امام علی علیه السلام و پاسخ به همه سؤالات

امام علی علیه السلام و پاسخ به همه سؤالات

یکی دیگر از روش های شناسائی درک جوانب علوم علوی، توجه به کلمات وحی گونه ی حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام است، که امام به هر سئوالی پاسخ داد و جز او کسی چنین ادعائی نکرد، و هر کس چنین گفت رسوا شد.
الف- خود آن حضرت فرموده است که:
سلونی قبلَ اَنْ تفقدونی و لایقولُها بعدی الا مُدَّعِ کذابٌ اَوْ مجنون (1)
***
«بپرسید از من قبل از اینکه مرا از دست بدهید، کسی پس از من سَلونی نمی گوید جز ادعا کننده ی دروغ پرداز یا دیوانه»
***
ب- ابن ابی الحدید می گوید:
امت اسلامی اجماع نموده اند بر اینکه اَحدَی از یاران پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و علماء و دانشمندان عالم، به جز علی علیه السلام «سلونی» نگفته است.
و این از ویژگی های آن حضرت است که از آینده خبر می داد. (2)
ج- و نیز اخطب خوارزمی از سعید بن مسیب روایت کرده است که گفت:
از یاران پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به جز علی علیه السلام کسی نتوانست بگوید: «سَلُونی»
و کسانی که این ادعا را کرده اند، بلافاصله ذلیل و خوار گردیده و خود را رسوا ساخته اند.
از جمله ی آنها «قتاده ابن دعامه» می باشد. (3)
دمیری، حکایت کرده است که چون «قُتاده» وارد کوفه شد مردم به اطرافش گرد آمدند، او مغرور شد و گفت:
«هرچه می خواهید از من بپرسید.»
در آن اجتماع «ابوحنیفه» نیز حاضر بود گفت از او بپرسید:
مورچه ای که در مکالمه ی سلیمان علیه السلام در قرآن مجید آمده است نَر بوده یا ماده؟
از او پرسیدند، او در پاسخ ماند! (و خجل گشت).
ابوحنیفه گفت:
ماده بوده، بدلیل کلام الهی «قالت نمله» چون؛
فعل مؤنث آمده است. (4) (5)
***
د- امام علی علیه السلام فرمود:
اَیُّها الناسُ، سَلونی قبل اَنْ تفقدونی: فَلَاَنَّ بِطُرُقِ السماءِ اَعْلَمُ مِنّی بِطُرُقِ الاَرضِ
***
«از من بپرسید پیش از آنکه مرا نیابید، که من به راههای آسمان داناتر از راههای زمین هستم.» (6)
***
ه‍- در روایت دیگری فرمود:
فاسئلُونی قبلَ اَن تفقدونی، فَوَاللهِ الذی نفسی بیدهِ لا تسئَلُونَنی مِنْ شیءٍ فیما بینکم و بین الساعه و لا عَنْ فئهٍ تَهْدی مائهً و تضلُّ مائهً الا اَنبأتُکُمْ بناعِقِها و قاعِدِها و سائِقِها الخ. (7)
***
امام علی علیه السلام بر منبر مشغول سخنرانی بود، فرمود:
«هرچه می خواهید پیش از آنکه من نباشم بپرسید، به خدا سوگند از این زمان تا قیامت چیزی را از من سئوال نمی کنید، مگر شما را از آن خبر می دهم و نیز از آینده ی گروهی که صد نفر را هدایت، و صد نفر دیگر را گمراه می کنند، فریاد کننده و جلودار و راننده آنها، و اینکه از کجا کوچ می کنند؛ و در کجا رحل اقامت می افکنند، همه را به شما خبر می دهم.»
***
و- و در روایتی دیگر فرمود:
سلونی قبل اَن تفقدونی عن عِلْم لا یعرفُهُ جبرئیلٌ و لا میکائیلٌ،
(فقال رجلٌ: یا امیرالمؤمنین، ما هذا العلم الذی لا یعلَمُهُ جبرئیلُ و لا میکائیلُ،)
قال اِنَّ اللهَ تعالی علَّمَ نبیُّهُ محمداً صلی الله علیه و آله و سلم لیلهَ المعراجِ علوماً شتیً فمنها علمٌ اَمَرَهُ اللهُ بکتمانِهِ و علمٌ اَمَرَهُ اللهُ بکتمانِهِ و علمٌ اَمَرَهُ الله بتبلیغهِ و علمٌ خیَّرَهُ اللهُ تعالی فیه.
***
«پیش از آنکه مرا نیابید سئوال کنید از من از علمی که جبرئیل و میکائیل هم آنرا نمی دانستند.
(مردی برخاست و گفت: یا امیرالمؤمنین علیه السلام آن علم کدام است که فرشتگان درگاه ربوبی از آن بی خبرند؟)
امام علی علیه السلام فرمود: چون ایزد منان در شب معراج بسیاری از علوم و اسرار گوناگون را به پیامبر خود تعلیم داد،
آنگاه پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را به کتمان بخشی از آنها و به تبلیغ بخش دیگری از آن، فرمان داد و آن حضرت را در اظهار بخش سوم آن، مخیّر ساخت. (8)
ز- و نیز فرمود:
سلونی قبلَ اَنْ تفقدونی، فانی میتٌ قریبٌ اَوْ مقتولٌ بَلْ قتلاً ما ینتظرُ اشقاها اَنْ یخضب هذه بدمٍ و ضرب بیده الی لحیته.
***
«بپرسید از من پیش از آنکه من نباشم، زیرا نزدیک است که من بمیرم و یا کشته شوم، چنان کشته شدنی که شقی ترین امت در انتظار آن است و این از خونم خضاب خواهد شد و به محاسن خود با دست اشاره کرد».
***
ح- باز فرمود:
سلونی قبلَ اَنْ تفقدونی، فانی بطُرُق السماواتِ اخبرُ منکم بطُرُقِ الأرض. (9)
***
«بپرسید از من پیش از آن که مرا نیابید، زیرا من راه های زمین را بهتر می شناسم.»
***
مردی به نام «تمیم ابن اسامه» برخاست و گفت:
برای من از تعداد موی سرم خبر بده که چه مقدار است؟
امام علی علیه السلام فرمود:
به خدا سوگند من تعداد آنها را می دانم و اگر بخواهم از تعداد آنها خبر دهم، خبر می دهم ولی اثبات آن بر تو مشکل است. اما از حرکات و کردارت خبر می دهم، به من گفته شده که روی هر موی سر تو فرشته ای است که تو را لعنت می کند و به تعداد موهای سرت شیطانی هست که تو را فریب می دهد؛ تحریکت می کند،
نشانه اش اینکه تو در خانه ی خود بچه ای فرومایه (10) را تربیت می کنی، که عاقبت در قتل فرزند پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم حسین علیه السلام شرکت جوید و مردم را برای کشتن آن حضرت تحریص خواهد نمود.
«پس امام علی علیه السلام آنچه را که فرموده بود بوقوع پیوست، چون در آن روز (حصین) در خانه ی او کودکی شیرخوار بود، وقتی بزرگ شد، در واقعه ی کربلا رئیس شُرطه های عبیدالله بن زیاد بود. (11)»
***

پی‌نوشت‌ها:

1. دُرر السمطین ص 96 به نقل احقاق الحق ج 7 ص 611، و سفینه ج 1 ص 586 (لا یقولُها بعدی الا جاهلٌ مُدَعِ اَوْ کذابٌ مفتر)
2. شرح ابن ابی الحدید ج 13 ص 106 و ج 7 ص 46، و طبری در ذخائر العقبی از سعید بن میب نقل کرده که گفت (لم یکن احدا من اصحاب الرسول صلی الله علیه و آله و سلم یقول سلونی الا علیاً) ص 82.
3. قتاده بن دِعامه از علماء عامه است. علامه مجلسی گوید: قتاده از مشاهیر محدثان و مفسران عامه می باشد که از انس بن مالک و ابی الطفیل و سعید بن مسیب و حسن بصری روایت نقل کرده است.
4. حیواه الحیوان ج 2 ص 368
5. جواب ابوحنیفه از نظر قواعد ادبی کافی به نظر نمی رسد، زیرا نمل بمعنی مورچه و اسم جنس است مانند انسان، که هم بر نر دلالت دارد و هم بر ماده و وقتی «ه» که هم علامت تأنیث و هم علامت وحده، به آن اضافه شود، دو معنی می دهد. اول به اعتبار اینکه «ه» علامت مؤنث باشد، مورچه ماده معنا خواهد داد.
دوم به اعتبار اینکه «ه» معنای وحده خواهد داد. به هر حال وجود «ه» در نمله، آنرا به صورت (مؤنث لفظی) در می آورد و آن هرگز بر تأنیث حقیقی نمله دلالت ندارد.
ابن حاجب در بعضی از تصنیفات خود گفته:
مؤنث بودن حیوانات مانند شاه «گوسفند» و نمله «مورچه» و حمامه «کبوتر» تأنیث شان لفظی است، ابوحنیفه از این جهت که نمله را به خیال خود در آیه ی مزبور ماده گمان کرده، اشتباه نموده، زیرا ممکن است نمله در آیه ی مزبور نر بوده باشد.
و تاء تأنیث در فعل قالت بخاطر مؤنث لفظی بودن نمله باشد. از این روست که گفته شده سکوت قتاده بهتر از جوانب آنچنانی ابوحنیفه بوده است. (سفینه ج 2 ص 612)
6. شرح نهج البلاغه فیض ج 2 ص 752 خطبه ی 23، و شرح ابن ابی الحدید ج 13 خطبه ی 235 ص 101، و خطبه ی 5/189 و خطبه ی 2/92 نهج البلاغه معجم المفهرس مؤلف.
7. شرح حدیدی ج 7 ص 44 خطبه ی 92 ص 264.
8. نزهه المجالس تألیف علامه الصفوری البغدادی ج 2 ص 144 ط قاهره نقل از احقاق الحق ج 6 ص 616.
9. بحار ج 40 ص 153
10. عبارت عربی آن سخلا است، بره ی نر و بزغاله را گویند و منتهی الارب.
11. احقاق الحق ج 7 ص 619.
منبع: دشتی، محمد، (پائیز 1388)، امام علی (ع) و علم و هنر، قم، انتشارات امیرالمؤمنین علیه السلام، چاپ سوم.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید