عصر غیبت (17) ویژگی وکلای ائمه

عصر غیبت (17) ویژگی وکلای ائمه

نویسنده:نویسندگان : پور سید آقایی ، جباری ، عاشوری ، حکیم

ه – ویژگى ها و شرایط لازم براى وکلاى ائمه علیهم السلام
با توجه به آنچه در بررسى تاریخى مربوط به این قسمت از بحث به دست آمد، مى توان ویژگى هاى لازم براى یک وکیل را چنین برشمرد:

1 – وثاقت یا عدالت
((وثاقت ))در وکیل ، یکى از شروط اساسى است و لزوم آن جاى بحث ندارد، ولى آیا ((وثاقت ))وکیل تنها به معناى وثاقت در امور مالى است و یا فراتر از آن است و مراد وثاقت رجالى است ؛ یعنى مورد اعتماد بودن در اموال ، وظایف شرعى ، سخنان و روایات ؟ بعضى از محققان معتقدند: مراد از ((وثاقت ))در وکیل ، صرفا ((وثاقت در اموال ))است . (512) گروهى نیز آن را به معناى ((عدالت وکیل ))دانسته اند و بین وکالت و عدالت تلازم قائلند. (513)
به نظر مى رسد ((وثاقت ))لازم در وکیل ، اعم از وثاقت مالى باشد. اگر امام کسى را به عنوان نماینده و وکیل خود، عازم منطقه اى کرده و از او به انه ثقتى و أمینى تعبیر نمود، نمى تواند تنها ناظر به وثاقت مالى او باشد. حتى اگر وظایف وکلا را منحصر در دریافت و توزیع وجوه شرعى نیز بدانیم ، باز نمى توان پذیرفت که امام علیه السلام کسى را که از نظر شرعى ، دینى و عرف مردم ، فردى فاسق است را به خاطر دارا بودن وثاقت در دریافت و ارسال اموال به عنوان نماینده و وکیل فراگیر خود در یک منطقه معرفى نماید. بله ، اگر کسى در یک مورد جزئى و خاص به وکالت منصوب شده باشد نمى توان در چنین مواردى الزاما وکالت را ملازم وثاقت یا عدالت وى دانست .
در مواردى ، امامان علیهم السلام به عنوان رهبران ((سازمان وکالت )) ، وثاقت وکلاى خود را به شیعیان اعلان مى کردند تا جایگاه آنان براى شیعیان مشخص ، و شیعیان با اطمینان به آنان مراجعه کنند. در یک مورد، امام عسکرى علیه السلام ((احمد بن اسحاق )) ، ((على بن جعفر همدانى )) ، ((ایوب بن نوح ))و ((ابراهیم بن محمد همدانى ))را توثیق نمود. (514) و در مورد دیگر وثاقت ((عثمان بن سعید))و جایگاه والاى او را به تعداد زیادى از سران شیعه که حاضر در جلسه بودند اعلان فرمود. (515)
معمولا در مواردى که امامان علیهم السلام وکیلى را به منطقه اى اعزام مى کردند، همراه با نامه اى که به شیعیان منطقه مى نوشتند، اطمینان و اعتماد خود نسبت به وکیل اعزامى را نیز اعلام مى کردند. به عنوان نمونه ، مى توان به نامه امام عسکرى علیه السلام به شیعیان ((نیشابور))در معرفى ((ابراهیم بن عبده )) ، وکیل اعزامى به آن منطقه ، اشاره نمود. (516)
در عصر ((غیبت صغرى ))نیز وثاقت جانشین سفیر، توسط سفیر قبلى و به امر امام علیه السلام به شیعیان ابلاغ مى شد. به عنوان نمونه ، مى توان به معرفى جایگاه رفیع ((حسین بن روح ))توسط ((محمد بن عثمان عمرى )) ، سفیر دوم ، به جمعى از سران شیعه اشاره کرد. (517)

2 – رازدارى و پنهان کارى
با توجه به حاکمیت ظلم و ستم که در طول حیات ((سازمان وکالت )) ادامه داشت شایسته بود که نمایندگان امام علیه السلام افرادى باشند که قدرت لازم براى حفظ اسرار و ممانعت از افشاى آنها را داشته باشند. این مسأله آن چنان داراى اهمیت بود که اگر کسى سرى از اسرار را نزد غیراهلش بازگو مى نمود، از سوى ائمه علیهم السلام مورد نکوهش شدید قرار مى گرفت . به عنوان نمونه ، نوع عملکرد ((معلى بن خنیس ))که به خاطر ترک رازدارى ، به شهادت رسید از سوى امام صادق علیه السلام مورد انتقاد قرار مى گرفت . (518)
در عصر ((غیبت صغرى )) ، که پنهان کارى در ((سازمان وکالت ))با توجه به حساسیت آن دوران در اوج خود بود و سفرا و وکلا در نهان کارى شدید به فعالیت مشغول بودند. دو سفیر اول و دوم در قالب روغن فروشى فعالیت مى کردند. ((حسین بن روح نوبختى ))نیز، به زیرکى در کار و شدت رازدارى و پنهان کارى معروف بوده است .
چنان که گاهى براى رعایت جهات امنیتى ، پس از دریافت وجوه شرعى ، قبض و رسیدى تحویل نمى داد، و یا در یک مورد، دربان خود را به خاطر شماتت و بدگوئى نسبت به معاویه ، اخراج نمود. (519)
افزون بر آنچه گذشت ، دیگر صفات لازم در وکلاى ائمه علیهم السلام از این قرارند:
زیرکى ، کاردانى ، نظم در امور، امانتدارى ، دورى از دلبستگى به دنیا و غرور و تکروى ، دورى از حسادت ، شهرت طلبى ، خیانت ، غلو، جهل ، تعصب باطل و گرایش به باطل و ظلم ، زهد مضاعف ، احترام به خاندان پیامبر صلى الله علیه و آله ، شناخت امام علیه السلام ، حفظ تشکیلات سازمان وکالت ، هجرت به وقت لزوم ، علم به کتاب خدا و سنت و حقوق ائمه علیهم السلام ، و قدرت اعجاز و کرامت به وقت لزوم .

و – ساختار و شیوه هاى عملکرد سازمان وکالت

1 – رهبرى
رهبر، که همان امام معصوم علیه السلام بود، برکار وکلا نظارت دقیق داشت . امورى ؛ مانند تعیین وکلاى نواحى و بررسى عملکرد آنان ، معرفى وکلاى نواحى به شیعیان و شناساندن فضایل و شخصیت آنان ، عزل وکلاى فاسد و خائن و جایگزینى وکلاى جدید، معرفى جریانات دروغین وکالت و بابیت و برخورد با آنان ، راهنمایى وکلا به وظایفشان و کیفیت برخورد با حکومت عباسى ، تأمین مالى وکلا، و رد اتهامات نادرست علیه آنان ، همه بر عهده امام علیه السلام بود.(520)

2 – وکیل ارشد یا سروکیل
در ((سازمان وکالت )) ، مناطق مختلف ، تقسیم بندى خاصى مى شدند و در نهایت براى هر یک از این مناطق وسیع ، یک ((وکیل ارشد))نصب مى شد که وظیفه نظارت بر کار وکلاى اعزامى به مناطق تحت قلمرو را به عهده داشت ، وکلاى جزء نیز، مامور و موظف به مراجعه نزد ((سر وکیل )) ها بودند. بنا به گفته دکتر ((جاسم حسین ))- مطابق شواهد تاریخى – وکلا، شیعیان را بر مبناى نواحى گوناگون به 4 گروه تقسیم کردند:
نخستین ناحیه ((بغداد)) ، ((مدائن )) ، ((قرائن سواد))و ((کوفه )) را شامل مى شد. ناحیه دوم شامل ((بصره ))و ((اهواز))بود. ناحیه سوم ((قم )) ، ((همدان ))و ((سایر مناطق جبال ))را در برمى گرفت ؛ و بالاخره ناحیه چهارم ((حجاز)) ، ((یمن ))و ((مصر))بود. هر ناحیه ، به یک وکیل مستقل واگذار مى شد که کارگزاران محلى زیر نظر او منصوب مى شدند.(521) به عنوان مثال : ((ابومحمد، حسن بن هارون ))و پدرش ((هارون بن عمران ))به عنوان ((سر وکیل ))ناحیه ((همدان ))در عصر ((غیبت صغرى ))و قبل از آن مطرح بوده اند. ((عبدالرحمن بن الحجاج )) وکیل ارشد ((عراق ))در عصر امام صادق و امام کاظم علیهم السلام ((على بن الحسین بن عبد ربه )) وکیل ارشد ((عراق ))در عصر امام هادى علیه السلام بودند. (522)
((ابوالحسین اسدى رازى ))در عصر ((غیبت صغرى )) ، کار نظارت بر فعالیت وکلاى نواحى شرقى ایران را بر عهده داشت . ((حاجز بن یزید وشاء))نیز در ((بغداد))تحت نظارت سفیر اول و دوم قرار داشت و خود نیز ناظر بر کار برخى از وکلاى ((ایران ))بود.(523)

3 – نماینده هاى سیار
گرچه غالبا وکلاى اعزامى به نواحى ، وکلاى مقیم در آن مناطق بودند، ولى بنا به بعضى شواهد تاریخى ، گاه نمایندگانى وظیفه سرکشى به مناطق مختلف را داشتند، تا از سویى بر کار وکلاى مقیم نظارت کنند و از سوى دیگر وسیله اى جهت ارتباط آنان با امام علیه السلام باشند، همچنین وجوه شرعى و اموالى که نزد آنان جمع شده بود را به نزد امام علیه السلام انتقال دهند. به عنوان نمونه ، مى توان به داستانى از ((احمد بن محمد بن عیسى قمى ))اشاره نمود که در ((مدینه ))نزد امام جواد علیه السلام بود و قصد داشت درباره ((زکریا بن آدم ))از حضرت سوال کند، حضرت خود آغاز به سخن کرده و مى فرماید: خدمت او به پدرم و من ، جاى انکار نیست ، ولى من به مالى که نزد او است نیازمندم . وى عرض مى کند: ((زکریا بن آدم )) آن مال را نزد شما خواهد فرستاد و به من گفت : به شما خبر دهم علت اهمال او، اختلاف ((میمون ))و ((مسافر))(دو وکیل ارسالى حضرت به قم ))است . حضرت فرمود: نامه مرا به او برسان و بگو: مال را به نزد من ارسال نماید… .(524)
این جریان حاکى از وجود نمایندگانى است که رابط بین دفتر مرکزى ((سازمان وکالت ))و وکلاى نواحى مختلف بوده اند.

4 – بهره گیرى از اصل تقیه و پنهان کارى
یکى از مهم ترین ویژگیهاى ((سازمان وکالت ))در طول دوران حیاتش ، رعایت اصل پنهان کارى و تقیه است . بدیهى است که رعایت این اصل در ((سازمان وکالت )) ، معلول وجود خطرات ناشى از حکومت عباسیان است . با توجه به نظارت دقیق و مستمر حکام عباسى بر فعالیت هاى ائمه هدى علیهم السلام و شیعیان آنان ، ضرورى بود که فعالیت وکلا در نهایت اختفا صورت پذیرد. و همین طرز عملکرد بود که سلامت ((سازمان وکالت ))را در طول دوران حیاتش تضمین نمود و به جز مواردى اندک و معدود، ((سازمان وکالت ))از خطر افشا، لو رفتن و متلاشى شدن مصون ماند. در مواردى نیز که خطر افشا شدن وجود داشت ، بیدارى و هشیارى رهبر سازمان ، و فداکارى اعضاى آن ، باعث شد اصل سازمان سالم بماند و خطر، تنها متوجه برخى از اعضاى آن شود. به عنوان مثال : ((معلى بن خنیس ))وکیل امام صادق علیه السلام ، حتى پس از تهدید به قتل ، در پاسخ ((داود بن على ))که از وى خواسته بود اسامى اصحاب امام علیه السلام را فاش نماید، گفت : ((مرا تهدید به قتل مى کنى ، به خدا قسم اگر زیر پایم باشند، پایم را بر نمى دارم )). (525) دیگر وکیل امام صادق علیه السلام ، ((نصر بن قابوس لخمى ))است که 20 سال به طور پنهانى وکالت امام علیه السلام را بر عهده داشته است . (526)
همین طور ((محمد بن ابى عمیر)) ، وکیل امام صادق علیه السلام در ((بغداد)) ، با وجود شکنجه هاى فراوان ، حاضر به فاش نمودن اسامى پیروان آن حضرت نشد.(527)
امام عسکرى علیه السلام در راستاى همین اصل بود که در یک مورد براى ارسال نامه هایى به ((وکیل الوکلاى ))خود، (عثمان بن سعید عمرى ) آنها را در درون یک چوب دایره شکل جاسازى نمود، و به ((داود بن الاسود))سپرد تا به ((عثمان بن سعید عمرى ))برساند، در حالى که حتى ((داود))نیز از محتویات درون چوب بى خبر بود.(528)
در عصر ((غیبت صغرى ))نیز، وقتى ((عبید الله بن سلیمان )) ، وزیر عباسى ، از فعالیت مخفى وکلا آگاه شد با مشورت خلیفه ، تصمیم به شناسایى وکلا گرفت . لذا افرادى را به عنوان شیعیانى که قصد پرداخت وجوه شرعى دارند به نزد کسانى که احتمال وکالتشان مى رفت فرستاد، ولى در یک اقدام به هنگام ، توقیعى از سوى ((ناحیه مقدسه ))صادر، و همه وکلا از اخذ هرگونه وجهى از هر کسى منع شدند! از جمله این وکلا ((محمد بن احمد قطان ))بود که وقتى یکى از جاسوسان حکومتى به نزد او آمده و مدعى شد که قصد تحویل وجوه مالى را دارد، در پاسخ گفت : ((اشتباه آمده اى من با این امور سروکارى ندارم .))و تا زمان رفع کامل خطر، وکلا بدین منوال عمل مى کردند.(529)
در این مقوله ، معروف بودن ((حسین بن روح )) ، سفیر سوم حضرت مهدى علیه السلام ، به شدت تقیه ، و همین طور برگزیدن شغل روغن فروشى توسط ((عثمان بن سعید))و پسرش ((محمد)) ، سفیر اول و دوم حضرت مهدى (عجل الله تعالى فرجه الشریف ) در عصر غیبت ، به خاطر سرپوش نهادن بر فعالیت هاى وکالت ، و شواهد دیگر، از جمله موارد قابل طرح براى اثبات وجود اصل تقیه و پنهان کارى در ((سازمان وکالت ))است . (530) از این رو است که دکتر جواد على ، عنوان ((التنظیم السرى ))را براى تشکیلات وکالت به کار برده است . در عصر ((غیبت صغرى )) ، فعالیت هاى مخفى سفرا گاه بدان اندازه بود که براى ملاقات با وکلا و کارگزاران سازمان ، خرابه هاى ((بغداد))را محل دیدار قرار مى دادند. بنا به نقل ((صدوق )) ، در یک مورد ((محمد بن عثمان سعید عمرى ))براى دیدار با دستیارش ((متیلى )) ، و ارائه نامه حضرت مهدى (عجل الله تعالى فرجه الشریف ) به او، خرابه هاى ((عباسیه بغداد))را به عنوان محل دیدار برگزید و سپس نامه را پاره کرد. همین طور، تحویل ندادن هرگونه رسیدى به آورندگان وجوه شرعى ، و بهره گیرى از تاجران عادى براى حمل اموال ، از نمونه هاى رعایت این اصل در عصر دومین سفیر است .(531)

5 – بهره گیرى از وسایل ارتباطى مناسب
از دیگر مشخصه هاى این سازمان ، وجود وسایل مناسب ارتباطى بود. در موارد متعدد، سفرا، ابواب ، وکلا و شیعیان با مراجعه مستقیم نزد ائمه علیهم السلام از نزدیک با آنان دیدار مى کردند. این ملاقات ها در نهایت اختفا و پنهان کارى صورت مى گرفت تا حساسیت دستگاه حاکمه برانگیخته نشود، ولى براى رعایت جهات امنیتى در موارد بسیارى ، ارتباط امامان ، سفرا، وکلا و شیعیان با یکدیگر به صورت مکاتبه اى بود. به خصوص در عصر غیبت امام علیه السلام و در دوره هایى که امام علیهم السلام در زندان و یا تحت نظر بودند. و لذا، تعداد مکاتبات دو امام عسکرى علیهماالسلام به مراتب بیش از ائمه پیشین است . فراوانى توقیعات عصر غیبت نیز گواه این معنا است .
از دیگر ابزار ارتباطى در ((سازمان وکالت )) ، بهره گیرى از پیک ها و نمایندگان سیار است . البته گاه این پیک ها خود از محتواى ماموریتشان بى اطلاع بودند، و گاه از افراد عادى و غیر مرتبط با((سازمان وکالت ))در این امر بهره گیرى مى شد. از نمونه هاى ارسال پیک براى ایجاد ارتباط، مى توان به پیک ((عراق ))اشاره کرد که از سوى ((ناحیه مقدسه )) براى اعلام تاریخ درگذشت ((قاسم بن علاء))وکیل ((آذربایجان ))به این دیار اعزام شد. و یا دو نماینده ارسالى به ((قم )) ، توسط امام جواد علیه السلام ، براى برقرارى ارتباط با ((زکریا بن آدم )) ، وکیل ((قم )) ، که قبلا مورد اشاره واقع شد. (532) مراسم حج نیز، دیگر وسیله ارتباطى در ((سازمان وکالت ))بود که وکلا در قالب آن با یکدیگر دیدار مى کردند.
… ادامه دارد.

پی نوشت :

512- ر. ک : تنقیح المقال ، ج 3، ضرقم 12084.
513- ر. ک : مکتب در فرایند تکامل ، ص 22؛ معجم رجال الحدیث ، ج 4، ص 74.
514- وسائل الشیعه ، ج 20، ص 114، و ج 18، ص 100؛ تنقیح المقال ، ج 2، ص 281، و ج 1 رقم 200، و ج 2، رقم 106.
515- رجال ، کشى ، ص 557 – 558، ح 1053.
516- الغیبه ، شیخ طوسى ، ص 217.
517- رجال ، کشى ، ص 509، ح 983.
518- الغیبه ، شیخ طوسى ، ص 226.
519- امام صادق علیه السلام ، معلى بن خنیس را به خاطر افشاى بعضى از اسرار، که منجر به قتلش ‍ نیز شد، مورد نکوهش قرار داده و فرمود: ((خداوند معلى را بیامرزد، من انتظار این را داشتم ؛ چرا که او سر ما را فاش نمود و…، هرکس این اسرار ما را نزد غیراهلش فاش کند مبتلا به سلاح یا طناب دار مى شود.))(بحارالانوار، ج 75، ص 85).
520- کمال الدین ، ص 501، ح 28؛ الغیبه ، شیخ طوسى ، ص 237.
521- درباره تعیین وکالى نواحى ، به عنوان نمونه به نصب ابوعلى بن راشد به جاى على بن حسین بن عبدربه توسط امام هادى علیه السلام ، ر. ک : رجال ، کشى ، ص 513، ح 991، و درباره بررسى عملکرد وکلا، به جریان حسابرسى از یکى از وکلاى خائن توسط امام صادق علیه السلام (وسائل الشیعه ، ج 13، ص 291)، و در مورد معرفى شخصیت وکلا به شیعیان ، و معرفى عثمان بن سعید عمرى به گروهى از شیعیان یمن توسط امام عسکرى علیه السلام (بحارالانوار، ج 51، ص 345)، و در مورد عزل وکلاى خائن ، جریان لعن و عزل ((فارس بن حاتم قزوینى ))توسط امام هادى علیه السلام و دستور کشتن وى توسط آن حضرت (رجال ، کشى ، ص 522، ح 1033 تا ح 1011)، در مورد معرفى جریانات دروغین وکالت و بابیت به نامه امام هادى علیه السلام ، به یکى از شیعیان ، و اعلام بى زارى از محمد بن نصیر نمیرى و حسن بن محمد بن باباى قمى (رجال ، کشى ، ص 520، ح 999)، و در مورد تعیین وظایف ، به نامه امام عسکرى علیه السلام – مبنى بر نصب ابراهیم بن عبده و تعیین وظایف او – توجه شود (رجال ، کشى ، ص 509، ح 982).
522- تاریخ سیاسى غیبت امام دوازدهم علیه السلام ، ص 137.
523- در این موارد به تنقیح المقال ، ج 2، رقم 9607، و ج 1، رقم 1286؛ رجال نجاشى ، ص 243؛ و رجال ، کشى ، ص 513، ح 991 و ص 549، ح 1038، مراجعه شود.
524- ر. ک : تاریخ سیاسى غیبت امام دوازدهم علیه السلام ، ص 171.
525- رجال ، کشى ، ص 569، ح 1115.
526- تنقیح المقال ، ج 3، رقم 11994 ؛ معجم رجال الحدیث ، ج 18، ح 237؛ بحارالانوار، ج 47، ص ‍ 81 و 342.
527- الغیبه ، شیخ طوسى ، ص 210.
528- رجال ، نجاشى ، ص 229؛ تاریخ سیاسى غیبت امام دوازدهم علیه السلام ، ص 135.
529- مناقب ، ابن شهرآشوب ، ج 4، ص 427 – 428.
530- ر. ک : بحارالانوار، ج 51، ص 310، ح 30.
531- براى توجیه بیشتر در این مبحث به کتاب تاریخ سیاسى غیبت امام دوازدهم علیه السلام از دکتر جاسم حسین ، ص 134 و 174 مراجعه شود.
532- کمال الدین و تمام النعمه ، ج 2، ص 498؛ الغیبه ، شیخ طوسى ، 179.
منبع: کتاب تاریخ عصر غیبت

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید