معمولا زمانی که از دست کسی عصبانی میشوید چه میکنید؟ با آن شخص مقابله میکنید یا فرار میکنید؟ به هر حال برخی مسائل هست که باید قبل از بروز عواقب رویارویی با هر فردی حل و فصل شوند، اجازه بدهید در اینجا پنج نکتهای که باید قبل از هرگونه دعوا و خشونت در نظر گرفته شود را به شما یادآوری نمایم.
درگیری و دعوا از آن دست مسائلی هستند که من همواره از آنها فراری هستم، درسته، من از زد و خورد متنفرم، از جنگ و دعوا بیزارم، اما در هنگام بروز خشم، یک تمایل بسیار شدیدی به بروز واکنش نسبت به عاملی که باعث خشم در ما شده بوجود میآید که این میل چندان تحت کنترل ما نیست. پس چه باید کرد؟ اجازه دهید تجربیات خود را با شما در میان بگذارم، امیدوارم مفید واقع شود.
همیشه دلایل بسیاری برای خشمگین شدن وجود دارد، این عامل میتواند سخن کنایهآمیز از طرف همکار یا رئیس، مورد تمسخر قرار گرفتن از جانب یک دوست، ژست ناپسند یک غریبه و یا بالا بردن صدای یکی از اعضای خانواده باشد، اما همهی اینها به سادگی میتوانند خشم شما را برانگیزانند. البته همهی ما این لحظات را تجربه کردهایم که در آن، یک موج ناگهانی از آدرنالین، تعقل گرایی ما را با یک خشم گراهکننده، تحت تاثیر قرار دادهاست.
بله خشونت، یک احساس فوقالعاده قوی که بیشتر شبیه یک شیطان عمل میکند، احساسی که درون همهی موجودات زنده تثبیت شده است.( به اعتقاد من حتی چیزهای غیر زنده هم میتوانند نشانی از خشم داشته باشند، مثل یک تکه سنگ). خشم یک شمشیر دو لبه است که میتواند بسیار آسیبرسان باشد. من این لحظات را تجربه کردهام، زمانی که جهل و نا شکیبایی، من را به انجام یک عمل غیر انسانی سوق دادهاست، اما گذر زمان به من توصیه کرد که در استفاده از کلمات زیادهروی نکنم، کلمات با ارزشند، آنها میتوانند سازنده یا مخرب رابطهای باشند که از شیشه ساخته شدهاست، پس منطقی باشید و در استفاده از کلمات همانند یک فرد خسیس که در خرج کردن حساسیت به خرج میدهد، خساست پیشه کنید. خود من بسیاری از مواقع این نصیحت را نادیده گرفتهام، فکر آن ساده است ولی زمانی که به ناحق در معرض موجی از کلمات قرار میگیرید، صبوری مشکل خواهد شد، ولی با گذر زمان و تفکر بیشتر با خود گفتم اینکه به عقل اجازه دهیم فرمان قلب و احساس ما را به دست بگیرد، چه هزینهای دارد؟ آیا یک واکنش شدید که اغلب توسط افراد صورت میگیرد غیر از این است که آتش معرکه را تشدید و اوضاع را وخیمتر خواهد کرد؟ پس چه باید کرد زمانی که یک فرد خشمگین است و تمایل دارد چنان واکنشی از خود نشان دهد که فرد مقابل آرزو کند اصلا به دنیا نیامده بود؟
پس زمانی که خود را در چنین شرایطی احساس کردید، این پنج نکته را به خاطر بسپارید:
1. فورا دو لیوان اب بخورید قبل از انکه زبان شما شروع به کار کند، درسته، این توصیه افراد سالخورده ایست که موی خود را در آسیاب سفید نکردهاند! میشود گفت آب یک مسکن طبیعی است، که نه تنها مانع از وخامت اوضاع میشود بلکه تمایل شما را به نشان دادن واکنش شدید کاهش میدهد.
2. سپس به جایی بروید و بنشینید که فقط خودتان باشید و وجدانتان، چشمانتان را ببندید، نفس عمیق بکشید و برای دو دقیقه سکوت کنید، این قفط دو دقیقه است ولی به اندازه ساعتها اثرگذار است. دلیل این امر آن است که زمانی که شما عصبانی هستید ذهن سریع تر پردازش میکند.
3. اکنون یک کاغذ بردارید و 4 ستون در آن قرار دهید؛ من چه گفتم، او چه گفت، واکنشها چه بود و نتیجه چه شد؛ موقعیت خود را در قالب این چهار ستون تشریح نمایید، مسخره به نظر میاد؟ به من اعتماد کنید، خیلی مواقع راه حل های مسخره میتواند بسیار معقولانه مشکلات را حل کند، حال سعی کنید یک مکالمه میان خود و فرد طرف مقابل خود تصور کنید، زمانی که این مکامه فرضی تمام شد، جزئیات آن را در همان چهار ستون بنویسید، اولین جملات احتمالا بسیار تند و آتشین خواهند بود، به این مکالمات فرضی ادامه دهید و آنها را یادداشت کنید، به من اعتماد کنید هر چه جلوتر بروید این مکالمات تغییر میکنند، در انتها شما علاوه بر احساس آرامش میبینید که مکالمات شما نسبت به مکالمات قبلی معقولتر شدهاند، در اینجا است که شما یادمیگیرید چگونه به مسائل از زوایای دیگر هم نگاه کنید و آنها را به مسیر درست هدایت نمایید.
4. پس از آن مرحله نوبت به این میرسد که تصمیم بگیرید که واکنشی نشان دهید یا نه، نیوتن میگوید هر عملی عکسالعملی متضاد و مساوی دارد، اما به عقیده من این قانون تنها در فیزیک کاربرد دارد نه در روابط انسانی، در راوابط فردی، عکس العملها صرفا متضاد نیستند بلکه برابرند، بنابراین اگر گمان میکنید زمان مناسبی برای پاسخگویی و عکس العمل نیست به خودتان زمان دهید، اما اگر گمان میکنید الان زمان واکنش نشان دادن است، ابتدا بنشینید و به عواقب آن فکر کنید، گاهی یک پیش بینی ساده میتواند شما را از شر یک مکالمه ناخوشایند برهاند.
5. اکنون به زمان عمل و نشان دادن واکنش رسیدهایم، مقابله- ارتباطات در واقع پلی است میان افکار و اعمال ما، که در این میان زبان است که این ارتباط را برقرار میکند، درسته زبان، یک واسطه بسیار قوی ارتباطی در همه زمانها، در کنار زبان بدن و صورت. به هر حال این زبان میتواند دشمن ما شود زمانی که به جای عقل به دل ما رجوع کند، پس زمانی که آمادهی مقابله با طرف مقابل هستید مطمئن شوید که قبلا مکالمه خود را به طور منطقی و عاقلانه تمرین کرده باشید. به من اعتماد کنید، این مکالمات فرضی به شما کمک میمکند در زمان و انرژی خود صرفهجویی کنید و یک مکالمه سالم داشته باشید.
در اینجا پنج کار پیش از مقابله را تشریح کردیم، زمانی که من این توصیهها را شنیدم، در ابتدا آنرا مضحک میدیدم چرا که گمان میکردم یک آدم نمیتواند تا این اندازه منطقی و عاقلانه رفتار کند، اما من اشتباه میکردم، زمانی که این اعمال را تمرین کردم، وسعت دیدی پیدا کردم و به بلوغی رسیدم که درک کنم که اگر زندگی ما به نظرمان پیچیده میآید برای بقیه هم همینگونه است، در نهایت هرآنچه که باید اتفاق بیوفتد میافتد، اما اینکه چگونه اتفاق بیوفتد دست ما و تحت کنترل ما است، موقعیت تحت کنترل انسانهاست اما عکسالعمل ها نه، تجربه به من آموخت این تکنیکها تاثیرگذار هستند و مطمئن باشید هیچ هزینهای برای شما ندارد، امید وارم این مقاله به شما در مدیریت خشم کمک نماید. موفق باشید.