شمّه‌ای از اخلاق، صفات و کرامات حضرت فاطمه

شمّه‌ای از اخلاق، صفات و کرامات حضرت فاطمه

در وصف فاطمه علیهاالسلام
درکتاب “کشفُ الغُمَّهِ فی مَعرفهِ الائمَّه، از قول امّ المؤمنین نقل شده است که فرمود: فاطمه علیهاالسلام دختر رسول خدا صلی الله علیه و آله در سیما و شمایل به رسول خدا صلی الله علیه و آله از همه کس شبیه‌تر بود.(1)
از عایشه نقل شده که می ‌گوید: من کسی را در سخن گفتن شبیه‌تر از فاطمه علیهاالسلام به رسول خدا صلی الله علیه و آله ندیدم. چون بر پیامبر صلی الله علیه و آله وارد می ‌شد، آن حضرت دستش را می گرفت، می بوسید و در کنار خود می نشاند و چون پیامبر صلی الله علیه و آله بر فاطمه علیهاالسلام وارد می شد فاطمه از جا بلند می شد و به استقبال آن حضرت می رفت و پدر را می بوسید و دستش را می گرفت و در جای خود می نشاند.(2)
و از عایشه نقل شده است که از فاطمه یاد کرد و گفت: من جز پدرش (پیامبر صلی الله علیه و آله) کسی را راستگوتر از او ندیدم. (3)
از جابر نقل شده که می گوید: هیچ وقت فاطمه را در حال راه رفتن ندیدم مگر این که به یاد رسول خدا صلی الله علیه و آله افتادم که گاهی به سمت راست و گاهی به سمت چپ متمایل می شد.(4)
از عایشه پرسیدند: چه کسی از همه مردم نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله محبوب‌تر بود؟ گفت: فاطمه. گفتند: ما تنها از مردان می پرسیم؟ گفت: همسر فاطمه.(5)
از مجاهد نقل شده که می گوید: پیامبر صلی الله علیه و آله از خانه بیرون شد در حالی که دست فاطمه را گرفته بود. فرمود: “هر که این را می شناسد و هر که نمی شناسد، بداند که این فاطمه دختر محمد صلی الله علیه و آله پاره تن من و قلب و روح من است، هر که او را بیازارد مرا آزرده، و هر که مرا بیازارد خدا را آزرده است.”
از ثوبان خادم رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل شده که می گوید: وقتی که رسول خدا صلی الله علیه و آله مسافرت می کرد، با آخرین کسی که از اهل خانه خداحافظی می کرد، فاطمه بود و چون از سفر برمی گشت، نخستین کسی را که دیدن می کرد، فاطمه بود.
از موسی بن جعفر علیه السلام به نقل از پدران بزرگوارش، روایت شده که گوید: “علی علیه السلام فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله بر دخترش فاطمه علیهاالسلام وارد شد و در گردنش گردنبندی مشاهده کرد، صورتش ‍را از او برگرداند، فاطمه علیهاالسلام آن گردنبند را برید و دور انداخت، رسول خدا صلی الله علیه و آله رو به دخترش کرد، و فرمود: فاطمه! تو از منی، آنگاه فقیری آمد، گردنبند را به او داد سپس رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: خداوند سخت خشمناک است بر کسی که خون مرا بریزد و مرا با آزردن عترتم بیازارد.” (8)

دعا در حق دیگران
جعفر بن محمد بن نقل از پدرش و او از علی بن حسین علیهماالسلام از طریق فاطمه صغری از حسین بن علی علیهما‌السلام به نقل از برادرش حسن بن علی بن ابی طالب علیهماالسلام فرمود: “مادرم فاطمه علیهاالسلام را در شب جمعه‌ای میان محراب دیدم که همواره در رکوع و سجود بود تا سپیده صبح دمید و می شنیدم که مردان و زنان مؤمن را دعا می کرد و آنها را نام می برد و دعای زیادی برای ایشان کرد و برای خودش دعایی نکرد، پس من عرض ‍کردم: مادر چرا همان طوری که برای دیگران دعا می کنید برای خودتان دعا نمی کنید؟ فرمود: پسرم، اول همسایه، سپس خانه.” (9)

خشنودی حضرت زهرا علیهاالسلام از شنیدن خبر مرگ
از عایشه نقل شده که می گوید: وقتی که رسول خدا صلی الله علیه و آله مریض شد دخترش فاطمه را خواست با او در گوشی صحبتی کرد او گریست سپس با او در گوشی سخنی گفت که او خندید. حقیقت حال را از فاطمه جویا شدم، فرمود: اما گریه من به این علت بود که حضرت از مرگش خبر داد لذا، من گریه کردم سپس خبر داد که من نخستین فرد از خاندان او هستم که به وی ملحق می شوم، از این رو خندیدم.(10)

درخواست از رسول خدا صلوات الله علیه
در کتاب “مَن لایَحضُرُهُ الفَقیه” آمده است که امیرالمؤمنین علیه السلام به مردی از بنی سعد فرمود: “آیا از حال خودم و فاطمه علیهاالسلام تو را آگاه نسازم؟ او در خانه من آنقدر با مشک آب آورد که بند مشک در سینه‌اش اثر گذاشت و به قدری دستاس کرد که دستش تاول زد و آنقدر خانه را جارو زد که جامه‌هایش به رنگ خاک در آمد و آنقدر زیر دیگ آتش افروخت که جامه‌هایش تیره شد و از این همه کار سخت به زحمت افتاد. به او گفتم اگر خدمت پدرت برسی و از او تقاضای خدمتگزاری بکنی تو را از مشقت این همه کار باز می دارد. فاطمه علیهاالسلام خدمت پیامبر صلی الله علیه و آله رسید و چون جمعی را خدمت آن حضرت دید، شرم کرد و برگشت اما پیامبر صلی الله علیه و آله دانست که فاطمه علیهاالسلام برای حاجتی آمده است، از این رو فردای آن روز هنوز ما در بستر بودیم وارد شد. سلام داد، ما ساکت شدیم و از این که در بستریم خجالت کشیدیم. دوباره سلام داد، ما ساکت ماندیم، باز هم سلام داد و ما ترسیدیم اگر جواب ندهیم برگردد، زیرا روش پیامبر صلی الله علیه و آله چنین بود که سه مرتبه سلام می داد، اگر اجازه دادند وارد می شد، اگر نه برمی گشت.
از ابن‌عباس به نقل از پیامبر صلی الله علیه و آله آمده است که فرمود: “یا علی، خداوند فاطمه را به همسری تو در آورد و زمین را مهریه او قرار داد پس هر کس با دشمنی تو روی زمین راه رود، مرتکب حرام شده است.”
این بود که جواب سلام آن حضرت را دادیم و عرض کردیم یا رسول الله وارد شوید. پیامبر صلی الله علیه و آله وارد شد و بالای سر ما نشست و فرمود: فاطمه! دیروز چه حاجتی نزد پدرت داشتی ؟ ترسیدم که اگر پاسخ ندهیم از جا برخیزد این بود که من سر برآوردم و گفتم: یا رسول الله به خدا سوگند من به عرضتان می رسانم، فاطمه به قدری با مشک آب کشیده است که بند مشک در سینه‌اش اثر گذاشته و به قدری دستاس کرده که دستش تاول زده و آنقدر خانه را جارو زده که جامه‌اش به رنگ خاک در آمده و به قدری زیر دیگ آتش افروخته که جامه‌هایش تیره شده است. لذا به او گفتم اگر نزد پدرت بروی و از او تقاضای خدمتکاری بنمایی، تو را از مشقت این همه کار باز می دارد. پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: آیا نمی خواهید به شما چیزی را بیاموزم که بهتر از خدمتگزار است؟ هرگاه به خوابگاه رفتید سی و چهار مرتبه” الله اکبر” و سی و سه مرتبه “سبحان الله” و سی و سه مرتبه “الحمدلله” بگویید. فاطمه علیهاالسلام با شنیدن این سخنان سر بر آورد و عرض کرد: من از خدا و رسولش راضی ام، من از خدا و رسولش راضی ‌ام.” (12)

آزار فاطمه؛ آزار پیامبر
از مجاهد نقل شده که می گوید: پیامبر صلی الله علیه و آله از خانه بیرون شد در حالی که دست فاطمه را گرفته بود. فرمود: “هر که این را می شناسد و هر که نمی شناسد، بداند که این فاطمه دختر محمد صلی الله علیه و آله پاره تن من و قلب و روح من است، هر که او را بیازارد مرا آزرده، و هر که مرا بیازارد خدا را آزرده است.” (13)

کفو علی علیه السلام
در کتاب “الفردوس” از پیامبر صلی الله علیه و آله نقل شده است: “اگر علی علیه السلام نبود، برای فاطمه علیهاالسلام همتایی نبود.” (14)
و نیز در همان کتاب از ابن‌عباس به نقل از پیامبر صلی الله علیه و آله آمده است که فرمود: “یا علی، خداوند فاطمه را به همسری تو در آورد و زمین را مهریه او قرار داد پس هر کس با دشمنی تو روی زمین راه رود، مرتکب حرام شده است.”(15)
از جعفر بن محمد صلی الله علیه و آله به نقل از پدرش روایت شده که می گوید: “رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: فاطمه! آیا می دانی برای چه تو را فاطمه نامیدند؟ علی علیه السلام پرسید: چرا؟ فرمود: چون او و پیروانش از آتش دوزخ بر کنار شده اند.”

دعای رسول خدا در حق علی و فاطمه علیهماالسلام
ابن بابویه ضمن حدیث طولانی که راجع به تزویج امیرالمؤمنین علیه السلام با فاطمه ایراد کرده، آورده است که پیامبر صلی الله علیه و آله، فاطمه و علی علیهماالسلام را طلبید، و آنها را در مقابل خود نشاند؛ آنگاه آنها را در آغوش کشید، عرض کرد: خداوندا! اینها از منند و من از ایشانم، خداوندا چنان که از من پلیدی را برطرف کرده‌ای و مرا پاک و پاکیزه قرار داده‌ای از ایشان نیز پلیدی را برطرف کن و آنان را پاک و پاکیزه گردان! سپس فرمود: برخیزید و به خانه‌تان بروید، خداوند میان شما الفت افکند و به راه و رفتار شما برکت دهد و وضع معیشت شما را اصلاح کند! و بعد از جا برخاست و با دست خود، در را به روی آنها بست. (16)
ابن‌عباس می گوید: اسماء نقل کرد که من همچنان به رسول خدا صلی الله علیه و آله می نگریستم، آن حضرت، به خصوص ایشان را دعا می کرد و کسی را در دعای به ایشان شرکت نمی داد تا وارد حجره خود شد.(17)
در روایتی آمده است که فرمود: “خداوند به راه و رفتار شما برکت دهد و شما را متحد سازد و بین دل‌های شما بر اساس ایمان الفت ایجاد کند! امور خانواده‌ات را بر عهده گیر! درود بر شما.” (18)

اراده خداوند بر پاکی اهل‌بیت علیهم السلام
از نافع بن ابی حمراء نقل شده که می گوید: رسول خدا صلی الله علیه و آله را هشت ماه تمام می دیدم هر وقت برای نماز صبح از خانه بیرون می آمد از در خانه فاطمه علیهاالسلام می گذشت و می گفت: “درود بر شما، نماز! همانا خداوند اراده فرموده است تا از شما اهل‌بیت، پلیدی را بزداید و شما را پاک و پاکیزه قرار دهد.” (19)

خشنودی ملائک
از جابر بن عبدالله روایت شده است که می گوید: چون رسول خدا صلی الله علیه و آله فاطمه را به همسری علی علیه السلام در آورد، فرمود: “خدای تعالی از بالای عرش دستور این تزویج را صادر کرد و جبرئیل خطبه عقد را خواند و میکائیل و اسرافیل با هفتاد هزار فرشته شاهد بودند و خداوند به درخت طوبی وحی کرد که هر چه دُرّ، یاقوت و مروارید داری ثنار کن و به حورالعین وحی کرد تا آنها را جمع کنند زیرا آنها به دلیل خوشحالی از تزویج فاطمه با علی آن گوهرها را تا روز قیامت به یکدیگر هدیه می دهند.”(20)
از شرحبیل بن سعید نقل شده که می گوید: رسول خدا صلی الله علیه و آله در بامداد عروسی فاطمه علیهاالسلام با کاسه‌ای شیر بر آن حضرت وارد شد، فرمود: “پدرت فدایت باد! از این شیر بیاشام، سپس رو به علی علیه السلام کرد و فرمود: پسر عمویت فدایت باد! شیر بنوش.” (21)
رسول خدا صلی الله علیه و آله دست مبارک و پاکیزه‌اش را بین شانه‌های علی علیه السلام گذاشت و فشرد و سپس فرمود: یا علی ! این غذا عوض آن دینار است، این از جانب خدا پاداش دینار تو است. خداوند هر که را بخواهد بی حساب روزی می دهد. آنگاه اشک چشم پیامبر صلی الله علیه و آله جاری شد و فرمود: سپاس خدا را که نخواست شما را از این دنیا بیرون برد تا این که تو را یا علی به منزله زکریا و فاطمه را به منزله مریم دختر عمران قرار دهد.”

آفرینش اهل‌بیت علیهم السلام
از علی علیه السلام نقل شده که می گوید: “شنیدم رسول خدا صلی الله علیه و آله می فرمود: خدای بزرگ من، علی، فاطمه، حسن و حسین را از یک نور آفریده است.” (22)

معنای نام “فاطمه” علیهاالسلام
در روایت دیگری از ابوهریره نقل است که می گوید: فاطمه را از آن جهت فاطمه گفتند که خداوند دوستانش را از آتش دوزخ بر کنار ساخته است. (23)
از جعفر بن محمد صلی الله علیه و آله به نقل از پدرش روایت شده که می گوید: “رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: فاطمه! آیا می دانی برای چه تو را فاطمه نامیدند؟ علی علیه السلام پرسید: چرا؟ فرمود: چون او و پیروانش از آتش دوزخ بر کنار شده اند.” (24)
از آن حضرت نقل شده که گوید: “فاطمه علیهاالسلام در نزد خدای تعالی نُه اسم دارد: فاطمه، صدیقه، مبارکه، طاهره، زکیه، رضیه، مرضیه، محدثه، و زهرا. فرمود: از آن جهت او را فاطمه گفتند، که از بدی بریده است، و اگر علی علیه السلام نبود او در روی زمین همتایی نداشت.” (25)

معنای نام “زهرا”
از امام باقر علیه السلام پرسیدند که چرا حضرت فاطمه علیهاالسلام را زهرا نامیدند؟ فرمود: “برای آن که خدای تعالی آن حضرت را از پرتو عظمت خود آفرید و چون تابید تمام آسمان‌ها و زمین را به نور خود روشن کرد و چشم فرشتگان خیره گشت و برای خدا به سجده افتادند و عرض کردند: ای خدا و ای مولای ما این چه نوری است؟ خدا به ایشان وحی کرد، این قسمتی از نور من است که در آسمان خود جا داده‌ام و آن را از عظمت خویش آفریده‌ام، آن نور را از صلب پیامبری از پیامبرانم بیرون آوردم و آن پیامبر را بر تمام انبیاء برتری دادم و از همان نور، امامانی را به وجود می آورم که قیام به امر کرده و به حقانیت من هدایت می کنند و پس از پایان گرفتن وحی، آنان را جانشینان خود در زمین قرار می دهم.” (26)
از امام باقر علیه السلام پرسیدند که چرا حضرت فاطمه علیهاالسلام را زهرا نامیدند؟ فرمود: “برای آن که خدای تعالی آن حضرت را از پرتو عظمت خود آفرید و چون تابید تمام آسمان‌ها و زمین را به نور خود روشن کرد و چشم فرشتگان خیره گشت و برای خدا به سجده افتادند.

برگزیدگان عالم
از علی علیه السلام نقل شده که می گوید: “رسول خدا صلی الله علیه و آله به فاطمه علیهاالسلام فرمود: دخترم! خدای تعالی توجهی به دنیا فرمود، در نتیجه مرا بر مردان جهان برگزید سپس دوباره عنایتی کرد، همسر تو را بر مردان جهان برگزید، و نیز سومین بار به دنیا نگریست پس تو را بر زنان جهان برگزید و بالاخره مرتبه چهارم توجهی فرمود و پسران تو را بر جوانان عالم برگزید.” (27)
درباره معنای قول خدای تعالی: “فَتَلَقَّی آدَمُ مِن رَبِّهِ کَلِماتٍ فَتَابَ عَلیه”(بقره/۳۷)؛ سپس آدم از پروردگار خود کلماتی دریافت داشت (و با آنها توبه کرد) و خداوند توبه او را پذیرفت. روایت شده است که فرمود: “حضرت آدم علیه السلام به حق محمد، علی، فاطمه، حسن و حسین از خداوند درخواست کرد.” (28)

زنان برگزیده
از پیامبر صلی الله علیه و آله نقل شده است که فرمود: “بهشت مشتاق چهار تن از زنان است؛ مریم دختر عمران، آسیه دختر مزاحم، همسر فرعون که در بهشت همسر پیامبر است، و خدیجه دختر خویلد که در دنیا و آخرت همسر پیامبر صلی الله علیه و آله است و فاطمه دختر محمد صلی الله علیه و آله.” (29)
در روایت عایشه آمده است: بانوی زنان بهشت چهار زن است: مریم دختر عمران، فاطمه دختر محمد صلی الله علیه و آله، خدیجه دختر خویلد و آسیه دختر مزاحم، همسر فرعون. (30)

پی نوشت :

1- کشف الغمه، ص ۱۴۲.
2- همان، ص ۱۳۶.
3- همان، ص ۱۴۲.
4- همان، ص ۱۳۹.
5- همان.
6- کشف الغمه، ص ۱۳۵، از احمد این حدیث را نقل کرده است که او را در مسند خود ج ۵، ص ۲۷۵ آورده است.
7- همان، ص ۱۴۲.
8- همان، صص ۱۳۵ و ۱۳۶.
9- همان.
10- همان.
11- من لا یحضره الفقیه، ص ۸۸.
12- کشف الغمه، ص ۱۴۰.
13- کتاب الفردوس، ص ۱۴۲.
14- همان.
15- کشف الغمه، ص ۱۴۲.
16- همان.
17- همان، صص ۱۴۲ و ۱۳۷.
18- همان.
19- همان، ص ۱۴۲.
20- همان.
21- همان، ص ۱۳۸.
22- همان، ص ۱۳۹.
23- همان.
24- همان.
25- همان.
26- همان، ص ۱۴۰.
27- همان.
28- همان.
29- همان، ص ۱۳۵.
30- همان، ص ۱۴۱.
منبع: باشگاه اندیشه

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید