مجری: علی صبوحی طسوجی
3-2-2- کلام سوم. آیات 58 تا 60
از کلام قبل، چنین دانسته شد: آنان که برای ترک جهاد، اذن می گیرند و جهاد را فتنه می خوانند، در واقع بدخواه رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) و طالب شکست او در جهادند. این کلام، دامنه افشاگری را توسعه داده، می فهماند که برخی از متخلفان از جهاد، همان اعتراض کنندگان به رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در تقسیم صدقات ( زکات ) هستند. باید دانست که ایشان از اعتراض به تقسیم زکات، نگران عدالت نیستند، بلکه نگران زیاده خواهی خویشتن هستند. از این رو، اگر از زکات به آنان داده شود، راضی می شوند و در غیر این صورت، خشمگین می شوند وَمِنْهُمْ مَنْ یلْمِزُکَ فِی الصَّدَقَاتِ فَإِنْ أُعْطُوا مِنْهَا رَضُوا وَإِنْ لَمْ یعْطَوْا مِنْهَا إِذَا هُمْ یسْخَطُونَ«58» خدای متعالی در پاسخ این رویکرد، می فرماید: بهتر آن بود که آنان به آنچه خدا و رسول او (صلی الله علیه و آله و سلم) به ایشان داده است، راضی می شدند و خدا را برای خود کافی می دیدند و به فضل او امیدوار می شدند وَلَوْ أَنَّهُمْ رَضُوا مَا آتَاهُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَقَالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ سَیؤْتِینَا اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَرَسُولُهُ إِنَّا إِلَى اللَّهِ رَاغِبُونَ«59» * سپس در نفی اعتراض ایشان به رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) مستحقین زکات را بر می شمارد: إِنَّمَا الصَّدَقَاتُ لِلْفُقَرَاءِ وَالْمَسَاکِینِ وَالْعَامِلِینَ عَلَیهَا وَالْمُؤَلَّفَهِ قُلُوبُهُمْ وَفِی الرِّقَابِ وَالْغَارِمِینَ وَفِی سَبِیلِ اللَّهِ وَابْنِ السَّبِیلِ فَرِیضَهً مِنَ اللَّهِ وَاللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ«60» بدین ترتیب این کلام نیز، گروهی از متخلفان شرکت در جهاد را افشا می کند به این بیان که همان معترضان به رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در تقسیم زکاتند و هدفشان از اعتراض، منفعت طلبی خویشتن است و البته این اعتراض و زیاده خواهی را پاسخی درخور می دهد. جهت هدایتی این کلام عبارت است از:
«افشاگری خدا نسبت به ماهیت سودجویانه و باطل اعتراض گروهی از تارکین جهاد به تقسیم صدقات از سوی پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم)»
4-2-2- کلام چهارم. آیات 61 تا 63
این کلام نیز دامنه افشاگری دو کلام قبل را توسعه داده، می فهماند که ایذاء کنندگان رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) هم گروهی از همین تارکین جهاد هستند. آزار ایشان درباره رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) آن است که آن حضرت را گوش می خوانند. بدین معنی که در جامعه ایمانی، پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را زودباور معرفی می کنند. خدای متعالی از رسول خود (صلی الله علیه و آله و سلم) می خواهد که به مؤمنان بگو: گوش فرادادن او به سخن شما برایتان بهتر است. آنچه را خدا می گوید باور می کند و آنچه را مؤمنان می گویند به سود آنان می پذیرد و برای مؤمنان حقیقی مایه رحمت است و کسانی که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را آزار می دهند، برای آنان عذابی دردناک خواهد بود وَمِنْهُمُ الَّذِینَ یؤْذُونَ النَّبِی وَیقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ قُلْ أُذُنُ خَیرٍ لَکُمْ یؤْمِنُ بِاللَّهِ وَیؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِینَ وَرَحْمَهٌ لِلَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَالَّذِینَ یؤْذُونَ رَسُولَ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ«61» منافقان ایذاء کننده رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) تلاش می کنند تا با سوگندهای دروغین، مؤمنان را از خودشان راضی سازند، در حالی که اگر مؤمن باشند، سزاوار است که خدا و رسول او (صلی الله علیه و آله و سلم) را با ترک خصومت و ایذاء راضی کنند یحْلِفُونَ بِاللَّهِ لَکُمْ لِیرْضُوکُمْ وَاللَّهُ وَرَسُولُهُ أَحَقُّ أَنْ یرْضُوهُ إِنْ کَانُوا مُؤْمِنِینَ«62» در پایان، این رفتار آنان را مصداق محاده با خدا و رسول او (صلی الله علیه و آله و سلم) دانسته و آنان را به عذاب جهنم و خواری بزرگ تهدید فرموده است أَلَمْ یعْلَمُوا أَنَّهُ مَنْ یحَادِدِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَأَنَّ لَهُ نَارَ جَهَنَّمَ خَالِدًا فِیهَا ذَلِکَ الْخِزْی الْعَظِیمُ«63» کلام حاضر ماهیت موذیانه تبلیغات گروهی از تارکین جهاد را در جهت زودباور معرفی کردن پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم)، افشا کرده و آن را مصداق محاده با خدا و رسول او (صلی الله علیه و آله و سلم) دانسته و نسبت به آن تهدید کرده است. جهت هدایتی این کلام، با این عنوان قابل طرح است:
$ «افشاگری خدا نسبت به ماهیت موذیانه و محاده گرانه تبلیغات گروهی از تارکین جهاد در جامعه ایمانی در جهت زودباور معرفی کردن رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم)»
5-2-2- کلام پنجم. آیات 64 تا 72
از کلامهای گذشته دانستیم که متخلفان ازجهاد، بدخواهان رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) هستند، زیرا هم طالب شکست ایشان در جهادند؛ هم به خاطر دنیاطلبی خویش معترض آن حضرت در تقسیم زکات هستند؛ و هم به سبب اشاعه تهمت زودباوری درباره ایشان، ایذاء کننده ایشان و محاده کننده با خدا و پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به شمار می روند. ایشان به خاطر همین اوصاف، نگران نزول سوره ای از جانب خدا و افشاگری او، جل و علا، درباره خود هستند. خدای متعالی از رسول خود (صلی الله علیه و آله و سلم) می خواهد که به ایشان بگو: همچنان استهزاء کنید(1). قطعاً خدا، آنچه را از فاش شدنش بیم دارید آشکار می کند یحْذَرُ الْمُنَافِقُونَ أَنْ تُنَزَّلَ عَلَیهِمْ سُورَهٌ تُنَبِّئُهُمْ بِمَا فِی قُلُوبِهِمْ قُلِ اسْتَهْزِئُوا إِنَّ اللَّهَ مُخْرِجٌ مَا تَحْذَرُونَ«64»(2) روشن است که آیه 64 از وضعیت منافقان، پیش از نزول آیات افشاکننده قبلی خبر می دهد و فحوای آیه 65 چنین است: اینک که این آیات افشاگر نازل شده است، اگر ایشان را بازخواست کنی، در مقام توجیه رفتارها و سوء نیّات خود می گویند: فقط ما کارهای بیهوده می کردیم و به بازی و سرگرمی مشغول بودیم. به آنان بگو: آیا برای بازی و سرگرمی، خدا و آیات و رسول او (صلی الله علیه و آله و سلم) را استهزاء می کردید؟ برای آنچه می کردید، عذر نیاورید که بیهوده است، زیرا شما پس از آنکه ایمان آورده بودید، کافر شدید. از این رو همه در خور کیفرید و اگر ما گروهی از شما را به اقتضای مصلحتی ببخشیم و مجازات نکنیم، گروهی دیگر را بدان سبب که گنهکارند، کیفر خواهیم داد وَلَئِنْ سَأَلْتَهُمْ لَیقُولُنَّ إِنَّمَا کُنَّا نَخُوضُ وَنَلْعَبُ قُلْ أَبِاللَّهِ وَآیاتِهِ وَرَسُولِهِ کُنْتُمْ تَسْتَهْزِئُونَ«65» لَا تَعْتَذِرُوا قَدْ کَفَرْتُمْ بَعْدَ إِیمَانِکُمْ إِنْ نَعْفُ عَنْ طَائِفَهٍ مِنْکُمْ نُعَذِّبْ طَائِفَهً بِأَنَّهُمْ کَانُوا مُجْرِمِینَ«66» اینک خدای سبحان با بیانی آشکار، منافقان را رسوا می کند و با بیانی شکننده به عذاب تهدید می فرماید: مردان و زنان منافق، همه در داشتن صفات ناپسند و ارتکاب کارهای ناروا مانند یکدیگرند. آنان به کار ناروا فرمان می دهند و از کار پسندیده باز می دارند و از انفاق در راه خدا دست نگاه می دارند. آری آنان خدا را فراموش کرده اند، زیرا از بندگی خدا خارج شده اند و خدا هم آنان را به فراموشی سپرده است الْمُنَافِقُونَ وَالْمُنَافِقَاتُ بَعْضُهُمْ مِنْ بَعْضٍ یأْمُرُونَ بِالْمُنْکَرِ وَینْهَوْنَ عَنِ الْمَعْرُوفِ وَیقْبِضُونَ أَیدِیهُمْ نَسُوا اللَّهَ فَنَسِیهُمْ إِنَّ الْمُنَافِقِینَ هُمُ الْفَاسِقُونَ«67» خدا به مردان و زنان منافق و همه کافران، آتش دوزخ را وعده داده است که در آن جاودانه خواهند بود … وَعَدَ اللَّهُ الْمُنَافِقِینَ وَالْمُنَافِقَاتِ وَالْکُفَّارَ نَارَ جَهَنَّمَ خَالِدِینَ فِیهَا هِی حَسْبُهُمْ وَلَعَنَهُمُ اللَّهُ وَلَهُمْ عَذَابٌ مُقِیمٌ«68» آنگاه خدای متعالی، منافقان را مخاطب قرار داده و دنیازدگی و یاوه سرایی و در نهایت خسارت دنیا و آخرت ایشان را با کافران و منافقان قبل از خودشان تطبیق می دهد و داستان اقوام عذاب شده پیشین را به یاد آنان می آورد. همانان که به تکذیب پیامبرانشان به خود ظلم کردند کَالَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ کَانُوا أَشَدَّ مِنْکُمْ قُوَّهً وَأَکْثَرَ أَمْوَالًا وَأَوْلَادًا فَاسْتَمْتَعُوا بِخَلَاقِهِمْ فَاسْتَمْتَعْتُمْ بِخَلَاقِکُمْ کَمَا اسْتَمْتَعَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ بِخَلَاقِهِمْ وَخُضْتُمْ کَالَّذِی خَاضُوا أُولَئِکَ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فِی الدُّنْیا وَالْآخِرَهِ وَأُولَئِکَ هُمُ الْخَاسِرُونَ«69» أَلَمْ یأْتِهِمْ نَبَأُ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ قَوْمِ نُوحٍ وَعَادٍ وَثَمُودَ وَقَوْمِ إِبْرَاهِیمَ وَأَصْحَابِ مَدْینَ وَالْمُؤْتَفِکَاتِ أَتَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَینَاتِ فَمَا کَانَ اللَّهُ لِیظْلِمَهُمْ وَلَکِنْ کَانُوا أَنْفُسَهُمْ یظْلِمُونَ«70» در نهایت خدای متعالی، در مقام تقابل با آنچه درباره منافقان فرمود، اوصاف مؤمنان را بیان فرموده و وعده نیکوی خویش درباره ایشان را بیان می دارد وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْضٍ یأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَینْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَیقِیمُونَ الصَّلَاهَ وَیؤْتُونَ الزَّکَاهَ وَیطِیعُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ أُولَئِکَ سَیرْحَمُهُمُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ«71» وَعَدَ اللَّهُ الْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا وَمَسَاکِنَ طَیبَهً فِی جَنَّاتِ عَدْنٍ وَرِضْوَانٌ مِنَ اللَّهِ أَکْبَرُ ذَلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ«72» پس از چند کلام افشاگر، موقعیت این کلام را می توان رسواسازی و تهدید دانست. جهت هدایتی این کلام، با این عنوان قابل طرح است:
«ضرب مهر نفاق بر پیشانی متخلفان از جهاد ( همان بدخواهان رسول خدا، (صلی الله علیه و آله و سلم) ) و تهدید شدید ایشان به خاطر رذائل رفتاری و اعتقادی»
6-2-2- کلام ششم. آیات 73 تا 80
پس از اینکه کلامهای گذشته به افشاگری و رسواسازی منافقان پرداخت، کلام حاضر رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) را به جهاد با منافقان و سخت گیری بر آنان فرا می خواند یا أَیهَا النَّبِی جَاهِدِ الْکُفَّارَ وَالْمُنَافِقِینَ وَاغْلُظْ عَلَیهِمْ وَمَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَبِئْسَ الْمَصِیرُ«73» منافقان که شرایط پیش آمده را به شدّت به ضرر خویش می بینند، به خدا سوگند می خورند که سخنی کفرآمیز نگفته اند، در حالی که کلمه کفر را بر زبان جاری کرده و پس از اسلامشان کافر شده اند و در راه مقصودی تلاش کردند که بدان دست نیافتند. یعنی می خواستند اوضاع را بر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) واژگونه جلوه داده و مانع از تحقق جهاد شوند، اما موفق نشدند و علّت این رفتارشان چیزی جز این نبود که خدا آنان را به فضل خویش توانگر کرد و پیامبرش (صلی الله علیه و آله و سلم) نیز به وسیله غنائم جنگی بی نیازشان ساخت. پس اگر توبه کنند برای آنان بهتر است و اگر از توبه رویگردان شوند، خدا در دنیا و آخرت ایشان را به عذابی دردناک گرفتار می سازد … یحْلِفُونَ بِاللَّهِ مَا قَالُوا وَلَقَدْ قَالُوا کَلِمَهَ الْکُفْرِ وَکَفَرُوا بَعْدَ إِسْلَامِهِمْ وَهَمُّوا بِمَا لَمْ ینَالُوا وَمَا نَقَمُوا إِلَّا أَنْ أَغْنَاهُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ مِنْ فَضْلِهِ فَإِنْ یتُوبُوا یکُ خَیرًا لَهُمْ وَإِنْ یتَوَلَّوْا یعَذِّبْهُمُ اللَّهُ عَذَابًا أَلِیمًا فِی الدُّنْیا وَالْآخِرَهِ وَمَا لَهُمْ فِی الْأَرْضِ مِنْ وَلِی وَلَا نَصِیرٍ«74» * اصلاً نفاق برخی از ایشان از آنجا آغاز شد که با خدا پیمان بستند اگر از فضل خود ثروتی به ما عطا کند، قطعاً صدقه خواهیم داد و از صالحان خواهیم شد. وَمِنْهُمْ مَنْ عَاهَدَ اللَّهَ لَئِنْ آتَانَا مِنْ فَضْلِهِ لَنَصَّدَّقَنَّ وَلَنَکُونَنَّ مِنَ الصَّالِحِینَ«75» پس هنگامی که خدا از فضل خود به آنان بخشید، بدان بخل ورزیدند و به پیمانشان پشت کردند و روی برتافتند فَلَمَّا آتَاهُمْ مِنْ فَضْلِهِ بَخِلُوا بِهِ وَتَوَلَّوْا وَهُمْ مُعْرِضُونَ«76» سپس این بخل در دلهایشان نفاقی برجای نهاد که تا روز مرگ از آنان جدا نخواهد شد. این بدان سبب بود که وعده ای را که به خدا دادند، وفا نکردند و همواره دروغ می گفتند فَأَعْقَبَهُمْ نِفَاقًا فِی قُلُوبِهِمْ إِلَى یوْمِ یلْقَوْنَهُ بِمَا أَخْلَفُوا اللَّهَ مَا وَعَدُوهُ وَبِمَا کَانُوا یکْذِبُونَ«77» آیا ندانستند که خدا کارها و سخنان پنهانی آنها را می داند و خدا از همه نهانها به خوبی آگاه است؟ أَلَمْ یعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ یعْلَمُ سِرَّهُمْ وَنَجْوَاهُمْ وَأَنَّ اللَّهَ عَلَّامُ الْغُیوبِ«78» این منافقان نه تنها به عهد خود برای پرداخت صدقه در صورت توانگری عمل نکردند، بلکه توانگران صدقه دهنده و صدقه دهندگان ضعیف را به مسخره می گیرند … خدا آنان را به مسخره خواهد گرفت و برای آنان عذابی دردناک خواهد بود الَّذِینَ یلْمِزُونَ الْمُطَّوِّعِینَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ فِی الصَّدَقَاتِ وَالَّذِینَ لَا یجِدُونَ إِلَّا جُهْدَهُمْ فَیسْخَرُونَ مِنْهُمْ سَخِرَ اللَّهُ مِنْهُمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ«79» اینک ای رسول ما هر چند اینان در پی توجیه و عذرخواهی هستند، اما همچنان منافقند به همین دلیل برای آنان آمرزش بخواهی یا آمرزش نخواهی یکسان است. اگر هفتاد بار هم برایشان آمرزش بخواهی هرگز خدا آنان را نمی بخشاید، زیرا آنان به خدا و رسول او (صلی الله علیه و آله و سلم) کفر ورزیدند و خدا کسانی را که از بندگی او خارج شوند به قرب خود نمی رساند اسْتَغْفِرْ لَهُمْ أَوْ لَا تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ إِنْ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ سَبْعِینَ مَرَّهً فَلَنْ یغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ ذَلِکَ بِأَنَّهُمْ کَفَرُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَاللَّهُ لَا یهْدِی الْقَوْمَ الْفَاسِقِینَ«80» بنابراین کلام کنونی گویای آن است که منافقان افشا شده و رسوا گشته، در صدد توجیه کفر خویشند و رفتارهای خود را لغزشهایی قابل استغفار می دانند. خدای بلند مرتبه، رسول مکرم خود (صلی الله علیه و آله و سلم) را به جهاد و سخت گیری با آنان فرا می خواند و ضمن بیان ریشه نفاقشان، از ادامه وصف نفاق در آنان خبر می دهد و از همین رو، پذیرش استغفار ایشان را حتی اگر از جانب رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) باشد، منتفی داند. جهت هدایتی این کلام، عبارت است از:
«امر به جهاد با منافقان و سخت گیری علیه ایشان به رغم تلاش آنان برای توجیه کفر خود؛ با استناد به ریشه نفاق آنان و تداوم وصف نفاق در ایشان»
7-2-2- کلام هفتم. آیات 81 تا 89
واپس نهاده شدگان از اینکه به خاطر مخالفت با رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)، بر جای خود نشستند و عازم جهاد نشدند، شادمان شدند و ناخشنود بودند از اینکه با مال و جانشان در راه خدا پیکار کنند و به دیگران نیز می گفتند: شما هم در این هوای گرم و سوزان به سوی جنگ نروید. بگو آتش دوزخ سوزان تر است. ای کاش می دانستند فَرِحَ الْمُخَلَّفُونَ بِمَقْعَدِهِمْ خِلَافَ رَسُولِ اللَّهِ وَکَرِهُوا أَنْ یجَاهِدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَقَالُوا لَا تَنْفِرُوا فِی الْحَرِّ قُلْ نَارُ جَهَنَّمَ أَشَدُّ حَرًّا لَوْ کَانُوا یفْقَهُونَ«81» پس باید خنده و شادمانی آنان کم باشد ( دنیای فانی و زودگذر ) و اندوهشان بسیار ( آخرت جاودانه )؛ این جزایی است در برابر کارهایی که می کردند فَلْیضْحَکُوا قَلِیلًا وَلْیبْکُوا کَثِیرًا جَزَاءً بِمَا کَانُوا یکْسِبُونَ«82» آنگاه خدای متعالی درباره آنان اینگونه می فرماید: پس اگر خدا تو را از این جنگ به سوی گروهی از این منافقان بازگرداند و آنان برای بسیج شدن از تو اذن خواستند، بگو: از این پس هرگز با من رهسپار نمی شوید و همراه با من با هیچ دشمنی کارزار نمی کنید، زیرا شما نخستین بار به ترک جهاد خشنود بودید، پس اکنون هم با کسانی که در خانه ها مانده اند بنشینند فَإِنْ رَجَعَکَ اللَّهُ إِلَى طَائِفَهٍ مِنْهُمْ فَاسْتَأْذَنُوکَ لِلْخُرُوجِ فَقُلْ لَنْ تَخْرُجُوا مَعِی أَبَدًا وَلَنْ تُقَاتِلُوا مَعِی عَدُوًّا إِنَّکُمْ رَضِیتُمْ بِالْقُعُودِ أَوَّلَ مَرَّهٍ فَاقْعُدُوا مَعَ الْخَالِفِینَ«83» ای پیامبر هرگز بر احدی از مردگان آنان نماز نخوان و بر گورش به دعا نایست، زیرا آنان به خدا و رسول او (صلی الله علیه و آله و سلم) کافر شدند و در حالی مردند که از بندگی خدا خارج بودند وَلَا تُصَلِّ عَلَى أَحَدٍ مِنْهُمْ مَاتَ أَبَدًا وَلَا تَقُمْ عَلَى قَبْرِهِ إِنَّهُمْ کَفَرُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَمَاتُوا وَهُمْ فَاسِقُونَ«84» مبادا فراوانی مال و فرزندانشان تو را شگفت زده کند، جز این نیست که خدا می خواهد به وسیله اینها در زندگی دنیا عذابشان کند و در حالی که کافرند، جانشان برآید وَلَا تُعْجِبْکَ أَمْوَالُهُمْ وَأَوْلَادُهُمْ إِنَّمَا یرِیدُ اللَّهُ أَنْ یعَذِّبَهُمْ بِهَا فِی الدُّنْیا وَتَزْهَقَ أَنْفُسُهُمْ وَهُمْ کَافِرُونَ«85» و چون سوره ای از قرآن با فرمان ایمان و جهاد نازل شود، توانگرانشان از تو اذن ترک جهاد می گیرند … وَإِذَا أُنْزِلَتْ سُورَهٌ أَنْ آمِنُوا بِاللَّهِ وَجَاهِدُوا مَعَ رَسُولِهِ اسْتَأْذَنَکَ أُولُو الطَّوْلِ مِنْهُمْ وَقَالُوا ذَرْنَا نَکُنْ مَعَ الْقَاعِدِینَ«86» آنان از این خشنود شدند که رهسپار جهاد نشوند و با خانه نشینان باشند و بر دلهایشان مهر نهاده شد، از این رو درک نمی کنند، اما پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و کسانی که ایمان آورده اند و با او هستند، با مال و جانشان جهاد کردند و اینانند که همه خوبی ها برای آنهاست … رَضُوا بِأَنْ یکُونُوا مَعَ الْخَوَالِفِ وَطُبِعَ عَلَى قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لَا یفْقَهُونَ«87» لَکِنِ الرَّسُولُ وَالَّذِینَ آمَنُوا مَعَهُ جَاهَدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ وَأُولَئِکَ لَهُمُ الْخَیرَاتُ وَأُولَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ«88» أَعَدَّ اللَّهُ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا ذَلِکَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ«89» خدای متعالی در کلام حاضر پیش بینی کرده است که متخلفان از جهاد، پس از بازگشت رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) و مؤمنان از جنگ، تظاهر کرده و خود را برای شرکت در جهادهای بعدی آماده نشان دهند. به همین مناسبت، با بیان شادمانی متخلفان از جهاد به خاطر تخلفشان از همراهی با رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) زمینه خنثی کردن تظاهر آنان را فراهم ساخته است. جهت هدایتی این کلام با این عنوان قابل طرح است:
«خنثی سازی زمینه تظاهر متخلفان از جهاد، به آمادگی برای شرکت در جهادهای بعدی؛ از طریق بیان شادمانی آنان به خاطر عدم همراهی با پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و کراهتشان از جهاد»
8-2-2- کلام هشتم. آیات 90 تا 96
در کلام پیش، سخن از کسانی بود که به رغم استطاعت مالی و جانی، از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) اذن ترک جهاد گرفتند و اینک خدای متعالی از گروهی سخن می گوید که به رغم عدم استطاعت مالی و جانی، طالب شرکت در جهاد هستند. آری پس از اعلام جهاد، بادیه نشینانی که از حضور در میدان جنگ معذور بودند، آمدند تا به آنان اجازه جهاد داده شود، اما آنان که ادعای ایمان می کردند و به خدا و رسول او (صلی الله علیه و آله و سلم) دروغ گفتند، بر جای خود نشستند. به زودی به کسانی از آنان که کافر شدند عذابی دردناک خواهد رسید وَجَاءَ الْمُعَذِّرُونَ مِنَ الْأَعْرَابِ لِیؤْذَنَ لَهُمْ وَقَعَدَ الَّذِینَ کَذَبُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ سَیصِیبُ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ«90» پس از این مقایسه، خدای بلند مرتبه، ضمن تمجید از ناتوانان آماده شرکت در جهاد، از ایشان نفی حرج فرموده و راه سرزنش همه افراد ضعیف و بیمار و فقیر نیکوکار را بسته است لَیسَ عَلَى الضُّعَفَاءِ وَلَا عَلَى الْمَرْضَى وَلَا عَلَى الَّذِینَ لَا یجِدُونَ مَا ینْفِقُونَ حَرَجٌ إِذَا نَصَحُوا لِلَّهِ وَرَسُولِهِ مَا عَلَى الْمُحْسِنِینَ مِنْ سَبِیلٍ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ«91» وَلَا عَلَى الَّذِینَ إِذَا مَا أَتَوْکَ لِتَحْمِلَهُمْ قُلْتَ لَا أَجِدُ مَا أَحْمِلُکُمْ عَلَیهِ تَوَلَّوْا وَأَعْینُهُمْ تَفِیضُ مِنَ الدَّمْعِ حَزَنًا أَلَّا یجِدُوا مَا ینْفِقُونَ«92» * و در نقطه مقابل راه سرزنش را بر توانگران تارک جهاد باز دانسته است إِنَّمَا السَّبِیلُ عَلَى الَّذِینَ یسْتَأْذِنُونَکَ وَهُمْ أَغْنِیاءُ رَضُوا بِأَنْ یکُونُوا مَعَ الْخَوَالِفِ وَطَبَعَ اللَّهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لَا یعْلَمُونَ«93» آنگاه راه سرزنش آنان را اینگونه تبیین فرموده است که پس از بازگشت، عذرخواهی آنان را نپذیرید و به ایشان بگویید که خدای متعالی درباره شما افشاگری کرده است و از این به بعد نیز رفتار شما در منظر خدا و رسول او (صلی الله علیه و آله و سلم) است … یعْتَذِرُونَ إِلَیکُمْ إِذَا رَجَعْتُمْ إِلَیهِمْ قُلْ لَا تَعْتَذِرُوا لَنْ نُؤْمِنَ لَکُمْ قَدْ نَبَّأَنَا اللَّهُ مِنْ أَخْبَارِکُمْ وَسَیرَى اللَّهُ عَمَلَکُمْ وَرَسُولُهُ ثُمَّ تُرَدُّونَ إِلَى عَالِمِ الْغَیبِ وَالشَّهَادَهِ فَینَبِّئُکُمْ بِمَا کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ«94» ایشان شما را سوگند خواهند داد که از ایشان بگذرید، شما هم بپذیرید، زیرا آنان پلیدند و جایگاهشان دوزخ است … سَیحْلِفُونَ بِاللَّهِ لَکُمْ إِذَا انْقَلَبْتُمْ إِلَیهِمْ لِتُعْرِضُوا عَنْهُمْ فَأَعْرِضُوا عَنْهُمْ إِنَّهُمْ رِجْسٌ وَمَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ جَزَاءً بِمَا کَانُوا یکْسِبُونَ«95» شما را سوگند خواهند داد که از ایشان راضی شوید. بدانید که حتی اگر شما از ایشان راضی شوید، خدا از قوم فاسقان راضی نمی گردد یحْلِفُونَ لَکُمْ لِتَرْضَوْا عَنْهُمْ فَإِنْ تَرْضَوْا عَنْهُمْ فَإِنَّ اللَّهَ لَا یرْضَى عَنِ الْقَوْمِ الْفَاسِقِینَ«96» بدین ترتیب کلام حاضر ضمن معرفی افراد معذور از شرکت در جهاد راه ملامت و سرزنش ایشان را بسته و در نقطه مقابل راه سرزنش و ملامت توانگران تارک جهاد را باز گذاشته است و در تفسیر این ملامت و سرزنش، مؤمنان را توصیه فرموده که عذرخواهی آنان را نپذیرند و از ایشان راضی نشوند، اما از مجازات آنان گذشته و این افراد پلید را به خدا واگذارند. جهت هدایتی این کلام با این عنوان قابل طرح است:
«سد راه ملامت معذوران واقعی از شرکت در جهاد و توصیه به نپذیرفتن عذر توانگران تارک جهاد»
***
اینک که تفصیل اقدامات هدایتی این فصل در فضای مورد بحث مشخص شد، می توان جهت هدایتی این فصل را با این عنوان بیان کرد:
«افشاگری خدای متعالی نسبت به منافقان کارشکن و متخلفان از فرمان جهاد با دشمنان خدا، به منظور رسواسازی و فراهم سازی زمینه جدا کردن ایشان از پیکره جامعه اسلامی»
3-2- فصل سوم. آیات 97 تا 112
فضای فصل: نیاز به شناخت جریانات موجود در مدینه و حومه آن، عنصر اساسی فضای این فصل است. آنچه که این نیاز را به فعلیت رسانده، تحرکات منافقان برای سامان دهی جریانات کفر و نفاق و ایجاد تفرقه در جامعه ایمانی است. تحرکاتی که در قالب ساختن مسجد ضرار نمود پیدا کرده است.
اقدام هدایتی فصل: این فصل در پاسخ به نیاز مذکور در بند پیشین، ابتدا به جریان شناسی کلّی حومه مدینه ( اعراب ) پرداخته است، زیرا کانون نفاق در همین جاست. آنگاه به تفکیک طیفهای مختلف جامعه ( مدینه و حومه ) را معرفی و درباره آنها اظهار نظر کرده است و در نهایت به عامل اصلی فعلیت یافتن نیاز به جریان شناسی، یعنی ساخت مسجد ضرار اشاره کرده و در جهت خنثی سازی آن حرکت کرده است.
1-3-2- کلام اول. آیات 97 تا 99
دو جریان در میان بادیه نشینان مشاهده می شود: جریان غالب، کسانی هستند که مؤمن حقیقی نیستند و پرداخت زکات را برای خود خسارت می دانند و منتظرند تا برای شما پیشامدهای ناگوار رخ دهد و از تحت تسلّط شما خارج شوند و به آداب و رسوم جاهلی خویش باز گردند و جریان دوم، مؤمنان حقیقی هستند که پرداخت زکات را باعث تقرّب به خدای متعالی می دانند. خدای بلند مرتبه، ابتدا در بیانی کلّی، کفر و نفاق این بادیه نشینان را به خاطر دوری از تمدن، سخت تر و آنان را به ندانستن معارف و احکام سزاوارتر می داند، سپس هر دو جریان را معرفی فرموده و به تناسب هریک بشارت و انذار می دهد الْأَعْرَابُ أَشَدُّ کُفْرًا وَنِفَاقًا وَأَجْدَرُ أَلَّا یعْلَمُوا حُدُودَ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ وَاللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ«97» وَمِنَ الْأَعْرَابِ مَنْ یتَّخِذُ مَا ینْفِقُ مَغْرَمًا وَیتَرَبَّصُ بِکُمُ الدَّوَائِرَ عَلَیهِمْ دَائِرَهُ السَّوْءِ وَاللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ«98» وَمِنَ الْأَعْرَابِ مَنْ یؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالْیوْمِ الْآخِرِ وَیتَّخِذُ مَا ینْفِقُ قُرُبَاتٍ عِنْدَ اللَّهِ وَصَلَوَاتِ الرَّسُولِ أَلَا إِنَّهَا قُرْبَهٌ لَهُمْ سَیدْخِلُهُمُ اللَّهُ فِی رَحْمَتِهِ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ«99» جهت هدایتی این کلام، معرفی جریان غالب و غیرغالب بادیه نشینان است و با این عنوان قابل ذکر است:
«جریان شناسی بادیه نشینان: بیشتر اعراب مؤمن حقیقی نبوده و آرزوی خروج از سلطه اسلام دارند و برخی از ایشان مؤمنان حقیقی اند»
ادامه دارد…
پینوشتها:
1- استهزاء، وصف نفاق و دورویی است، به دلیل آیه 14 سوره مبارکه بقره.
2- پیش از این متخلفان با واژه نفاق یاد نشده بود، زیرا مقام آیات قبلی، افشاگری بود و اینک که افشاگری صورت گرفته و وقت رسواسازی رسیده است، از آنان با واژه نفاق خبر داده می شود.
منبع مقاله :
طرح راهنمای مربی تدبر در سوره های قرآن کریم 3 و 4، دبیرخانه ی شورای عالی انقلاب فرهنگی، دبیرخانه ی شورای تخصصی توسعه فرهنگ قرآنی، بهار 1388