امیرالمؤمنین میفرمایند:« وَ عَلَى الْأَعْرافِ رِجالٌ یَعْرِفُونَ کُلاًّ بِسیماهُمْ»« و بر بالاى اعراف مردانى هستند که هر یک از اهل بهشت و دوزخ را بسیماء میشناسند» حضرت فرمودند: مائیم اعراف که یاران خود را به رخسارشان میشناسیم…
(وَ عَلَى الْأَعْرافِ رِجالٌ یَعْرِفُونَ کُلاًّ بِسیماهُمْ)
در ادامهی بحث شناخت وجود مقدس قرآن ناطق، تفسیر آیات کلام الله از لسان مطهر صادق آل محمد صلوات الله علیهم اجمعین ما را مدد میدهد تا انگیزههای این معرفت مقدس برای ما بیش از پیش روشن گردد.
امامصادق(ع) فرمودند: « ابن کواء نزد حضرت امیرالمؤمنین علی(ع) آمد و عرضه داشت: آیهی 46 سوره مبارکه اعراف یعنی چه؟
« وَ عَلَى الْأَعْرافِ رِجالٌ یَعْرِفُونَ کُلاًّ بِسیماهُمْ»« و بر بالاى اعراف مردانى هستند که هر یک از اهل بهشت و دوزخ را بسیماء میشناسند» حضرت فرمودند: مائیم اعراف که یاران خود را به رخسارشان میشناسیم و مائیم اعراف که خدای عزوجل جز از طریق معرفت ما شناخته نشود و مائیم اعراف که خداوند ما را در قیامت بر روی صراط معرفت قرار دهد پس داخل بهشت نشود مگر کسیکه ما او را بشناسیم و او ما را بشناسد و به دوزخ نرود جز کسی که ما او را ناشناس دانیم و او ما را »1
این چه شناختی است که تعیین کنندهی جایگاه آخرتی انسان میباشد. آیا جباران زمان مولا امیرالمومنینعلی(ع) نسبت به وجود شریفش شناخت نداشتند همانها که میگفتند: « لَوْ لَا عَلِیٌّ لَهَلَکَ …»2 همانها که بارها و بارها وصف حضرتش را از لسان مطهر نبوی شنیده بودند! آیا هارون، مامون و دیگر خلفاء جور علیهم اللعنه نسبت به ائمهی علیهم السلام شناخت نداشتند؟
این مسئله حتمی است که شناخت ظاهری آنها بیش از ما بوده چرا که بالاخره آنها با ائمهی اطهار(ع) در یک زمان زندگی میکردند. رفت و آمد ایشان و مرام و روش زندگیشان را میدیدند. گاه با ایشان هم غذا شده بودند وگاه با حضرات معصومین نماز خوانده بودند از این شناخت ظاهری داشتند، حتی ادعای علاقههای فامیلی نیز هم داشتند، مامون به حضرت ثامن الحجج علی بن موسی الرضا (ع) عرض کرد من شما را از همه بیشتر دوست دارم، اما جای شگفت که شناخت آنها راهی برای نجاتشان نشد زیرا آن معرفتی که وجود مقدس نبی اکرم(ص) نجات دهندهی افراد از مرگ جاهلیت معرفی کرده بود آن معرفت نبود، آگاهی و معرفت مورد نیاز بشریت آگاهی است که زمینه ساز وصال و پایان دهندهی هجران باشد. تحقق این معرفت بر میگردد به اینکه طالب وصال، صفات، فضائل و کمالات متجلی و متجمع در وجود نازنین امام زمانش (عج) را درک کند و با عمل به آنها تلاش خود را برای همسان شدن با ایشان مبذول دارد. این معرفت تا حدی امکان هم افق شدن را فراهم میکند. پس در باب معرفت فضائل و کرامات آگاهی ما بسیار کم و ناقص است. مرتبهی دیگر معرفت آگاهی و شناخت دربارهی مقام و منصب امامت است .
ما باید رابطهی امامت با توحید، نبوت، عدالت و… را بدانیم اما این میزان معرفت کافی نیست بلکه نیاز به معرفی کاملتر وجود دارد که رسیدن به آن هر چند سخت و دشوار است اما لازم و ضروری است این معرفت، شناخت خلقت نوری ائمهی اطهار صلوات الله علیهم اجمعین است که البته این بحثی نیست که بشود آن را به طور عام مطرح کرد لیکن مسلمانان و شیعیان اهل بیت علیهم السلام اگر بخواهند به درجات عالی از معرفت نائل آیند، همان معرفتی که آنان را از مرگ در جاهلیت امان میدهد، همان معرفتی که زمینه ساز حضور است، باید همّت کنند و از طرق مختلف: مطالعات جدی، برنامههای گوناگون حشر و نشرها، ساحتهای گوناگون ازمعرفت را اخذ کنند تا جایی که بشود گفت آنان از کسانی به شمار میروند که معرفت به امامشان دارند وامام هم به آنها نظر میکند و قطعاً این معرفت زمینهای است که براساس آن طالب امام مبین میشوند.
منابع:مکیال المکارم،اصول کافی
1- اصول کافی ج 1 کتاب الحجه
2- بحارالانوار ج 30 ص 679