چه عوامل زندگی زناشویی را دشوار می کند؟

چه عوامل زندگی زناشویی را دشوار می کند؟

نویسنده: دکتر ماهیار آذر

انتظارات غیرواقع بینانه:
اگر زوجین در دوران کودکی خود تحت تأثیر پدر و مادری با تجربیات مختلف بزرگ شده باشند، تصور واقع بینانه ای از زندگی زناشویی خواهند داشت. موفقیت در ازدواج مستلزم تلاش فراوان، کار زیاد و نیز تجربه ی انواع ناملایمات است. اگر ازدواج، صحیح و خوب انجام نشده باشد با مشکلات بیشتری رو به رو می شویم که حل آن ها نیازمند واقع نگری خاص است.

عدم صداقت:
صداقت پایه و اساس هر ارتباطی است. هنگامی که در مورد احساس تان دروغ می گویید، زندگی مشترک شما دچار اختلال می شود. با احساسات خود صادق باشید و آن را از طرف مقابل پنهان نکنید. همیشه صداقت لازمه ی صمیمیت است. تأثیر احساسات صادقانه ی شما در شریک زندگی تان، باعث می شود که او هم حرف هایش را به شما بزند. در میان گذاشتن احساسات، دیوار بی اعتمادی را فرو می ریزد.

فریب کاری و تظاهر:
هیچ گاه، حتی در صورت قدرتمند بودن، برای رسیدن به خواسته هایتان طرف مقابل را فریب ندهید. تظاهر که خود نوعی فریب کاری است، در واقع پنهان کردن بخشی از شخصیت اصلی شماست که می پندارید در صورت آشکار شدن آن همسرتان شما را رها می کند. کسانی خود واقعی شان را پنهان و ظاهرسازی می کنند، که اعتماد به نفس پایینی دارند.

خصومت و درگیری:
یکی از عوامل اصلی شروع فروپاشی زندگی زناشویی، خصومت و درگیری و شروع مشاجرات داغ و شدید است. فحاشی، توهین، تحقیر و طعنه زدن از نمونه های بارز اولین دشواری های زندگی مشترک است.

انتقاد و سرزنش:
با افزایش انتقاد و سرزنش بر میزان تنش ها و نیز احساسات منفی افزوده می شود. تا جایی که دیگر زن و شوهر برای صلح و آرامش و آشتی تلاشی نمی کنند. این ضربه های هولناک، بسیار آرام و غافلگیر کننده به زندگی زناشویی شما وارد می شوند.
هر چه قدر حمله ( انتقاد، شکوه، شکایت) به یک خصوصیت طرف مقابل که خود احساس می کند ایرادی در آن وجود ندارد – یا یکی از منش های جا افتاده ی شخصیتی اوست – هنرمندانه تر و سیاستمدارانه تر انجام بگیرد، احساسات طرف مقابل کمتر جریحه دار می شود. این نکته بیانگر این است که ازدواج و زندگی مشترک نوعی هنر است و هرگونه انتقاد و سرزنش باید با روشی هنرمندانه و با ظرافت های خاص و در موقعیت های مخصوصی بیان شود تا تأثیر مثبت آن بیش از آسیب های روانی آن باشد.

جبهه گیری:
وقتی در درگیری های زناشویی، یکی از طرفین دیگری را سرزنش می کند، او نیز از خودش دفاع می کند. این موضوع وضع را بدتر می کند. هر دو احساس می کنند قربانی شده اند و هیچ یک قصد ندارند رابطه شان را بهتر کنند و همیشه در حال دفاع از خود و نیز بی گناه جلوه دادن خود هستند.

سکوت:
هنگامی که زوج ها از درگیری و جبهه گیری خسته می شوند و ارتباط شان آهسته آهسته کم می شود، ترمیم رابطه بسیار مشکل تر است. آن ها در این بحران، در مقابل هر بحث سکوت می کنند. مانند دیواری ساکت و خاموش گوشه ای می مانند و به صحبت های طرف مقابل واکنش نشان نمی دهند.
هرگاه یکی از موارد فوق – که قبلاً قابل پیش بینی نبوده – در طول زندگی ظاهر شود، شدت رسوخ این خصوصیت به شخصیت همسر برمی گردد. هم چنین باید بررسی کرد که آیا این خصوصیت منفی در عملکرد زندگی اجتماعی ایشان نیز تأثیر داشته است یا خیر؟
ضمناً باید دید این خصوصیت چه قدر برای همسر جدید تأثیرگذار است و چه قدر به آن توجه دارد. میزان آسیب از این خصوصیت را چگونه ارزیابی می کند و چه قدر قادر است با آن کنار آید؟ ( و چه قدر قابل تحمل است). پس از بررسی این ارزیابی ها ( میزان – شدت – مدت) می توان آسیب پذیری فرد از این صفت منفی را بررسی کرد. این خصوصیت چندین سال در این فرد وجود داشته؟ مورد تأیید والدین او نیز بوده یا از تحولات پس از ازدواج است. با تعیین این مختصات باید در میزان رفع و شدت ماندگاری آن تصمیم گرفت.
منبع مقاله :
آذر، ماهیار؛ (1385)، ازدواج: حل مشکلات زناشویی، تهران: نشر قطره، چاپ سوم.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید