است.
اما در زمینه مقدمات تولد فاطمه (ع) در زمان حیات پیامبر اکرم (ص) اختصاصاً مواردی وجود دارد که بسیار قابل تأمل است.
حضرت فاطمه از نسل فردی است که خداوند درباره او فرموده است: «خلقت الاشیاء لاجلک و خلقتک لاجلی»(موسوی سبزواری، 1409ق، ج8، ص100/آملی،1422 ق، ج1، ص548)؛ همه چیزها را برای تو، و تو را برای خودم آفریدم. در این بیان نورانی عظمت وجودی پیامبر (ص) به تصویر کشیده شده است، هر چند عقول ما از درک کنه آن ناتوان و عاجز است.
پیامبری که از حیث جسمی و نژادی نیز، به برترین قبیله و تیره اعراب منتسب است و به «نبی قریشی»(بحرامی،1416ق، ج3، ص385) معروف است، وجود نازنین فاطمه (ع) را «بضعه»(پاره گوشت)خود می داند. (شیخ صدوق، 1404 ق، ج3،ص102/شیخ طوسی،1414 ق، ص24/طبری، 1383ق، ص70/مجلسی، 1404 ق، ج43، ص23، ح17)

1. اسرار قبل از تولد تا زمان تولد
این موضوعات و نکات، مواردی است که در احادیث بیان شده است و هدف ما در این گفتار، بحث سندی احادیث نیست؛ چرا که پرداختن به آن مجالی گسترده تر و فرصت دیگری می طلبد. غالب این موارد که در احادیثی با مضامین مشترک بیان شده، مورد اعتماد و وثوق علمای شیعه قرار گرفته است. محور کار، حدیثی است که علامه مجلسی آن را با سند مفصل بن عمر جعفی از قول امام صادق (ع) بیان کرده است.

1-1. بشارت خداوند به وجود حضرت فاطمه (ع) در معراج
پیش از تولد حضرت فاطمه (ع)، خداوند در معراج بشارت تولد ایشان را به نبی خاتم داده و فرموده بود: «یا محمد! إن الله تعالی یبشرک بفاطمه من خدیجه بنت خویلد…»! ای پیامبر! خداوند [ولادت] فاطمه را از خدیجه دختر خویلد به تو بشارت می دهد. (فرات کوفی،1410ق،ص211/مجلسی،1404ق،ج8،ص151)
بشارت پیامبر (ص) به وجود مقدس حضرت فاطمه (ص)، آن هم در معراج، خود به تنهایی گویای اهمیت موضوع تولد ایشان است و می توان به جرئت گفت: این مسئله، یکی از مسائل حیاتی دنیای اسلام و مسلمانان می باشد که می بایست از طرف خداوند در آن موقعیت به پیامبر (ص) نوید داده شود. نکته دیگر در این حدیث این است که خداوند نام مبارک «فاطمه» را نیز پیش از ولادت برای او تعیین کرده است. در مورد نام «فاطمه» وجه تسمیه های مختلفی بیان شده؛ از جمله رسول خدا (ص) فرمود: «لانها فطمت هی و شیعتها و ذریتها من النار»(طبری،1383 ق، ص149 و ص60/ اربلی،1381 ق، ج1، ص464)؛ زیرا او، شیعیان و ذریه اش را از آتش باز داشته و بر کنار شده اند.

2- 1. دوری گزیدن پیامبر(ص) از خدیجه(ع)
خداوند به پیامبر دستور می دهد که باید چهل شبانه روز از خدیجه (ع) دوری گزیند.
در بخشی از حدیث آمده است: «النبی(ص) جالس بالابطح و معه عمار بن یاسر و المنذر بن الضحضاح و ابوبکر و عمر و علی بن ابیطالب و العباس بن عبد المطلب و حمزه بن عبد المطلب إذ هبط علیه جبرئیل فی صورته العظمی قد نشرا جنحته حتی أخذت من المشرق
إلی المغرب فناداه یا محمد العلی الاعلی یقرا علیک السلام و هو یامرک أن تعتزل عن خدیجه اربعین صباحا»(مجلسی، 1404ق، ج16، ص78)
ترجمه: پیامبر(ص) در ریگزار ابطح با عمار یاسر، منذر بن ضحضاح، ابوبکر، عمر، علی بن ابی طالب(ع)، عباس بن عبدالمطلب و حمزه بن عبدالمطلب نشسته بودند. ناگهان جبرئیل در صورت عظمیش بر او فرود آمد؛ بال هایش را از مشرق تا مغرب گسترانیده بود. پس ندا داد: ای پیامبر بزرگوار! خداوند بر تو سلام می فرستد و به تو دستور می دهد که چهل روز از حضرت خدیجه فاطمه بگیری.
در این قسمت از حدیث دو نکته قابل تأمل است.
اول اینکه جبرئیل با هیبت اصلی خود (با بال های گسترده) بر پیامبر (ص) فرود آمد. این مسئله نشان می دهد که حامی پیامی بسیار مهم برای پیامبر (ص) بوده است؛ همچنان که برای اعلام امر رسالت هم با هیبت کامل بر رسول الله (ص) ظاهر شد.(ر. ک: تفاسیر، ذیل سوره علق)
نکته دوم، واژه «یأمرک»(خداوند به تو دستور می دهد) است. این نکته، متضمن این معناست که دستور لازم الاجرا و دارای وجوب فوری است؛ چرا که خداوند از عشق فراوان پیامبر (ص) و خدیجه به یکدیگر آگاه بود و می دانست چنین دستوری بر آن دو حضرت سنگین و مشقت بار است. از این رو، در ادامه حدیث آمده است: «فسق ذلک علی النبی (ص) و کان لها محبا و بها وامقا» (همان)؛ پس، آن بر پیامبر (ص) سنگین و سخت آمد؛ چرا که او عاشق و دلباخته همسر دلباخته همسر وفادار خویش بود. ولی چون دستور، دستور الهی و لازم الاجرا بود، پیامبر (ص) بر انجام آن لحظه ای درنگ نکرد و از همان لحظه امر الهی را شروع نمود، بدون اینکه واقعیت امر را به حضرت خدیجه اطلاع دهد. از این رو، آن حضرت در روزهای آخر دوره، عمار یاسر را به خدمت خدیجه (ع) فرستاد و به او فرمود به خدیجه بگو: «یا خدیجه لا تظنی أن انقطاعی عنک [هجره]و لا قلی و لکن ربی عز و جل امرنی بذلک لتنفذ [لیتفذ] امره فلا تظنی یا خدیجه إلا خیراً فإن الله عز و جل لیباهی بک کرام ملائکته کل یوم مرارا»(همان): گمان نکن که من از تو بریده و تو را رها کرده ام، بلکه پروردگارم برای اجرای آن به من دستور فرموده است. در آن خیر بیندیش؛ خداوند هر روز به وجود تو به بزرگان فرشته ها افتخار می کند.
لازم به ذکر است که حضرت خدیجه نیز در همین ایام به دستور پیامبر (ص) در منزل مانده بود و نمونه بارز آیه«و قرن فی بیوتکن»(احزاب:33) در این ایام و در تمام عمر بود، و برای دوری پیامبر (ص) در حزن و نگرانی بود.

پی‌نوشت‌ها:

* دانشیار دانشگاه تربیت مدرس
** کارشناس ارشد دانشگاه تربیت مدرس
منبع:فصلنامه علمی- ترویجی مباحث بانوان شیعه شماره-24

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید