مجری: علی صبوحی طسوجی
4-7-2- کلام 4. آیات 254 تا 284
اقتصاد بر محور انفاق
195. این کلام در پایان فصل آخر با طرح اقتصادی بر محور انفاق، در صدد نهادینه سازی انفاق بی ریا و تجارت بی ریا در جامعه است. نسبت به جایگاه این کلام در ابتدای فصل توضیح بیشتری آمده است. ورود و خروج این کلام به این سبک است که در ابتدا با امر به انفاق آغاز شده است و سپس آیات پرمحتوایی را به مسائل اعتقادی مربوط به توحید و معاد با رویکرد اثبات علم و قدرت بیکران الهی اختصاص داده است تا زمینه های اعتقادی نهادینه سازی فرهنگ انفاق را فراهم سازد و پس از آن دوباره به ادامه آیات مربوط به انفاق پرداخته است. در ابتدای آیات اعتقادی شواهدی از ارتباط وثیق آیات اعتقادی این کلام با مباحث مربوط به انفاق مطرح خواهد شد.
196. مطلب 1. توصیه به انفاق:
کسانی که ایمان آورده اید، از آنچه به شما روزی داده ایم انفاق کنید، پیش از آنکه روزی فرا رسد که در آن نه داد و ستدی است و نه دوستی و نه شفاعتی. کافران خود ستمکارانند یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَنْفِقُوا مِمَّا رَزَقْنَاکُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ یأْتِی یوْمٌ لَا بَیعٌ فِیهِ وَلَا خُلَّهٌ وَلَا شَفَاعَهٌ وَالْکَافِرُونَ هُمُ الظَّالِمُونَ«254»
197. مطلب 2. علم و قدرت بیکران الهی:
در ابتدای کلام گفته شد که مباحث اعتقادی در این کلام در ارتباط با نهادینه سازی فرهنگ انفاق است. در صدر مباحث انفاق آمده است که پیش از رسیدن روزی که شفاعتی در آن نیست انفاق کنید، در این آیه می فرماید که هیچ کس توان شفاعت ندارد جز به اذن خدای متعالی. از سوی دیگر این مطلب با اثبات علم و قدرت بیکران الهی می فهماند که خدای متعالی نیازی به انفاق و کمک مالی دیگران ندارد. همه عالم کرسی قدرت بی انتهای اوست و همچنین ذره ای از انفاق دیگران از علم بی نهایت او مخفی نمی ماند: خداست که معبودی جز او نیست؛ زنده و برپادارنده است؛ نه خوابی سبک او را فرو می گیرد و نه خوابی گران؛ آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است، از آنِ اوست. کیست آن کس که جز به اذن او در پیشگاهش شفاعت کند؟ آنچه در پیش روی آنان و آنچه در پشت سرشان است می داند. و به چیزی از علم او، جز به آنچه بخواهد، احاطه نمی یابند. کرسیِ او آسمانها و زمین را در بر گرفته، و نگهداری آنها بر او دشوار نیست، و اوست والایِ بزرگ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْحَی الْقَیومُ لَا تَأْخُذُهُ سِنَهٌ وَلَا نَوْمٌ لَهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ مَنْ ذَا الَّذِی یشْفَعُ عِنْدَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ یعْلَمُ مَا بَینَ أَیدِیهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلَا یحِیطُونَ بِشَیءٍ مِنْ عِلْمِهِ إِلَّا بِمَا شَاءَ وَسِعَ کُرْسِیهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَلَا یئُودُهُ حِفْظُهُمَا وَهُوَ الْعَلِی الْعَظِیمُ«255»
198. مطلب 3. خروج از ظلمات به سمت نور:
این مطلب با بیان اختیاری بودن دین گرایی و دین گریزی، می فرماید که دین گرایان از ظلمات رهایی خواهند یافت و به سمت نور خواهند رفت. مصداق بارز دین گرایی در این مقطع انفاق است. آن نیز چون گذشتن از حب دنیا و رسیدن به بر و تقوا است به منزله خروج از ظلمات به سمت نور است: در این هیچ اجباری نیست. و راه از بیراهه بخوبی آشکار شده است. پس هرکس به طاغوت کفر ورزد، و به خدا ایمان آورد، به یقین، به دستاویزی استوار، که آن را گسستن نیست، چنگ زده است. و خداوند شنوایِ داناست لَا إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ قَدْ تَبَینَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَی فَمَنْ یکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَیؤْمِنْ بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَهِ الْوُثْقَى لَا انْفِصَامَ لَهَا وَاللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ«256» خداوند سرور کسانی است که ایمان آورده اند. آنان را از تاریکیها به سوی روشنایی به در می برد. و کسانی که کفر ورزیده اند، سرورانشان همان عصیانگران طاغوتند، که آنان را از روشنایی به سوی تاریکیها به در می برند. آنان اهل آتشند که خود، در آن جاودانند اللَّهُ وَلِی الَّذِینَ آمَنُوا یخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَالَّذِینَ کَفَرُوا أَوْلِیاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ أُولَئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ«257»
199. مطلب 4. قدرت خدای متعالی در احیاء و اماته:
یکی از ویژگیهایی که در مطلب دوم برای خداوند سبحان برشمرده شد، «یحیی و یمیت» بود و این مطلب با بیان محاجه ابراهیم (علیه السلام) با نمرود، بار دیگر بر این قدرت محض تأکید می کند. تأکید بر این وصف الهی نیز در ارتباط با انفاق است چون انفاق درحقیقت ذخیره روزی است که پس از مرگ دوباره زنده خواهیم شد. آیا از حالِ آن کس که چون خدا به او پادشاهی داده بود و بدان می نازید، و با ابراهیم درباره پروردگارش محاجّه می کرد، خبر نیافتی؟ آنگاه که ابراهیم گفت: «پروردگار من همان کسی است که زنده می کند و می میراند.» گفت: «من هم زنده می کنم و هم می میرانم.» ابراهیم گفت: «خدایِ من خورشید را از خاور برمی آورد، تو آن را از باختر برآور.» پس آن کس که کفر ورزیده بود مبهوت ماند. و خداوند قوم ستمکار را هدایت نمی کند أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِی حَاجَّ إِبْرَاهِیمَ فِی رَبِّهِ أَنْ آتَاهُ اللَّهُ الْمُلْکَ إِذْ قَالَ إِبْرَاهِیمُ رَبِّی الَّذِی یحْیی وَیمِیتُ قَالَ أَنَا أُحْیی وَأُمِیتُ قَالَ إِبْرَاهِیمُ فَإِنَّ اللَّهَ یأْتِی بِالشَّمْسِ مِنَ الْمَشْرِقِ فَأْتِ بِهَا مِنَ الْمَغْرِبِ فَبُهِتَ الَّذِی کَفَرَ وَاللَّهُ لَا یهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ«258»
200. مطلب 5. نشانه ای دیگر از قدرت خدای متعالی بر احیاء پس از مرگ:
یا چون آن کس که به شهری که بامهایش یکسر فرو ریخته بود، عبور کرد؛ و با خود می گفت: «چگونه خداوند، اهلِ این ویرانکده را پس از مرگشان زنده می کند؟». پس خداوند، او را به مدت صد سال می میراند. آنگاه او را برانگیخت، و به او گفت: «چقدر درنگ کردی؟» گفت: «یک روز یا پاره ای از روز را درنگ کردم.» گفت: «نه بلکه صد سال درنگ کردی، به خوراک و نوشیدنیِ خود بنگر که طعم و رنگِ آن تغییر نکرده است، و به درازگوش خود نگاه کن که چگونه متلاشی شده است. [ این ماجرا برای آن است که هم به تو پاسخ گوییم ] و هم تو را در مورد [ معاد ] نشانه ای برای مردم قرار دهیم. و به این استخوانها بنگر، چگونه آنها را برداشته به هم پیوند می دهیم؛ سپس گوشت بر آن می پوشانیم.» پس هنگامی که چگونگیِ زنده ساختن مرده برای او آشکار شد، گفت: «اکنون می دانم که خداوند بر هر چیزی تواناست.» أَوْ کَالَّذِی مَرَّ عَلَى قَرْیهٍ وَهِی خَاوِیهٌ عَلَى عُرُوشِهَا قَالَ أَنَّى یحْیی هَذِهِ اللَّهُ بَعْدَ مَوْتِهَا فَأَمَاتَهُ اللَّهُ مِائَهَ عَامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ قَالَ کَمْ لَبِثْتَ قَالَ لَبِثْتُ یوْمًا أَوْ بَعْضَ یوْمٍ قَالَ بَلْ لَبِثْتَ مِائَهَ عَامٍ فَانْظُرْ إِلَى طَعَامِکَ وَشَرَابِکَ لَمْ یتَسَنَّهْ وَانْظُرْ إِلَى حِمَارِکَ وَلِنَجْعَلَکَ آیهً لِلنَّاسِ وَانْظُرْ إِلَى الْعِظَامِ کَیفَ نُنْشِزُهَا ثُمَّ نَکْسُوهَا لَحْمًا فَلَمَّا تَبَینَ لَهُ قَالَ أَعْلَمُ أَنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیءٍ قَدِیرٌ«259»
201. مطلب 6. نشانه ای دیگر از قدرت خدای متعالی بر احیاء پس از مرگ:
و یاد کن آنگاه که ابراهیم گفت: «پروردگارا، به من نشان ده؛ چگونه مردگان را زنده می کنی؟» فرمود: «مگر ایمان نیاورده ای؟» گفت: «چرا، ولی تا دلم آرامش یابد.» فرمود: «پس، چهار پرنده برگیر، و آنها را پیش خود، ریز ریز گردان؛ سپس بر هر کوهی پاره ای از آنها را قرار ده؛ آنگاه آنها را فراخوان، شتابان به سوی تو می آیند، و بدان که خداوند توانا و حکیم است.» وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِیمُ رَبِّ أَرِنِی کَیفَ تُحْیی الْمَوْتَى قَالَ أَوَلَمْ تُؤْمِنْ قَالَ بَلَى وَلَکِنْ لِیطْمَئِنَّ قَلْبِی قَالَ فَخُذْ أَرْبَعَهً مِنَ الطَّیرِ فَصُرْهُنَّ إِلَیکَ ثُمَّ اجْعَلْ عَلَى کُلِّ جَبَلٍ مِنْهُنَّ جُزْءًا ثُمَّ ادْعُهُنَّ یأْتِینَکَ سَعْیا وَاعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ«260»
202. مطلب 7. پاداش مضاعف برای انفاق:
پس از پایان یافتن مباحث اعتقادی مرتبط با انفاق بار دیگر به طور مستقیم از انفاق سخن به میان می آید. در نخستین مطلب از مباحث اعتقادی آمده بود، «وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ» در پایان این مطلب هم آمده است « وَاللَّهُ یُضَاعِفُ لِمَن یَشَاءُ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ»، همین همانگی نشان می دهد که تأکید بر سعه علم و قدرت خدا به دلیل باور کردن پاداش مضاعف است. مَثَل صدقاتِ کسانی که اموالِ خود را در راه خدا انفاق می کنند همانند دانه ای است که هفت خوشه برویاند که در هر خوشه ای صد دانه باشد؛ و خداوند برای هرکس که بخواهد آن را چند برابر می کند، و خداوند گشایشگر داناست مَثَلُ الَّذِینَ ینْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ کَمَثَلِ حَبَّهٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنَابِلَ فِی کُلِّ سُنْبُلَهٍ مِائَهُ حَبَّهٍ وَاللَّهُ یضَاعِفُ لِمَنْ یشَاءُ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ«261»
203. مطلب 8. انفاق بدون منت و آزار:
کسانی که اموالِ خود را در راه خدا انفاق می کنند، سپس در پیِ آنچه انفاق کرده اند، منّت و آزاری روا نمی دارند، پاداش آنان برایشان نزد پروردگارشان محفوظ است، و بیمی بر آنان نیست و اندوهگین نمی شوند الَّذِینَ ینْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ ثُمَّ لَا یتْبِعُونَ مَا أَنْفَقُوا مَنًّا وَلَا أَذًى لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَلَا خَوْفٌ عَلَیهِمْ وَلَا هُمْ یحْزَنُونَ«262» گفتاری پسندیده در برابر نیازمندان و گذشت از اصرار و تندیِ آنان بهتر از صدقه ای است که آزاری به دنبال آن باشد، و خداوند بی نیاز بردبار است * قَوْلٌ مَعْرُوفٌ وَمَغْفِرَهٌ خَیرٌ مِنْ صَدَقَهٍ یتْبَعُهَا أَذًى وَاللَّهُ غَنِی حَلِیمٌ«263» ای کسانی که ایمان آورده اید، صدقه های خود را با منّت و آزار، باطل مکنید، مانند کسی که مالش را برای خودنمایی به مردم، انفاق می کند و به خدا و روز بازپسین ایمان ندارد. پس مَثَلِ او همچون مَثَلِ سنگ خارایی است که بر روی آن، خاکی نشسته است، و رگباری به آن رسیده و آن سنگ را سخت و صاف بر جای نهاده است. آنان نیز از آنچه به دست آورده اند، بهره ای نمی برند؛ و خداوند، گروه کافران را هدایت نمی کند یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تُبْطِلُوا صَدَقَاتِکُمْ بِالْمَنِّ وَالْأَذَى کَالَّذِی ینْفِقُ مَالَهُ رِئَاءَ النَّاسِ وَلَا یؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالْیوْمِ الْآخِرِ فَمَثَلُهُ کَمَثَلِ صَفْوَانٍ عَلَیهِ تُرَابٌ فَأَصَابَهُ وَابِلٌ فَتَرَکَهُ صَلْدًا لَا یقْدِرُونَ عَلَى شَیءٍ مِمَّا کَسَبُوا وَاللَّهُ لَا یهْدِی الْقَوْمَ الْکَافِرِینَ«264»
204. مطلب 9. انفاق بی ریا و برای رضای خدا:
و مَثَل صدقات کسانی که اموال خویش را برای طلب خوشنودی خدا و استواری روحشان انفاق می کنند، همچون مَثَلِ باغی است که بر فراز پشته ای قرار دارد که اگر رگباری بر آن برسد، دو چندان محصول برآورد، و اگر رگباری هم بر آن نرسد، بارانِ ریزی برای آن بس است، و خداوند به آنچه انجام می دهید بیناست وَمَثَلُ الَّذِینَ ینْفِقُونَ أَمْوَالَهُمُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ وَتَثْبِیتًا مِنْ أَنْفُسِهِمْ کَمَثَلِ جَنَّهٍ بِرَبْوَهٍ أَصَابَهَا وَابِلٌ فَآتَتْ أُکُلَهَا ضِعْفَینِ فَإِنْ لَمْ یصِبْهَا وَابِلٌ فَطَلٌّ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ«265» و آیا کسی از شما دوست دارد که باغی از درختان خرما و انگور داشته باشد که از زیر آنها نهرها روان است، و برای او در آن باغ از هر گونه میوه ای فراهم باشد، و در حالی که او را پیری رسیده و فرزندانی خردسال دارد، ناگهان گردبادی آتشین بر آن باغ زند و باغ یکسر بسوزد؟ این گونه، خداوند آیات خود را برای شما روشن می گرداند، باشد که شما بیندیشید أَیوَدُّ أَحَدُکُمْ أَنْ تَکُونَ لَهُ جَنَّهٌ مِنْ نَخِیلٍ وَأَعْنَابٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ لَهُ فِیهَا مِنْ کُلِّ الثَّمَرَاتِ وَأَصَابَهُ الْکِبَرُ وَلَهُ ذُرِّیهٌ ضُعَفَاءُ فَأَصَابَهَا إِعْصَارٌ فِیهِ نَارٌ فَاحْتَرَقَتْ کَذَلِکَ یبَینُ اللَّهُ لَکُمُ الْآیاتِ لَعَلَّکُمْ تَتَفَکَّرُونَ«266»
205. مطلب 10. انفاق از مال پاکیزه:
ای کسانی که ایمان آورده اید، انفاق کنید، از چیزهای پاکیزه ای که به دست آورده اید، و از آنچه برای شما از زمین برآورده ایم، و در پی ناپاکِ آن نروید که از آن انفاق نمایید، در حالی که آن را اگر به خودتان می دادند جز با چشم پوشی و بی میلی نسبت به آن، نمی گرفتید، و بدانید که خداوند، بی نیاز ستوده است یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَنْفِقُوا مِنْ طَیبَاتِ مَا کَسَبْتُمْ وَمِمَّا أَخْرَجْنَا لَکُمْ مِنَ الْأَرْضِ وَلَا تَیمَّمُوا الْخَبِیثَ مِنْهُ تُنْفِقُونَ وَلَسْتُمْ بِآخِذِیهِ إِلَّا أَنْ تُغْمِضُوا فِیهِ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ غَنِی حَمِیدٌ«267»
206. مطلب 11. وعده فقر از شیطان و وعده مغفرت از خدا:
یکی از عوامل دوری از انفاق خوف از فقر است، این آیات وعده فقر را شیطانی دانسته و به وعده مغفرت از جانب خدای سبحان دعوت می کند: شیطان شما را از تهیدستی بیم می دهد و شما را به زشتی وامی دارد؛ و خداوند از جانب خود به شما وعده آمرزش و بخشش می دهد، و خداوند گشایشگر داناست الشَّیطَانُ یعِدُکُمُ الْفَقْرَ وَیأْمُرُکُمْ بِالْفَحْشَاءِ وَاللَّهُ یعِدُکُمْ مَغْفِرَهً مِنْهُ وَفَضْلًا وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ«268» به هرکس که بخواهد حکمت می بخشد، و به هرکس حکمت داده شود، به یقین، خیری فراوان داده شده است؛ و جز خردمندان، کسی پند نمی گیرد یؤْتِی الْحِکْمَهَ مَنْ یشَاءُ وَمَنْ یؤْتَ الْحِکْمَهَ فَقَدْ أُوتِی خَیرًا کَثِیرًا وَمَا یذَّکَّرُ إِلَّا أُولُو الْأَلْبَابِ«269»
207. مطلب 12. آگاهی خدا از انفاق آشکار و نهان:
یکی دیگر از وسوسه های شیطان برای دور کردن مردم از انفاق، این است که انفاق گم خواهد شد، خدای متعالی می فرماید: و هر نفقه ای را که انفاق، یا هر نذری را که عهد کرده اید، قطعاً خداوند آن را می داند، و برای ستمکاران هیچ یاوری نیست وَمَا أَنْفَقْتُمْ مِنْ نَفَقَهٍ أَوْ نَذَرْتُمْ مِنْ نَذْرٍ فَإِنَّ اللَّهَ یعْلَمُهُ وَمَا لِلظَّالِمِینَ مِنْ أَنْصَارٍ«270» اگر صدقه ها را آشکار کنید، این، کارِ خوبی است، و اگر آن را پنهان دارید و به مستمندان بدهید، این برای شما بهتر است؛ و بخشی از گناهانتان را می زداید، و خداوند به آنچه انجام می دهید آگاه است إِنْ تُبْدُوا الصَّدَقَاتِ فَنِعِمَّا هِی وَإِنْ تُخْفُوهَا وَتُؤْتُوهَا الْفُقَرَاءَ فَهُوَ خَیرٌ لَکُمْ وَیکَفِّرُ عَنْکُمْ مِنْ سَیئَاتِکُمْ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِیرٌ«271»
208. مطلب 13. انفاق به سود خود:
براساس این مطلب خدای متعالی به پیامبر خویش می فرماید: هدایتِ آنان برعهده تو نیست، بلکه خدا هرکه را بخواهد هدایت می کند، و هر مالی که انفاق کنید، به سود خود شماست، ولی جز برای طلب خشنودیِ خدا انفاق مکنید، و هر مالی را که انفاق کنید پاداشِ آن به طور کامل به شما داده خواهد شد و ستمی بر شما نخواهد رفت * لَیسَ عَلَیکَ هُدَاهُمْ وَلَکِنَّ اللَّهَ یهْدِی مَنْ یشَاءُ وَمَا تُنْفِقُوا مِنْ خَیرٍ فَلِأَنْفُسِکُمْ وَمَا تُنْفِقُونَ إِلَّا ابْتِغَاءَ وَجْهِ اللَّهِ وَمَا تُنْفِقُوا مِنْ خَیرٍ یوَفَّ إِلَیکُمْ وَأَنْتُمْ لَا تُظْلَمُونَ«272»
209. مطلب 14. انفاق برای فقیران:
این صدقات برای آن دسته از نیازمندانی است که در راه خدا فرومانده اند، و نمی توانند برای تأمین هزینه زندگی در زمین سفر کنند. از شدّت خویشتن داری، فرد بی اطلاع، آنان را توانگر می پندارد. آنها را از سیمایشان می شناسی. با اصرار، چیزی از مردم نمی خواهند. و هر مالی به آنان انفاق کنید، قطعاً خدا از آن آگاه است لِلْفُقَرَاءِ الَّذِینَ أُحْصِرُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ لَا یسْتَطِیعُونَ ضَرْبًا فِی الْأَرْضِ یحْسَبُهُمُ الْجَاهِلُ أَغْنِیاءَ مِنَ التَّعَفُّفِ تَعْرِفُهُمْ بِسِیمَاهُمْ لَا یسْأَلُونَ النَّاسَ إِلْحَافًا وَمَا تُنْفِقُوا مِنْ خَیرٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِیمٌ«273»
210. مطلب 15. عاقبت انفاق کنندگان:
کسانی که اموال خود را شب و روز، و نهان و آشکارا، انفاق می کنند، پاداش آنان نزد پروردگارشان برای آنان خواهد بود؛ و نه بیمی بر آنان است و نه اندوهگین می شوند الَّذِینَ ینْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ بِاللَّیلِ وَالنَّهَارِ سِرًّا وَعَلَانِیهً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَلَا خَوْفٌ عَلَیهِمْ وَلَا هُمْ یحْزَنُونَ«274»
211. مطلب 16. رباخواران شیطان زده:
این مطلب آغاز مباحث مربوط به ربا است و ربا در این فصل به عنوان رذیله ای در مقابل فضیلت انفاق مطرح شده است: کسانی که ربا می خورند، برنمی خیزند مگر مانند برخاستنِ کسی که شیطان بر اثر تماس، آشفته سَرَش کرده است. این بدان سبب است که آنان گفتند: «داد و ستد صرفاً مانند رباست.» و حال آنکه خدا داد و ستد را حلال، و ربا را حرام گردانیده است. پس، هرکس، اندرزی از جانب پروردگارش بدو رسید، و از رباخواری باز ایستاد، آنچه گذشته، از آنِ اوست، و کارش به خدا واگذار می شود، و کسانی که به رباخواری بازگردند، آنان اهل آتشند و در آن ماندگار خواهند بود الَّذِینَ یأْکُلُونَ الرِّبَا لَا یقُومُونَ إِلَّا کَمَا یقُومُ الَّذِی یتَخَبَّطُهُ الشَّیطَانُ مِنَ الْمَسِّ ذَلِکَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا إِنَّمَا الْبَیعُ مِثْلُ الرِّبَا وَأَحَلَّ اللَّهُ الْبَیعَ وَحَرَّمَ الرِّبَا فَمَنْ جَاءَهُ مَوْعِظَهٌ مِنْ رَبِّهِ فَانْتَهَى فَلَهُ مَا سَلَفَ وَأَمْرُهُ إِلَى اللَّهِ وَمَنْ عَادَ فَأُولَئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ«275»
212. مطلب 17. تفاوت ربا و صدقات:
خدا از [ برکتِ ] ربا می کاهد، و بر صدقات می افزاید، و خداوند هیچ ناسپاسِ گناهکاری را دوست نمی دارد یمْحَقُ اللَّهُ الرِّبَا وَیرْبِی الصَّدَقَاتِ وَاللَّهُ لَا یحِبُّ کُلَّ کَفَّارٍ أَثِیمٍ«276» کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده و نماز بر پا داشته و زکات داده اند، پاداش آنان نزد پروردگارشان برای آنان خواهد بود؛ و نه بیمی بر آنان است و نه اندوهگین می شوند إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَأَقَامُوا الصَّلَاهَ وَآتَوُا الزَّکَاهَ لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَلَا خَوْفٌ عَلَیهِمْ وَلَا هُمْ یحْزَنُونَ«277»
213. مطلب 18. دستور به ترک ربا:
ای کسانی که ایمان آورده اید، از خدا پروا کنید؛ و اگر مؤمنید، آنچه از ربا باقی مانده است واگذارید یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَذَرُوا مَا بَقِی مِنَ الرِّبَا إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ«278» و اگر چنین نکردید، بدانید به جنگ با خدا و فرستاده وی، برخاسته اید؛ و اگر توبه کنید، سرمایه های شما از خودتان است. نه ستم می کنید و نه ستم می بینید. فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا فَأْذَنُوا بِحَرْبٍ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ وَإِنْ تُبْتُمْ فَلَکُمْ رُءُوسُ أَمْوَالِکُمْ لَا تَظْلِمُونَ وَلَا تُظْلَمُونَ«279» و اگر بدهکارتان تنگدست باشد، پس تا هنگام گشایش، مهلتی به او دهید؛ و [ اگر به راستی قدرت پرداخت ندارد، ] بخشیدن آن برای شما بهتر است -اگر بدانید وَإِنْ کَانَ ذُو عُسْرَهٍ فَنَظِرَهٌ إِلَى مَیسَرَهٍ وَأَنْ تَصَدَّقُوا خَیرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ«280» و بترسید از روزی که در آن، به سوی خدا بازگردانده می شوید، سپس به هرکسی پاداشِ آنچه به دست آورده، تمام داده شود؛ و آنان مورد ستم قرار نمی گیرند وَاتَّقُوا یوْمًا تُرْجَعُونَ فِیهِ إِلَى اللَّهِ ثُمَّ تُوَفَّى کُلُّ نَفْسٍ مَا کَسَبَتْ وَهُمْ لَا یظْلَمُونَ«281»
214. مطلب 19. نحوه تداین در بین مؤمنان:
مسئله ربا چون در حین تداین اتفاق می افتد این مطلب پس از نفی ربا در مطالب سابق به بیان نحوه تداین در بین مؤمنان می پردازد: ای کسانی که ایمان آورده اید، هرگاه به وامی تا سررسیدی معین، با یکدیگر معامله کردید، آن را بنویسید. و باید نویسنده ای صورت معامله را بر اساس عدالت، میان شما بنویسد. و هیچ نویسنده ای نباید از نوشتن خودداری کند؛ همان گونه و به شکرانه آن که خدا او را آموزش داده است. و کسی که بدهکار است باید املا کند، و او [ نویسنده ] بنویسد. و از خدا که پروردگار اوست پروا نماید، و از آن، چیزی نکاهد. پس اگر کسی که حق بر ذمه اوست، سفیه یا ناتوان است، یا خود نمی تواند املا کند، پس ولیّ او باید با رعایت عدالت، املا نماید. و دو شاهد از مردانتان را به شهادت طلبید، پس اگر دو مرد نبودند، مردی را با دو زن، از میان گواهانی که به عدالت آنان رضایت دارید گواه بگیرید، تا اگر یکی از آن دو [ زن ] فراموش کرد، [ زنِ ] دیگر، وی را یادآوری کند. و چون گواهان احضار شوند، نباید خودداری ورزند. و از نوشتنِ بدهی چه خرد باشد یا بزرگ، ملول نشوید، تا سررسیدش فرا رسد. این نوشتنِ شما، نزد خدا عادلانه تر، و برای شهادت استوارتر، و برای اینکه دچار شک نشوید به احتیاط نزدیکتر است، مگر آنکه داد و ستدی نقدی باشد که آن را میان خود [ دست به دست ] برگزار می کنید؛ در این صورت، بر شما گناهی نیست که آن را ننویسید. و در هرحال هرگاه داد و ستد کردید گواه بگیرید. و هیچ نویسنده و گواهی نباید زیان ببیند، و اگر چنین کنید، از نافرمانی شما خواهد بود. و از خدا پروا کنید، و خدا بدین گونه به شما آموزش می دهد، و خدا به هر چیزی داناست یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذَا تَدَاینْتُمْ بِدَینٍ إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى فَاکْتُبُوهُ وَلْیکْتُبْ بَینَکُمْ کَاتِبٌ بِالْعَدْلِ وَلَا یأْبَ کَاتِبٌ أَنْ یکْتُبَ کَمَا عَلَّمَهُ اللَّهُ فَلْیکْتُبْ وَلْیمْلِلِ الَّذِی عَلَیهِ الْحَقُّ وَلْیتَّقِ اللَّهَ رَبَّهُ وَلَا یبْخَسْ مِنْهُ شَیئًا فَإِنْ کَانَ الَّذِی عَلَیهِ الْحَقُّ سَفِیهًا أَوْ ضَعِیفًا أَوْ لَا یسْتَطِیعُ أَنْ یمِلَّ هُوَ فَلْیمْلِلْ وَلِیهُ بِالْعَدْلِ وَاسْتَشْهِدُوا شَهِیدَینِ مِنْ رِجَالِکُمْ فَإِنْ لَمْ یکُونَا رَجُلَینِ فَرَجُلٌ وَامْرَأَتَانِ مِمَّنْ تَرْضَوْنَ مِنَ الشُّهَدَاءِ أَنْ تَضِلَّ إِحْدَاهُمَا فَتُذَکِّرَ إِحْدَاهُمَا الْأُخْرَى وَلَا یأْبَ الشُّهَدَاءُ إِذَا مَا دُعُوا وَلَا تَسْأَمُوا أَنْ تَکْتُبُوهُ صَغِیرًا أَوْ کَبِیرًا إِلَى أَجَلِهِ ذَلِکُمْ أَقْسَطُ عِنْدَ اللَّهِ وَأَقْوَمُ لِلشَّهَادَهِ وَأَدْنَى أَلَّا تَرْتَابُوا إِلَّا أَنْ تَکُونَ تِجَارَهً حَاضِرَهً تُدِیرُونَهَا بَینَکُمْ فَلَیسَ عَلَیکُمْ جُنَاحٌ أَلَّا تَکْتُبُوهَا وَأَشْهِدُوا إِذَا تَبَایعْتُمْ وَلَا یضَارَّ کَاتِبٌ وَلَا شَهِیدٌ وَإِنْ تَفْعَلُوا فَإِنَّهُ فُسُوقٌ بِکُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَیعَلِّمُکُمُ اللَّهُ وَاللَّهُ بِکُلِّ شَیءٍ عَلِیمٌ«282»
215. مطلب 20. تداین در شرایطی که کاتبی نباشد:
و اگر در سفر بودید و نویسنده ای نیافتید وثیقه ای بگیرید؛ و اگر برخی از شما برخی دیگر را امین دانست، پس آن کس که امین شمرده شده، باید سپرده وی را بازپس دهد؛ و باید از خداوند که پروردگار اوست، پروا کند. و شهادت را کتمان مکنید، و هرکه آن را کتمان کند قلبش گناهکار است، و خداوند به آنچه انجام می دهید داناست * وَإِنْ کُنْتُمْ عَلَى سَفَرٍ وَلَمْ تَجِدُوا کَاتِبًا فَرِهَانٌ مَقْبُوضَهٌ فَإِنْ أَمِنَ بَعْضُکُمْ بَعْضًا فَلْیؤَدِّ الَّذِی اؤْتُمِنَ أَمَانَتَهُ وَلْیتَّقِ اللَّهَ رَبَّهُ وَلَا تَکْتُمُوا الشَّهَادَهَ وَمَنْ یکْتُمْهَا فَإِنَّهُ آثِمٌ قَلْبُهُ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ عَلِیمٌ«283» آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است از آنِ خداست. و اگر آنچه در دلهای خود دارید، آشکار یا پنهان کنید، خداوند شما را به آن محاسبه می کند؛ آنگاه هرکه را بخواهد می بخشد، و هرکه را بخواهد عذاب می کند، و خداوند بر هر چیزی تواناست لِلَّهِ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ وَإِنْ تُبْدُوا مَا فِی أَنْفُسِکُمْ أَوْ تُخْفُوهُ یحَاسِبْکُمْ بِهِ اللَّهُ فَیغْفِرُ لِمَنْ یشَاءُ وَیعَذِّبُ مَنْ یشَاءُ وَاللَّهُ عَلَى کُلِّ شَیءٍ قَدِیرٌ«284»
8-2- خاتمه سوره آیات 285 تا 286
216. دو آیه پایانی در این سوره به منزله خاتمه مباحث این سوره محسوب می شوند. توجه به محتوای آیات خود گواهی از این مدعاست.
217. مطلب 1. ایمان رسول خدا و مؤمنان به خدا و ملائکه و همه کتابها و رسولان الهی:
پیامبر خدا بدانچه از جانب پروردگارش بر او نازل شده است ایمان آورده است، و مؤمنان همگی به خدا و فرشتگان و کتابها و فرستادگانش ایمان آورده اند و گفتند: «میان هیچ یک از فرستادگانش فرق نمی گذاریم» و گفتند: «شنیدیم و گردن نهادیم، پروردگارا، آمرزش تو را خواستاریم و فرجام به سوی تو است.» آمَنَ الرَّسُولُ بِمَا أُنْزِلَ إِلَیهِ مِنْ رَبِّهِ وَالْمُؤْمِنُونَ کُلٌّ آمَنَ بِاللَّهِ وَمَلَائِکَتِهِ وَکُتُبِهِ وَرُسُلِهِ لَا نُفَرِّقُ بَینَ أَحَدٍ مِنْ رُسُلِهِ وَقَالُوا سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا غُفْرَانَکَ رَبَّنَا وَإِلَیکَ الْمَصِیرُ«285»
218. مطلب 2. تکلیف به اندازه وسع:
خداوند هیچ کس را جز به قدر توانایی اش تکلیف نمی کند. آنچه از خوبی به دست آورده به سود او، و آنچه از بدی به دست آورده به زیان اوست. پروردگارا، اگر فراموش کردیم یا به خطا رفتیم بر ما مگیر، پروردگارا، هیچ بار گرانی بر دوش ما مگذار؛ همچنانکه بر دوشِ کسانی که پیش از ما بودند نهادی. پروردگارا، و آنچه تاب آن نداریم بر ما تحمیل مکن؛ و از ما درگذر؛ و ما را ببخشای و بر ما رحمت آور؛ سرور ما تویی؛ پس ما را بر گروه کافران پیروز کن لَا یکَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا لَهَا مَا کَسَبَتْ وَعَلَیهَا مَا اکْتَسَبَتْ رَبَّنَا لَا تُؤَاخِذْنَا إِنْ نَسِینَا أَوْ أَخْطَأْنَا رَبَّنَا وَلَا تَحْمِلْ عَلَینَا إِصْرًا کَمَا حَمَلْتَهُ عَلَى الَّذِینَ مِنْ قَبْلِنَا رَبَّنَا وَلَا تُحَمِّلْنَا مَا لَا طَاقَهَ لَنَا بِهِ وَاعْفُ عَنَّا وَاغْفِرْ لَنَا وَارْحَمْنَا أَنْتَ مَوْلَانَا فَانْصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْکَافِرِینَ«286»
منبع مقاله :
طرح راهنمای مربی تدبر در سوره های قرآن کریم 3 و 4، دبیرخانه ی شورای عالی انقلاب فرهنگی، دبیرخانه ی شورای تخصصی توسعه فرهنگ قرآنی، بهار 1388