حضرت فاطمه (س) و دفاع از ولایت (2)

حضرت فاطمه (س) و دفاع از ولایت (2)

نویسندگان:
دکتر قاسم بستانی*
نصره باجی**

ج. موضع گیری نسبت به خلافت غصب شده
فاطمه (ع) به اشکال مختلفی نسبت به ماجرای غصب خلافت و بازیگران این عرصه و مستندات و دلایل آنها، موضع گیری کرده است و تحلیلی روشن از ماوقع ارائه می دهد. به گوشه ای از این موضع گیری ها اشاره می شود:

1. تحلیلی بر غصب خلافت و اهداف آن
حضرت فاطمه (ع) در خصوص فعالیت ها و اقدامات عصب کنندگان خلافت و اهدافشان می فرماید: «ثم لم تلبثوا إلا ریث أن تسکن نفرتها و یسلس قیادها ثم أخذتم تورون وقدتها و تهیجون جمرتها و تستجیبون لهتاف الشیطان الغوی و إطفاء انوار الدین الجلی و إخماد سنن النبی الصفی، تسرون حسوا فی ارتغاء و تمشون لاهله و ولده فی الخمر و الضراء و نصبر منکم علی مثل حز المدی و وخز السنان فی الحشاء»؛ آنگاه شما درنگ نکردید، مگر به مقداری که چموشی خلافت ساکت شود و افسار شترش، آرام و روان گردد (و در اختیار شما قرار گیرد و خلافت را در دست گرفتید)، پس آتش گیره ها را افروخته تر کردید و به آتش دامن زدید تا آتش را شعله ور کنید. با جان و دل به نداهای گمراه کننده شیطان پاسخ داده و به خاموش کردن انوار روشن دین و از بین بردن سنت های پیامبر مطهر پرداختید و به بهانه خوردن کف و رویه شیر، خود شیر را پنهان تو دزدکی می نوشید (کنایه از تظاهر به چیزی و اداره چیز دیگری)، برای خانواده و فرزندان او در پشت تپه ها و درختان کمین گرفته و راه می رفتید و بر صدمه هایی از شما که مثل خنجر بران است و بر فرو رفتن سر نیزه در میان شکم باید صبر کنیم. (از خطبه فدک، منابع پیش گفته)

2.تحلیلی بر رفتار انصار و توبیخ آنها
از جمله گروه هایی که در رابطه با غصب خلافت نقش ایفا نمود و در کنار غاصبان ایستاد، گروه انصار بود. ایشان با توجه به تعداد و جایگاهشان و نیز اقداماتی که صورت دادند، توانستند به غاصبان مشروعیت خاصی ببخشند. فاطمه (ع) در فرازی درباره آنها می فرماید: «فهیهات منکم و کیف بکم و انی توفکون و کتاب الله بین اظهرکم، اموره ظاهره و احکامه زاهره و اعلامه باهره و زواجره لایحه و اوامره واضحه و قد خلفتموه وراء ظهورکم، ارغبه عنه تریدون؟ ام بغیره تحکمون؟ بئس للظالمین بدلا “و من یبتغ غیر الاسلام دینا فلن یقبل منه و هو فی الآخره من الخاسرین” (آل عمران:85)؛ چه دور شدید، و چطور این کار را کردید، و به کجا می روید در حالی که کتاب خدا در میان دست و پای شماست، نشانه های آن پیداست، نواهی و اوامر آن آشکار است، ولی آن را پشت سر انداختید، آیا به آن رغبتی ندارید؟ یا به غیر قرآن حکم می کنید؟ برای ظالمان حکم مخالف قرآن جایگزین بدی است «و هر کسی غیر از اسلام دینی را طلب کند از او پذیرفته نخواهد شد و در آخرت از زیانکاران خواهد بود.» (از خطبه فدک، منابع پیش گفته)

3.رد ادعای ابوبکر در امر خلافت
حضرت زهرا (ع) پس از شنیدن سخن ابوبکر که با دخیل دانستن مسلمانان در انتخاب خود، گفت: «هؤلاء المسلمون و بینی و بینک قلدونی ما تقلدت» (مردم مرا برای خلافت انتخاب کردند)، خطاب به مسلمانان می فرماید: «معاشر المسلمون المسرعه الی القیل الباطل، المغضیه علی الفعل القبیح الخاسر “افلا یتدبرون القرآن أم علی قلوب اقفالها” (محمد:2) و “کلا بل ران علی قلوبهم” (مطفقین:14) ما أساتم من أعمالکم فأخذ بسمعکم و
أبصارهم و لبئس ما تاولتم و ساء ما به اشرتم و شر ما منه اغتصبتم لتجدن – والله – محمله ثقیلا و غبه وبیلا إذا کشف لکم الغطاء و بان بأورائه الضراء “و بدا لهم من الله ما لم یکونوا یحتسبون” (زمر:47)، “و خسر هنالک المبطلون” (غافر: 78)؛ ای مسلمانان که برای شنیدن حرف بیهوده شتابان هستید و اعمال ناروای زیان آور را نادیده می گیرید، «آیا در قرآن نمی اندیشند یا آنکه بر دل هایتان مهر زده شده است؟» و «چنین نیست، بلکه ظلمت ظلم و بدکاری هایشان بر دل های تیره آنها غلبه کرده است» بلکه آنچه از اعمال زشت انجام داده اید تیرگی بر دل های شما زده شده است و چشم و گوش دلتان کور شده است، آیات قرآن را به بد موضعی تأویل می کنید و بد راهی به او نشان دادید و بد معاوضه کردید. به خدا قسم تحمل این بار برایتان سنگین و سرانجام این ظلم بزرگ را وخیم خواهید یافت و وقتی که پرده برداشته شود و زیان های این امر برایتان روشن گردد و «آنچه را که حساب نمی کردید بر شما آشکار گردد»، «آنجاست که اهل باطل زیانکار گردند.» (طبرسی، 1386ق، ج1، ص144/طبری شیعی، 1413ق، ص119/ ابن شهر آشوب، 1376 ق، ج 2، ص49/ تبریزی انصاری، 1418ق، ص694/نقوی، 1404ق، ص300/مجلسی، 1403ق، ج29، ص232/قمی، 1412ق، ص 148، متن به نقل از طبرسی است)

4.موضع گیری نسبت به گرفتن بیعت اجباری از علی (ع)
هنگامی که سرانجام پس از فراز و نشیب هایی دردناک، قرار شد از علی (ع) به زور بیعت بگیرند، فاطمه (ع) این صحنه دردناک را چنین فریاد آورد: «والله لا أدعکم تجرون ابن عمی ظلما ویلکم ما أسرع ما خنتم الله و رسوله فینا أهل البیت و قد أوصاکم رسول الله (ص) با تباعنا و مودتنا و التمسک بنا. فقال الله تعالی “قل لا اسالکم أجرا إلا الموده فی القربی” (شوری:23) وا أسفا علیک یا ابتاه و اثکل حبیبک ابو الحسن الموتمن و ابو سبیطک الحسن و الحسین (ع) و من ربیته صغیرا و آخیته کبیرا و أجل أحبائک لدیک و أحب أصحابک علیک أولهم سبقا الی الاسلام و مهاجره إلیک یا خیر الأنام فها هو یساق فی الأسر کما یقاد البعیر»؛ به خدا قسم، نمی گذارم پسر عمویم را اینچنین ظالمانه بر روی زمین بکشید. وای بر شما، چقدر سریع در مورد ما به خدا و رسولش خیانت کردید! مگر رسول خدا (ص) شما را به تبعیت از ما و دوستی با ما و تمسک بر ما اهل البیت سفارش نکرد؟ و مگر خداوند در قرآن نفرمود: «وای پیامبر، به مردم بگو من مزد و پاداشی بر رسالت خویش نمی خواهم مگر دوستی اهل البیت»؟ افسوس بر خیانتی که این مردم نسبت به تو نمودند پدر! و افسوس به تنهایی حبیبت، ابوالحسن امین و پدر نوه هایت حسن و حسین (ع). کسی که در کودکی پرستارش و در بزرگی برادرش بودی! عزیزترین دوست و نزدیک ترین یار تو بود! و آنکه جلوتر از همه اسلام آورده و جلوتر از همه در راه اسلام مهاجرت کرد! هم اکنون او در بند به جلو رانده می شود، همچنان که شتر به جلو رانده می شود. (رحمانی همدانی، 1417ق، ص709/قمی، 1412ق، ص117/لجنه الحدیث فی معهد باقر العلوم، 1380، ج1، ص168/متن به نقل از قمی (عباس)است)

5. یادآوری عهد شکنی مسلمانان در خصوص ولایت علی (ع)
فاطمه (ع) در سخنانی، به عهد شکنی مردم نسبت به عهدی که با پیامبر (ص) در خصوص خلافت علی (ع) بسته بودند، اشاره کرده، می فرماید: «لا عهد لی بقوم حضروا أسوء محضر منکم أترکتم رسول الله (ص) جنازه بین أیدینا و أمرکم فیما بینکم، لم تستامرونا و لم تردوا لنا حقاً کأنکم لم تعلموا ما قال یوم غدیر خم! والله لقد عقد له یومئذ الولاء، لیقطع منکم بذلک منها الرجاء و لکنکم قطعتم الاسباب بینکم و الله حسیب بیننا و بینکم فی الدنیا و الآخره»؛ همانا مردمانی از شما بدتر در عهد شکنی و بی وفایی نشناخته ام ! شما جنازه رسول خدا (ص) را در بین ما رها کرده و عهد وپیمانتان را شکستید، اطلاعات ما را نکردید و حق ما را به ما باز نگرداندید، گویا که شما نمی دانید که در روز غدیر خم (پیامبر) چه گفت! به خدا قسم که در آن روز (غدیر) پیامبر ولایت را به علی سپرد و آرزوی آنهایی را که به خاطر مقام و قدرت به رسول پیوسته بودند برید. شما امروز پیوند بین خود و پیامبر را شکستید و خداوند بین ما و شما داور است و در دنیا و آخرت برای ما کافی است. (طبرسی، 1386ق، ج1، ص105/ابن قتیبه دینوری، [بی تا]، ج1، ص 19/ مجلسی، 1403ق، ج28، ص105/قمی،1412ق، ص38، متن به نقل از طبرسی است)

6.اشاره به تغییر جایگاه خلافت و زیان ناشی از آن
حضرت زهرا (ع) پس از غصب خلافت، نسبت به زیانی که این کار به همراه دارد، می فرماید: «ویحهم! أنی زعزعوها؟ عن رواسی الرساله و قواعد النبوه و الدلاله و مهبط الروح الأمین و الطبین بأمور الدنیا و الدین، الا ذلک هو الخسران المبین»؛ وای بر آنان! آیا می دانند که خلافت را از کدام جایگاهی حرکت دادند؟ از کوه های بلند و استوار رسالت و پایگاه های پیامبری و روشنگری و فرودگاه روح الامین و آگاه به امور دنیا و دین. بدانید که این زیان بزرگی است.(طبرسی، 1386ق، ج1، ص147/مجلسی، 1403ق، ج43، ص160)

7.تحلیلی بر ماهیت کودتای سقیفه
حضرت فاطمه زهرا (ع) در کلامی خطاب به أم سلمه، با بیان گوشه ای دیگر از ماجراهای پشت پرده کودتای سقیفه، و عوامل و اسباب پنهان این توطئه را بر ملا می سازد. سخنانی اینچنین از سویی، نشان از حضور فعال فاطمه (ع) در عرصه اجتماعی است و از سوی دیگر، ژرف نگری و پیگیری و تحلیل سازی بر حوادث. ایشان می فرماید: «أصبحت بین کمد و کرب: فقد النبی (ص) و ظلم الوصی هتک الله حجبه، فأصحبت إمامته و أحکامه مقتضبه علی غیر ما شرعها الله فی التنزیل و سنها النبی (ص)فی التأویل و لکنها أحقاد بدریه و تراث أحدیه، کانت علیها قلوب النفاق مکتمنه لإمکان الوشاه، فلما استهدف الأمر [أرسلت علینا شآبیب الآشار] من مخیله الشقاق و لیس [علی] ما وعد الله من حفظ الرساله و کفاله المؤمنین أحرزوا عائدتهم من غرور الدنیا بعد انتصار ممن فتک بآبائهم فی مواطن الکروب و منازل الشهادات»؛ صبح کردم در حالی که در میان غم و اندوه بودم، پیامبر (ص) از دست رفت و وصی او مظلوم واقع شد! به خدا قسم گویا چادر از سرش کشیده شده است؛ آنکه امامش به گونه ای مظلوم شود که نه طبق دستور خدا با او عمل شود و نه طبق توصیه پیامبر. آنچه (این قوم) با علی (ع) کردند، تنها با کینه های جنگ بدر و احد سازگاری داشت که در دل های منافقان تا به حال پنهان بود و هر لحظه احتمال این فتنه می رفت و اکنون که پیامبر خدا (ص) از دنیا رفته، آن کینه ها علنی شده اند و چه مصیبت ها که از بدبختی خودشان بر سر ما می آورند! آنان رشته عهد و پیمان خود را (با پیامبر) پاره کردند و چه بد موضعی در برابر وعده الهی بر حفظ رسالت و سرپرستی مؤمنان نشان دادند! و چه بد فریب دنیای فانی را خوردند. پس از پیروزی اسلام و مسلمین، دوباره از امیرالمؤمنین اعراض نمودند؛ چرا که علی دلیرانه پدران و اجداد مشرک و کافر آنها را در عرصه های مختلف جنگ و دلیری به هلاکت رسانده است.(ابن شهر آشوب، 1376ق، ج2، ص49/تبریز انصاری/1418ق، ص849/قمی، 1423ق، ص191/مجلسی، 1403ق، ج43، ص156/رحمانی همدانی، 1417ق، ص745/شاهرودی، 1419ق، ج6، ص145.متن از قمی (محمد)است)

8.ذکر اسباب عدم تمایل قریش به علی (ع)
به طور قطع، از مخالفان سر سخت خلافت علی (ع) قریشیان بودند و فاطمه (ع) در تحلیل این رفتار می فرماید: «ما الذی نقموا من ابی الحسن؟ نقموا والله منه نکیر سیفه و قله مبالاته لحتفه و شده وطاته و نکال وقعته و تنمره فی ذات الله»؛ چه چیزی از علی را ناخشنود داشتند؟ به خدا سوگند! ناخشنودی و خشمی که آنان از شمشیر برانش و بی اعتنایی اش به مرگ و سختی حمله و جنگش و شدت ضرباتش و خشم و غضبش در راه خدا داشتند. (طبرسی، 1386ق، ج1، ص148).

پی‌نوشت‌ها:

* دانشیار دانشگاه شهید چمران
** دانشجوی کارشناسی علوم قرآن و حدیث
منبع:فصلنامه علمی- ترویجی مباحث بانوان شیعه شماره-24

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید