آثار فردى و اجتماعى توجه به مهدویت
درسهاى مدرسه مهدویت
اولین درس عملى از این موضوع این است که نابود کردن بناى ظلم در سطح جهان، نه فقط ممکن است ، بلکه حتمى است. این ، مطلب بسیار مهمى است که نسلهاى بشرى امروز معتقد نباشند که در مقابل ظلم جهانى ، نمىشود کارى کرد.(1)
اگر درسهاى عمیقى که در تجدید این خاطره وجود دارد، براى رفتار ما و عمل ما بتواند یک آموزنده و معلم به حساب آید، یقینا پیشرفت جامعهى ما به سمت کمال، روانتر و سریعتر خواهد شد.
یک درس از این درسها، این است که همه بدانند و همه اذعان و باور کنند که حرکت عالم به سمت صلاح و به سمت آفاق روشن است. مستکبران عالم هر چه مىخواهند، بگویند؛ تظاهر به قدرتنمایى بکنند؛ اما لشگر حق و حقیقت و کاروانى که بشریت را به سمت سرمنزل عدل و داد پیش مىبرد، روزبهروز در حال افزایش یافتن است. گذشت سالها نمىتواند این امید را در دلها از بین ببرد یا کمفروغ کند که در آینده – که امیدواریم آن آینده چندان دور نباشد – همهى آحاد بشر طعم عدالت را به معناى واقعى کلمه خواهند چشید. حقانیت آن دولت الهى و حکومت ربوبى در زمین در این است که همهى آحاد بشر سهم خود را از معرفت حقیقت و عمل به حقیقت خواهند گرفت. قدرتمندان و مستکبران و زورگویان و زراندوزان و زورمداران عالم هر چه تلاش کردهاند و بکنند، نخواهند توانست این حرکت و این رفتار طبیعى بشر را به سمت صلاح متوقف کنند. (2)
حیاتبخشى اعتقاد صحیح به مهدویت
چند خصوصیت در عقیدهى مهدویت هست که این خصوصیات براى هر ملتى ، به منزلهى خون در کالبد و در حکم روح در جسم است.(3)
ثمرات معرفت حقیقى به امام عصر (عج)
این عقیدهى مبارک براى شیعه آن وقتى که آن را درست فهمیده باشد و با آن درست رفتار بکند، یک منبع فیض و منبع نور است، علاوه بر این که آحاد مردم مسلمان و معتقدین شیعه باید در قلب و در عمل خود سعى کنند که رابطهى معنوى و فکرى را با آن بزرگوار حفظ بکنند و خود را به صورتى تربیت کنند و بار بیاورند که امام معصوم – که به ارادهى الهى و با علم الهى محیط به همهى حرکات ماست – از آنها راضى باشد. (4)
آثار تربیتى اعتقاد به مهدویت
در قضیهى ولادت آن بزرگوار و اعتقادى که به این حقیقت است ، اگر انسان در دو ناحیه و در دو جهت جستجو کند، آثار عظیمى را مشاهده مىکند.
اول ، از جهت معنوى و روحى و تقرب الىالله و جهات تکامل فردى انسان است. کسى که اعتقاد به این مسأله دارد، چون با مرکز تفضلات الهى و نقطهى اصلى و کانون شعاع رحمت حق ، رابطهاى روحى برقرار مىکند، توفیق بیشترى براى برخوردارى از وسایل عروج روحى و تقرب الىالله دارد. به همین خاطر است که اهل معنا و باطن، در توسلات معنوى خود، این بزرگوار را مورد توجه و نظر دایمى قرار مىدهند و به آن حضرت توسل مىجویند و توجه مىکنند. نفس پیوند قلبى و تذکر و توجه روحى به آن مظهر رحمت و قدرت و عدل حق تعالى ، انسان را عروج و رشد مىدهد و وسیلهى پیشرفت انسان را – روحا و معنا – فراهم مىکند. این ، یک میدان وسیع است . هر کس که در باطن و قلب و دل و جان خود، با این بزرگوار مرتبط باشد، بهرهى خودش را خواهد برد. البته، توجه به کانون نور، باید توجه حقیقى باشد. لقلقهى زبان در این زمینه تأثیر چندانى ندارد. اگر انسان، روحا متوجه و متوسل شد و معرفت کافى براى خود به وجود آورد، بهرهى خودش را خواهد برد. این ، یک میدان فردى و تکامل شخصى و معنوى است.
جهت و وجههى دوم عبارت است از میدان زندگى اجتماعى و عمومى و آنچه مربوط به سرنوشت بشر و ملتهاست. در این زمینه ، اعتقاد به قضیهى مهدى و موضوع ظهور و فرج و انتظار، گنجینهى عظیمى است که ملتها مىتوانند از آن بهرههاى فراوانى ببرند.
شما کشتىاى را در یک دریاى توفانى فرض کنید! اگر کسانى که در این کشتى هستند، عقیده داشته باشند که اطرافشان تا هزار فرسنگ، هیچ ساحلى وجود ندارد و آب و نان و وسایل حرکت اندکى داشته باشند، چه کار مىکنند ؟ آیا هیچ تصور مىشود که اینها براى آن که حرکت کنند و کشتى را پیش ببرند، تلاشى بکنند؟ نه ؛ چون به نظر خودشان، مرگشان حتمى است. وقتى انسان مرگش حتمى است، دیگر چه حرکت و تلاشى باید بکند ؟ امید و افقى وجود ندارد. یکى از کارهایى که مىتوانند انجام دهند، این است که در این مجموعهى کوچک ، هر کس به کار خودش سرگرم شود. آن کسى که اهل آرام مردن است ، بخوابد تا بمیرد و آن که اهل تجاوز به دیگران است ، حق دیگران را بگیرد تا آن که چند ساعتى بیشتر زنده بماند. طور دیگر هم این است که کسانى که در همین کشتى هستند، یقین داشته باشند و بدانند که در نزدیکىشان ساحلى وجود دارد. این که آن ساحل دور و یا نزدیک است و چقدر کار دارند تا به آن برسند، معلوم نیست ؛ اما قطعا ساحلى که در دسترس آنهاست ، وجود دارد. این افراد چه کار مىکنند ؟ تلاش مىکنند که خود را به آن ساحل برسانند و اگر یک ساعت هم به آنها وقت داده شود، از آن یک ساعت براى حرکت و تلاش صحیح و جهتدار، استفاده خواهند برد و فکرشان را روى هم خواهند ریخت و تلاششان را یکى خواهند کرد تا شاید بتوانند خود را به آن ساحل برسانند.
امید، چنین نقشى دارد. همین قدر که امیدى در دل انسان به وجود آمد، مرگ بالهاى خود را جمع مىکند و کنار مىرود. امید موجب مىشود انسان تلاش و حرکت کند، پیش ببرد، مبارزه کند و زنده بماند. فرض کنید ملتى در زیر سلطهى ظالمانهى قدرت مسلطى قرار دارد و هیچ امیدى هم ندارد. این ملت مجبور است تسلیم شود. اگر تسلیم نشد، کارهاى کور و بىجهتى انجام مىدهد. اما اگر این ملت و جماعت، امیدى در دلشان باشد و بدانند که عاقبت خوبى حتما وجود دارد، چه مىکنند ؟ طبیعى است که مبارزه خواهند کرد و مبارزه را نظم خواهند داد و اگر مانعى در راه مبارزه وجود داشته باشد، آن را برطرف خواهند کرد.
بشریت در طول تاریخ و در حیات اجتماعى ، مثل همان سرنشینان یک کشتى توفانزده، همیشه گرفتار مشکلاتى از سوى قدرتمندان و ستمگران و قوى دستان و مسلطین بر امور انسانهاى مظلوم بوده است. امید، موجب مىشود که انسان به مبارزه بپردازد و راه را باز کند و پیش برود. وقتى به شما مىگویند انتظار بکشید، یعنى این وضعیتى که امروز رنجتان مىدهد و دلتان را به درد مىآورد، ابدى نیست و تمام خواهد شد. ببینید چقدر انسان حیات و نشاط پیدا مىکند! این ، نقش اعتقاد به امام زمان ( صلوات الله علیه و ارواحنا فداه) است. (5)
اعتقاد به مهدویت، دورخیزى براى فتح آینده
در هدفگیرى و نشانه گرفتن براى دورخیزهاى تاریخى باز مسألهى مهدویت نقش دارد. میان آن ملتى که براى خودش آیندهاى نمىبیند و فکر مىکند که بالاخره موج فساد دنیا را روز به روز بیشتر مىگیرد، ما هم چند صباحى محض تکلیف مقاومتى هم مىکنیم ، اما آخرش چه ؟ و آن ملتى که مىداند این مقاومت، ایجاد یک گام بلند به سمت آن آیندهاى است که خداى متعال وعده داده که براى بشریت پیش مىآید، آن هم نه یک وعدهى مبهم، بلکه یک وعدهى روشن، فرق هست ؛ رهبر آن ماجرا هم مشخص است که چه کسى است. او حى و حاضر و زنده است و دل او متصل به ملأ اعلا و غیب است. ملتى که به چنین چیزى اعتقاد دارد، ببینید براى چه اهدافى دورخیز مىکند و چه طور همتش بالا مىرود.
این عقیده، عقیدهى بسیار مهمى است، کما اینکه انسان خیال مىکند خداى متعال هم این واقعیت را با همین تدبیر ایجاد کرده که انسانها بتوانند با همت و ارادهى خود، و با این پشت گرمى محکم راهها را طى کنند، تا اینکه انشاءالله آن بزرگوار بیایند و دنیا شروع شود. (6)
احساس شور و حالت معنوى ، ثمرهى عنایات ولىعصر (عج)
بدانید این ارتباط از طرف شما، به معناى حقیقى کلمه، نه یک جانبه ، که ارتباطى دو جانبه است. وقتى که شما زیارت آن بزرگوار را مىخوانید، با آن بزرگوار مخاطبه مى نمایید، عرض نیاز مىکنید، سخن مىگویید و محبت مىورزید و اشک مىریزید، حالت توجه و توسلى که نسبت به آن ولى خدا و عبد صالح پروردگار پیدا مىکنید، بدون ارتباط از آن سو امکان ندارد. اگر از آن سو لطف و توجهى نباشد، از این طرف هم توجه قلبى و توسل معنوى پیدا نخواهد شد. وقتى به شما احساس کسالت دست مىدهد و مىبینید هر کارى مىکنید، حال توجه پیدا نمىشود، آن وقتى است که از آن طرف التفاتى نیست. وقتى از آن طرف التفاتى باشد، در شما شور و حالت معنوى و عاطفى به وجود خواهد آمد. پس، ارتباط در آن حالت برجسته ، شور و محبت و احساس و عواطفى که ملت ما نسبت به آن بزرگوار دارند، ارتباط طرفینى است. (7)
حضور امام و آگاهى او از اخبار جامعه اسلامى
حضرت حجت بن الحسن (عجل الله تعالى فرجه الشریف) با آن خصوصیاتى که در روایات و احادیث اسلام، چه قبل از ولادت و چه پس از ولادت پربرکتش ، براى آن حضرت معین شده، همان مهدى موعودى است که مسلمین از پیامبر اکرم نقل کردهاند. ما بر طبق این عقیده و این بینش آن منتظر را مىشناسیم، نام او و خصوصیات او را مىدانیم، معتقدیم که او در میان ماست، از امت اسلامى و از گرفتارىها و سختىها و شادىها و غمهاى آنها جدا نیست . (8)
احساس حضور امام ، میوهى معرفت حقیقى به ایشان
عقیده به امام زمان ، نمىگذارد مردم تسلیم شوند، به شرطى که این عقیده را درست بفهمند. وقتى که این عقیده به طور حقیقى در دلها جا بگیرد، حضور امام غایب در میان مردم حس مىشود.(9)
ایمان ، زمینهساز احساس مظهر امام
امام بزرگوار و عزیز و معصوم و قطب عالم امکان و ملجأ همهى خلایق ، اگر چه غایب است و ظهور نکرده، اما حضور دارد. مگر مىشود حضور نداشته باشد ؟ مؤمن ، این حضور را در دل خود و با وجود و حواس خویش حس مىکند.(10)
انس با ادعیه، نشانهى احساس حضور امام
آن مردمى که مىنشینند راز و نیاز مىکنند، دعاى ندبه را با توجه مىخوانند و زیارت آل یاسین را زمزمه مىکنند و مىنالند، مىفهمند چه مىگویند، آنها حضور این بزرگوار را حس مىکنند، ولو هنوز ظاهر نشده و غایب است. (11)
احساس حضور امام، بالاترین موهبت
براى انسانى که داراى معرفت باشد، موهبتى از این برتر نیست که احساس کند ولى خدا، امام بر حق ، عبد صالح ، بندهى برگزیده در میان همهى بندگان عالم و مخاطب با خطاب خلافت الهى در زمین، با او و در کنار اوست، او را مىبیند و با او مرتبط است. (12)
اعتقاد به مهدویت، عامل پویایى انقلاب اسلامى
مسألهى امام زمان، یکى از زندهترین مسایل اسلامى است که هم در دوران مبارزه با طاغوت به مبارزین امید مىداد و هم امروز که روز حکومت اسلامى حکومت مستضعفین زمین است ؛ ما را تشویق مىکند که حرکت خود را تسریع کنیم. (13)
پی نوشت :
1- در دیدار اقشار مختلف مردم به مناسبت نیمهى شعبان در مصلاى تهران، 81/7/30
2- در سالروز میلاد خجستهى امام زمان (عج) ، 79/8/22
3- در دیدار اقشار مختلف مردم به مناسبت میلاد حضرت مهدى (عج)، 76/9/25
4- در دیدار قشرهاى مختلف مردم ، 77/9/14
5- در جمع اقشار مختلف مردم در روز میلاد پربرکت حضرت ولىعصر (عج) ، 74/10/17
6- فصلنامهى انتظار، ( تابستان و پاییز 82 ) ، ش 8 و 9 ، ص 9
7- بیانات مقام معظم رهبرى به مناسبت نیمهى شعبان ، 75/10/6
8- در مکتب جمعه، ص 249، 60/3/29
9- در جمع اقشار مختلف مردم در روز میلاد پربرکت حضرت ولىعصر (عج) ، 74/10/17
10- در جمع اقشار مختلف مردم در روز میلاد پربرکت حضرت ولىعصر (عج) ، 74/10/17
11- در جمع اقشار مختلف مردم در روز میلاد پربرکت حضرت ولىعصر(عج)،74/10/17
12- در جشن بزرگ منتظران ظهور همزمان با هفتهى بسیج و روز ولادت حضرت مهدى (عج) ،78/9/3
13- خطبههاى نماز جمعهى تهران، رسالت 67/1/12