راههای مدیریت و کنترل هیجان خشم از دیدگاه قرآن و روایات (1)

راههای مدیریت و کنترل هیجان خشم از دیدگاه قرآن و روایات (1)

نویسندگان: دکتر محمد رضا حاج اسماعیلی و عبدالامیر سعیدی

چکیده:

خشم از عواطف و هیجانات مهم و تاثیرگذار بر رفتار انسان است و به دلیل ایجاد احساسات منفی و ناخوشایند در دسته هیجانات منفی قرار می گیرد؛ اما با این حال‌، به عنوان یکی از احساسات و رفتارهای ضروری در انسان به شمار آمده، ‌و در صورت مدیریت صحیح می تواند نقشهای سازنده و بسیار مفیدی در حفظ و بقاء زندگی و روابط اجتماعی وی ایفا کند و به نوعی می توان آن را حافظ و نگهبان آدمی دانست. حال با توجه به نقش اساسی که این هیجان در زندگی انسان ایفا می کند، در صورت عدم کنترل و مدیریت صحیح نیز می تواند زمینه ساز بسیاری از مشکلات فردی و اجتماعی باشد. به همین دلیل، ابراز این هیجان، ‌احتیاج به نوعی کنترل و مدیریت صحیح دارد که در صورت تحقق، ‌می تواند تاثیرات مفیدی در اصلاح رفتار فرد ایفا نماید. به همین دلیل، شیوه های کنترل و مدیریت صحیح آن از دیرباز مورد توجه روانشناسان و روان درمان گران بوده است. قرآن کریم نیز که با هدف هدایت بشر نازل گردیده و مهمترین دلیل نزول خویش را اصلاح ناملایمات و ناهنجاریهای رفتاری انسان دانسته است، ‌نگاه ویژه و دقیقی به مسئله خشم و راههای کنترل صحیح آن از طریق ایجاد رابطه ای عقلی و منطقی دارد. این مقاله بر آن است تا با توجه به راهکارها و نمونه هایی که در قرآن کریم و روایات مطرح گردیده، ‌به بررسی و شناخت این هیجان و راههای وصول به مدیریت صحیح آن بپردازد.

معنای خشم:

خشم عبارت است از: حالت نفسانیه که باعث حرکت روح حیوانی از داخل به جانب خارج از برای غلبه و انتقام می شود. و هر گاه شدت نمود باعث حرکت شدیدی می شود که از آن حرکت، حرارتی مفرط حاصل، و از آن حرارت، دود تیره ای بر می خیزد و دماغ و رگها را پُر می سازد، و نور عقل را می پوشاند، ‌و اثر قوه ی عاقله را ضعیف می کند.(نراقی، بی تا /177)
پس اگر انتقام ممکن باشد و قدرت بر آن داشته باشد، چون غضب از به حرکت آمدن خون از باطن به ظاهر میل می کند، رنگ آدمی سرخ می شود. و اگر انتقام ممکن نباشد و از آن مایوس باشد خون میل به باطن می کند و به آن جهت رنگ آدمی زرد می شود. و اگر غضب بر کسی باشد که نداند خواهد توانست انتقام از او بکشد یا نه، گاهی خون میل به باطن و گاهی میل به ظاهر می کند، ‌و به این جهت رنگ آدمی گاهی سرخ و گاهی زرد می شود. (رک. گنجی، ‌1381، ‌فصل نهم، ‌واکنشهای درونی /199) خشم یکی از هیجانات نیرومندی است که دست آفرینش در انسان نهاده است و از سالهای اولیه رشد، ‌بروز می کند. (مصباح، ‌1374، ‌ج494/1) در واقع این هیجان هنگامی برانگیخته می شود که شخص نتواند به هدفش برسد. (شعاری نژاد، 311/1385) خشم، ‌یک واکنش احساسی خود به خود در برخورد با تهدیدی حقیقی یا خیالی است که انرژی و نیز انگیزه ای برای از میان برداشتن آن تهدید، ‌ایجاد می کند و در این میان، ‌هر چه تهدید، ‌بزرگ تر باشد میزان برانگیختی نیز بیشتر می شود و انگیزه از میان برداشتن آن، ‌افزایش می یابد.(مهکام، ‌1383، ‌شماره 54/19) بسیاری از نویسندگانی که در مورد روانکاوی قلم می زنند، پرخاشگری یا خشم را عامل عمده افسردگی معرفی می کنند. (تاوریس، ‌176/1379)
بنابراین، خشم به عنوان یکی از عواطف مهم انفعالی است که کارهای بسیار با اهمیتی برای انسان انجام می دهد به او در حفظ و نگهداری خویش کمک می کند، زیرا وقتی انسان خشمگین می شود نیرویش برای انجام کارهای سخت عضلانی افزایش می یابد(نجاتی، ‌1367 /108)، ‌و موجب افزایش جریان خون به سوی عضلات شده، ‌گلیکوژن اندوخته شده در عضلات را به گلوکز تبدیل می کند. علاوه بر این، ‌قشر غده ی فوق کلیوی با ترشح هورمون های استروئید، ‌باعث می شود که عضلات راحت تر به گلوکز دست یابند. ( کارلسون، ‌1380/287) و این حالت او را برای دفاع از خود یا غلبه بر مشکلاتی که مانع تحقق اهداف مهمش می شوند، قادر می سازد.(نجاتی، 101/1367).

عملکرد انسانها پیرامون خشم:

عملکرد انسانها پیرامون خشم بر سه قسم است:
بعضی در وقت غضب فکر و هوشی از برای ایشان باقی نمی ماند و از اطاعت عقل و شرع بیرون می روند.(نراقی، ‌بی تا /178) این شخصیت غالباً‌از نظر سازگاری بهنجار است اما در دوره های خشم خود از نظر پرخاشگری و از خودبیگانگی راه افراط را می پیماید. (کریمی، 1381/198) طایفه ای دیگر در طرف تفریط اند، ‌که مطلقاً قوه غضبیه ندارند و در جائی که عقلاً‌ و یا شرعاً‌ غضب لازم است مطلقاً‌ از جابر نمی آیند. گروهی نیز بر جاده اعتدال و مستقیم اند، ‌که غضب ایشان به موقع، و غلظت ایشان به جاست. و در هنگام غضب از حد شرع و عقل تجاوز نمی کنند. شکی نیست که حد اعتدال آن، ‌مرغوب و مطلوب است. بلکه آن فی الحقیقه، ‌غضب نیست، ‌بلکه شجاعت و قوت نفس است. و طرف تفریط آن نیز اگر چه غضب نباشد اما مذموم و قبیح، ‌و نتیجه جبن و خواری است. و بسا باشد که از غضب بدتر بوده باشد، زیرا کسی را که هیچ قوه غضبیه نباشد بی غیرت و خالی از حمیت است. (نراقی، بی تا/178)

انواع خشم و ویژگیهای آنها:

شاید برای بعضی از افراد، این توهم پیش آید که خشم به طور کلی، مذموم و ناپسند است. اما همانگونه که اشاره شد، ‌خشم همه جا بد نیست؛ بلکه می تواند در جایی مناسب باشد و در جایی دیگر نامناسب؛ به طور مثال:
1- خشم مناسب:
خشم مناسب دارای سه ویژگی است:
الف) یک تهدید واقعی در کار باشد.
ب ) میزان خشم متناسب با شدت تهدید باشد.
ج) اقدامات بعدی ما با کمترین آسیبی که متوجه خودمان و دیگران بکند، ‌از شدت تهدید بکاهد.
2- خشم نامناسب:
این نوع خشم هم دارای دو ویژگی است:
الف) بی آنکه دلیل منطقی ای در کار باشد عصبانی شویم.
ب ) شدت خشم و واکنش ما با حادثه اتفاق افتاده، ‌تناسب نداشته باشد.
با توجه به ویژگی خشم، ‌مناسب و نامناسب باید گفت خشم، ‌یک مکانیزم طبیعی در بدن برای دفاع از خود است و به هنگامی که منافع فرد در معرض تهدید قرار گیرد، ‌بروز می کند؛‌ اما آنچه مهم است، ‌شناسایی حادثه و تهدید واقعی است و همچنین کنترل و مهار خشمی که به واسطه آن به وجود می آید. (مهکام، ‌1383 /55) زمانی که انسان به خشم می آید قدرت شناخت و استدلال و فهم او تحت تاثیر عامل خشم قرار می گیرد و فرد توانایی درست اندیشیدن را از دست می دهد.(ژاله فر، ‌1382/ 155) امام صادق (ع) در این باره می فرمایند: « من لم یملک غضبه، لم یملک عقله»: «هر کس مالک غضب خود نباشد مالک عقل خود نخواهد بود.» (کلینی، ‌1363، ‌ج 415/3 و مجلسی، ‌278/73)
شایسته است که انسان در چنین حالتی از دست زدن به کارهایی که بعداً از انجام آنها پشیمان خواهد شد، ‌بپرهیزد. علاوه بر این لازم است چگونگی تسلط بر نیروی غضب را نیز بیاموزد. از همین جا علت اینکه خداوند مردم را به حاکم شدن و تسلط بر انفعال خشم و فرو خوردن آن سفارش می کند، روشن می شود. (نجاتی، ‌105/1367)
«الذین ینفقون فی السراء و الضراء و الکاظمین الغیظ و العافین عن الناس والله یحب المحسنین (آل عمران /134) :« همانان که در فراخی و تنگی انفاق می کنند و خشم خود را فرو می برند و از مردم در می گذرند و خداوند نکوکاران را دوست دارد.»
صاحب تفسیر نمونه در خصوص این آیه در کتاب خود می نویسد:
«آنها بر خشم خود مسلطند( والکاظمین الغیظ) کظم، ‌در لغت به معنی بستن سر مشکی است که از آب پر شده باشد، ‌و بطور کنایه در مورد کسانی که از خشم و غضب پر می شوند و از اعمال آن خودداری می نمایند بکار می رود. «غیظ» به معنی شدت غضب و حالت برافروختگی و هیجان فوق العاده روحی است، که بعد از مشاهده ناملایمات به انسان دست می دهد. حالت خشم و غضب از خطرناک ترین حالات است و اگر جلوی آن رها شود، ‌در شکل یک نوع جنون و دیوانگی و از دست دادن هر نوع کنترل اعصاب خودنمائی می کند، و بسیاری از جنایات و تصمیمهای خطرناکی که انسان یک عمر باید کفاره و جریمه آن را بپردازد در چنین حالی انجام می شود، ‌و لذا در آیه فوق دومین صفت برجسته پرهیزگاران را فرو بردن خشم معرفی کرده است. پیغمبر اکرم(ص) فرمود:« من کظم غیظا و هو قادر علی إنفاذه ملاه الله أمنا و إیمانا»؛‌ آن کس که خشم خود را فرو ببرد با اینکه قدرت بر اعمال آن دارد خداوند دل او را از آرامش و ایمان پر می کند. این حدیث می رساند که فرو بردن خشم اثر فوق العاده ای در تکامل معنوی انسان و تقویت روح ایمان دارد.»(مکارم شیرازی 1382، ج 118/3)
در نهج البلاغه به کرات، ‌به مضرات و خطرات خشم نامناسب اشاره و به دوری از آن توصیه شده است:
«الحده ضرب من الجنون، ‌لان صاحبها یندم، ‌فان لم یندم فجنونه مستحکم»: «تندخوئی نوعی جنون و دیوانگی است چرا که صاحبش پشیمان می شود و اگر پشیمان نشود دلیل آن است که جنونش مستحکم است.» (دشتی، 1381، ‌حکمت 255/ 487)
بنابراین وقتی خشم در وجود انسان شعله ور می شود قدرت تشخیص عقل ضعیف می گردد و کارآئی آن به نسبت شدت خشم از دست می رود. شدت خشم گاهی ممکن است به جائی برسد که شخص خشمگین در اوج خشم قدرت عقل را کاملاً‌ از کف بدهد و به دیوانه ای تبدیل شود که توان تشخیص درست از نادرست و حق از باطل را ندارد. (ر.ک نرمان 1381، ‌ج 1/ 442) اینجاست که ممکن است شخص خشمگین مرتکب کاری بشود که از هیچ آدم عاقل سر نمی زند و لذا از دیدگاه نهج البلاغه، خشم نوعی دیوانگی شناخته شده است.«اذا احتشم المومن اخاه فقد فارقه.»: «به خشم در آوردن و شرمنده ساختن دوست، مقدمه جدائی از اوست» (دشتی، ‌1381، حکمت 533/480) و در جایی دیگر می فرمایند: «الغضب نار موقده من کظمه اطفاها و من اطلقه کان اول محترق بها». «خشم آتش شعله وری است؛ ‌هر که خشم خود را فرو خورد، ‌آن آتش را خاموش کند و هر که عنان خشم را رها سازد نخست خود به آتش آن سوزد.» (حالت، ‌1363/ 88)
پس وقتی آتش خشم زبانه می کشد بدن از حالت طبیعی خارج می شود و به تبع آن انسان توان طبیعی درک و تشخیص را از دست می دهد و عقل از کارکرد درست باز می ماند. لذا برای حفظ سلامت عقل و روان، پرهیز از خشم موکداً‌ توصیه شده است.
همچنین با توجه به حدیث ذیل آن چه مهم است این است که تصمیم هایمان تحت تاثیر خشم قرار نگیرند؛
پیامبر اکرم(ص) فرمودند« اوصانی ربی بتسع: اوصانی بالاخلاص فی السر و العلانیه، ‌و العدل فی الرضا و الغضب، ‌و القصد فی الفقر و الغنی. و ان اعفو عمن ظلمین، ‌واعطی من حرمنی، ‌و أصل من قطعنی، ‌و ان یکون صمتی فکرا، ‌و منطقی ذکرا، ‌و نظری عبرا.»: «پروردگار متعال، مرا به نه چیز سفارش نمود: اخلاص در آشکار و پنهان، دادگری در خوشنودی و خشم، میانه روی در نیاز و توانمندی، بخشیدن کسی که در حق من ستم روا داشته است، ‌کمک به کسی که مرا محروم گردانده، ‌دیدار خویشاوندانی که با من قطع رابطه نموده اند، ‌و این که خاموشیم اندیشه و سخنم، یادآوری خداوند، و نگاهم عبرت و پند باشد.) در این حدیث خداوند پیامبر (ص) در حدیثی دیگر سفارش کرده اند که، ‌در حالت خوشنودی و خشم، عدالت را انجام دهید (والعدل فی الرضا و الغضب). و از اتخاذ تصمیم تحت تاثیر هیجان بپرهیزید.(مجلسی، 1403، ‌ج 74/ 139)

ابراز خشم:

ابراز کردن خشم به این معناست که در بیان خشم خود جسور و منطقی باشیم نه پرخاشگر، ‌این روش منطقی ترین راهکار برای ابراز خشم است. ارسطو مثال می زند:« عصبانی شدن آسان است، اما عصبانی شدن نسبت به فردی به صورت درست، ‌تا حد معقول در زمان درست و به دلیل درست، ‌کاری ساده نیست.»(ارسطو، ‌اخلاقیات نیکومایخن، ‌به نقل از گولمن، ‌1380/ 15) در واقع ما باید یاد بگیریم که چگونه رفع اتهام کنیم و خود را تبرئه نمائیم و چگونه به این هدف بدون صدمه زدن به دیگران برسیم. جسور و شجاع بودن به این معنی نیست که قلدر باشیم و به دیگران زور بگوییم.(رک. کنترل خشم، ‌1385) «پیغمبر خدا (ص) فرمودند که: «شجاع، ‌کسی است که: در حالت غضب خود را بتواند نگاه دارد.»(بخاری، ‌1407، ‌ج8/ 34)
اما همین گونه که در مباحث قبل نیز اشاره شد، ‌خشم علاوه بر اثرات مفیدی که برای انسان دارد آثار و نتایج سوئی را نیز در صورت عدم مدیریت و کنترل صحیح آن در بردارد. به طور مثال: یکی از آثار و نتایج سوء غضب، کینه و حسد است و این حالت آدمی را به بیماری و تیرگی و اختلال طبیعت سوق می دهد. لذا ضروری است که ماهیت غضب مشخص گردد، ‌تا آدمی بتواند جنبه ی نکوهیده ی آن را از خود دور سازد و به تعدیل و درمان آن بپردازد. و نیز باید آثار مفیدی که مهار این غریزه به دنبال دارد را بشناسد و همچنین آثار و ارزشهای رفتاری تاثیرگذار در کنترل خشم از قبیل بردباری و عفو مداری با دیگران برای او روشن شود. (رک. فتح/26- فتح/29- شوری/27- توبه /123- تحریم /9- آل عمران/134)
در قرآن حالت هیجانی و تاثیرش بر رفتار در مورد داستان حضرت موسی(ص) مطرح شده است. موسی (ع) وقتی که از کوه طور بازگشت و بنی اسرائیل را مشاهده کرد که گوساله ی طلایی ساخته ی دست سامری را می پرستند، ‌از شدت خشم الواح را به زمین می اندازد و سر برادرش را می گیرد و به طرف می کشد و او را مورد سرزنش و عتاب قرار می دهد.(رک. اعراف /150- طه/94- 92)
هنگامی که نیروی غضب بر انسان چیره می شود قدرت درست اندیشیدن را از وی سلب می کند و باعث رفتارهای نابهنجار از انسان می شود. یا سخنانی می گوید که پس از فرو نشستن خشمش پشیمان می شود. در آیاتی که خشم حضرت موسی (ع) بازگو شده است و به آن اشاره شد مشاهده شد که موسی (ع) از شدت خشم الواح را به زمین انداخت و سر و ریش برادرش را گرفت و با خشم به طرف خود کشید و به گمان اینکه هارون(ع) در نهی بنی اسرائیل از گوساله پرستی کوتاهی کرده است، ‌او را مورد سرزنش قرار داد. اما زمانی که خشمش برطرف شد و آرامش خود را بازیافت و متوجه شد که هارون آنها را از این کار بازداشته است و آنان بودند که او را ناتوان و ضعیف شمرده و نزدیک بود به قتلش برسانند، از خدا نسبت به آنچه که در مورد برادرش پیش از شناختن حقیقت ماجرا انجام داده بود آمرزش خواست.(عباس نژاد 1384/ 189)
«قال رب اغفرلی و لاخی و ادخلنا فی رحمتک و انت ارحم الراحمین) «گفت: پروردگارا من و برادرم را بیامرز و ما را به رحمت خویش در آر که تو از همه رحیمان رحیمتری.»
(اعراف/151)

موارد صحیح ابراز خشم:

با توجه به اهمیت این هیجان در ذیل به برخی از موارد ابراز صحیح آن از دیدگاه قرآن کریم و روایات اشاره می شود:

1) احقاق حق و رضایت پروردگار:

زمانی که فردی تلاش می کند که حق انسانی را ضایع سازد هیجان خشم عاملی است که موجب می شود فرد از خود واکنش نشان داده و از حق خود دفاع نماید.( ژاله فر، ‌1382/ 154)
حضرت علی (ع) در اینباره می فرمایند:« پیامبر (ص) از برای دنیا هرگز به غضب نمی آمد. اما هرگاه از برای حق، غضبناک می شد احدی را نمی شناخت، ‌و تا یاری حق را نمی کرد غضب او تسکین نمی یافت.» (نراقی، بی تا /178 به نقل از : فیض کاشانی، «محجه البیضاء»، ‌ج5/ 303) امام رضا (ع) نیز می فرمایند:« انما تغضب لله عز وجل، ‌فلا تغضب له باکثر مما غضب علی نفسه.» چنانچه در موردی خواستی غضب کنی و برای خدا برخورد نمائی، پس متوجه باش که غضب و خشم خود را در جهت و محدوده رضایت و خوشنودی خداوند، اعمال کن.» (الدینوری، ‌بی تا، ‌ج1/ 292)
2) در برابر کفار و دشمنان اسلام:
کسی که دندان غضب را برای رضای خدا تیز کند، می تواند از دشمنان دین را از پا در آورد. حضرت علی (ع) که نسبت به صحنه های درون مرزی، ‌این همه دستور صبر، حلم و بردباری و گذشت می دهد نسبت به ابراز خشم در جبهه های جنگ با دشمن برون مرزی می فرماید(جوادی آملی، ‌1377، ‌ج10/ 183)
«من احد سنانا الغضب لله قوی علی قتل اشداء الباطل.»: «کسی که دندان خشم را بخاطر خدا تیز کند توانائی بر کشتن سردمداران کفر پیدا می کند.»(دشتی، ‌1381 /475)
قرآن متذکر می شود با کفاری که در برابر گسترش اسلام ایستادگی می کنند با خشونت و شدت رفتار کنید و این همان سختگیری است که از نیروی خشم در راه خدا و گسترش دعوت الهی سرچشمه می گیرد. (نجاتی، ‌1367/ 101) و در توصیف پیامبر و مومنان همراهش چنین می فرماید:« محمد رسول الله و الذین معه اشداء علی الکفار رحماء بینهم…» (فتح /29): « محمد (ص) پیامبر خداست و کسانی که با اویند بر کافران سختگیر [و] با همدیگر مهربانند…» و این توصیف بدون شک نمونه ی کامل و درستی از شناسایی موقعیت در چگونگی ابراز صحیح خشم و کنترل رفتار است که مومنان حقیقی موفق به انجام آن می شوند.

آثار ابراز خشم نامناسب:

علاوه بر اینکه خود غضب از مهلکات عظیمه و از صفات خبیثه است، ‌لوازم و آثاری چند نیز بر آن مترتب می شود که همه آنها مهلک و قبیح است، مانند: فحش و دشنام و اظهار بدی مسلمین و شماتت ایشان و فاش کردن سر ایشان را و دریدن پرده عفت یکدیگر و سخریه و استهزاء به ایشان کردن و غیر اینها از اموری که از عقلاً‌ صادر نمی گردد. البته بعد از تسکین آتش برافروخته آن، ‌آدمی پشیمان و افسرده خاطر می گردد. و غضبناک، ‌غمناک و شکسته دل می شود. و باعث دشمنی دوستان و شماتت دشمنان و شادی ایشان، ‌و سخریه و استهزای اراذل و اوباش، ‌و تغییر مزاج، و بیماری تن می گردد.(نراقی، بی تا /178)
گاهی نیز فرد ممکن است خشم خود را متوجه درون خود کند یا ممکن است فقط با کمک وسایل کلامی خشم خود را بیرون بریزد.(نرمان، ‌1381، ‌ج1/443) و حرکات قبیحه و افعال ناشایست، از: دشنام و هرزه گوئی و سخنهای رکیک و از او سر بزند. و بسا باشد که: دشنام به ماه و خورشید و ابر و باد و باران و درخت و جماد و حیوان می دهد. و می رسد به جائی که کاسه و کوزه خود را می شکند و با حیوانات و جمادات به سخن در می آید. (نراقی، ‌بی تا/178، ‌گنجی /134)

تعدادی از احادیث نقل شده در مورد خشم نامناسب:

و در اخبار و آثار، مذمت شدید در خصوص غضب وارد شده است: حضرت محمد (ص) می فرمایند:« و الغضب یفسد الایمان کما یفسد الخل العسل»: «غضب ایمان را فاسد می گرداند چنانکه سرکه عسل را فاسد می کند.»(کلینی، ‌1363، ‌ج3/ 412 و مجلسی، 1403 ج 73 /266)
در حدیثی دیگر از امام صادق(ع) نیز می فرمایند:« ما من جرعه یتجرعها العبد احب الی الله عزوجل من جرعه غیظ یتجرعها عند ترددها فی قلبه اما بصبر و اما بحلم»: «هیچ جرعه ای بنده ننوشد که نزد خدای عزوجل محبوبتر باشد از جرعه خشمی که، ‌هنگام گردشش در دل بنوشد، ‌بوسیله صبر یا خویشتنداری.»(مجلسی، 1403، ‌ج73/ ‌267) و در روایت دیگر از ایشان آمده:« الغضب مفتاح کل شر»: «غضب کلید، هر بدی و شری است.» (همان /274. وکلینی، ‌1363، ‌ج3/ 412)
امام باقر(ع) نیز می فرمایند: «من کظم غیظا و هو یقدر علی امضائه حشا الله قلبه امنا و ایمانا یوم القیامه»: «هر که خشمی را فرو خورد که بتواند آن را اعمال کند، ‌خدا روز قیامت دلش را از ایمنی و ایمان پر کند.» (کلینی، ‌1363، ‌ج3/ 171)

پی نوشت ها :

*استاد یار گروه الهیات دانشگاه اصفهان.
*کارشناس ارشد علوم قرآن و حدیث

منبع: فصلنامه قرآنی کوثر شماره 40

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید