فرمایشات نغز امام جواد (ع)

فرمایشات نغز امام جواد (ع)

1- من استغنى بالله افتقر الناس الیه و من اتقى الله احبه الناس ‍ .

کسى که با توکل به خداوند روى نیاز از مردم برگرداند مردم به او نیازمند مى شوند (و به او روى مى آورد) و کسى که تقواى الهى را پیشه کند مردم او را دوست مى دارند(127).

2 – اهل المعروف الى اصطناعه احوج من اهل الحاجه الیه لاءن لهم اجرهم و فخره و ذکره فما اصطنع الرجل من معروف فانما یبدء فیه نفسه .

نیاز نیکوکاران به احسان بیش از نیازمندان است زیرا نیکوکارى براى آنان پاداش ، افتخار و نام نیک به دنبال دارد، بنابراین انسان هرگاه کار نیکى انجام دهد ابتدا به خویشتن نیکى کرده است (128).

3 – ثلاث یبلغن بالعبد رضوان الله تعالى : کثره الاستغفار ولین الجانب و کثره الصدقه وثلاث من کن فیه لم یندم : ترک العجله و المشوره و التوکل على الله عندالعزم .

سه ویژگى انسان را به رضوان الهى رهنمون مى شود: آمرزش خواستن زیاد از خداوند و نرمخویى و زیاد صدقه دادن .

و سه خصلت در هر فرد باشد پشیمان نمى شود: شتاب نورزیدن در کارها، مشورت و نظرخواهى از دیگران ، توکل بر خدا به هنگام تصمیم گیرى (129).

4 – قال فى جواب رجل قاله له : اوصنى بوصیه جامعه مختصره : صن نفسک عن عار العاجله و نارالاجله .

خود را از کارهایى که موجب ننگ در دنیا و عذاب آتش در آخرت است حفظ کن (130).

5 – اربع خصال تعین المرءعلى العمل : الصحه و الغنى والعلم والتوفیق .

چهار ویژگى ، هر فردى را براى انجام عمل یارى مى کند که عبارتند از: صحت و سلامت بدن و توانگرى و بى نیازى مادى و دانش و توفیق الهى (131).

در توضیح این روایت یادآورى چند نکته مفید است :

در یک تقسیم بندى کلى امام نهم علیه السلام کارها را به دو دسته مادى بدنى و فکرى و فرهنگى تقسیم فرموده و پس از آن صحت بدن و توانگرى مادى را یاور انسان در کارهاى بدنى و مادى دانسته اند و در امور فرهنگى و فکرى دو عنصر علم و توفیق الهى را یاور انسان معرفى فرموده اند.

بررسى گذراى تاریخ دانشمندان حاکى از این مطلب مهم است که عالمى که عاقل باشد از توفیق الهى برخودار شود میتواند درخشش لازم رادر آسمان علم از آن خود کند چرا که عقل را مى پروراند و عقل هم علم را راه مى اندازد و به تعبیر دیگر عقل مدیریت علم را بر عهده مى گیرد در یک کلمه عقل مدیر و علم مربى است ولیکن این نکته رابایستى در گوش کردکه علم بى توفیق درخت بى بر است و به همین خاطر حضرت جواد علیه السلام را به توفیق الهى را در کنار هم ذکر فرموده اند اینک به چند نمونه از علماى مؤ ید به توفیق الهى اشاره مى کنیم .

علامه مجلسى با حدود 500 جلد کتاب ، شیخ صدوق با 300 جلد کتاب ، شیخ مفید با 200 جلد کتاب ، فضل بن شاذان از یاران امام نهم با 180 جلد کتاب ، علامه شهید آیت الله حاج شیخ مرتضى مطهرى با حدود 60 جلد کتاب و آنهمه کامیابى و اثر در نسل پژوهشگر و تشنه معارف اسلامى جوان از علماى موفق هستند.

با آرزوى توفیق الهى در انجام وظایف دینى ، و اجتماعى و علمى براى عموم شیفتگان خدمت در عرصه فرهنگ که مى خواهند شمع وجودشان ظلمت زداى جهل از جامعه بشرى باشد روایت دیگر در همین زمینه از آن خورشید فروزان هدایت تقدیم مى شود.

6 – المؤمن یحتاج الى ثلاث خصال : توفیق من الله و واعظ من نفسه و قبول ممن ینصحه .

مؤمن به سه خصلت نیازمند است : توفیق الهى و واعظ درونى (وجدان بیدار و متنبه شدن در قبال اندرزهاى نفس لوامه ) و نصیحت پذیرى از کسى که او را از روى خیرخواهى اندرز مى دهد(132).

اینجا مناسب است جمله اى پیرامون جایگاه توفیق در سرنوشت انسان از کلام دلرباى مقتداى بى همتاى مؤمنان و امیر بیان على علیه السلام اشاره شود آن حضرت فرمود: ولاقائد خیر من التوفیق رهبرى بهتر از توفیق وجود ندارد(133).

7 – انه من وثق بالله اراه السرور… والثقه بالله حصن لایتحصن فیه الاالمؤمن .

هرکس به خداوند اعتماد کند، رب العالمین سرور و شادابى را به او مینمایاند، امیدوارى و اعتماد به خدا دژى است که در آن دژ پناه نمى برد مگر مؤمن (134).

انسان به امید زنده است و نقش امید در کردار و سرنوشت انسان غیر قابل انکار مى باشد. به همین دلیل علماى تربیتى همواره بر تقویت نخل امید در ساختار شخصیت انسان اصرار داشته و دارند، در همین راستا آئین معاد و معاش ، مکتب بى نظیر انسان سازى اسلام از هر فرصتى براى ایجاد و تقویت نور امید در قلب بشر شود مى جوید تا آنجا که وقتى فهرست گناهان کبیره را ترسیم مى نماید قنوط و ناامیدى از رحمت الهى را در راءس همه گناهان غیرقابل بخشش قرار مى دهد با آرزوى آن که عموم شیفتگان ولایت در این دژ مستحکم پناه برند و آمال خویش و امت اسلام را محقق ساخته ، نور امید در قلوب سرشار از ایمان مؤمنین را بارور نمایند.

در ادامه این بحث براى روشن شدن نقش خطیر اعتماد، حسن ظن و امید به خداى رحمان آفات یاءس و نومیدى از رحمت الهى را بصورت خیلى مختصر بیان مى کنیم تا از باب تعرف الاشیاء باضدادها گوشه اى از موضوع برایمان معلوم شود.

اولا : این امر خالق هست که : یاعبادى الذین اسرفوا على انفسهم لاتقنطوا من رحمت الله .

یعنى اى بندگان من که بر خویشتن ستم روا داشته و اسراف کرده اید ازرحمت خدا ناامید نشوید چرا که :

ان الله یغفرالذنوب جمیعا وانه هوالغفور الرحیم .

همانا خداوند همه گناهان را مى بخشد و همانا اوست بسیار آمرزنده مهربان (135).

و در آیه کریمه اى دیگر چنین مى فرماید:

و من یقنط من رحمه ربه الاالضالون .

کیست که از رحمت خدا نومید شود مگر گمراهان (136).

و در آیه اى دیگر نومیدى از رحمت حق را موجب کفر معرفى فرموده اند: لایباءس من روح الله الاالقوم الکافرین : از روح (رحمت خداوند نومید نمى شود مگر کافران (137).

همین موضوع باعث شد امیرمؤمنان در جواب آن مردى که در اثر گناهان از رحمت حق نومید شده و ناامیدى خود را ابراز مى کرد چنین فرمودند: که اى مرد، ناامیدى تو از رحمت خدا بدتر است از گناهى که کرده اى .

نقل شده است که روزى رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمودند: اگر بدانید آنچه را که من مى دانم کم خواهید خندید وبسیار خواهید گریست و به بیابانها و صحراها بیرون خواهید رفت و بر سینه هاى خود خواهید زد و به پروردگار خود پناه خواهید برد پس جبرئیل نازل شد و گفت پروردگار مى فرماید:

بندگان مرا از من ناامید مکن (138).

البته باید توجه داشت که امید و نومیدى شمشیر دو دم است و در کاربرد آن بایستى از هرگونه افراط وتفریط اجتناب کرد چرا که از یکسو اگر انسان به چیزى امیدوار نباشد او را دوست نداشته و بدان عشق نمى ورزد و از سوى دیگر امید بیش از حد به رحمت الهى میتواند سرآغاز آفاتى چون تسویف و تعلیل در توبه و خداى ناکرده اصرار درگناه و پرده درى شود.

خدایا ترا به فضل و کرم خویش و جود امام جوادمان سوگند مى دهیم که همواره نور امید را در قلوبمان فروزان کن و از عزت بندگیت عزیزمان بفرما.

منبع: الشیعه

حسین ایمانى یامچى

127-احقاق الحق ، ج 12 ص 429 – نورالابصار ط. العثمانیه بمصر ص 220.

128-احقاق الحق ج 12، ص 437.

129-احقاق الحق ج 12 ص 438، الفصول المهمه ص 256.

130-احقاق الحق ج 12 ص 439، – نورالبصار ص 220.

131-الفصول المهمه ص 255.

132-بحارالانوار 78 تص 358- تحف العقول ص 537.

133-بحارالانوار ج 1 ص 94.

134-ملحقات احقاق ج 12 ص 438.

135-سوره زمر آیه 53.

136-سوره حجر ایه 56.

137-سوره یوسف آیه 87.

138-معراج السعاده ص 138 – 137.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید