نویسندگان:دکتر محمد علی لسانی فشارکی(1)وشهناز عابدینی(2)
نمونه سوم: سوره روم، آیه 47
«و لقد ارسلنا من قبلک رسلا الی قومهم فجاءوهم بالبینات فانتقمنا من الذین اجرموا و کان حقا علینا نصرالمومنین»
توضیح
آیه مورد بحث جهت تسلی و دلداری به پیامبر (ص) است ( قاسمی، 19/8)؛ که ای پیامبر، قبل از تو نیز پیامبران، معجزات و دلائل روشنی را برای مردم آوردند، ولی همیشه با دو گروه متفاوت روبرو بودند. بنابراین خداوند در ادامه آیه، مؤمن و کافر را از یکدیگر جدا کرده و عاقبت آنان را به صورت انتقام از مجرمان و یاری مؤمنان یادآور می شود.
در این آیه، مطلب مورد مناقشه آن است که : عبارت «وکان حقه» متعلق به کدام یک از جملات قبل یا بعد است: آیا به معنای «تأکید بر عاقبت مجرمان و انتقام خداوند از آنان» در جمله قبل است، یا بر «یاری و بشارت به مؤمنان» در جمله بعد دلالت دارد؟ که برخی از علما و مفسران هر دو وجه را برای آیه محتمل دانسته اند. ( زجاج،284/1؛ ابن انباری،834/2و835؛ رازی«فخرالدین»، 108/25؛ عکبری،306؛ قرطبی،14/14و43؛ بیضاوی،209/4؛سمین،51/9و50)
در ادامه با تحلیل تفسیری هر دو وجه برای دستیابی به وقف صحیح تر، ذهن را به مراد خداوند نزدیک می کنیم.
الف) تحلیل تفسیری وجه اول: وقف بر «أجرموا» و ابتدا از «وکان»
وقف بر «أجرموا» و ابتدا از «و کان» بر اساس آن است که عبارت «و کان حقّا» متعلق به جمله آخر آیه باشد و تقدیر به صورت : «و کان نصرالمؤمنین حقّاً علینا» در نظر گرفته شود.
در این جمله؛ «نصر» اسم کان، «حقاً» خبر کان و «علینا» متعلق به «حقّاً» خواهد شد.
بر این اساس، عاقبت مجرمان انتقام از آن ها است و این حق مؤمنان است که خداوند آن ها را یاری کند.
بیش تر مفسران بر اساس اعراب مذکور، تفسیر کرده اند: ( برای نمونه، رک: طبری، 34/21، ابن جوزی،426/3؛ نسفی،771/2؛ بغوی،581/3؛ ابن کثیر،289/6؛ ثعالبی،316/4؛ کاشفی سبزواری،906؛ سیوطی،تفسیر الجلالین، 412؛ عاملی، 514/2؛ ابن قطب، 272/5؛ حائری تهرانی،226/8)
دلایل و مؤیّدات این وجه عبارت است از:
1. اعراب ظاهری:
اعراب مستقیمی که از ظاهر آیه ( درویش،512/7) و بدون هیچ تکلف و نیاز به حذف مقدر بر می آید، همین وجه اعراب است. ( اشمونی،460 «از قول ابو حاتم»).
بیش تر معربان اعراب مذکور را برگزیده اند. ( برای نمونه، رک: ابن نحاس، اعراب القرآن، 188؛ صافی، 58/21و57؛ دعاس،20/3).
2. تطابق با قرائت پیامبر اکرم(ص)
از ابودرداء نقل شده است که گفت : از رسول خدا شنیدم که فرمودند: هیچ مسلمانی از ناموس برادرش دفاع نمی کند، مگر این که بر خدا حقی باشد که آتش جهنم را در روز قیامت از او باز دارد. سپس این عبارت را قرائت کردند: «و کان حقّاً علینا نصر المؤمنین».
ملاحظه می شود نبّی اکرم (ص) پس از بیان حدیث، عبارتی را که به عنوان شاهد و دلیل آوردند، عبارت «و کان حقّاً» را متعلق به «علینا نصرالمؤمنین» قرائت کردند و نحوه قرائت ایشان، خود حجتی برای صحت و درستی این وجه اعراب و معنا است.
. تطابق با قاعده بلاغی فصل و وصل:
از قواعد بلاغت است که وصل دو جمله به وسیله «واو» مشروط به سه شرط زیر است:
1- هر دو جمله یا خبری باشد یا انشایی.
2- عطف یکی، موهم فساد در دیگری نگردد.
3- بین آن ها جهت جامعی وجود داشته باشد. ( هاشمی،128و127)
در آیه مورد بحث، دو جمله «فانتقمنا من الذین أجرموا» و «و کان حقّاً علینا نصر المؤمنین»: اولاً: هر دو جمله، خبری اند.
ثانیاً: از عطف یکی بر دیگری معنای فاسدی به وجود نمی آید.
ثالثاً: بین دو جمله، جهت جامعی وجود دارد که عبارت از تضاد است؛ زیرا جمله اول به
انتقام از گنهکاران و جمله دوم بر یاری مؤمنان دلالت دارد. بنابراین عبارت «و کان حقّاً» قسمتی از جمله دوم به شمار می آید.
4. فضای نزول آیه:
با نظر به اینکه کلمه «حقّاً» مبالغه در حتمی بودن حکم و امر را می رساند (اندلسی،398/8) همچنین، عبارت «و کان حقّاً علینا نصرالمؤمنین» بیانگر عظمت مؤمنان و شأن و مقام والای آن ها است( طبرسی، جوامع الجامع، 272/3؛نیشابوری،419/5) بنابراین هدف آیه بیان یاری و پیروزی مؤمنان بر دشمنان و قطعاً مبالغه هم، در همین امر است.
این را از فضای نزول آیه می توان دریافت؛ چرا که در آن زمان مسلمانان در مکه تحت فشار شدید دشمنان بودند که از نظر عدّه و عُدّه از مسلمانان بیش تر بودند، بنابراین می طلبد که آیه در راستای تسلّی خاطر و دلداری به پیامبر و مؤمنان باشد.
بدین ترتیب همراه بودن کلمه «حقّاً» با جمله «علینا نصر المؤمنین» و در نتیجه، «مبالغه در بشارت به مؤمنان» نسبت به «تأکید بر انتقام مجرمان» صحیح تر به نظر می رسد.
آرای علمای وقف و ابتدا:
علمای وقف و ابتدا این وجه اعراب و معنا را اَصَحّ شمرده اند و از قول «ابوحاتم» این وجه را به دو دلیل صواب می دانند؛ یکی همان که به تقدیر محذوف نیاز نیست و دیگر از حیث معنا. (اشمونی،460).
بر این اساس، وقف بر «أجرموا» نزد ابن نحاس تام است ( ابن نحاس، القطع و الإئتناف، 403) و نزد زکریا انصاری و اشمونی وقف حسن است. ( انصاری،139؛ اشمونی،460) البته حسن بودن آن نزد اشمونی بدان معناست که وقف بر آن خوب، ولی ابتدا از بعدش خوب نیست؛ زیرا از جهت معنا کلام واحدی هستند، ولی از نظر زکریا انصاری، وقف بر آن خوب و ابتدا از بعدش نیز خوب است؛ زیرا به اعتقاد وی، وقف حسن همان وقف تام است؛ با این تفاوت که مختصر تعلقی به ما بعد دارد.
سجاوندی و صاحب غرایب القرآن نیز وقف بر «أجرموا» را با رمز «ط» مشخص کرده اند که بیانگر مطلق بودن وقف بر آن و خوب و نیکو بودن ابتدا از بعدش است؛ زیرا مستأنفه می باشد. (سجاوندی،335؛ نیشابوری،5)
بدین ترتیب با توجه به ارتباط معنوی بین دو جمله «فانتقمنا من الذین أجرموا» و «و کان حقّاً علینا نصرالمؤمنین»، وقف بر «أجرموا» بر اساس تقسیمات دانی، ظاهراً وقف کافی
می باشد؛ به رغم اینکه ایشان بر اساس معنای این وجه، این موضع را به عنوان موضع وقف تعیین نکرده؛ بلکه وصل عبارت و وقف در آخر آیه را تعیین کرده است. ( دانی، 450) ممکن است این اشکال مطرح شود که اعراب مذکور، مستلزم در نظر گرفتن تقدیم و تأخیر در آیه است؛ یعنی «حقّاً» خیر مقدم کان و «نصر» اسم مؤخر کان می باشد!
در پاسخ باید گفت: این تقدیم و تأخیر دو فایده دارد: یکی آنکه خبر کان مقدم شد تا اهمیت خبر که موضع فایده جمله است، روشن شود ( ابن عطیه، 341/4؛ آلوسی،52/11)؛ دیگر آن که اسم کان مؤخر شد تا فاصله آیات مراعات شود. ( آلوسی، 52/11)
ب) تحلیل تفسیری وجه دوم: وقف بر «حقّاً» و ابتدا از «علینا»
وقف بر«حقا» و ابتدا از«علینا» بر اساس آن است که اسم کان ضمیری مستتر باشد که به «انتقام» بر می گردد، همان که «إنتقمنا» نیز به آن دلالت دارد و کلمه «حقّاً» خبر کان می باشد. بنابراین تقدیر چنین می شود: «و کان الإنتقام حقّاً».
تقدیر واضح تر آن است که : «و کان إنتقامنا من هؤلاء حقّاً و عدلاً لا ظلماً و لا جوراً»؛ یعنی انتقام گرفتن ما از این مجرمان حق و عدل است و ظلم و ستم نیست. (حصری،145).
اعراب جمله مستأنفه «علینا نصرالمؤمنین» نیز چنین خواهد شد: «علینا» جار و مجرور متعلق به محذوف ( خبر مقدم)، «نصر» مبتدای مؤخر و «المؤمنین» مضاف الیه است.
این وجه از اعراب را فقط بعضی از کوفیان از جمله ابوبکر شعبه، راوی عاصم اختیار کرده و منطبق بر آن تلاوت کرده اند. ( ابن نحاس،القطع والإئتناف،403؛ قرطبی،43/14؛ابن عاشور،72/12).
دلایل وشواهد صحت اعراب مذکور
1. آیه شواهد و مؤید صحت اعراب:
بعضی مفسران آیه «اعدلوا هو اقرب للتقوی» (المائده،8) را شاهد صحت اعراب و «و کان الانتقام حقاً» گرفته اند (برای نمونه،رک:آلوسی،52/11) چرا که در آن جا نیز لفظ «هو» به همان «عدلی» بر می گردد که «اعدلوا» بر آن دلالت دارد، بنابراین، اعراب آیه مورد بحث را منطبق بر اعراب مسلّم صحیح آن آیه می دانند.
2. بعضی از قائلان به این وجه، جمله «علینا نصر المؤمنین» را بدون همراهی با واژه «حقّاً» تلاوت می کنند تا موهم آن نشود که برای بندگان، حقی بر خدایشان است؛ چرا که این منطبق بر عقیده معتزله است. ( ابن عاشور،73/21و72)
بررسی
1- استشهاد به آیه مؤید صحیح به نظر می رسد؛ چرا که اگر اعراب و اسلوب آیه را دقیق بنگریم، می بینیم جمله اول، خود محذوفی در تقدیر دارد که عبارت است از : «فکذبوهم و جحدوا بآیاتنا فاستحقوا العذاب» ( طوسی،26/18؛ طبرسی، مجمع البیان،483/8) که دلالت بر حق بودن انتقام از آن ها دارد، بنابراین، آوردن «و کان حقّاً» در آخر جمله اول مفید فایده به نظر نمی رسد.
همچنین؛ مستأنفه دانستن جمله «علینا نصر المؤمنین»، خلاف ظاهری است که مؤید خبر است. ( قمی مشهدی،216/10)
2- کسی بر خدا حقی ندارد، اما خدا می تواند خود، حقوقی را بر خویش لازم کند که همان وعده و سنت الهی است. خدا از وعده و سنت خود تخلف نمی کند.
3- ابن عطیه «صریحاً» وقف بر «حقّاً» را ضعیف می داند. او می گوید: «این وقف، ضعیف است؛ زیرا منظوری که در نظم آیه مدّ نظر بوده، رسانده نمی شود». (ابن عطیه،341/4«از قول ابوحاتم و کواشی»).
بعضی دیگر از مفسران نیز به نقل از او ضعف این وجه را یادآور شده اند. ( برای نمونه، رک: ابن جزی غرناطی، 135/2؛ شوکانی،265/4)
بر اساس اعراب و معنای این وجه، وقف بر «حقّاً» نزد دانی «وقف کافی» است که وقف بر آن و ابتدا از بعدش- هر دو- نیکو است ( دانی،449) و نزد اشمونی «وقف جایز» است؛ بدین معنا که وقف و وصل- هر دو- را بر اساس دو وجه مذکور جایز می داند. ( اشمونی،460).
تلاوت قاریان مشهور
در این آیه، وقف بر «و کان حقّاً» و ابتدا از «علینا نصر المؤمنین» به عنوان وجه خلاف قاعده مطرح شد که ظاهراً تنها «محمد صدیق منشاوی» در دو تلاوت، به روش تحقیق، و در هر دو به این وجه تلاوت کرده است.
دیگر قراء مشهور، وقف بر «أجرموا» و ابتدا از «و کان حقّاً» را اختیار کرده اند. ( برای نمونه، رجوع کنید به تلاوت: عبدالباسط، مصطفی اسماعیل، حصری در قرائت تحقیق؛ نیز رجوع کنید به تلاوت : منشاوی، شحات انور، حصری، پرهیزگار، سعد الغامدی در قرائت ترتیل).
نتیجه:
به نظر می رسد «انتقام مجرمان» و «بشارت به مؤمنان» در هر دو وجه رسانده می شود؛ اما فضای نزول آیه، رهنمون کننده به مبالغه بیشتر بر بشارت به مؤمنان است؛ بنابراین نه فقط بشارت، مراد خداوند است؛ بلکه ظاهراً «مبالغه در بشارت» واقعیت مراد ومقصود او می باشد؛ و این میّسر نمی شود، مگر با وقف بر «أجرموا» و ابتدا از «و کان حقاً».
همچنین نظم در چینش ارکان جمله که منطبق با اسلوب بلاغی در آیه باشد، در وجه اول نمایان تر است؛ و وقف بر «و کان حقّاً» گرچه قابل توجیه است؛ اما بر اساس بررسی های پیش گفته در وجه دوم، وصلش أولی است و وجه مرجوح تلقی می شود.
بدین ترتیب تلاوت به وجه مرجوح با مقام و شأن کلام الهی که از هر جهت بلیغ ترین و فصیح ترین است، سازگار نیست و شایسته است تلاوت به وجه أرجح صورت گیرد.
نتیجه گیری
بنابراین می توان گفت: لازمه تلاوت هر قاری، آگاهی از اقوال تفسیری و معنای صحیح آیه است؛ نیز قاری باید سعی کند معنای صحیح آیه را به کمک فنون تلاوت از جمله وقف و ابتدا به شنونده القا کند.
پینوشتها:
1-عضو هیئت علمی و استادیار دانشگاه آزاد اسلامی
نشانی الکترونیکی: lessan 171@ yahoo.com
2- کارشناس ارشد علوم قرآنی و حدیث از دانشگاه علوم و معارف قرآن کریم
نشانی الکترونیکی:shahnaz- abediny@yahoo.com
*تاریخ دریافت مقاله:1388/9/10
*تاریخ پذیرش مقاله: 1388/10/9
منابع
الف: منابع مکتوب
1. آلوسی، سید محمود، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، 1415ق.
2. ابن انباری، محمد به قاسم، ایضاح الوقف و الابتداء، دمشق، مجمع اللغه العربیه،1390ق.
3. ابن جزری، النشر فی القرائات العشر، تصحیح: علی محمد ضباع، مصر، مکتبه التجاریه الکبری، بی تا.
4. ابن جزری، محمد بن محمد، غایه النهایه فی طبقات القراء، تحقیق: جمال الدین محمد شرف و مجدی فتحی السید، بطنطا، دارالصحابه،چاپ اول، 1429ق.
5. ابن جزری، محمد بن محمد، غایه النهایه فی طبقات القراء، تحقیق: جمال الدین محمد شرف و مجدی فتحی السید، بطنطا، دارالصحابه،چاپ اول، 1429ق.
6. ابن جزی غرناطی، محمد بن محمد، التسهیل لعلوم التنزیل، بیروت، شرکت دار الأرقم بن دبی الارقم، چاپ اول،1416ق.
7. ابن جوزی، عبدالرحمان بن علی، زاد المسیر فی علم التفسیر، بیروت، دار الکتاب العربی، چاپ اول، 1422ق.
8. ابن عاشور، محمد بن طاهر، التحریر و التنویر، بی جا، بی تا.
9. ابن عطیه، عبدالحق بن غالب، المحرر الوجیز فی تفسیر الکتاب العزیز، بیروت، دار الکتاب، 1423ق.
10. ابن قطب، سید، فی ظلال القرآن، بیروت-قاهره، دارالشروق،1412ق.
11. ابن کثیر، اسماعیل بن عمرو، تفسیر القرآن العظیم، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، 1419ق.
12. ابن نحاس، احمد بن محمد، إعراب القرآن، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول،1421ق.
13. ابن نحاس، القطع و الإئتناف، تحقیق: احمد فرید المزیدی، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، 1423ق.
14. آشمونی، محمد بن عبد الکریم، منار الهدی فی الوقف و الابتدا، بطنطا دار الصحابه، چاپ اول، 1429ق.
15. اندلسی، ابوحیان، البحر المحیط فی التفسیر، بیروت، دار الفکر، 1420ق.
16. انصاری، زکریا، المقصد لتخلیص ما فی المرشد فی الوقف و الابتداء، تحقیق: جمال بن السید رفاعی، قاهره، المکتبه الازهریه للتراث،2006م.
17. بحرانی، سید هاشم، البرهان فی تفسیر القرآن، تهران، بنیاد بعثت، چاپ اول، 1416ق.
18. بغوی، حسین بن مسعود، معالم التنزیل فی تفسیر القرآن، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ اول، 1420ق.
19. بیضاوی، عبدالله بن عمر، أنوار التنزیل و أسرار التأویل، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ اول،1418ق.
20. ثعالبی، عبدالرحمان بن محمد، جواهر الحسان فی تفسیر القرآن، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ اول،1418ق.
21. ثعلبی، احمد بن ابراهیم، الکشف و البیان فی تفسیر القرآن، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ اول، 1422ق.
22. جرجانی، ابوالمحاسن، جلاء الأذهان و جلاء الإحزان، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، چاپ اول، 1377ش.
23. حائری تهرانی، میر سید علی، مقتنیات الدرر و ملتقطات الثمر، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1377ش.
24. حاجی خلیفه، مصطفی بن عبدالله، کشف الظنون عن أسامی الکتب و الفنون، اسلامبول، مطبعه المعارف، چاپ اول، 1360ق.
25. حصری، محمود، معالم الاهتداء إلی معرفه الوقف و الإبتداء، ترجمه: محمد عیدی خسرو شاهی، تهران، اسوه، چاپ اول، 1370ش.
26. حقی بروسوی، اسماعیل، روح البیان، بیروت، دار الفکر، بی تا.
27. دانی، عثمان بن سعید، المکتفی فی الوقف و الابتداء، دکتر یوسف عبدالرحمان مرعشلی، بیروت، مؤسسه الرساله، چاپ دوم،1407ق.
28. درویشی، محیی الدین، إعراب القرآن و بیانه، سوریه، دارالإرشاد، چاپ چهارم، 1415ق.
29. دعاس، حمیدان، قاسم، إعراب القرآن الکریم، دمشق، دارالمنیر و دار الفارابی، چاپ اول، 1425ق.
30. ذهبی، شمس الدین، تذکره الحفاظ، بیروت، مؤسسه الرساله، چاپ اول،1395ش.
31. رازی، ابوالفتوح، روض الجنان و روح الجنان فی تفسیرالقرآن، مشهد، بنیاد پژوهش های اسلامی آستان قدس رضوی، 1408ق.
32. رازی، فخرالدین، مفاتیح الغیب، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ سوم،1420ق.
33. زجاج، سری بن سهل، إعراب القرآن، قاهره- بیروت، دارالکتاب المصری ودار الکتب اللبنانی، چاپ چهارم،1420ق.
34. زرکشی، محمد بن عبدالله، البرهان فی علوم القرآن، بیروت دار الکتب العلمیه، چاپ اول، 1408ق.
35. زرکشی، محمد به عبدالله، البرهان فی علوم القرآن، بیروت، دار الکتب العلمیه، چاپ اول،1408ق.
36. زرکلی، خیرالدین، الأعلام، بیروت، دارالعلم للملایین، چاپ هشتم، بی تا.
37. زمخشری، محمود، الکشاف عن حقایق غوامض التنزیل، بیروت، دارالکتاب العربی، چاپ سوم،1407ق.
38. سجاوندی، محمد بن طیفور، کتاب الوقف و الابتداء، تحقیق: دکتر محسن هاشم درویش، اردن، دارالمناهج،چاپ اول،1422ق.
39. سمین، احمد بن یوسف، الدرالمصون فی علوم الکتاب المکنون، تحقیق: احمد محمد خراط، دمشق، دارالقلم، بی تا.
40. سیوطی، الدرالمنثور فی تفسیر المأثور، قم کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی،1404ق.
41. سیوطی، جلال الدین، الإتقان فی علوم القرآن، تحقیق: محمد ابوالفضل ابراهیم، مصر، رضی- بیدار- عزیزی، چاپ دوم، 1367ش.
42. شوکانی، محمد بن علی، فتح القدیر، دمشق- بیروت، دار إبن کثیر- دارالکلم الطیب، چاپ اول، 1414ق.
43. صافی، محمود بن عبدالرحیم، الجدول فی إعراب القرآن، بیروت، دارالرشید، چاپ چهارم، 1418ق.
44. صدوق، ابن بابویه، التوحید، قم، انتشارات جامعه مدرسین، 1398ق.
45. طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، چاپ پنجم،1417ق.
46. طبرسی، فضل بن حسن، جوامع الجامع، تهران، انتشارات دانشگاه تهران و مدیریت حوزه علمیه قم، چاپ اول،1377ش.
47. طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، تهران، انتشارات ناصر خسرو، چاپ سوم،1372ش.
48. طبری، محمد بن حریر، جامع البیان فی تفسیر القرآن، بیروت، دار المعرفه، چاپ اول، 1412ق.
49. طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، بی تا.
50. عاملی، علی بن حسین، الوجیز فی تفسیر القرآن العزیز، قم، دارالقرآن الکریم، چاپ اول، 1413ق.
51. عروسی حویزی، عبد علی بن جمعه، نورالثقلین، قم، انتشارات اسماعیلیان، چاپ چهارم، 1415ق.
52. العش، یوسف بن رشید، الخطیب البغدادی، دمشق، المکتبه العربیه، چاپ اول، 1364ش.
53. عکبری، عبدالله بن حسین، التبیان فی إعراب القرآن، عمان- ریاض، بیت الأفکار الدولیه، چاپ اول، بی تا.
54. فیض کاشانی، ملامحسن، تفسیر الصافی، تهران، انتشارات صدر، چاپ دوم، 1415ق.
55. قاسمی، محمد جمال الدین، محاسن التأویل، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1418ق.
56. قرطبی، محمد بن احمد، الجامع لأحکام القرآن، تهران، انتشارات ناصر خسرو، چاپ اول، 1364ش.
57. قمی مشهدی، محمد بن محمد رضا، کنز الدقایق و بحر الغرائب، تهران، سازمان چاپ و انتشارات وزارت ارشاد اسلامی، چاپ اول، 1368ش.
58. کاشانی، ملافتح الله، منهج الصادقین فی إلزام المخالفین، تهران، کتابفروشی محمد حسن علمی، 1336ش.
59. کاشفی سبزواری، حسین بن علی، مواهب علیه، تهران، سازمان چاپ و انتشارات اقبال، 1369ش
60. مجلسی، محمد باقر، بحارالأنوار، بیروت، مؤسسه الوفاء، 1404ق.
61. مرعشلی، یوسف عبدالرحمان، مقدمه ای بر کتاب المکتفی فی الوقف و الإبتداء ( اثر ابوعمرودانی)، بیروت، مؤسسه الرساله، چاپ دوم، 1407ق.
62. میبدی، رشید الدین، کشف الأسرار و عده الأبرار، تهران، انتشارات امیر کبیر، چاپ پنجم، 1371ش.
63. ندیم، محمد بن اسحاق، الفهرست، تحقیق: رضا تجدّد، تهران، بی تا.
64. نسفی، نجم الدین محمد، تفسیر نسفی، تهران، انتشارات سروش، چاپ سوم، 1367ش.
65. نیشابوری، نظام الدین، غرائب القرآن و رغائب الفرقان، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، 1416ق.
66. هاشمی، سید احمد، جواهر البلاغه فی المعانی و البیان و البدیع، قم، مؤسسه انتشارات دارالعلم، چاپ اول، 1386ش.
ب: منابع نوری
67. کمیل، مرتضی، کانون گفتمان قرآن، 1386/09/19
http://www. askqurn. ir/showthread. php?t=1261
68. گلشن، محمد، وبلاگ قرآنی، بینات، 1386/08/15
http://www. bayenat. parsibiog. com/-323072. htm
69. شبکه رادیو اینترنتی ایران – صدا، گروه اندیشه و معارف اسلامی 1387/03/28
http://www. iranseda. ir/oid/showfullitem?/r45957=
70. خادم القرآن، پایگاه اطلاع رسانی علوم قرآنی، 1387/12/22
http://www. hamin. blogfa. com/
http://www. qarianquran. tripod. com/farsi/mostafaesmael. htm
71. نگارش یافته توسط m .s، پایگاه اطلاع رسانی دارالقرآن، سازمان عقیدتی- سیاسی وزارت
دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح، منبع: سایت اهل بیت، 138/08/06
http://www. quran-defa. ir/content/view/3592/
72. نویسنده: مدیریت سایت، مؤسسه فرهنگی- قرآنی ثقلین یزد، منبع: سایت تبیان و اهل بیت،1388/07/05
http://www. saghalein. net/site/inden. php?option=com/content&task=view id=52 Itemid=79
73. گلشن، محمد، زندگینامه استاد مصطفی اسماعیل، 1386/08/15
http://www. shefa. quran. biogfa. com
74. تبیان- همدان، 1386/11/29
http://www. tebyan-hamedan. ir/quran/archives/poat-138. php
75. ولیزاده، حامد،1387/12/11
http://www. telavatha. persianblog. ir/tag
ج: منابع صوتی
76. اسماعیل، مصطفی ( از قراء مصر)، تلاوت تحقیق
77. امام جمعه، عباس ( از قراء ایران)، تلاوت تحقیق
78. پرهیزگار، شهریار ( از مرتّلین ایران)، تلاوت ترتیل
79. حصری، محمود ( از قراء مصر)، تلاوت ترتیل و تحقیق
80. سعد الغامدی( از مرتّلین عربستان)، تلاوت ترتیل
81. شحات، محمد انور ( از قراء مصر)، تلاوت تحقیق
82. عبدالباسط، محمد عبدالصمد ( از قراء مصر)، تلاوت تحقیق
83. غلوش، راغب مصطفی (از قراء مصر)، تلاوت تحقیق
84. منشاوی، محمد صدیق(از قراء مصر)، تلاوت تحقیق
85. منصوری، کریم ( از قراء ایران)، تلاوت تحقیق
نشریه علوم و معارف قرآن کریم، شماره 5.