تدبر در سوره ی مبارکه ی فتح

تدبر در سوره ی مبارکه ی فتح

مجری: علی صبوحی طسوجی

1- انسجام سخن در سوره مبارکه فتح
این سوره مبارکه دارای پنج کلام است: نخست، آیات 1 تا 7؛ دوم، آیات 8 تا 10؛ سوم، آیات 11 تا 17؛ چهارم، آیات 18 تا 28؛ و پنجم، آیه 29.

1-1- کلام 1. آیات 1 تا 7
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
إِنَّا فَتَحْنَا لَکَ فَتْحًا مُبِینًا«1» لِیغْفِرَ لَکَ اللَّهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِکَ وَمَا تَأَخَّرَ وَیتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَیکَ وَیهْدِیکَ صِرَاطًا مُسْتَقِیمًا«2» وَینْصُرَکَ اللَّهُ نَصْرًا عَزِیزًا«3» هُوَ الَّذِی أَنْزَلَ السَّکِینَهَ فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ لِیزْدَادُوا إِیمَانًا مَعَ إِیمَانِهِمْ وَلِلَّهِ جُنُودُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَکَانَ اللَّهُ عَلِیمًا حَکِیمًا«4» لِیدْخِلَ الْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا وَیکَفِّرَ عَنْهُمْ سَیئَاتِهِمْ وَکَانَ ذَلِکَ عِنْدَ اللَّهِ فَوْزًا عَظِیمًا«5» وَیعَذِّبَ الْمُنَافِقِینَ وَالْمُنَافِقَاتِ وَالْمُشْرِکِینَ وَالْمُشْرِکَاتِ الظَّانِّینَ بِاللَّهِ ظَنَّ السَّوْءِ عَلَیهِمْ دَائِرَهُ السَّوْءِ وَغَضِبَ اللَّهُ عَلَیهِمْ وَلَعَنَهُمْ وَأَعَدَّ لَهُمْ جَهَنَّمَ وَسَاءَتْ مَصِیرًا«6» وَلِلَّهِ جُنُودُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَکَانَ اللَّهُ عَزِیزًا حَکِیمًا«7»
اتصال آیات 1 تا 3 روشن است. اتصال آیات 4 تا 6 نیز آشکار و ربط سیاقی آن به آیات قبلی بدین بیان است: ضمیر « هو » از ابتدای آیه 4 به « الله » در آیه 3 باز می گردد. از سوی دیگر آیات 1 تا 3 امتنان خدا بر رسول خود (صلی الله علیه و آله وسلم) از طریق بیان روزی کردن فتح است و آیات 4 تا 6، امتنان خدا بر مؤمنان از طریق بیان انزال سکینه در قلوب آنان است؛ ربط سیاقی آیه 7 با آیات قبلی، بدین شرح است: این آیه بیانی تعلیلی برای آیات 5 و 6 است.
آیه 8 فاقد ارتباط ادبی با آیات قبل و خارج از چارچوب مفهومی امتنانی است که با آیه 7 جمع بندی شد.

2-1- کلام 2. آیات 8 تا 10
إِنَّا أَرْسَلْنَاکَ شَاهِدًا وَمُبَشِّرًا وَنَذِیرًا«8» لِتُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَتُعَزِّرُوهُ وَتُوَقِّرُوهُ وَتُسَبِّحُوهُ بُکْرَهً وَأَصِیلًا«9» إِنَّ الَّذِینَ یبَایعُونَکَ إِنَّمَا یبَایعُونَ اللَّهَ یدُ اللَّهِ فَوْقَ أَیدِیهِمْ فَمَنْ نَکَثَ فَإِنَّمَا ینْکُثُ عَلَى نَفْسِهِ وَمَنْ أَوْفَى بِمَا عَاهَدَ عَلَیهُ اللَّهَ فَسَیؤْتِیهِ أَجْرًا عَظِیمًا«10»
اتصال آیات 8 و 9 روشن است و ربط سیاقی آیه 10 با آیات قبل بدین بیان است: مدح بیعت کنندگان با رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلم) در آیه 10 تابعی از بیان هدف ارسال آن حضرت در دو آیه قبل است.
آیه 11 فاقد ارتباط ادبی با آیات قبل و سرآغاز آیاتی مربوط به تخلف کنندگان از همراهی با رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلم) در سفر حدیبیه است.

3-1- کلام 3. آیات 11 تا 17
سَیقُولُ لَکَ الْمُخَلَّفُونَ مِنَ الْأَعْرَابِ شَغَلَتْنَا أَمْوَالُنَا وَأَهْلُونَا فَاسْتَغْفِرْ لَنَا یقُولُونَ بِأَلْسِنَتِهِمْ مَا لَیسَ فِی قُلُوبِهِمْ قُلْ فَمَنْ یمْلِکُ لَکُمْ مِنَ اللَّهِ شَیئًا إِنْ أَرَادَ بِکُمْ ضَرًّا أَوْ أَرَادَ بِکُمْ نَفْعًا بَلْ کَانَ اللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِیرًا«11» بَلْ ظَنَنْتُمْ أَنْ لَنْ ینْقَلِبَ الرَّسُولُ وَالْمُؤْمِنُونَ إِلَى أَهْلِیهِمْ أَبَدًا وَزُینَ ذَلِکَ فِی قُلُوبِکُمْ وَظَنَنْتُمْ ظَنَّ السَّوْءِ وَکُنْتُمْ قَوْمًا بُورًا«12» وَمَنْ لَمْ یؤْمِنْ بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ فَإِنَّا أَعْتَدْنَا لِلْکَافِرِینَ سَعِیرًا«13» وَلِلَّهِ مُلْکُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ یغْفِرُ لِمَنْ یشَاءُ وَیعَذِّبُ مَنْ یشَاءُ وَکَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِیمًا«14» سَیقُولُ الْمُخَلَّفُونَ إِذَا انْطَلَقْتُمْ إِلَى مَغَانِمَ لِتَأْخُذُوهَا ذَرُونَا نَتَّبِعْکُمْ یرِیدُونَ أَنْ یبَدِّلُوا کَلَامَ اللَّهِ قُلْ لَنْ تَتَّبِعُونَا کَذَلِکُمْ قَالَ اللَّهُ مِنْ قَبْلُ فَسَیقُولُونَ بَلْ تَحْسُدُونَنَا بَلْ کَانُوا لَا یفْقَهُونَ إِلَّا قَلِیلًا«15» قُلْ لِلْمُخَلَّفِینَ مِنَ الْأَعْرَابِ سَتُدْعَوْنَ إِلَى قَوْمٍ أُولِی بَأْسٍ شَدِیدٍ تُقَاتِلُونَهُمْ أَوْ یسْلِمُونَ فَإِنْ تُطِیعُوا یؤْتِکُمُ اللَّهُ أَجْرًا حَسَنًا وَإِنْ تَتَوَلَّوْا کَمَا تَوَلَّیتُمْ مِنْ قَبْلُ یعَذِّبْکُمْ عَذَابًا أَلِیمًا«16» لَیسَ عَلَى الْأَعْمَى حَرَجٌ وَلَا عَلَى الْأَعْرَجِ حَرَجٌ وَلَا عَلَى الْمَرِیضِ حَرَجٌ وَمَنْ یطِعِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ یدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ وَمَنْ یتَوَلَّ یعَذِّبْهُ عَذَابًا أَلِیمًا«17»
اتصال سیاقی آیات 11 تا 16، با محوریت « المخلفون » آشکار است؛ ربط سیاقی آیه 17 با آیات قبلی بدین بیان است: این آیه تبصره ای برای دعوت به جهاد در آیه 16 است.
آیه 18 فاقد ارتباط ادبی با آیات قبل و سرآغاز آیات مربوط به بیعت مؤمنان با رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلم) در حدیبیه و صلح با مشرکان در همان مکان است. از سوی دیگر پایان یافتن سیر مفهومی مربوط به متخلفان از همراهی با رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلم) در آیه 17 بسیار روشن است.

4-1- کلام 4. آیات 18 تا 28
لَقَدْ رَضِی اللَّهُ عَنِ الْمُؤْمِنِینَ إِذْ یبَایعُونَکَ تَحْتَ الشَّجَرَهِ فَعَلِمَ مَا فِی قُلُوبِهِمْ فَأَنْزَلَ السَّکِینَهَ عَلَیهِمْ وَأَثَابَهُمْ فَتْحًا قَرِیبًا«18» وَمَغَانِمَ کَثِیرَهً یأْخُذُونَهَا وَکَانَ اللَّهُ عَزِیزًا حَکِیمًا«19» وَعَدَکُمُ اللَّهُ مَغَانِمَ کَثِیرَهً تَأْخُذُونَهَا فَعَجَّلَ لَکُمْ هَذِهِ وَکَفَّ أَیدِی النَّاسِ عَنْکُمْ وَلِتَکُونَ آیهً لِلْمُؤْمِنِینَ وَیهْدِیکُمْ صِرَاطًا مُسْتَقِیمًا«20» وَأُخْرَى لَمْ تَقْدِرُوا عَلَیهَا قَدْ أَحَاطَ اللَّهُ بِهَا وَکَانَ اللَّهُ عَلَى کُلِّ شَیءٍ قَدِیرًا«21» وَلَوْ قَاتَلَکُمُ الَّذِینَ کَفَرُوا لَوَلَّوُا الْأَدْبَارَ ثُمَّ لَا یجِدُونَ وَلِیا وَلَا نَصِیرًا«22» سُنَّهَ اللَّهِ الَّتِی قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلُ وَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّهِ اللَّهِ تَبْدِیلًا«23» وَهُوَ الَّذِی کَفَّ أَیدِیهُمْ عَنْکُمْ وَأَیدِیکُمْ عَنْهُمْ بِبَطْنِ مَکَّهَ مِنْ بَعْدِ أَنْ أَظْفَرَکُمْ عَلَیهِمْ وَکَانَ اللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیرًا«24» هُمُ الَّذِینَ کَفَرُوا وَصَدُّوکُمْ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَالْهَدْی مَعْکُوفًا أَنْ یبْلُغَ مَحِلَّهُ وَلَوْلَا رِجَالٌ مُؤْمِنُونَ وَنِسَاءٌ مُؤْمِنَاتٌ لَمْ تَعْلَمُوهُمْ أَنْ تَطَئُوهُمْ فَتُصِیبَکُمْ مِنْهُمْ مَعَرَّهٌ بِغَیرِ عِلْمٍ لِیدْخِلَ اللَّهُ فِی رَحْمَتِهِ مَنْ یشَاءُ لَوْ تَزَیلُوا لَعَذَّبْنَا الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْهُمْ عَذَابًا أَلِیمًا«25» إِذْ جَعَلَ الَّذِینَ کَفَرُوا فِی قُلُوبِهِمُ الْحَمِیهَ حَمِیهَ الْجَاهِلِیهِ فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَکِینَتَهُ عَلَى رَسُولِهِ وَعَلَى الْمُؤْمِنِینَ وَأَلْزَمَهُمْ کَلِمَهَ التَّقْوَى وَکَانُوا أَحَقَّ بِهَا وَأَهْلَهَا وَکَانَ اللَّهُ بِکُلِّ شَیءٍ عَلِیمًا«26» لَقَدْ صَدَقَ اللَّهُ رَسُولَهُ الرُّؤْیا بِالْحَقِّ لَتَدْخُلُنَّ الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ إِنْ شَاءَ اللَّهُ آمِنِینَ مُحَلِّقِینَ رُءُوسَکُمْ وَمُقَصِّرِینَ لَا تَخَافُونَ فَعَلِمَ مَا لَمْ تَعْلَمُوا فَجَعَلَ مِنْ دُونِ ذَلِکَ فَتْحًا قَرِیبًا«27» هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِینِ الْحَقِّ لِیظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ وَکَفَى بِاللَّهِ شَهِیدًا«28»
اتصال آیات 18 تا 21 روشن است. اتصال آیات 22 و 23 آشکار و ربط سیاقی آن با گذشته بدین شرح است: این دو آیه وعده دیگری از جانب خدا به مؤمنانی است که با پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) زیر درخت بیعت کردند؛ اتصال آیات 24 تا 26 آشکار و ربط سیاقی آن با آیات پیشین از این قرار است: این آیات دلیل حکیمانه برقراری صلح حدیبیه را برای مؤمنان توضیح می دهد؛ اتصال آیات 27 و 28 مشخص و ربط سیاقی آن با ماقبل بدین بیان است: این دو آیه از صدق رؤیای پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) برای ورود به مکه خبر می دهد. همان رؤیایی که مقدمه حرکت رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلم) و مؤمنان به سمت حدیبیه شده بود.
آیه 29 بیانی کلی خارج از چارچوب مربوط به حدیبیه است. افزون بر اینکه فاقد اتصال ادبی با آیات قبل است.

5-1- کلام 5. آیه 29
مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَالَّذِینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْکُفَّارِ رُحَمَاءُ بَینَهُمْ تَرَاهُمْ رُکَّعًا سُجَّدًا یبْتَغُونَ فَضْلًا مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَانًا سِیمَاهُمْ فِی وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ ذَلِکَ مَثَلُهُمْ فِی التَّوْرَاهِ وَمَثَلُهُمْ فِی الْإِنْجِیلِ کَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوَى عَلَى سُوقِهِ یعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِیغِیظَ بِهِمُ الْکُفَّارَ وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنْهُمْ مَغْفِرَهً وَأَجْرًا عَظِیمًا«29»

2- هدایتی بودن سخن در سوره مبارکه فتح
همه مباحث این سوره مبارکه، مرتبط با خروج پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله وسلم) از مدینه به سوی مکه و منتهی شدن آن به صلح حدیبیه است. این مباحث عبارت است از:

– امتنان بر پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) و مؤمنان به خاطر پیروزی بر مشرکان با صلح حدیبیه؛
– مدح مؤمنان و رضایت از بیعت ایشان با پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) در زیر درخت؛
– وعده زیبای دنیوی و اخروی به مؤمنان همراه پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) در سفر حدیبیه؛
– مذمت بادیه نشینان متخلفی که در سفر حدیبیه با پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) از مدینه خارج نشدند؛
– مذمت مشرکان به خاطر مانع شدن بر سر راه پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله وسلم) به سوی مکه؛
– مذمت منافقان که امید عدم رجعت رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلم) از سفر مکه را داشتند؛
– تصدیق رؤیای نبی (صلی الله علیه و آله وسلم) از جانب خدا. همان رؤیایی که مقدمه حرکت ایشان از مدینه به سمت مکه به قصد عمره شده بود؛
این سوره مبارکه در فضایی نازل شده که پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) و مؤمنان به قصد عمره، راهی مکه شده بودند، در حالی که با نگاه عادی و مادی امکان رجوع آنان به مدینه متصور نبود و به همین دلیل برخی از اعراب با ایشان همراه نشدند. از سوی دیگر این سفر به عمره ختم نشد، اما مهمترین نتیجه آن، صلح با مشرکان مکه در حدیبیه بود که آن نیز با نگاه ظاهری به مصلحت اسلام و مسلمانان تلقی نمی شد. ظاهر قضیه آن است که خدای متعالی به رسول خود (صلی الله علیه و آله وسلم) وعده داده که می تواند به همراه مؤمنان به مکه رفته و عمره به جای آورد. آن حضرت نیز فراخوان عمومی دادند. اما عده ای به خاطر سوء ظن به خدا این فراخوان را اجابت نکردند و برخی نیز به امید تحقق این وعده با رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلم) همراه شدند. مشرکان مانع از رفتن رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلم) و مؤمنان به سمت مکه شدند و مؤمنان حقیقی در این شرایط سخت با رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلم) بیعت کردند که تا آخرین نفس ایستادگی کرده و با مشرکین بجنگند، اما این جریان نه تنها به نبرد نیانجامید به صلح پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) با مشرکان منتهی شد. حال ظاهراً وعده خدا عملی نشده و سؤالی برای مؤمنان و بهانه ای برای منافقان و مشرکان است؛ و جنگ با مشرکان به منظور نابود کردن آنان صورت نگرفته و به جای آن پیمان صلحی با آنان منعقد شده که در ظاهر بر خلاف روحیه شهادت طلبانه مؤمنان است.
سوره مبارکه در چنین فضایی، صلح حدیبیه را فتحی آشکار برای رسول الله (صلی الله علیه و آله وسلم) قلمداد کرده است و دلیل این امر با تدبر در آیات این سوره درباره این قصه مشخص می شود: همانا خروج پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) و مؤمنان به سمت مکه، خطری بزرگ است تا جایی که با نگاه عادی، امکان رجوع آنان به مدینه منتفی است (بَلْ ظَنَنْتُمْ أَنْ لَنْ ینْقَلِبَ الرَّسُولُ وَالْمُؤْمِنُونَ إِلَى أَهْلِیهِمْ أَبَدًا)؛ مشرکان و بزرگان قریش و تابعان آنان دارای شوکت و قوت بوده و با رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلم) و مؤمنان دشمن هستند و سالهاست که چیزی جز شمشیر، بین آنان و پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) حکم فرما نبوده و جایی جز معرکه قتال بین آنان و مؤمنان جمع نکرده است. معرکه هایی مانند بدر و احد و احزاب؛ از سوی دیگر تنها گروه اندکی با رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلم) از مدینه خارج شده اند؛ حدود 1400 نفر که در برابر مشرکان آن هم در وطن خودشان، چیزی به حساب نمی آیند. با وجود این فضا، خدای متعالی امر را به نفع رسول (صلی الله علیه و آله وسلم) و مؤمنان و علیه مشرکان، دگرگون کرد و در نتیجه مشرکان، به چیزی راضی شدند که توقع آن نمی رفت، آنان از رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلم) تقاضا کردند که بر ترک قتال با ایشان تا ده سال، مصالحه کند و هر کدام از دو طرف امنیت اتباع طرف دیگر را تأمین کنند و اینکه رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلم) در سال جاری به مدینه باز گردد و در سال بعد مشرکان، سه روز مسجد و کعبه را برای آن حضرت آماده کنند؛ و این از روشنترین فتوحی است که خدا در سال ششم هجرت به نبی خود (صلی الله علیه و آله وسلم) روزی کرده است و از نزدیکترین اسباب فتح مکه در سال هشتم هجرت است، زیرا در دو سال فاصله بین صلح و فتح، عده زیادی از مشرکان ایمان آوردند. در اوائل سال هفتم، خیبر فتح شد و بدین وسیله مسلمانان قوی شدند و اسلام گسترش یافت و در نهایت پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله وسلم) که روزی تنها با 1400 نفر روانه کعبه شده بود، همراه با 12000 نفر مکه را فتح کرد؛ آری سوره مبارکه فتح، امتنان خدا بر رسول خود (صلی الله علیه و آله وسلم) به سبب فتح مبین حدیبیه و همچنین امتنان بر مؤمنان همراه آن حضرت و مدح آنان به همراه ذم منافقان و مشرکان؛ به منظور ایجاد خرسندی نسبت به صلح حدیبیه به عنوان مقدمه فتحی بزرگ و بی نظیر است. می توان گفت که این سوره مبارکه در یک کلام، همراهی مؤمنان با رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلم) و اعتماد کامل مؤمنان به آن مقام عالی و نماینده مطلق خدا را می خواهد. از این روی، برخی را که به ایشان اعتماد نکردند و با آن پیامبر عظیم الشأن راهی سفر پر خطر حدیبیه نشدند، مذمت کرده و تکلیف ایشان را به آزمایشی دوباره واگذار می کند و آنان را که با عنایت خدا، به ایشان اعتماد کردند، می ستاید و اعتماد دوباره آنان به پیامبر مکرم اسلام (صلی الله علیه و آله وسلم) برای صلح با مشرکان را لطف خدا در حق آنان می داند. آری باید به رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلم) اعتماد کرد؛ هم در اقدام به حرکتی که با محاسبات مادی مضر تلقی می شود و نفعی در آن نیست و هم در اقدام به صلحی که با احساسات غیورانه مؤمنان سازگار به نظر نمی رسد. نخستین اقدام، به ظاهر از روی تهور و دومین اقدام به ظاهر نشان دهنده جبن است. اما پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله وسلم) نه اهل تهور است و نه اهل جبن؛ او ولی مطلق خدا بر روی زمین است و فتح مبین حدیبیه، سمبل روشن این حقیقت است که زمینه اعتماد کامل مؤمنان حقیقی به ولی الله را فراهم می سازد. با این توضیحات جهت هدایتی سوره عبارت است از:

«معرفی صلح حدیبیه به عنوان فتحی مبین و مقدمه گسترش اسلام، در راستای مدح اعتماد به پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) و ذم بی اعتمادی به ایشان»

1-2- کلام 1. آیات 1 تا 7
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
روی دیگر سکه صلح پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) با مشرکان در حدیبیه، اقرار مشرکان به ضعف و زبونی خود در برابر پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) و مسلمانان است. همین که آنان از رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلم) خواستند که تا ده سال با ایشان نجنگد، هیمنه ظاهری آنان را فرو ریخت و زمینه فتوحات گسترده اسلام فراهم شد. از این رو خدا می فرماید: همانا ما با صلح حدیبیه پیروزی درخشانی را برای تو فراهم آوردیم إِنَّا فَتَحْنَا لَکَ فَتْحًا مُبِینًا«1» تا سرانجام خدا با شکستن جاه و جلال مشرکان، پیامدهای دعوت به حق را از تو بزداید. همان تبعاتی که بر مشرکان ناگوار آمد- چه آنها که پیش از هجرت گذشت و چه آنها که پس از هجرت روی داد- و ایشان تو را مسئول آنها می دانستند و در صدد انتقام بودند؛ و نعمت خود را با فراهم آوردن زمینه های فتح مکه بر تو تمام کند و تو را به راهی راست که به گسترش دین و حاکمیت اسلام می انجامد، رهنمون شود و تو را به یک پیروزی بی مانند برساند لِیغْفِرَ لَکَ اللَّهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِکَ وَمَا تَأَخَّرَ وَیتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَیکَ وَیهْدِیکَ صِرَاطًا مُسْتَقِیمًا«2» وَینْصُرَکَ اللَّهُ نَصْرًا عَزِیزًا«3» اوست آنکه آرامش را در دلهای مؤمنان پدید آورد تا ایمانی بر ایمانشان بیفزاید (و او قلب مالامال از غیرت مؤمنان را که آماده نبردی بی امان با مشرکان بود، آرام کرد تا با صلح حدیبیه راضی شوند و این صلح به ظاهر گران را تحمل کنند) و خدا را سزد که چنین کند، زیرا اسباب و علل جاری در آسمانها و زمین در اختیار خداست و همه لشکریان او هستند و خدا دانای حکیم است هُوَ الَّذِی أَنْزَلَ السَّکِینَهَ فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ لِیزْدَادُوا إِیمَانًا مَعَ إِیمَانِهِمْ وَلِلَّهِ جُنُودُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَکَانَ اللَّهُ عَلِیمًا حَکِیمًا«4» آری آرامش را ویژه مؤمنان ساخت تا مردان و زنان با ایمان را به بوستانهایی با درختان انبوه … درآورد … و تا مردان و زنان منافق و مردان و زنان مشرک را که به خدا گمان بد می بردند (یعنی گمان می کردند که خدا رسولش-ص- را یاری نخواهد کرد)، عذاب کند … لِیدْخِلَ الْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا وَیکَفِّرَ عَنْهُمْ سَیئَاتِهِمْ وَکَانَ ذَلِکَ عِنْدَ اللَّهِ فَوْزًا عَظِیمًا«5» وَیعَذِّبَ الْمُنَافِقِینَ وَالْمُنَافِقَاتِ وَالْمُشْرِکِینَ وَالْمُشْرِکَاتِ الظَّانِّینَ بِاللَّهِ ظَنَّ السَّوْءِ عَلَیهِمْ دَائِرَهُ السَّوْءِ وَغَضِبَ اللَّهُ عَلَیهِمْ وَلَعَنَهُمْ وَأَعَدَّ لَهُمْ جَهَنَّمَ وَسَاءَتْ مَصِیرًا«6» و خدا را رسد که با آنان چنین کند، زیرا اسباب و علل جاری در آسمانها و زمین از آن اوست و همه لشکریان او هستند … وَلِلَّهِ جُنُودُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَکَانَ اللَّهُ عَزِیزًا حَکِیمًا«7» چنانکه مشخص است انزال سکینه بر قلوب مؤمنان یکی از تدابیر الهی برای تن دادن این غیورمردان به صلح الهی پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) با مشرکان بوده است. بنابراین جهت هدایتی این کلام با این عنوان قابل طرح است:

«صلح حدیبیه، فتحی روشن برای رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلم) و مقدمه گسترش اسلام و افول شرک؛ که با عنایت الهی در انزال سکینه بر قلوب مؤمنان صورت گرفت»

2-2- کلام 2. آیات 8 تا 10
مؤمنان با رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلم) بیعت کردند، در حالی که قلبشان سرشار از اراده نبرد با دشمنان خدا بود. اینک که او با مشرکان وارد معاهده صلح شده است، نباید از بیعت او عدول کرد و نباید از جایگاه والای آن حضرت (صلی الله علیه و آله وسلم) غافل شد و خدای نخواسته به خاطر تصورات و توهمات شخصی، بیعت با ایشان را نادیده گرفت و از فرمان آن حضرت خارج شد. خدای متعالی در این دسته از آیات، رسول خود (صلی الله علیه و آله وسلم) را همراه با تعظیم و بزرگداشت، معرفی می کند و می فرماید که او را به عنوان شاهد و مبشر و نذیر ارسال فرموده است. طاعت او، طاعت خدا و بیعت او بیعت خداست: ای پیامبر! ما تو را به رسالت فرستادیم تا بر کارهای مردم گواه باشی و مؤمنان تقوا پیشه را به پاداشی بزرگ، بشارت؛ و کافران را به عذابی دردناک، هشدار دهی إِنَّا أَرْسَلْنَاکَ شَاهِدًا وَمُبَشِّرًا وَنَذِیرًا«8» آری ما پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) را به رسالت فرستادیم تا شما به خدا و رسولش (صلی الله علیه و آله وسلم) ایمان بیاورید و با تلاش برای پیشبرد دین، خدا را یاری کنید و او را گرامی بدارید و هر صبح و عصر، او را تسبیح گویید لِتُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَتُعَزِّرُوهُ وَتُوَقِّرُوهُ وَتُسَبِّحُوهُ بُکْرَهً وَأَصِیلًا«9» به راستی کسانی که با تو بیعت می کنند، جز این نیست که با خدا بیعت می کنند. دست تو به منزله دست خداست که برای بیعت بالای دستهای آنان قرار دارد. پس هر کس بیعتش را با تو بشکند، بیعت با خدا را شکسته است و خدا از آن زیانی نمی بیند، بلکه او به خود زیان رسانده است و هر کس به آنچه با خدا بر آن پیمان بسته است، وفا کند به زودی خدا پاداشی بزرگ به او خواهد بخشید إِنَّ الَّذِینَ یبَایعُونَکَ إِنَّمَا یبَایعُونَ اللَّهَ یدُ اللَّهِ فَوْقَ أَیدِیهِمْ فَمَنْ نَکَثَ فَإِنَّمَا ینْکُثُ عَلَى نَفْسِهِ وَمَنْ أَوْفَى بِمَا عَاهَدَ عَلَیهُ اللَّهَ فَسَیؤْتِیهِ أَجْرًا عَظِیمًا«10» این آیات را می توان تمهید بینشی و انگیزشی انزال سکینه بر قلب مؤمنان به منظور فراهم سازی زمینه برقراری صلح حدیبیه دانست. عنوان مناسب با جهت هدایتی این کلام عبارت است از:

«تبیین جایگاه پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) به عنوان نماینده خدا، به منظور فراهم سازی زمینه پرهیز از شکستن بیعت آن حضرت به خاطر صلح با مشرکان»

3-2- کلام 3. آیات 11 تا 17
برخی از مؤمنان با رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلم) در سفر حدیبیه همراه بودند و برخی از اعراب از همراهی با آن حضرت دوری کردند. این آیات متعرض حال اعرابی است که در سفر حدیبیه با رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلم) همراهی نکردند و بر اساس برخی از نقلها، اعراب اطراف مدینه بوده اند. از همراهی پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) تخلف کردند، به این بهانه که سفر او، سفری خطرناک است و پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) و اطرافیانش در این سفر به طرز فجیعی کشته خواهند شد و هرگز به دیارشان باز نخواهند گشت. خدای متعالی به پیامبرش (صلی الله علیه و آله وسلم) خبر می دهد که آنان با تو ملاقات خواهند کرد و برای عدم همراهی خویش با تو، بهانه اشتغال به اموال و خانواده را مطرح و از تو تقاضای استغفار خواهند کرد. سپس خدا، همه این سخنان را تکذیب کرده و می فرماید که دلیل قعود آنان، سوء ظن ایشان به خدا بوده است. آنگاه خبر می دهد که ایشان تقاضای ملحق شدن به جمع همراهان رسول (صلی الله علیه و آله وسلم) را خواهند داشت، اما حق آن را ندارند. باید منتظر باشند، زیرا به زودی به سوی قومی دیگر دعوت خواهند شد. پس اگر اطاعت کردند، اجر جزیل خواهند برد و اگر پشت کردند، عذابی دردناک خواهند داشت: ای پیامبر به زودی اعراب بادیه نشین که از سفر حدیبیه تخلف کردند و همراه تو نیامدند، عذر می آورند که اموال و کسانمان ما را به خود مشغول ساخت. برایمان از خدا آمرزش بخواه. آنان دروغ می گویند نه اموال و کسانشان مانع آنان بود و نه از روی حقیقت آمرزش می طلبند. آنان به زبان چیزی می گویند که در دلهایشان نیست. به آنان بگو: که اگر خدا برای شما زیانی بخواهد یا سودی اراده کند، کیست که از جانب خدا مالک چیزی باشد تا آن را در جهت سود یا زیان شما به کار گیرد؟ (یعنی با ماندن در کنال اموال و اهل خود، می خواستید کدام زیان را از خود دفع و کدام سود را برای خود جلب کنید) بلکه خداست که به آنچه می کنید آگاه است سَیقُولُ لَکَ الْمُخَلَّفُونَ مِنَ الْأَعْرَابِ شَغَلَتْنَا أَمْوَالُنَا وَأَهْلُونَا فَاسْتَغْفِرْ لَنَا یقُولُونَ بِأَلْسِنَتِهِمْ مَا لَیسَ فِی قُلُوبِهِمْ قُلْ فَمَنْ یمْلِکُ لَکُمْ مِنَ اللَّهِ شَیئًا إِنْ أَرَادَ بِکُمْ ضَرًّا أَوْ أَرَادَ بِکُمْ نَفْعًا بَلْ کَانَ اللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِیرًا«11» نه، مال و کسانتان مانع شما نبود، بلکه بدان سبب پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله وسلم) را در آن سفر همراهی نکردید که پنداشتید رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلم) و مؤمنان هرگز به سوی خانواده هایشان باز نمی گردند و همه به دست مشرکان کشته می شوند و این پندار در دلهای شما آراسته گشت و گمان داشتید که خدا پیامبرش (صلی الله علیه و آله وسلم) را وامی گذارد و این گمانی ناروا بود و شما مردمی فاسد بودید بَلْ ظَنَنْتُمْ أَنْ لَنْ ینْقَلِبَ الرَّسُولُ وَالْمُؤْمِنُونَ إِلَى أَهْلِیهِمْ أَبَدًا وَزُینَ ذَلِکَ فِی قُلُوبِکُمْ وَظَنَنْتُمْ ظَنَّ السَّوْءِ وَکُنْتُمْ قَوْمًا بُورًا«12» شما با تخلف از دستور پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم)، هم به او و هم به خدا کافر شدید و هر کس به خدا و رسولش (صلی الله علیه و آله وسلم) ایمان نیاورد به آتشی افروخته در خواهد آمد. زیرا ما برای کافران آتشی افروخته آماده کرده ایم وَمَنْ لَمْ یؤْمِنْ بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ فَإِنَّا أَعْتَدْنَا لِلْکَافِرِینَ سَعِیرًا«13» فرمانروایی آسمانها و زمین تنها از آن خداست، هر که را بخواهد می آمرزد و هر که را بخواهد گرفتار عذاب می کند و خدا آمرزنده و مهربان است وَلِلَّهِ مُلْکُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ یغْفِرُ لِمَنْ یشَاءُ وَیعَذِّبُ مَنْ یشَاءُ وَکَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِیمًا«14» به زودی خیبر را فتح خواهید کرد و چون به سوی غنیمتهای آن روانه شوید، تا آنها را به چنگ آورید، متخلفان از همراهی با رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلم) در سفر حدیبیه، خواهند گفت: اجازه دهید تا از پی شما بیاییم. این در حالی است که خدا غنائم خیبر را فقط به شما اختصاص داده و متخلفان می خواهند سخن خدا را دگرگون سازند (وَعَدَکُمُ اللَّهُ مَغَانِمَ کَثِیرَهً تَأْخُذُونَهَا فَعَجَّلَ لَکُمْ هَذِهِ) به آنان بگو: شما هرگز از پی ما نخواهید آمد، زیرا خدا از پیش چنین فرموده است. ولی آنان در پاسخ خواهند گفت: که خدا چنین فرموده، بلکه شما بر ما حسد می ورزید. چنین نیست، بلکه آنان جز اندکی نفهمیده اند سَیقُولُ الْمُخَلَّفُونَ إِذَا انْطَلَقْتُمْ إِلَى مَغَانِمَ لِتَأْخُذُوهَا ذَرُونَا نَتَّبِعْکُمْ یرِیدُونَ أَنْ یبَدِّلُوا کَلَامَ اللَّهِ قُلْ لَنْ تَتَّبِعُونَا کَذَلِکُمْ قَالَ اللَّهُ مِنْ قَبْلُ فَسَیقُولُونَ بَلْ تَحْسُدُونَنَا بَلْ کَانُوا لَا یفْقَهُونَ إِلَّا قَلِیلًا«15» ای پیامبر به بادیه نشینانی که از سفر حدیبیه تخلف کردند، بگو: فرصتی برای جبران در پیش است. به زودی به نبرد با قومی سخت نیرومند، فراخوانده می شوید و شما با آنان می جنگید یا آنان تسلیم می شوند و اسلام می آورند. پس اگر فرمان برید و برای جهاد به سوی آنان حرکت کنید، خدا به شما مزدی نیکو عطا می کند و اگر روی برتابید، چنانکه پیشتر از سفر حدیبیه نیز روی برتافتید، به عذابی دردناک عذابتان خواهد کرد قُلْ لِلْمُخَلَّفِینَ مِنَ الْأَعْرَابِ سَتُدْعَوْنَ إِلَى قَوْمٍ أُولِی بَأْسٍ شَدِیدٍ تُقَاتِلُونَهُمْ أَوْ یسْلِمُونَ فَإِنْ تُطِیعُوا یؤْتِکُمُ اللَّهُ أَجْرًا حَسَنًا وَإِنْ تَتَوَلَّوْا کَمَا تَوَلَّیتُمْ مِنْ قَبْلُ یعَذِّبْکُمْ عَذَابًا أَلِیمًا«16» ولی بر نابینا گناهی نیست که در آن کارزار شرکت نکند و بر لنگ نیز گناهی نیست و بر بیمار نیز گناهی نیست و هر کس از خدا و رسولش (صلی الله علیه و آله وسلم) اطاعت کند او را در بوستانهایی آکنده از درخت که از زیر آنها نهر روان است، درمی آورد و هر کس از فرمان خدا و رسولش روی برتابد، او را به عذابی دردناک عذاب خواهد کرد لَیسَ عَلَى الْأَعْمَى حَرَجٌ وَلَا عَلَى الْأَعْرَجِ حَرَجٌ وَلَا عَلَى الْمَرِیضِ حَرَجٌ وَمَنْ یطِعِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ یدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ وَمَنْ یتَوَلَّ یعَذِّبْهُ عَذَابًا أَلِیمًا«17» جهت هدایتی این کلام، با این عنوان قابل طرح است:

«رسواسازی متخلفان از همراهی با پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) در سفر حدیبیه و فراهم سازی زمینه هدایت آنان به سمت اطاعت از خدا و رسول (صلی الله علیه و آله وسلم)»

4-2- کلام 4. آیات 18 تا 28
خدای متعالی در این آیات از مؤمنانی سخن می گوید که به هنگام خروج به سمت حدیبیه، با پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) همراه بوده اند و از رضایت خود از ایشان به خاطر بیعت با پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) در زیر شجره سخن به میان می آورد. سپس امتنان خود بر ایشان به خاطر انزال سکینه و پاداش دادن به فتح قریب و غنائم فراوان را مطرح می کند و به ایشان خبری بشارت آمیز می دهد، مبنی بر اینکه اگر مشرکان با آنان بجنگند، شکست می خورند و پشت می کنند و همانا رؤیایی که پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) دیده، صادقه است و به زودی مؤمنان با امنیت وارد مسجد الحرام می شوند و سرهای خود را می تراشند و از چیزی نمی ترسند. پس همانا خدا رسول خود (صلی الله علیه و آله وسلم) را با هدایت و دین حق فرستاده تا بر همه ادیان فائق آورد، هرچند که مشرکان را ناخوش آید: ای پیامبر! قطعاً خدا از مؤمنان آنگاه که با تو زیر آن درخت بیعت می کردند، خشنود شد و نیتهای صادقانه آنان را دانست؛ از این رو آرامش و اطمینان را در آنان پدید آورد و دیری نمی گذرد که فتح خیبر را به آنان پاداش خواهد داد و غنیمتهای فراوانی را که در آن نبرد به چنگ می آورند نیز نصیبشان خواهد کرد و خدا شکست ناپذیر حکیم است * لَقَدْ رَضِی اللَّهُ عَنِ الْمُؤْمِنِینَ إِذْ یبَایعُونَکَ تَحْتَ الشَّجَرَهِ فَعَلِمَ مَا فِی قُلُوبِهِمْ فَأَنْزَلَ السَّکِینَهَ عَلَیهِمْ وَأَثَابَهُمْ فَتْحًا قَرِیبًا«18» وَمَغَانِمَ کَثِیرَهً یأْخُذُونَهَا وَکَانَ اللَّهُ عَزِیزًا حَکِیمًا«19» خدا به شما غنیمتهای فراوانی وعده داده است که آنها را به دست خواهید آورد. از این رو پس از بازگشت از سفر حدیبیه به زودی اینها (غنائم خیبر) را به شما ارزانی می کند و دست مردم کفر پیشه را از تعرض به شما باز می دارد. خدا این وعده را به شما داد تا برای همه مؤمنان آیت و نشانه ای باشد و از این رهگذر حقانیت خود و درستی وعده پروردگارشان را دریابند و تا شما مؤمنان را به راهی راست که به برتری کلمه حق و گسترش دین می انجامد راهنمایی کنید و غنیمتهای دیگری نیز هست که شما نتوانستید بر آنها دست یابید و خدا بر آنها احاطه و قدرت دارد و خدا بر هر چیزی تواناست وَعَدَکُمُ اللَّهُ مَغَانِمَ کَثِیرَهً تَأْخُذُونَهَا فَعَجَّلَ لَکُمْ هَذِهِ وَکَفَّ أَیدِی النَّاسِ عَنْکُمْ وَلِتَکُونَ آیهً لِلْمُؤْمِنِینَ وَیهْدِیکُمْ صِرَاطًا مُسْتَقِیمًا«20» وَأُخْرَى لَمْ تَقْدِرُوا عَلَیهَا قَدْ أَحَاطَ اللَّهُ بِهَا وَکَانَ اللَّهُ عَلَى کُلِّ شَیءٍ قَدِیرًا«21» و اگر کسانی که کافر شده اند با شما به کارزار آیند، پشت می کنند و می گریزند، آنگاه نه کسی را می یابند که کارشان را برعهده گیرد و نه کسی که آنان را یاری کند وَلَوْ قَاتَلَکُمُ الَّذِینَ کَفَرُوا لَوَلَّوُا الْأَدْبَارَ ثُمَّ لَا یجِدُونَ وَلِیا وَلَا نَصِیرًا«22» خدا مقرر داشته است که پیامبران و مؤمنان واقعی بر دشمنانشان پیروز شوند. این سنت خداست که از پیش جاری بوده است و هرگز در سنت خدا تغییری نخواهی یافت سُنَّهَ اللَّهِ الَّتِی قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلُ وَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّهِ اللَّهِ تَبْدِیلًا«23» اوست که در وادی مکه شما را بر مشرکان فائق آورد. پس از آن دستهای آنان را از تعرض به شما و دستهای شما را از تعرض به آنان باز داشت تا کار شما به صلح (حدیبیه) انجامید و خدا به آنچه می کنید بیناست وَهُوَ الَّذِی کَفَّ أَیدِیهُمْ عَنْکُمْ وَأَیدِیکُمْ عَنْهُمْ بِبَطْنِ مَکَّهَ مِنْ بَعْدِ أَنْ أَظْفَرَکُمْ عَلَیهِمْ وَکَانَ اللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیرًا«24» آنان همان کسانی اند که کافر شدند و شما را از ورود به مسجد الحرام باز داشتند و نگذاشتند که قربانی های شما -که باز داشته شده بودند- به جایگاهشان برسند و اگر مردان و زنانی با ایمان که شما آنان را نمی شناختید در مکه نبودند شما را از هجوم به مکه و جنگ با مردم آن باز نمی داشتیم. ما نخواستیم که با هجوم به مکه آنان را از سر نا آگاهی پایمال کنید و بر اثر کشتن آنان رویدادی ناخوشایند برای شما پیش آید، ولی از این کار بازداشته شدید تا خدا هر که را بخواهد به رحمت خود درآورد (مؤمنان مکه را از قتل برهاند و شما را از ناراحتی قتل ایشان) و اگر مؤمنان و مشرکان مکه مشخص بودند، قطعاً کافران را با هجوم شما بر آنان به عذابی دردناک عذاب کرده بودیم هُمُ الَّذِینَ کَفَرُوا وَصَدُّوکُمْ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَالْهَدْی مَعْکُوفًا أَنْ یبْلُغَ مَحِلَّهُ وَلَوْلَا رِجَالٌ مُؤْمِنُونَ وَنِسَاءٌ مُؤْمِنَاتٌ لَمْ تَعْلَمُوهُمْ أَنْ تَطَئُوهُمْ فَتُصِیبَکُمْ مِنْهُمْ مَعَرَّهٌ بِغَیرِ عِلْمٍ لِیدْخِلَ اللَّهُ فِی رَحْمَتِهِ مَنْ یشَاءُ لَوْ تَزَیلُوا لَعَذَّبْنَا الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْهُمْ عَذَابًا أَلِیمًا«25» مشرکان از آن روی شما را از مسجد الحرام باز داشتند که دلهایشان را از خشم شما پر کرده بودند، آن هم خشم جاهلانه ای که به مردم نادان اختصاص دارد. در مقابل خدا هم آرامشی از جانب خود بر پیامبرش (صلی الله علیه و آله وسلم) و مؤمنان فرو فرستاد تا حرکت و سکونشان همراه با وقار و دور از برخوردهای جاهلانه باشد و روح ایمان را که به تقوا فرمان می دهد، ملازم آنان ساخت. آری مؤمنان به برخورداری از روح ایمان سزاوارتر از دیگران بودند که شایستگی آن را داشتند و خدا به هر چیزی کاملاً داناست إِذْ جَعَلَ الَّذِینَ کَفَرُوا فِی قُلُوبِهِمُ الْحَمِیهَ حَمِیهَ الْجَاهِلِیهِ فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَکِینَتَهُ عَلَى رَسُولِهِ وَعَلَى الْمُؤْمِنِینَ وَأَلْزَمَهُمْ کَلِمَهَ التَّقْوَى وَکَانُوا أَحَقَّ بِهَا وَأَهْلَهَا وَکَانَ اللَّهُ بِکُلِّ شَیءٍ عَلِیمًا«26» سوگند یاد می کنم که خدا در آن رؤیای درستی که به پیامبر نمایاند، حقیقت را آنگونه که بود برای او آشکار ساخت و به او نشان داد که اگر خدا بخواهد شما ایمن از شر مشرکان وارد مسجد الحرام می شوید و سرهای خود را می تراشید و موهایتان را کوتاه می کنید و از آنان نمی هراسید ولی خدا آن را در سال جاری مقرر نکرد، زیرا به مصلحتی آگاه بود که شما از آن آگاه نبودید؛ از این رو برای تحقق کامل آن رؤیا، صلح حدیبیه را که خود فتحی نزدیک بود، پیش از ورودتان به مسجد الحرام پیش آورد لَقَدْ صَدَقَ اللَّهُ رَسُولَهُ الرُّؤْیا بِالْحَقِّ لَتَدْخُلُنَّ الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ إِنْ شَاءَ اللَّهُ آمِنِینَ مُحَلِّقِینَ رُءُوسَکُمْ وَمُقَصِّرِینَ لَا تَخَافُونَ فَعَلِمَ مَا لَمْ تَعْلَمُوا فَجَعَلَ مِنْ دُونِ ذَلِکَ فَتْحًا قَرِیبًا«27» اوست آنکه پیامبرش محمد (صلی الله علیه و آله وسلم) را با هدایت و دین حق به رسالت فرستاد تا آن دین را بر همه ادیان فائق آورد و همین بس که خدا به درستی رسالت محمد (صلی الله علیه و آله وسلم) و وعده های خود آگاه باشد هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِینِ الْحَقِّ لِیظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ وَکَفَى بِاللَّهِ شَهِیدًا«28» بدین ترتیب کلام حاضر پس از اعلان رضایت خدا از بیعت مؤمنان با پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) از ایجاد آرامش در بین آنان به منظور برپایی صلح با مشرکان سخن گفت و وعده های زیبایی را برای این مؤمنان امتحان پس داده مطرح کرد و در ادامه دلیل منع مؤمنان را از نبرد با مشرکان را بازگو کرده و از صدق رؤیای پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) مبنی بر ورود به مسجد الحرام و وقوع آن در سال آینده خبر داد. عنوان مناسب با جهت هدایتی این کلام عبارت است از:

«اعلان رضایت الهی از مؤمنان بیعت کننده با رسول الله (صلی الله علیه و آله وسلم) و بیان فلسفه منع از جنگ و نحوه تحقق رؤیای رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلم)»

5-2- کلام 5. آیه 29
این آیه خاتمه سوره است که پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله وسلم) و همراهان ایشان را با وصف آنان در تورات و انجیل توصیف می کند و مؤمنان را که عمل صالح انجام داده اند وعده جمیل می دهد: محمد (صلی الله علیه و آله وسلم) فرستاده خداست و کسانی که با اویند در برابر کافران سرسخت و در میان خود مهربانند. آنان را می بینی که در حال رکوع و سجودند و در زندگی دنیا در پی دستیابی به پاداشی از خدا هستند و خشنودی او را می جویند. علامت خشوع آنان در برابر خدا که پیامد سجده های آنهاست در رخسارشان نمایان است. این صفت آنان در تورات و صفتشان در انجیل است. آنان همچون گیاهانی هستند که جوانه ای خود را پیرامون خویش می رویانند و آنها را نیرو می بخشند تا ستبر شوند و خود بر شاخه های خویش استوار بمانند. رشد نیکوی آن زراعت کشاورزان را خرسند می سازد. خداوند مؤمنان را بدین سان بر تعدادشان می افزاید و آنان را نیرومند می سازد تا به وسیله آن کافران را به خشم آورد. خدا به کسانی از یاران پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) که همچنان بر ایمان و عمل خویش پایبند مانده و کارهای شایسته کرده اند، وعده آمرزش و پاداشی بزرگ داده است مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَالَّذِینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْکُفَّارِ رُحَمَاءُ بَینَهُمْ تَرَاهُمْ رُکَّعًا سُجَّدًا یبْتَغُونَ فَضْلًا مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَانًا سِیمَاهُمْ فِی وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ ذَلِکَ مَثَلُهُمْ فِی التَّوْرَاهِ وَمَثَلُهُمْ فِی الْإِنْجِیلِ کَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوَى عَلَى سُوقِهِ یعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِیغِیظَ بِهِمُ الْکُفَّارَ وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنْهُمْ مَغْفِرَهً وَأَجْرًا عَظِیمًا«29» چنانکه مشخص است این آیه شریفه در انتهای سوره، مؤمنان معتقد به پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) را توصیف کرده و در حقیقت به آنان سرمشق می دهد و در ادامه اقدامات هدایتی سوره، زمینه پایمردی ایشان در رکاب رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلم) برای رسیدن به فتوحات بزرگ و گسترش اسلام را فراهم می آورد. جهت هدایتی این کلام، عبارت است از:

«بیان ویژگیهای مؤمنان معتقد به رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلم) در راستای تثبیت زمینه اعتماد آنان به پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) برای همراهی با ایشان در مسیر حرکت به سمت اعتلای کلمه حق و گسترش هر چه بیشتر اسلام»(1)

پی‌نوشت‌ها:

1- در تهیه تدبر این سوره شریفه تا حد زیادی از تفسیر شریف المیزان استفاده شده است؛ ر.ک. المیزان فی تفسیر القرآن، ج 18، تفسیر سوره فتح؛
منبع مقاله :
طرح راهنمای مربی تدبر در سوره های قرآن کریم 3 و 4، دبیرخانه ی شورای عالی انقلاب فرهنگی، دبیرخانه ی شورای تخصصی توسعه فرهنگ قرآنی، بهار 1388

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید