از حسادت و چشم و هم چشمی پرهیز کنید!

از حسادت و چشم و هم چشمی پرهیز کنید!

نویسنده: علی حسین زاده

حسادت از صفات مذموم اخلاقی است که به تعب و سختی شدید فرد حسود می انجامد و با این صفت همواره به دنبال زوال نعمتی است که به صاحب نعمت رسیده و می خواهد او را متضررّ سازد. (1) از نظر علمای اخلاق هنگام مواجهه فرد با نعمتی که به دیگری رسیده، دو حالت پیدا می کند: یکی آن که از این نعمت ناخشنود می شود و زوال آن را می پسندد که به آن « حسد » می گویند و دیگر آن که از این نعمت ناراحت نیست و نمی خواهد زایل شود؛ ولی دوست دارد خودش نیز از این نعمت برخوردار گردد که آن را « غبطه » یا « منافسه » می گویند. (2)
شاید بتوان میان دو حالت « حسد » و « غبطه »، حالت سوّمی را نیز تصوّر کرد که در آن، فرد زوال نعمتی را که به دیگری رسیده است، آرزو نمی کند؛ ولی با قصدی غیر الاهی در صدد بر می آید که برای مقابله با فرد صاحب نعمت، به هر قیمتی که شده آن نعمت را به چنگ آورد و آن نعمت را به رخ او یا دیگران بکشد. ما این حالت سوّم را چشم و هم چشمی می نامیم.
با توجه به تأثیر شگرف دو صفت حسادت و چشم و هم چشمی در ناآرامی و ناسازگاری همسران، در این قسمت تأثیرات نامطلوب آن در زندگی مشترک را پی می گیریم.

حسادت
حسادت نوعی بیماری روانی (3) است که به مشکلات زیادی در بعد فردی و خانوادگی دامن می زند. در زندگی خانوادگی، معمولاً حسد به این صورت محقق می شود که یکی از همسران یا هر دو زندگی بستگان و آشنایان را مورد توجّه قرار می دهند و آن گاه که نعمتی را در آن خانواده مشاهده کنند، با تنگ نظری آرزوی زوال آن نعمت را در سر می پرورانند یا حتی برای دستیابی به هدف خود، اعمال ناشایست نیز دست می زنند. در موارد نادری ممکن است یکی از زن و شوهر نسبت به کمالات همسر خود حسادت ورزند و چون خود از جهاتی توان نیل به آن کمالات را ندارند، سر ناسازگاری گذارند و یا موانعی برای رشد و ترقّی همسر خویش ایجاد کنند.
حسادت آثار منفی فراوانی دارد که باید به راه حل آن نیز پرداخت.

پیامدهای حسادت
آثار ذیل را می توان برای حسادت بر شمرد:

أ. سلب آسایش
از آن جا که اهتمام حسود متوجه نعمت های دیگران است، این افکار او را غمگین می سازد. امیرالمؤمنین (علیه السّلام) در خصوص این پدیده می فرمایند:
یکفیک من الحاسد انّه یغتمّ فی وقت سرووک؛ (4) کسی که به تو حسد ورزد، همین او را بس که هنگام شادی تو، غمگین می شود.
و مهم ترین پیامد این غمگینی آن است که آسایش را از حسود و به تبع آن از زندگی مشترک و خانوادگی او سلب می کند. حضرت فرمودند:
« لا راحه لحسود؛ (5) حسود آسایش ندارد ».
این حالات باعث می شود که فرد از زندگی خویش لذّت نبرد؛ چرا که به داشته های خود بی توجه است و همواره توجه خود را به داشته های دیگران مشغول می کند. چنین فردی چون خویش را با بالاتر از خود مقایسه می کند، هرگز متوقف نمی شود و به هر جا برسد، سرانجام کسی پیدا می شود که در جهتی بالاتر از او باشد. به همین دلیل، برای حسود کمترین لذت زندگی قابل تصور است. « قال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم): اقلّ الناس لذه الحسود؛ (6) حسود کم بهره ترین مردم از جهت دریافت لذت در زندگی است ». و آن گاه که به لذّتی هم برسد، این لذت برای او پایدار نخواهد ماند. « عن علی (علیه السّلام): الحسود لا تدوم له مسرّه؛ (7) سرور و خوشحالی حسود زودگذر است ». و در نهایت می توان گفت: حسادت، عیش را مکدّر می سازد. (8)

ب. اقدام نسنجیده
تمام همّ و غمّ حسود را توجّه به نعمت های دیگران و آرزوی زوال آن تشکیل می دهد؛ از این رو گاه فرد به اقداماتی رو می آورد که عواقب آن را بررسی نمی کند و رفتار او باعث مشکلاتی برای خود و خانواده اش می شود که جبران آن غیر ممکن یا بسیار مشکل است. به همین دلیل امیرالمؤمنین (علیه السّلام) فرموده اند: « الحسود سریع الوثبه بطیء العطفه؛ (9) حسود زود از جا می پرد و به کُندی مهر می ورزد. و این هر دو پیامد به ایجاد آرامش و سازگاری میان همسران آسیب می زند و چه زیبا امیرالمؤمنین (علیه السّلام) این پیامد تلخ را تشبیه کرده آن جا که فرموده اند: « اذا امطر التحاسد انبتت التفاسد؛ (10) هرگاه باران حسادت فرو ریزد، از آن فساد می روید ».

ج. سلب ایمان
یکی از مهم ترین مفسده های رشک و حسد آن است که ایمان را از دل حسود خارج می کند. رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در مقام بیان نقش حسادت در زوال دین و ایمان فرموده اند:
الا انّه قد دبّ الیکم داء الامم من قبلکم و هو الحسد لیس بحالق الشعر، لکنه حالق الدین؛ (11) آگاه باشید که درد امّت های پیشین – یعنی حسد – به شما سرایت کرده است، این صفت موی شما را نمی تراشد؛ بلکه دین را می تراشد و از بین می برد.
« حلق » به معنای تراشیدن مو است. این تشبیه نشان دهنده آن است که همان طور که تراشیدن مو چیزی از آن را باقی نمی گذارد، حسد نیز چیزی از ایمان را برای فرد باقی نمی گذارد. دلیل آن نیز روشن است؛ چون حسود چشم دیدن نعمتی را که خداوند بر اساس حکمت خویش به دیگری بخشیده است، ندارد و با حسادت خویش، اعتراض خود را به تدبیر الاهی و ربوبیت او اعلام می کند.
از سوی دیگر، ایمان راسخ به خداوند و تقوا، از جمله مهم ترین عوامل سازگاری و آرامش همسر به شمار می رود. مردی به حضور امام حسن (علیه السّلام) رسید و درباره ی ازدواج دخترش، با حضرت به مشورت پرداخت. حضرت فرمودند:
زوّجها من رجل تقیّ فانّه ان احبها اکرمها و ان ابغضها لم یظلمها؛ (12) او را به ازدواج مردی با تقوا درآور؛ چرا که اگر او را دوست داشته باشد، گرامی اش خواهد داشت و اگر دوستش نداشته باشد، به او ظلم نخواهد کرد.
در جایی که حسادت چیزی از روحیه خدا باوری در فرد باقی نمی گذارد، طبیعتاً زندگی با چنین فردی همراه آرامش و سازگاری نخواهد بود.

درمان حسادت
با توجه به تأثیرات منفی حسادت در زندگی زناشویی که به برخی از آن ها اشاره شد، توجه جدّی به درمان این صفت ناپسند اخلاقی به منظور حفظ وفاق خانواده، ضروری می نماید. در این جا بسیار گذرا به برخی از شیوه های درمان حسد اشاره می کنیم:

أ. زمینه سازی
حسد همچون دیگر معضلات اخلاقی، خود معلول صفاتی دیگر است که بدون برطرف ساختن آنها کمتر موفق به درمان آن می شویم؛ از این رو برای آن که درخت حسد در زمین دل ریشه نکند، لازم است عوامل آن از جمله تکبّر، خود شیفتگی و حرص از وجود ما رخت بر بندد. (13)

ب. توجه به پیامدها
انسان باید بداند که حسادت، باعث بدبختی فرد در دنیا و آخرت می شود (14) و حسادت او نه تنها ضرری به محسود نمی زند، بلکه همه ی ضررهای جسمی، روحی، اجتماعی و… را متوجه خود حسود می سازد. توجه همراه با بصیرت به این نکات باعث می شود فردی که به سعادت خود علاقمند است، به طور کامل از حسد فاصله بگیرد. (15)

ج. تحمیل به نفس
راه عملی مبارزه با حسد آن است که انسان برخلاف مقتضای حسد خویش رفتار کند و با تحمیل بر نفس، خود را وادار سازد برخلاف حسد رفتار کند. برای مثال اگر حسد از او می خواهد که از کسی بدگویی کند، او را بستاید و اگر حسد او را به تکبر علیه کسی فرا می خواند، نسبت به او تواضع کند و اگر حسد او را به نیکی نکردن فرا می خواند، خود را به نیکی کردن به محسود وادار کند. (16)

پیامدهای چشم و هم چشمی
چشم و هم چشمی به معنای آن است که فرد با مشاهده ی زندگی دیگران احساس حقارت کند و درصدد برآید که به هر قیمت، امکاناتی را که دیگران در اختیار دارند، به دست آورد. این پدیده یکی از مهم ترین عواملی است که زندگی مشترک را به تنش، سردی و ناسازگاری می کشاند. به این منظور در این قسمت به برخی از پیامدهای چشم و هم چشمی در زندگی خانوادگی اشاره می کنیم:

أ. حسرت
فردی که همواره چشم به زرق و برق زندگی دیگران می دوزد، از حالت استغنا و بی نیازی دور می شود و همیشه حالت نیاز و کمبود را در خود زنده نگه می دارد. روشن است که احساس کمبود، فرد را به زندگی موجود خویش بی علاقه می کند و بدون توجه به ویژگی های مثبت همسر و زندگی خود، همواره حسرت زندگی دیگران را می خورد. این حسرت هم خود فرد و هم زندگی مشترک را دچار تزلزل می سازد. رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) درباره این پیامد فرموده اند:
من اتبع بصره ما فی ایدی الناس کثر همّه و لم یشف غیظه؛ (17) هر کس به آنچه در دست مردم است چشم بدوزد، اندوهش فراوان شود و سوز دلش درمان نپذیرد.

ب. سلب آسایش
فردی که بهره های مادّی زندگی دیگران را الگوی خود قرار می دهد، پس از احساس نیاز و کمبود، درصدد جبران آن بر می آید. در این مسیر هم خود را به زحمت و سختی می اندازد و هم باعث می شود که همسرش به تلاش فوق طاقت دست زند و از راه حلال یا حرام مقصود همسر خود را تأمین کند. این امر علاوه بر سلب آرامش همسران، آن ها را وادار می سازد که به هر صورت ممکن خواسته خود را تحقق بخشند و به فساد انگیز بود آن نیندیشند.

شادی آن شادی است کز جان رویدت *** تا درون از هر ملالی شویدت
ورنه آن شادی که از سیم و زر است *** آتشی دان کاخرش خاکستر است

موارد فوق نمونه ای از آثار تلخ چشم و هم چشمی است که کانون خانواده را با مشکلات بی شماری مواجه می سازد؛ از این رو توجه به راه های مقابله با این پدیده حایز اهمیت است:

درمان چشم و هم چشمی
برخی از شیوه های پیشگیری یا درمان آفت چشم و هم چشمی عبارت است از:

أ. پرهیز از ارتباط با دنیاطلبان
برای آن که از این آفت مصون بمانیم، یکی از راه های مؤثر آن است که ارتباط خود را با دنیاطلبان و شیفتگان دنیا به حدّاقل رسانیم و از این راه زمینه ی چشم و هم چشمی را از بین ببریم. خداوند متعال پیامبر خود را از این که چشم به نعمت های زودگذر مادی دیگران بیفکند، بر حذر داشته و فرموده است:
و لا تمدَّنَّ عینیک الی ما متّعنا به ازواجاً منهم زهره الحیوه الدنیا؛ (18) و هرگز چشم خود را به نعمت های مادّی که به گروه هایی از آن ها داده ایم، میفکن که این ها شکوفه های زندگی دنیاست.
لازمه نگاه نکردن به زرق و برق زندگی دیگران، کم کردن ارتباط است؛ چرا که نمی توان وارد دریا شد، ولی پا را از خیس شدن حفظ کرد.

ب. توجه به زیردستان
از نظر اسلام، برای در امان ماندن از آفت چشم و هم چشمی، زن و شوهر باید به زندگی افراد پایین تر از خود چشم دوزند و به دیدار آن ها بروند. این رفتار علاوه بر پیشگیری از چشم و هم چشمی، روحیه ی والای شکر و رضایت از زندگی را در میان آنان ایجاد و تقویت می کند:

ار خسی افتدت به دیده منال *** سوی آن کس نگر که نابیناست

حضرت علی (علیه السّلام) در نامه ای به حارث همدانی می فرمایند:
و اَکثر ان تنظر الی من فُضِّلتَ علیه فان ذلک من ابواب الشکر؛ (19) به کسانی که بر آنان برتری داری، بسیار نظر کن که این از اسباب شکرگزاری است.
و نیز امام صادق (علیه السّلام) آثار این شیوه را چنین تبیین فرموده اند:
انظر الی من هو دونک فتکون لا نعم الله شاکراً و لمزیده مستوجباً و لجوده ساکناً؛ (20) همواره به کسی نظر کن که بهره اش از نعمت های خداوند کمتر از تو است تا شکر نعمت های موجود را به جای آوری و برای افزایش نعمت خداوند شایسته باشی و قرارگاه بخشش الاهی شوی.
سعدی می گوید:
هرگز از دور زمان ننالیدم و روی از گردش آسمان در هم نکشیدم، مگر وقتی که پایم برهنه بود و استطاعت پای پوشی نداشتم تا به جامع کوفه درآمدم دلتنگ، یکی را دیدم که پای نداشت! سپاس نعمت حق به جای آوردم و بر بی کفشی صبر کردم. (21)
ممکن است کسی بگوید: چنین دیدی انسان را از پیشرفت باز می دارد و همواره وی را در یک حالت نگه می دارد؛ چرا که به بالاتر از خود نگاه نمی کند تا بخواهد رشد کند. در پاسخ باید گفت: پیشرفت – به ویژه برای آسایش جامعه اسلامی – وظیفه هر مسلمان است. ضرورت ندارد چشم و هم چشمی داشته باشیم تا پیشرفت کنیم. این گونه نیست که حرکت به سمت کمال، تنها انگیزه اش چشم و هم چشمی باشد. انگیزه های دیگر، رضایتمندی پایدارتری را به همراه دارد.

ج. توجه به حکمت نعمت های الاهی
خداوند نعمت های خود را بر اساس حکمت و به منظور آزمایش به بندگان ارزانی می دارد؛ ولی برخی افراد ساده اندیش بدون در نظر گرفتن اهداف خداوند در این نعمت ها، تنها به ظاهر آن توجه می کنند و آرزوی کسب زرق و برق های زندگی دنیا را در سر می پرورانند. در دوران حضرت موسی (علیه السّلام)، برخی کوته نگران به قارون، مرد ثروتمند طغیان گر آن دوران می اندیشیدند و با مشاهده ی ثروت بی کران او که حمل کلید گنج هایش مردان تنومند را دچار خستگی می کرد، داشتن آن اموال را آرزو کردند و به اشتباه آن را حظّ بزرگ برای او می دانستند. قرآن می فرماید: آن ها آرزوی دارایی قارون را می کردند:
فخرج علی قومه فی زینته قال الذین یریدون الحیاه الدنیا یا لیت لنا مثل ما اوتی قارون انّه لذو حظّ عظیم؛ (22) پس قارون با زینت خود به میان قومش آمد. در این حال، آنان که حیات دنیا را می خواستند، گفتند: ای کاش دارایی قارون به ما داده می شد. به درستی که او دارای بهره های بزرگی است.
ولی پس از آن که فرو رفتن او و خانه اش به قعر زمین را مشاهده کردند، متوجه اشتباه خود شدند و دریافتند که خداوند بر اساس لطف خود برخی نعمت ها را از بندگان خویش دریغ می دارد:
و اصبح الذین تمنّوا مکانه بالامس یقولون و یکأنّ الله یبسط الرزق لمن یشاء من عباده و یقدر لولا ان منَّ الله علینا لخسف بنا و یکانّه لا یفلح الکافرون (23) آنان که دیروز آرزو می کردند به جای او باشند ( هنگامی که این صحنه را دیدند ) گفتند: وای بر ما! گویی خدا روزی را بر هر کس از بندگانش بخواهد گسترش می دهد یا تنگ می گیرد. اگر خدا بر ما منّت ننهاده بود، ما را نیز به قعر زمین فرو می برد.
بنابراین توجه داشتن خانواده ها به حکمت عطا و منع خداوند متعال، عاملی بسیار مؤثر در پیشگیری از چشم و هم چشمی به شمار می رود.

د. انعطاف ناپذیری از دنیاطلبان و موعظه آنان
در برخی شرایط با وجود این که خود فرد از چشم و هم چشمی گریزان است، همسر وی به دنبال کسب جلوه های دنیاست و به دنبال نیل به این هدف فشارهای زیادی را به همسر تحمیل می کند. در این شرایط وظیفه ی همسر چیست؟ آیا باید به دنبال تأمین خواسته همسر باشد یا مقاومت کند و ارزش های مطلوب خود را پیگیری کند؟
شیوه ی زندگی رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) مؤید مسیر دوم است. حضرت پس از آن که از جنگ خیبر بازگشتند و گنج آل ابی الحقیق را تصاحب کردند، مورد درخواست همسران خود قرار گرفتند که از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) خواستار گنج شدند. رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: من آن را میان مسلمانان تقسیم کردم. همسران پیامبر خشمگین شدند و گفتند: گمان می کنی اگر ما را طلاق دهی، ما از بین قوم خود شوهرانی برای زندگی نمی یابیم؟ حضرت از گفتار آنان ناراحت شدند. 29 روز از ایشان کناره گیری کردند تا آیات زیر نازل شد: (24)
یا ایها النبی قل لازواجک ان کنتن تردن الحیوه الدنیا و زینتها فتعالین امتّعکن و اسرّحکن سراحاً جمیلاً و ان کنتن تردن الله رسوله و الدار الاخره فان الله اعدَّ للمحسنات منکن اجراً عظیماً؛ (25) ای پیامبر، به زنانت بگو: اگر خواهان زندگی دنیا و زینت های آن هستید، بیایید تا شما را بهره مند سازم و به وجهی نیکو رهایتان کنم و اگر خواهان خدا، پیامبر او و سرای آخرت هستید، خدا به نیکوکاران پاداش بزرگی خواهد داد.
این رفتار انعطاف ناپذیرانه ی همراه با موعظه رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) باعث شد تا آنان خدا و رسول را اختیار کنند و دست از درخواست های نادرست خود بردارند.
البته در مواردی که درخواست همسر مشمول چشم و هم چشمی و توقعّات بی جا نباشد، برآوردن نیازهای او جایز، بلکه مطلوب است؛ امّا در صورتی که توقع بی جا و چشم و هم چشمی به شمار آید، باید در آن انعطاف ناپذیر بود که البته این برخورد باید با منطق، موعظه و بزرگواری همراه باشد.

مهارت هایی برای مقابله با حسادت و چشم و هم چشمی
شیوه های ذیل به شما کمک می کند که در برابر حسادت یا چشم و هم چشمی بایستید و با آن مقابله کنید:

أ. تلقین (26)
فردی که از ویژگی حسادت در رنج است، در حقیقت از زندگی خود راضی نیست و با چشم دوختن به موفقیّت های دیگران آرزوی پایان یافتن آن ها را در سر می پروراند. یکی از فنون مؤثری که می تواند به رضایت از زندگی نینجامد، آن است که هر روز کلمات نیروبخش بر زبان جاری سازد و آن را به خود تلقین کند. شاید این کار بچه گانه به نظر برسد؛ ولی مهم این است که شما به نتیجه ی مطلوب برسید و این اطمینان را نیز داشته باشید که عده ی زیادی از مردم موفق، از این راه شور و شوق در خود ایجاد کرده اند و حرارت لازم را برای یک زندگی موفقیت آمیز با استفاده از روش به ظاهر بچه گانه به دست آورده اند. (27) به زبان آوردن جملات زیر و مانند آن عامل مؤثری در کاهش حسادت خواهد بود:
– من از زندگی خود راضی هستم؛
– از این که همسرم در مسیر بالندگی است، خوشحالم؛
– من هم با تلاش می توانم به موقعیّتی برسم که دوستم رسید؛
– به لطف خداوند می توانم از قافله عقب نمانم و… .

ب. شوخ طبعی
مدّت هاست که روان شناسان به ارزش شوخ طبعی به عنوان نوعی مهارت مقابله ای پی برده اند. این سازوکار به ما اجازه می دهد در مواجهه با تنش به خودمان بگوییم: آنچه ظاهراً خطرناک نامیده می شود، مثل یک بازی است. خیلی خنده دار است که آن را جدّی بگیریم. بسیاری از مسائل زندگی که حسادت را به وجود می آورد، اموری ظاهری و ناپایدار است. در این امور شوخ طبعی کمک می کند تا ما از مشکل فاصله بگیریم و در عوض برای یافتن راه حل ها برای معضلات واقعی فرصتی پیدا کنیم. افراد با حسادت نگاه های منفی به یکدیگر پیدا می کنند و پشتوانه حمایتی دیگران برای خود را از دست می دهند. مردم بیشتر مایلند در کنار افراد شاد و سرحال زندگی کنند و از کسانی که نمی توانند آن ها را ببینند دوری گزینند.
در موضوع حسادت نیز شوخی باعث می شود که فرد احساس خودکارآمدی کند، خود را آن قدر حقیر نبیند که بخواهد به دیگران حسادت ورزد. همچنین وی برای جبران کمبودها و نقص های خود، تنها از حسادت مدد نمی جوید؛ بلکه راه های دیگری را جست و جو می کند. ضمن آن که با شوخ طبعی، دیگران را دور خود جمع می کند و مجالی پیدا می یابد تا موضوع مورد حسادت را به فراموشی بسپارد. موارد زیر، نمونه هایی از شوخ طبعی است که فرد با گفتن آن به خود، حسادت خویش را مهار می کند:

پس تو ای ناشسته رو در چیستی *** در نزاع و در حسد با کیستی (28)
هان دهان ترک حسد کن با شهان *** ورنه ابلیسی شوی اندر جهان (29)
ویس و رامین، خسرو و شیرین بخوان *** تا چه کردند از حسد آن ابلهان (30)

شوخی کردن با فردی که به او حسادت می ورزیم، به مهر و محبت نسبت به او می انجامد؛ البته روشن است که منظور ما، شوخ طبعی ملایم و معطوف به خود فرد است و این نوع شوخ طبعی سالم با شوخی ناسالمی که با تمسخر و خصومت همراه است، مغایرت دارد. (31)

ج. تشویق به داشته ها
یکی از مصداق های حسادت که روابط همسران را به ناسازگاری می کشاند، حسادت به تحصیل و ارتقا به مقامات عالی و پیشرفت همسر است. گاه برخی زنان احساس می کنند که بار زندگی به دوش آن هاست و آنان باید به هر شکل، زمینه ی آسایش شوهر را فراهم کنند؛ ولی این شوهر است که مدارج عالی علمی را می پیماید و به مقام و منزلت والای اجتماعی نایل می شود. این احساس به روحیّه حسادت نسبت به همسر دامن می زند و باعث می شود زن که باید همسر خود را شریک زندگی خویش بداند، او را چون رقیبی برای خویش به شمار آورد و بر او و فعالیّت های علمی، اقتصادی، اجتماعی او رشک برد. گاهی نیز مردان به همین حالت مبتلا می شوند؛ حال آن که هر یک باید بدانند توفیق هر یک پیروزی دیگری به شمار می رود. باید به جای حسادت و بدخلقی که بدخلقی و شکست حسود را نیز در پی دارد، با تمام وجود، همسر خود را در راه پیشرفت تشویق کند تا ضمن افتخار کردن به داشتن همسری موفق، از زندگی آرام و صمیمانه ای نیز برخوردار باشد. (32)
این گونه افراد که تمام همّت خود را صرف آسایش و کامیابی همسران خود می کنند، باید بدانند که در همه ی پیروزی های همسر خود با او سهیم هستند، بیهقی می گوید:
اسماء بنت یزید انصاری روایت کرده است که بر رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) وارد شدم در حالی که آن جناب در میان اصحابش قرار داشت و عرضه داشتم: پدر و مادرم فدایت باد، من از طرف زنان خدمت شما آمده ام، یا رسول الله، جانم به فدایت. بدان که هیچ زنی در شرق و غرب عالم از آمدن من به نزد شما خبر دار نشده است مگر آن که سخن او همانند سخنی است که من عرض می کنم. خدای متعال تو را به حق مبعوث کرد و به سوی مردان و زنان عالم فرستاد. ما به تو ایمان آوردیم و به معبود تو که تو را فرستاد، نیز ایمان آوردیم. این در حالی است که ما طایفه زنان محصور در چهار دیواری خانه ها و تحت سیطره ی مردان هستیم. در عین حال، ما پایه و اساس خانه و زندگی مردانیم. این ماییم که شهوات شما را بر می آوریم و به فرزندان شما حامله می شویم؛ امّا شما مردان در دین اسلام برتری هایی بر ما یافته اید که ما از آن برخوردار نیستیم. شما به نمازهای جمعه و جماعت و به عیادت بیماران و به تشییع جنازه می روید، همه ساله می توانید پشت سر هم به حج بروید و از همه ی این ها ارزنده تر این که شما مردان می توانید در راه خدا جهاد کنید و چون شما به سوی حج یا عمره و یا به سوی جهاد می روید، اموال شما را حفظ می کنیم و برای شما پارچه می بافیم تا لباس برایتان بدوزیم و اموال شما را تر و خشک می کنیم، پس آیا در اجر و ثواب با شما شریک نیستیم؟ حضرت با همه ی رخسارش به اصحاب خود رو کرد و سپس فرمود: آیا سخن هیچ زنی بهتر از سؤال این زن درباره ی امر دینی خود شنیده اید؟ همه عرضه داشتند: یا رسول الله، ما هیچ گاه فکر نمی کردیم زنی به چنین مطالبی راه پیدا کند. آن گاه رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) متوجه آن زن شد و سپس به وی فرمود: ای زن! برگرد و به همه ی زنانی که این سؤال را دارند، اعلام کن و بگو: همین که شما به خوبی شوهرداری کنید، خشنودی او را به دست آورید و تابع موافقت او باشید، اجر همه ی این ها معادل است با اجر همه آنچه که برای مردان شمردی. زن برگشت در حالی که از شدت خوشحالی مکرّر می گفت: « لا اله الّا الله، الله اکبر ». (33)
این زن و دیگر زنان از این تشویق پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) دلگرمی یافتند و بر ادای وظایف خود پایدار شدند.

د. توجه برگردانی
توجه برگردانی به این معناست که شما می توانید با متمرکز ساختن ذهن و حواس خود بر چیزهای دیگر، توجه خود را از موضوع موجود که به ناراحتی شما دامن می زند، دور نگه دارید. مهمّ نیست که درباره ی چه چیزی بیندیشید، مهم این است که خود را مجبور کنید تا احساسات دردناک خود را نادیده بگیرید؛ البته موضوع هایی که مستلزم افکار خوشایندی است مانند تفکر درباره ی خاطره های شیرین یا برنامه ریزی های جالب، این مزیت را دارند که خلق شما را مثبت می کنند. (34) در موضوع حسد بیشترین ناراحتی ها هنگامی پیش می آید که ما از همه چیز فارغ می شویم و تنها به برخورداری شخصی می اندیشیم. نتیجه ی این تمرکز، آشفتگی های روحی و اختلالات جسمی است. اگر بتوانیم ذهن خود را از آن موضوع منصرف کنیم، زمینه ی آسودگی ما بیشتر فراهم خواهد شد. پرهیز از بی کاری، پر کردن اوقات فراغت، دست زدن به کارهای مکرّر، ذکر گفتن، آزاد گذاشتن ذهن برای دنبال کردن خاطره های مثبت، ورزش و… مصداق های از کاربرد توجه بر گردانی برای کاهش حسادت و آسیب های ناشی از آن به شمار می رود.
در یک زمینه یابی عمومی در امریکا از پاسخ دهندگان پرسیده شد هنگامی که در مدرسه، محل کار، خانواده و روابط دوستانه ی خود احساس حسادت می کنند، چگونه با آن مقابله می کنند ( سالوی و دین، 1988 ). موفق ترین مقابله کنندگان مردان، زنانی بودند که نگرش اتکای به نفس را اتخاذ کرده بودند. این افراد به جای آن که خود یا کسانی را که نسبت به آن ها حسادت داشتند، ناراحت کنند، با دیگر فعالیت های زندگی خود را مشغول می کردند. (35)
خواسته هایی مانند موارد زیر می تواند به حسادت می انجامد:
– « همسرم نباید هیچ فرد دیگری را دوست داشته باشد »؛
– « فکر می کنم دیگران احتمالاً به شدت به او علاقمند هستند »؛
– « او باید به جای کمک به دیگران، به فکر همسرش باشد »؛
– « او مدیون من است؛ بنابراین باید طبق خواسته ی من رفتار کند »؛
– این نوع باورها شما را در روابط با افراد بازنده می سازد؛ زیرا غیر واقع بینانه است و مسلماً در شما احساس بدبختی و بیچارگی ایجاد می کند ( الیس، 1987 ). (36)
شما می توانید با استفاده از تفکر منطقی این احساسات را که ممکن است به حسادت بینجامد، به گونه زیر تعدیل کنند:
– « دیگران نیز به یاری و کمک همسر من نیازمندند؛ پس من نباید مانع او شوم »؛
– « هر چه تعدّد خواسته هایم از دیگران بیشتر باشد، بیشتر ناکام می شوم، پس باید برای ارضای نیازهایم به داشته های خودم متّکی باشم »؛
« وقتی دیگران خواسته های مرا برآورده نمی سازند، ناراحت و مأیوس می شوم؛ امّا این یک واقعیت است و باید آن را بپذیرم ». (37)

هـ. تمرکز بر نقاط قوّت
در بسیاری موارد، حسادت ناشی از آن است که فرد نقاط قوّت خود را نادیده گرفته و به جای آن بر نقاط قوّت و برخورداری های دیگری متمرکز می شود. این حالت باعث آن می شود که او دچار احساس حقارت شود و به حسادت مبتلا گردد. در طرف مقابل، متمرکز شدن بر نقاط قوت خویش، احساس عزّت نفس را افزایش می دهد و سبب می شود که فرد از مقایسه های ناروای خود با دیگران بپرهیزد؛ زیرا علاوه بر آن که واقع بینانه نیست، آثار زیانباری نیز به دنبال دارد.

و. الگوپذیری مثبت
حسادت و چشم و هم چشمی، گاه محصول الگوپذیری از کسانی است که صلاحیّت الگو بودن را ندارند. برای مثال، دوستتان یا یکی از بستگان نزدیکتان نوعی لوازم خانگی مدرن خریداری کرده است و شما بدون در نظر داشتن ویژگی های الگویی او، از او سرمشق بگیرید و بخواهید با هر زحمتی برای خود یا همسرتان آن را خریداری کنید. این گونه الگوگیری باعث می شود که شما از حق اختیارتان صرف نظر کنید و خود را در اختیار سبک زندگی دیگران قرار دهید و چون تعریف مشخصی از الگو و معیار روشنی برای الگوپذیری ندارید، هر روز خود را با مشکلی جدید رو به رو کنید؛ امّا اگر الگوی خود را بر اساس ارزش های اخلاقی و دینی برگزینید، به سرمشق ثابت و ارزشمندی دست یافته اید که می توانید برنامه زندگی خود را طبق آن تنظیم کنید. امیرالمؤمنین (علیه السّلام) در خطبه 160 نهج البلاغه پس از ذکر برخی از انبیای الاهی، برترین الگوی انسانی را این چنین وصف می کند:
از پیامبر پاک و پاکیزه ات (صلی الله علیه و آله و سلم) پیروی کن! زیرا راه و روش او سرمشقی است برای آن کس که بخواهد تأسّی جوید و انتسابی است ( عالی ) برای کسی که بخواهد منتسب گردد. پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) روی زمین بدون فرش می نشست و غذا می خورد و با تواضع همچون بردگان می نشست. با دست خویش کفش و لباسش را وصله می کرد، بر مرکب برهنه سوار می شد و حتی کسی را پشت سر خویش سوار می نمود، پرده ای را بر در اتاقش دید که در آن تصویرهایی بود، همسرش را صدا زد و گفت: آن را از نظرم پنهان کن که هرگاه چشم من به آن می افتد، به یاد دنیا و زرق و برق آن می افتم. چه منّت بزرگی خدا بر ما گذاشته که چنین پیشوا و رهبری به ما عنایت کرده است تا راه او را بپوییم.

پی‌نوشت‌ها:

1. حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج 2، ص 213.
2. ملا محسن فیض کاشانی، المحجه البیضاء، ج 5، ص 330.
3. « عن علی (علیه السّلام): الحسود ابداً علیل »، میرزا حسین نوری، مستدرک الوسائل، ج 12، ص 21.
4. محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج 70، ص 256.
5. میرزا حسین نوری، مستدرک الوسائل، ج 12، ص 17.
6. همان، ج 12، ص 19.
7. عبدالواحد آمدی، غررالحکم، ص 73.
8. عن علی (علیه السّلام): الحسد یُنکِّد العیش، میرزا حسین نوری، مستدرک الوسائل، ج 12، ص 21.
9. همان، ص 17.
10. عبدالواحد آمدی، غررالحکم، ص 300.
11. محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج 70، ص 253.
12. حسن بن فضل طبرسی، مکارم الاخلاق، ص 204.
13. ملامحسن فیض کاشانی، المحجه البیضاء، ج 5، ص 348.
14. عبدالواحد آمدی، غررالحکم، ص 73.
15. ملا محسن فیض کاشانی، المحجه البیضاء، ج 5، ص 342.
16. همان، ص 347.
17. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج 2، ص 315.
18. طه، 131.
19. نهج البلاغه، نامه 69.
20. میرزا حسین نوری، مستدرک الوسائل، ج 8، ص 337.
21. سید جواد مصطفوی، بهشت خانواده، ج 2، ص 206.
22. قصص، 79.
23. همان، 82.
24. علی بن ابراهیم قمی، تفسیر القمی، ج 2، ص 192.
25. احزاب، 28 و 29.
26. Inculcation
27. دورتی کارنگی، آئین همسرداری، ترجمه مهستی شهلایی، ص 34.
28. جلال الدین محمد بلخی، ( مولوی ) مثنوی معنوی، دفتر دوم، ص 319.
29. همان، ص 323.
30. همان، دفتر پنجم، ص 781.
31. کریس، ال. کلینگه، مهارت های زندگی، ترجمه شهرام محمد خانی، ج 1، ص 110.
32. دورتی کارنگی، آئین همسرداری، ترجمه مهستی شهلایی، ص 88.
33. محمد رضا صالحی کرمانی، ترجمه تفسیر المیزان، ج 4، ص 554.
34. کریس ال. کلینکه، مهارت های زندگی، ترجمه شهرام محمدخانی، ج 2، ص 122.
35. همان، ص 30.
36. همان، ج 2، ص 29.
37. همان، ص 30.
منبع مقاله :
حسین زاده، علی؛ (1391)، همسران سازگار: راهکارهای سازگاری، قم: انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)، چاپ سیزدهم

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید