مولفه هایی از اخلاق اجتماعی پیامبراکرم (ص) (1)

مولفه هایی از اخلاق اجتماعی پیامبراکرم (ص) (1)

نویسنده:منصور نصیری

گسترده ترین ارتباط انسان ، ارتباط و تعامل با اعضای جامعه ی خویش است . درچگونگی ارتباط انسان با جامعه ی پیرامون ،محورهای متعددی در گفتار و رفتار پیامبراکرم (ص) وجود دارد که در ادامه به برخی از آنها اشاره می کنیم .

1 ـ خوش اخلاقی
خوش اخلاقی ،عنصری کلیدی در دینداری و عاملی مهم در موفقیت انسان است . شاید مهم ترین ویژگی رسول خدا (ص) اخلاق برتر اوست که در قرآن نیز بدان اشاره شده است : « به راستی که تو دارای اخلاق عظیم هستی » (1) قرآن با تمجید نرم خویی رسول خدا (ص) تاکید می کند که اگرایشان تند خو می بود ، مردم از اطرافش پراکنده می شدند . (2) خوش اخلاقی ، در سیره ی اجتماعی پیامبراکرم،ازجایگاه والایی برخوردار است ؛ به گونه ای که رسول خدا (ص) هدف رسالت خود را کامل کردن ویژگی های والای اخلاقی (3) و در روایتی دیگر ، کامل کردن خوش اخلاقی (4) دانسته است تا آنجا که فرموده است : «اسلام همان اخلاق نیک است » (5) آن حضرت در برخی روایات نیز اخلاق نیک را نصف دین دانسته اند . (6)
اخلاق نیکو را می توان کلید کسب دیگر فضایل و کمالات دانست .هرکس از این موهبت الهی برخوردار باشد ،به راحتی می تواند ، پله های ترقی و پیشرفت مادی و معنوی را طی کند . شاید به همین دلیل پیامبر اکرم (ص) فرمود :«بنده ی خدا با اخلاق نیک خود به بزرگ ترین درجات آخرت و منزل گاه ها و مراتب شریف می رسد … » (7) اخلاق نیک با رسالت و شریعت ایشان درآمیخته که مومن ترین افراد را خوش اخلاق ترین آنها می داند : « اکمل المومنین ایماناً احسنهم خلقاً » (8) و سنگین ترین عمل را در روز داوری ، داشتن اخلاق نیک معرفی می کند . (9) انسان کسانی را به خود نزدیک تر می داند که اخلاقشان بهتر باشد :«دوست داشتنی ترین شما برای من و نزدیک ترین شما به من در روز قیامت ،خوش اخلاق ترین و متواضع ترین شماست » (10)
رسول خدا (ص) خوش اخلاقی را موجب جلب خیر دنیا و آخرت (11) و مانع از آتش جهنم (12) دانسته و فرموده است : « سه چیز است که اگر در کسی نباشد ، نه از من است و نه از خدای عزوجل ؛ بردباری ای که با آن جهالت نادانان را رد کند ؛ اخلاق نیکی که با آن در میان مردم زندگی کند و ورعی که وی را از گناهان الهی باز دارد . (13)
ایشان هم چنین فرموده اند : « نخستین چیزی که روز قیامت ، در ترازوی اعمال بنده ی خدا گذاشته می شود ، اخلاق نیک اوست » (14) یز فرموده : « چیزی بهتر از خوش اخلاقی ،در ترازوی عمل انسان قرار نمی گیرد » (15) همچنین فرمود : « شبیه ترین انسان به من ،خوش اخلاق ترین شماست » (16) و «درقیامت ،نزدیک ترین انسان به من کسی است که ازهمه خوش اخلاق تر باشد و برای خانواده اش از همه بهتر باشد » (17)
پیامبر کامل ترین مومنان را خوش اخلاق ترین آنها می دانست (18)و بر خوش رویی با مردم و دست دادن با آنها تاکید می کرد و آن را اخلاق مومنان ،صدیقان ،شهدا و صالحان می شناساند . (19) روزی مردی مقابل رسول خدا (ص) ایستاد و از ایشان پرسید :«ای پیامبر خدا ! دین چیست ؟ » فرمود :«خوش اخلاقی » مرد دوباره از سمت چپ ایشان آمد و همان پرسش را مطرح کرد و حضرت نیزدوباره فرمود : « خوش اخلاقی » این بار مرد از پشت سر ایشان آمد و همان سوال را پرسید . رسول خدا (ص) ، به او نگاه کرد و فرمود : «آیا دین را نمی فهمی ؟ دین آن است که خشمگین نشوی » (20)
رسول خدا (ص) درپاسخ به این پرسش که نیکی چیست نیز فرمود : « نیکی همان خوش اخلاقی است … » (21) امام علی (ع) در بیان ویژگی های رسول خدا (ص) می فرماید: « ایشان زبان خود را از سخنان غیر لازم نگاه می داشت . همواره با مردم مانوس بود و کاری نمی کرد که از اطرافش پراکنده شوند و از او گریزان باشند ؛ بزرگ هر قوم و گروهی را احترام می کرد و وی را به حکمرانی قوم خود می گماشت … احوال یاران خود و از کارهای مردم جویا می شد و کارهای نیک را تحسین و تقویت ، و کارهای زشت را تقبیح و تحقیر می کرد . در کارها میانه رو بود و از ترس آنکه مردم غافل شده ،به انحراف گرایند ، لحظه ای از کار آنها غافل نمی ماند … (22) اخلاق ایشان در برخورد با مردم چنان نرم و گشاده بود که به تعبیر برخی پدرمردم شده بود … » (23)
در روایات مصادیق مختلفی برای ویژگی های والای اخلاقی یا مکارم اخلاق بیان شده که برخی آنها عبارت است از : راستگویی ، امانت داری ، صله ی ارحام ( پیوند با خویشان ) ، احترام به میهمان ، اطعام نیازمندان ،رعایت حقوق همسایگان و همراهان ،حیا،گذشت ، بیان حق هر چند به ضرر خود انسان باشد . (24)
در برابر خوش اخلاقی ، بد اخلاقی است که روایات ، به پیامدهای منفی آن اشاره کرده اند .رسول خدا (ص) فرمود :«بد اخلاقی عمل آدمی را فاسد می کند ،همان سان که سرکه عسل را » (25) همچنین فرمود : « دو خصلت در مسلمان جمع نمی شود : بد اخلاقی و بخل » (26) بد اخلاقی از نگاه ایشان گناهی نابخشودنی ست . (27) که ممکن است آدمی را به پست ترین درجات جهنم بکشاند (28) و حتی همه ی عبادات انسان را بی اثرکند ؛برای مثال روزی نزد رسول خدا (ص) از زنی تعریف شد که روزها را روزه و شب ها را به عبادت مشغول است ؛ اما بد اخلاق بوده ، همسایگانش را با زبانش آزار می دهد . آن حضرت درباره ی او فرمود : « خیری در وی نیست ؛ او در زمره ی اهالی آتش است » (29)

2 ـ خیرخواهی
خیرخواهی اصلی بسیار مهم و کلیدی در موفقیت انسان و رسیدن به پاداش عظیم الهی است . در علم اخلاق ، خیرخواهی در مقابل حسادت است . فرد خیرخواه خواهان بقای نعمت های خدا برای مردم است و هیچ دوست ندارد که به آنها بدی برسد . رسول خدا (ص) همواره مردم را به خیرخواهی توصیه می کرد و می فرمود : «در روز قیامت بزرگترین منزلت و مقام از آن سانی است که بیشترین گام ها را در راه خیربرای مردم برداشته باشند » (30) نیز می فرمود : « انسان باید خیرخواه برادر مومنش باشد ؛ همان سان که خیرخواه خودش است » .(31)
ایشان در سخنی فرموده اند :«هرکس در پی انجام کاری برای برادر مومنش باشد : ولی در حق او خیرخواه نباشد .به خدا و رسول خدا خیانت کرده است » (32)
آخرین مرتبه ی خیرخواهی این است که انسان آنچه برای خود دوست دارد ،برای برادر دینی اش نیز دوست بدارد (33) رسول خدا (ص) طی فرازی فرمودند :« انسان تا وقتی آنچه برای خود دوست دارد ، برای برادرمومنش دوست نداشته باشد ، ایمان نیاورده است » (34) و نیزفرمود : « بنده ی خدا ایمانش کامل نمی شود :مگر آنکه اخلاقش را نیکو کند ، خشمش را فرو برد و آنچه برای خود دوست می دارد برای مردم نیز دوست بدارد ؛کسانی هستند که بدون انجام اعمال خاصی و تنها با خیرخواهی برای مسلمانان ،وارد بهشت می شوند » (35)
پیامبراکرم (ص) هیچ گاه از خیرخواهی مردم غافل نمی شد .چنان که گذشت ، گاه از کسانی که در حضورش بودند ، حال مردم را می پرسید و می فرمود : « باید حاضران به گوش غایبان برسانند و نیاز کسانی را که به من دسترسی ندارند ،به من برسانید ؛ چرا که هر کس نیاز شخصی را که خود قادر به رساندن آن نیست ،به زمامدار برساند و بازگو کند ،خداوند در
روزقیامت ،گام های او را استوار می گرداند … » (36) از روی خیرخواهی برای مردم و هدایت آنها ،خود را به زحمت های طاقت فرسا می انداخت ؛به گونه ای که خدای سبحان خطاب به ایشان فرمود :« فلعلک باخع نفسک علی ءاثارهم ان لم یومنوا بهذا الحدیث اسفا » (37) (بیم آن می رود که اگرآنها به این سخن ایمان نیاورند ،تو جان خود را ازغم و اندوه درپیگیری [ کار ] شان تباه کنی ! )
روشن است که اگرهمه ی مردم ،اصل گرانسنگ خیرخواهی را درکارهای خود به کاربندند ،هم وجدان کاری تحقق می پذیرد و هم خیانت درکارها ازجامعه رخت بر می بندد ؛دیگرهیچ کس ،هیچ وقت در کار خود کوتاهی نمی کند ،بلکه همگان ،به دلیل خیرخواهی نسبت به دیگران ،با نهایت دقت و دلسوزی ، به کار خویش خواهند پرداخت و بدین ترتیب ، جامعه جهش اقتصادی بزرگی خواهد کرد .امروزه ، بسیاری جوامع اسلامی که اخلاق اسلامی درآنها نهادینه نشده ،بیشترین زیان های اقتصادی و اجتماعی را ازعدم رعایت این اصل می بینند .

3 ـ مردم داری
از روش های بسیار موثر در جذب مردم و نفوذ درقلوب آنان ، در کنار آنها زیستن و دوری نکردن از آنهاست . مردم دار کسی است که همواره در کنار مردم باشد؛با آنها خو بگیرد ؛با آداب و سنن آنها آشنا باشد و تا جایی که با دین خدا درتضاد نیست ،آنها را رعایت کند و خود را در غم و شادی آنها شریک بداند .رسول خدا (ص) با حلم ، بردباری و نیک خواهی منحصر به فرد خود ، همواره درکنارمردم و ازحال آنها با خبر بود و درغم و شادی با آنها شریک بود ؛در تشییع جنازه شرکت می کرد و برای عیادت مریض ،حتی دردورترین نقطه ی مدینه ، عازم خانه ی او می شد . (38)
با مردم بسیار مأنوس بود و با کمال تواضع و بزرگواری با آنها برخورد می کرد ؛هیچ گاه خود را تافته ی جدا بافته نمی دانست و هرگز خود را ازمردم متمایز نمی دانست ؛ نیازهایش را خود از بازار تهیه می کرد و به دست خود به خانه می برد .به همگان ، کوچک تا بزرگ ،سلام می کرد و باثروتمند یا فقیرهردو مصاحفه می کرد و تا فرد مقابل دستش را نمی کشید ،دست مبارک خود را ازدستش جدا نمی ساخت .
رسول خدا (ص) در مردم داری چنان حساس بود که بر اساس روایتی ، اگر یکی از مسلمانان را سه روز نمی دید ،ازحال او جویا می شد ؛ اگر معلوم می شد که در مسافرت است ، برایش دعا می کرد و اگر در مسافرت نبود ، به دیدارش می شتافت و اگر بیمار بود ، به عیادتش می رفت . (39) هیچ کس را از توجه خویش استثنا نمی کرد ؛حتی دعوت بدگان را به گرمی می پذیرفت . (40)
با اینکه آن حضرت از هرگونه تکلفی بیزار بودند و بین خود و دیگران هیچ امتیازی قائل نمی شدند ،گاه برخی نیازمندان ، مقهور شکوه مقام و نام پیامبری او می شدند ؛ ازاین رو ،پیامبرگاه کسانی را که به هنگام برخورد با ایشان دچارلکنت زبان می شدند ، یا آثارتاثیرپذیری در چهره هایشان مشاهده می شد ،درآغوش می گرفت و به آنها محبت می کرد و کاری می کرد که از شکوه و ابهت ایشان ،دچارشتابزدگی و عجله نشوند … همچنین هرگاه نیازمندی نزد ایشان می آمد ، فوراً می فرمود :اشکالی ندارد ، اشکالی ندارد (41) و بدین ترتیب کاری می کرد که وی هرگزاحساس شرمندگی نکند .
مردم مدینه همیشه کودکان خود را نزد پیامبرمی آوردند ،تا برایشان ازخدا خیر و برکت بخواهد یا ایشان را نامگذاری کند . رسول خدا (ص) نیزکودک را درآغوش می گرفت و دردامان خود می نشاند .دراین میان چه بسا کودک دامان آن حضرت را کثیف می کرد .برخی حاضران با ناراحتی بر سر کودک فریاد می کشیدند ؛ ولی رسول خدا (ص) آنها را ازاین کار نهی می کردو می گذاشت تا کارکودک تمام شود و سپس دعا یا نامگذاری را تمام می کرد و بدین ترتیب ،خانواده ی آن کودک را خشنود می ساخت .هرگزحاضران مشاهده نکردند که پیامبر ،ازاینکه کودک لباس ایشان را نجس کرده ،ناراحت شده باشد ،پس ازآنکه آنها بیرون رفتند ،آن حضرت لباس خود را می شست .چنان رأفت و رحمتی به مردم داشت که اگر درحال نماز ، صدای گریه کودکی را می شنید ،سوره ی کوتاهی می خواند و نماز را زود تمام می کرد . (42) این حرکات ،از بزرگ ترین پیامبرخدا ، نشان دهنده ی رحمت ایشان و شفقت و دلسوزی او نسبت به مردم است .به هر کس که نزد ایشان می رفت احترام می کرد ؛چندان که حتی گاه لباس خود را برای نشستن او پهن می کرد یا او را در جای خود می نشاند (43) روزی جریر بن عبدالله به خانه رسول خدا (ص) رفت ؛اما خانه ی ایشان پر بود و وی جایی برای نشستن نیافت ،از این رو ،دربیرون خانه نشست .وقتی رسول خدا (ص) وضعیت او را دید ،لباس خود را برداشت و برگونه های خود گذاشت و بوسید .سلمان فارسی نیزچنین ماجرایی را نقل کند و می گوید :نزد رسول خدا (ص) رفتم . آن حضرت بالشی را که بر آن تکیه کرده بود ،به من داد و فرمود :«ای سلمان هیچ مسلمانی نیست که متکایش را برای احترام به برادر مسلمانش بدهد ،مگر انکه خدا او را می آمرزد » (44) درخارج خانه با فقیران بسیارمعاشرت می کرد و این کار را چنان دوست می داشت که در راز و نیاز خود با خدا می فرمود :«خدایا مرا در حال حیات و ممات نیازمند قرارده و در زمره ی نیازمندان محشورم کن … » (45)
از جلوه های مردم داری ،مدارا با مردم در مواردی است که با دین الهی مخالفتی نداشته باشد؛رسول خدا (ص )به مدارا با مردم بسیاراهمیت می داد و می فرمود :« پروردگارم ، مرا به مدارا با مردم امر کرده ؛ به همان سان که به ادای واجبات » (46)
ایشان مدارا با مردم را نصف ایمان و رفق و آسان گیری با آنها را نصف عیش می دانست (47) و می فرمود :«خدا رفق و مدارا را درهمه ی کارها دوست دارد و بر آن پاداشی می دهد که به سخت گیری و عدم مدارا نمی دهد » . (48)
یکی پیامبراکرم یکی از دلایل برتری پیامبران بر سایرمردم را شدت مدارای آنها با دشمنان دین خدا می دانست (49) و می فرمود :«سه چیز است که اگر در کسی نباشند ،هیچ کاری از او به سرانجام نخواهد رسید :[تقوا ] و ورعی که وی را از ارتکاب گناهان الهی بازدارد ؛اخلاق [نیکی ] که با آن با مردم مدارا کند و بردباری ای که جهالت نادانان را دفع کند » (50)

4 ـ مردم یاری
رسول خدا ( ص )شیفته ی یاری رساندن به مردم بود ،چنان که گاه زندگی اش را در این راه می گذاشت .سرور مردم را کسی می دانست که به آنها خدمت کند . (51) می دانیم که بهترین و لذت بخش ترین حالت برای رسول خدا حال نمازبود ؛اما کمک به مردن در نظر ایشان چنان اهمیتی داشت که اگر در حال نماز کسی کنارش می نشست ، نماز خود را کوتاه می کرد و بلافاصله پس از نماز به او رو می کرد و می فرمود : « آیا نیازی دارید ؟ » (52) روزی زنی نزد رسول خدا (ص )آمد و گفت :«با شما کاری دارم ».
حضرت پاسخ داد :«درهریک از راه های مدینه که مایلی بنشین ،من نیز با تو خواهم نشست (53) [و به کارت رسیدگی خواهم کرد]»امام صادق (ع) فرمود :«به خدا قسم که رسول خدا (ص )وقتی نیازکسی به او می رسید ،برای برآورده کردن آن ،ازخود صاحب نیازبیشترخوشحال می شد » (54)
اگررسول خدا (ص ) برمرکبی سواربود ، اجازه نمی داد کسی درکناراو پیاده باشد و او را نیز سوار می کرد و اگراو ازاین کار امتناع می کرد ،می فرمود : «پس جلوتر از من برو و همان جایی که می خواهی خود را به من برسان » (55) ازهیچ فرصتی برای یاری رساندن به مردم دریغ نمی ورزید:«هرکس دربرابر ستمگری ،از مؤمنی حمایت کند ،خدا روز قیامت فرشته ای برایش می گمارد که در برابر آتش جهنم ، از گوشت بدن او حمایت کند » (56) همچنین می فرمود :«هرکس غم و غصه ی کسی را برطرف کند یا به مظلومی کمک برساند ،خداوند سی و هفت باراو را می بخشد » (57)
یاری مردم را در مورد همه ی آنها ، اعم از نیکوکاریا بدکار سفارش می کرد و بدان را ازخود نمی راند و یاری کردن آنها را هدایت و بازداشتن آنها ازارتکاب گناه می دانست .روزی به یاران خود فرمود :« برادرت را یاری کن ،خواه ظالم باشد یا مظلوم. »ازایشان پرسیدند :«چگونه در حال که ظالم است یاریش کنیم ؟»فرمود : « بدین گونه که او را ظلم بازداری » (58)
درفرازی دیگر فرمود :«هرکس در حالی صبح کند که به امورمسلمانان اعتنایی ندارد ،مسلمان نیست » (59) نیز می فرمود : « هرکس یک نیازازنیازهای برادر مومنش را برآورده سازد ،چنان است که گویی به اندازه ی همه ی عمرش ،خدا را عبادت کرده است » (60)از نظرایشان حرکت برای برآورده ساختن نیاز برادر مسلمان ، حتی در صورتی که نتواند به نتیجه برسد ، پاداش خود را دارد :«هرکس برای برآوردن نیاز برادر [ مسلمان ] در ساعتی از روز یا شب اقدام کند ،این کار برای او از اعتکاف دو ماه بهتر خواهد بود ؛ خواه آن نیاز را برآورده سازد یا نه » (61)
هنگامی که از ایشان پرسیدند : « محبوب ترین مردم نزد خدا کیست ؟ » فرمود : « کسی که بیشترین نفع را برای مردم داشته باشد » (62) و در فرازی دیگر فرمود : « دو ویژگی نیک است که بالاترازآنها نیکی ای وجود ندارد :ایمان به خدا و نفع رساندن به بندگان خدا » (63) و نیز فرمود :«مردم عیال خدایند ،پس محبوب ترین مردم نزد خدا کسانی هستند که به عیال خدا نفع برسانند و اعضای خانه ی خدا را خشنود سازند » (64) «هرکس برادرمسلمانش را با گفتن کلمه ای لطف آمیزاحترام کند و غمش را برطرف سازد ،همواره در سایه ی گسترده ی خدا خواهد بود و مادام که برآن حال است ،رحمت خدا شامل حالش خواهد بود » (65) همچنین فرمود :«مسلمان برادر مسلمان است ،به او خیانت نمی کند و به او دروغ نمی گوید و او را تنها نمی گذارد ؛همه امور مسلمان ، خواه آبرو یا مال یا خونش ،برمسلمان حرام است .
تقوا درهمین است .درشرارت و بدی انسان همین بس که برادر مسلمانش را تحقیرکند » (66)«مومن نسبت به مومن ،همانند ستون است که یکدیگررا تقویت (و یاری ) می کنند » (67) ایشان مومنان را یکپارچه می دانست و آنان را چون اعضای یک پیکر تشبیه می کرد که با ناراحتی یک عضو ، سایر اعضا نیز به درد می آیند . (68)
درجنگ ها و مسافرت ها ،همواره مراقب همراهان خود بود و معمولاً در انتهای صف و گروه راه می رفت تا به کسانی که به کمک نیازدارند ،یاری برساند و گاه حتی چنان با سربازان عادی صمیمی باشد که از پدر و مادر او و خانواده و مشکلات زندگی خانوادگی اش جویا می شد و در بر طرف کردن مشکلات آنها می کوشید .یکی ازاین نمونه ها خاطره ای است که جابربن عبدالله نقل می کند که درضمن آن رسول خدا ( ص ) ازازدواج او و مشکلات خانوادگی او پرسید و بعدها به او کمک کرد . (69)
امام صادق (ع) فرمود :«هرکس نیازی از نیازهای برادر مسلمانش را برآورده سازد خدا در روزقیامت ،صد هزار نیاز او را برآورده می کند که از جمله آنها و نخستین آنها بهشت است و یکی دیگراین است که نزدیکان و خویشان و برادرانش را وارد بهشت می کند … » (70)

پی نوشتها :

1 ـ قلم / 4 .
2 ـ آل عمران / 159 .
3ـ کنز العمال ، ح 5217 ، ( انما بعثت لاتمم مکارم الاخلاق ) .
4 ـ کنز العمال ، ح 5217 ، ( انما بعثت لاتمم مکارم الاخلاق ).
5 ـ کنز العمال ، ح 5215 ( الاسلام حسن الخلق ) .
6 ـ بحارالانوار ، ج 68 ، ص 385 ؛ کنز العمال ، ح 5141 .
7 ـ المحجه البیضاء ، ج 5 ، ص 93 ؛ میزان الحکمه ، ج 3 ، ص 139 .
8 ـ بحارالانوار ، ج 68 ، ص 389 .
9 ـ بحارالانوار ، ج 68 ، ص383.
10 ـ بحارالانوار ، ج 68 ، ص 385.
11 ـ بحارالانوار ، ج 68 ، ص 384.
12 ـ کنز العمال ، ح 5190.
13 ـ بحارالانوار ، ج66 ، ص 386.
14 ـ بحارالانوار ، ج 68 ، ص385.
15 ـ بحارالانوار ، ج 68 ، ص374.
16 ـ بحارالانوار ، ج 68 ، ص387.
17 ـ بحارالانوار ، ج 68 ، ص387.
18 ـ بحارالانوار ، ج 68 ، ص387.
19 ـ قال النبی (ع) من اخلاق المومنین و الصدقین و الشهداء و الصالحین البشاشه اذا بروا و المصافحه و الترحیب اذا التقوا (ابو عبدالرحمن سلمی، « آداب الصحبه و حسن العشره » در : مجموعه آثار ابوعبدالرحمن سلمی ، گردآوری نصرالله پور جوادی ، تهران ، مرکز ، نشر دانشگاهی ، چاپ اول ، 1372 ، ج 2 ، ص 96 .
20 ـ بحارالانوار ، ج 68 ، ص393.
21 ـ سنن الدارمی ،عبدالله بن بهرام الدارمی ، دمشق ، مکتبه الاعتدال ، ج 2 ، ص 322 .
22 ـ سنن النبی ، ص 50 .
23 ـ سنن النبی ، ص 50 .
24 ـ ر . ک : بحارالانوار ، ج 66 ، ص 372 و… .
25 ـ الخلق السی ءیفسد العمل کما یفسد الخل العسل ( بحارالانوار ،ج 70 ، ص 297 ) .
26 ـ بحارالانوار ، ج 70، ص297.
27 ـ سوء الخلق ذنب لایغفر . (میزان الحکمه ، ج 3 ، ص 152 ، المحجه البیضاء ، ج 5 ، ص 93 ) .
28 ـ ان العبد لیبلغ من سوء خلقه اسفل درک جهنم ( میزان الحکمه ، ج 2 ، ص 154 ) .
29 ـ بحارالانوار ، ج 68 ، ص394.
30 ـ قال : « ان اعظم الناس منزله عندالله یوم القیامه امشاهم فی ارضه بالنصیحه لخلقه » جامع السعادات ، ج 2، ص 213 .
31 ـ جامع السعادات ، ج2، ص 213 .
32 ـ قال : « من سعی فی جاجه لاخیه فلم ینصحه ،فقد خان الله و رسوله . ( جامع السعادات ، 213/2) .
33 ـ جامع السعادات ، 213/2 .
34 ـ لایومن احدکم حتی یحب لاخیه ما یجب لنفسه . ( سنن الدارمی ،ج2، ص 307 ،جامع السعادات ، ج2، ص 214 ) .
35 ـ کنز العمال ، ح 5244 .
36 ـ سنن النبی ، ص 48 .
37 ـ کهف / 6 .
38ـ بحارالانوار ، ج 16، ص228.
39 ـ مکارم الاخلاق ، الشیخ طوسی ، ص 19 .
40 ـ الشمائل المحمدیه ، فصل فی تواضعه .
41 ـ سنن النبی ، ص 126 .
42 ـ مکارم الاخلاق ، طبرسی ، ص 25 .
43 ـ سنن النبی ، ص 118 .
44 ـ مکارم الاخلاق ، ص 21 .
45 ـ « اللهم احینی مسکیناً و امتنی مسکیناً و احشرنی فی زمره المساکین … » ( مستدرک الوسائل ، ج 7 ، ص 203 ) .
46 ـ بحارالانوار ، ج 2 ، ص69.
47 ـ بحارالانوار ، ج 74 ، ص 145.
48 ـ قال النبی (ص) : « ان الله بحب الرفق و یعطی علیه ما لا یطی علی العنف » و قال : «ان الله یحب الرفق فی الامر کله » ( سنن الدارمی ،ج2، ص 323 ) .
49 ـ بحارالانوار ، ج 68 ، ص401 .
50 ـ بحارالانوار ، ج 68 ، ص437.
51 ـ قال النبی (ص) : « سید القوم خادمهم . ( ابوعبدالرحمن سلمی ، ( آداب الصحبه و حسن العشره » در : مجموعه آثار ابوعبدالرحمن سلمی ، گردآوری نصرالله پور جوادی ، تهران : مرکزنشر دانشگاهی ، چاپ اول ، 1372 ؛ ج 2 ،ص 97 ) .
52 ـ سنن النبی ، ص 118 .
53 ـ الشمائل المحمدیه ، فصل فی تواضعه .
54 ـ و الله لرسول الله (ص) اسر بقضاء حاجه المومن اذا وصلت الیه من صاحب الحاجه .(جامع السعادت ، ج 2 ، ص 231 ) .
55 ـ مکارم الاخلاق ، طبرسی ، ص 22 .
56 ـ من حمی مومنا من ظالم بعث الله ملکا یوم القیامه یحمی لحمه من ناز جهنم . ( جامع السعادت ، ج2، ص 225 ) .
57 ـ جامع السعادات ، ج2، ص 225.
58 ـ جامع السعادت ، ج2، ص 225 .
59 ـ من اصبح لایهتم بامور المسلمین فلیس بمسلم ( جامع السعادت ، ج2، ص 228 ) .
60 ـ من قضی لاخیه المومن حاجه فکانما عبدالله دهره .(جامع السعادات، ج2، ص 228 ) .
61 ـ من مشی فی حاجه اخیه ساعه من لیل او نهار ،قضاها او لم بقضها ، کان خیرا له من اعتکاف شهرین . ( جامع السعادات ، ج2، ص230 ) .
62 ـ قال : انفع الناس للناس ، جامع السعادات ، ج2، ص 218 .
63 ـ خصلتان من الخیر لیس فوقهما شیء من البر : الایمان بالله و النفع لعبادالله . ( جامع السعادات ، ج2، ص 218 ) .
64 ـ قال (ع) « الخلق عیال الله ؛ فاحب الخلق الی الله من نفع عیال الله و ادخل علی اهل بیته سروراه »(جامع السعادات ، ج2، ص 218 و اصول کافی ، باب الاهتمام بامور المسلمین ) .
65 ـ جامع السعادات ، ج2، ص 216 .
66 ـ سنن الترمذی ، ج3، ص 218 ، ح 1992.
67 ـ المومن للمومن کالبنیان یشد بعضه بعضا .(سنن الترمذی ، ج3، ص 218 ، 1993 ) .
68 ـ قال النبی (ص) مثل المومنین فی توادهم و تراحمهم کمثل الجسد الواحد اذا اشتکی عضو منه تداعی سائره بالحمی و السهر .(ابو عبدالرحمن سلمی ، آداب الصحبه و حسن العشره » در : مجموعه آآثارابوعبدالرحمن سلمی ،گردآوری نصرالله پورجوادی ،تهران : مرکز نشر دانشگاهی ، چاپ اول ، 1372 ، ج2، ص 64 ) و نیز ر . ک : البخاری ، ج4، ص 44 ، س 24 ) .
69 ـ ر . ک : مکارم الاخلاق ، ص 20 .
70 ـ جامع السعادات ، ج2، ص 230 .
منبع:نشریه پایگاه نور،شماره 8

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید