گفت وگو از :حسین سهرابی
ازدواج از نظر اسلام پیمان مقدسی است که برترین آن بر اساس مقررات، آداب و رسوم، تشریفات، سنن و قوانین خاصی صورت می گیرد. معمولا می گویند که خانواده مسئول بسیاری از عیوب و بدبختی های جامعه است.
بسیاری از جوانان با افکار از پیش ساخته و اندیشه های رویایی وارد زندگی زناشویی می شوند و می خواهند از راه تصادف و شانس، زمینه را برای داشتن یک کانون سالم پدید آورند، در حالی که تن دادن به ازدواج بدون هدف و روش سنجیده همانند قرار دادن اساس ساختمان بر روی زمین سست و لرزان است که محلی برای زندگی اطمینان بخش نخواهد بود.انتخاب همسر، بلوغ فکری، نقش خانواده در راهنمایی فرزندان برای تشکیل خانواده و … ما را بر این داشت تا با فرج الله هدایت نیا گنجی کارشناس ارشد حقوق خصوصی، استاد دانشگاه و عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه قم به گفت وگو بنشینیم.
آنچه می خوانید ماحصل گفت وگوی صفحه خانواده با ایشان می باشد.
¤ اجازه بفرمایید صحبت هایمان را اینگونه شروع کنیم ؛ آیا زندگی مشترک باید بر پایه عشق بنا شود یا بر پایه عقل؟
– چرا می گویید عشق یا عقل و نمی گویید عشق و عقل؟! ازدواج می تواند هم عاقلانه و هم عاشقانه باشد. هیچ ازدواجی بدون دوستی یعنی عشق معنا ندارد. یعنی اگر چه قرآن می گوید خداوند بین زن و شوهر رحمت و مودت ایجاد کرده است ولی به این معنا نیست که دو نفری که همدیگر را نمی شناسند و مهری نسبت به هم در دلشان ندارند ازدواج کنند، چون مهر و محبت خودش ایجاد می شود! شاید مراد این آیه قرآن این است که خداوند مهر و محبت و مودت را ایجاد می کند و مهر طرفین را به دل هم می اندازد و هنگامی که شناخت طرفین به مرحله معاشقه و محبت متقابل رسید، آنگاه برای حلال کردن این محبت و رابطه باید عقد ازدواج صورت بگیرد.
این صفات در کنار دو صفتی که در آیه 34 سوره نساء به آن اشاره شده و شامل نیکوکاری و امانت داری است، می تواند انسان را در جمع بندی این مطلب که ویژگی های یک همسر خوب چیست؟ کمک نماید.
به نظر شما سن مناسب ازدواج برای یک خانم و یک آقا چه سنی است؟
– به تعویق انداختن ازدواج تبعاتی دارد که می تواند بستری برای آسیب پذیری شخص ایجاد کند. توصیه های قرآن نیز در این بخش زیاد است. قرآن خطاب به خانم ها می گوید: زینت هایتان را آشکار نکنید! در حرف زدن خضوع نداشته باشید چرا؟ چون بیماردلان به طمع می افتند و تعبیراتی از این قبیل که قرآن تاکید می کند، محرک های بیرونی فراوان است یعنی هنگامی که زمان ازدواج طرف برسد و از ازدواج خودداری کند احتمال این که به معصیت بیافتد زیاد است. آمار و تجربیات نشان می دهد والدینی که اختلاف سنی زیادی با فرزندشان دارند غالبا نمی توانند شرایط و مقتضیات سنی فرزندان را درک کنند. ازدواج در سنین پایین به گونه ای که طرفین آمادگی پذیرفتن نقش و مسئولیت هایی را که خانواده برای آنها بوجود می آورد نداشته باشند مشکلاتی را بوجود می آورد. من با کاهش سن ازدواج موافق هستم به شرطی که آن آمادگی لازم را در جوانان ایجاد کنیم که متاسفانه امروزه این آمادگی وجود ندارد. تا آنجایی که می دانم هیچ متولی خاصی برای ارائه آموزش های مطلوب قبل از ازدواج به دختران و پسران وجود ندارد و طرفین بطور آزمون و خطا با هم ازدواج می کنند.
از اینرو بعد از مدتی با هم درگیر و با دخالت اطرافیان راهی دادگاه می شوند.
در واقع شیرین ترین لحظات زندگیشان صرف بگو و مگو می شود. اگر شانس بیاورند و متارکه نکنند، به آهستگی تعامل کردن با یکدیگر را فرا می گیرند. از جمله این آمادگی ها برخورداری مرد از توان مالی است که با توجه به مشکلات اقتصادی و مساله بیکاری خود این قضیه نیز می تواند سبب تنش در خانواده شود. بنابراین ازدواج در سنین پایین به شرط آمادگی لازم می تواند کانون خانواده را پایدار نگه دارد.
چه راهکارهایی برای ایجاد آمادگی ازدواج در جوانان پیشنهاد می کنید؟
به عقیده من از سال آخر دبیرستان یا مقطع پیش دانشگاهی باید درسهای زندگی و تشکیل خانواده را به جوانان آموزش دهیم و دختر و پسر را با حقوق خود در خانواده یا مسائل اخلاقی که ممکن است در زندگی مشترک با آن مواجه شوند آشنا سازیم.
همانطور که می دانید بسیاری از مشکلاتی که دو طرف بعد از ازدواج با آن مواجه می شوند و برخورد منطقی نسبت به آن ندارند بدلیل آن است که از قبل نحوه تعامل مثبت و حل مشکلات خانوادگی را نیاموخته اند و مشکل بزرگتر اینجاست که در چنین شرایطی دیگران به خود اجازه دخالت در زندگی خصوصی آنان را می دهند.
پس بهتر است زن و شوهر بیاموزند تا خود مشکلاتشان را حل نمایند و تنها از مشورت و راهنمایی بزرگترها استفاده کنند.
دقت در انتخاب ممکن است به یک وسواس تبدیل شود تا آنجایی که گاهی طرفین متوسل به خرافات می شوند. آیا اینهمه حساسیت ضروری است؟
یک زوج هرگز از تمامی جهات هم کفوهم نمی شوند دوئیت همیشه تفاوت و اختلاف را در خودش دارد. اگر دو چیز عیناً مثل هم باشند دو چیز نیستند در حقیقت یک چیزند. وسواس در حقیقت ناشی از همین نکته است. طرف دنبال کسی است که دقیقاً معیارها و خواسته های او را در وجودش جمع کرده باشد چنین آدمی وجود ندارد لذا این وسواس به خرج دادن ها هم راه به جایی نخواهد برد. وقتی شخص قصد ازدواج با فردی را دارد که دارای خصوصیات موردپسند او نمی باشد دو حالت وجود دارد:
یا اساساً نباید با چنین فردی ازدواج کند یا اگر ازدواج کرد باید با آن خصوصیت نیز خو بگیرد. اما نباید با خود بگوید که بعد از ازدواج او را تغییر خواهم داد. زیرا اینکار امکانپذیر نمی باشد.
گاهی تلاش برای تغییر طرف مقابل به شکستن و گاهی به رنجاندن و حتی گاهی به از دست دادن طرف مقابل منجر می شود. بنابراین توصیه ما به دختران و پسران این است که قبل از ازدواج وقتی معیارهایی برایشان از اهمیت زیادی برخوردار است آنها را ملاک قرار دهند و تفاوتهای جزیی را نادیده بگیرند که در این صورت دیگر نیازی به تلاش برای تغییر طرف مقابل وجود نخواهد داشت.چه کسی گفته است دو نفری که می خواهند ازدواج کنند باید از هر نظر شبیه هم باشند و مثل هم فکر کنند.
در دوران نامزدی و عقد طرفین همانی می شوند که طرف مقابلشان دوست دارد. اما پس از مدتی همه چیز به حالت طبیعی خود بازمی گردد که خود می تواند سرآغاز یک تنش باشد. این مسئله را چگونه ارزیابی می کنید؟
آنچه اشاره کردید، «مدارا» نام دارد. یعنی شخص ناچار شده که با طرف مقابلش زندگی کند و یا ممکن است آگاهانه تصمیم گرفته باشد! یعنی وقتی انتخاب طرف مقابل مزایای فراوانی داشته باشد توصیه این است که در مقابل برخی ضعف ها مدارا شود. یعنی در مواردی که رفتار طرف مقابل را نمی پسندند صبر و حوصله پیشه کنند. اما ممکن است اختلافات به قدری زیاد باشد که اگر شخص بخواهد مدارا کند باید عمری بسوزد و بسازد که در حقیقت چنین شخصی گرفتار یک نوع جدایی خاموش است. طلاق برای همین موارد است!
طلاق اگرچه مغبوض است ولی برخی مواقع واجب می شود.
توصیه این است تا جایی که امکان دارد زمینه های اختلاف یا به تعبیر قرآن زمینه های شقاق از بین برود ولی اگر شقاق به شکاف تبدیل شد آخر دنیا که نیست و طرفین می توانند با جدا شدن از یکدیگر زندگی جدیدی را آغاز کنند.
گذشت در استمرار زندگی مشترک تا چه اندازه می تواند ادامه داشته باشد؟
وقتی از گذشت حرف زدید یاد آیه ای از قرآن افتادم؛ ای اهل ایمان بدانید که برخی از زنان و فرزندان شما دشمن شما هستند! از آنان حذر کنید، و اگر عفو و چشم پوشی کنید، خدا هم (در حق شما) بسیار آمرزنده و مهربان است.آیه بسیار زیبایی است که اگر سرلوحه زندگی قرار بگیرد زندگی را بطور کلی متحول خواهد کرد.
اولین خصوصیت این آیه این است که بیان داشته برخی از همسران و فرزندان شما نه همه آنها. خصوصیت دیگر اینکه دشمن همیشه آگاهانه دشمنی نمی کند گاهی یک دوست به علت ناآگاهی و علی رغم داشتن نیت خیر باعث آسیب رساندن به دوست خود می شود. قرآن می گوید: از عداوت آنها حذر کنید یعنی احتیاط! نباید از آنها فاصله گرفت؛ فقط از عداوتشان نباید غافل شد ولی در مقابل خطاهای آنها توصیه قرآن به گذشت است. قرآن می گوید هنگامی که برخی از همسران و فرزندان شمابه شما بدی کنند اولاً نسبت به آنها عفو داشته باشید یعنی ببخشید ثانیاً صحف پیشه کنید یعنی هیچ وقت به خاطر خطاهایشان آنها را سرزنش نکنید و ثالثاً اصلاً فراموش کنید! اگر در یکی زندگی مشترک دو طرف روی خطاهای یکدیگر حساسیت نشان بدهند و آن را در صفحه یادشان حک کنند و مدام بخواهند به یکدیگر سرکوب بزنند چه اتفاقی خواهد افتاد؟! هیچ زندگی مشترکی بدون گذشت دوام نمی آورد چرا که هیچ وقت دو نفر پیدا نمی شوند که از هر جهت مثل هم باشند.
نقش بزرگترهای خانواده مخصوصاً پدر و مادر را در یک انتخاب آگاهانه همچنین پس از شکل گیری زندگی مشترک چگونه می بینید؟
ازدواج دختر حتی اگر به سن بلوغ هم رسیده باشد تا زمانی که سابقه ازدواج قبلی نداشته باشد منوط به اذن پدر یا جد پدری است. این یک اقدام محدودکننده نیست بلکه یک اقدام حمایتی است و اساساً حقوقدانان معتقدند ازدواج یک عقد فردی نیست. از این جهت که آثار و عوارضش خانوادگی است، از آنجا که قرار است یک فرد جدید وارد خانواده بشود بنابراین خانواده حق دارند نسبت به این عضو جدید اظهارنظر کنند. در فقه و قوانین ما خصوصاً در قانون مدنی به صراحت ازدواج دختر را موکول به اجازه پدر و جدپدری دانسته است که البته اگر مخالفتش دلیل موجهی نداشته باشد بی اعتبار خواهد بود. بنابراین از جهت فقهی و حقوقی خانواده در مرحله پیش از ازدواج می تواند نسبت به انتخاب دخترشان اظهارنظر کند. اما پس از ازدواج وقتی زندگی زن و شوهر خوب است دلیلی ندارد کسی دخالت کند. اما قرآن یک فضایی را ترسیم می کند و می فرماید اگر از شقاق زن و شوهر بیم داشته باشید یعنی نگران این بودید که بین زن و شوهر شکاف ایجاد شود اقدام کنید به انتخاب حکم؛ یعنی یک نفر از خانواده مرد و یک نفر از خانواده زن. در مورد اینکه مخاطب قرآن کیست و چه کسی باید اقدام به انتخاب حکم نماید اختلاف نظر وجود دارد. برخی گفته اند مخاطب دادگاه است. برخی گفته اند مخاطب خانواده ها و برخی دیگر هم زن و شوهر را مخاطب این آیه دانسته اند. به نظر من دادگاه نمی تواند مخاطب باشد چون قرآن می فرماید اگر از شقاق و شکاف این دو بیم داشتید، بیم شقاق معمولاً با دیدن نشانه های اختلاف بوجود می آید والا تا قبل از اینکه یکی از زن و شوهر راهی دادگاه شوند دادگاه از اختلاف و منازعه بین آنها آگاه نمی شود. بنابراین توصیه این است که اگر اختلاف در مراحل اولیه بود، اجازه بدهند زن و شوهرها خودشان با گفتگو و مذاکره مسئله شان را حل نمایند و اگر اختلاف جدی بود توصیه قرآن انتخاب حکم است.