نویسنده : محمد رضا زادهوش
116. شبسترى، نصراللَّه
شیخ نصراللَّه تبریزى شبسترى (1330ق) فرزند عبداللَّه. در تبریز و قم به تحصیل علوم اسلامى پرداخت، آنگاه به نجف اشرف رفت و در درس مرحوم سیّد شرکت جست.
117. شرفالدّین، محمّدمهدى
شیخ محمّدمهدى شرفالدّین تسترى (1318ق، شوشتر) فرزند محمّد بن جعفر. از آثار قلمى او باید به البدایع الجعفریه اشاره داشت.
118. شریعت، محمود
شیخ محمود شریعت اصفهانى (1325ق، نجف) فرزند ملاّفتحاللَّه.
119. شریعتمدار، نورالدّین
شیخ نورالدّین شریعتمدار تهرانى (1318ق، رشت) فرزند میرزا ابوالحسن رفیع. در رشت و تهران به تحصیل علوم اسلامى روى آورد. سپس به نجف اشرف هجرت کرد، و پانزده سال در آنجا به کسب فیض از مراجع عظام، ازجمله مرحوم سیّد پرداخت.
120. شریعتمدارى، سیّدمحمّدصادق
سیّدمحمّدصادق شریعتمدارى تبریزى تهرانى (1325ق، تبریز) فرزند سیّدحسن بن محمّد. مقدمات را در تبریز فراگرفت، و در قم به ادامه تحصیل پرداخت. سپس به نجف اشرف رفت و موفّق به درک محضر مرحوم سیّد شد. ازجمله آثار قلمى او حاشیه بر جواهرالکلام و کفایهالأصول است.
121. شریف، محمّدعلى
شیخ محمّدعلى شریف بیدآبادى اصفهانى (1291ق، اصفهان) فرزند میرزا محمّدجواد. به سال 1312ق به نجف اشرف هجرت کد، و در اواخر عمر، از محضر مرحوم سیّد بهره گرفت.
122. شریفى، ابراهیم
شیخ ابراهیم شریفى زابلى. در زابل و مشهد مقدّس به تحصیل علوم اسلامى روى آورد، آنگاه با هجرت به نجف اشرف در حلقه درس مرحوم سیّد شرکت جست.
123. شمسآبادى، سیّدابوالحسن
حاج میرزا سیّدابوالحسن آل رسول مشهور به شمس آبادى و شهید اصفهانى (1326ق، اصفهان- 7 ربیعالثّانى 1396ق، اصفهان) فرزند آقا سیّدمحمّدابراهیم بن عبداللَّه بن میرمحمّد علىّ بن میر سیّدمحمّد موسوى شاهاندشتى مازندرانى اصفهانى. وکیل تامّالاختیار آیتاللَّه العظمى بروجردى و آیتاللَّه العظمى خویى در اصفهان بود. ایشان در تأسیس مؤسّسه خیریّه ابابصیر و مؤسّسه خیریّه مهدیّه کوشید. ایشان نخستین شهید گلستان شهداى اصفهان به شمار مىرود. استاد فضلاللَّه اعتمادى (برنا) در تاریخ شهادت ایشان گوید:
نوشت بیت فصیحى بدون تعمیه برنا
قلم چو خواست سال شهادتش بنگارد:
«ابوالحسن بِرَهِ بندگى واحد دانا
بود شهید و بمینو نماز صبح گزارد»
از آثار قلمى او است:
1. تقریرات اصولى و فقهى استادان خود )نامرتّب و نامنظّم(.
2. رساله در اصول دین، مختصر.
3. شرح صحیفه سجّادیّه.
5. موعظه ابراهیم.
124. شوشترى، سیّدنعمتاللَّه
سیّدنعمتاللَّه جزایرى شوشترى (1326ق – 1362ق) فرزند سیّدمحمّدجعفر بن عبدالصّمد.
125. شهرستانى، آقانجفى
آقانجفى حائرى موسوى شهرستانى نجفى (1329ق، نجف) فرزند سیّدمحمّد بن میرزامهدى بن صالح بن محمّدحسین.
126. شهرستانى، سیّداحمد
سیّداحمد حسینى مرعشى حائرى شهرستانى نجفى تهرانى (1324ق، نجف) فرزند سیّدعلىاصغر بن محمّدتقى بن محمّدحسین.
127. شهرستانى، سیّدهبه الدّین
سیّدهبهالدّین حسینى شهرستانى.
128. شهیدى، سیّدمحمّدباقر
سیّدمحمّدباقر شهیدى گلپایگانى تهرانى (1318ق، گلپایگان) فرزند سیّدهاشم. آثار قلمى برجستهاى در علوم مختلف دارد.
129. شیخالاسلام، فضلاللَّه
شیخ فضلاللَّه شیخالاسلام زنجانى (م 20 جمادىالثّانى 1360ق، زنجان). در زنجان و تهران مقدّمات علوم اسلامى را فراگرفت، آنگاه تحصیلات خویش را در نجف اشرف تا درجه اجتهاد ادامه داد. سپس به زنجان بازگشت و به مسند قضاى شرعى نشست. او نخستین ایرانى عضو مجمع علمى دمشق بود. از آثار او است:
1. تاریخ القرآن.
2. الفیلسوف الفارسى الکبیر، درباره ملاّصدرا.
3. طهارت اهل کتاب.
4. اصول القرآن الإجتماعیّه.
5. اندرز ارسطو به اسکندر.
130. شیرازى، میرزاآقا
میرزاآقا شیرازى تهرانى (1324ق، شیراز). در شیراز و نجف اشرف به تحصیل پرداخت، سپس در تهران به تبلیغ اسلام، همّت گماشت.
131. شیرازى، سیّدصدرالدّین
سیّدصدرالدّین حسینى شیرازى (1321ق، شیراز) فرزند سیّدابوطالب بن محمّدهاشم.
132. شیرازى، سیّدعبدالهادى
سیّدعبدالهادى شیرازى فرزند میرزا اسماعیل بن رضى. در شاگردى وى نزد سیّد، تشکیک کردهاند ؛ ولى ظاهراً به خاطر احترام به سیّد مبادرت به شرکت در حلقه درس او مىکرده است. پس از درگذشت آیتاللَّه بروجردى یک سالى ریاست حوزه علمیه نجف اشرف را بر عهده داشت.
133. شیرازى، سیّدعبداللَّه
سیّدعبداللَّه شیرازى (13 شعبان 1309ق، شیراز – 1405ق) فرزند سیّدمحمّدطاهر. او از خواص و نزدیکان مرحوم سیّد بود، و از اعضاى شوراى استفتاى سیّد به شمار مىرفت. به جز فعالیتهاى سیاسى باید به اقدامات اجتماعى او همانند تأسیس مدرسه، کتابخانه، حسینیه، مسجد و درمانگاه اشاره داشت. از آثار قلمى او است:
1. حاشیه بر رسائل.
2. حاشیه بر عروه.
3. کتاب القضاء.
4. ذخیرهالصّالحین.
5. مناسک حج.
6. توضیح المسائل.
7. حاشیه بر وسیلهالنّجاه مرحوم سیّد.
134. شیرازى، سیّدمحمّد
سیّدمحمّد شیرازى (1333ق، شیراز) فرزند میرسیّدعلى. دوازده سال در نجف اشرف به تحصیل اشتغال داشت. در زادگاهش شیراز به تدریس مشغول بود، و خطّ نسخ را خوش مىنوشت.
135. شیرازى، سیّدمهدى
سیّدمهدى حسینى کربلایى شیرازى (1304ق، کربلا) فرزند میرزاحبیب بن آقابزرگ. در سامرّا و کاظمین به تحصیل پرداخت، و آنگاه به نجف اشرف رفت تا در درس مرحوم سیّد شرکت جوید.
136. شیرازى، سیّدمحمّدجعفر
سیّدمحمّدجعفر شیرازى (1316ق، شیراز) فرزند سیّدمحمّدطاهر. پس از تحصیل مقدّمات در شیراز، در قم و نجف به تکمیل تحصیلات پرداخت.
137. شیرازى، سیّدهدایتاللَّه
سیّدهدایتاللَّه تقوى شیرازى ونکى تهرانى (1320ق، شیراز-1390ق) فرزند سیّدمحمّدشریف مجتهد بن محمّدحسن. پس از تحصیل مقدّمات در شیراز، در حوزه علمى قم و نجف به تکمیل تحصیلات پرداخت.
138. شیرازى، سیّدنورالدّین
سیّدنورالدّین حسینى شیرازى فرزند میرزا ابوطالب بن محمّدهاشم.
139. صادقى، مصطفى
شیخ مصطفى صادقى قمى (1311ق) فرزند ملاّصادق.
140. صدر، سیّدصدرالدّین
سیّدصدرالدّین صدر موسوى عاملى (1299ق، کاظمین – 1372ق، قم) فرزند سیّداسماعیل.
141. صدرالعلماء، سیّدمحسن
سیّدمحسن صدرالعلماى سجّادى فرزند سیّدمحمّدباقر. دروس سطح را نزد مرحوم سیّد فراگرفته است. وى از مجاهدان صدر مشروطه در تهران به شمار مىرفت. او در انقلاب مشروطه به شهادت رسید، و در جوار آستان قدس رضوى به خاک سپرده شد.
142. صدر هاشمى، سیّداسداللَّه
حاج سیّداسداللَّه صدر هاشمى حائرى اصفهانى (1315ق، اصفهان – 11 ذىقعده 1399ق) فرزند سیّدحسین حسینى. ابتدا نزد آقا سیّدابوالقاسم دهکردى و آقامحمّدباقر درچهاى تحصیل کرد، سپس به عتبات عالیات رفت، و نزد آیات عظام، شیخ على شاهرودى، سیّدمیرزا هادى خراسانى، سیّدحسین قمى، سیّدمحمّدحسن قزوینى، سیّدحسن اشکذرى، شیخ عبدالهادى مازندرانى و سیّدمحمّدابراهیم قزوینى به تحصیل پرداخت، و از آقا سیّدابوالحسن اصفهانى، آقا ضیاءالدّین عراقى و سیّدمیرزا اصطهباناتى موفّق به دریافت اجازه اجتهاد شد. او در مدرسه هندى کربلا ساکن شد، و به تدریس پرداخت. در 1339ش به دعوت مردم آبادان به آنجا رفت، و به ارشاد مردم و حلّ مشکلات آنان پرداخت. در اواخر عمر به زادگاه خود بازگشت، در همانجا وفات یافت، و در تکیه ملک اصفهان جنب مزار شهید سیّدابوالحسن شمسآبادى به خاک سپرده شد. ازجمله آثار او است:
1. الأصول، یک دوره در علم اصول.
2. حاشیهٌ على العروه.
3. رساله عملیّه که به چاپ رسیده است.
4. الفقه.
5. مناسک حج، چاپ شده است.
143. صفایى خوانسارى، سیّداحمد
سیّداحمد سجّادى صفایى خوانسارى (1291ق، خوانسار – 1359ق). صاحب اجازه روایت و اجتهاد از مرحوم سیّد. از آثار او است:
1. رساله فى التّعادل و التّراجیح.
2. رساله فى الاستصحاب و کشف الأستار.
144. صفایى خوانسارى، سیّدمصطفى
سیّدمصطفى موسوى صفایى خوانسارى (1321ق، خوانسار) فرزند سیّداحمد.
145. صهرى، سیّدجمالالدّین
سیّدجمالالدّین صهرى (1282ش، خمینىشهر – 13 تیرماه 1347ش) فرزند سیّدمحمّدجعفر. نسَب سیّدجمالالدّین با نُه واسطه به میرداماد مىرسد.
مرحوم صهرى، در حوزه اصفهان، از محضر بزرگانى چون میرسیّدعلىآقا نجفآبادى، سیّدمهدى درچهاى، میرزا احمد مدرّس اصفهانى، محمّدعلى معلّم حبیبآبادى، شیخ على یزدى، عبّاسعلى ادیب، محمّد حکیم، محمود مفید و جلالالدّین همایى بهره جست.
بدین ترتیب، دروس ادبیات فارسى و عربى، فقه و اصول، فلسفه و منطق، حکمت و کلام، رجال و انساب، نجوم و هیأت را فراگرفت، و آنگاه به تشویق استادان خود، راهى حوزه نجف شد. دروس خارج را از محضر علماى آن خطّه، ازجمله مرحوم سیّد و آیتاللَّه سیّدمحسن حکیم آموخت.
وى به خاطر بیان گرم و نفسِ گیرایى که داشت و به تشویق آیتاللَّه اصفهانى وارد سنگر وعظ و خطابه شد. چیزى نگذشت که جذّابیّت و پربارى بیان وى، شهرت و رسمیّتى عالمگیر به خود گرفت، و سخنرانىهاى او به خارج از ایران هم کشیده شد. وى بانى بناها و آثار فراوانى در بلاد شد؛ ازجمله حسینیه اصفهانىها در کربلا، مشهد، کرمانشاهان؛ مسجد خمینىشهرىها در آبادان؛ مؤسّسه خیریّه و کتابخانه احمدیّه در اصفهان؛ تأسیس هیأتهاى مذهبى در تهران، اصفهان، خمینىشهر و… .
ازجمله آثار علمى او است:
1. احوال و زندگانى چهارده معصومعلیهم السلام.
2. الفیّه صهرى، شامل هزار بیت اشعار در موضوعات اخلاقى، اجتماعى و اعتقادى.
3. و دفترى کوچک، شامل اشعار مختلفى از مراثى و مولودیهها و مدایح وجود دارد که در اوان جوانى، سروده است.
4. منتخبالنّخبه فى شرح دعاء النّدبه، شرح دعاى ندبه، به تحقیق سیّدمحمّد نظامالدّین و تصحیح محمّدرضا زادهوش، اصفهان: مهر قائم، چاپ اوّل 1387ش، 176ص، وزیرى.
پی نوشت :
1. حسینى میبدى، سیّدناصر، سراجالمعانى، ص146.
2. حسینى میبدى، سیّدناصر، سراجالمعانى، صص147 – 146.
3. حسینى میبدى، سیّدناصر، سراجالمعانى، ص147.
4 . حسینى میبدى، سیّدناصر، سراجالمعانى، صص135 – 134.
5 . حسینى میبدى، سیّدناصر، سراجالمعانى، ص147.
6 . حسینى میبدى، سیّدناصر، سراجالمعانى، ص153.
7 . حسینى میبدى، سیّدناصر، سراجالمعانى، ص148.
8 . بنگرید به:
جابرى انصارى، میرزا حسن خان، تاریخ اصفهان، ص290؛
مهدوى، سیّدمصلحالدّین، دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، صص1038 – 1037؛
همو، سیرى در تاریخ تخت فولاد اصفهان، ص151؛
همو، زندگىنامه علّامه مجلسى، ج2، صص358 – 356؛
همو، تحفهالأبرار، ج2، صص526 – 521؛
همو، مزارات اصفهان، ص371؛
شریف رازى، محمّدتقى، گنجینه دانشمندان، ج3، صص99 – 97؛ ج8، ص188؛
امین عاملى، سیّدحسن بن محسن، مستدرکات اعیان الشّیعه، ج1، ص10؛
شهداى روحانیّت شیعه، ج1، صص257 – 254؛
میراث اسلامى ایران، ج10، صص104 – 103؛
حسینى میبدى، سیّدناصر، سراجالمعانى، ص148؛
کتابى، سیّدمحمّدباقر، رجال اصفهان، ج1، ص234؛
گروه نویسندگان، موسوعه مؤلّفى الامامیه، ج2، صص96 – 95.
9. بنگرید به:
تاریخ بروجرد؛
حسینى میبدى، سیّدناصر، سراجالمعانى، ص154.
10. حسینى میبدى، سیّدناصر، سراجالمعانى، صص149 – 148.
11. حسینى میبدى، سیّدناصر، سراجالمعانى، ص149.
12 . حسینى میبدى، سیّدناصر، سراجالمعانى، ص154
13 . حسینى میبدى، سیّدناصر، سراجالمعانى، صص252 ، 150 – 149.
14 . حسینى میبدى، سیّدناصر، سراجالمعانى، ص150.
15 . حسینى میبدى، سیّدناصر، سراجالمعانى، ص150.
16 . حسینى میبدى، سیّدناصر، سراجالمعانى، ص151.
17. 149) موسوى اصفهانى، سیّدجعفر، حیات جاودانى، ص290.
18 . بنگرید به:
مدرسه علمیه امام امیرالمؤمنین، چهرهاى پر فروغ، 504ص؛
موسوى اصفهانى، سیّدجعفر، حیات جاودانى، صص265 – 264؛
حسینى میبدى، سیّدناصر، سراجالمعانى، صص227 ، 151.
19 . حسینى میبدى، سیّدناصر، سراجالمعانى، ص152.
20 . حسینى میبدى، سیّدناصر، سراجالمعانى، صص155 – 154.
21 . حسینى میبدى، سیّدناصر، سراجالمعانى، ص152.
22 . حسینى میبدى، سیّدناصر، سراجالمعانى، صص153 – 152.
23 . حسینى میبدى، سیّدناصر، سراجالمعانى، ص153.
24 . حسینى میبدى، سیّدناصر، سراجالمعانى، ص155.
25 . بنگرید به:
حرزالدّین نجفى، محمّدحسین، معارف الرّجال، ج1، ص118؛
حسینى میبدى، سیّدناصر، سراجالمعانى، صص217 – 216 ، 156 – 155.
26 . 158) حسینى میبدى، سیّدناصر، سراجالمعانى، ص156.
27 . بنگرید به:
مستدرک فهرس التّراث، ص147؛
میراث اسلامى ایران، ج10، صص136 – 135؛
اعلمى، محمّدحسین، مقتبس الأثر، ج4، ص245؛
مهدوى، سیّدمصلحالدّین، اعلام اصفهان، ج1، ص525.
28 . حسینى اشکورى، سیّداحمد، تراجم الرّجال، ج1، صص71 – 67، ش107.
29 . حسینى میبدى، سیّدناصر، سراجالمعانى، ص156.
30 . بنگرید به:
مجلّه سپاهان، سال دهم، مرداد 1347ش، شماره 96، ص3؛
نوربخش، سیّدحسن، آرشیو نوارهاى سخنرانى بزرگان اصفهان؛
صرامى فروشانى، رسول، سده در گذر زمان، صص361 – 360؛
مالکى، اکرم، «شرح مختصرى از زندگانى خطیب ادیب، حجّتالاسلام حاج سیّدجمالالدّی صهرى»، فصلنامه فرهنگ اصفهان، تابستان 1385ش، شماره 32، ص68.
31. نام ناحیهاى است در اصفهان.