بررسی دارو از دیدگاه طب قدیم

بررسی دارو از دیدگاه طب قدیم

نویسنده: جمشید خدادادی

مزاج داروهای مفرده (1)
داروهایی که مواد ترکیبی آن ها معدنی، گیاهی یا حیوانی است، همه از عناصر اربعه یا چهار گانه به وجود آمده اند. عناصر با هم می آمیزند و بر اثر کنش و واکنشی که دارند، بر حالتی از تعادل استقرار می یابند یا این که برخی بر دیگری چیرگی می یابند یا در حالت تعادلند که آن را مزاج معتدل می نامند.

مزاج معتدل
اعتدال مزاج دارو این است که وقتی دارویی به بدن انسان رسید و حرارت غریزی بدن در آن دارو اثر کرد، بر بدن انسان اثر کند و آن را از سردی به گرمی یا از تری به خشکی و بالعکس دگرگون کند. ضمناً منظور ما این نیست که مزاج دارو مانند مزاج انسان است؛ زیرا مزاج انسان فقط مختص آدمی است. مزاج دارو بر دو نوع است:
1. مزاجی است که از عناصر چهار گانه حاصل شود.
2. مزاجی است که از عواملی که خود آن ها دارای مزاج ویژه ای هستند، پدید می آیند؛ مانند مزاج داروهای مرکب یا مزاج پادزهرها ( تریاق ).
پادزهرهای مفرده هر یک مزاج ویژه ای دارند که اگر این داروها به هم آمیخته شوند و به صورت یک داروی ترکیبی در آیند؛ مزاجی از آن پدید می آید که آن را مزاج ثانوی می نامند. عموماً چنین مزاج هایی به وسیله ی طبیعت به وجود می آیند. مزاج دوم بر دو گونه است:
1. ترکیبات نیرومند و پایدار
2. ترکیبات سست و ناتوان

مزاج نیرومند:
اگر دو ماده ساده با هم ترکیب شوند و اجزای هر دو چنان با هم جوش خورده باشند که گرمای غریزی اندام ما در جدا ساختن آن ها با دشواری رو به رو شود، آن مزاج را پایدار می نامند.

مزاج سست:
اگر حالت دو ماده ساده چنان باشد که مزاج ما یارای جدا ساختن آن ها را داشته باشد، آن را مزاج سست می نامند.

شناسایی قوای مزاج داروها از راه آزمایش
داروها را می توان مشروط به موارد زیر شناسایی کرد:

شرط اول:
داروی مورد نظر باید خالی از حالات اکتسابی باشد؛ یعنی گرما یا سرمای بیگانه و عرضی بر آن اثر نگذاشته باشد؛ عوامل خارجی در گوهر آن تغییراتی ایجاد نکرده باشند و عوامل خارجی گوهر ناباب را با گوهر ویژه آن نیامیخته باشند. مانند مزاج ماهی که سرد است و اگر آن را نمک سود کنیم، مزاج را گرمی می بخشد.

شرط دوم:
باید دارو را فقط برای یک ساعت آزمایش کرد؛ یعنی برای بیماری که دارای یک علت و نه بیشتر باشد.

شرط سوم:
دارویی را در باره ی حالات ترکیبی و متضاد می آزماییم تا اثرات ذاتی و عرضی آن را بشناسیم.

شرط چهارم:
باید قوت داروهای علاج کننده با قوت بیماری برابر و متعادل باشد.

شرط پنجم:
باید زمانی را که دارو اثر درمانی خود را ظاهر می سازد، در نظر داشت. اگر دارو بی درنگ اثر بخشید، معلوم می شود که این اثر از ذات داروست و دارو خود به خود اثر مثبتی دارد.

شرط ششم:
باید مستمر بودن تأثیر دارو یا تأثیر بخشی دراز مدت آن مورد نظر باشد. اگر اثر آن اصلی و از منشأ است، از بین نمی رود؛ در غیر این صورت معلوم می شود که تأثیر آن عرضی است.

شرط هفتم:
یکی از شرایط شناخت دارو این است که باید آن را روی انسان آزمود و سپس حکم کرد.

شناسایی مزاج داروهای مفرده از طریق قیاس
برای شناخت قوای داروهای مفرده از قوانین زیر استفاده می شود:
1. زود گرم شدن و تبدیل به آتشی شدن؛
2. دیر گرم شد و گرمی پذیرفتن؛
3. سرعت انجماد؛
4. تأخیر در انجماد؛
5. بو، مزه و رنگ؛
6. اثرات دارویی و قوه ای که از آن پدید می آید.

شناختن گرمی و سردی:
از نظر قوام بنیادی از دو جسم یکسان آن را که زودتر گرمی پذیر است، گرم تر و هر کدام زودتر سردی پذیر باشد، آن را سردتر می نامیم. این امر نشان دهنده ی گوهر ذاتی آن جسم است که گرم یا سرد است.

رنگ و بو:
برای تشخیص مزاج دارو از طریق رنگ و بو، قاعده ی کلی وجود ندارد و نمی توان بیان کرد که در چه مواقعی دارو رنگ و بوی خاصی به خود می گیرد. بااین وجود مراتبی را برای تشخیص مزاج در نظر می گیریم که عبارتند از:
1. مزه برای شناسایی قوه ی دارو در درجه ی اول است؛
2. بعد از مزه، بو را معتبر می دانیم؛
3. در درجه ی سوم از رنگ نتیجه می گیریم.

اقسام مزه:
پزشکان مزه های بسیط را 9 قسم دانسته اند، درحالی که هشت مزه وجود دارد و نهمین مزه، بی مزه گی است. بی مزه گی در حقیقت دو نوع است یا اصلاً بی مزه است؛ مانند آب یا با این که مزه دارد، ولی حس، آن را درک نمی کند.

مزه های گرم:
مزه هایی که دلالت بر گرمی دارند که عبارتند از: تند، تلخ و شور.

مزه های سرد:
به ترتیب اولویت عبارتند از: گس، قابض و ترش.

شناسایی اعمال داروهای ساده
کنش و اثر بخشی داروها بر سه قسم است: اثرات عمومی، اثرات جزئی و کنش هایی که جزئی اند و به کنش های عمومی شباهت دارند.

1. اثرات عمومی:
از قبیل گرمی دادن، سرد کردن، جذب، دفع، به هم آوردن دهانه های زخم، به وجود آوردن زخم و از این قبیل اند.

2. اثرات جزئی:
اثرات درمانی داروهایی که در معالجه ی سرطان، بواسیر، یرقان و از این قبیل بیماری ها مفیدند.

3. کنش های جزئی:
به اثرات عمومی شباهت دارند و عبارتند از: اسهال شدن، جاری شدن ادرار و حالاتی که شبیه به آن هاست.

اثرات عمومی و اثرات شبه عمومی
اثرات عمومی به دو درجه ی اولیه و ثانویه تقسیم می شوند. اثرات عمومی اولیه اثرات چهار گانه ی اصلی اند که عبارتند از: سرد کردن، گرمی دادن، تر نمودن و خشکاندن. اثرات عمومی ثانویه به دو گروه تقسیم می شوند:

گروه اول:
همان اثرات چهار گانه ی نامبرده است، با این تفاوت که مقایسه در کمی و زیادی آن هاست؛ مانند سوختن، گندیدن، یخ بستن، میان تهی شدن.

گروه دوم: اثراتی که با این کنش ها مغایرت دارند، اما از آن ها پدید می آیند.

اثرات شبه عمومی:
ایجاد اسهال، ادرار، پیدایش عرق اندام و نظیر آن ها.

ویژگی های داروها:
داروها دارای صفاتی هستند که برخی از آن ها همان کیفیات چهار گانه ی شناخته شده ( گرمی، سردی، تری و خشکی ) هستند. برخی از این صفات نیز عبارتند از: بو و رنگ، لطافت، غلظت، لزوجت ( چسبندگی )، شکنندگی، جمود، سیلان، لعابی بودن، چرب بودن، خشکی دهندگی، سبکی و سنگینی.

1. داروی لطیف:
دارویی است که هر گاه به وسیله ی نیروی طبیعی بدن تأثیر پذیرد، به اجزای بسیار ریز تقسیم و در کل بدن پخش شود؛ مانند دارچین و زنجبیل.

2. داروی غلیظ:
دارویی است که نمی تواند کار داروی لطیف را انجام دهد؛ مانند کدو.

3. داروی لزج ( چسبنده ):
دارویی است که هر گاه گرمای غریزی جسم بر آن تأثیر بگذارد، از هم نگسلد؛ مانند عسل.

4. داروی شکننده:
دارویی است جامد و خشک و به کمترین فشاری که بر آن وارد شود، شکسته و ریز می شود.

5. داروی جامد:
دارویی است که می توان اجزای آن را به حرکت در آورد و آن را تغییر داد، اما در حال حاضر به واسطه ی عامل بسیار سرد بر وضع خود باقی مانده است؛ مانند شمع.

6. داروی مایع:
دارویی است که اگر آن را در چیزی سخت قرار دهیم، شکل و وضع خود را از دست می دهد.

7. داروی لعابدار:
دارویی است که اگر آن را در آب فرو ببریم، قسمت هایی از آن جدا می شود و با رطوبت همجوار خود می آمیزد و بر اثر این آمیزش، چسبندگی ایجاد می کند.

8. داروی روغن دار:
دارویی است که در گوهرش مقداری روغن وجود داشته باشد؛ مانند دانه های روغنی.

داروی خشک کننده:
دارویی است که اثر مزاج خاکی در آن فراوان است و به خشکی انجامیده است.

انواع داروها از نظر کنش

دسته ی اول:
شامل گرم کننده، لطیف کننده، گدازنده، جنباننده، زبری دهنده، باز کننده، سستی آور، پزنده ( رساننده )، کشنده ( جاذب )، بُرنده ( تکه تکه کننده )، بادشکن، سرخ کننده ( محمر )، خارش آور ( محکک )، قرحه آور، خورنده، سوزنده، سوزش دهنده ( لاذع )، خرد کننده، متعفن کننده، داغ گداز ( کاوی ) می گردند.

دسته ی دوم:
سرد کننده، توان بخش، باز دارنده، غلیظ کننده، مُفجّج و مخدر را شامل می شود.

دسته ی سوم:
تری بخش، شوینده، رساننده، زخم، لغزش دهنده، هموار کننده ( مملس ) می باشند.

دسته ی چهارم:
خشکاننده، فشرنده، گیرنده، بند آورنده، پوشنده ، دمل آور، رویاننده گوشت و مهرگذار ( خاتم ) هستند.

داروی لطافت بخش:
دارویی است که به وسیله ی حرارتی معتدل، خلط را رقیق تر از آنچه هست می نماید؛ مانند زوفا، پونه کوهی و بابونه.

داروی تحلیل برنده ( محلل ):
دارویی است که خلط را تبخیر می نماید و آن را از جای خود می کند و اجزاء آن را جدا می سازد و بیرون می ریزد و در اثر تداوم اثر با نیروی گرم خویش خلط را به کلی نابود می کند؛ مانند خایه ی سگ آبی.

داروی زداینده ( جالی ):
به دارویی می گویند که رطوبت های چسبنده بند آمده را از دهانه سوراخ ریز سطح اندام به حرکت در می آورد و دور می کند؛ مانند عسل آب ( ماء العسل ) هر داروی جنباننده به واسطه ی خاصیتی که دارد، ملین مزاج است؛ هر چند که قوت اسهال دادن را نداشته باشد. حتماً هر تلخ مزه ای زداینده است.

داروی زبری بخش:
به دارویی می گویند که سطح اندام را ناهموار می نماید که از سه حالت خارج نیست:
الف. گوهرش متراکم و قابض است.
ب. گوهرش لطیف، ولی بسیار تند مزه است که برندگی دارد و همواری را از بین می برد.
ج. اندامی که بر اثر دارو زبر می شود، در اصل سطح آن زبر است، رطوبتی بر آن روی آورده و به طور عرضی هموار گشته است.

داروی باز کننده ( مفتح ):
دارویی است که ماده داخل تجویف منفذها را به بیرون دفع می نماید و کاری می کند که مجراها باز شوند؛ مانند کرفس

داروی سست کننده ( مرخی ):
این دارو به وسیله ی حرارت و رطوبتی که دارد، قوام اندام هایی را که دارای سوراخ های ریز و متراکم اند نرم می کند؛ مانند ضماد شوید و تخم کتان.

داروی رساننده ( منضج ):
دارویی است که گرمی معتدل دارد و همراه با قوه ی قبض است که خلط را حبس می کند تا پخته شود.

داروی هاضم:
دارویی است که در هضم غذا کمک می کند.

داروی بادشکن:
دارویی است که به وسیله ی گرمی و خشکانیدن، بادی را که در جایی از اندام ها جمع شده است، رقیق و آزاد می کند تا به خارج رانده شود.

داروی مقطع:
دارویی است که بر اثر لطافت خود به میان سطح اندام و خلط چسبنده می خزد و اندام را از خلط می رهاند؛ مانند خردل و سکنجبین.

داروی کشنده ( جاذب ):
دارویی است که بر اثر لطافت و حرارت خود رطوبت را به طرف خود می کشد؛ مانند خایه ی سگ آبی.

داروی سوزش دهند ( لاذع ):
به دارویی می گویند که لطیف و بسیار نفوذ کننده است و به وسیله ی ایجاد تفرق، جسم پیوسته را به قطعات بسیار کوچک در می آورد؛ مانند ضماد خردل با سرکه و سرکه به تنهایی.

داوری سرخ کننده ( محمر ):
داوریی است که هر وقت به یکی از اندام ها برسد، به آن گرمی زیادی می بخشد و بر اثر این گرمی خون به سوی آن جذب می شود؛ مانند خردل، انجیر، پونه.

داروی خارش آور ( محکک ):
دارویی است که خلط های سوزناک و خارش دهنده را به وسیله ی کشش و گرمی به سوی پوست می کشاند، مانند گزنه.

داروی قرحه آور ( مقرح ):
دارویی است که رطوبت های واقع در میان اجزای پوست را تحلیل می برد و ماده ی ناپسند را که مایه ی قرحه ( دمل چرکین ) می شود، به سوی پوست می آورد؛ مانند گیاه بلادر ( آکاژو ).

داروی سوزنده ( محرق ):
به دارویی می گویند که قسمت لطیف اخلاط را از بین می برد و تنها خاکستر اخلاط را باقی می گذارد.

داروی خورنده ( اکال ):
به دارویی می گویند که با عمل تحلیل بردن و ایجاد قرحه از گوهر گوشت می کاهد.

داروی خرد کننده ( مفتت ):
به دارویی می گویند که در برخورد با خلط سفت و سخت آن را به چندین پارچه ی ریز در آورد؛ مانند حجر الیهود.

داروی معفن ( گنداننده ):
به دارویی می گویند که بتواند مزاج اندام ها یا مزاج روحی را که به سوی اندام می آید، فاسد نماید و به وسیله ی تحلیل رطوبت، مزاج اندام را چنان به تباهی می کشاند که برای تبدیل شدن به جزئی از اندام به کار نیاید؛ مانند زرنیخ و صمغ سداب کوهی.

داروی داغ گذار ( کاوی ):
دارویی است که پوست را می سوزاند و خشک می گرداند، پوست از اثر آن چنان سفت می شود که گویی سوختگی ناشی از آتش است. چنین دارویی را برای بند آمدن خون ریزی شرائین استفاده می کنند؛ مانند زاج و قلقطار ( زاج زرد ).

داروی لایه بردار ( قاشر ):
دارویی است که اجزای فاسد پوست را می زداید و در معالجه بهق و کلف و غیره به کار می آید؛ مانند قسط و راوند (ریواس).

داروی سرد کننده ( مبرد ):
عبارتند از: داروهای سرد کننده.

داروی توان بخش ( مقوی ):
دارویی است که هیئت و مزاج اندام را از آسیب نگه می دارد و نمی گذارد مواد زائد بر آن اثر کند و آن را مقوی نیز می نامند؛ مانند روغن گل محمدی.

داروی باز دارنده ( رادع ):
دارویی سرد است که ضدجذب است و اندام را سردی می بخشد و در اندام تراکم به وجود می آورد و سوراخ های ریز اندام را تنگ می کند و حرارت جذب کننده اش کاهش می یابد؛ مانند تاجریزی ( عنب الثعلب ) برای درمان اورام.

داروی غلیظ کننده ( مغلظ ):
به دارویی می گویند که قوام رطوبت را از آنچه که هست غلیظ تر می گرداند.

داروی مُفجّج:
دارویی است که ضد هاضم و رساننده ( پزنده ) باشد و به وسیله ی سردی که دارد، تأثیر گرمای غریزی و حرارت بیگانه را در غذا خنثی می سازد، غذا نه هضم می شود و نه به پختگی می رسد.

داروی تخدیر کننده ( مخدر ):
دارویی است بسیار سرد و به حدی اندام را سرد می کند که گوهر روح حاصل از نیرو و حس و حرکت در مزاج آن اندام سرد می گردد و گوهرش غلیط می شود و قوای نفسانی نمی تواند از آن استفاده کند؛ مانند افیون.

داروی بادزا ( منفخ ):
دارویی است که در گوهرش رطوبتی بیگانه و غلیظ موجود است و هر گاه گرمای غریزی در آن به کار افتد، آن رطوبت به زودی از بین نمی رود و به ریح تبدیل می شود؛ مانند لویا. هر دارویی که باد در رگ ها پدید آورد، سبب نعوظ می شود.

داروی شوینده ( غسال ):
دارویی است که دارای نیروی زدودن باشد. هر گاه مایعی لطیف بر دهانه ی رگ ها جریان یابد، به وسیله ی رطوبتش مواد زائد را نرم و دفع می کند؛ مانند ماء الشعیر و آب زلال.

داروی لغزاننده ( مزلق ):
به دارویی می گویند که دارای رطوبت خاصی است که جسمی که در مجرایی گیر کرده باشد با اجزای آن می آمیزد و نرم می شود و آمادگی پیدا می کند که حرکت کرده و دفع شود؛ مانند آلو بخارا.

داروی هموار کننده ( مملس ):
دارویی است که بر سطح اندامی زیر می گسترد و زبری آن را می پوشاند.
داروی خشکاننده:
دارویی لطیف و گدازنده است و رطوبت ها را از بین می برد.

داروی گیرنده ( قابض ):
دارویی است که حرکات اجزای اندام را گرد هم می آورند و آن را وا می دارند تا در جای خود متراکم شوند و مجراها را بند آورند.

داروی فشرنده ( عاصر ):
دارویی است که اجزای اندام را چنان جمع می آورد و می گیرد که رطوبت های رقیق آن تحت فشار قرار می گیرند و ناگزیر جدا می شوند.

داروی بند آورنده ( مسدد ) :
به دارویی می گویند که از خشکی و تراکمی که دارد در مجراها ( منفذها ) متوقف می شود و موجب بند آمدن می شوند.

داروی پوشاننده ( مغری ):
به دارویی می گویند که خشک است، ولی کمی رطوبت لزج در آن هست و به دهانه می چسبد و درنتیجه سیلان بند می آید.

داروی به هم آورنده ( مدمل ):
دارویی است که رطوبت میان هر دو طرف زخم را غلظت می بخشد و آن را خشک می کند تا زخم آمادگی چسبیدن به هم را پیدا کند؛ مانند خون سیاوشان و صبر زرد.

داروی رویاننده زخم ( منبت اللحم ):
این نوع دارو مزاج خونی را تعدیل می کند که بر زخم وارد می آید و خون را منعقد می کند و سرانجام آن را تبدیل به گوشت می کند.

داروی مهر گذار ( خاتم ):
دارویی است که سطح زخم را می خشکاند و موجب به وجود آمدن « خشک ریشه » می شود که زخم را تا رویش پوست طبیعی از آسیب نگه می دارد. هر دارویی که به اعتدال بخشکاند و پوست را به اعتدال برویاند و سوزش نداشته باشد، از داروهای مهر گذار به شمار می آید.

داروی کشنده ( قاتل ):
دارویی است که مزاج را به افراط تباه سازد؛ مانند افیون.

توجه:
سم به دارویی می گویند که موجب مرگ می شود؛ مانند بیش.

تریاق و پادزهر:
دارویی است که تندرستی و نیروی روح را نگه می دارد تا بتواند زیان سم را از بین خود دفع کنند.

داروهای اسهال آور، عرق آور، ادرار آور ( مسهل، معرق، مدر )

اسهال آور:
مانند سناء مکی، صبر زرد، آلو بخارا

عرق آور:
مانند فلفل سیاه، زنجبیل.

ادرار آور:
مانند گیاه دم اسب، لیموعمانی.

تأثیر عوامل خارجی بر دارو
عواملی که روی دارو تأثیر می گذارند عبارتند از: پختن، کوبیدن، آتش زدن، شستن، انجماد، مجاورت دارویی با داروی دیگر و ترکیب چند دارو با هم.

پختن دارو:
دارویی است که جرمش متراکم و غلیظ است و تا بسیار نجوشد، اثری نمی بخشد؛ مانند ریشه ی کبر، زراوند، زرنباد. دارویی که خود در حالت اعتدال است و باید به حالت اعتدال جوشیده شود تا مؤثر واقع شود و اگر زیاد جوشیده شود، بی تأثیر خواهد شد؛ مانند اسطوخودوس.

توجه: اگر دارویی که رقیق تر از حد اعتدال است یک غل بیشتر بجوشد، اثر خود را از دست خواهدداد؛ مانند افتیمون ( سس صغیر ).

کوبیدن دارو:
برخی از داروها بعد از کوبیده شدن اثری ندارند؛ مانند گیاه محموده ( سقمونیا )، پس باید با کمال نرمش و آهستگی کوبیده شوند، تا فشار زیادی بر دارو وارد نشود. انگم ها ( صمغ ها ) عموماً این حالت را دارند. اگر آن ها را در آب حل کنند و بعد مورد استفاده قرار دهند، بهتر است تا این که بکوبند.

توجه:
هر دوایی از هر صنفی که باشد، اگر در کوبیدنش افراط نمایند؛ بی اثر می شود.

سوزاندن دارو:
برخی از داروها را باید سوزاند تا از تأثیرش کاسته شود و برخی را به این منظور باید سوزاند تا تأثیرش بیشتر شود. داروهایی که دارای گوهری لطیف اند بر اثر سوختن، تحلیل می روند و بی اثر می شوند؛ مانندزاج ها و زاج زرد ( قلقطار ).
داروهایی که دارای گوهری متراکم اند و نه تند هستند و نه گرم، بر اثر سوختن نیروی تندی پیدا می کنند؛ مانند آهک. دارویی که دارای گوهری متراکم است و می خواهیم لطیف شود؛ مانند خرچنگ و شاخ گوزن که می توانیم آن ها را بسوزانیم گاهی سوزاندن درمورد یک دارو برای آن است که از تباهی گوهرش اثری نماند؛ مانند کژدم که آن را می سوزانند و برای معالجه سنگ کلیه مورد استفاده قرار می دهند.

شستن دارو:
هر دارویی که مقداری ازگوهر تند و لطیف با آن آمیخته باشد، می توان به وسیله ی شستن، تندی آن را زدود و گوهرش را تعدیل کرد که سه حالت دارد:
1. وقتی دارو بیش از حد لازم گرم است، به وسیله ی شستن رو به سردی می رود و اعتدال می یابد؛ مانند آهک.
2. شستن دارو گاهی نه برای سرد کردن آن، بلکه بدین سبب است تا اجزای دارو را کوچک کنند و صیقل دهند؛ مانند نرم کردن توتیا در آب.
3. در دارو نیرویی است که کاری به آن نداریم و می خواهیم آن را از دارو دور نماییم؛ مانند شستشوی سنگ ارمنی و لاجورد تا نیروی تهوع آورشان را از دست بدهند.

منجمد کردن دارو:
هر دارویی که دارای گوهر سردی است در حالت انجماد نیروی لطیف خود را از دست می دهد و سردی اش افزایش می یابد.

مجاورت دارو با داروی دیگر:
گاهی داروها بر اثر مجاورت کنش ویژه ی خود را تغییر می دهند؛ یعنی داروی سرد بر اثر مجاورت با داروهای گرم مثل مشک گرمی کسب می کنند. داروهای گرم در مجاورت با داروهای سرد؛ مانند کافور و صندل، سردی را به خود می گیرند.

آمیزش داروها:
در آمیزش داروها با هم ممکن است یکی از حالات زیر ایجاد شود:
1. اثرات دارویی با آمیختن بیشتر شود.
2. داروها بر اثر آمیختن اثر خود را از دست بدهند.
3. بر اثر آمیخته شدن، خطرات دارو از بین برود و مفید واقع شود.

حالت اولت:
تربد و فلفل که اسهال را تسریع می کند. اگر زراوند را با گل ارمنی ترکیب کنیم، قبض را شدیدتر می کند.

حالت دوم:
اگر هلیله و بنفشه را باهم ترکیب کنیم، بی اثر می شود.

حالت سوم:
اگر صبر و کتیرا را باهم ترکیبی کنیم، بی اثر می شود.

چیدن داروها و نگهداری از آن ها
گروهی از داروها معدنی و برخی گیاهی اند، دسته ای نیز از جانوران به دست می آیند.

الف. داروهای معدنی:
در گزینش داروهای معدنی باید به شروطی توجه کرد که عبارتند از:
1. داروها از معدنی استخراج شده باشند که فرآورده هایش به خوبی مشهور است؛ مانند زاج سبز ( قبرسی )، زاج کرمانی و….
2. داروهای معدنی باید صاف و بی آلایش و دور از هر آمیزه ی بیگانه ای باشد.
3. گوهر مواد چیده شده به عنوان دارو باید تمام عیار باشد و رنگ و مزه ی آن تغییر نکرده باشد.

ب. داروهای گیاهی:
بر چند نوعند که عبارتند از: برگ گیاه، تخم گیاه، ریشه و ساقه ی گیاه، شاخه ی گیاه، گل و شکوفه ی گیاه، گاهی نیز تمام گیاه مورد استفاده قرار می گیرد.

چیدن برگ ها و نگهداری از آن ها
گیاه باید به حجم نهایی خود برسد، تا برگ قابل استفاده گردد، ضمناً قبل از تغییر رنگ و شکستن یا پژمرده شدن و به زمین افتادن باید چیده شود.

چیدن تخم دارویی گیاهان:
تخم گیاه را نیز هنگامی باید چید که کاملاً سفت شده باشد و اثری از رطوبت و کالی در آن دیده نشود.

چیدن ریشه ی گیاهان:
ریشه ی گیاه را هنگامی باید چید که گیاه در شرف برگ ریزی باشد.

چیدن شاخه و ساقه:
زمانی است که گیاه کاملاً به رشد خود رسیده و پژمردگی در آن راه نیافته باشد.

چیدن شکوفه ها:
شکوفه را بعد از باز شدن کامل و قبل از پژمردگی و ریختن باید چید.

چیدن میوه ی گیاهان:
میوه را بعد از رسیدن و قبل از افتادن باید چید.

چیدن گیاه کامل:
گیاه باید شاداب و تخمش رسیده باشد، ساقه ی آن کمتر صدمه ببیند و پژمرده نباشد. بهتر است گیاه را در هوای صاف و آفتابی چید. گیاهان کوهستانی با ارزش تر از گیاهان جلگه ای اند. گیاهانی که بر بلندی ها روییده و به چمن زارها نزدیک باشد، با ارزش تر است.

انگم ها و شیره ها:
شیره و انگم ( صمغ ) گیاهان را به منظور استفاده ی دارویی بعد از منعقد شدن و قبل از آن که آن قدر خشک شود که به آسانی خرد شود، باید چید. عموماً انگم ها تا سه سال اثر دارند.

ج. داروهای حیوانی:
تهیه ی داروهای حیوانی دارای شروطی است که عبارتند از:
حیوان باید جوان باشد و در فصل بهار مورد استفاده قرار گیرد، صحیح الجسم و کامل الاعضا باشد. باید ماده ی دارویی را بعد از سر بریدن حیوان از آن جدا کرد.

موارد استفاده ی داروهای گیاهی در بیماری ها
زمانی که از دارو صحبت می شود، تنها چیزی که به ذهن خطور می کند، بیماری است. عواملی که می توان به عنوان علت بیماری ها بیان کرد، عبارتند از: آلودگی هوا، آلودگی مواد غذایی، عوض شدن عادت یا فرهنگ تغذیه، استرس ها و عصبیت های حاکم بر جامعه، دوری از خدا و قرآن، بی توجهی و عدم شناخت نسبت به خود و غذا و محیطی که در آن زندگی می کنیم.
وقتی بر اثر عدم توجه به موارد فوق بیمار می شویم، بهتر است ابتدا عواملی را که موجب بیماری شده است، از خود دور کنیم و سپس از داروهای گیاهی مناسب و تجربه شده برای کنترل و از بین بردن آن استفاده کنیم؛ به عنوان مثال اگر دچار سنگ کلیه از نوع اگزالات کلسیمی شدیم، در وهله ی اول بهتر است چای و لبنیات را از رژیم غذایی حذف، سپس اقدام به استفاده از داروهای گیاهی کنیم.
دراین کتاب به تعدادی از بیماری ها اشاره شده و داروهای گیاهی مناسب برای آن نیز تجویز شده است، اما اگر چند اصل رعایت شود؛ در حداقل زمان ممکن بیمار بهبودی می یابد. چرا وقتی که از بیماری صحبت می شود، فقط ذهن مردم متوجه دارو می شود، آیا دارو حقیقتاً حلال مشکلات است؟ آیا بدون دارو نمی توان بیماری را بر طرف کرد. آیا تاکنون اندیشیده ایم که سالانه چقدر برای دارو در کشور هزینه می شود؟
اگر کمی به سیره ی حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و ائمه اطهار (علیه السلام) بنگریم، در می یابیم که اگر در زندگی روزمره ی توصیه های آن بزرگواران را به کار ببندیم، از بسیاری بیماری ها پیشگیری خواهیم کرد. به مردم توصیه می کنم آگاه و هشیار باشند و گول افرادی را که دم از گیاهان دارویی می زنند، نخورند و به افرادی که حقیقتاً عمری را در این امر صرف کرده اند و هدفشان نجات مردم است، مراجعه کنند. معمولاً چنین افرادی که هدفشان خدمت به بشریت است، بیمار را سرکیسه نمی کنند.
متأسفانه، این گونه افراد در جامعه ناامنی ایجاد می کنند و نام کسانی را که هم قصد خدمت دارند، خدشه دار می کنند. جالب است خیلی از عطاران، گیاهان واقعی را از تقلبی نمی شناسند و جالب تر این که امروزه چقدر این گونه افراد زیادند، عطارانی را هم که سال ها در این وادی کار کرده و مسلطاند، زیر سؤال می برند.
اما سخنی هم با فرادی که پندار خوبی از گیاهان دارویی دارند، در حالی که چنین نیست؛ این گونه اشخاص معتقدند گیاهان دارویی هیچ ضرری ندارند که سخت در اشتباهند. برخی گیاهان دارویی هم عواقب ناگواری دارند و تعدادی از آن ها سمی اند و بیمار را دچار خطرات زیادی می کنند. این هم فرهنگ غلطی است که بین مردم جامعه ی ما رواج پیدا کرده است که گیاهان دارویی عوارضی ندارند، چون شیمیایی نیستند؛ در حالی که نوع گیاهان مشخص شده و حتی گیاهان سمی نیز کاملاً مشخص و دسته بندی شده اند.
بهترین و عاقلانه ترین روش، پیشگیری از بیماری هاست نه استفاده از داروهای گیاهی یا شیمیایی. متأسفانه امروز افرادی پیدا شده اند و تعصب خاصی روی حجامت دارند. در این که این روش سنت نبوی است شکی نیست، اما هر چیز به جای خویش نیکوست! حجامت هم به موقع و برای کسانی که واقعاً به آن نیاز دارند، لازم است نه برای هر کس و هر زمان و هر بیماری! بزرگ ترین سنت پیامبر گرامی اسلام عمل به قرآن است. اگر به آن عمل کنیم، شفا خواهیم یافت.

پی‌نوشت‌:

1. قانون، ج2، ص13.
منبع مقاله :
خدادادی، جمشید؛ (1391)، خلاصه ی کلید ورود به طب قدیم، تهران: مؤسسه نشر شهر، چاپ چهارم

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید