على مردى که دنیا او را نشناخت

على مردى که دنیا او را نشناخت

در آن روزگار ” چهارده قرن پیش ” که آلودگى و ناپاکى زنان در جزیره العرب امرى ساده و عادى بود ، بانویى که در یکى از شریفترین خانواده ها پرورش یافته بود ، در پاکدامنى و پارسایى گوى سبقت از بانوان عصر خود ربوده بود . این بانوى با شخصیت که همچون همسر ارجمند خود ابوطالب از خانواده ى هاشم بود و هم در آن خانواده تولد و تربیت یافته بود فرزندى آورد که بعداً بر اثر شخصیت بزرگ جهانى این فرزند ، نام این بانو همراه نام فرزندش شهرت جهانى یافت .
فاطمه : دختر اَسَدبن هاشم بن عبد مناف که به زهد و عبادت معروف بود ، طبق عادت معمول خود براى انجام مراسم بندگى به مسجد الحرام رفته تا گِرد خانه ى خدا کعبه ى معظمه طواف کند و به درگاه پروردگار عالم عرض حاجت نماید .
خانه ى کعبه پیش از اسلام بلکه از زمان آدم ابوالبشر 1 همیشه مورد احترام بوده و بندگان مخلص بلکه بت پرستان در کنار این بیت عزیز به درگاه خداوند روى نیاز مى برده و عرض حاجت مى کرده اند .
همسر پرهیزکار ابو طالب سرگرم طواف و انجام مراسم عبادت گشته ، او چه مى داند که ممکن است در این حال حادثه ى غیر منتظره اى پیش آید . او هیچ گاه فکر نمى کرد که در حال طواف کعبه گرفتار درد مخاض ” زاییدن ” و وضع حمل مى شود . ولى بر خلاف انتظار همان وقت که مشغول طواف و انجام مراسم عبادت بود ، یک نوع ناراحتى خاصى در خود احساس کرد که حدس مى زد مقدمه ى وضع حمل باشد .
شاید در آن حال به اطراف خود نگریست که اگر همسرش ابو طالب را در آنجا بیابد او را به یارى بطلبد یا اگر از نزدیکان و بستگان خود کسى را ببیند ، از او کمک بخواهد . ولى متأسفانه کسى را نیافت که بیارى خویش بطلبد .
کم کم حالش غیر عادى شد . شاید هم اگر کسانى در غرفه ها و ایوانهاى اطراف مسجدالحرام نشسته بودند متوجه شدند که حال همسر ابوطالب دگرگون شده است .
بانوى پرهیزکار وضع روحى عجیبى پیدا کرده بود . عجبا مگر ممکن است کسى در مسجدالحرام وضع حمل کند ؟ بارالها چه کنم ؟ من که قدرت ندارم به منزل بروم و کسى هم نیست به من کمک کند و مرا از مسجد الحرام بیرون ببرد . اگر به حکم اضطرار نوازد من در اینجا متولد شود چه خواهد شد؟ اگر در کنار کعبه طفل من به دنیا آید به من چه خواهند گفت ؟
پروردگارا آیا راه خلاصى هست ؟ آیا ممکن است در این لحظه ى حساس دست عنایت تو به سوى من دراز شود و فضل خداوندیت مرا از این بن بست نجات دهد؟

عنایت مخصوص پروردگار

بانوى مضطرب و دل شکسته از شدت درد به خود مى پیچد و دیگر نمى تواند آرام بگیرد . در آن حال که اضطراب و التهاب وى به منتهاى شدت رسیده و از هر جهت بیچاره گشته ، و به پرده ى کعبه در آویخته و راز نهانى و سوز دل خود را با خداى خویش در میان گذاشته بود ، عنایت مخصوص خداوند شامل حال او شد و همسرِ ابو طالب بدرون خانه ى خدا رفت و از انظار غایب گشت. دیگر کسى درست نمى داند که در اندرون بیت الله بر آن بانو چه گذشته .
[ در اینجا در تواریخ مفصل مطالبى را آورده اند که خواننده را دچار حیرت مى کند و بر افراد بصیر پوشیده نیست که دست افسانه سازها در جعل این قضایا دخالت داشته است. هیچ لزومى ندارد که براى اثبات عظمت امیرالمؤمنین سلام الله علیه کسى دست به ساختن اینگونه داستانهاى حیرت انگیز بزند ؛ زیرا قطعاً نتیجه ى معکوس خواهد داد. ] شاید مردمى که در آنجا بودند گرد کعبه جمع شدند تا اگر بتوانند بفهمند که بر وى چه مى گذرد و شاید کمى بعد صداى نوزادى را شنیدند که همچون زمزمه ى مرغ سحر به گوش مى رسد .
این حادثه در سیزدهم ماه رجب سى سال پس از ”” عام الفیل ”” واقع شد . هر چه بود فاطمه ى بنت اسد هنگامى که از کعبه بیرون آمد نوزاد پسرى را در آغوش داشت . این نوزاد ، على بن ابى طالب “ع” بود که چهارمین پسر ابى طالب به شمار مى آید .
طبیعى است وقتى که ابوطالب از تولد این پسر آن هم در خانه ى کعبه آگاه شد غرق شادى گشت . شریف ترین مکان در نزد عرب حرم مکه بود و شریف ترین مکانِ حرم مسجدالحرام بود و شریف ترین نقطه ى مسجدالحرام کعبه ى معظمه بود . ناگفته پیداست که با تولد این نوزاد در خانه ى کعبه تا چه حد براحترام و شخصیت ابو طالب افزوده گشت .
على “ع” در حدود ده سال پیش از طلوع اسلام به دنیا آمد و زندگى او را مى توان به پنچ فصل تقسیم کرد :
فصل اوّل: از تولد تا طلوع اسلام ده سال.
فصل دوم: از طلوع اسلام تا هجرت سیزده سال.
فصل سوم: از هجرت تا وفات رسول خدا “ص” ده سال.
فصل چهارم: از وفات رسول خدا “ص” تا قتل عثمان 25 سال.
فصل پنجم: از قتل عثمان تا پایان عمر پنج سال.
حاصل جمع 63 سال

فصل اوّل

فصل اوّل زندگى على “ع” که باید آن را آرامترین و شیرین ترین دوران زندگى وى دانست، در آغوش و دامن و کنار پسر عم عزیزش محمد امین که هنوز به رسالت مبعوث نشده بود به پایان رسید ؛ زیرا ابوطالب که مردى آبرومند و با شخصیت بود در اواخر عمر تهى دست شده بود و بستگان با محبت وى براى آنکه بار زندگى او را سبکتر کنند، سه نفر از فرزندان وى را به منزل خود برده و تحت سرپرستى خود در آوردند ؛ از آن جمله رسول خدا “ص” که پانزده سال پیش از طلوع اسلام به واسطه ى ثروت فراوان خدیجه از نظر اقتصادى کاملاً متمکن شده بود، على “ع” را به خانه ى خویش برد و تحت سرپرستى خود و جز عائله ى خود درآورد .
طبق مدارکى که در دست است 2 رسول خدا “ص” در زمان کودکى على “ع” نظارت دقیق بر اعمال او داشته و در تعلیم و تربیت وى منتهاى کوشش و مراقبت را مبذول مى داشته و على “ع” هم در پذیرفتن تعلیم و تربیت پسر عمش و در اطاعت فرمان وى کاملاً مطیع و فرمانبردار بوده است . باید گفت بنیان ترقى روحى و تکامل معنوى فرزند ابوطالب در همان زمان کودکى در دامن پیغمبر اکرم پایه گذارى شده است.

فصل دوم

فصل دوم زندگى على “ع” را باید آغاز کوشش و مجاهدت و رنج و تعب وى دانست. از همان روز طلوع اسلام که زمان غربت اسلام بود على بن ابى طالب “ع” که داوطلبانه اسلام را پذیرفت ، دوش به دوش رسول خدا “ص” در راه ترویج اسلام جانفشانى مى کرد و در این راه از تحمل انواع شداید و سختیها و تلخیها و ناکامیها باک نداشت . در این سیزده سال همه ى ظلمها و عذابها را از مشترکین مکه به خود هموار کرد و خوشدل بود که این همه رنج و ستم را در راه حمایت رسول خدا “ص” و تقویت اسلام مى کشد و هرگز از این پیش آمد ناراضى نبود .

فصل سوم

فصل سوم زندگى على “ع” را که از هجرت آغاز مى شود ، باید پر حادثه ترین قسمت زندگى وى دانست؛ زیرا همه ى جنگهاى زمان رسول اکرم “ص” در این فصل واقع شد و جانبازیها و فداکاریهاى فرزند ابو طالب در جنگهاى اسلام آن قدر آشکار است که حاجتى به توضیح و تفصیل ندارد ؛ حتى در بعضى جنگها فتح و پیروزى فقط به دست او نصیب مسلمین شد و در برخى از غزوات مخصوصاً غزوه ى اُحُد ضربتهاى سختى به وى وارد شد و بعضى از ضربتها که عمیق تر بود ، اثرش تا آخر عمر در سینه ى او ماند و آثار این ضربتها مدالهاى افتخارى بود که بر سینه ى پسر برومند ابوطالب ، بلکه بر سینه ى اسلام نصب شده بود .
على “ع” در این فصل از زندگى بعد از جنگ بدر ازدواج کرد و با اینکه با نشاطترین قسمت زندگى انسان وقتى است که تازه با همسرى لایق و شایسته ازدواج کرده باشد و با اینکه امیرالمؤمنین “ع” بى اندازه به همسر عزیزش فاطمه ى زهرا “س” علاقه داشت ، مع ذلک در خطرناکترین جبهه هاى جنگ بى پروا پیش مى رفت و خود را در کام مرگ فرو مى برد و از کشته شدن در راه هدف خویش باک نداشت .

فصل چهارم

فصل چهارم زندگى على “ع” را که از سایر قسمتها طولانى تر بود ، باید فصل انزوا و گوشه گیرى و سکوت دانست که پس از وفات رسول خدا “ص” پیش آمد. و براى على “ع” مشکلات زیادى ایجاد کرد . در موضوع حکومت و خلافت اسلامى جریاناتى به وقوع پیوست که هیچ گاه فرزند ابو طالب فکر آن را نمى کرد. 3
افرادى موقع شناس با کمال شتاب و چالاکى رئیس حکومت اسلامى را تعیین کردند و امیرالمؤمنین “ع” را در مقابل عمل انجام شده اى قرار دادند . او پس از آنکه مطمئن شد احتجاج و استدلال نتیجه ندارد و دانست که کشمکش و جنگ هم جز خونریزى و تشدید اختلاف و عمیق کردن شکاف و ضعیف نمودن قواى اسلام ثمرى ندارد ، سکوت تلخ را بر قیام و اقدام ترجیح داد .
دوران سکوت على “ع” 25 سال طول کشید که در تمام این مدت از صحنه ى سیاست اسلامى بیرون بود . فقط گاهى براى حل مشکلات علمى و کمکهاى فکرى و مساعدتهاى نظامى به وى مراجعه مى کردند و او هم بى دریغ هر گونه مساعدت را مى نمود؛ حتى فرزندان خود را در ردیف سایر سربازان اسلام به جنگ مى فرستاد .
حسین بن على “ع” در فتح قسطنطنیه و فتح طرابلس و فتح افریقاى شمالى در جنگ شرکت کرده بود 4 و طبعاً این امر با اشاره و موافقت على “ع”انجام شد .
ناگفته پیداست 25 سال سکوت و کناره گیرى تا حدود زیادى از شخصیت و عظمت امیرالمؤمنین “ع” در انظار عمومى مى کاهد .
على بعد از قتل عثمان با علىِ زمان حیات رسول خدا “ص” خیلى فرق داشت . زمان حیات پیغمبر خدا “ص” خصوصاً سالهاى آخر زندگى او نام فرزند ابوطالب همراه با افتخارات زیادى بر سر زبانها بود ؛ زیرا علاوه بر جان بازیهایى که او در راه اسلام کرد و طبعاً در نزد مردم عزیز مى گشت و نامش با احترام زیادى برده مى شد . احترامات زیادى که رسول خدا نسبت به وى معمول مى داشت ، در افزودن شخصیت و عظمت او در نظر مردم تأثیر فراوان داشت .
امام على “ع” بعد از قتل عثمان- یعنى بعد از 25 سال کناره گیرى- بدیهى است که طبعاً نام او در این مدت کمتر برده مى شد؛ زیرا هیچ نوع شغل سیاسى نداشت ، بلکه اغلب به امور کشاورزى اشتغال داشت . شخصى که 25 سال فقط کشاورز باشد، در نظر نسل جدید یک فرد عادى به شمار مى آید .
باید گفت دنیاى آن روز على “ع” را نشناخت و حق او را ادا نکرد و این معنى در مجهول بودن قدر وى در زمانهاى بعد هم تأثیر مستقیم داشت .

فصل پنجم

فصل پنجم زندگى على “ع” گرچه زمانش کوتاهتر از فصلهاى دیگر است اما با ملاحظه ى کوتاهى زمان مشکلات و رنجها و عذابهایى که از ناحیه ى مردم خصوصاً رجال سیاسى در این مدت متوجه حضرتش شد زیادتر و طاقت فرساتر از مشکلاتى بود که قبل از این زمان براى وى پیش آمد .
از هنگامى که بعد از قتل عثمان زمام حکومت اسلامى را با فشار و اصرار به وى سپردند ، تا پایان عمرش که در حدود پنج سال طول کشید ، تقریباً تمام وقت او مصرف سرکوبى گردن کشان سیاسى شد و به حکم اضطرار و اجبار جنگهاى داخلى شروع شد .
قسمت اعظم قدرت حکومت على “ع” و بودجه ى دولت او در راه جنگ صرف شد و در این جنگها در حدود چهل هزار سرباز او به خاک و خون غلطید و روح حساس و قلب مهربان فرزند ابوطالب از این خونریزیها و تشنجات سیاسى به اندازه اى ناراحت شده و رنج مى برد که با آن شرح صدر و وسعت فکر و قدرت عقلانى که او داشت، مرگ خود را از خداوند مى طلبید و هنگامى از این رنج و عذاب خلاص شد که چشم از این جهان فرو بست .
اگر بگوییم على “ع” مردى است که قبل از حکومتش و در زمان حکومتش و در زمانهاى بعد دنیا او را نشناخت ، گزاف نگفته ایم .
فرزند ابوطالب در خانه ى خدا ” کعبه ” متولد شد و در ( کنار درب ) 5 خانه ى خدا ” مسجد کوفه ” ضربت خورد و در راه خدا مجاهدت و فداکارى کرد و در راه خدا جان سپرد ، ولى دنیاى سرکش و بى عاطفه حق او را نشناخت و به حقیقت او پى نبرد .
فَسَلا مٌ عَلَیْهِ یَوْمَ وُلِدَ وَ یَوْمَ ماتَ وَ یَوْمَ یُبْعَثُ حَیّاً.

پی‌نوشت‌ها:

1- نهج البلاغه ، خطبه ى 190 قاصعه .
2- نهج البلاغه، اواخر خطبه ى قاصعه.
3- نهج البلاغه نامه ى 62.
4- ابوالشهدأ، تألیف عباس محمود عقاد.
5- امام علی ( ع ) هنگام ورود به مسجد کوفه برای اقامه نماز صبح مورد هجوم دو نفر از خوارج واقع شد که شمشیر ابن ملجم به سر ایشان اصابت و او را به شهادت رساند .
[ مجموعه ى مقالات،| بى جا|: نشر دانش اسلامى، 1364، ص104 -97. ] مرحوم آیه الله صالحی نجف آبادی
محمد صالحی – 3 / 6 / 89

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید