نویسنده: دکتر لیلا خواصی
زناشویی چیست؟
هر گونه رابطه میان زن و مرد، به منظور جفت یابی و همسرگزینی، زناشویی است. هر دو نفری ( زوج) که به این منظور در کنار یک دیگر قرار می گیرند، کوچکترین جزء اجتماع را تشکیل می دهند که به آن خانواده می گویند.
همسرگزینی و جفت یابی پدیده ای غریزی است که در میان همه ی جانداران اتفاق می افتد و عامل بقا و ادامه ی نسل است؛ اما در هر یک از موجودات، شکل و نوع این رابطه تفاوت دارد. برای مثال شکل این رابطه در برخی جانوران مثل روباه یا پنگوئن تک همسری و در برخی دیگر مثل موش یا گربه سانان در واقع اغلب پستانداران چند همسری است.
همسرگزینی یا شکل گیری رابطه ی زناشویی میان انسان ها بسیار متفاوت است و صرفاً به منظور تولید مثل نیست، بلکه شکل این رابطه در میان آدمیان از نوع عالی تر، و هدف آن پاسخ دادن به نیازهای درونی و روانی افراد است؛ و همین امر آن ها را به سوی هم جلب می کند.
اگر بتوانیم به هر یک از نیازهای درونی و غریزی مان پاسخ دهیم در حقیقت خود را نوازش کرده ایم. البته این نیازها در همه ی انسان ها کاملاً یک سان و هماهنگ نیست؛ اما تقریباً به یک دیگر شبیه است و هر یک از افراد سعی دارند به روش های مختلف آن ها را ارضا کنند. در حقیقت همه ی ما می خواهیم از زندگی خود بیش ترین لذت و بهره را ببریم، به همین منظور سعی می کنیم نیازهای مان را بشناسیم و با روش های متفاوت به آن ها پاسخ دهیم تا به این وسیله ی زندگی فردی و اجتماعی خود را بهبود ببخشیم.
ازدواج کردن یا همسرگزینی یکی از راه هایی است که می تواند به بسیاری از نیازهای فردی و غریزی ما پاسخ دهد و زمینه ای برای نوازش خودمان و نوازش فرد مقابل مان باشد. شاید بتوانیم هدف از زناشویی را در انسان ها با این بیت از شاعر گران قدر معاصرمان، احمد شاملو، به خوبی بیان کنیم که می گوید: « آیینه در برابر آیینه ی دلت می گذارم تا از تو ابدیتی بسازم.»
بنابراین افراد با انتخاب همسر و ایجاد ارتباط زناشویی می توانند به بخشی از نیازهای درونی خود پاسخ مناسب دهند، در حقیقت ازدواج و همسرگزینی یکی از راه های ارضای نیازهای فردی است. در نتیجه افراد به منظور برآورده کردن همین نیازها و کسب رضایت خاطر خود به دنبال ایجاد یک ارتباط موفق هستند و بر همین اساس نیز به دنبال راه کارهایی برای برخورداری از یک زناشویی موفق می گردند.
زناشویی موفق فرایندی است که طی آن زن و شوهر از مرزهای ظاهری زناشویی می گذرند و برای رابطه ی خود حریم می سازند. در نتیجه، هم قادر به نوازش نیازهای خود ( رفع نیازهای خود) هستند، و هم نیازهای همسرشان را نوازش و برای رسیدن به آرمان های زناشویی شان تلاش می کنند.
حریم چیست و حریم زناشویی کدام است؟
این واژه از ریشه حَرَم می آید، یعنی فضا قایل شدن برای هر چیزی. معمولاً هر حریمی نیز به وسیله ی مرزهایی مشخص می شود. مرز یک پدیده ی عینی و قابل درک است که با قرارداد مشخص می شود، قراردادی که هر یک از افراد حدود آن را با در نظر گرفتن برخی ملاحظات تعیین می کنند و لااقل امیدوارند که هم خود و هم دیگران به آن پای بند بمانند.
هر یک از ما در هر مقام و نقشی که باشیم به این فضا و حریم نیاز داریم. در حقیقت با رعایت و حفظ این حدود، مرزهای خود را با دیگران مشخص می کنیم و برای خودمان حریم قایل می شویم. مثلاً حدود خانه مان را از دیگران جدا می کنیم؛ و نه خودمان بدون اجازه وارد حریم منزل دیگران می شویم و نه دوست داریم دیگران بدون اجازه ی ما حریم خانه مان را ندیده بگیرند و وارد آن شوند. حتی رعایت این حریم، در یک سفر کوتاه نیز برای ما اهمیت دارد، برای مثال هنگامی که به گردش در یک فضای آزاد می رویم و زیراندازی را پهن می کنیم، در واقع برای خودمان حریمی را در نظر گرفته ایم که نمی پذیریم دیگران آن را نادیده بگیرند و حدود آن را نقض کنند.
در واقع هر حریمی نشان می دهد که ورود به منطقه ی مورد نظر برای دیگران به سادگی امکان پذیر نیست و هر فرد یا گروهی که از آن تخطی کند، و بدون اجازه وارد آن حریم شود، در حقیقت قانون آن حریم را نادیده گرفته است و چه بسا مستحق جریمه شود. در نتیجه با توجه به آن که هر فرد، گروه و جماعتی به این محدوده نیاز دارد برای خود مرزهای متعددی قایل می شود، مانند: حریم فردی که به یک فرد اختصاص دارد و رعایت آن از سوی دیگران برای هر کسی با اهمیت است، مثلاً هیچ یک از ما حق نداریم دست در کیف دیگران کنیم، یا تلفن شخصی آن ها را بدون درخواست خودشان جواب دهیم و…
در گام بعدی باید حقوق و حریم خانوادگی افراد نیز رعایت شود و چنان چه خانواده ای در حال گفت و گو درباره ی مسائل و مشکلات خود است، دیگران نباید بدون اجازه وارد این حریم شوند و در موضوع مورد بحث دخالت کنند. در حقیقت حریم خانواده یعنی رعایت حقوق یک خانواده.
رعایت حریم سیاسی هر سرزمینی از سوی دیگر کشورها نیز برای هر دولت و ملتی با اهمیت است و چنان چه این حدود به هر دلیلی نادیده گرفته شود، قطعاً کشوری که حریم آن شکسته شده با کشور متجاوز برخورد خواهد کرد، زیرا شکسته شدن هر حریمی به منزله ی نادیده گرفتن قوانین آن حریم است.
با این حساب می توانیم با واژه حریم ترکیب های مختلفی بسازیم و برای خودمان قوانین و دستوراتی را وضع کنیم و از دیگران هم بخواهیم که آن ها را رعایت کنند. بنا بر همین تعریف حریم زناشویی هم محدوده ای است که هر زوجی به آن نیازمند و رعایت آن، چه از سوی خود زن و شوهر و چه از سوی اطرافیان، اهمیت دارد.
این حریم نشان می دهد که زن و مرد ( زوج) تنها کسانی هستند که حق ورود و تصمیم گیری درباره ی مسایل مربوط به آن حریم را دارند و هر تغییری در شکل یا محتوای قوانین این حریم منوط به تصمیم گیری زوج است و هیچ فرد دیگری نمی تواند نسبت به این امر اقدام کند.
متأسفانه و در کمال ناباوری این حریم برای بسیاری از افراد ناشناخته است و کم تر به آن توجه می شود، در نتیجه برخی از افراد تعریف درست و کارآمدی از این حریم ندارد.
از آن گذشته بر خلاف باور بسیاری از مردم حریم خصوصی با ایجاد حریم زناشویی نابود نمی شود بلکه می تواند به دلیل دریافت نوازش های عمیق تر گسترده تر نیز شود. حریم زناشویی که با مدیریت بالغ افراد شکل می گیرد به باور « ما دونفر» می رسد نه « من» یا «ما»ی غیرقابل تفکیک و در واقع وابستگی دوسویه.
عدم آشنایی با این تعریف و عدم رعایت این حریم، در جامعه ی ما، به دلایل متعدد، بیش تر از جوامع غربی است، در واقع زنان و مردان گمان می کنند ثبت شدن نام آن ها در شناسنامه ی دیگری کافی است و می پندارند که صرفاً رعایت همین امر، برای تداوم و استمرار یک زناشویی موفق کفایت می کند. در حالی که ثبت ازدواج در مراجع قانونی فقط رسمیت بخشیدن به زناشویی است و الزامی برای درک شدن و درک کردن هیچ یک از همسران نیست.
گاهی افراد با نگاهی سنتی برای این که ارزش پیمان و پیوند خود را تثبیت کنند مهریه ای سنگین در نظر می گیرند. اگرچه مهریه در واقع مطالبه ی مالی یا موضوعی مادی از سوی زن است که در گذشته به عنوان ضامنی برای حقوقی تعریف نشده ی زن و عاملی برای خوشبختی او تلقی می شد اما به واقع مهریه هایی که به این پیوند انسانی و نیاز به همسرگزینی افراد شکل و حالت معامله ایی و مادی می دهند نه تنها ضامنی برای شکل گیری حریم نیستند بلکه گاهی به شدت از شکل گیری یک حریم زناشویی حقیقی و بالغانه جلوگیری می کنند. بنابراین توصیه می شود افراد در آغاز پیمان زناشویی خویش بر نحوه ی تمکن اقتصادی خود در طول ازدواج یا احیاناً نحوه ی طلاق شفاف و معقولانه به گفت و گو بنشینند.
هر زن یا مردی ممکن است از همان آغاز نوجوانی و ابتدای جوانی، باورهای مختلفی نسبت به ازدواج داشته باشد که بخواهد با ورود به زندگی مشترک آن ها را عینی و عملی کند. در حقیقت زن یا مردی که همسرگزینی می کند در پی تعامل و ارتباط با دیگری است و سعی می کند تا براساس آرمان هایی که از زناشویی در ذهن دارد، قوانین و بایدها و نبایدهایی را برای زندگی دو نفره ی خود وضع کند. در واقع این قوانین، مبنای شکل گیری حریم زناشویی افراد خواهد بود؛ قوانینی که معمولاً در باورهای هر فردی ریشه دارد.
این بایدها و نبایدها ( قوانین) معمولاً برای هر زوجی تعاریف مختلفی دارد و همین امر باعث می شود که حریم زناشویی افراد از یک دیگر متفاوت باشد. هر زندگی دو نفره ای گرچه با ثبت قانونی و شرعی در مراجع ذی صلاح به طور رسمی آغاز می شود، اما معمولاً خیلی قبل تر از این زمان، طی دوستی ها یا گذراندن دوران نامزدی، افراد زوجیت خود را تعریف و بر همان مبنا روابط زناشویی خود را شروع می کنند.
در حقیقت هر زن و مردی براساس باورها و آرمان های ذهنی خود زن و شوهری را تعریف و بایدها و نبایدهایی را برای این رابطه وضع می کنند. بنابراین ثبت قانونی ازدواج، بخش عینی و ملموس آن است و فقط به مرز زندگی مشترک زوج رسمیت می بخشد که طی آن دو طرف پس از ورود به یک خانه و قرار گرفتن زیر یک سقف برای خود مفاهیم و حریم های دو نفره ای را وضع و خود را به رعایت آن اصول موظف می کنند، مثلاً می گویند: « این جا خانه ی ما دو نفر است.»، « این اتاق ما دو نفر است.»، « این تخت ما دو نفر است.» و… و در مرحله ی بعدی و پس از آشنایی با مفهوم « ما دو نفر» سعی می کنند بر طبق همان آرمان های ذهنی، خصوصیات فردی و واقعیت های موجود، زندگی رؤیایی شان را بسازند و خود را ملزم به رعایت بسیاری از تعهدات اخلاقی و حریم های زناشویی کنند.
بنابراین ثبت قانون ازدواج و مراسم عروسی موجب تشکیل بخش بیرونی و ظاهری رابطه ی زوج می شود که مرز زناشویی نام دارد؛ و بایدها و نبایدهای ذهنی افراد موجب شکل گیری حریم زناشویی آن ها می شود که بخش درونی رابطه است.
در نتیجه برای این که هر زن یا شوهری بتواند حریم زناشویی موفق و کارآمدی داشته باشد، باید علاوه بر رعایت تعهدات اخلاقی، از بایدها و نبایدهای ذهنی دیگری نیز آگاه باشد و از قوانین زناشویی عدول نکند، زیرا حریم زناشویی فقط یک نماد ذهنی است که باید هر زن و مردی به آن عینیت ببخشد.
تشکیل حریم زناشویی منوط به رعایت قوانین این حریم از سوی زن و مرد است، اما برقراری هر گونه رابطه بین آن ها الزاماً به معنای تأیید وجود روابط زناشویی بین زن و مرد نیست. در واقع حریم زناشویی بین افرادی شکل نمی گیرد که صرفاً با یک دیگر رابطه ی جنسی دارند، زیرا در یک رابطه ی صرفاً جنسی ممکن است افراد تعهدی به هم نداشته باشند و هر دو طرف فقط به دنبال کسب منافع و ارضای نیازهای خود باشند. هم چنین نقض حریم افراد در این رابطه زودگذر امکان پذیرتر و راحت تر است و هیچ یک از طرفین نیز از وقوع چنین مشکلی در خود احساس شکست و سرخوردگی نمی کنند؛ در حالی که در رابطه ی زناشویی بعد از آن که غریبه ای را به عنوان آشنایی خود برمی گزینیم و به آن شکل قانونی می بخشیم، برای ساختن یک خانواده نیز تلاش می کنیم.
اما همان طور که گفته شد، ثبت قانونی ازدواج به معنای شکل گیری حریم زناشویی بین افراد نیست و چه بسا دو نفری که به عنوان زوج در کنار یک دیگر زندگی می کنند از همان ابتدا دچار طلاق عاطفی باشند و هیچ یک در ذهن دیگری به عنوان شریک و همراه زندگی پذیرفته نشود، زیرا این حریم زمانی شکل می گیرد که هر یک از دو طرف بپذیرد فرد مقابل که تا چندی پیش غریبه ای بیش نبوده از این پس شریک، جفت و همسر اوست.
منبع مقاله :
خواصی، لیلا؛ (1389)، معنای حریم همسران در ازدواج های موفق، تهران، نشر قطره، چاپ اول