عزت به معنای سربلندی و آبرومندی از ویژگیهای انسان است، چون انسان به گونهای آفریده شده که بالذات اقتضای چنین وصفی را دارد. انسان باید عزت نفس داشته باشد و همواره سربلند زندگی کند، چرا که او کرامت انسانی دارد و خداوند وی را مکرم داشته است و این کرامت می بایست در سایه عزت نفس و بزرگداشتن خود حفظ شود. عزت در برابر ذلّت در اصل از اوصاف خداوند است، چون او عزیز و شکست ناپذیر واقعی است. خداوند چنانکه خود عزیز است عزت آفرین نیز میباشد،چه اینکه یکی از صفات حق تعالی «ربّ العزّه» و عزت پرور است.
معیار عزت از نظر قرآن و اسلام تقوا است، هر کس تقوا داشت عزیز است. «ان اکرمکم عند الله اتقاکم» گرامی ترین شما نزد خدا با تقواترین شما است. عزت واقعی مخصوص متّقین و پرهیزگاران است نه کسانی دیگر. چرا که عزت با ذلت قابل جمع نیست و افراد غیر متقی به نظر واقع ذلیلند یا در اسارت هوای نفس و شهوت و یا حب دنیا و قدرت و ریاست گرفتارند… وللّه العزّه و لرسوله و للمومنین.
عزت نفس در لغت: عزت نفس به حالت شکست ناپذیری، نیرومندی و توان مقاومت گفته می شود که از شکست و ذلت انسان جلوگیری می کند.[1]
عزت نفس(حرمت خود) در روانشناسی به میزان ارزشی که شخص برای خود قائل است گفته می شود.[2] پس عزت نفسی که انسان مؤمن در پرتو اطاعت از خدا و رسیدن به مقام بندگی و توجه دائمی به حضور خداوند و توجه به مقام او نزد خدا دارد باعث ارزشمندی و شکست ناپذیری و اعتماد به نفس می گردد. کما اینکه این امر در زندگی ائمه ـ علیهم السّلام ـ و علماء ربانی روشن است بالاترین نوع آن پیام امام حسین ـ علیه السّلام ـ است که با صلابت مقابل یزیدیان ایستاد و فرمود: هیهات منا الذلّه، ذلت و خواری از ما دور است.
احساس عزت نفس
عزت نفس دو گونه است: واقعی و پنداری؛ عزت نفس واقعی ویژه مؤمنین و متّقین است که با ذلّت جمع نمیشود، هیچ مؤمنی ذلیل نیست و زیر بار ذلت نمی رود. هر نوع ذلتی که باشد و اگر اینها احساس عزت کنند مطابق با واقع است. اما گاه ممکن است انسان احساس عزت نفس بکند، ولی در واقع عزیز نباشد، بلکه اسیر شهوات و غرایز باشد. در این صورت احساس عزت نفس با ذلت قابل جمع است که افراد بی ایمان احساس عزت نفس دارند، ولی در واقع ذلیل هستند.
بنابراین، عزت نفس باید در خود و در دیگران ایجاد نمود و آن را تثبیت کرد. راه ایجاد عزت تحصیل تقوا و دوری از گناه و معصیت است، چنانچه در روایت آمده است که بنده شهوت ذلیل تر از برده است، چرا که بنده عرفی تنها جسمش تابع مولی است، ولی آدم شهوت پرست روح و جسمش در اسارت و اطاعت غیر خداست. اگر انسان بخواهد عزتمند در دنیا و آخرت باشد و نفس خود را آزاد نگهدارد، باید به سوی تقوای الهی گام بردارد و از معصیت و گناه دوری جوید.
پی نوشت ها:
[1] . شجاعی، محمد صادق، توکل به خدا راهی به سوی حرمت خود و سلامت روان، قم: مرکز انتشارات موسسهء امام خمینی(ره)، 1383، ص30.
[2] . فرهنگ جامع روانشانسی و روان پزشکی، چ دوم، 1380، فرهنگ معاصر بحثِ Self – esteem .