تدبر در سوره ی مبارکه ی الرحمن

تدبر در سوره ی مبارکه ی الرحمن

مجری: علی صبوحی طسوجی

هر یک از سوره های قرآن کریم، به عنوان مصداق تام و رسمی سخن حکیمانه، دارای دو ویژگی اساسی است: نخست، انسجام سخن؛ دوم، هدایتی بودن سخن؛ در کتاب آموزش تدبر در سوره های قرآن کریم «3»، در ارائه تدبر هر سوره بخشی مستقل برای تبیین هر یک از این دو ویژگی اساسی در نظر گرفته شده است، گفتنی است سوره های مورد بحث در این کتاب، غالباً چند فصلی هستند:

انسجام سخن در سوره های قرآن کریم
اقتضای حکمت متکلم آن است که منسجم سخن بگوید و اجزاء کلام او از هم گسسته و در هم ریخته نباشد. عقل سلیم چنین حکم می کند که سخن منسجم از سخن پراکنده، با اجزای بی ربط و درهم بهتر است؛ پس اگر چنین است، باید اقرار کنیم که اولین و والاترین سخن منسجم، کلام خدای سبحان در قرآن کریم است. خلافِ اقرار به حکمت اعلای خدای متعالی است، که انسجام را برای سخن خویش، کمال بدانیم و در عین حال، کلام حضرتش را از انسجام بی بهره تلقی کنیم، به ویژه آنکه ذات پاکش در قرآن نورانیش، هر گونه اختلاف و ناهماهنگی را از ساحت کلام خویش دور دانست و آن را لایق نطق پرحجاب بشر معرفی کرد، پس چرا بشری که به اقتضای جهل و جهالت، از ناهماهنگی و پراکندگی در سخن گفتن مبرا نیست، سخن خدای منزه از هر نقص و عیب را، منزه از در هم ریختگی و ناهماهنگی نمی داند؟ علت این پندار، تدبر نکردن در قرآن است، چه اینکه خدا فرمود: « أَفَلاَ یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَلَوْ کَانَ مِنْ عِندِ غَیْرِ اللّهِ لَوَجَدُواْ فِیهِ اخْتِلاَفًا کَثِیرًا » (1)
انسجام در هر یک از سوره های قرآن کریم با توجه به چهار محور زیر بررسی می شود:
1. پیوستگی: منظور از پیوستگی، ارتباط ادبی، اسلوبی و محتوایی آیات سوره است. با بررسی پیوستگی آیات، سطحی از انسجام سوره، کشف؛ و به تبع آن، گسست های ادبی، اسلوبی و محتوایی نیز آشکار می گردد؛ بدین ترتیب، سوره کلام بندی می شود.
2. هم بستگی، مراد از هم بستگی، ارتباط و اشتراک ظاهری کلام های سوره است. با مطالعه هم بستگی کلام ها، سطحی دیگر از انسجام سوره، کشف؛ و به دنبال آن، مرزهای فقدان هم بستگی نیز مشخص می شود؛ بدین ترتیب، سوره فصل بندی می شود.
3. تناسب: منظور از تناسب، نسبت ظواهر فصل های سوره با یکدیگر است. با مطالعه تناسب آخرین سطح از انسجام سوره نیز کشف می شود.
4. هماهنگی: هماهنگی، مفهومی در عرض مفاهیم سه گانه بالا نیست. توضیح: با بررسی پیوستگی، سیر پیوسته آیات مرتبط یک کلام به دست می آید، اما قله واحد آنها، یا به دیگر بیان غرض واحدشان کشف نمی شود. کشف غرض واحد یک کلام، منوط به بررسی هماهنگی آیات آن است؛ هم چنین با مطالعه هم بستگی، سیر کلام های هم بسته یک فصل مشخص می شود، اما غرض واحد فصل به دست نمی آید. کشف غرض واحد یک فصل، مستلزم بررسی هماهنگی کلام های آن است؛ بر همین منوال، با مطالعه تناسب، سیر متناسب فصل های یک سوره کشف می شود، اما غرض واحد سوره به دست نمی آید. نیل به غرض واحد سوره، نیازمند بررسی هماهنگی فصل های آن است؛ بنابراین منظور از هماهنگی، هم هدفی یا هم غرضی است که در سطح آیات یک کلام، متدبر را به غرض واحد کلام؛ در سطح کلام های یک فصل، متدبر را به غرض واحد فصل؛ و در سطح فصل های یک سوره، او را به غرض واحد سوره می رساند. اگر هر کلام، فصل یا سوره چند فصلی را به یک مثلث تشبیه کنیم، پیوستگی آیات، هم بستگی کلام ها یا تناسب فصل ها، به منزله قاعده این مثلث؛ و هماهنگی آیات، کلام ها یا فصلها، به منزله قله این مثلث است.

تذکر مهم:
کشف هماهنگی و نیل به غرض واحد سوره های چند فصلی از عهده تدبر خارج است، زیرا رسیدن به غرض واحد در چنین سوره هایی مستلزم استفاده از دلالت های التزامی غیر بین است و آن هم نیازمند تسلط بیشتر بر معارف و قواعد عقلی بوده و فعالیتی عمومی نیست. لزوم بهره گیری از دلالت های التزامی در این سطح ناشی از فاصله غرض واحد سوره های چند فصلی با ظاهر آیات سوره است. توضیح آنکه، غرض کلام به طور مستقیم، مبتنی بر ظواهر آیات است و با دلالتهای تطابقی به دست می آید؛ غرض فصل، تنها با یک واسطه ( یعنی غرض کلام ها ) مبتنی بر ظواهر الفاظ است و این واسطه با توجه به اشتراکات ظاهری کلام ها قابل جبران است، بنابراین غرض فصل با استفاده از دلالتهای تطابقی، یا التزامی بین قابل استفاده است؛ اما غرض سوره ی چند فصلی با دو واسطه ( یعنی غرض کلام ها و غرض فصل ها ) مبتنی بر ظواهر الفاظ است و به همین دلیل، رسیدن به آن، غالباً نیازمند استفاده از دلالت های التزامی غیر بین نیز هست و این از عهده عموم خارج است و تخصص خاص خود را می طلبد، از این رو به سطحی بالاتر، مانند تفسیر تدبری واگذار شده است و در آموزش تدبر « 3 » و « 4 »، تنها به بیان سیر هدایتی در سوره های چند فصلی بسنده می شود.

1- انسجام سخن در سوره مبارکه الرحمن
این سوره مبارکه دارای دو کلام است: نخست، آیات 1 تا 30؛ دوم، آیات 31 تا 78؛

1-1- کلام 1. آیات 1 تا 30
الرَّحْمَنُ«1» عَلَّمَ الْقُرْآنَ«2» خَلَقَ الْإِنْسَانَ«3» عَلَّمَهُ الْبَیانَ«4» الشَّمْسُ وَالْقَمَرُ بِحُسْبَانٍ«5» وَالنَّجْمُ وَالشَّجَرُ یسْجُدَانِ«6» وَالسَّمَاءَ رَفَعَهَا وَوَضَعَ الْمِیزَانَ«7» أَلَّا تَطْغَوْا فِی الْمِیزَانِ«8» وَأَقِیمُوا الْوَزْنَ بِالْقِسْطِ وَلَا تُخْسِرُوا الْمِیزَانَ«9» وَالْأَرْضَ وَضَعَهَا لِلْأَنَامِ«10» فِیهَا فَاکِهَهٌ وَالنَّخْلُ ذَاتُ الْأَکْمَامِ«11» وَالْحَبُّ ذُو الْعَصْفِ وَالرَّیحَانُ«12» فَبِأَی آلَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ«13» خَلَقَ الْإِنْسَانَ مِنْ صَلْصَالٍ کَالْفَخَّارِ«14» وَخَلَقَ الْجَانَّ مِنْ مَارِجٍ مِنْ نَارٍ«15» فَبِأَی آلَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ«16» رَبُّ الْمَشْرِقَینِ وَرَبُّ الْمَغْرِبَینِ«17» فَبِأَی آلَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ«18» مَرَجَ الْبَحْرَینِ یلْتَقِیانِ«19» بَینَهُمَا بَرْزَخٌ لَا یبْغِیانِ«20» فَبِأَی آلَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ«21» یخْرُجُ مِنْهُمَا اللُّؤْلُؤُ وَالْمَرْجَانُ«22» فَبِأَی آلَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ«23» وَلَهُ الْجَوَارِ الْمُنْشَآتُ فِی الْبَحْرِ کَالْأَعْلَامِ«24» فَبِأَی آلَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبانِ«25» کُلُّ مَنْ عَلَیهَا فَانٍ«26» وَیبْقَى وَجْهُ رَبِّکَ ذُو الْجَلَالِ وَالْإِکْرَامِ«27» فَبِأَی آلَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ«28» یسْأَلُهُ مَنْ فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ کُلَّ یوْمٍ هُوَ فِی شَأْنٍ«29» فَبِأَی آلَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ«30»
آیات این کلام دارای چهار مطلب است: نخست، آیات 1 تا 4 که عنایات ویژه خدای رحمان به انسان در زمینه هدایت را ذکر می کند؛ دوم، آیات 5 تا 10 که به آلاء و نعمات او در جهان هستی و نظام به هم مرتبط آن اشاره می کند؛ سوم، آیات 11 تا 25 که وارد جزئیات برخی از نعمات شده و به حکمت و قدرتی که در آنها به کار رفته اشاره کرده و منافعش را بیان می فرماید؛ و چهارم، آیات 26 تا 30 که از فنای ما سوی الله تعالی و بقای وجه پروردگار سخن می گوید؛ اتصال آیات این کلام از طریق ضمایری است که به « الرحمن » در ابتدای سوره باز می گردد و در واقع تک تک آیات این کلام توصیف خدای رحمان است. از سوی دیگر سیر برشماری آلاء و نعم در آیات این کلام ادامه یافته است. در نگاه بعضی، آیه «کلُ مَنْ عَلَیهَْا فَانٍ» به دلیل ورود در فضای آخرت، آغاز سیاق جدید است و در مقابل، برخی همچون علامه طباطبائی (رحمه الله) با توجه به فضایی که آیه شریفه «فَبِأَیِّ آلَاء رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ» ایجاد کرده است، نعمت بودن فنا را تبیین کرده و سیاق برشماری آلاء را ادامه جاری دانسته اند؛ در مقام داوری به نظر می رسد که غرض این آیه شریفه، ورود مستقل در فضای انقطاع دنیا و برپایی آخرت نیست، زیرا در دو آیه بعد شأن پروردگار و بقاء وجه او و نیازمندی جمیع مخلوقات به ذات پاک او مطرح است و این نشان می دهد که حیثیت انقطاع دنیا و فنای آن ادامه نیافته است.
در آیه 31 سیر ضمایر غایبی که در سیاقی واحد «الرحمن» را توصیف می کردند به پایان رسیده و با خطاب به دو گروه انس و جن هم در اسلوب بیانی و هم در محتوا سیاق جدیدی آغاز شده است.

2-1- کلام 2. آیات 31 تا 78
سَنَفْرُغُ لَکُمْ أَیهَ الثَّقَلَانِ«31» فَبِأَی آلَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ«32» یا مَعْشَرَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ إِنِ اسْتَطَعْتُمْ أَنْ تَنْفُذُوا مِنْ أَقْطَارِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ فَانْفُذُوا لَا تَنْفُذُونَ إِلَّا بِسُلْطَانٍ«33» فَبِأَی آلَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ«34» یرْسَلُ عَلَیکُمَا شُوَاظٌ مِنْ نَارٍ وَنُحَاسٌ فَلَا تَنْتَصِرَانِ«35» فَبِأَی آلَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ«36» فَإِذَا انْشَقَّتِ السَّمَاءُ فَکَانَتْ وَرْدَهً کَالدِّهَانِ«37» فَبِأَی آلَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ«38» فَیوْمَئِذٍ لَا یسْأَلُ عَنْ ذَنْبِهِ إِنْسٌ وَلَا جَانٌّ«39» فَبِأَی آلَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ«40» یعْرَفُ الْمُجْرِمُونَ بِسِیمَاهُمْ فَیؤْخَذُ بِالنَّوَاصِی وَالْأَقْدَامِ«41» فَبِأَی آلَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ«42» هَذِهِ جَهَنَّمُ الَّتِی یکَذِّبُ بِهَا الْمُجْرِمُونَ«43» یطُوفُونَ بَینَهَا وَبَینَ حَمِیمٍ آنٍ«44» فَبِأَی آلَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ«45» وَلِمَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ جَنَّتَانِ«46» فَبِأَی آلَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ«47» ذَوَاتَا أَفْنَانٍ«48» فَبِأَی آلَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ«49» فِیهِمَا عَینَانِ تَجْرِیانِ«50» فَبِأَی آلَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ«51» فِیهِمَا مِنْ کُلِّ فَاکِهَهٍ زَوْجَانِ«52» فَبِأَی آلَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ«53» مُتَّکِئِینَ عَلَى فُرُشٍ بَطَائِنُهَا مِنْ إِسْتَبْرَقٍ وَجَنَى الْجَنَّتَینِ دَانٍ«54» فَبِأَی آلَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ«55» فِیهِنَّ قَاصِرَاتُ الطَّرْفِ لَمْ یطْمِثْهُنَّ إِنْسٌ قَبْلَهُمْ وَلَا جَانٌّ«56» فَبِأَی آلَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ«57» کَأَنَّهُنَّ الْیاقُوتُ وَالْمَرْجَانُ«58» فَبِأَی آلَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ«59» هَلْ جَزَاءُ الْإِحْسَانِ إِلَّا الْإِحْسَانُ«60» فَبِأَی آلَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ«61» وَمِنْ دُونِهِمَا جَنَّتَانِ«62» فَبِأَی آلَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ«63» مُدْهَامَّتَانِ«64» فَبِأَی آلَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ«65» فِیهِمَا عَینَانِ نَضَّاخَتَانِ«66» فَبِأَی آلَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ«67» فِیهِمَا فَاکِهَهٌ وَنَخْلٌ وَرُمَّانٌ«68» فَبِأَی آلَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ«69» فِیهِنَّ خَیرَاتٌ حِسَانٌ«70» فَبِأَی آلَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ«71» حُورٌ مَقْصُورَاتٌ فِی الْخِیامِ«72» فَبِأَی آلَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ«73» لَمْ یطْمِثْهُنَّ إِنْسٌ قَبْلَهُمْ وَلَا جَانٌّ«74» فَبِأَی آلَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ«75» مُتَّکِئِینَ عَلَى رَفْرَفٍ خُضْرٍ وَعَبْقَرِی حِسَانٍ«76» فَبِأَی آلَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ«77» تَبَارَکَ اسْمُ رَبِّکَ ذِی الْجَلَالِ وَالْإِکْرَامِ«78»
آیات این کلام دارای چهار مطلب است: نخست آیات 31 تا 36 که از وقوع روزی خبر می دهد که بساط دنیاع جمع شده و به حساب جن و انس رسیدگی خواهد شد؛ دوم آیات 37 تا 45 که واقعه قیامت را به همراه عذاب مجرمان توصیف می کند؛ سوم آیات 46 تا 77 که اجر خائفین از مقام پروردگار را به تفصیل شرح می دهد؛ و چهارم آیه 78 که خاتمه این کلام است؛ ارتباط سیاقی مطالب: پس از اینکه در مطلب اول از فراغ برای رسیدگی به امر انس و جن و عدم قدرت فرار آنها از محکمه الهی خبر داده شد، در مطلب دوم با «فإذا» از تحقق آن روز خبر می دهد. مطلب سوم نیز که با «وَ لِمَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ جَنَّتَانِ‌» آغاز می شود، در مقابل جهنمی که برای مجرمان در مطلب قبل بیان شده بود آغاز به سخن کرده است.

2- هدایتی بودن سخن در سوره مبارکه ی الرحمن
فضای سوره: با توجه به سی و یک بار تکرار آیه شریفه «فَبِأَیِّ آلاَءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ»، می توان گفت که فضای کلّی سوره، تکذیب استناد آلاء و نعمات به پروردگار رحمان است؛ و به قرینه برشماری انگیزنده آلاء و نعمات بدون طرح شبهات بینشی و ذکر پاسخ های استدلالی، می توان نتیجه گرفت که منشأ این تکذیب، غفلت بوده است؛ ذکر فانی بودن آلاء و نعمات دنیوی (کُلُّ مَنْ عَلَیْهَا فَانٍ‌ * وَ یَبْقَى وَجْهُ رَبِّکَ …)، حاکی از آن است که توهم بقاء دنیا، سهمی در غفلت مزبور دارد. به نظر می رسد که مکذبان مورد توجه این سوره مبارکه، افراد یا گروه های خاصی نیستند، زیرا مخاطب آیه « فَبِأَیِّ آلَاء رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ» جن و انس هستند؛ اما تغییر «هَذِهِ جَهَنَّمُ الَّتِی یُکَذِّبُ بِهَا الْمُجْرِمُونَ» درباره مکذبین نشان می دهد که تکذیب استناد آلاء به پروردگار رحمان، موجب تکذیب عملی قیامت و ظهور جرم و خطا در میان مکذبان است.
اقدام هدایتی سوره: سوره ی مبارکه در نخستین کلام، با برشماری انگیزنده آلاء و نعمات هدایتی و تکوینی و استناد آنها به پروردگار رحمان، درصدد از بین بردن غفلت مخاطبان خود برآمده و به همین منظور، از فنای ما سوی الله و بقای وجه پروردگار سبحان خبر داده است. در کلام دوم نیز همین سیر محتوایی با رویکردی دیگر ادامه یافته است. این کلام روی دیگر سکه این عالم را حکایت کرده و فهمانده است که در آخرت، رحمت پروردگار همه گیر نخواهد بود و تنها شامل حال کسانی می شود که در دنیا از نظر قلبی و عملی متوجه استناد آلاء به آن مقام بوده اند. بنابراین کلام اول با برشماری آلاء و توبیخ بر تکذیب، درصدد زیر سؤال بردن عدم توجه قلبی به منشاء آلاء بوده و کلام دوم با تذکر به وقوع حتمی حسابرسی و عاقبت مجرمان و سرانجام اهل توجه به مقام پروردگار، در مقام تشویق نسبت به التزام عملی به خدایی بودن آلاء و توبیخ بر عدم التزام عملی به این حقیقت بوده است؛ با توجه به این توضیحات، جهت هدایتی سوره عبارت است از:

«زیر سؤال بردن عدم توجه قلبی به منشأ آلاء و توبیخ و تشویق برای ایجاد التزام عملی به خدایی بودن آلاء»
در ادامه نوشتار تفصیل همین مجمل عرضه خواهد شد. إن شاء الله تعالی.

1-2- کلام 1. آیات 1 تا 30
سیاق آیات این کلام، اخبار از استناد آلاء هدایتی و تکوینی این عالم به پروردگار رحمان است و این در فضایی است که مخاطبان آن، یا از اصل این عنایات و الطاف غافلند و یا اگر متوجه آن هستند، از منشأ آن یعنی ذات پاک خدای رحمان غفلت دارند؛ تکرار آیه «فَبِأَیِّ آلَاء رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ» در این کلام نشان می دهد که غفلت مزبور، به سبب فضای تکذیب استناد آلاء به پروردگار رحمان شده است؛ گفتنی است که همین تکذیب خود راهی برای بی مبالاتی و عدم التزام عملی به خدایی بودن این نعمتها شده که مد نظر کلام دوم است.
این کلام با بیان نعمتهای بسیار مهم هدایتی و تکوینی و استناد آنها به خدای رحمان، ریشه های این غفلت را هدف گرفته و با گوشزد کردن مکرر بی اساس تکذیب در لابلای ذکر آلاء رحمان آن را تضعیف می کند.

مطلب اول:
این مطلب با واژه «الرحمن» آغاز شده است که بر رحمت عامه پروردگار نسبت به جمیع مخلوقات در دنیا و آخرت دلالت دارد الرَّحْمَنُ«1» بعد از ذکر خدای متعالی با این صفت در صدر سوره، در آیات بعد با محوریت همین آیه، به آلاء و نعمتهای او اشاره می شود عَلَّمَ الْقُرْآنَ«2» خَلَقَ الْإِنْسَانَ«3» عَلَّمَهُ الْبَیانَ«4» نعماتی که در این آیات مطرح شده، افزون بر اینکه هرکدام به تنهایی موهبت بزرگ الهی است، ضرورت مهمی برای هدایت و دریافت حقایق عالم است؛ از این رو بر سایر مواهب و آلاء خدای رحمان مقدم شده است؛ نسبت سنجی میان آیات این مطلب نشان می دهد که تعلیم قرآن بر دو نعمت دیگر ( خلق انسان و تعلیم بیان ) اصالت دارد؛ توضیح: نظم طبیعی، مقتضی تقدیم نعمت خلق انسان و تعلیم بیان، بر تعلیم قرآن است، اما این نظم در بیان نعمات رعایت نشده و تعلیم قرآن بر دو نعمت دیگر مقدم شده است و نظم کنونی حاوی این پیام است که تعلیم قرآن کریم، زیربنای خلق انسان است.

«خدای رحمان، خالق انسان بر مبنای قرآن»

مطلب دوم:
آیات این مطلب به جایگاه دقیق و حساب شده خورشید و ماه اشاره می کند الشَّمْسُ وَالْقَمَرُ بِحُسْبَانٍ«5» سپس، ذهن مخاطب را از آسمان به زمین آورده و متوجه سجده گیاهان زمین ( اطاعت و انقیاد آنها ) می سازد وَالنَّجْمُ وَالشَّجَرُ یسْجُدَانِ«6» و در ادامه رفیع قرار دادن آسمان و نهادن میزان را ذکر می کند وَالسَّمَاءَ رَفَعَهَا وَوَضَعَ الْمِیزَانَ«7» به فرموده علامه طباطبایی (رحمه الله)، مراد از وضع میزان در اینجا، ظاهراً هر آن چیزی است که سبب تمییز حق از باطل و صدق از کذب و عدل از ظلم و فضیلت از رذیلت است و هر آن چیزی که با آن قدرسنجی می شود، اعم از اینکه عقیده باشد یا قول و یا فعل، که در نتیجه میزان و ترازوی اثقال از مصادیق آن است که ذکر آن در آیه بعدی، ذکر حکم جزیی بعد از حکم کلّی به حساب می آید أَلَّا تَطْغَوْا فِی الْمِیزَانِ«8» بنابراین یکی از نعمتهای بزرگی که خدای متعالی آن را در سیاق رفع آسمان و نهادن زمین ذکر کرده، قرار دادن میزان و معیار در نظام تکوین و تشریع عالم است که رعایت این میزان در روابط و معاملات بشری در این نظام هماهنگ، لازم و ضروری است وَأَقِیمُوا الْوَزْنَ بِالْقِسْطِ وَلَا تُخْسِرُوا الْمِیزَانَ«9» در ادامه آیات، بعد از بیان بلند و رفیع قرار دادن آسمان از پایین نهادن زمین برای زندگی مردم سخن می راند وَالْأَرْضَ وَضَعَهَا لِلْأَنَامِ«10» آلاء و نعم مذکور در این مطلب، دارای یک جهت مشترک اصلی است و آن اینکه در اثر حکمت و رحمت خدا در جایگاه مهمی برای تشکیل نظام احسن تکوینی و تشریعی قرار دارد. به دیگر بیان، همانطور که تعلیم قرآن، مبنای خلق انسان است، وضع میزان هم مبنای خلق جهان است.

«خدای رحمان برپاکننده نظام احسن تکوینی بر مبنای نظام احسن تشریعی»

مطلب سوم:
در این آیات، جلوه های زیبایی از نعمتهای خدای رحمان در زمین، ذکر شده فِیهَا فَاکِهَهٌ وَالنَّخْلُ ذَاتُ الْأَکْمَامِ«11» وَالْحَبُّ ذُو الْعَصْفِ وَالرَّیحَانُ«12» فَبِأَی آلَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ«13» سپس به آفرینش انسان از گل خشکیده و آفرینش جن از شعله ای از آتش اشاره می شود خَلَقَ الْإِنْسَانَ مِنْ صَلْصَالٍ کَالْفَخَّارِ«14» وَخَلَقَ الْجَانَّ مِنْ مَارِجٍ مِنْ نَارٍ«15» فَبِأَی آلَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ«16» و بعد از آن ربوبیت الهی در امر دو مشرق و دو مغرب را ذکر می شود رَبُّ الْمَشْرِقَینِ وَرَبُّ الْمَغْرِبَینِ«17» فَبِأَی آلَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ«18» و در ادامه، حکمت و قدرتی را که در آفرینش دو دریا با دو طبع متفاوت بکار رفته، بیان می دارد، زیرا این دو با وجود تلاقی مستمر، بر یکدیگر غالب نگشته و اثر نمی گذارد مَرَجَ الْبَحْرَینِ یلْتَقِیانِ«19» بَینَهُمَا بَرْزَخٌ لَا یبْغِیانِ«20» فَبِأَی آلَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ«21» و از فوائدشان لؤلؤ و مرجانی است که از دل آنها بیرون می آید یخْرُجُ مِنْهُمَا اللُّؤْلُؤُ وَالْمَرْجَانُ«22» فَبِأَی آلَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ«23» و در نهایت آخرین مورد از مظاهر آلاء پروردگار که در این مطلب به آن اشاره می شود، کشتیهای کوه مانندی است که بر روی دریاها روانند و مملوک او هستند وَلَهُ الْجَوَارِ الْمُنْشَآتُ فِی الْبَحْرِ کَالْأَعْلَامِ«24» فَبِأَی آلَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ«25» آنچه که از تدبر در این نعمات به دست می آید این است که رحمانیت خدای متعالی در دقت و نظم و حکمت این نعمتها جلوه کرده و منشأ منفعتها شده است. در این مطلب نیز، یک جهت اصلی بین نعم مذکور به نظر می رسد و آن اینکه با توجه به کیفیت آفرینش و دقت و نظمی که در آنها به کار رفته و منفعتهایی که دارند، بر قدرت و رحمت پروردگار دلالت می کنند.

«خدای رحمان، خالق و مالک و مدبر آلاء مشهود در نظام حکیمانه و منسجم جهان هستی»

مطلب چهارم:
غرض از بیان آلاء و نعمتهای متنوع و گوناگون، با این معنی تمام است که سرمنشأ تمامی آنها خدای رحمان است. ذات پاکی که همه آلاء مذکور بسته به اوست و با فنای قطعی آنها فانی نخواهد شد؛ کُلُّ مَنْ عَلَیهَا فَانٍ«26» وَیبْقَى وَجْهُ رَبِّکَ ذُو الْجَلَالِ وَالْإِکْرَامِ«27» فَبِأَی آلَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ«28» خدایی که دست نیاز همه به سوی اوست و هر روز در شأنی از عنایت و افاضه است یسْأَلُهُ مَنْ فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ کُلَّ یوْمٍ هُوَ فِی شَأْنٍ«29» فَبِأَی آلَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ«30»

«پروردگار باقی که روی نیاز عالم به اوست، منشأ تمامی آلاء و نعم فانی»
آیه شریفه «فَبِأَی آلَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ» سی و یک بار در سوره تکرار شده است؛ بنابراین لازم است که پیش از بیان غرض این کلام، توضیحاتی در خصوص این آیه داده شود تا در تشخیص غرض کلام لحاظ گردد: باید دید که مفعول به «تکذبان» در این آیه چیست؟ آنچه که از ظاهر آیه و همچنین استعمالات فعل تکذیب در قرآن کریم (الَّذِینَ کَفَرُوا وَکَذَّبُوا بِآیاتِنَا أُولَئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ؛ فَقَدْ کَذَّبُوا بِالْحَقِّ لَمَّا جَاءَهُمْ) به دست می آید این است که مفعول به آن، «آلاء ربکما» باشد؛ یعنی آیه بدین معنی است: «پس کدامین نعمتهای پروردگارتان را تکذیب می کنید؟»؛ از سوی دیگر سیاق سوره هم سخن مذکور را تأیید می کند، بدین بیان: این آیه شریفه در کلام اول سوره در لابلای نعمتها تکرار شده است؛ ممکن است گفته شود که مفعول به تکذیب در این آیه، قرآن است و آلاء، سبب تکذیب است؛ قرینه این مدعا، ذکر قرآن در صدر نعمات مطرح شده در این سوره مبارکه است، ولی به نظر می رسد قرینه مذکور در اثبات این ادعا کافی نیست.
غرض کلام 1:
جهت مشترک مطالب این کلام، برشماری آلاء و استناد آنها به خدای رحمان است. در مطلب نخست، تعلیم قرآن به عنوان زیربنای خلق انسان؛ در مطلب دوم، برپایی نظام احسن و دقیق تکوینی، به عنوان نظام احسن تشریعی؛ و در مطلب سوم، حکمت و نظم مشهود در نعمات، به خدای رحمان استناد داده شده است. از سوی دیگر، تکرار آیه شریفه «فَبِأَی آلَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ»، تکذیب استناد آلاء به خدای رحمان را زیر سؤال برده و در نهایت مطلب چهارم، مخاطب را متوجه حیثیت فانی بودن آلاء و نعمات و فناناپذیری پروردگار کرده است. گفتنی است که آلاء و نعم ذکر شده در این سیاق، افزون بر اینکه هر کدام به تنهایی نعمت مهم و ارزشمندی است، بر یک عالم گسترده نظام مند دلالت دارد؛ بدین ترتیب عنوان مناسب با جهت هدایتی این کلام عبارت است از:

«مقابله با تکذیب استناد آلاء هدایتی و تکوینی نظام عالم به پروردگار رحمان»

2-2- کلام 2. آیات 31 تا 78
کلام دوم به بحث حسابرسی و جمع شدن بساط دنیا پرداخته و نشانگر آن است که تکذیب استناد آلاء به خدای رحمان، منحصر در تکذیب اعتقادی یا لسانی نبوده، بلکه مجرایی برای ورود مکذبان به وادی تکذیب آخرت شده است، به طوریکه سیره جرم را در پیش گرفته اند (ه?ذِهِ جَهَنَّمُ الَّتِی یُکَذِّبُ بِهَا الْمُجْرِمُونَ‌)؛ به همین دلیل، کلام دوم با بیان عاقبت مجرمین و خائفین از مقام پروردگار اقدامات هدایتی این سوره را تکمیل می کند. مسئله دیگری که در فضای سخن این کلام باید بررسی شود، تفصیل در بیان نعمات بهشتی خائفین از مقام پروردگار است. این امر حاکی از آن است که برای تأثیرگذاری در فضای موجود، بیان الطاف و عنایات اخروی خدای رحمان به اهل خوف از جایگاه او، مؤثرتر بوده است. زیرا کسانی که رحمانیت پروردگارشان را در دنیا ندیده و به لوازم آن ملتزم نشده اند، اگر بدانند که ادامه یافتن این رحمت در روز جزا و بلکه تشدید آن متوقف بر توجه به جایگاه پروردگار رحمان در دنیاست، بیشتر درصدد تصدیق جلوه های رحمانیت در دنیا خواهند بود. بنابراین کلام دوم با بیان حسابرسی گریزناپذیر اخروی، به مقابله با فضایی پرداخته که در اثر تکذیب استناد آلاء به پروردگار ایجاد شده است. این کلام با ذکر عاقبت مکذبان مجرم و همچنین لطف و مهربانی دوچندان خدای متعالی در قبال احسان خائفان از مقام خدا، ریشه های انگیزشی تکذیب را از بین می برد.

مطلب اول:
در ابتدای این مطلب از تشکیل فضای مخصوص به رسیدگی به حساب انس و جن سخن می گوید؛ سَنَفْرُغُ لَکُمْ أَیهَ الثَّقَلَانِ«31» فَبِأَی آلَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ«32» اینک در این فضای ایجاد شده جن و انس را با لحن تعجیزی و تهدیدی مورد خطاب قرار می دهد که اگر قدرت بر فرار از محدوده این محکمه را دارید این کار را بکنید اما هرگز نخواهید توانست مگر با سلطه ای مخصوص که آن نیز در اختیار شما نیست و اگر قصد فرار داشته باشید، شعله های گرم و سوزان آتش و دودهای تیره و تار و خفقان آور شما را در برگرفته و بی یار و یاور می گردید یا مَعْشَرَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ إِنِ اسْتَطَعْتُمْ أَنْ تَنْفُذُوا مِنْ أَقْطَارِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ فَانْفُذُوا لَا تَنْفُذُونَ إِلَّا بِسُلْطَانٍ«33» فَبِأَی آلَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ«34» یرْسَلُ عَلَیکُمَا شُوَاظٌ مِنْ نَارٍ وَنُحَاسٌ فَلَا تَنْتَصِرَانِ«35» فَبِأَی آلَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ«36»

«وقوع گریز ناپذیر حسابرسی پروردگار در امر انس و جن»

مطلب دوم:
بعد از اینکه در مطلب قبل از وقوع گریز ناپذیر امر حسابرسی سخن گفت، در این مطلب کیفیت تحقق حسابرسی در آن روز سخت را بیان می کند؛ روزی که در آن آسمان شکافته شده و همچون روغن مذاب گلگون گردد فَإِذَا انْشَقَّتِ السَّمَاءُ فَکَانَتْ وَرْدَهً کَالدِّهَانِ«37» فَبِأَی آلَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ«38» و برای تشخیص مجرم از بیگناه نیاز به پرسش نیست، زیرا سیمای آنها گواه حالشان است فَیوْمَئِذٍ لَا یسْأَلُ عَنْ ذَنْبِهِ إِنْسٌ وَلَا جَانٌّ«39» فَبِأَی آلَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ«40» پس مجرمان را با موهای پیش سر و پاهایشان می گیرند و به دوزخ می افکنند یعْرَفُ الْمُجْرِمُونَ بِسِیمَاهُمْ فَیؤْخَذُ بِالنَّوَاصِی وَالْأَقْدَامِ«41» فَبِأَی آلَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ«42» این همان دوزخی است که پیوسته آن را انکار می کنند اینتک در میان دوزخ و آب سوزان در رفت و آمدند هَذِهِ جَهَنَّمُ الَّتِی یکَذِّبُ بِهَا الْمُجْرِمُونَ«43» یطُوفُونَ بَینَهَا وَبَینَ حَمِیمٍ آنٍ«44» فَبِأَی آلَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ«45»

«عذاب سخت و دردناک مجرمان در روز حسابرسی»

مطلب سوم:
در مقابل آن عذاب دردناکی که به عنوان عاقبت مجرمان بیان شد در این مطلب به تفصیل اجر کسانی که اهل خشیت از مقام پروردگار هستند بیان می شود؛ کسانی که جمیع آلاء را از او دیدند و به لازمه آن که خوف از مقام خدای متعالی و تصدیق روز جزاء است ملتزم گشتند وَلِمَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ جَنَّتَانِ«46» فَبِأَی آلَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ«47» ذَوَاتَا أَفْنَانٍ«48» فَبِأَی آلَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ«49» فِیهِمَا عَینَانِ تَجْرِیانِ«50» فَبِأَی آلَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ«51» فِیهِمَا مِنْ کُلِّ فَاکِهَهٍ زَوْجَانِ«52» فَبِأَی آلَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ«53» مُتَّکِئِینَ عَلَى فُرُشٍ بَطَائِنُهَا مِنْ إِسْتَبْرَقٍ وَجَنَى الْجَنَّتَینِ دَانٍ«54» فَبِأَی آلَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ«55» فِیهِنَّ قَاصِرَاتُ الطَّرْفِ لَمْ یطْمِثْهُنَّ إِنْسٌ قَبْلَهُمْ وَلَا جَانٌّ«56» فَبِأَی آلَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ«57» کَأَنَّهُنَّ الْیاقُوتُ وَالْمَرْجَانُ«58» فَبِأَی آلَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ«59» هَلْ جَزَاءُ الْإِحْسَانِ إِلَّا الْإِحْسَانُ«60» فَبِأَی آلَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ«61» وَمِنْ دُونِهِمَا جَنَّتَانِ«62» فَبِأَی آلَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ«63» مُدْهَامَّتَانِ«64» فَبِأَی آلَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ«65» فِیهِمَا عَینَانِ نَضَّاخَتَانِ«66» فَبِأَی آلَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ«67» فِیهِمَا فَاکِهَهٌ وَنَخْلٌ وَرُمَّانٌ«68» فَبِأَی آلَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ«69» فِیهِنَّ خَیرَاتٌ حِسَانٌ«70» فَبِأَی آلَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ«71» حُورٌ مَقْصُورَاتٌ فِی الْخِیامِ«72» فَبِأَی آلَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ«73» لَمْ یطْمِثْهُنَّ إِنْسٌ قَبْلَهُمْ وَلَا جَانٌّ«74» فَبِأَی آلَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ«75» مُتَّکِئِینَ عَلَى رَفْرَفٍ خُضْرٍ وَعَبْقَرِی حِسَانٍ«76» فَبِأَی آلَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ«77» در این مطلب، چهار بهشت ترسیم شده که نعمتهای آنها به صورت زوج، شرح داده شده است. آیه کلیدی «هَلْ جَزَاءُ الْإِحْسَانِ إِلَّا الْإِحْسَانُ» این نعمات را به عنوان جزای احسان آنان قلمداد می کند و بدین معناست که خوف آنها فقط در مرحله قلبی نمانده و در احسان عملی بروز کرده است. اما درمورد اینکه از چهار بهشت آن هم با این نعمات شبیه به هم برای آنان یاد شده است، چند سؤال وجود دارد:
1. مراد از این بهشتها چیست؟ دو بهشت اول به عنوان پاداش و دو بهشت دیگر به عنوان تفضل الهی است.
2. دو بهشتی که با آیه «وَمِنْ دُونِهِمَا جَنَّتَانِ» از آن یاد شده، برای همان کسانی است که دو بهشت قبلی برای آنان بود و یا برای افرادی با مقام پائین تر است؟ در پاسخ این سؤال بین مفسران دو قول وجود دارد: عده ای می گویند این دو بهشت برای همان خائفان و از باب تضاعف سرور برای آنان است؛ و عده ای دیگر می گویند که دو بهشت دوم برای اصحاب یمین است که از حیث مقام پائین تر از خائفان هستند.

«خائفان از مقام پروردگار، غرق در نعمتهای فراوان او در جزای احسانشان»

مطلب چهارم:
بعد از اینکه اجر و پاداش متقین را با تفصیل بیان نمود با یک آیه کلام را به پایان می رساند تَبَارَکَ اسْمُ رَبِّکَ ذِی الْجَلَالِ وَالْإِکْرَامِ«78» در نگاه کلان، این آیه شریفه را می توان به عنوان خاتمه کلّ سوره دانست.

«همه این خیرات و برکات در دنیا و آخرت از ذات پاک پروردگار رحمان است»
نکته دیگری که قبل از بیان ارتباط مطالب این کلام، باید بررسی شود، تکرار آیه «فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ» است؛ این آیه شریفه مفهوم نفسی واحدی دارد و آن توبیخ نسبت به تکذیب استناد آلاء به پروردگار رحمان است. غرض از تکرار این آیه شریفه در این کلام را باید براساس سیاق آن بررسی کرد. پس از اینکه در کلام اول با ذکر آلاء انکار ناپذیر پروردگار رحمان، مکذبان را توبیخ کرد، این توبیخ را که با تکرار پی در پی آلاء و همین آیه شریفه در ذهن مخاطبان جای گرفته است، ادامه می دهد و آن را در سیاقی که حاکی از فضای حسابرسی و محاکمه گریزناپذیر است، حا کم می کند و این امر بدین معنی است که دنیای مملو از آلاء خدای رحمان که شما منکر آن بودید پایان یافته و این توبیخ ها منحصر به توبیخ گفتاری نمی ماند. روزی می رسد که وقت رسیدگی به اعمال است پس کدامین آلاء پروردگارتان را انکار می کنید. روزی خواهد بود که قدرت فرار ندارید پس کدامین آلاء پروردگارتان را انکار می کنید …؛ و همین طور در آیاتی که عذاب مجرمان را بیان می کند و همچنین در آیاتی که نعمتهای بی بدیل پروردگار در بهشت برای خائفان ذکر می شود، باز آن آیه شریفه را تکرار می کند؛ اما نه برای بیان نعمت بودن آن ها بلکه به جهت ایجاد فضای حسرت برای مکذبان نعمتهای مشهود و انکار ناپذیر خدای رحمان در دنیا؛ یعنی کسانی که از جایگاه پروردگار پروا کرده و آلاء را به خوبی از جانب او دیدند از چنین و چنان نعمتهایی برخوردار خواهند بود؛ پس شما کدامین نعمتهای پروردگارتان را انکار می کنید.
پس از لحاظ جایگاه این آیه شریفه در این سیاق مطالب را در کنار یکدیگر می بینیم؛ وقوع گریز ناپذیر حسابرسی امر انس و جن که در پی تحقق آن، مجرمان گرفتار عذاب دردناک خواهند بود ولی کسانی که از جایگاه پروردگار بیم داشته اند، در نعمتهای بیکران پروردگار مهربانشان غوطه ور هستند. پس ای مکذبان با این وضعیتی که مجرمان مکذب دچار آن شدند و عاقبت خوشی که اهل خوف از خدا به آن رسیدند، کدامین نعمتهای پروردگارتان را تکذیب می کنید؟ بنابراین عنوان مناسب برای این کلام عبارت است از:

«ادامه مقابله با تکذیب استناد آلاء به خدای رحمان، از طریق بیان وقوع حتمی حسابرسی و عاقبت دردناک مجرمان مکذب و پاداش مضاعف محسنان خائف از مقام پروردگار»

پی‌نوشت‌ها:

1- سوره ی نساء، آیه 82.
منبع مقاله :
طرح راهنمای مربی تدبر در سوره های قرآن کریم 3 و 4، دبیرخانه ی شورای عالی انقلاب فرهنگی، دبیرخانه ی شورای تخصصی توسعه فرهنگ قرآنی، بهار 1388

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید