مجری: علی صبوحی طسوجی
هر یک از سوره های قرآن کریم، به عنوان مصداق تام و رسمی سخن حکیمانه، دارای دو ویژگی اساسی است: نخست، انسجام سخن؛ دوم، هدایتی بودن سخن؛ در کتاب آموزش تدبر در سوره های قرآن کریم «3»، در ارائه تدبر هر سوره بخشی مستقل برای تبیین هر یک از این دو ویژگی اساسی در نظر گرفته شده است، گفتنی است سوره های مورد بحث در این کتاب، غالباً چند فصلی هستند:
انسجام سخن در سوره های قرآن کریم
اقتضای حکمت متکلم آن است که منسجم سخن بگوید و اجزاء کلام او از هم گسسته و در هم ریخته نباشد. عقل سلیم چنین حکم می کند که سخن منسجم از سخن پراکنده، با اجزای بی ربط و درهم بهتر است؛ پس اگر چنین است، باید اقرار کنیم که اولین و والاترین سخن منسجم، کلام خدای سبحان در قرآن کریم است. خلافِ اقرار به حکمت اعلای خدای متعالی است، که انسجام را برای سخن خویش، کمال بدانیم و در عین حال، کلام حضرتش را از انسجام بی بهره تلقی کنیم، به ویژه آنکه ذات پاکش در قرآن نورانیش، هر گونه اختلاف و ناهماهنگی را از ساحت کلام خویش دور دانست و آن را لایق نطق پرحجاب بشر معرفی کرد، پس چرا بشری که به اقتضای جهل و جهالت، از ناهماهنگی و پراکندگی در سخن گفتن مبرا نیست، سخن خدای منزه از هر نقص و عیب را، منزه از در هم ریختگی و ناهماهنگی نمی داند؟ علت این پندار، تدبر نکردن در قرآن است، چه اینکه خدا فرمود: « أَفَلاَ یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَلَوْ کَانَ مِنْ عِندِ غَیْرِ اللّهِ لَوَجَدُواْ فِیهِ اخْتِلاَفًا کَثِیرًا » (1)
انسجام در هر یک از سوره های قرآن کریم با توجه به چهار محور زیر بررسی می شود:
1. پیوستگی: منظور از پیوستگی، ارتباط ادبی، اسلوبی و محتوایی آیات سوره است. با بررسی پیوستگی آیات، سطحی از انسجام سوره، کشف؛ و به تبع آن، گسست های ادبی، اسلوبی و محتوایی نیز آشکار می گردد؛ بدین ترتیب، سوره کلام بندی می شود.
2. هم بستگی، مراد از هم بستگی، ارتباط و اشتراک ظاهری کلام های سوره است. با مطالعه هم بستگی کلام ها، سطحی دیگر از انسجام سوره، کشف؛ و به دنبال آن، مرزهای فقدان هم بستگی نیز مشخص می شود؛ بدین ترتیب، سوره فصل بندی می شود.
3. تناسب: منظور از تناسب، نسبت ظواهر فصل های سوره با یکدیگر است. با مطالعه تناسب آخرین سطح از انسجام سوره نیز کشف می شود.
4. هماهنگی: هماهنگی، مفهومی در عرض مفاهیم سه گانه بالا نیست. توضیح: با بررسی پیوستگی، سیر پیوسته آیات مرتبط یک کلام به دست می آید، اما قله واحد آنها، یا به دیگر بیان غرض واحدشان کشف نمی شود. کشف غرض واحد یک کلام، منوط به بررسی هماهنگی آیات آن است؛ هم چنین با مطالعه هم بستگی، سیر کلام های هم بسته یک فصل مشخص می شود، اما غرض واحد فصل به دست نمی آید. کشف غرض واحد یک فصل، مستلزم بررسی هماهنگی کلام های آن است؛ بر همین منوال، با مطالعه تناسب، سیر متناسب فصل های یک سوره کشف می شود، اما غرض واحد سوره به دست نمی آید. نیل به غرض واحد سوره، نیازمند بررسی هماهنگی فصل های آن است؛ بنابراین منظور از هماهنگی، هم هدفی یا هم غرضی است که در سطح آیات یک کلام، متدبر را به غرض واحد کلام؛ در سطح کلام های یک فصل، متدبر را به غرض واحد فصل؛ و در سطح فصل های یک سوره، او را به غرض واحد سوره می رساند. اگر هر کلام، فصل یا سوره چند فصلی را به یک مثلث تشبیه کنیم، پیوستگی آیات، هم بستگی کلام ها یا تناسب فصل ها، به منزله قاعده این مثلث؛ و هماهنگی آیات، کلام ها یا فصلها، به منزله قله این مثلث است.
تذکر مهم:
کشف هماهنگی و نیل به غرض واحد سوره های چند فصلی از عهده تدبر خارج است، زیرا رسیدن به غرض واحد در چنین سوره هایی مستلزم استفاده از دلالت های التزامی غیر بین است و آن هم نیازمند تسلط بیشتر بر معارف و قواعد عقلی بوده و فعالیتی عمومی نیست. لزوم بهره گیری از دلالت های التزامی در این سطح ناشی از فاصله غرض واحد سوره های چند فصلی با ظاهر آیات سوره است. توضیح آنکه، غرض کلام به طور مستقیم، مبتنی بر ظواهر آیات است و با دلالتهای تطابقی به دست می آید؛ غرض فصل، تنها با یک واسطه ( یعنی غرض کلام ها ) مبتنی بر ظواهر الفاظ است و این واسطه با توجه به اشتراکات ظاهری کلام ها قابل جبران است، بنابراین غرض فصل با استفاده از دلالتهای تطابقی، یا التزامی بین قابل استفاده است؛ اما غرض سوره ی چند فصلی با دو واسطه ( یعنی غرض کلام ها و غرض فصل ها ) مبتنی بر ظواهر الفاظ است و به همین دلیل، رسیدن به آن، غالباً نیازمند استفاده از دلالت های التزامی غیر بین نیز هست و این از عهده عموم خارج است و تخصص خاص خود را می طلبد، از این رو به سطحی بالاتر، مانند تفسیر تدبری واگذار شده است و در آموزش تدبر « 3 » و « 4 »، تنها به بیان سیر هدایتی در سوره های چند فصلی بسنده می شود.
1- انسجام سخن در سوره مبارکه نور
در این مبحث، ابتدا با کلامها و سپس با فصلهای سوره مبارکه نور آشنا می شویم. إن شاء الله تعالی.
1-1- کلامهای سوره مبارکه نور
این سوره شریفه، دارای ده کلام است: کلام نخست، آیه 1؛ کلام دوم، آیات 2 تا 10؛ کلام سوم، آیات 11 تا 20؛ کلام چهارم، آیات 21 تا 26؛ کلام پنجم، آیات 27 تا 33؛ کلام ششم، آیه 34؛ کلام هفتم، آیات 35 تا 46؛ کلام هشتم، آیات 47 تا 57؛ کلام نهم، آیات 58 تا 61؛ و کلام دهم، آیات 62 تا 64.
1-1-1- کلام نخست. آیه 1
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ * سُورَهٌ أَنْزَلْنَاهَا وَفَرَضْنَاهَا وَأَنْزَلْنَا فِیهَا آیاتٍ بَینَاتٍ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ«1»
این آیه شریفه، به منزله طلیعه ای برای همه مباحث سوره است و به دیگر بیان، تنها سرآغاز آیات 2 تا 10 نیست. از این رو آیه 2، ابتدای سیاقی جدید به شمار می رود.
2-1-1- کلام دوم. آیات 2 تا 10
الزَّانِیهُ وَالزَّانِی فَاجْلِدُوا کُلَّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا مِائَهَ جَلْدَهٍ وَلَا تَأْخُذْکُمْ بِهِمَا رَأْفَهٌ فِی دِینِ اللَّهِ إِنْ کُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْیوْمِ الْآخِرِ وَلْیشْهَدْ عَذَابَهُمَا طَائِفَهٌ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ«2» الزَّانِی لَا ینْکِحُ إِلَّا زَانِیهً أَوْ مُشْرِکَهً وَالزَّانِیهُ لَا ینْکِحُهَا إِلَّا زَانٍ أَوْ مُشْرِکٌ وَحُرِّمَ ذَلِکَ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ«3» وَالَّذِینَ یرْمُونَ الْمُحْصَنَاتِ ثُمَّ لَمْ یأْتُوا بِأَرْبَعَهِ شُهَدَاءَ فَاجْلِدُوهُمْ ثَمَانِینَ جَلْدَهً وَلَا تَقْبَلُوا لَهُمْ شَهَادَهً أَبَدًا وَأُولَئِکَ هُمُ الْفَاسِقُونَ«4» إِلَّا الَّذِینَ تَابُوا مِنْ بَعْدِ ذَلِکَ وَأَصْلَحُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ«5» وَالَّذِینَ یرْمُونَ أَزْوَاجَهُمْ وَلَمْ یکُنْ لَهُمْ شُهَدَاءُ إِلَّا أَنْفُسُهُمْ فَشَهَادَهُ أَحَدِهِمْ أَرْبَعُ شَهَادَاتٍ بِاللَّهِ إِنَّهُ لَمِنَ الصَّادِقِینَ«6» وَالْخَامِسَهُ أَنَّ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَیهِ إِنْ کَانَ مِنَ الْکَاذِبِینَ«7» وَیدْرَأُ عَنْهَا الْعَذَابَ أَنْ تَشْهَدَ أَرْبَعَ شَهَادَاتٍ بِاللَّهِ إِنَّهُ لَمِنَ الْکَاذِبِینَ«8» وَالْخَامِسَهَ أَنَّ غَضَبَ اللَّهِ عَلَیهَا إِنْ کَانَ مِنَ الصَّادِقِینَ«9» وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیکُمْ وَرَحْمَتُهُ وَأَنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ حَکِیمٌ«10»
آیات این کلام، مبین احکام و حدود مربوط به زنا و تهمت زنا است و در پایان، احکام مذکور را ناشی از فضل و رحمت و توبه پذیری و حکمت خدا معرفی می کند.
3-1-1- کلام سوم. آیات 11 تا 20
إِنَّ الَّذِینَ جَاءُوا بِالْإِفْکِ عُصْبَهٌ مِنْکُمْ لَا تَحْسَبُوهُ شَرًّا لَکُمْ بَلْ هُوَ خَیرٌ لَکُمْ لِکُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ مَا اکْتَسَبَ مِنَ الْإِثْمِ وَالَّذِی تَوَلَّى کِبْرَهُ مِنْهُمْ لَهُ عَذَابٌ عَظِیمٌ«11» لَوْلَا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ ظَنَّ الْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بِأَنْفُسِهِمْ خَیرًا وَقَالُوا هَذَا إِفْکٌ مُبِینٌ«12» لَوْلَا جَاءُوا عَلَیهِ بِأَرْبَعَهِ شُهَدَاءَ فَإِذْ لَمْ یأْتُوا بِالشُّهَدَاءِ فَأُولَئِکَ عِنْدَ اللَّهِ هُمُ الْکَاذِبُونَ«13» وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیکُمْ وَرَحْمَتُهُ فِی الدُّنْیا وَالْآخِرَهِ لَمَسَّکُمْ فِی مَا أَفَضْتُمْ فِیهِ عَذَابٌ عَظِیمٌ«14» إِذْ تَلَقَّوْنَهُ بِأَلْسِنَتِکُمْ وَتَقُولُونَ بِأَفْوَاهِکُمْ مَا لَیسَ لَکُمْ بِهِ عِلْمٌ وَتَحْسَبُونَهُ هَینًا وَهُوَ عِنْدَ اللَّهِ عَظِیمٌ«15» وَلَوْلَا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ قُلْتُمْ مَا یکُونُ لَنَا أَنْ نَتَکَلَّمَ بِهَذَا سُبْحَانَکَ هَذَا بُهْتَانٌ عَظِیمٌ«16» یعِظُکُمُ اللَّهُ أَنْ تَعُودُوا لِمِثْلِهِ أَبَدًا إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ«17» وَیبَینُ اللَّهُ لَکُمُ الْآیاتِ وَاللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ«18» إِنَّ الَّذِینَ یحِبُّونَ أَنْ تَشِیعَ الْفَاحِشَهُ فِی الَّذِینَ آمَنُوا لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ فِی الدُّنْیا وَالْآخِرَهِ وَاللَّهُ یعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ«19» وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیکُمْ وَرَحْمَتُهُ وَأَنَّ اللَّهَ رَءُوفٌ رَحِیمٌ«20»
آیات این کلام، تهدیدات و نصایح خدای متعالی برای جلوگیری از تکرار ماجرای «إفک» است. اسلوب بیانی آیه پایانی این کلام، مشابه آیه انتهایی کلام پیشین است. اسلوب آیه 14 در این کلام و بخشی از آیه 21 در کلام بعدی نیز با این دو آیه مشابهت دارد، با این تفاوت که در آیات پایانی کلام دوم و سوم، برای «لولا» جوابی ذکر نشده، اما جواب «لولا» در آیات 14 و 21 مذکور است.
4-1-1- کلام چهارم. آیات 21 تا 26
* یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّیطَانِ وَمَنْ یتَّبِعْ خُطُوَاتِ الشَّیطَانِ فَإِنَّهُ یأْمُرُ بِالْفَحْشَاءِ وَالْمُنْکَرِ وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیکُمْ وَرَحْمَتُهُ مَا زَکَى مِنْکُمْ مِنْ أَحَدٍ أَبَدًا وَلَکِنَّ اللَّهَ یزَکِّی مَنْ یشَاءُ وَاللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ«21» وَلَا یأْتَلِ أُولُو الْفَضْلِ مِنْکُمْ وَالسَّعَهِ أَنْ یؤْتُوا أُولِی الْقُرْبَى وَالْمَسَاکِینَ وَالْمُهَاجِرِینَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَلْیعْفُوا وَلْیصْفَحُوا أَلَا تُحِبُّونَ أَنْ یغْفِرَ اللَّهُ لَکُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ«22» إِنَّ الَّذِینَ یرْمُونَ الْمُحْصَنَاتِ الْغَافِلَاتِ الْمُؤْمِنَاتِ لُعِنُوا فِی الدُّنْیا وَالْآخِرَهِ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِیمٌ«23» یوْمَ تَشْهَدُ عَلَیهِمْ أَلْسِنَتُهُمْ وَأَیدِیهِمْ وَأَرْجُلُهُمْ بِمَا کَانُوا یعْمَلُونَ«24» یوْمَئِذٍ یوَفِّیهِمُ اللَّهُ دِینَهُمُ الْحَقَّ وَیعْلَمُونَ أَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ الْمُبِینُ«25» الْخَبِیثَاتُ لِلْخَبِیثِینَ وَالْخَبِیثُونَ لِلْخَبِیثَاتِ وَالطَّیبَاتُ لِلطَّیبِینَ وَالطَّیبُونَ لِلطَّیبَاتِ أُولَئِکَ مُبَرَّءُونَ مِمَّا یقُولُونَ لَهُمْ مَغْفِرَهٌ وَرِزْقٌ کَرِیمٌ«26»
ماجرای «إفک» و نصایح مربوط به آن در آیه 20 پایان یافته و این آیات، با خطاب «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا» آغاز شده و مؤمنان را نسبت به برچیدن زمینه های بی عفتی، نصیحت می کند. توضیح: ابتدا خاطر نشان می سازد که برای دوری از فساد اخلاقی، باید از تبعیت خطوات شیطانی دوری کرد … (آیه 21) سپس ثروتمندان را به دست گیری از فقراء و عفو و صفح نسبت به لغزشهای اخلاقی ناشی از فقر دعوت می کند. زیرا فقر زمینه انحرافات اخلاقی را در جامعه بارور می کند … (آیه 22) آنگاه با لعن و تهدید رمی کنندگان در همین سیاق، می فهماند که برخی با انتخاب راه رمی و بی آبرو کردن افراد به افزایش کجروی اخلاقی در جامعه دامن می زنند. آری راه پیشنهادی خدای متعالی برای مقابله با فساد ناشی از فقر، عفو و صفح و دست گیری از فقرا است، نه رمی و تهمت … (آیات 23 تا 25) در پایان لازمه منفی احتمالی این نصایح را مرتفع می سازد. بدین بیان که پیشنهاد عفو و صفح و دست گیری و دوری از رمی و …، به معنی وصلت افراد و خانواده های طیب با افراد و خانواده های خبیث نیست … (آیه 26)
$ 5-1- کلام پنجم/ آیات 27 تا 33
یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَدْخُلُوا بُیوتًا غَیرَ بُیوتِکُمْ حَتَّى تَسْتَأْنِسُوا وَتُسَلِّمُوا عَلَى أَهْلِهَا ذَلِکُمْ خَیرٌ لَکُمْ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ«27» فَإِنْ لَمْ تَجِدُوا فِیهَا أَحَدًا فَلَا تَدْخُلُوهَا حَتَّى یؤْذَنَ لَکُمْ وَإِنْ قِیلَ لَکُمُ ارْجِعُوا فَارْجِعُوا هُوَ أَزْکَى لَکُمْ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ عَلِیمٌ«28» لَیسَ عَلَیکُمْ جُنَاحٌ أَنْ تَدْخُلُوا بُیوتًا غَیرَ مَسْکُونَهٍ فِیهَا مَتَاعٌ لَکُمْ وَاللَّهُ یعْلَمُ مَا تُبْدُونَ وَمَا تَکْتُمُونَ«29» قُلْ لِلْمُؤْمِنِینَ یغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَیحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذَلِکَ أَزْکَى لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِمَا یصْنَعُونَ«30» وَقُلْ لِلْمُؤْمِنَاتِ یغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَیحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلَا یبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَلْیضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُیوبِهِنَّ وَلَا یبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبَائِهِنَّ أَوْ آبَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنَائِهِنَّ أَوْ أَبْنَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِی إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِی أَخَوَاتِهِنَّ أَوْ نِسَائِهِنَّ أَوْ مَا مَلَکَتْ أَیمَانُهُنَّ أَوِ التَّابِعِینَ غَیرِ أُولِی الْإِرْبَهِ مِنَ الرِّجَالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِینَ لَمْ یظْهَرُوا عَلَى عَوْرَاتِ النِّسَاءِ وَلَا یضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیعْلَمَ مَا یخْفِینَ مِنْ زِینَتِهِنَّ وَتُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِیعًا أَیهَ الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ«31» وَأَنْکِحُوا الْأَیامَى مِنْکُمْ وَالصَّالِحِینَ مِنْ عِبَادِکُمْ وَإِمَائِکُمْ إِنْ یکُونُوا فُقَرَاءَ یغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ«32» وَلْیسْتَعْفِفِ الَّذِینَ لَا یجِدُونَ نِکَاحًا حَتَّى یغْنِیهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَالَّذِینَ یبْتَغُونَ الْکِتَابَ مِمَّا مَلَکَتْ أَیمَانُکُمْ فَکَاتِبُوهُمْ إِنْ عَلِمْتُمْ فِیهِمْ خَیرًا وَآتُوهُمْ مِنْ مَالِ اللَّهِ الَّذِی آتَاکُمْ وَلَا تُکْرِهُوا فَتَیاتِکُمْ عَلَى الْبِغَاءِ إِنْ أَرَدْنَ تَحَصُّنًا لِتَبْتَغُوا عَرَضَ الْحَیاهِ الدُّنْیا وَمَنْ یکْرِهْهُنَّ فَإِنَّ اللَّهَ مِنْ بَعْدِ إِکْرَاهِهِنَّ غَفُورٌ رَحِیمٌ«33»
کلام پیشین، مؤمنان را به انتخاب راه درست برای برخورد با مفاسد اخلاقی ناشی از فقر دعوت می کرد. آیات این کلام نیز همانند کلام قبل، با اسلوب «یا أیها الّذین آمنوا» آغاز شده و ایشان را به آداب و اخلاق منتهی به حفظ عفت در جامعه اسلامی راهنمایی می فرماید.
6-1-1- کلام ششم. آیه 34
وَلَقَدْ أَنْزَلْنَا إِلَیکُمْ آیاتٍ مُبَینَاتٍ وَمَثَلًا مِنَ الَّذِینَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِکُمْ وَمَوْعِظَهً لِلْمُتَّقِینَ«34»
در آیه 1، گرای دو رویکرد در این سوره داده شد: نخست، احکام واجب (سُورَهٌ أَنْزَلْنَاهَا وَ فَرَضْنَاهَا) و دوم، آیات روشنی که در میان این احکام واجب قرار دارد (وَ أَنْزَلْنَا فِیهَا آیَاتٍ بَیِّنَاتٍ)؛ آیات پیشین، بخشی از احکام واجب سوره را بیان فرمود و آیه 34 سرآغاز انزال آیات بینات است. مقایسه ای بین ظاهر آیه 1 و 34 برای تأیید ادعای مذکور، کافی است. لازم به ذکر است که آیه 34، انزال مثل را به انزال آیات مبینات، ضمیمه کرده است. به همین دلیل این آیه شریفه، کلامی مستقل و طلیعه ای برای دو مبحث ( مطابق با دو کلام ) بعدی است.
$ 7-1-1- کلام هفتم. آیات 35 تا 46
* اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ کَمِشْکَاهٍ فِیهَا مِصْبَاحٌ الْمِصْبَاحُ فِی زُجَاجَهٍ الزُّجَاجَهُ کَأَنَّهَا کَوْکَبٌ دُرِّی یوقَدُ مِنْ شَجَرَهٍ مُبَارَکَهٍ زَیتُونَهٍ لَا شَرْقِیهٍ وَلَا غَرْبِیهٍ یکَادُ زَیتُهَا یضِیءُ وَلَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نَارٌ نُورٌ عَلَى نُورٍ یهْدِی اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ یشَاءُ وَیضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ وَاللَّهُ بِکُلِّ شَیءٍ عَلِیمٌ«35» فِی بُیوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَیذْکَرَ فِیهَا اسْمُهُ یسَبِّحُ لَهُ فِیهَا بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ«36» رِجَالٌ لَا تُلْهِیهِمْ تِجَارَهٌ وَلَا بَیعٌ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ وَإِقَامِ الصَّلَاهِ وَإِیتَاءِ الزَّکَاهِ یخَافُونَ یوْمًا تَتَقَلَّبُ فِیهِ الْقُلُوبُ وَالْأَبْصَارُ«37» لِیجْزِیهُمُ اللَّهُ أَحْسَنَ مَا عَمِلُوا وَیزِیدَهُمْ مِنْ فَضْلِهِ وَاللَّهُ یرْزُقُ مَنْ یشَاءُ بِغَیرِ حِسَابٍ«38» وَالَّذِینَ کَفَرُوا أَعْمَالُهُمْ کَسَرَابٍ بِقِیعَهٍ یحْسَبُهُ الظَّمْآنُ مَاءً حَتَّى إِذَا جَاءَهُ لَمْ یجِدْهُ شَیئًا وَوَجَدَ اللَّهَ عِنْدَهُ فَوَفَّاهُ حِسَابَهُ وَاللَّهُ سَرِیعُ الْحِسَابِ«39» أَوْ کَظُلُمَاتٍ فِی بَحْرٍ لُجِّی یغْشَاهُ مَوْجٌ مِنْ فَوْقِهِ مَوْجٌ مِنْ فَوْقِهِ سَحَابٌ ظُلُمَاتٌ بَعْضُهَا فَوْقَ بَعْضٍ إِذَا أَخْرَجَ یدَهُ لَمْ یکَدْ یرَاهَا وَمَنْ لَمْ یجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُورًا فَمَا لَهُ مِنْ نُورٍ«40» أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ یسَبِّحُ لَهُ مَنْ فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالطَّیرُ صَافَّاتٍ کُلٌّ قَدْ عَلِمَ صَلَاتَهُ وَتَسْبِیحَهُ وَاللَّهُ عَلِیمٌ بِمَا یفْعَلُونَ«41» وَلِلَّهِ مُلْکُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَإِلَى اللَّهِ الْمَصِیرُ«42» أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ یزْجِی سَحَابًا ثُمَّ یؤَلِّفُ بَینَهُ ثُمَّ یجْعَلُهُ رُکَامًا فَتَرَى الْوَدْقَ یخْرُجُ مِنْ خِلَالِهِ وَینَزِّلُ مِنَ السَّمَاءِ مِنْ جِبَالٍ فِیهَا مِنْ بَرَدٍ فَیصِیبُ بِهِ مَنْ یشَاءُ وَیصْرِفُهُ عَنْ مَنْ یشَاءُ یکَادُ سَنَا بَرْقِهِ یذْهَبُ بِالْأَبْصَارِ«43» یقَلِّبُ اللَّهُ اللَّیلَ وَالنَّهَارَ إِنَّ فِی ذَلِکَ لَعِبْرَهً لِأُولِی الْأَبْصَارِ«44» وَاللَّهُ خَلَقَ کُلَّ دَابَّهٍ مِنْ مَاءٍ فَمِنْهُمْ مَنْ یمْشِی عَلَى بَطْنِهِ وَمِنْهُمْ مَنْ یمْشِی عَلَى رِجْلَینِ وَمِنْهُمْ مَنْ یمْشِی عَلَى أَرْبَعٍ یخْلُقُ اللَّهُ مَا یشَاءُ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیءٍ قَدِیرٌ«45» لَقَدْ أَنْزَلْنَا آیاتٍ مُبَینَاتٍ وَاللَّهُ یهْدِی مَنْ یشَاءُ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِیمٍ«46»
این آیات نورانی از نور خدا سخن گفته (آیه 35) و انسانها را نسبت به نور الهی، به دو گروه تقسیم فرموده است: گروهی که با مشیت الهی به نور خدایی هدایت شده اند و شب و روز، خدا را تسبیح می کنند و فعالیتهای اقتصادی ایشان را از یاد خدا و اقامه نماز و ایتاء زکات غافل نمی کند (آیات 36 تا 38) و گروهی که خدا به خاطر اعمالشان، برای آنها نور قرار نداده است و در ظلمات غوطه ورند (آیات 39 تا 40) آنگاه از مالکیت و مشیت مطلق الهی سخن به میان می آورد تا اصل اصیل «وَ اللَّهُ یَهْدِی مَنْ یَشَاءُ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِیمٍ» را بیان کند (آیات 41 تا 46)
$ 8-1-1- کلام هشتم. آیات 47 تا 57
وَیقُولُونَ آمَنَّا بِاللَّهِ وَبِالرَّسُولِ وَأَطَعْنَا ثُمَّ یتَوَلَّى فَرِیقٌ مِنْهُمْ مِنْ بَعْدِ ذَلِکَ وَمَا أُولَئِکَ بِالْمُؤْمِنِینَ«47» وَإِذَا دُعُوا إِلَى اللَّهِ وَرَسُولِهِ لِیحْکُمَ بَینَهُمْ إِذَا فَرِیقٌ مِنْهُمْ مُعْرِضُونَ«48» وَإِنْ یکُنْ لَهُمُ الْحَقُّ یأْتُوا إِلَیهِ مُذْعِنِینَ«49» أَفِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ أَمِ ارْتَابُوا أَمْ یخَافُونَ أَنْ یحِیفَ اللَّهُ عَلَیهِمْ وَرَسُولُهُ بَلْ أُولَئِکَ هُمُ الظَّالِمُونَ«50» إِنَّمَا کَانَ قَوْلَ الْمُؤْمِنِینَ إِذَا دُعُوا إِلَى اللَّهِ وَرَسُولِهِ لِیحْکُمَ بَینَهُمْ أَنْ یقُولُوا سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا وَأُولَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ«51» وَمَنْ یطِعِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَیخْشَ اللَّهَ وَیتَّقْهِ فَأُولَئِکَ هُمُ الْفَائِزُونَ«52» وَأَقْسَمُوا بِاللَّهِ جَهْدَ أَیمَانِهِمْ لَئِنْ أَمَرْتَهُمْ لَیخْرُجُنَّ قُلْ لَا تُقْسِمُوا طَاعَهٌ مَعْرُوفَهٌ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ«53» قُلْ أَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّمَا عَلَیهِ مَا حُمِّلَ وَعَلَیکُمْ مَا حُمِّلْتُمْ وَإِنْ تُطِیعُوهُ تَهْتَدُوا وَمَا عَلَى الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِینُ«54» وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَیسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَلَیمَکِّنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ الَّذِی ارْتَضَى لَهُمْ وَلَیبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا یعْبُدُونَنِی لَا یشْرِکُونَ بِی شَیئًا وَمَنْ کَفَرَ بَعْدَ ذَلِکَ فَأُولَئِکَ هُمُ الْفَاسِقُونَ«55» وَأَقِیمُوا الصَّلَاهَ وَآتُوا الزَّکَاهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ«56» لَا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا مُعْجِزِینَ فِی الْأَرْضِ وَمَأْوَاهُمُ النَّارُ وَلَبِئْسَ الْمَصِیرُ«57»
در آیه 34 خوانده بودیم که خدای متعالی، مثلی از پیشینیان را با انزال آیات مبینات همراه فرموده است. آیه پایانی کلام پیشین، حاکی از پایان یافتن انزال آیات مبینات و آیه 35 آغاز انزال مثل پیشینیان است. وجود مثل پیشینیان در این آیات با توجه به آیه 55 تأیید می شود. به هر تقدیر آیه 47 آغاز سخنانی درباره مدعیان ناراستین ایمان و اطاعت است و ایشان را به اطاعت حقیقی دعوت می کند و این روند به طور روشن تا آیه 57 ادامه دارد.
$ 9-1-1- کلام نهم. آیات 58 تا 61
یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا لِیسْتَأْذِنْکُمُ الَّذِینَ مَلَکَتْ أَیمَانُکُمْ وَالَّذِینَ لَمْ یبْلُغُوا الْحُلُمَ مِنْکُمْ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ مِنْ قَبْلِ صَلَاهِ الْفَجْرِ وَحِینَ تَضَعُونَ ثِیابَکُمْ مِنَ الظَّهِیرَهِ وَمِنْ بَعْدِ صَلَاهِ الْعِشَاءِ ثَلَاثُ عَوْرَاتٍ لَکُمْ لَیسَ عَلَیکُمْ وَلَا عَلَیهِمْ جُنَاحٌ بَعْدَهُنَّ طَوَّافُونَ عَلَیکُمْ بَعْضُکُمْ عَلَى بَعْضٍ کَذَلِکَ یبَینُ اللَّهُ لَکُمُ الْآیاتِ وَاللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ«58» وَإِذَا بَلَغَ الْأَطْفَالُ مِنْکُمُ الْحُلُمَ فَلْیسْتَأْذِنُوا کَمَا اسْتَأْذَنَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ کَذَلِکَ یبَینُ اللَّهُ لَکُمْ آیاتِهِ وَاللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ«59» وَالْقَوَاعِدُ مِنَ النِّسَاءِ اللَّاتِی لَا یرْجُونَ نِکَاحًا فَلَیسَ عَلَیهِنَّ جُنَاحٌ أَنْ یضَعْنَ ثِیابَهُنَّ غَیرَ مُتَبَرِّجَاتٍ بِزِینَهٍ وَأَنْ یسْتَعْفِفْنَ خَیرٌ لَهُنَّ وَاللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ«60» لَیسَ عَلَى الْأَعْمَى حَرَجٌ وَلَا عَلَى الْأَعْرَجِ حَرَجٌ وَلَا عَلَى الْمَرِیضِ حَرَجٌ وَلَا عَلَى أَنْفُسِکُمْ أَنْ تَأْکُلُوا مِنْ بُیوتِکُمْ أَوْ بُیوتِ آبَائِکُمْ أَوْ بُیوتِ أُمَّهَاتِکُمْ أَوْ بُیوتِ إِخْوَانِکُمْ أَوْ بُیوتِ أَخَوَاتِکُمْ أَوْ بُیوتِ أَعْمَامِکُمْ أَوْ بُیوتِ عَمَّاتِکُمْ أَوْ بُیوتِ أَخْوَالِکُمْ أَوْ بُیوتِ خَالَاتِکُمْ أَوْ مَا مَلَکْتُمْ مَفَاتِحَهُ أَوْ صَدِیقِکُمْ لَیسَ عَلَیکُمْ جُنَاحٌ أَنْ تَأْکُلُوا جَمِیعًا أَوْ أَشْتَاتًا فَإِذَا دَخَلْتُمْ بُیوتًا فَسَلِّمُوا عَلَى أَنْفُسِکُمْ تَحِیهً مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مُبَارَکَهً طَیبَهً کَذَلِکَ یبَینُ اللَّهُ لَکُمُ الْآیاتِ لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ«61»
آیات این کلام با اسلوب «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا» آغاز شده و فاز نصایح اخلاقی پیش از آیه 34 را ادامه داده و این محتوا را با نفی حرج و محدودیت های احتمالی در رعایت نصایح پیشین به اتمام رسانده است.
$ 10-1-1- کلام دهم. آیات 62 تا 64
إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَإِذَا کَانُوا مَعَهُ عَلَى أَمْرٍ جَامِعٍ لَمْ یذْهَبُوا حَتَّى یسْتَأْذِنُوهُ إِنَّ الَّذِینَ یسْتَأْذِنُونَکَ أُولَئِکَ الَّذِینَ یؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ فَإِذَا اسْتَأْذَنُوکَ لِبَعْضِ شَأْنِهِمْ فَأْذَنْ لِمَنْ شِئْتَ مِنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمُ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ«62» لَا تَجْعَلُوا دُعَاءَ الرَّسُولِ بَینَکُمْ کَدُعَاءِ بَعْضِکُمْ بَعْضًا قَدْ یعْلَمُ اللَّهُ الَّذِینَ یتَسَلَّلُونَ مِنْکُمْ لِوَاذًا فَلْیحْذَرِ الَّذِینَ یخَالِفُونَ عَنْ أَمْرِهِ أَنْ تُصِیبَهُمْ فِتْنَهٌ أَوْ یصِیبَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ«63» أَلَا إِنَّ لِلَّهِ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ قَدْ یعْلَمُ مَا أَنْتُمْ عَلَیهِ وَیوْمَ یرْجَعُونَ إِلَیهِ فَینَبِّئُهُمْ بِمَا عَمِلُوا وَاللَّهُ بِکُلِّ شَیءٍ عَلِیمٌ«64»
این آیات شریفه از چارچوب نصایح اخلاقی مربوط به عفت خارج و درباره لزوم توجه کافی و درخور به همراهی مؤمنان با رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در اجابت دعوتهای اجتماعی ایشان است.
$ 2-1- فصلهای سوره مبارکه نور
اینک زمان بررسی هم بستگی کلامها و تشخیص فصلهای این سوره نورانی رسیده است:
کلام نخست، طلیعه ای برای کلّ سوره است، زیرا ما به ازای «سُورَهٌ أَنْزَلْنَاهَا وَ فَرَضْنَاهَا» تا پایان سوره ادامه یافته و ما به ازای «أَنْزَلْنَا فِیهَا آیَاتٍ بَیِّنَاتٍ» در وسط سوره قرار گرفته است.
کلامهای دوم تا پنجم، فصل نخست این سوره را تشکیل می دهد. هم بستگی این کلامها، با توجه به اشتراک آنها در حیثیت مقابله با مفاسد اخلاقی آشکار است.
کلامهای ششم تا هشتم، فصل دوم این سوره به شمار می روند. هم بستگی این کلامها، بدین ترتیب است: کلام ششم در جایگاه طلیعه، از وجود دو مبحث در این فصل خبر داده است: نخست، «آیَاتٍ مُبَیِّنَاتٍ» و دوم، «وَ مَثَلاً مِنَ الَّذِینَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِکُمْ» کلام هفتم، ما به ازای مبحث «آیَاتٍ مُبَیِّنَاتٍ» است و این امر از آیه انتهایی آن، به خوبی مشخص می شود و کلام هشتم، ما به ازای مبحث «مَثَلاً مِنَ الَّذِینَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِکُمْ» است و این امر از آیه 55، استفاده می شود. از سوی دیگر، مؤمنان و منافقان در کلام هشتم، با هدایت یافتگان به نور و در ظلمت ماندگان در کلام هفتم قابل تطبیق است.
کلام نهم با تکمیل نصایح اخلاقی و رفع محدودیت های احتمالی فرهنگ عفت و حیا، مکمل فصل نخست است و کلام دهم با بیان لزوم اجابت دعوت رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) و رعایت اذن ایشان در ترک همکاری با فراخوانهای اجتماعی، مکمل فصل دوم و مباحث مربوط به مؤمنان و منافقان در آن فصل است. بدین ترتیب این دو کلام را می توان خاتمه سوره به شمار آورد.
$ 2- هدایتی بودن سخن در سوره مبارکه نور
فضای سوره مبارکه نور، فضای بحرانی آسیبها و انحرافات اخلاقی است. مشکلی که بنیانهای خانوادگی و روابط اجتماعی را سست کرده و پیکره واحد جامعه ی اسلامی را با خطر انحطاط مواجه کرده است. بحرانی که منافقان، در اشاعه آن تلاش می کنند و در مسیر اصلاح آن توسط پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه وآله و سلم) و مؤمنان، از همکاری پرهیز کرده و کارشکنی می کنند. نقش هدایتی سوره در این فضای بحرانی آن است که راه درمان کج رویهای اخلاقی و روابط ناسالم اجتماعی را ارائه داده و نصایحی در جهت تثبیت فرهنگ متعالی اخلاق اجتماعی بر پایه عفت و پاکدامنی مطرح می فرماید و تلاشهای منافقان برای اشاعه فحشاء و کارشکنی در مسیر اصلاح این فضای بحرانی را افشاء و خنثی می کند و بدین ترتیب جامعه ایمانی را از این بحران عبور داده و در مسیر تعالی تثبیت می کند. این سوره می فهماند که سلامت اخلاقی خانواده و جامعه، در مسیر اعتلای کلمه حق در زمین، نقشی زیربنایی دارد؛ در ادامه، فضا و سیر هدایتی سوره، به تفصیل و همراه با مستندات ظاهری تبیین می گردد. إن شاء الله تعالی.
$ 1-2- طلیعه. آیه 1
نخستین آیه و طلیعه این سوره نورانی، دو رویکرد أ. بیان احکام و واجبات ( اخلاق اجتماعی بر پایه عفت و پاکدامنی ) و ب. روشنگری ( نسبت به لزوم رعایت این احکام و واجبات ) را به عنوان سر فصل نسخه درمان فضای بحرانی انحرافات اخلاقی، مطرح می فرماید سُورَهٌ أَنْزَلْنَاهَا وَفَرَضْنَاهَا وَأَنْزَلْنَا فِیهَا آیاتٍ بَینَاتٍ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ«1» جهت هدایتی طلیعه سوره، به این بیان قابل طرح است:
$ «بیان احکام و واجبات اخلاق اجتماعی بر پایه عفت؛ و روشنگری نسبت به لزوم رعایت این احکام؛ سرفصل درمان فضای بحرانی انحرافات اخلاقی»
$ 2-2- فصل نخست، آیات 2 تا 33
ماهیت بحرانی فضای فصل: شیوع روابط ناسالم اخلاقی، مانند زنا و به تبع آن فضای آلوده به تهمتهای ناروا و حتی نفوذ معضل بی اعتمادی به درون خانواده ها، مسئله اساسی این فصل است. تلاشهای تشکیلاتی منافقان برای رواج دادن فساد و فحشاء از طریق بی آبرو کردن افراد و دامن زدن جاهلانه مردم به این تلاشهای مفسدانه، آتش خانمان سوز این فضا را شعله ورتر کرده است. وجود فقر ( و تبعات مربوط به آن، مانند بیکاری و بی همسری )، زمینه رشد سریع انحرافات اخلاقی را بارورتر کرده و بی توجهی ثروتمندان نسبت به فقرزدائی از سطح جامعه اسلامی، به ضمیمه انتخاب راه رمی و تهمت به جای عفو و صفح و کمک نسبت به منحرفان اخلاقی، مزید بر علّت شده است. فقدان فرهنگ صحیح آسیب زدایی از روابط اجتماعی هم یکی دیگر از ابعاد بحران مذکور است که مقتضی ارائه احکام و قوانینی در این خصوص است.
اقدام هدایتی فصل: احکام بازدارنده زنا و تهمت؛ تهدید نسبت به تحرکات تشکیلاتی اشاعه فحشا در جامعه و روشنگری و نصیحت مردم برای دامن نزدن به این حرکات؛ راهنمایی ثروتمندان برای فقرزدایی و دعوت ایشان به انتخاب راه عفو و صفح و کمک به جای رمی منحرفان اخلاقی؛ و در نهایت ارائه احکام و قوانین آسیب زدا از روابط اجتماعی؛ اقدامات هدایتی این فصل برای مقابله با بحران شیوع روابط ناسالم اخلاقی و تبعات آن و ایجاد فرهنگ سالم و متعالی روابط اجتماعی بر پایه عفت و پاکدامنی است. اینک تفصیل همین مجمل. إن شاء الله تعالی:
$ 1-2-2- کلام نخست. آیات 2 تا 10
روابط ناسالم اخلاقی ( زنا )، به عنوان معضلی در جامعه اسلامی رخ نموده و تساهل و تسامح در برخورد با زناکاران، این درد را شدّت بخشیده است. خدای سبحان حدّ بازدارنده ای در این خصوص مطرح فرموده و مؤمنان را به جدیّت در اجرای این حد و لزوم اجرای علنی آن به منظور افزایش تأثیر باز دارندگی، دعوت فرموده است الزَّانِیهُ وَالزَّانِی فَاجْلِدُوا کُلَّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا مِائَهَ جَلْدَهٍ وَلَا تَأْخُذْکُمْ بِهِمَا رَأْفَهٌ فِی دِینِ اللَّهِ إِنْ کُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْیوْمِ الْآخِرِ وَلْیشْهَدْ عَذَابَهُمَا طَائِفَهٌ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ«2» آنگاه برای درمان هر چه بهتر این غده چرکین، مؤمنان را از ازدواج با زناکاران ( مشهور ) باز داشته و ازدواج آنان با یکدیگر یا مشرکان را بلا مانع دانسته است الزَّانِی لَا ینْکِحُ إِلَّا زَانِیهً أَوْ مُشْرِکَهً وَالزَّانِیهُ لَا ینْکِحُهَا إِلَّا زَانٍ أَوْ مُشْرِکٌ وَحُرِّمَ ذَلِکَ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ«3» بدین ترتیب، توجه مؤمنان برای پرهیز از وقوع در دام عمل زشت زنا افزایش یافته و راه سرایت این بی فرهنگی، به افراد و خانواده های سالم مسدود می شود. بی بند و باری اخلاقی، مقتضی مقابله با این معضل است و این امر، نیازمند فرهنگی الهی است. مقابله با پدیده زنا، نباید به آزادی در متهم کردن و مجازات نمودن افراد و در نتیجه شیوع فرهنگ بی قیدی در جامعه منتهی شود. آری، آسانی احکام و قوانین متهم کردن دیگران به زنا، سبب کاهش قبح این عمل شنیع در جامعه اسلامی شده و نتیجه این مقابله، معکوس خواهد بود. از این رو، خدای متعالی بر لزوم آوردن چهار شاهد برای متهم کردن به زنا و اجرای حد آن تأکید فرموده و برای اتهام وارد کردن بدون چهار شاهد، مجازات جسمی و معنوی تعیین فرموده است وَالَّذِینَ یرْمُونَ الْمُحْصَنَاتِ ثُمَّ لَمْ یأْتُوا بِأَرْبَعَهِ شُهَدَاءَ فَاجْلِدُوهُمْ ثَمَانِینَ جَلْدَهً وَلَا تَقْبَلُوا لَهُمْ شَهَادَهً أَبَدًا وَأُولَئِکَ هُمُ الْفَاسِقُونَ«4» و در ادامه، از باز بودن راه توبه و اصلاح را برای واردکنندگان تهمت بدون چهار شاهد، خبر داده است إِلَّا الَّذِینَ تَابُوا مِنْ بَعْدِ ذَلِکَ وَأَصْلَحُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ«5» در برخی از موارد، معضل زنا یا متهم کردن به زنا به درون خانواده ها نفوذ کرده و مردان بدون وجود چهار شاهد، زنان خود را به زنا متهم می کنند. خدای متعالی برای چنین مواردی، روش لعان را مطرح فرموده که در صورت پذیرش اتهام از جانب زن، به اجرای حد بر وی منتهی می گردد و در صورت رد اتهام از جانب او به جدایی زن و مرد از یکدیگر ختم می شود وَالَّذِینَ یرْمُونَ أَزْوَاجَهُمْ وَلَمْ یکُنْ لَهُمْ شُهَدَاءُ إِلَّا أَنْفُسُهُمْ فَشَهَادَهُ أَحَدِهِمْ أَرْبَعُ شَهَادَاتٍ بِاللَّهِ إِنَّهُ لَمِنَ الصَّادِقِینَ«6» وَالْخَامِسَهُ أَنَّ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَیهِ إِنْ کَانَ مِنَ الْکَاذِبِینَ«7» وَیدْرَأُ عَنْهَا الْعَذَابَ أَنْ تَشْهَدَ أَرْبَعَ شَهَادَاتٍ بِاللَّهِ إِنَّهُ لَمِنَ الْکَاذِبِینَ«8» وَالْخَامِسَهَ أَنَّ غَضَبَ اللَّهِ عَلَیهَا إِنْ کَانَ مِنَ الصَّادِقِینَ«9» بدین ترتیب این کلام احکام بازدارنده ای نسبت به زنا و رمی به زنا مطرح فرموده و درصدد بیان روش درمان فضای انحرافات اخلاقی برآمده است. آنگاه این احکام را ناشی از فضل و رحمت و توبه پذیری و حکمت خدای متعالی دانسته است وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیکُمْ وَرَحْمَتُهُ وَأَنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ حَکِیمٌ«10» بنابراین جهت هدایتی این کلام عبارت است از:
$ «طرح احکام بازدارنده از زنا و آسانی تهمت به زنا، در مقام ارائه راه درمان فضای بی بند و باری اخلاقی»
$ 2-2-2- کلام دوم. آیات 11 تا 20
اتهام زنا، قبح این عمل شنیع را می کاهد و متهمان را بی آبرو کرده و در معرض طمع هوس مداران قرار می دهد. همین ویژگیها سبب شده است تا باندهای فساد به منظور اشاعه فحشاء، برخی را به زنا متهم کنند. مردم هم نادانسته با آنان همکاری کرده و با پذیرش و نقل دهان به دهان این تهمتها، در بی آبرو کردن افراد و در نتیجه اشاعه فحشاء دخالت دارند. در این میان، متهم کردن افراد ذی نفوذ یا وابسته به حکومت، تأثیری دو چندان در اشاعه فحشاء دارد. زیرا توجیهی مناسب برای انحراف افراد سست عنصر و فرصت طلب است. خدای متعالی، یک نمونه ( احتمالاً ویژه ) از این موارد را برگزیده و مردم را در خصوص این جریان خطرناک نصیحت فرموده است: آنان که این تهمت را زده اند، یک باند تشکیلاتی از میان خود شما مردم هستند. اقدام خدا نسبت به این حرکت به افشای این باند و راهنمایی شدن مردم منتهی خواهد شد، پس این مسئله را برای خود شر ندانید، بلکه خیر شماست. هرکدام از افراد این باند گناه خود را دارد و سرکرده آنان سزاوار عذاب عظیم است إِنَّ الَّذِینَ جَاءُوا بِالْإِفْکِ عُصْبَهٌ مِنْکُمْ لَا تَحْسَبُوهُ شَرًّا لَکُمْ بَلْ هُوَ خَیرٌ لَکُمْ لِکُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ مَا اکْتَسَبَ مِنَ الْإِثْمِ وَالَّذِی تَوَلَّى کِبْرَهُ مِنْهُمْ لَهُ عَذَابٌ عَظِیمٌ«11» چرا شما مردم با شنیدن این تهمت، حُسن ظن نکردید و آن را تهمت آشکار ندانستید؟ لَوْلَا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ ظَنَّ الْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بِأَنْفُسِهِمْ خَیرًا وَقَالُوا هَذَا إِفْکٌ مُبِینٌ«12» چرا این گروه متهم کننده، برای تهمت خود، چهار شاهد اقامه نکردند؟ پس شاهد نیاوردن آنان، دلیل دروغ گو بودنشان در نزد خداست لَوْلَا جَاءُوا عَلَیهِ بِأَرْبَعَهِ مَثَلاً مِنَ الَّذِینَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِکُمْشُهَدَاءَ فَإِذْ لَمْ یأْتُوا بِالشُّهَدَاءِ فَأُولَئِکَ عِنْدَ اللَّهِ هُمُ الْکَاذِبُونَ«13» اگر فضل و رحمت خدا بر شما نبود، به خاطر شرکت در این جریان و به زبان آوردن این تهمت و دهان به دهان نقل کردن آن، گرفتار عذابی عظیم می شدید وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیکُمْ وَرَحْمَتُهُ فِی الدُّنْیا وَالْآخِرَهِ لَمَسَّکُمْ فِی مَا أَفَضْتُمْ فِیهِ عَذَابٌ عَظِیمٌ«14» إِذْ تَلَقَّوْنَهُ بِأَلْسِنَتِکُمْ وَتَقُولُونَ بِأَفْوَاهِکُمْ مَا لَیسَ لَکُمْ بِهِ عِلْمٌ وَتَحْسَبُونَهُ هَینًا وَهُوَ عِنْدَ اللَّهِ عَظِیمٌ«15» چرا وقتی که این تهمت را شنیدید، نگفتید که ما حق سخن گفتن در این باره را نداریم و چرا نگفتید که این بهتانی بزرگ است؟ وَلَوْلَا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ قُلْتُمْ مَا یکُونُ لَنَا أَنْ نَتَکَلَّمَ بِهَذَا سُبْحَانَکَ هَذَا بُهْتَانٌ عَظِیمٌ«16» خدا شما را موعظه می کند که اگر مؤمن هستید، هرگز به مانند این ماجرا باز نگردید یعِظُکُمُ اللَّهُ أَنْ تَعُودُوا لِمِثْلِهِ أَبَدًا إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ«17» آنگاه خدای متعالی با بیانی، نصایح مؤمنان را به انجام رسانده است وَیبَینُ اللَّهُ لَکُمُ الْآیاتِ وَاللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ«18» این نصایح مشفقانه، مردم را نسبت به وقوع ناخواسته در جریان تهمتهای ساخته و پرداخته باندهای فساد هشدار می دهد و اینک زمان افشای هدف این تحرکات در جامعه اسلامی است، تا هم سلسله نصیحتهای خدا به مردم تکمیل شود و هم برخورد با باندهای فساد و اقدامات مفسدانه آنان آسان تر شود. از این رو خدای سبحان با بیانی، راه اندازی تهمت پیش گفته را مصداق علاقه به اشاعه فحشاء در میان مؤمنان دانسته و نسبت به آن تهدید فرموده است إِنَّ الَّذِینَ یحِبُّونَ أَنْ تَشِیعَ الْفَاحِشَهُ فِی الَّذِینَ آمَنُوا لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ فِی الدُّنْیا وَالْآخِرَهِ وَاللَّهُ یعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ«19» و در پایان مجموعه نصایح و تهدیدات فوق را ناشی از فضل و رحمت و رأفت خود دانسته است وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیکُمْ وَرَحْمَتُهُ وَأَنَّ اللَّهَ رَءُوفٌ رَحِیمٌ«20» بدین ترتیب جهت هدایتی این کلام بدین بیان قابل طرح است:
$ «هشدار به مؤمنان نسبت به پذیرش تهمتها و نقل آن؛ و تهدید شدید تهمت زنندگان؛ به منظور مقابله با اشاعه فحشاء از طریق اقدام تشکیلاتی به تهمت زدن و بی آبرو کردن افراد»
$ 3-2-2- کلام سوم. آیات 21 تا 26
شیطان تلاش می کند تا مؤمنان را وسوسه کرده و به سمت فحشاء و منکر سوق دهد. وسوسه های او نسبت به برخی، کارگر می افتد و نسبت به بعضی، نه؛ گروه نخست، در معرض سقوط به دره منکرات است و گروه دوم، در معرض خطر خودپسندی و در نتیجه بهتر دیدن خود از گروه نخست؛ خدای متعالی همگان را از تبعیت شیطان باز داشته و خاطر نشان ساخته است که تنها فضل و رحمت خدا، باعث پاک بودن است و اگر عنایت او نباشد، هیچ کس پاک نخواهد بود. بنابراین در عین پرهیز از تبعیت شیطان، جایی برای خودپسندی و عجب نسبت به پاک بودن باقی نمی ماند. * یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّیطَانِ وَمَنْ یتَّبِعْ خُطُوَاتِ الشَّیطَانِ فَإِنَّهُ یأْمُرُ بِالْفَحْشَاءِ وَالْمُنْکَرِ وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیکُمْ وَرَحْمَتُهُ مَا زَکَى مِنْکُمْ مِنْ أَحَدٍ أَبَدًا وَلَکِنَّ اللَّهَ یزَکِّی مَنْ یشَاءُ وَاللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ«21» فقر و تنگدستی، زمینه شیوع فحشاء در جامعه را بارور می کند. ثروتمندان از مؤمنان، وقتی با انحرافات اخلاقی ناشی از فقر و تنگدستی و تبعات آن، مانند بیکاری و بی همسری و … مواجه می شوند، باید نسبت به فقرزدایی احساس مسئولیت کنند و درباره منحرفاتی از این قبیل، با عفو و صفح برخورد کنند وَلَا یأْتَلِ أُولُو الْفَضْلِ مِنْکُمْ وَالسَّعَهِ أَنْ یؤْتُوا أُولِی الْقُرْبَى وَالْمَسَاکِینَ وَالْمُهَاجِرِینَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَلْیعْفُوا وَلْیصْفَحُوا أَلَا تُحِبُّونَ أَنْ یغْفِرَ اللَّهُ لَکُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ«22» نه اینکه ایشان را بی آبرو کرده و لعنت دنیا و آخرت و عذاب عظیم قیامت را برای خود بخرند إِنَّ الَّذِینَ یرْمُونَ الْمُحْصَنَاتِ الْغَافِلَاتِ الْمُؤْمِنَاتِ لُعِنُوا فِی الدُّنْیا وَالْآخِرَهِ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِیمٌ«23» یوْمَ تَشْهَدُ عَلَیهِمْ أَلْسِنَتُهُمْ وَأَیدِیهِمْ وَأَرْجُلُهُمْ بِمَا کَانُوا یعْمَلُونَ«24» یوْمَئِذٍ یوَفِّیهِمُ اللَّهُ دِینَهُمُ الْحَقَّ وَیعْلَمُونَ أَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ الْمُبِینُ«25» این آیات، پس از توصیه به عدم تبعیت از شیطان و بیان نقش او در به انحراف کشیدن مؤمنان، ایشان را به عفو و صفح نسبت به منحرفان گرفتار فقر و یاری ایشان با انفاق به آنان و پرهیز از بی آبرو کردن آنها فرا خواند. ممکن است این توصیه ها موجب شود که مؤمنان بین منحرفان و پاکان تفاوتی قائل نشده و خانواده های خود را با آنان پیوند زنند، ولی این امر به صلاح نیست، زیرا همه کس واقعاً از تهمتها مبرا نیست. پس مناسب آن است که ازدواج افراد منحرف را به خود ایشان واگذاشته و پاکان با یکدیگر ازدواج کنند … الْخَبِیثَاتُ لِلْخَبِیثِینَ وَالْخَبِیثُونَ لِلْخَبِیثَاتِ وَالطَّیبَاتُ لِلطَّیبِینَ وَالطَّیبُونَ لِلطَّیبَاتِ أُولَئِکَ مُبَرَّءُونَ مِمَّا یقُولُونَ لَهُمْ مَغْفِرَهٌ وَرِزْقٌ کَرِیمٌ«26» بدین ترتیب این آیات شریفه از طریق گوشزد کردن نقش شیطان در ایجاد انحراف و لطف خدا در پاک نگاه داشتن مؤمنان، در صدد دعوت دارایان به فقرزدایی و عفو و صفح نسبت به انحرافات اخلاقی ناشی از فقر و پرهیز از بی آبرو کردن منحرفانی از این قبیل است و در عین حال نسبت به وصلت پاکان با منحرفان تذکر می دهد. جهت هدایتی این کلام با این بیان قابل طرح است:
$ «توصیه دارایان به فقر زدایی و گذشت نسبت به انحرافات اخلاقی ناشی از فقر و پرهیز از رمی، در راستای مبارزه با تلاش شیطان برای ایجاد فحشاء و منکر»
$ 4-2-2- کلام چهارم. آیات 27 تا 33
نبود قوانین و احکام آسیب زدا از روابط اجتماعی، یکی از عوامل مخل سلامت اخلاقی و شیوع فحشاء در جامعه است. به همین دلیل خدای متعالی به وسیله آیات این کلام در مقام ایجاد و تثبیت فرهنگ صحیح ورود به حریم خصوصی دیگران است یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَدْخُلُوا بُیوتًا غَیرَ بُیوتِکُمْ حَتَّى تَسْتَأْنِسُوا وَتُسَلِّمُوا عَلَى أَهْلِهَا ذَلِکُمْ خَیرٌ لَکُمْ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ«27» فَإِنْ لَمْ تَجِدُوا فِیهَا أَحَدًا فَلَا تَدْخُلُوهَا حَتَّى یؤْذَنَ لَکُمْ وَإِنْ قِیلَ لَکُمُ ارْجِعُوا فَارْجِعُوا هُوَ أَزْکَى لَکُمْ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ عَلِیمٌ«28» لَیسَ عَلَیکُمْ جُنَاحٌ أَنْ تَدْخُلُوا بُیوتًا غَیرَ مَسْکُونَهٍ فِیهَا مَتَاعٌ لَکُمْ وَاللَّهُ یعْلَمُ مَا تُبْدُونَ وَمَا تَکْتُمُونَ«29» دومین گام، ایجاد و تثبیت فرهنگ تعامل محرم و نامحرم و حفظ نگاه و حجاب است قُلْ لِلْمُؤْمِنِینَ یغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَیحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذَلِکَ أَزْکَى لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِمَا یصْنَعُونَ«30» وَقُلْ لِلْمُؤْمِنَاتِ یغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَیحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلَا یبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَلْیضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُیوبِهِنَّ وَلَا یبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبَائِهِنَّ أَوْ آبَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنَائِهِنَّ أَوْ أَبْنَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِی إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِی أَخَوَاتِهِنَّ أَوْ نِسَائِهِنَّ أَوْ مَا مَلَکَتْ أَیمَانُهُنَّ أَوِ التَّابِعِینَ غَیرِ أُولِی الْإِرْبَهِ مِنَ الرِّجَالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِینَ لَمْ یظْهَرُوا عَلَى عَوْرَاتِ النِّسَاءِ وَلَا یضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیعْلَمَ مَا یخْفِینَ مِنْ زِینَتِهِنَّ وَتُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِیعًا أَیهَ الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ«31» و در نهایت، لازم است که شرایط ازدواج افراد مجرد، اعم از آزاد و برده فراهم شود و سوء استفاده جنسی از کنیزان متوقف گردد وَأَنْکِحُوا الْأَیامَى مِنْکُمْ وَالصَّالِحِینَ مِنْ عِبَادِکُمْ وَإِمَائِکُمْ إِنْ یکُونُوا فُقَرَاءَ یغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ«32» وَلْیسْتَعْفِفِ الَّذِینَ لَا یجِدُونَ نِکَاحًا حَتَّى یغْنِیهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَالَّذِینَ یبْتَغُونَ الْکِتَابَ مِمَّا مَلَکَتْ أَیمَانُکُمْ فَکَاتِبُوهُمْ إِنْ عَلِمْتُمْ فِیهِمْ خَیرًا وَآتُوهُمْ مِنْ مَالِ اللَّهِ الَّذِی آتَاکُمْ وَلَا تُکْرِهُوا فَتَیاتِکُمْ عَلَى الْبِغَاءِ إِنْ أَرَدْنَ تَحَصُّنًا لِتَبْتَغُوا عَرَضَ الْحَیاهِ الدُّنْیا وَمَنْ یکْرِهْهُنَّ فَإِنَّ اللَّهَ مِنْ بَعْدِ إِکْرَاهِهِنَّ غَفُورٌ رَحِیمٌ«33» بدین ترتیب آیات این کلام، در صدد تبیین قوانین ورود به حریم خصوصی افراد، احکام تعامل محرم و نامحرم، فراهم سازی شرایط ازدواج افراد مجرد و متوقف ساختن سوء استفاده جنسی از کنیزان؛ در راستای آسیب زدایی از فرهنگ روابط اجتماعی و ایجاد سلامت اخلاقی در جامعه است. جهت هدایتی این کلام با این عبارت قابل بیان است:
$ «بیان آداب و قوانینی در راستای آسیب زدایی از فرهنگ روابط اجتماعی و ایجاد سلامت اخلاقی در جامعه»
***
اینک با توجه به جهات هدایتی متصل کلامهای گذشته، می توان جهت هدایتی فصل اول سوره مبارکه نور را اینگونه بیان کرد:
$ «مقابله با بحران شیوع مفاسد اخلاقی و روابط ناسالم اجتماعی و طراحی فرهنگ متعالی روابط اجتماعی بر پایه عفت و پاک دامنی»
ادامه دارد…
پی نوشت:
1- سوره ی نساء، آیه 82.
منبع مقاله :
طرح راهنمای مربی تدبر در سوره های قرآن کریم 3 و 4، دبیرخانه ی شورای عالی انقلاب فرهنگی، دبیرخانه ی شورای تخصصی توسعه فرهنگ قرآنی، بهار 1388