مجری طرح: علی صبوحی طسوجی
6-1-1- کلام ششم. آیات 51 تا 55
گسست کلام 6 از کلام 5:
پایان یافتن داستان مربوط به موسی ( علیه السلام ) و مؤمن آل فرعون و فرعون و هامان و قارون، روشن ترین دلیل گسست کلام 6 از کلام 5 است.
إِنَّا لَنَنصُرُ رُسُلَنَا وَالَّذِینَ آمَنُوا فِی الْحَیَاهِ الدُّنْیَا وَیَوْمَ یَقُومُ الْأَشْهَادُ (51) یَوْمَ لَا یَنفَعُ الظَّالِمِینَ مَعْذِرَتُهُمْ وَلَهُمُ اللَّعْنَهُ وَلَهُمْ سُوءُ الدَّارِ (52) وَلَقَدْ آتَیْنَا مُوسَى الْهُدَى وَأَوْرَثْنَا بَنِی إِسْرَائِیلَ الْکِتَابَ (53) هُدًى وَذِکْرَى لِأُولِی الْأَلْبَابِ (54) فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَاسْتَغْفِرْ لِذَنبِکَ وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ بِالْعَشِیِّ وَالْإِبْکَارِ (55)
پیوستگی آیات کلام 6:
ربط آیه 52 به آیه 51 مشخص است، اما ارتباط آیات 53 و 54 با آیات قبل نیازمند توضیح است: در آیه 55 پیامبر اسلام ( صلی الله علیه و آله و سلم ) به صبر فرمان داده شده و این فرمان با تبیین حقانیت وعده خدای متعالی تعلیل شده است، توجهی به آیات قبل می فهماند که وعده مذکور، یاری رسولان الهی و مومنان به ایشان و لعنت و سوء عاقبت ظالمان است، که در آیات 51 و 52 مطرح شد، پس آیه 55 به نحو مشخصی بر محتوای آیات 51 و 52 متفرع است، حال می توان با بیان شفاف تری ارتباط آیات 53 و 54 با آیات قبل را مطرح کرد. این دو آیه، بیانی از سابقه نصر خدا نسبت به پیامبران و مؤمنان در مورد حضرت موسی ( علیه السلام ) و قوم بنی اسرائیل است که به عنوان شاهدی برای سنت مذکور در آیات 51 و 52 ذکر شده است و تعلیل امر به صبر در آیه 55 را عینی تر می کند.
غرض کلام 6:
آیات این کلام، ابتدا یاری رسولان و مؤمنان به آنها و لعنت و سوء عاقبت ظالمان را به عنوان سیره و سنت مستمره خدا معرفی می کند، سپس جریان این سنت را در مورد حضرت موسی ( علیه السلام ) و قوم بنی اسرائیل بیان می دارد و می فهماند که نصر و یاری خدا برای انبیا و مؤمنان، به ماندگاری هدایت و کتاب الهی منتهی می شود و در نهایت پیامبر اکرم ( صلی الله علیه و آله و سلم ) را به صبر فرمان می دهد و این فرمان را با تأکیدی دوباره بر حقانیت وعده خدا در خصوص یاری مؤمنان و لعنت ظالمان تعلیل می کند، بنابراین تبیین سیره و سنت خدا در یاری رسولان و مؤمنان و لعنت ظالمان سخن اصلی این کلام است که حمایت خدا از موسی ( علیه السلام ) و بنی اسرائیل به عنوان شاهدی برای آن آمده و فرمان صبر خطاب به رسول مکرم اسلام ( صلی الله علیه و آله و سلم ) نیز به عنوان نتیجه هدایتی ذکر این سنت و استشهاد برای آن ذکر شده است، در نتیجه عنوان متناسب با این کلام عبارت است از:
« تببین و تأکید سیره و سنت حق خدا در حمایت از رسولان و مؤمنان به آنها و لعنت و سوء عاقبت ظالمان، در جهت فرمان خدا به پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم ) برای صبر »
7-1-1- هم بستگی ظاهری کلام های فصل 1
این فصل دارای شش کلام است. در بررسی هم بستگی این شش کلام، مشاهده می شود که شدت هم بستگی سه کلام نخست و شدت هم بستگی سه کلام انتهایی بیشتر است، اما در نهایت، این دو مجموعه، یعنی سه کلام نخست و سه کلام دوم، هم بسته است و به همین دلیل به عنوان دو فصل از هم جدا نشده است. در ادامه، ابتدا هم بستگی سه کلام نخست، سپس هم بستگی سه کلام دوم و در پایان هم بستگی این دو مجموعه مطرح می شود:
هم بستگی سه کلام نخست
هم بستگی کلام اول و کلام دوم: در آیه سوم کلام نخست، خدای متعالی با اوصافی مانند « غافر الذنب »، « قابل التوب »، « شدید العقاب » توصیف شده است، در پنجمین آیه همان کلام با تفصیل با وصف « شدید العقاب » بودن خدای سبحان مواجه می شویم، اما تفصیل دو وصف « غافرالذنب » و « قابل التوب » در نخستین آیه کلام دوم مشاهده می شود، آنجا که فرشتگان در دعای برای مؤمنان بدین جا می رسند که عرضه می دارند: « فَاغْفِرْ لِلَّذِینَ تَابُوا وَاتَّبَعُوا سَبِیلَکَ … »؛ این یکی از وجوه هم بستگی میان کلام نخست و کلام دوم است. وجه دیگر هم بستگی میان این دو کلام آن است که کلام نخست، به بررسی مسئله مجادله با آیات الهی، با عنوان « الذین کفروا » پرداخت و کلام دوم، با استفاده از عناوینی مانند « الذین کفروا »و « الذین آمنوا » همان فضا را ادامه می دهد.
هم بستگی کلام دوم و کلام سوم: اول آنکه کلام سوم، با ضمیر « هو » آغاز شد، ضمیری که مرجع آن « الله » در انتهای کلام دوم است. دوم آنکه در انتهای کلام دوم، دانستیم که ریشه شقاوت کافران آن است که وقتی خدا به یگانگی خوانده شود، کفر می ورزند و زمانی که برای خدا شریک قرار داده شود، ایمان می آورند: « ذَلِکُم بِأَنَّهُ إِذَا دُعِیَ اللَّهُ وَحْدَهُ کَفَرْتُمْ وَإِن یُشْرَکْ بِهِ تُؤْمِنُوا »، در مقابل این ویژگی ننگ آور، کلام سوم همگان را به توحید ناب به رغم خوش آیند کافران دعوت می کند: « فَادْعُوا اللَّهَ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ وَ لَوْ کَرِهَ الْکَافِرُونَ »
هم بستگی سه کلام دوم
هم بستگی کلام پنجم با کلام چهارم: اول آنکه کلام پنجم به کلام چهارم عطف شده است. دوم آنکه کلام چهارم، همگان را به مطالعه عاقب قدرتمندان و ثروتمندان اهل جدال آیات الهی در طول تاریخ دعوت می کند و کلام پنجم نیز نمونه ای از عاقبت این صاحبان ثروت و قدرت، مانند فرعون و هامان و قارون را بیان می کند. دیگر آنکه در انتهای کلام چهارم فرمود: « ذَلِکَ بِأَنَّهُمْ کَانَت تَّأْتِیهِمْ رُسُلُهُم بِالْبَیِّنَاتِ فَکَفَرُوا … » و در ابتدای کلام پنجم نیز فرمود: « وَ لَقَدْ أَرْسَلْنَا مُوسَى بِآیَاتِنَا وَ سُلْطَانٍ مُّبِینٍ إِلَى فِرْعَوْنَ وَ هَامَانَ وَ قَارُونَ فَقَالُوا سَاحِرٌ کَذَّابٌ » چنانکه می بینیم واژه « رسلهم » با « أرسلنا »؛ عبارت « بِالْبَیِّنَاتِ » با عبارت « بِآیَاتِنَا وَ سُلْطَانٍ مُّبِینٍ » و عبارت « فَکَفَرُوا »؛ با عبارت « فَقَالُوا سَاحِرٌ کَذَّابٌ » هم نواست و همین امر یکی از وجوه هم بستگی میان این دو کلام است.
هم بستگی کلام ششم با کلام پنجم: واژه « رسلنا » در ابتدای کلام ششم با واژه « رسلکم » در انتهای کلام پنجم؛ محتوای « یَوْمَ لَا یَنفَعُ الظَّالِمِینَ مَعْذِرَتُهُمْ » در ابتدای کلام ششم، با « وَ مَا دُعَاءُ الْکَافِرِینَ إِلاَّ فِی ضَلاَلٍ » در انتهای کلام پنجم از عوامل هم بستگی میان این دو کلام است.
هم بستگی سه کلام نخست با سه کلام دوم: عطف سه کلام دوم به سه کلام نخست بوسیله « و » و برگشت ضمیر از ابتدای سه کلام دوم به « الظالمین » یا « اَلَّذِینَ کَفَرُوا » در سه کلام اول، عوامل هم بستگی این دو مجموعه با یکدیگر در قالب یک فصل است.
8-1-1- هماهنگی غرضی کلام های فصل 1
توجه به اغراض کلام های این فصل، هماهنگی غرضی آنها را مشخص می کند: کلام نخست، بیان ناکامی کافران در مجادله با قرآن کریم است، کتابی که از آیات الهی است و کافران بر اساس سیره مستمره تاریخی خویش با آن سر مقابله و مجادله دارند، اما ره به جایی نمی برند و همواره در این جدال، ناکامند. کلام دوم، تبشیر مؤمنان و انذار کافران، از رهگذر تبیین استغفار مستجاب فرشتگان برای مؤمنان؛ و قهر و خشم جاودانه خدا نسبت به کافران است. بررسی این کلام در ارتباط با کلام قبل می فهماند که اهل مجادله با آیات الهی، مشمول قهر و غضب خدای سبحان هستند و مؤمنان به آیات الهی، مشمول دعای مستجاب فرشتگان و در نتیجه غرق در دریای رحمت و غفران ربوبی هستند. کلام سوم این فصل، دعوت به پرستش خدای یگانه، حاکم مطلق روز جزا؛ و بازداری منذرانه از پرستش غیرخدا، به خیال خام شفاعت و حمایت در روز جزا است. توجه به غرض این کلام در ارتباط با اغراض کلام های قبل می فهماند که مجادله کنندگان با آیات الهی، درصدد بازداری مؤمنان به آیات الهی، از پرستش خدای یگانه اند و این رفتار آنان، ریشه در خیال خام شفاعت و حمایت غیر خدا در روز جزا دارد، در حالی که خدای سبحان حاکم مطلق روز جزاست و بر همین اساس، مؤمنان باید تنها او را بخوانند، هرچند این عمل به رغم خوش آیند کافران باشد. کلام چهارم، دعوت انذارآمیز کافران اهل مجادله با آیات الهی، به مشاهده عاقبت پیشنیان، به منظور تأکید بر بی تأثیری زور و زر در حفظ کافران به بینات، از عذاب الهی است و کلام پنجم عذاب دنیا و آخرت را، تنها ثمره مجادله با آیات خدا و مقابله با بینات رسولان، از ناحیه متکبران مسرف دانسته و حمایت خدا در دنیا و آخرت را نیز، محصول ایمان و مقاومت مؤمنان در فضای جدال صاحبان زور و زر با حقیقت دانسته است و در نهایت کلام ششم تبیین و تأکید سیره و سنت حق خدا در حمایت از رسولان و مؤمنان به آنها و لعنت و سوء عاقبت ظالمان است و از این تبیین در جهت فرمان دادن پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم ) به صبر استفاده کرده است.
با توجه به توضیحات بالا می توان فهمید که مسئله مورد بحث این فصل از آیات سوره مبارکه غافر، مجادله با آیات الهی و در عصر اسلام مجادله با آیات قرآن کریم است. این جدال از ناحیه کافران صاحب قدرت و ثروت رهبری می شود، زیرا قدرتشان، آنان را به تکبر و ثروتشان، به روحیه اسراف کاری کشانده و این دو خصیصه زشت، سبب جسارت آنان در مجادله با آیات الهی شده است. بیشتر کلام های این فصل، هر کدام با بیانی در مقام تهدید این کافران مجادله کننده با آیات الهی به بی ثمری تلاش آنان در این جدال و عذاب دنیا و آخرت به شمار می آید. کلام نخست عقاب و عذاب دنیوی اقوام مشابه پیشین را یادآوری کرده و در بیانی وجیز همه کافران اهل مجادله با آیات الهی را به عذاب آتش تهدید کرده است. کلام دوم، ایشان را مشمول قهر و غضب خدا دانسته و بیان داشته است که در روز جزا راهی برای گریز از عذاب حتمی خدا ندارند. کلام سوم، خیال خام ایشان برای شفاعت و حمایت غیر خدا را نشانه رفته و تخطئه کرده است و کلام چهارم آنان به مطالعه عاقبت کافرانی که ثروت و قدرت بیشتری داشتند دعوت کرده و کلام پنجم نمونه ای تاریخی از این صاحبان غره به زور و زر را به تصویر کشیده و عاقبتشان را گوشزد کرده است و کلام ششم آنان را مشمول لعنت خدا دانسته است.
این فصل به موازات رویکرد بالا، از مؤمنان به آیات الهی نیز سخن به میان آورده و ایشان را به مقاومت در فضای مجادله قدرتمندان و ثروتمندان کافر و زورگو ترغیب کرده است. کلام دوم مؤمنان را مشمول حمایت و عنایت خدای سبحان در دنیا و آخرت دانسته است و کلام سوم ایشان را به خداپرستی خالصانه به رغم خوش آیند کافران خوانده است و کلام پنجم، نمونه ای از حمایت خدا درباره مؤمنی مقاوم در فضای مجادله و مقابله زورگویان زرپرست مجادله کننده با آیات الهی را به تصویر کشیده و در نهایت کلام ششم مؤمنان به انبیای الهی را مشمول نصر و یاری خدا دانسته است.
رویکرد دیگر هدایتی این فصل خطاب به رسول مکرم اسلام ( صلی الله علیه و آله و سلم ) و پس از ایشان خطاب به رهبران الهی است. برخی از کلام های این فصل با تبیین و تأکید بر سنت حمایت خدا از رسولان، ایشان را به صبر و مقاومت در برابر مجادله کافران قدرتمند متکبر و ثروتمند مسرف دعوت کرده است. کلام نخست، رسول خدا ( صلی الله علیه و آله و سلم ) را فرمان می دهد که شوکت و قدرت آنان تو را نفریبد. کلام چهارم از موسی ( علیه السلام ) یاد می کند که در برابر مکر فرعون به خدا پناه برد و کلام ششم سنت حمایت از رسولان و مؤمنان به ایشان را یادآوری کرده و پیامبر اسلام ( صلی الله علیه و آله و سلم ) را پس از وعده نصر، به صبر فرمان می دهد.
بر این اساس این فصل پیرامون مسئله مجادله با آیات الیه، سه رویکرد هدایتی را در پیش گرفته است: نخست، تخطئه و تهدید و انذار مجادله کنندگان کافر متکبر مسرف؛ دوم، وعده یاری و حمایت مؤمنان و دعوت ایشان به مقاومت در فضای مجادله با آیات الهی و سوم، وعده نصر رسولان و رهبران الهی و دعوت ایشان به توکل و صبر در این فضا. عنوان جامع غرض این فصل را می توان این گونه ارائه داد:
« مقابله با پدیده شوم مجادله با آیات الهی، از طریق نهی کافران از مجادله با آیات الهی، با تهدید ایشان به بی ثمری مجادله و عذاب دنیا و آخرت ترغیب مؤمنان به مقاومت در فضای مجادله با آیات الهی، بر اساس حمایت خدا و تشویق رهبران الهی به توکل و صبر، در فضای مجادله، بر اساس سنت یاری خدا »
2-1- فصل دوم. آیات 56 تا 68
این فصل دارای دو کلام است: نخست، آیات 56 تا 59؛ دوم، آیات 60 تا 68.
جدایی فصل 2 از فصل 1:
عامل جدایی فصل دوم از فصل نخست، انفصال لفظی مستمری است که در آیات فصل دوم نسبت به فصل اول مشاهده می شود، بدین معنی که: داستان مربوط به موسی ( علیه السلام )، مؤمن آل فرعون، فرعون، هامان و قارون و نتیجه گیری از آن، پایان یافته و با شروع آیه 56، با گسستی مواجه می شویم که به وسیله اتصالات لفظی جبران نمی شود، یعنی هیچ عاملی برای عطف یا هر نوع ربط ادبی، مانند اسم اشاره و برگشت ضمیر و …، میان دو فصل وجود ندارد. تکرار واژگان، عبارات اسلوب ها، در انتهای فصل نخست و ابتدای فصل دوم می توانست مانع از جدایی دو فصل شود، اما این تکرار نیز به چشم نمی خورد.
1-2-1- کلام نخست. آیات 56 تا 59
إِنَّ الَّذِینَ یُجَادِلُونَ فِی آیَاتِ اللَّهِ بِغَیْرِ سُلْطَانٍ أَتَاهُمْ إِن فِی صُدُورِهِمْ إِلَّا کِبْرٌ مَّا هُم بِبَالِغِیهِ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ الْبَصِیرُ (56) لَخَلْقُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ أَکْبَرُ مِنْ خَلْقِ النَّاسِ وَلَکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَا یَعْلَمُونَ (57) وَمَا یَسْتَوِی الْأَعْمَى وَالْبَصِیرُ وَالَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَلَا الْمُسِیءُ قَلِیلًا مَّا تَتَذَکَّرُونَ (58) إِنَّ السَّاعَهَ لَآتِیَهٌ لَّا رَیْبَ فِیهَا وَلَکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَا یُؤْمِنُونَ (59)
پیوستگی آیات کلام 1:
آیه 56، کبر را ریشه مجادله کافران، با آیات دانست و آیه 57 در پاسخ به این کبر موهوم از بزرگتر بودن خلق آسمان و زمین نسبت به خلق انسانها سخن گفت. واژه « کبر » در آیه 56 و واژه « اکبر » در آیه 57 عامل اتصال لفظی این دو است. آیه 58 به آیه 57 عطف شده است و به لحاظ محتوایی در ارتباط با آخرین عبارت آیه 57 است که فرمود: « وَلَکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لاَ یَعْلَمُونَ ». آیه 59 از حتمیت برپایی قیامت سخن می گوید و آن روزی است که تفاوت روشن بینان و کوردلان آشکار خواهد شد، همان تفاوتی که طبق آیه 58 انسانها کمتر نسبت به آن متذکر بودند.
غرض کلام 1:
نخستین آیه این کلام، کبر را ریشه مجادله با آیات الهی دانسته و ضمن تأکید بر بی نتیجه بودن آن، رسول خدا ( صلی الله علیه و آله و سلم ) را به استعاذه فرمان داده است، سپس در مقام تخطئه کبر کافران، از بزرگتر بودن خلق آسمان و زمین نسبت به خلق انسانها سخن به میان آورده است، تا بدانند کبر آنان بی جاست. سپس گام را فراتر نهاده و فرموده است که مجادله کنندگان نه تنها توهم کبر دارند که بدتر از آن، به بزرگتر بودن آسمان بالای سر و زمین زیر پایشان توجه ندارند، و نسبت به کوچکی خودشان کورند و این بر مراتب حقارت ایشان می افزاید، زیرا بین کوردلان و روشن بینان تفاوتی زیاد است، هرچند که انسان ها نسبت به این تفاوت هم غافلند، اما قیامت به زودی برپا می شود و این تفاوت آشکار می گردد؛ چنانکه مشاهده می شود، بعد از آیه نخست، مفاهیم سایر آیات در ارتباط با همین آیه و در راستای تبیین موهوم بودن و بی ثمر بودن کبر مجادله کنندگان با آیات الهی است، بنابراین عنوان متناسب با این کلام عبارت است از:
« ریشه مجادله کافران با آیات الهی، کبری بی ثمر است که محصول ناآگاهی، غفلت و بی ایمانی کافران است »
2-2-1- کلام دوم. آیات 60 تا 68
گسست کلام 2 از کلام 1:
ریشه یابی مجادله با آیات الهی در کلام قبل پایان یافت و این کلام، آغاز فرمان انسان ها به عبادت خداست. تغییر سیاق مخاطبه با رسول خدا ( صلی الله علیه و آله و سلم ) به سیاق مخاطبه با عموم انسانها، نشانه ای از گسست این دو کلام است.
وَقَالَ رَبُّکُمُ ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ إِنَّ الَّذِینَ یَسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِی سَیَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِینَ (60) اللَّهُ الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ اللَّیْلَ لِتَسْکُنُوا فِیهِ وَالنَّهَارَ مُبْصِرًا إِنَّ اللَّهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَى النَّاسِ وَلَکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَا یَشْکُرُونَ (61) ذَلِکُمُ اللَّهُ رَبُّکُمْ خَالِقُ کُلِّ شَیْءٍ لَّا إِلَهَ إِلَّا هُوَ فَأَنَّى تُؤْفَکُونَ (62) کَذَلِکَ یُؤْفَکُ الَّذِینَ کَانُوا بِآیَاتِ اللَّهِ یَجْحَدُونَ (63) اللَّهُ الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ قَرَارًا وَالسَّمَاء بِنَاء وَصَوَّرَکُمْ فَأَحْسَنَ صُوَرَکُمْ وَرَزَقَکُم مِّنَ الطَّیِّبَاتِ ذَلِکُمُ اللَّهُ رَبُّکُمْ فَتَبَارَکَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِینَ (64) هُوَ الْحَیُّ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ فَادْعُوهُ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ (65) قُلْ إِنِّی نُهِیتُ أَنْ أَعْبُدَ الَّذِینَ تَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ لَمَّا جَاءنِیَ الْبَیِّنَاتُ مِن رَّبِّی وَأُمِرْتُ أَنْ أُسْلِمَ لِرَبِّ الْعَالَمِینَ (66) هُوَ الَّذِی خَلَقَکُم مِّن تُرَابٍ ثُمَّ مِن نُّطْفَهٍ ثُمَّ مِنْ عَلَقَهٍ ثُمَّ یُخْرِجُکُمْ طِفْلًا ثُمَّ لِتَبْلُغُوا أَشُدَّکُمْ ثُمَّ لِتَکُونُوا شُیُوخًا وَمِنکُم مَّن یُتَوَفَّى مِن قَبْلُ وَلِتَبْلُغُوا أَجَلًا مُّسَمًّى وَلَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ (67) هُوَ الَّذِی یُحْیِی وَیُمِیتُ فَإِذَا قَضَى أَمْرًا فَإِنَّمَا یَقُولُ لَهُ کُن فَیَکُونُ (68)
پیوستگی آیات کلام 2:
آیات این کلام دارای دو مطلب است: نخست، آیات 60 تا 65؛ و دوم، آیات 66 تا 68. پیوستگی آیات مطلب نخست، بدین بیان قابل طرح است: آیات 61 و 62 در مقام معرفی « ربکم » در آیه 60 و پوشش دادن فرمان « ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ » در آن آیه است. آیه 63 در ارتباط با عبارت « أَنَّى تُؤْفَکُونَ » در آیه 62 است. آیات 64 و 65، به لحاظ ارتباط سیاقی، در وزان آیات 61 و 62 است. پیوستگی آیات مطلب دوم نیز بدین شرح است: آیات 67 و 68، معرفی « رب العالمین » در انتهای آیه 66 است. ارتباط سیاقی دو مطلب این کلام نیز بدین بیان است: هر دو مطلب، دعوت به عبادت خالصانه خداست. در مطلب نخست، خدای متعالی می فرماید که تنها مرا بخوانید و بپرستید و در مطلب دوم، پیامبر اسلام ( صلی الله علیه و آله و سلم ) از جانب خدای سبحان مأمور می شود که بگوید خدا مرا از پرستش غیر خودش نهی کرده است.
غرض کلام 2:
برای کشف غرض این کلام، ابتدا باید معنی منسجم هر یک از مطالب آن تشخیص داده شود و سپس با توجه به ارتباط آنها غرض کلام به دست آید:
نخستین مطلب این کلام، بیانی از پروردگار انسانها، خطاب به ایشان است که مرا بخوانید تا شما را استجابت کنم، آنان که از عبادت من استکبار می ورزند، به زودی در نهایت خواری و ذلت به جهنم داخل خواهند شد. آیات این مطلب در ادامه با برشماری برخی از تفضلات الهی، نسبت به انسانها، اکثر ایشان را ناسپاس معرفی کرده است، بدین ترتیب فهمانده است که استکبار ورزیدن از عبادت پروردگار، ناسپاسی در برابر تفضلات بی دریغ اوست. آیات بعدی با تأکید بر خالقیت مطلق خدا، از یگانگی او سخن به میان آورده و مستکبران از عبادت او را به خاطر گریختن از پرستش او توبیخ کرده و این گریز را نتیجه جحد با آیات خدا دانسته است. ایات 64 و 65 فراز دیگری از محتوای این مطلب است که پس از معرفی برخی از الطاف پروردگار عالمیان بار دیگر بر وحدانیت او تأکید کرده و همگان را بر اساس آن به پرستش خالصانه او دعوت کرده است؛ بدین ترتیب، صدر و ذیل این مطلب به طور هماهنگ، دعوت به خواندن و پرستش خالصانه خدای یگانه است و متن آن، سرباز زدن از این پرستش را نتیجه روحیه استکبار و آن را نیز محصول روحیه ناسپاسی انسان ها دانسته است. پس معنی منسجم این مطلب عبارت است از: « دعوت به پرستش خالصانه پروردگار یگانه و معرفی استکبار و ناسپاسی به عنوان عوامل رد این دعوت »
خدای متعالی در آیات دومین مطلب این کلام، پیامبر اسلام ( صلی الله علیه و آله و سلم ) را فرمان می دهد که بگوید از پرستش غیر خدا نهی شده است، زیرا برای او بیناتی از جانب خدایش آمده است و هم چنین بگوید که مأمور است تا در برابر پروردگار عالمیان تسلیم باشد. ادامه مطلب در دو آیه با طرح ربوبیت خدا نسبت به انسان از مرحله ای که نطفه بودن تا حیات پس از مرگ او، « رب العالمین » بودن خدای متعالی مطرح می شود، تا وجه امر به تسلیم و نهی از پرستش غیر خدا مشخص گردد. در نتیجه معنی منسجم این مطلب، با این عنوان قابل بیان است: « ماموریت پیامبر اسلام ( صلی الله علیه و آله و سلم ) به اعلان دوری از پرستش غیر خدا و تسلیم بودن در برابر پروردگار جهانیان »
حال که معنی منسجم هر یک از مطالب این کلام مشخص شد، می توان غرض این کلام را به دست آورد: مطلب نخست، دعوت همگان به پرستش خالصانه پروردگار یگانه و معرفی استکبار و ناسپاسی به عنوان عامل رد این دعوت است و مطلب دوم، بیان مأموریت پیامبر اسلام ( صلی الله علیه و اله و سلم ) به اعلان دوری از پرستش غیر خدا و تسلیم بودن آن حضرت در برابر پروردگار جهانیان است. در نتیجه غرض هر دو مطلب، با این عنوان قابل بیان است:
« دعوت به پرستش خالصانه پروردگار و دوری از استکبار و ناسپاسی و شرک در عبادت »
3-2-1- هم بستگی ظاهری کلام های فصل 2
موارد هم بستگی دو کلام این فصل را می توان به این ترتیب بیان کرد:
1. کلام دوم به کلام نخست، عطف شده است.
2. تبیین رفتار اکثریت انسانها در هر دو کلام مشاهده می شود: « لَکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لاَ یَعْلَمُونَ »، « لَکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لاَ یُؤْمِنُونَ »، در کلام نخست؛ و « َلَکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لاَ یَشْکُرُونَ » در کلام دوم.
3. مسئله کبر و استکبار از مشترکات هر دو کلام است: « إِن فِی صُدُورِهِمْ إِلَّا کِبْرٌ » در کلام نخست؛ و « یَسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِی » در کلام دوم.
4-2-1- هماهنگی غرضی کلام های فصل 2
توجه به اغراض دو کلام این فصل، از هماهنگی آنها پرده برمی دارد: کلام نخست، ریشه مجادله کافران با آیات الهی را، کبری بی ثمر دانسته که محصول ناآگاهی آنان از بزرگتر بودن خلق آسمان و زمین، غفلت آنان از ناآگاهی خویش و بی ایمانی ایشان به برپایی روز جزاست. کلام دوم نیز پس از دعوت به پرستش خالصانه پروردگار، روحیه استکبار و ناسپاسی را، عامل شرک در عبادت دانسته و همگان را از آن نهی کرده است. بدین ترتیب این فصل، در راستای درمان کبر و استکبار کافران است، دردی که محصول ناسپاسی آنان در برابر تفضلات الهی و بی توجهی آنان به ربوبیت مطلق پروردگار عالمیان است و باعث کفر و شرک و در نتیجه مجادله بی ثمر ایشان با آیات الهی شده است. بنابراین عنوان متناسب با این کلام عبارت است از:
« دعوت به پرستش خالصانه خدا، در مقابل کبر و استکبار کافران از پرستش خدا که آنان را به مجادله ای بی ثمر با آیات الهی کشانده است. »
3-1- فصل سوم. آیات 69 تا 85
این فصل دارای سه کلام است: نخست، آیات 69 تا 78؛ دوم، آیات 79 تا 81؛ و سوم، آیات 82 تا 85.
جدایی فصل 3 از فصل 2:
فقدان هم بستگی بین آخرین آیات فصل دوم و اولین آیات فصل سوم و به تعبیر دیگر، گسست مستمر لفظی، باعث جدایی این دو فصل از یکدیگر است، از سوی دیگر هیچ عامل ربط ادبی، اعم از عطف و … میان دو فصل مشاهده نمی شود.
1-3-1- کلام اول. آیات 69 تا 78
أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِینَ یُجَادِلُونَ فِی آیَاتِ اللَّهِ أَنَّى یُصْرَفُونَ (69) الَّذِینَ کَذَّبُوا بِالْکِتَابِ وَبِمَا أَرْسَلْنَا بِهِ رُسُلَنَا فَسَوْفَ یَعْلَمُونَ (70) إِذِ الْأَغْلَالُ فِی أَعْنَاقِهِمْ وَالسَّلَاسِلُ یُسْحَبُونَ (71) فِی الْحَمِیمِ ثُمَّ فِی النَّارِ یُسْجَرُونَ (72) ثُمَّ قِیلَ لَهُمْ أَیْنَ مَا کُنتُمْ تُشْرِکُونَ (73) مِن دُونِ اللَّهِ قَالُوا ضَلُّوا عَنَّا بَل لَّمْ نَکُن نَّدْعُو مِن قَبْلُ شَیْئًا کَذَلِکَ یُضِلُّ اللَّهُ الْکَافِرِینَ (74) ذَلِکُم بِمَا کُنتُمْ تَفْرَحُونَ فِی الْأَرْضِ بِغَیْرِ الْحَقِّ وَبِمَا کُنتُمْ تَمْرَحُونَ (75) ادْخُلُوا أَبْوَابَ جَهَنَّمَ خَالِدِینَ فِیهَا فَبِئْسَ مَثْوَى الْمُتَکَبِّرِینَ (76) ادْخُلُوا أَبْوَابَ جَهَنَّمَ خَالِدِینَ فِیهَا فَبِئْسَ مَثْوَى الْمُتَکَبِّرِینَ (77) وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلًا مِّن قَبْلِکَ مِنْهُم مَّن قَصَصْنَا عَلَیْکَ وَمِنْهُم مَّن لَّمْ نَقْصُصْ عَلَیْکَ وَمَا کَانَ لِرَسُولٍ أَنْ یَأْتِیَ بِآیَهٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ فَإِذَا جَاء أَمْرُ اللَّهِ قُضِیَ بِالْحَقِّ وَخَسِرَ هُنَالِکَ الْمُبْطِلُونَ (78)
پیوستگی آیات کلام 1:
آیات این کلام دارای دو مطلب است: نخست، آیات 69 تا 76؛ و دوم، آیات 77 و 78. ارتباط آیات درون هر یک از این مطالب روشن است، بنابراین نوشتار کنونی به تبیین ارتباط سیاقی میان دو مطلب این کلام می پردازد: مطلب دوم، به وسیله « فا » با مطلب نخست، مرتبط شده است و در این مطلب فرمان به صبر ( فاصبر ) با جمله « إن وعدالله حق » تعلیل شده است و مراد از وعده خدا، همان تهدیداتی است که در مطلب نخست تبیین شد، بدین ترتیب ارتباط سیاقی این دو مطلب برقرار می شود.
غرض کلام 1:
مطلب نخست این کلام، تهدید مجادله کنندگان با آیات الهی، به خاطر روی گردانی و تکذیب کتاب و آیات بینات رسولان الهی است، با این بیان که به ایشان گفته می شود، شما حتماً به آتش جهنم وارد خواهید شد و آنچه با خدا شریک قرار می دادید به داد شما نخواهد رسید؛ سپس آیات مطلب دوم، با تأکید بر حقانیت وعید خدا نسبت به کافران مجادله کننده پیامبر ( صلی الله علیه و اله و سلم ) را به صبر فرمان می دهد. نحوه شروع مطلب نخست نشان گر آن است که این مطلب نیز خطاب به رسول گرامی اسلام ایراد شده است، هرچند که محتوای آن تهدید کافران است، پس می توا ننتیجه گرفت که هدف این کلام توصیه پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم ) است و این مهم را از رهگذر تهدید کافران مجادله کننده و تاکید بر حقانیت این تهدید پیش می برد. عنوان متناسب با این کلام عبارت است از:
« امر رسول خدا ( صلی الله علیه و آله و سلم ) به صبر،
از رهگذر تأکید بر حقانیت وعید خدا درباره مجادله کنندگان مشرک متکبر »
2-3-1- کلام دوم. آیات 79 تا 81
گسست کلام 2 از کلام 1:
فقدان ارتباط ادبی و محتوایی آیات 79 تا 81 از آیات قبل، دلیل گسست این کلام از کلام قبل است، به تعبیر دیگر، سیاق تأکید بر تهدید و تحقق وعید الهی نسبت به مجادله کنندگان، به منظور فرمان دادن رسول خدا ( صلی الله علیه و اله و سلم ) به صبر، پایان یافته و هیچ عامل اتصال سیاقی آن را جبران نکرده است.
اللَّهُ الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ الْأَنْعَامَ لِتَرْکَبُوا مِنْهَا وَمِنْهَا تَأْکُلُونَ (79) وَلَکُمْ فِیهَا مَنَافِعُ وَلِتَبْلُغُوا عَلَیْهَا حَاجَهً فِی صُدُورِکُمْ وَعَلَیْهَا وَعَلَى الْفُلْکِ تُحْمَلُونَ (80) وَیُرِیکُمْ آیَاتِهِ فَأَیَّ آیَاتِ اللَّهِ تُنکِرُونَ (81)
پیوستگی آیات کلام 2:
پیوستگی سیاقی این آیات روشن است و نیاز به تبیین ندارد.
غرض کلام2:
دو آیه نخست این کلام، ایجاد امکان سوار شدن بر چهارپایان و خوردن از آنها و نفع بردن از ایشان و موارد دیگری از بهره مندی از آنها محصول لطف خدا دانسته و آیه آخر در بیانی تطبیقی، این امور را نشان دادن آیات خدا معرفی کرده و در ادامه با پرسشی توبیخی، منکران را به خاطر انکار نسبت به آیات الهی، مؤاخذه کرده است. عنوان متناسب با این کلام عبارت است از:
« برشماری برخی از آیات آشکار الهی، به منظور توبیخ منکران آیات الهی »
3-3-1- کلام سوم. آیات 82 تا 85
گسست کلام 3 از کلام 2:
تغییر بیان خطابی به بیان غایبانه و سیاق توبیخ به خاطر انکار به سیاق دعوت به مطالعه عاقبت پیشینیان دلایل گسست این کلام از کلام قبل است.
أَفَلَمْ یَسِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَیَنظُرُوا کَیْفَ کَانَ عَاقِبَهُ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ کَانُوا أَکْثَرَ مِنْهُمْ وَأَشَدَّ قُوَّهً وَآثَارًا فِی الْأَرْضِ فَمَا أَغْنَى عَنْهُم مَّا کَانُوا یَکْسِبُونَ (82) فَلَمَّا جَاءتْهُمْ رُسُلُهُم بِالْبَیِّنَاتِ فَرِحُوا بِمَا عِندَهُم مِّنَ الْعِلْمِ وَحَاقَ بِهِم مَّا کَانُوا بِهِ یَسْتَهْزِؤُون (83) فَلَمَّا رَأَوْا بَأْسَنَا قَالُوا آمَنَّا بِاللَّهِ وَحْدَهُ وَکَفَرْنَا بِمَا کُنَّا بِهِ مُشْرِکِینَ (84) فَلَمْ یَکُ یَنفَعُهُمْ إِیمَانُهُمْ لَمَّا رَأَوْا بَأْسَنَا سُنَّتَ اللَّهِ الَّتِی قَدْ خَلَتْ فِی عِبَادِهِ وَخَسِرَ هُنَالِکَ الْکَافِرُونَ (85)
پیوستگی آیات کلام 3:
پیوستگی آیات این کلام روشن است و نیازی به تبیین ندارد.
غرض کلام 3:
آیات این کلام، دعوت مجادله کنندگان با آیات الهی به مطالعه عاقبت کسانی است که ثروت و قدرتشان از ایشان بیشتر بود، اما در برابر اراده خدا سودی به ایشان نبخشید. کسانی که چون رسولان خدا با بینات روشن به سوی ایشان آمدند، به علم خویش دل خوش کردند و آنان را به استهزاء گرفتند، پس چون عذاب خدا را دیدند، ایمان آوردند، اما دیگر دیر شده بود و ایمانشان سودی به حالشان نداشت؛ بنابراین می توان گفت که این کلام درصدد است تا مجادله کنندگان با آیات الهی از عاقبت پیشینیان درس بگیرند و ایمان را تا زمان رویت عذاب به تاخیر نیاندازند، زیرا ایمان در آن هنگام ثمربخش نیست. عنوان متناسب با این کلام عبارت است از:
« دعوت منذرانه مجادله کنندگان با آیات الهی، به عبرت گرفتن از عاقبت پیشنیان و صاحب قدرت و ثروت بیشتر که به هنگام عذاب خدا ایمان آوردند، اما سودی نداشت »
4-3-1- هم بستگی ظاهری کلام های فصل 3
هم بستگی ظاهری کلام های این فصل در محورهای زیر قابل تبیین است:
هم بستگی کلام اول و کلام دوم: کلام نخست، درباره مجادله کنندگان با آیات الهی است: « الَّذِینَ یُجَادِلُونَ فِی آیَاتِ اللَّهِ » و کلام دوم، درباره منکران آیات الهی است: « فَأَیَّ آیَاتِ اللَّهِ تُنکِرُونَ »
هم بستگی کلام دوم و کلام سوم: « أَفَلَمْ یَسِیرُواْ فَیَنظُرُواْ » در کلام سوم به منکران آیات الهی مستفاد از کلام دوم برمی گردد.
هم بستگی کلام اول و کلام سوم: تهدید کلام نخست، نسبت به مجادله کنندگان مبتنی بر این حقیقت است که آنچه با خدا شریک قرار می دادند، به هنگام عذاب قیامت به دادشان نخواهد رسید: « أَینَ مَا کُنتُم تَشکُرونَ مِن دُونِ اللَّهِ قَالُوا ضَلُّوا عَنَّا بَل لَّمْ نَکُن نَّدْعُو مِن قَبْلُ شَیْئًا » و در کلام سوم، می فرماید که ایشان به هنگام مشاهده عذاب دنیوی نیز متوجه این حقیقت می شوند: « فَلَمَّا رَأَوْا بَأْسَنَا قَالُوا آمَنَّا بِاللَّهِ وَحْدَهُ وَکَفَرْنَا بِمَا کُنَّا بِهِ مُشْرِکِینَ »
5-3-1- هماهنگی غرضی کلام های فصل 3
چنانکه گذشت، کلام نخست، امر رسول خدا ( صلی الله علیه و آله و سلم ) به صبر، از رهگذر تأکید بر حقانیت وعید خدا درباره مجادله کنندگان مشرک است. کلام دوم، برشماری برخی از آیات آشکار الهی، به منظور توبیخ منکران آیات الهی است و در نهایت کلام سوم، دعوت منذرانه مجادله کنندگان با آیات الهی، به عبرت گرفتن از عاقبت پیشینیان صاحب قدرت و ثروت بیشتر است که به هنگام عذاب خدا ایمان آوردند، اما سودی به حالشان نداشت. همانطور که مشاهده می شود عامل هماهنگی این سه کلام، انذار مجادله کنندگان با آیات الهی است. نخستین کلام با تأکید بر حقانیت وعید خدا درباره ایشان، رسول خدا ( صلی الله علیه و آله و سلم ) را به صبر فرمان داده است، کلام دوم، با بر شماری آیات الهی، ایشان را به خاطر انکار آیات توبیخ کرده است و کلام سوم، با یادآوری عاقبت دردبار کافران پیشین، ایشان را با لحنی انذارآمیز به عبرت گرفتن دعوت کرده است. توجهی به محتوای این کلام ها می فهماند که ایشان به خاطر مجادله با آیات بینات الهی و انکار آنها؛ و مقابله با رسولان الهی و تکذیب ایشان؛ و شریک قائل شدن برای خدای متعالی؛ و در نهایت فرح و مرح و تکبر، توبیخ شده اند. با توجهی به محتوای کلام نخست، ارتباط منطقی این اوصاف مشخص می شود. ابتدا از اینان با وصف مجادله کنندگان یاد می شود، سپس بر مخالفت آنان با کتاب و آیات بینات رسولان تأکید می شود و در ادامه از بی ثمری شریک قائل شدن برای خدا سخن به میان می آید و در نهایت با وصف فرح و مرح و تکبر توبیخ و تهدید می شوند. از این ترتیب می توان نتیجه گرفت که مجادله با آیات بینات الهی، محصول شرک است و آن نیز نتیجه فرح و مرح و تکبر؛ می دانیم که اوصافی مانند فرح و مرح و تکبر برآمده از غره شدن به ثروت و قدرت است، از این رو کلام سوم، از عاقبت کسانی سخن می گوید که نسبت به این کافران، ثروت و قدرت بیشتری داشتند، اما برایشان سودی نداشت و عذاب خدا را از آنان دور نکرد، آنها زمانی متوجه اشتباه خویش شدند که دیر شده بود. بدین ترتیب این فصل برای تهدید و انذار مجادله کنندگان با آیات الهی به طور جامع عمل کرده است. از عاقبت تلخ مجادله با آیات بینات نازل شده با رسولان الهی، خبر داده؛ از بی ثمری شرک سخن گفته و عاقبت فرح و مرح و تکبر را نیز گوشزد کرده است و در نهایت غره شدن به ثروت و قدرت، یعنی مبنای همه این بدبختی ها را تخطئه کرده و کافران را به عبرت گرفتن از بی فایدگی انبوه ثروت و قدرت در برابر اراده خدا دعوت کرده است. عنوان متناسب با این فصل عبارت است از:
« تهدید و انذار مجادله کنندگان مشرک و متکبر و غره به قدرت و ثروت، با تأکید بر عاقبت مجادله، بی ثمری شرک، عذاب ناشی از تکبر و بی فایدگی ثروت و قدرت در دفع عذاب خدا »
4-1- تناسب سه فصل سوره مبارکه غافر
اینکه غرض هر سه فصل سوره مشخص شد، به راحتی می توان تناسب میان سه فصل سوره و آخرین حلقه انسجام سوره درک کرد: فصل اول، مقابله با پدیده شوم مجادله با آیات الهی است و برای این مهم به ترتیب اولویت، سه رویکرد هدایتی را مورد توجه قرار داده است:
1. نهی کافران از مجادله با آیات الهی، با تهدید ایشان به بی ثمری مجادله و عذاب دنیا و آخرت
2. ترغیب مؤمنان به مقاومت در فضای مجادله با آیات الهی، بر اساس حمایت خدا
3. تشویق رهبران الهی، به توکل و صبر، در فضای مجادله، بر اساس سنت یاری خدا
فصل دوم، دعوت به پرستش خالصانه خدا، در مقابل کبر و استکبار کافران از پرستش خداست، کبری که آنان را به مجادله ای بی ثمر با آیات الهی کشانده است. تناسب این دو فصل در آن است، که فصل دوم با دعوت مذکور، درصدد خشکانیدن ریشه مجادله و تقویت ریشه ایمان و مقاومت است و این ریشه ها چیزی جز پذیرش یا رد خداپرستی خالصانه نیست.
فصل سوم، تهدید و انذار مجادله کنندگان مشرک و متکبر و غره به قدرت و ثروت، با تأکید بر عاقبت مجادله، بی ثمری شرک، عذاب ناشی از تکبر و بی فایدگی ثروت و قدرت در دفع عذاب خدا است. تناسب این فصل با فصل قبل نیز روشن است، زیرا مبانی تکبر و شرک و مجادله را زیر سؤال برده و نسبت به آنها تهدید می کند.
بر این اساس نخستین گام هدایتی سوره، در هم شکستن فضای پیچیده مجادله صاحبان زور و زر با حق و حقیقت است. گام دوم، ریشه یابی مجادله و درمان آن و تبیین ریشه مقاومت و تقویت آن است و گام آخر، انذاری جامع نسبت به کافران اهل جدال با آیات بینات است.
منبع مقاله :
طرح راهنمای مربی تدبر در سوره های قرآن کریم 3 و 4، دبیرخانه ی شورای عالی انقلاب فرهنگی، دبیرخانه شورای تخصصی توسعه فرهنگ قرآنی، بهار 1388