سخنران:
دکتر علی اصغر احمدی
پیش درآمد
در بحث انتظار، یکی از مسائلی که درباره ی تربیت است، این است که اصلاً چه کسی را می خواهیم تربیت کنیم. در کار تربیتی و آموزشی که آموزش ابزاری است برای کار تربیت، پیوسته صحبت از اهداف می شود و امروزه هدف های رفتاری بیش تر مورد توجه است. این که مشخص شود چه رفتاری مورد انتظار است که در نهایت آن فرد به آن برسد که بتوانیم بگوییم آقا به این رفتار رسیده یا نرسیده است. اگر بخواهیم دانستن را که یک امر پنهانی است به رفتار که امری آشکار است تبدیل کنیم، بابید فعلش را طوری ادا کنیم که آن فعل با نام بردن یا نوشتن، قابل مشاهده باشد؛ هر چند این تبدیل اهداف رفتاری گام خوبی است و در جهت این که در تربیت در آموزش به کجا می رسیم و به چه سمتی قدم بر می داریم، بسیار مؤثر و سازنده است؛ ولی در عین حال انتقادهای بسیار بزرگی در این زمینه وارد است. و آن این که گاهی اگر افراد را بخواهند در قالب رفتاری تعریف کنند، نمی توانند بسیاری از ابعاد شخصیتی شان را در آن قالب بریزند؛ بنابراین حد میانه ای را مدنظر قرار می دهیم؛ یعنی از طرفی می گوییم، باید از یک طرف اهداف کلی را مدنظر بگیریم و از طرفی اهداف رفتاری را، که آن اهداف رفتاری در حقیقت به ما نشان بدهد که به کجا می خواهد برسد و کجا باید برسد. ما، در تربیت نسلِ منتظر، هر دو مقوله را احتیاج داریم تا ویژگی های شخصیتی شخص منتظر را بیان کنیم.
وجود مقدس امام زمان عَلَیهِ السَّلام در نفس الأمر، در واقعیت خودش و در تکوین عالم جایگاهی دارد که اگر کسی منتظر او باشد یا نباشد، خود او وجود مستقلی برای عالم دارد و آن وجودِ خلیفهاللهی خداوند در عالم است؛ بقیّه الله روی زمین است؛ امانِ اهل زمین است. خداوند، زمین را به وسیله ی او پر از عدل و داد می کند.
حال ما انسان ها نسبت به او چه موضع و موقعیتی باید داشته باشیم. در حقیقت انتظار از آن ما است؛ او منتظّر است، ما منتظِریم.
مفهوم انتظار
انتظار به معنای تربیتی یعنی چه؟ و چه ویژگی هایی دارد و چگونه می باید تحقق پیدا کند؟
انتظار یک صفت و ویژگی است که باید در خودمان بپرورانیم و تجربه کنیم و مورد بحث قرار دهیم. در حقیقت انتظار، یک هدیه ی الهی است برای ما انسان ها؛ یعنی خداوند به بعضی از انسان ها این توفیق را عنایت کرده که آگاه باشند که امامی در پس پرده ی غیبت است و آگاه باشند که باید منتظر او باشند و خود این مسئله، اولین صفتِ انسانِ منتظر را می سازد.
ویژگی های انسان منتظر
1- اندیشیدن به آینده
یکی از ویژگی های انسان منتظر این است که به واقعه ای که در آینده اتفاق خواهد افتاد، ایمان دارد. این موضوع را اگر شما با این رویکرد ملاحظه کنید که اگر در وجود انسان این قابلیت بود که بتواند وقایع آینده را پیش بینی کند، چه می شد. یا مثلاً در آمریکا اگر عده ای می دانستند چنین اتفاقی خواهد افتاد، خودشان را آماده ی این اتفاق می کردند. (1). خداوند دو هدیه ی بزرگ به ما کرامت فرموده است؛ نخست این که قیامت را وعده داده است و در آینده اتفاق خواهد افتاد، دوم این که، موعودگرا است.
آینده ای را به نام عصر ظهور پیش بینی کنیم که در آن، شیعیان منتظر دوازدهمین حجّت الهی، حضرت مهدی اند. بنابراین یکی از ویژگی های تربیتی انسانِ منتظر این است که به آینده ای با وقایع و ویژگی های خاص می اندیشد.
2- آمادگی
دومین ویژگی انسان منتظر، آمادگی است؛ یعنی نسل منتظر، کودک و نوجوان و جوان ما باید بداند که در عصر ظهور چه کاره است و دارای چه نقشی است. انسان منتظر باید آمادگی کارگزاری حکومت جهانی داشته باشد. امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) به نیرو و آدمی نیاز دارد که بتواند با پدیده ها و شرایط مواجه شود. این امر که افراد، در دوران غیبت قابلیت ها و تخصص های خودشان را گسترش ندهند، با مفهوم انتظار، تطابق ندارد.
3- امید به آینده ی جهان
یکی دیگر از ویژگی های نسل منتظر، امیدواری و نگرش مثبت به آینده جهان است. اگر ما خودمان را در این شرایط ببینیم، تصور کنیم که منتظر دادگستری و عدل گستر جهان هستیم، در راستای این اهداف تلاش خواهیم کرد. ادیانی که موعودگرا نیستند، یک نگرش کاملاً منفی و یأس آور نسبت به جهان دارند. اگر امید به آینده نباشد، انسان دچار افسردگی خواهد شد. اگر به آینده ی جهانی بیندیشیم که به دستِ بوش (2) و امثال او اداره می شود، احساس ناامیدی و خطر خواهیم کرد. سرنوشت جهان را بسیار تأسف آور و نگران کننده خواهیم دید.
4- جهانی شدن
چهارمین ویژگی که برای نسل منتظر می توان در نظر گرفت، این است که انسان از خویشتن و از خودش بیرون بیاید و جهانی شود. اصلاً یکی از ویژگی های انتظار این است که انسان ها را از درون خودشان بیرون بیاورد و از این که به مسائل جزئی و زندگی خودشان بپردازند، دوری کنند. خودمحوری برای جامعه بسیار خطرناک است. کسی که درخت را از خیابان می کَنَد و در منزل خویش می کارد، اندیشه ی این آدم در حقیقت، از خودش و خانه ی خودش فراتر نمی رود.
و خود محوری یعنی این که خود را در حد خودش و خانه ی خودش ببیند. هر چیزی، در خانه ی او معنا دارد؛ در درون خانه ی او ارزش دارد؛ فراتر از خانه ی خودش نمی اندیشد؛به شهر نمی اندیشد؛ به کشور نمی اندیشد؛ انگار فقط همین نسل است و بس.
انتظار، انسان را از خانه ی خود بیرون می آورد و جهانی می کند. اصلاً ما می خواهیم نسل منتظر را تربیت کنیم؛ نه فقط یک شهروند. اگر بخواهیم یک نوجوان را تربیت کنیم باید بتوانیم او را با انتظار و مفهوم آن آشنا کنیم. باید به او بفهمانیم که تو برای خودت و در چارچوبه ی خودت زندگی نمی کنی؛ باید به جهان بیندیشی، به حکومتی که بر جهان حاکم است.
خوش بختانه در رگه هایی که با عنایت خود امام (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در وجود جوانان، به وجود آمده، کاملاً دیده می شود که مثلاً دانش جوی مهندسی این گونه می اندیشد که من باید پاسخ گوی امام زمانم باشم؛ امامی که حکومت جهانی برقرار خواهد کرد. حال اگر ایشان را درک کردم که به مقصود رسیده ام؛ در غیر این صورت نیز باز پاسخ گوی او هستم و برای تحقق حکومتش تلاش کرده ام. او از عمل و حاصل عمل ما آگاه است.
و از آن طرف، متأسفانه در دستگاه ها و ادارات ما برخی از افراد، گویا با همین رئیس که بالای سرشان است مواجهند؛ مثلاً می گویند، آقا تا وقتی در این اداره وضعیت این گونه است، من مانند شمعک کار می کنم؛ یعنی شعله ور نمی شوم. این حرف در حقیقت حرف آدمی است که گویی رئیسش همین کسی است که بالای سرش است. نسل منتظر نباید این گونه باشد. او باید پاسخ گوی امام زمانش باشد؛ یعنی هر کس که منتظر است: کارمند، دانش جو، طلبه، پزشک و… باید امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را بالای سرش ببیند، نه رئیس و وزیر و رئیس جمهور و… را.
علاوه بر مسئله ی پیش گفته، مسئله ی نیاز به ولیّ و مرشد است. کسی که به او عشق بورزیم و او را از صمیم دل دوست بداریم و به گونه ای عمل کنیم که گویی ذرّه ذرّه ی عمل ما با هدایت او انجام می گیرد.
5- زیستن با یاد او
ما باید این آرزو را داشته باشیم که اگرتوفیق زیارت ایشان حاصل شد، چگونه زیستن و چگونه مردن را از او بپرسیم. نسل منتظر باید منتظر لحظه ای باشد که وقتی امامش را می بیند، صراط مستقیم را با تمام اجزای آن از امام بخواهد؛ منتها این کار احتیاج به آمادگی دارد. «… فُزتُ و رَبِّ الکَعبَه… » (3) جمله ای نبود که علی عَلَیهِ السَّلام در هنگام ضربت خوردن به ذهنشان رسیده باشد؛ امام سراسر عمرشان با این جمله زیسته بودند و منتظر این لحظه بودند؛ لحظه ی رهایی از دنیای تنگ و تاریک به سوی جوار الهی.
ما باید به نسل منتظر بیاموزیم، از امامی که در پس پرده ی غیبت است چگونه استفاده کند. نوجوانان ما باید لحظه به لحظه از امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) بهره بگیرند. من در تمامی مراحل درس و زندگی ام هر گاه توکّل به خدا کردم و پشت سرش «یا مهدی أدرکنی» (4) را گفتم، یعنی از او هم به عنوان ولیّ و امامم کمک خواستم، راه هایی را در مقابلم باز کرد. هر نعمتی که نصیب همه ی ما و بنده شده، از برکت یاری طلبیدن از امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است. این را من به نوجوانان و جوانان منتقل می کنم. لحظه ای نباشد که از یاد امام شان غافل باشند. این ها نکاتی است که ما درباره ی بهره وری کودکان و نوجوانان باید به کودک و فرزندمان یادآوری کنیم که همین الان از امام کمک بخواهند و او کمک می کند و کمکش را در دراز مدت خواهند دید، نه این که بگوییم امروز که کمک بخواهند، فردا یاری می بینند.
بنابراین، یکی از ویژگی های نسل منتظر این است که در همه ی اعمالش توجه به امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) دارد؛ ازدواج، تحصیل، غذا خوردن و…
اگر بخواهیم نسل امروز را تربیت کنیم، باید هدف های رفتاری و تربیتی ما این ویژگی ها باشد.
روش های تربیت نسل منتظر
بحث بر سر این است که روش تربیتی ما چگونه باشد؟ چه روش هایی می تواند فرد را به این جا برساند؟
1- فضاسازی
اولین و مهم ترین نکته که باید تحقق پیدا کند، این است که فرد از اطرافیانش این مطلب را بگیرد که وجود امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) مسئله ای جدّی است؛ شوخی بردار نیست و سستی و سهل انگاری در آن راه ندارد. از نظر من، تربیت یعنی فضاسازی.
ما در تربیت نمی توانیم آدم ها را تک به تک تربیت کنیم؛ اگر تربیت صحیح خواسته باشیم، باید فضا ایجاد کنیم. افراد وقتی در فضای خاصّی قرار بگیرند، مطابق آن فضا حرکت خواهند کرد.
خیلی از چیزها احتیاج به ارائه ی مستقیم کار ندارد. یکی از دوستان پاکستانی را دعوت کردیم برای ولیمه ی حج؛ ایشان گفتند: غذاهای تان خیلی بدمزه است؛ یعنی غذاهای شما فلفل ندارد؛ طعم ندارد. من به این موضوع فکر می کردم که چه طور شده ما به چنین غذاهایی عادت کرده ایم و پاکستانی ها و هندی ها به آن غذاهای تند عادت کرده اند. این سؤالی است که خیلی از روان شناسان پرسیده اند.
این ها یک تعلیم و تربیت پنهان است که از طریق فضاهایی که ایجاد می شود، شکل می گیرد. بعضی پدر و مادرها، در مورد درس خواندن بچه های شان مشکل دارند. هر چه آنان را امر به این کار می کنند، آنان سر باز می زنند. مشکل این جا است که آنان می خواهند بچه را به طور مستقیم وادار به درس خواندن کنند. یکی از راه ها این است که حالت خانه را مثل کتابخانه کنند؛ کاری که خود بنده سال ها است که در زندگی انجام می دهم. ساعت شش بعد از ظهر، ناگهان چهره ی خانه عوض می شود و هیچ کس بلند حرف نمی زند. تلویزیون و رادیو خاموش است و هر کس گوشه ای می نشیند و کتاب می خواند و هر کس وارد شود، گویی فضا به او می گوید که آقا کتاب دستت بگیر و بروبنشین بخوان. تنها کاری که در این جا انجام می دهم، مدیریت است. به احدی نمی گویم بخوان. اگر کاری خلاف خواندن انجام دهد، به او می گویم ساکت؛ الان هنگام بلند حرف زدن نیست و… این فضا واقعاً بچه را مجبور به درس خواندن می کند. در تربیت، فضاسازی مهم تر از کارِ مستقیم فردی است. فضاها با انسان صحبت می کنند.
در مسئله ی تربیت نسلِ منتظر نیز این نکته بسیار مهم است؛بسیار مهم تر از پیام های مستقیمی است که می خواهیم به افراد بدهیم. یکی از فاکتورهای مهم در فضاسازی این است که وجود مبارک حضرت را جدّی بگیریم و کوچک ترین شوخی و سهل انگاری به این موضوع وارد نکنیم؛مانند مسئله ی قرائت قرآن. دستور الهی به ما می گوید:
(وَ إذَا قُرِیَ اَلقُرءَآنُ فَاستَمِعُوا لَهُ… ) ؛ (5)
هنگامی که قرآن خوانده می شود، به آن گوش فرا دهید… .
به محض شروع تلاوت مثلاً در تلویزیون، انسانی که می خواهد دیگران را تربیت کند، خودش باید ساکت باشد و با همه ی وجود به قرآن گوش فرا دهد. دیگر احتیاج نیست که دیگران را امر به گوش فرا دادن کنیم. این مسئله بسیار مؤثر است. از این طریق، در حقیقت احترام قرآن به وجود می آید. این مطلب در مورد خیلی چیزها باید ساری وجاری باشد.
2- گوش زد کردن اهمیت مسئله
شوخی و خنده جزء زندگی ما است؛ حتی در مسائل دینی نیز بعضی موقع شوخی می کنیم. در بعضی چیزها به هیچ وجه نباید شوخی وارد شود؛ از جمله قرآن وقیامت. نام قیامت که بیاید، باید اشک جاری شود. یکی از استادان ما تعریف می کرد که در تهران برادری داشتم که شیطنت می کرد. می آمد قم و می گفت دلم برایت خیلی می سوزد . توی شهری زندگی می کنی که یک سینما ندارد و بعد می گفت که همه ی تکنسین ها و مهندسین به جهنم می روند و شما به بهشت. ولی آن ها آتش جهنم را به وسیله ی علم شان خاموش می کنند.
مسئله ی قیامت طوری درقرآن بیان می شود که هیچ جای شوخی نمی گذارد. در مور د قیامت نباید شوخی کرد. در نانوایی زنی را دیدم که دستش با سنگ داغ سوخت. اعتراض کرد که چرا این را به من دادی. من گفتم این سوختن ها خیلی زود التیام پیدا می کند وباید از آتش جهنم بر حذر باشیم. گفت: این جا من نسوزم، جهنم هر چه می خواهد بشود، بشود. این حرف عین حماقت و نادانی است که بر یک شخص، حاکم است. اگر بخواهیم نسلِ منتظر بار بیاوریم، با بعضی چیزها نباید شوخی کنیم. با نام امامِ زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) نمی توان شوخی کرد.
اگر بخواهیم نسلِ منتظر تربیت کنیم، باید با شنیدن نام ولیّ عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) حال مان دگرگون و چهره مان متغیر شود. این تغییر چهره تأثیر خودش را می گذارد. اگر بچه ای گوشه ی چشمِ تر ما را ببیند، از هزاران آموزش مستقیم بهتر است. آن بچه می بیند و در اعماق وجودش اثر می گذارد. نشان دهیم که ما درباره ی یک انسان مهم و بزرگ حرف می زنیم که سرسوزنی سهل انگاری در او وارد نمی شود. نام امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) که می آید برمی خیزیم و دست روی سر می گذاریم. این کاری بوده که امام رضاعَلَیهِ السَّلام قبل از تولد امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) انجام می داده، این تکریم ها در عمل باید نشان داده شود و مهم ترین تربیت نسلِ منتظر این است که نشان دهیم سخن از شخص بسیار مهمی است.
3- انتقال معارف مهدوی
سخن از تعلیم معارف مهدوی است. خیلی چیزها باید به کودکان مان بیاموزیم. یکی از آن ها احادیثی است که در مورد حضرت است. انتقال این ها به کودکان بسیار کارساز است. من به طور تجربی این مسئله را درک کرده ام. در دوران کودکیِ من، شخصی بود که هیئت تشکیل داده بود و بچه های کوچک تر را دعوت می کرد. هر وقت می رسیدیم می گفت، حدیث نماز را بخوانید. همه ی ما دسته جمعی می خواندیم: « مَن تَرَکَ الصَلوهَ مُتَعَمِّداً فَقَد کَفَرَ… » (6) و خودش ترجمه می کرد: «هر کس نماز را عمداً ترک کند کافر است». گویا از آن زمان، از آن جلسه، من همین جمله یادم می آید. چه قدر در دوران جوانی و نوجوانی، به فریادم رسید؛ آن گاه که با غرایز، شبهات و مسائل گوناگون مواجه می شدم. لازم است این فرازها را برای بچه ها توضیح دهیم. برخی چیزها را گزیده انتخاب کنیم تا بچه ها تکرار کنند و حفظ کنند این ها نگه دارنده ی آن ها است.
4- بسیار یاد کردن امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)
یکی دیگر از چیزهایی که باید در مورد روش های تربیتی تأکید کنم، انجام آداب خاص و یاد کردن فراوان از امام (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است. ذکر امام و نام امام باید در زندگی ما فراوان باشد من یکی از چیزهایی که امروز دیدم و بسیار مؤثر است، ختم قرآن است که با برنامه ریزی های مدّون و منظم، هر کس یک حزب یا جزء یا سوره ای از قرآن را برای قرائت قبول می کند و موظف است هر روز آن را انجام دهد. این ختم قرآن را برای امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) انجام می دهند؛ یعنی هر روز یک ختم قرآن صورت می گیرد. این نعمت بزرگی است که شامل حال آنان می شود. ما معمولاً به طور منظم قرآن نمی خوانیم و این یکی از مشکلات جامعه ی ما است. این کار ما را موظف می کند. بعضی اوقات می بینیم که شخصی وقت ندارد، یا مشکلی دارد؛ به دیگران التماس می کند که آقا من نرسیدم این حزب را بخوانم شما بخوانید. همین مسائل انس با قرآن را زیاد می کند که ما باید این آداب را کشف کنیم و اجرا کنیم.
5- ایجاد شرایط خاص
نکته ی دیگر این که این چراغانی ها، روی کودکان تأثیر بسیار سازنده ای دارد. شیرینی دادن، عیدی دادن و … که متأسفانه کم می بینیم که روز تولد حضرت مهدی به کسی عیدی بدهند. این کارها در ذهن بچه های کوچک تأثیر می گذارد و با دوام است. باید در این روزها شرایط خاص برای کودکان فراهم کرد؛ مثلاً اگر به غذایی علاقه مندند آن شب آن غذا را درست کنیم. لباس نو پوشیدن خاطره ی خاصی دارد.
آسیب شناسی انتظار
در مورد آسیب شناسی انتظار نیز بحث هایی مطرح است. انتظار و وجود امام را باید از تخیلات و اوهام دور نگه داریم. حفظ و حراست عقلانی و منطقی یکی از وظایف ما است. متأسفانه مفهوم انتظار می تواند با خرافات آمیخته شود و مشکل ایجاد کند. یکی از بیماری هایی که ما در دنیای روان شناسی داریم، «رِفرنیک» است؛ ایجاد نوعی هذیان و توهمات گوناگون. یکی از شکل های هذیان این است که انسان خودش را جای آدم های بزرگ بگذارد. آدم های رفرنیک خود را جای امام زمان (عج) می گذارند و گاهی خود همین آدم ها بشارت هایی در مورد امام زمان می دهند. ما به خاطر تخصّصمان، رفتارهای فرد را متوجه می شویم. چند روز پیش، وقتی از دانشگاه بیرون می آمدم، شخصی را دیدم که تیپ خاصی داشت که اگر کسی این بیماری را نشناسد فکر می کند این شخص، فردِ مؤمن و متقی است و از روی آگاهی پیام می دهد. دیدم وارد شد و وسط دانشکده ایستاد و دور سرش هم چیزی بسته بود. گفت: امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) نیمه ی شعبان ساعت دوازده و یک دقیقه ظهور می کند.
این حریم، حریمی است که با بیماری و تخیلات و اوهام همراه است. کم ترین آماری که در بیماری روانی در همه گیر شناسی ها بررسی کرده اند، این است که حدود بیست و چهار درصد مردم، نوعی بیماری روانی دارند. بیماری روانی دیوانگی نیست؛ چیزهایی مانند وسواس و… است. وسواس های فکری خیلی خطرناک تر و رنج آورتر است؛ هجوم افکار ناخواسته ای است که وقتی از مبتلایان می شنوم، تنم می لرزد. گاهی احساس می کنم هیچ دردی بالاتر از آن وجود ندارد. فکرهایی به ذهن فرد می آید که به هیچ کس هم نمی تواند بگوید. خیلی که اعتماد می کنند به یک روان شناس می گویند. از چهره اش هم معلوم نمی شود. این ها مسائلی است که می تواند به اندیشه و انتظار امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) لطمه بزند. توجه داشته باشیم که باید مرز بین واقع بینی امام زمان و تخیّلات و اوهام و افکار منحرف را بشناسیم و از هم دیگر تفکیک کنیم.
پی نوشت ها :
1-منظور، وقایع بیستم شهریور 1380 ه. ش (یازدهم سپتامبر در آمریکا) است.
2-رئیس جمهور فعلی آمریکا (1380 ه. ش).
3-بحارالأنوار، ج41، ص2: … به خدای کعبه رستگار شدم… .
4- وسائل الشیعه، ج9، ص 184.
5-اعراف (7) آیه ی 204.
6-بحارالأنوار، ج30، ص 673.
منبع مقاله :
سخنرانان علامه مرتضی عسکری… [و دیگران]، (1381)، گفتمان مهدویّت: سخنرانی های گفتمان سوم، قم: مؤسسه بوستان کتاب، چاپ سوم