از بُعد آموزش‌های روان‌شناختی راه‌های مقابله و معالجه وسواس‌های فکری که ریشه در اضطراب دارد و غیراختیاری است، چیست؟

از بُعد آموزش‌های روان‌شناختی راه‌های مقابله و معالجه وسواس‌های فکری که ریشه در اضطراب دارد و غیراختیاری است، چیست؟

از بُعد آموزش‌های روان‌شناختی راه‌های مقابله و معالجه وسواس‌های فکری که ریشه در اضطراب دارد و غیراختیاری است، چیست؟

«وسواس» همان گونه که از نامش پیداست، نوع خاصی از اختلالات بالینی است که ویژگی بارز آن وسوسه انگیزی و حالت وسواسی داشتن است. روان‌شناسان، وسواس را یکی از اختلالات شایع ذکر کرده‌اند.[1] افرادی که بیش از اندازه به وسواس مبتلا هستند، به گونه‌ای که کنش‌وری و رفتارهای اجتماعی آنان تحت تأثیر قرار گرفته باشد، از نظر روان شناسان و روان‌پزشکان، بیمار تلقی می‌شود.[2] بیمار نسبت به اختلال خود هشیار است و آن را تحمیل شده و مرضی می‌پندارد، یعنی در واقع اختلال را نمی‌پذیرد بلکه آن را تحمّل می‌کند.[3] با توجه به ضوابط DSMIV (راهنمای تشخیصی انجمن روان‌پزشکی آمریکا) تنها زمانی می‌توان به تشخیص اختلال وسواس بی‌اختیاری مبادرت کرد که وسواس‌ها یا رفتارهای بی‌اختیار جنبه افراطی نامعقول، اجباری و نامتناسب داشته باشد.

روش‌های درمان وسواس، بی‌اختیاری:
از آنجا که بیماران وسواسی همانند بیمارانی که از دیگر اختلال‌های اضطرابی رنج می‌برند، دارای مشکلات دیگری نیز هستند، نمی‌توان قبل از بررسی دقیق آسیب‌شناختی و بررسی زمینه‌ها و علل وسواس ـ بی‌اختیاری به درمانگری وسواس‌ها اقدام نمود. بنابراین مراجعه به روان‌شناس یا روان پزشک متخصص و تهیه شرح‌حال و سابقه خانوادگی بیمار لازم و ضروری است و انتخاب روش مناسب با توجه به معیارها و اطلاعاتی که از مصاحبه با بیمار و اطرافیان به دست می‌آید، امکان‌پذیر خواهد بود. امّا در حد نظری و جهت آشنایی با روش‌های درمان وسواس می‌توان موارد زیر را یادآوری نمود.
1. روش روان تحلیل گری؛
از نظر روان تحلیلگری وسواس ـ بی‌اختیاری ناشی از کشاننده‌های ناهشیار تهدیدآمیزی است که بیمار به منظور غلبه بر آن معمولا از مکانیزم‌های دفاعی متفاوت استفاده می‌کند. بر این اساس شیوه‌ای که روان تحلیل‌گری سنتی برای درمان این بیماران پیشنهاد می‌کند، هشیارساختن آنان نسبت به تعارض‌های ناهشیار و باز سازمان‌دهی موقعیت‌هایی است که در گذشته برای فرد پیش آمده و چنین تعارض‌هایی در چارچوب آنها شکل گرفته است.[4] 2. رفتار درمان‌گری
از نظر رفتار درمانگری، اضطراب، تحریک پذیری و اجتناب از موقعیت‌های اضطرابی باعث اختلال وسواس در فرد می‌شود. بنابراین بهترین روش این است که فرد را با موقعیت‌های اضطراب‌آور مواجه سازیم. این مواجهه می‌تواند در سطح واقعیت یا خیال باشد. مثلاً فردی را که مبتلا به وسواس شستشو است، در معرض چیزهای آلوده قرار می‌دهیم، یا از وی می‌خواهیم که به تجسم چنین موقعیت‌هایی بپردازد. مثلاً تصور کند که همه لباس‌اش خونی شده است. هدف اصلی این روش، حذف واکنش و ایجاد مانع در بروز واکنش‌های اجتنابی معمول است تا امکان خاموشی آن‌ها فراهم شود و فرد از آلوده شدن به خون اضطرابی نداشته باشد. [5] 3. روش شناختی ـ رفتاری
از آنجا که وسواس فکری نمی‌تواند مورد مشاهده مستقیم درمانگر واقع شود، باید در حیطه شناختی به درمان آن پرداخت و سپس در مرحله رفتار، نتایج آن را مشاهده کرد. این روش مؤثرتر از روش رفتاری صرف است.
یکی از الگوهای درمان شناختی ـ رفتاری روش «آموزش عادت‌دهی» است. درمانگر کوشش می‌کند تا بیمار افکار وسواسی خود را به صورت مکرّر به یاد آورد و سپس آن را به مدت طولانی حفظ کند. مواجهه گسترده با چنین افکاری باعث می‌شود که معنای تهدید آمیز آنها کاهش یابد.
الگوی دیگر در درمان شناختی ـ رفتاری آن است که از بیمار خواسته می‌شود تا در طول روز دوبار و هر بار بیش از یک ساعت به صدای ضبط شده‌ای خود که افکار وسواسی‌اش را دائماً تکرار می‌کند. گوش دهد. این روش یکی از مؤثرترین و کارآمدترین روش در درمان وسواس ـ بی‌اختیاری شناخته شده است.
4. دارو درمان گری
تحقیقات مختلف نشان داده‌اند که مصرف داروهایی از قبیل فلوگزتین به بهبود 50 تا 80 درصد موارد وسواس ـ بی‌اختیاری انجامیده است. روان پزشکان اظهار نموده‌اند که گرچه وسواس با مصرف داروهایی مانند کلومی پرامین و فلوگزتین، کاملاً از بین نمی‌رود، امّا بر حسب مورد در خلال هشت هفته مصرف دارو، تقریباً با 40 تا 50 درصد کاهش اختلال مواجه می‌شویم. بنابراین، در حال حاضر کلومی پرامین و فلوگزتین را می‌توان به منزله مؤثرترین داروی درمان اختلال‌های وسواس فکری تلقی کرد.[6] باید این نکته خاطر نشان شود که دارو درمانگری به تنهایی، نمی‌تواند همه نشانه‌های بیماری را از بین ببرد و در بسیاری از بیماران، به رغم بهبود نسبی معنادار، پاره‌ای از نشانه‌ها به صورت مزمن باقی می‌مانند. لذا روان درمان‌گری از ضروریات درمان وسواس فکری است.
از دیدگاه اسلام نیز مطالبی در زمینه وسواس وجود دارد، گرچه به صورت یک روش سازمان یافته و ساختاری ارایه نشده است، شما می‌توانید در این زمینه به کتاب: مجموعه مقالات اولین همایشه نقش دین در بهداشت روان، آذرماه 1376 که از سوی نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری برگزار و دفتر نشر نوید اسلام قم آن را به چاپ رسانده است، مراجعه نمایید.

معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه‌ها، اسلام و بهداشت روان، دفتر نشر معارف، چ اول، 1382.
2. برتولور نزینی، افکار پلید، ترجمه دکتر راحله امانی، انتشارات رشد، چ اول، 1380.
3. دکتر لی بائر، غلبه بر وسواس، ترجمه مسعود محمدی و همکاران، انتشارات رشد، چ اول، 1382.

پی نوشت ها:
[1] . قائمی امیری، علی، وسواس، انتشارات امیری، چاپ سوم، 1370، ص 12 ـ 14.
[2] . جاناتان کریسون، وسواس، ترجمه: امیرهوشنگ مهریار، چاپ اول، 1373، ص 9 ـ 17.
[3] . دادستان، پریرخ، روان شناسی مرضی تحولی از کودکی تا بزرگسالی، انتشارات سمت، 1376، ج 1، ص 147.
[4] . برای مطالعه بیشتر مراجعه شود به: لی بایر، غلبه بر وسواس، ترجمه: مسعود محمدی و همکاران، انتشارات رشد، چاپ اول، 1382، ص 51 ـ 57، فصل دوم.
[5] . مراجعه شود به: لی بایر، غلبه بر وسواس، ترجمه مسعود محمدی، انتشارات رشد، چاپ اول، 1382، ص 70 ـ 79.
[6] . دادستان، پریرخ، روان شناسی مرضی تحولی از کودکی تا بزرگسالی. انتشارات سمت، چاپ دوم، 1376، ج1، ص176.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید