کریمه
کَرُمَ، کَرَماً و کَرَمَهً و کَرامَهً: أعطى السهوله و جاد، ضد لؤم،
الکریم: ذوالکَرَم، یقال «رجل کریم»، أی، سخی معطاء، یطلق «الکریم» من کل شىء على أحسنه و على کل ما یرضى و یحمد فی بابه،
الکریمه: ذوالکرم والحسب، یقال «فلان کریمه قومه»، أی، کریمهم و شریفهم.
زنى که اهل بخشش و کَرَم باشد، کریمه نامیده مىشود. حضرت زهراء (علیهاالسلام) عین کرم و بخشش است. کسى نیست که از بخششهاى آن بزرگوار بىخبر باشد. کریمهى اهلبیت، فاطمه(علیهاالسلام) است. حتى ائمهى اطهار (علیهمالسلام) نیز هنگام گرفتارى دست به دامان کریمه اهلبیت، حضرت فاطمهى زهراء(علیهاالسلام) مىزدند
فاطمهى زهرا علیهاالسلام اهل جود و کرم
«… اللهمّ صلّ على السیده المفقوده «الکریمه» المحموده الشهیده العالیه الرشیده…
خداوندا! بر سرور بانوان که (قبرش) از دیدگان پنهان شده، زنى باکرامت و پسندیده، زنى شهیده در راه خدا، زنى بلندهمت و رشیده درود فرست.» (1)
پی نوشت ها :
1- بحارالانوار، ج 102، ص 220، ر 1 از عتیق غروى.
کوثر
الکوثر، فوعل من الکثره و هو الشىء الّذی من شأنه الکثره والکوثر، الخیر الکثیر. (1)
«کوثر مبالغهى در کثرت است و به قول زمخشرى «المفرط الکثره»، یعنى چیزى که کثرت آن فزون از حد است. به یک زن بادیهنشین که پسرش از سفر برگشته بود گفتند: «بم آبَ إبنک؟ قالت آبَ بکوثر» یعنى پسرت با چه چیز برگشت؟ گفت: با فایدهى فزون از حد (کشاف) راغب گوید: «تکوثر الشىء»، یعنى شىء تا آخرین حد زیاد شد. در قاموس و اقرب آمده: «الکوثر، الکثیر من کل شىء» طبرسى (رحمهاللَّه) فرموده: «کوثر چیزى است که کثرت از شأن آن است و کوثر، خیر کثیر است.» (2)
کوثر، وصف است که از کثرت گرفته شده و به معنى خیر و برکت فراوان است و به افراد سخاوتمند، کوثر گفته مىشود.
فاطمهى زهراء علیهاالسلام خیر کثیرى که به پیامبر اکرم صلى اللَّه علیه و آله و سلم عطا شد
«إنَّا أعطیناک الکوثر»، ما به تو کوثر (خیر و برکت فراوان) عطا کردیم.
فصل لربک وانحر، اکنون که چنین است براى پروردگارت نماز بخوان و قربانى کن.
إنَّ شانئک هو الأبتر، مسلماً دشمن تو ابتر و بلا عقب (بدون نسل) است.»
در شأن نزول این سوره مىخوانیم:«عاص بن وائل» که از سران مشرکان بود، پیامبر اکرم (صلى اللَّه علیه و آله و سلم) را به هنگام خارج شدن از مسجدالحرام ملاقات کرد، و مدتى با حضرت گفتگو نمود، گروهى از سران قریش در مسجد نشسته بودند و این منظره را از دور مشاهده کردند، هنگامى که «عاص بن وائل» وارد مسجد شد به او گفتند: با که صحبت مىکردى؟ گفت: با این مرد « ابتر»!
این تعبیر را به خاطر این انتخاب کرد که «عبداللَّه»، پسر پیامبر اکرم (صلى اللَّه علیه و آله و سلم) از دنیا رفته بود، و عرب کسى را که پسر نداشت «ابتر» (یعنى بلاعقب) مىنامید. و لذا قریش این نام را بعد از فوت پسر پیامبر براى حضرت انتخاب کرده بود (سوره فوق نازل شد و پیغمبر اکرم (صلى اللَّه علیه و آله و سلم) را به نعمتهاى بسیار و کوثر بشارت داد و دشمنان او را ابتر خواند).
توضیح این که، پیامبر اکرم (صلى اللَّه علیه و آله و سلم) دو فرزندپسر از بانوى گرامى اسلام، حضرت خدیجه (علیهاالسلام) داشتند: یکى قاسم و دیگرى طاهر که او را عبداللَّه نیز مىنامیدند و این هر دو، در مکه از دنیا رفتند و پیامبر اکرم (صلى اللَّه علیه و آله و سلم) فاقد فرزند پسر شد. این موضوع زبان بدخواهان قریش را گشود. کلمهى «ابتر» را براى حضرتش انتخاب کردند. پیامبر اکرم(صلى اللَّه علیه و آله و سلم) در سال هشتم هجرى در مدینه از ماریهى قبطیه، صاحب فرزند ذکور دیگرى به نام ابراهیم شد، ولى اتفاقاً او نیز قبل از آن که به دو سالگى برسد چشم از دنیا پوشید و وفات او قلب پیامبر اکرم(صلى اللَّه علیه و آله و سلم) را آزرد.
آنها طبق سنت خود براى فرزند پسر اهمیت فوقالعادهاى قائل بودند و او را تداومبخش برنامههاى پدر مىشمردند. بعد از این ماجرا آنها فکر مىکردند با رحلت پیامبر اکرم(صلى اللَّه علیه و آله و سلم) برنامههاى او به خاطر نداشتن فرزند ذکور تعطیل خواهد شد و خوشحال بودند.
سورهى کوثر نازل شد و خداوند در این سوره به طور اعجابآمیزى به آنها پاسخ گفت و خبر داد که دشمنان او ابتر خواهند بود و برنامهى اسلام و قرآن هرگز قطع نخواهد شد. بشارتى که در این سوره داده شد از یک سو ضربهاى بود بر امیدهاى دشمنان اسلام و از سوى دیگر تسلى خاطرى براى رسولاللَّه (صلى اللَّه علیه و آله و سلم) بود که بعد از شنیدن آن لقب زشت و توطئهى دشمنان، قلب پاکش غمگین و مکدر شده بود. (3)
کوثر یک معنى جامع و وسیع دارد و آن، خیر وسیع و فراوان است و مصادیق آن زیاد است، (4)
ولى بسیارى از بزرگان علماى شیعه وجود مبارک حضرت فاطمهى زهراء (علیهاالسلام) را یکى از روشن ترین مصداق هاى آن دانستهاند، چرا که شأن نزول آیه مىگوید: آنها پیامبر اکرم (صلى اللَّه علیه و آله و سلم) را متهم مىکردند که بلاعقب است. قرآن ضمن نفى سخن آنها مىگوید: «ما به تو کوثر دادیم.» از این تعبیر استفاده مىشود که این خیر کثیر، همان حضرت فاطمهى زهرا (علیهاالسلام) است، زیرا نسل و ذریهى پیامبراکرم(صلى اللَّه علیه و آله و سلم) به وسیلهى همین دختر گرامى در جهان انتشار یافت، نسلى که نه تنها فرزندان جسمانى پیامبر بودند، بلکه آیین او و تمام ارزشهاى اسلام را حفظ کردند و به آیندگان ابلاغ نمودند، نه تنها امامان معصوم اهلبیت (علیهمالسلام) که آنها حساب مخصوص به خود دارند، بلکه هزاران نفر از فرزندان حضرت فاطمه (علیهاالسلام) در سراسر جهان پخش شدند که در میان آنها علماى بزرگ، نویسندگان، فقها، محدثان، مفسران والامقام و فرماندهان عظیم بودند که با ایثار و فداکارى در حفظ آیین اسلام کوشیدند.
در اینجا به بحث جالبى از فخررازى برخورد مىکنیم که در ضمن تفسیرهاى مختلف کوثر مىگوید: «قول سوم این است که این سوره به عنوان ردّ بر کسانى نازل شده که عدم وجود اولاد را بر پیامبر اکرم (صلى اللَّه علیه و آله و سلم) خرده مىگرفتند، بنابراین معناى سوره این است که: خداوند به او نسلى مىدهد که در طول زمان باقى مىماند. ببین! چه تعداد از اهلبیت(علیهم السلام) را شهید کردند در عین حال جهان مملو از آنهاست این در حالى است که از بنىامیه (که دشمنان اسلام بودند) شخص قابل ذکرى در دنیا باقى نمانده، سپس بنگر و ببین چقدر از علماى بزرگ در میان آنهاست مانند «باقر» و «صادق» و «رضا» و «نفس زکیه» و…» (5) و (6)
کوثرى که به پیامبر اکرم(صلى اللَّه علیه و آله و سلم) عنایت شده است همان کثرت نسل و ذرّیهى آن حضرت است، پس مراد از کوثر یا فقط کثرت ذریهى آن حضرت است و یا مراد از کوثر خیر بسیار است، که در ضمن آن کثرت نسل پیامبر نیز مورد نظر است، زیرا اگر کثرت نسل پیامبر ملحوظ نباشد، آیهى اخیر («إنَّ شانئک هو الأبتر»، دشمن تو بىنسل خواهد ماند و او ابتر خواهد شد.) بدون فایده خواهد بود، پس آیات قبل باید پیرامون نسل پیامبر باشد، تا این سخن، را ابتر بودن دشمن پیامبر معنا دهد و بىفایده نباشد. (7)
پی نوشت ها :
1- مجمعالبیان فی تفسیر القرآن، أبوعلی الفضل بن الحسن الطبرسى، دار احیاء التراث العربی، چاپ اول، 1406 ه.ق، ج 10، ص 703.
2- قاموس قرآن، سید علىاکبر قرشى، دارالکتب الاسلامیه، چاپ هفتم 1361، ج 6، ص 93.
3- تفسیر نمونه، ج 27، ص 368 و 369.
4- تا آنجا که فخررازى در تفسیر کوثر پانزده قول را ذکر کرده است.
– نفس زکیه لقبى است براى «محمد بن عبداللَّه» فرزند «امام حسن مجتبى» که به دست «منصور دوانقى» در سال 145 هجرى به شهادت رسید. – تفسیر نمونه، ج 27، ص 375- 376 به نقل از تفسیر فخر رازى ج 32، ص 124.
7- إنّ کثره ذریته (صلى اللَّه علیه و آله و سلم) هی المراده وحدها بالکوثر الذی أعطیه النّبى (صلى اللَّه علیه و آله و سلم) أو المراد بها الخیر الکثیر و کثره الذریه مراده فی ضمن الخیر الکثیر و لو لا ذلک لکان تحقیق الکلام بقوله: «إنَّ شانئک هو الأبتر» خالیاً عن الفائده. المیزان فی تفسیر القرآن، سید محمّد حسین طباطبائى، مؤسسه الأعلمى للمطبوعات، چاپ دوم 1394 ه.ق، ج 20، ص 370.
کوکب
کَوْکَبَ الحدید: برق و توقّد،
الکوکب: النجم، الزُّهره، یقال: «یوم ذو کواکب» إذا وصف بالشدّه، کأنّه أظلم بما فیه من الشدائد حتى رُئِیَتْ کواکبُ السماء.
کوکب، یعنى ستارهى درخشان. در روایت، مثل فاطمهى زهراء(علیهاالسلام) را در بین زنان جهان، مانند ستارهى درخشانى معرفى مىکند که در میان تمام زنان عالم مىدرخشند.
فاطمهى زهرا علیهاالسلام ستارهى درخشنده
قال أبوعبداللَّه (علیه السلام) :
«فی قول اللَّه تعالى «اللَّه نور السماوات والأرض مثل نوره کمشکوه»… فاطمه «کوکب» دُرّی بین نساء أهل الدنیا…،
امام صادق (علیه السلام) دربارهى سخن خداوند « اللَّه نور السماوات والأرض مثل نوره کمشکوه» فرمودند: فاطمهى زهراء(علیهاالسلام) ستارهاى نورانى در بین زنان اهل دنیاست.» (1)
پی نوشت ها :
1- اصول کافى، ج 1، ص 195.