روايات حضرت از امام موسى بن جعفر (ع )
امام هادى – عليه السلام – به سند خود از پدران بزرگوارش از جدش موسى بن جعفر – عليه السلام – نقل مى كند كه فرمود: ((خداوند مردم را آفريد و مى دانست عاقبت آنان چه خواهد بود، پس آنان را امر كرد و نهى نمود. حضرت باريتعالى به چيزى امر نكرد مگر آنكه راهى براى اطاعت و انجام آن امر به وجود آورد و از كارى نهى نكرد مگر آنكه راه ترك آن را هموار ساخت و هيچيك از آفريدگان را بر معصيت مجبور نساخت بلكه آنان را آزمايش كرد و خود فرمود: (( ((ليبلوكم ايكم اءحسن عملا؛ )) تا شما را بيازمايد و دريابد كه كردار كداميك نيك تر و بهتر است )).
امام هفتم به گونه اى ترديدناپذير و غير قابل جدل جبر را رد كرده است و فساد اين عقيده را بيان داشته است . ما نيز در مباحث آينده به اين مساءله خواهيم پرداخت )).
روايات حضرت از امام رضا (ع )
امام هادى از جدّش امام رضا – عليه السلام – نقل مى كند كه : ((روزى ابوحنيفه از نزد حضرت امام صادق خارج مى شد كه امام هفتم موسى بن جعفر را ديد و از او پرسيد: اى جوان گناه از كيست ؟
حضرت پاسخ داد: از سه صورت خارج نيست : يا اينكه از خداوند متعال است – كه نيست – در آن صورت سزاوار كريمى خداوند نيست كه بنده اى را بخاطر گناه نكردن معذب نمايد.
و يا اينكه مصدر گناه از خدا و بنده باشد – كه البته اينهم نيست – در آن صورت شايسته نيست كه شريك نيرومند به شريك ضعيف ستم روا دارد.
و يا اينكه گناه منحصرا از بنده صادر شده – كه همينطور است – و در آن صورت اگر خداوند كيفر دهد بخاطر گناه بنده است و اگر ببخشد به كريمى و سخاوت خودش است …)).(101)
امام به گوشه اى مستدلّ، نادرستى ((جبر)) و سستى اين عقيده را بيان مى دارد و روشن مى سازد انسان در حيات دنيوى خود مختار است و طبعا مسؤ ول انتخاب راه و پيامدهاى آن (( ((انا هديناه السبيل امّا شاكرا و امّا كفورا)). )) (102)
منبع: اداره کل امور فرهنگی دانشگاه صنعتی اصفهان
باقر شریف قرشی
101-توحيد، ص 96.
102-سوره دهر، آيه 3.