فواید امام غایب (قسمت اول)

فواید امام غایب (قسمت اول)

نویسنده:خدامراد سلیمیان
منبع: درسنامه مهدویت2-ص58 تاص63

افزون بر هزار سال است که دست جامعه بشری از دامن پرتوهای ظاهری آخرین پیشوای آسمانی کوتاه است.
آن‌سان که پیش از این نیز یاد شد، همزمان با اعلام غیبت آخرین پیشوای معصوم(علیه السلام)، برخی این پرسش را مطرح کردند که امامی که غایب است چه فایده‌ای دارد؟ از این رو روایات فراوانی به روشنی تمام، به این پرسش پاسخ داده‌اند.
این پرسش به طور عمده از طرف کسانی مطرح می‌شد که آگاهی چندانی از جایگاه امامت نداشتند. البته با بررسی شؤون امام معصوم(علیه السلام) و این که چه مقدار از آن با غیبت و پنهان‌زیستی معطل می‌ماند، می‌توان پاسخ این پرسش را تکمیل کرد.
تردیدی نیست که آخرین حجت الهی در پرده غیبت است. حال به هر دلیلی که امام غایب شده باشد، بخشی از فلسفه وجودی او در هاله پنهان‌زیستی قرار می‌گیرد و مردم از او محروم می‌شوند و آن، بخش مباشرت او در هدایت ظاهری و تشکیل حکومت و اجرای عدالت است؛ ولی هدایت معنوی و با واسطه او به وسیله نمایندگان او برای بیان احکام و اجرای حکومت و عدالت به حال خود باقی است؛ همان‌گونه که در زمان ظهورش گاهی هدایت یا ولایت و فرماندهی بخشی را به نخبگان خود وا می‌گذارد و مردم از آنان بهره‌مند می‌شوند، در زمان غیبت نیز این نمایندگی ادامه دارد و کار نمایندگان، کار امام معصوم است، چه این که آن‌ها از جانب او نصب شده‌اند.
تفاوت بین زمان ظهور و غیبت، فقط از جهت محروم‌بودن مردم از درک حضور و مباشرت هدایت ظاهری و تصدّی امور است که این به جهتی از جهات ـ چه بدانیم و چه ندانیم ـ واقع شده است و مسأله غیبت از مسایل روشن و یقینی معارف اسلامی است که رسول گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله وسلم) از آن خبر داده است.
افزون بر هدایت معنوی امام، اصل وجود او هم حکمت و لطف است که در نظام حکیمانه الهی وجود او ضرورت دارد. از سخنان معصومان(علیهم السلام) به دست می‌آید که نه فقط پدید آمدن مجموعه هستی، بلکه دوام نظام آفرینش، به واسطه وجود انوار مقدّس پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم) و اهل بیت(علیهم السلام) بوده است؛ به گونه‌ای که استمرار وجود موجودات بدون وجود یکی از آن‌ها غیر ممکن است.
باید توجه داشت که اصل وابستگی سایر ممکنات به امام(علیه السلام) و چگونگی آن و مسایل مشابه آن را دانشمندان و عالمان حکمت و عرفان با دلایل عقلی و فلسفی و عرفانی در محل خود اثبات کرده‌اند؛ چنان‌که به وسیله وحی و خبر آنان که با عالم غیب ارتباط و اتصال دارند و از غیب عالم و علم کتاب و رابطه نهانی و پنهانی ممکنات با یکدیگر ـ به اذن الهی و به عنایت و لطف او ـ مطلع می‌باشند نیز ثابت است. طبق همین اطلاعاتی که ایشان به ما می‌دهند، بر فرض که دلیل عقلی مستقلی هم نباشد، به آنچه خبر می‌دهند اعتقاد می‌یابیم؛ زیرا برای تحقیق این‌گونه موضوعات ـ به ویژه تفاصیل آن ـ راهی مطمئن‌تر و باوربخش‌تر از وحی و اخبار انبیا و اوصیای آن‌ها نیست.1
در روایات فراوانی به این حقیقت اشاره شده که جهان هستی به برکت وجود انوار پاک معصومان(علیهم السلام) آفریده شده است.
رسول گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله وسلم) خطاب به مولای متقیان(علیه السلام) فرمود:
یَا عَلِیُّ! لَوْ لَا نَحْنُ مَا خَلَقَ اللَّهُ آدَمَ وَ لَا حَوَّاءَ وَ لَا الْجَنَّهَ وَ لَا النَّارَ وَ لَا السَّمَاءَ وَ لَا الْأَرْض… ؛2
ای علی! اگر ما نبودیم، خداوند، آدم و حوا را و بهشت و جهنم و آسمان و زمین را خلق نمی‌کرد….
بدون شکّ به همان میزان که موجودات در هنگام پدید‌آمدن، نیازمند فیض الهی هستند، در دوام و استمرار وجود نیز نیازمند فیض خداوندی هستند.
در روایات فراوانی پیشوایان معصوم(علیهم السلام) واسطه‌های فیض الهی معرفی شده‌اند.
بدون هیچ توضیحی به روایتی اشاره می‌کنیم که امام صادق(علیه السلام) از پدرش و او از امام سجّاد(علیه السلام) نقل کرده است که فرمود:
ما پیشوایان مسلمین و حجّت‌های خداوند بر جهانیان و سرور مؤمنان و رهبر سپیدجبینان و مولای اهل ایمانیم. و ما امان اهل زمینیم همچنان که ستارگان امان اهل آسمانند. و ما کسانی هستیم که خداوند به واسطه ما آسمان را نگاه‌داشته تا بر زمین نیفتد، مگر به اذن او و به واسطه ما زمین را نگاه داشته که اهلش را نلرزاند. به سبب ما باران را فرو فرستد و رحمت را منتشر کند و برکات زمین را خارج سازد. و اگر نبود که ما بر روی زمینیم، اهلش را فرو می‌برد.3
‌ پس به سبب وجود امام و پیامبر(علیهم السلام) است که نه فقط ما، که جهان هستی از برکت فیض‌های الهی بهره‌مند می‌شوند.
امام صادق(علیه السلام) درباره حضور حجّت بر روی زمین می‌فرماید:
لَوْ بَقِیَتِ الْأَرْضُ بِغَیْرِ إِمَامٍ لَسَاخَتْ4؛
اگر زمین بدون امام بماند، فرو می‌ریزد.
آن حضرت، در سخنی دیگر به جزئیات بیشتری درباره فواید تکوینی امام اشاره فرموده است:
…بِنَا أَثْمَرَتِ الْأَشْجَارُ وَ أَیْنَعَتِ الثِّمَارُ وَ جَرَتِ الْأَنْهَارُ وَ بِنَا یَنْزِلُ غَیْثُ السَّمَاءِ وَ یَنْبُتُ عُشْبُ الْأَرْضِ وَ بِعِبَادَتِنَا عبد‌الله وَ لَوْ لَا نَحْنُ مَا عُبِدَ اللَّهُ…5 ؛
…به سبب ما درختان میوه می‌دهند و میوه‌ها به ثمر می‌رسند و رودها جاری می‌شوند، و به سبب ما ابر آسمان می‌بارد و گیاهان از زمین می‌رویند و به بندگی ما خداوند پرستیده می‌شود و اگر ما نبودیم، هرگز خداوند پرستیده نمی‌شد….
بدین‌سان بهره‌مندی همه آفریده‌ها از هستی و ادامه وجود، بسته به وجود حجّت روی زمین است.
البته این نوع بهره‌مندی، ارتباطی به پذیرش یا ردّ امام ندارد و خداوند به واسطه وجود امام، تمام موجودات را بهره‌مند می‌کند.
بنابراین، این دسته از فایده‌ها که تمام هستی را شامل می‌شود ویژه هیچ گروه یا بخشی از موجودات نیست. بر خلاف فایده‌های دسته دوم که به شناخت و معرفت امام بستگی دارد و شامل افراد معتقد به آن حضرت می‌شود.
بنابراین اگر تقدیر خداوند توانای حکیم، چنان باشد که ـ‌چنان‌که بعضی از فرشتگان، واسطه نزول برخی برکات شده‌اند ـ فیض‌های عام و خاص به واسطه امام به آفریدگان برسد و امام مجرای فیض باشد، خواه ناخواه وجود و بقای سایر ممکنات که به فیض الهی حدوث و بقا دارند، به مجرای فیض مرتبط خواهند بود. در فرض عدم این مجاری فیض، باز هم فیاضیت خدا ـ اگر قصور در مفاض نباشد ـ برقرار است؛ امّا می‌توان گفت ممکنات همه آن استعداد را ندارند که بدون واسطه، تلقی فیض کنند و قصور خودشان مانع از کسب فیض مستقیم است6.
شکّی نیست که تمام آنچه در شأن امام(علیه السلام) گفته شد، ارتباطی به حضور ظاهری او ندارد و امام غایب نیز مانند امام حاضر، واسطه فیض الهی است.
افزون بر بهره‌های یاد شده، فایده‌های دیگری هست که البته مشروط به اعتقاد و باور به ایشان است. برخی از فواید این بخش بدین قرار است:
1. نگهبانی از آیین خداوند با هدایت‌های باطنی
بی‌گمان پیشوایان معصوم(علیهم السلام)‌، معلّمان و مربّیان اصلی انسان‌ها هستند و مردم، همواره از زلال معارف ناب آن بزرگواران بهره‌ها برده‌اند. در زمان غیبت نیز، اگرچه دسترسی مستقیم و استفاده همه‌جانبه از محضر امام عصر(عجل الله تعالی فرجه الشریف) ممکن نیست، آن معدن علوم الهی به راه‌های مختلف، گره از مشکلات علمی و فکری شیعیان باز می‌کند.
این مهّم نه فقط در در دوره غیبت صغرا، با پاسخگویی به پرسش‌های مردم و دانشمندان، از طریق نامه‌های امام که به توقیعات مشهور است، تحقق یافت، بلکه در دوران غیبت کبرا نیز به صورت هدایت‌های باطنی صورت پذیرفت.
بنابراین شکی نیست که بقای مکتب تشیّع در گرو حمایت‌های آن امام پنهان بوده است. شیعه بر این باور است که آن حضرت همواره در هنگامه‌های حساس و حوادث تعیین‌کننده، بسان دستی غیبی اراده‌های نقش‌آفرین را در جهت اصلاح امور، هدایت کرده، این باور الهی را از نابودی در پناه گرفته است.
این اصلاحات به طور عمده با هدایت‌های باطنی صورت می‌پذیرد. هدایت‌هایی که گاهی به وسیله شخص امام و گاهی به وسیله دیگران درباره صالحان و شایستگان انجام می‌گیرد.
امام از راه باطن، بر نفوس افراد اشراف دارد و آنان را مورد هدایت و تربیت خود قرار می‌دهد. با القا‌های نیکو، یا با نگه‌داشتن‌های باطنی، راه برخی از افراد را عوض می‌کند یا آن‌ها را در راه صحیحی که دارند، استوار و ثابت قدم می‌دارد؛ گر چه این هدایت، از دیدگان پنهان است.
چه بسیار افرادی که یکباره از راهی که داشتند، برگشتند و هرگز حاضر نشدند دوباره بدان برگردند و چه بسیار افرادی که در کار خود متزلزل و مردد بودند؛ ولی یکباره در آن مستقر شدند.
2. نگهداشت جامعه از ناامیدی و سرخوردگی
بدون شکّ باور به امام غایب(عجل الله تعالی فرجه الشریف) سبب امیدواری مسلمانان به آینده روشن می‌‌شود. این امیدواری، از بزرگ‌ترین اسباب موفقیّت و پیشرفت است. جامعه شیعی، طبق باور خویش به وجود امام شاهد و زنده، همواره منتظر ظهور آن حضرت است. او را در میان خود نمی‌بیند؛ اما خود را یگانه و جدا از او نمی‌داند. باری، امام پنهان، همواره مراقب حال و وضع شیعیان است و همین مسأله باعث می‌شود پیروانشان به امید لطف و عنایت حضرتش، برای رسیدن به وضع مطلوب جهانی تلاش کنند.
به بیان دیگر، امام ـ اگر چه غایب‌ـ نقطه اتکایی است که پیروان خود را در ورطه‌های نابودی و ناامیدی در حمایت و پناه خود می‌گیرد و بسان پناهگاهی مطمئن پیروان خود را به تلاش و کوشش در راه رشد و تعالی وا می‌دارد.
بنابراین حالت امید و انتظار به آینده از فواید دیگری است که بر وجود آن حضرت مترتب است. بدون تردید جامعه‌ای که به پیشوای زنده ـ اگر چه غایب ـ معتقد است، همواره از فرو افتادن در ناامیدی در امان خواهد بود. و شکی نیست جامعه‌ای که دچار ناامیدی شد، رو به انحطاط خواهد رفت.
امروزه جامعه شیعی، استواری، پویایی و شادابی خود را مرهون این باورمندی می‌داند که از فواید آن امام پنهان به حساب می‌آید.
آری، اوضاع نابسامان و اسفبار جهان و سیل بنیان‌کن ستم و بیداد، خیرخواهان بشریّت را نگران کرده است؛ به گونه‌ای که ممکن است گاهی در اصل قابلیت اصلاح بشر تردید کنند. در این صورت، یگانه روزنه امیدی که برای بشر باز می‌ماند و یگانه بارقه امیدی که در این جهان ظلمت‌زده، امید می‌آفریند، همان انتظار فرج و فرا‌رسیدن عصر سراسر عدل حکومت توحید و نفوذ دستورهای الهی است.

پی نوشت ها:

1. صافی گلپایگانی، لطف الله، وابستگی جهان به امام زمان(عجل الله تعالی فرجه شریف)، ص7.
2. شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا(علیه السلام)، ج1، ص262.
3. شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ج 1، ص 207، ح 22.
4. شیخ کلینی, کافی, ج1, ص179, ح10.
5. همان، ص144, ح23.
6. ر.ک: صافی گلپایگانی، لطف الله، وابستگی جهان به امام زمان(عجل الله تعالی فرجه شریف)، ص37.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید