نویسنده: آیت الله سیدمحمّدتقی مدرسی
مترجم: محمد تقدمی صابری
نگاهی به درونمایه و محورهای سوره ی منافقون
در این سوره، وحی، طرح نفاق در میان امّت را رسوا می سازد؛ این کار از رهگذر برشمردن نشانه های روند آن صورت می گیرد، آنجا که برخی در نشان دادن ایمان و فرمانبرداری از رهبری مکتبی ریا می ورزند و با دو چهره و شخصیت زندگی می کنند؛ یکی تظاهر به ایمان با پشتوانه سوگندها و انجام دادن رفتارها و کردارهای دینی و دیگر رفتارها و کردارها (آیات 1-4) و دیگری با کفر عملی پنهان. منافقان از به رسمیت شناختن رهبری و رفتن نزد آن برای آمرزش خواهی، خودداری می کنند و بدین سان خویش را از آن باز می دارند تا پایه ی رهبری را از راهها و شیوه های گوناگون تضعیف کنند. به راه انداختن جنگ اقتصادی در برابر رهبری برای پراکندن مردم از گرد آن و برچیدن برنامه هایش، یکی از همین راهها و شیوه هاست. لیک آیات بر نقطه ای محورین تمرکز می یابد. که عبارت است از موضع منافقان در برابر زندگی مکتبی به لحاظ اصولی، روانی، اجتماعی و اقتصادی. (آیات 5-8)
سیاق در پایان سوره در برابر این برنامه ی فریبکارانه می ایستد تا مؤمنان را وادارد در برابر نیرنگ منافقان، عملی عکس و دو چندان به انجام رسانند. بر اساس این سیاق، قرآن از مؤمنان می خواهد تا اموال و اولاد، آنان را از یاد خدا و پیکار در راه او باز ندارد (همان چیزی که منافقان می خواهند)، چه، این کار زیان بسیار در پی دارد. (آیه 9) از سوی دیگر، سیاق، مؤمنان را برمی انگیزد تا پیش از فرا رسیدن اجل از مالی که پروردگار به آنان ارزانی داشته است در راه او انفاق کنند و آنان را در مسابقه ی به چالش کشاندن مرگ و دشمن قرار می دهد، مسابقه ای که داده هایش از این قرار است: (اجلی که می آید، یک فرصت اندک و سرنوشتی قطعی؛ پس یا می توان به بازندگان پیوست و از عذاب سردر آورد و یا می توان با پیوستن به گروه صالحان به بهشت شد) و انسان خردمند در مسابقه ای چنین، از هیچ کوششی فروگذار نمی کند و به هیچ روی فرصتی را از کف نمی دهد. (آیات 10-11)
در آیات این سوره به جنبه ای از پایه های نفاق از جمله: مخالفت با رهبری مکتبی، تکبّر ورزیدن بر ستمدیدگان و تهیدستان گرد آن و فریب خوردن منافقان از اموالی که دارند، پرداخته می شود. در اینجا این پرسش، خود را مطرح می کند: از چه رو در بسیاری از سوره های قرآن از نفاق و منافقان به گستردگی سخن رفته، تا بدان اندازه که پروردگار سوره ای را به آنان اختصاص داده است؟
از دیدگاه من به این پرسش می توان سه پاسخ اساسی داد:
1- [این سخن گسترده] برای بیم دادن به مؤمنان آمده تا اینکه به ویژه در نفاق نیفتند، زیرا مؤمن، در سنجش با کفر ورزیدن، به افتادن در ورطه ی نفاق، نزدیکتر است، بنابراین او نیازمند آن است که مرزهای این محدوده ی خطرناک را بشناسد و ویژگیهای منافقان را بداند و برای رهایی از گزندهای آن، راههای وارد نشدن به آن را بداند.
2- شاید از آن رو باشد که قرآن بر آن بوده تا توجه رهبری مکتبی و جامعه اسلامی را به خطری معطوف دارد که این گروه [منافقان] می توانند بر روند و آینده اُمّت وارد آورند.
3- گوناگونی سخن در پیرامون نفاق در قرآن کریم، ضرورتی است که کاوش در این موضوع، آن را بایسته کرده، چه، نفاق- آن گونه که من باور دارم- فروشکستن آدمی در برابر حقیقت است که او در این حالت، نه حقیقت را با اخلاص می پذیرد و نه به صراحت آن را ردّ می کند و این حالت بسته به حقایق، متفاوت است. بنابراین کسانی که به پروردگار ایمان نمی آورند در گونه ای از نفاق فرو رفته اند و آنان که با رهبری مکتبی رو در رو می شوند در گونه ای و کسانی که با برخی از قوانین الهی مخالفت می ورزند، در گونه ای دیگر از نفاق فرو رفته اند.
به دیگر سخن، نفاق رویکرد مخالف ایمان است و به اعتبار اینکه ایمان پهنه ی همه ی حقایق را در بر می گیرد، نفاق نیز با رویکردی مخالف، همان پهنه را در برمی گیرد و بررسی موضوع نفاق در بسیاری از سوره های قرآن با هدف درمان فراگیر آن صورت گرفته است.
منبع مقاله :
مدرسی، سید محمدتقی؛ (1386)، سوره های قرآن: درونمایه ها و محورها، ترجمه: محمد تقدمی صابری، مشهد: مؤسسه چاپ آستان قدس رضوی، چاپ اول.