بنده دختری هستم دانشجو و دچار اضطراب و افسردگی هستم و دارو مصرف می کنم نگران عوارض سوء آن هستم.

بنده دختری هستم دانشجو و دچار اضطراب و افسردگی هستم و دارو مصرف می کنم نگران عوارض سوء آن هستم.

بنده دختری هستم دانشجو و دچار اضطراب و افسردگی هستم و دارو مصرف می کنم نگران عوارض سوء آن هستم. احساس بی کسی می کنم و از زندگی لذت نمی برم. متکی به دیگرانم، زود رنج شده ام فقط خودم مهم هستم، خانواده ام را گاهی فراموش می کنم دکتر هم مدام داروها را عوض می کند به آن و هیچ کس اعتماد ندارم. در سن ازدواج هستم و نگران از توانایی پذیرش مسئولیت های زندگی ام. ترم گذشته نیز مشروط شده ام و… همه در حال شادی اند و من از همه چیز عقبم. لطفا مرا راهنمایی کنید؟

مقدمه:
همه انسان ها بر حسب شرایط زیستی و محیطی در دوره های مختلف , حالت های روحی مختلفی دارند. زمانی شاد و خوشحال و زمانی ناراحت و غمگین. دوره ای از همه چیز لذت می برد و حتی یک حادثه معمولی نیز او را به نشاط می آورد و دوره ای از هیچ چیز لذت نبرده و حتی شیرین ترین حادثه برای او غم انگیز و ملال آور است. این تناوب باعث تعادل است اما اگر انسان از این حالت تناوب خارج و مدت مدیدی و با شدت بیشتری در این حالت ها ماندگار شود موجب مریضی فرد خواهد شد.
تعریف افسردگی:
حالت روانی ناخوشی که با دلزدگی، یأس و خستگی پذیری مشخص می شود و بیشتر مواقع با اضطراب همراه است. این حالت، حالت مرضی بوده و افسردگی نام دارد. البته روانشناسان تعاریف متعدد دیگری نیز ارائه داده اند.
نشانه شناسی افسردگی:
افسردگی تقریبا در تمام زمینه ها انسان را تحت تاثیر قرار داده که نشانگان زیر می تواند گویای آن باشد. فرد بدون نیرو، و ناآرام است احساس کوفتگی می کند. غمگین، ناتوان، ناامید به نظر رسیده و احساس تنهایی و فاصله در برابر جهان پیرامون می کند. نسبت به تغییرات جوی حساس بوده کاهش اشتهاء و وزن یا افزایش آن رخ می دهد. نسبت به خود، استعداد و ظاهرش بازخورد منفی داشته، دائم از خود انتقاد می کند. مشکلات تمرکز، افکار منفی و بی نتیجه، انتظار شکست، کناره گیری و اجتناب از مسئولیت نیز از دیگر نشانگان این بیماری است.
زمینه ها و علل:
زمینه ها و علل افسردگی می تواند متعدد و متفاوت (ژنتیکی، روان شناختی، زیست شناختی یا محیطی و اغلب ترکیبی از این موارد)[1] باشد. اما حالت های افسردگی اغلب پس از شکست ها و یا فقدان ها بوجود می آید (در یک زمینه مناسب و استرس زیاد) این فقدان می تواند از دست دادن فرد یا شیء مورد علاقه باشد و می تواند از دست دادن دلخوشی ها و تقویت های مثبت محیط باشد. شما فکر می کنید علت افسردگیتان چیست؟ آیا در این اواخر، دوست، فامیل، یا فرد مورد علاقه تان را از دست داده و یا آنها شما را ترک کرده اند؟ آیا امکان دارد که این حالات به خاطر بی علاقگی به رشته تحصیلی و یا حتی تحصیل باشد؟ البته گروهی از روانشناسان افکار منفی و تفسیر های بد بینانه از تجربه زندگی را عامل افسردگی می دانند، تفسیر هایی که بر اساس رویدادهایی از قبیل: عزاها، فقدان ها، طردها و جدایی ها و خطاهای شناختی به وجود می آیند. این قبیل افراد بر جزئی منفی از یک چارچوب کلی تکیه می کنند و تجربه ناموفق جزئی را به دیگر موفقیت ها تعمیم می دهند و خود را مملو از عیب و نارسایی و مسئول شکست های دیگران می دانند.
محبت به خویشتن و امید به رهایی شرط کل برای ایجاد تغییر:
پرسشگر محترم, هر چند بهتر بود در نامه تان قید می کردید که چه امور و افکار و یا صحنه هایی و در چه زمانهایی شما را نگران و افسرده می کند با این حال چنانچه خود شما هم خواستار آنید می توانید خود را از افسردگی نجات دهید و مهم ترین و اولین قدم برای بیرون آمدن از این حالات، محبت به خویشتن و امید به رهایی است. محبت به خویشتن یعنی دوست داشتن خود و اعتماد داشتن و احترام گذاشتن به خود. آنچه برای دوست داشتن مهم است بودن و در مراتب بعدی خوب بودن است. می توان با تمام کمبود ها و کاستی های مادی و معنوی خود را دوست داشت. این محبت به خویشتن باعث احساس راحتی و لذت از زندگی شده و فرد را به پیشرفت و درمان آماده تر می کند.
اما راه های دیگر
برنامه ریزی و نظم:
نظم و برنامه ریزی برای همه به خصوص برای آنهائی که مشغول تحصیل علم هستند مهم است. چون بدون برنامه ریزی و نظم همه افکار انسان مشوش و پراکنده می شود و  هم بسیاری از کارها به سرانجام نرسیده و حتی بعضی از امور فراموش می شوند مثلاً  می توان برای خوردن، خوابیدن، بلند شدن از خواب، مطالعه درسی، و غیر درسی، ورزش و تفریح و دیگر کارها طوری برنامه ریزی کرد که سر ساعت معین این کارها انجام شود. البته این برنامه ریزی و نظم باید قابل انعطاف باشد ولی حتی المقدور باید به این برنامه ریزی پایبند بود.
ترسیم هدف برای آینده:
گرانبهاترین و پرارزش ترین سرمایه انسان عمر اوست که هر روز و هر ماه لحظه به لحظه از آن کاسته شده و امیدی برای بازگشت آن وجود ندارد. در این میان افرادی که عمر خود را صرف امور بیهوده و بی ثمر کرده اند زیان دیده و آنهایی که از این سرمایه به خوبی استفاده کرده و برای خود  و جامعه خود  منشا خدمت و اثر شده اند سود خواهند بود. برای اینکه از گروه دوم بوده و آخر سر حسرت روزهای از دست داده را نخوریم باید برای زندگی و آینده خود هدف و منتهایی قایل شویم. داشتن هدف در زندگی امید را در دل زنده نگه می دارد و انسان را به تلاش برای رسیدن به آن وادار می کند. اهداف  را باید به طور دقیق و شفاف و متناسب با توانایی های خود ترسیم کنیم چرا که هدف های مبهم، تاریک و غیر متناسب با توانایی، امید را کم، تلاش را محدود و روح را کسل خواهد کرد، همچنین اهداف را می توان به سه دسته کوتاه مدت مثلا برای تحصیل (قبولی در ترم حاضر) میان مدت (قبولی بدون وقفه در تمام ترمهای دوره‌ کارشناسی) و بلند مدت (قبولی برای دوره‌ کارشناسی ارشد) تقسیم کرد. به همین منوال می توان برای زندگی شخصی خود نیز اهدافی داشته باشیم.

تغییر شرایط فیزیکی:
انسان نیازمند تنوع و دگرگونی است. رکود، سکون و یکنواختی او را خسته کرده و اگر تنوعی وجود نداشته باشد انسان را به افسردگی می کشاند. می توان با استفاده از تکنیک های بسیار ساده از این حالات دور شد.
الف) تغییر دکوراسیون اتاق و منزل: می توانید با همکاری دوستانتان دکوراسیون اتاقتان را تغییر دهید. جابجایی مبلها، میز مطالعه، تغییر در قفسه های کتاب و دیگر تغییرات که انسان را با محرک های تازه ای روبرو کند و باعث تنوع در زندگی شود.
ب) ورزش: پژوهش ها نشان داده که فعالیت جسمی مداوم و متناسب ـ ورزش های هوازی ـ[2] در مقابل پدیده های منفی مثل ترس، نگرانی و فشارهای عصبی اثر دافعه داشته و اگر به طور منظم انجام شود سبب خودشناسی بهتر، اعتماد به نفس بیشتر، آرامش بیشتر، عصبانیت کمتر و مهم تر از همه موجب کاهش علائم افسردگی می شود.
ج) مسافرت و گردش: شاید به جرات بتوان گفت که گاهی اثر بخشی مسافرت و گردش بیشتر از داروهای ضد افسردگی بخصوص در افسردگی های خفیف است. مسافرت، اندوه و آزاردگی را برطرف کرده و در عین حال یکی از اسباب فراگرفتن علوم و تجارب متعددی است. اگر مسافرت به دور دستها امکان نداشته باشد نباید از گردش در اطراف شهرها، فضاهای سرسبز، موزه ها، باغ وحش ها و پارکها غفلت نمود.

تغییر شرایط رفتاری و ارتباطی:
روشهای درمانی رفتاری و ارتباطی بر لزوم افزایش فرصت های لازم برای تقویت مثبت رفتار تاکید می کنند پس لازم است مهارتهای ضروری برای روبرو شدن با موقعیت های اجتماعی و برخوردهای بین شخصی ایجاد یا تقویت شود.
الف) از سرگیری فعالیت های لذت بخش: می تواند فعالیت هایی که قبل از افسردگی در شما ایجاد شادی و لذت می کردند لیست کرده و این فعالیت ها را در برنامه هفتگی و حتی روزانه خود بگنجانید.
ب) بالابردن بازده رفتار: چون انجام دادن موفقیت آمیز وظایف مختلف در افسردگی موثر است شرایط را باید طوری فراهم کرد که فرد بتواند کارهای مختلف را با موفقیت به پایان ببرد و تقویت شود. برای این کار فعالیت های بزرگ یا پیچیده را طی مراحل کوچکتر و گام به گام برنامه ریزی کرد.
ج) افزایش مهارتهای اجتماعی و روابط متقابل با دیگران: گاهی کمبود مهارت های لازم برای برقراری ارتباط با دیگران و نشان دادن عکس العمل های نابجا به رفتار آنها موجب فاصله گرفتن ایشان از ما می شود. احترام به عقاید خود و دیگران، ابراز نکردن ناراحتی ها و شکست ها در همه جا و با همه کس و ترس نداشتن از موقعیت های اجتماعی می تواند به ما کمک کند. همچنین شکست ها و نارسایی ها را باید فرصتی مغتنم شمرده به کاستی های خود پی ببریم و درصدد رفع آنها برآییم.

تغییر در شرایط فکری:
یکی از علل افسردگی، نگرش منفی و بدبینانه فرد به خود است (به هیچ دردی نمی خورم) به جهان (زندگی برایم معنایی ندارد) و به آینده (آینده ای تاریک و مبهم دارم) است. این افکار انسان را در دور باطلی گرفتار می سازند. هر قدر افسرده تر می شوید افکار منفی بیشتری به ذهن می آیند و هر قدر افکار منفی بیشتر به ذهن آید اعتقاد به آنها بیشتر شده و فرد افسرده تر می شود. هدف اصلی در تغییر شرایط فکری کمک به ایجاد فروپاشی این دور باطل است و کوشش می کند تا ابزارهای لازم برای حل مساله را به فرد عرضه کند.
گام اول: شناخت افکار منفی است و بهترین راه، یادداشت کردن این افکار به محض خطور به ذهن است. می توان در این یادداشت به تاریخ، موقعیت و نوع فکر اشاره کرد. گام دوم: پاسخ دادن به افکار منفی یعنی افکار منفی را ارزیابی کرده و گزینه های مفید تر و واقع بینانه تر را بیابید. می توانید از شواهد مختلف برای رد آن استفاده کنید. مثلاً: «نمی توانم ادامه دهم» پاسخ: مهم این است که حرکتی از خود نشان دهم و نه آنکه موفقیت کامل به دست بیاورم بهتر است شروع کنم و ببینم که چگونه می توان این کار را انجام دهم. نوشتن این افکار و پاسخ به آنها بسیار مهم است. نوشتن باعث می شود که از آنها فاصله بگیرید و در آخر احتمالا خواهید توانست پاسخ های آنان را در ذهن خود پیدا کنید البته هر چه بیشتر تمرین کنید یافتن پاسخ های موثر آسان تر خواهد بود.

سخن مهم و پایانی ما:
در مطالب بالا اشاره نمودیم که افسردگی علل مختلف دارد و دیگر این که افراد بسیاری هستند که با این بیماری مواجه هستند امتیاز شما نسبت به خیلی از افرادی که با این مشکل مواجه اند در چند چیز است: الف) شناسایی دقیق روحیات خود. شناسایی این حالات به شما قدرت برای کنترل می دهد پس گام دوم را برای سلامت بردارید و آن جستجوی درمان است. ب) توجه به امر مشاوره است. این امتیاز مهمی است که شما دارید که اگر با اراده شما ترکیب گردد مطمئن باشید به زودی به نتیجه خواهید رسید.
گفته بودید که داروها مرتب عوض می شوند. توصیه اکید ما این است که اگر پزشک شما شناخته شده است و در تخصص خود بین متخصصین دیگر معروف است حتماً به توصیه های دارویی او عمل کنید و اگر این چنین نیست حتماً سریعاً پزشک برجسته ای را با مشورت شناسایی کنید و به او رجوع کنید و در کنار آن از مشاوره های روان درمانی و توصیه های مذکور در متن استفاده کنید. چرا که طبق نظر اغلب کارشناسان, استفاده دارو به علاوه استفاده از روش های روان درمانی و مشاوره ای در کنار یکدیگر عالی ترین نتیجه را می دهد. ج) عالی ترین امتیاز شما این است که فردی متدین مومن هستید طبق نظر متخصصین روان شناس و روان پزشک افرادی که دارای اعتقاد خوب و ایمانی قوی هستند و در یک کلام مسلح به نیروی باورهایشان هستند نسبت به دیگر بیماران بهتر به درمان ها پاسخ می دهند. پس با ایمان قوی تر به نیایش، دعا و عبادات خود بپردازید.
در آخر توصیه می کنیم برای بهبودی کامل امید خود را از دست ندهید و نوشته ما را خوب بخوانید و درصدد عمل برآیید و هرگز تا بهبودی کامل داروی خود را قطع نکنید تا در بهبودی شما وقفه ای ایجاد نشود. و از این که با ما مکاتبه فرمودید کمال تشکر را داریم، باز هم سوال هایتان را با این مرکز در میان بگذارید.

معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. درمان افسردگی، جی ریمونه دو پاولو، ترجمه مهدی قراچه داغی.
2. درمان افسردگی، محمد فریمانی، نشر شیخ صفی الدین.
3. پاسخ به سوالات رایج بیماران مبتلا به افسردگی، عباس عباسعلی زاده و… نشر چهار باغ.

پی نوشت ها:
[1] . دادستان، پریرخ، روان شناسی مرضی تحولی، انتشارات سمت، چاپ چهارم، 1380، ص 270.
[2] . ورزش هایی هستندکه اکسیژن آنها با تحریک عضلات متناسب است و در نتیجه سلول ها به وام اکسیژن نیاز پیدا نمی کنند.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید