نویسنده: فرزین نجفی پور
در کتاب شریف نهج البلاغه برخى اخبار غیبى وجود دارد که در زیر از نظرتان مى گذرانیم:
1- شهر بصره غرق مىشود:
پس از اینکه جنگ جمل به پایان رسید و بصره فتح شد على (علیه السلام) خطبهاى ایراد کرد که بخشى از آن، از خبرهاى غیبى آن حضرت به شمار مىآید.
فرمود: وایم الله لتغرقن بلدتکم کانى بمسجد کم کجؤجؤ سفینه…
به خدا سوگند شهر شما غرق مىشود و مسجد شما بسان سینه کشتى (که بدنه آن در آب فرو مىرود و تنها سینهاش روى آب ظاهر است) دیده مىشود خداوند از بالا و پایین به این شهر عذاب خواهد فرستاد. 1
ابن ابى الحدید در شرح این کلام مىنویسد: بصره تاکنون دوباره در آب غرق شده است یک بار در زمان «القادر الله» و بار دیگر در زمان «القائم بامرالله» طغیان آبهاى خلیج فارسى این شهر را در آب فرو برد و از آن همه ساختمان تنها قسمتى از مسجد جامع همان طور که على (علیه السلام) خبر داده بود در میان آب دیده مىشد و در این دو حادثه تمام خانهها خراب شد و جمیعت زیادى غرق شدند. 2
2- معاویه بر سرزمین عراق مسلط مىگردد:
امیر مؤمنان (علیه السلام) خبر مىدهد که او پیش از معاویه از دنیا مىرود و معاویه پس از او بر عراق مسلط مىگردد و سپس مىافزاید:
«انه سیامرکم بسبى و البرائه منى…» .
«از شما مىخواهد که به من ناسزا گویید و از من بیزارى جویید…»3
همانطور که على (علیه السلام) خبر داده بود، معاویه پس از آنحضرت بر عراق مسلط شد و از مردم خواست که به آن حضرت ناسزا بگویند وازاو بیزارى جویند و داستان اسفانگیز ناسزا گویى به على (علیه السلام) حتى در خطبههاى نماز جمعه که از زمان معاویه به دستور او مرسوم شده بود در تواریخ ثبت و ضبط است. 4
3- از آنها ده نفر جان به سلامت نمىبرند و از شما هم ده نفر کشته نمىشوند.
در نبردى که میان امام (علیه السلام) و خوارج در کنار نهروان رخ داد امام پس از اتمام حجت، و بازگشت گروهى از آنان به صفوف امام، روبه یاران خود کرد و فرمود: «مصارعهم دون النطفه والله لایفلت منهم عشره ولایهلک منکم عشره» .5
« قتلگاه آنان کنار آب نهروان است بخدا سوگند ، از گروه آنان ده نفر جان به سلامت نمىبرند و از شما هم ده تن کشته نمىشود».
ابن ابى الحدید مىگوید این خبر غیبى یکى از معجزات على (علیه السلام) است که نقل آن نزدیک به تواتر رسیده است و در نبردى که میان امام و خوارج نهروان رخ داد همه شاهد بودند که نه نفر از خوارج جان به سلامت بردند و از میان یاران على (علیه السلام) فقط هشت تن به شهادت رسیدند. 6
4- مروان بن حکم حکومت بسیار کوتاهى خواهد داشت .
مروان بن حکم در جنگ جمل اسیر شد و امام حسن و امام حسین از پدر عفو او را خواستند حضرت او را آزاد کرده، و سپس فرمود: «اما ان له امره کلعقه الکلب انفه و هو ابوالاکبش الاربعه و ستلقى الامه منه و من ولده یوماً احمر».7
«آگاه باشید براى این مروان فرمانروائى کوتاهى است بسان لیسیدن سگ بینى خود را (این تعبیر کنایه از کوتاهى مدت فرمانروائى است) او پدرچهار رئیس است و امت اسلامى از فرمانروائى او و فرزندانش روز خونینى خواهند دید».
همانطور که آن حضرت خبر داده بود مروان به حکومت رسید اما حکومت او بیش از نه ماه طول نکشید و چهار فرزندش که یکى از آنها عبدالملک و سه تاى دیگر عبارتنداز: عبدالعزیز ، بشر و محمد به ریاست رسیدند عبدالملک ، خلیفه شد و آن سه والى مصر و عراق و جزیره شدند. و امت اسلامى از مروان و فرزندانش روزهاى خونینى دیدند که روشنترین گواه آن، ظلم و ستم و خونریزىهایى است که به دست حجاج بن یوسف خونخوار که از طرف عبدالملک مروان ، والى و استاندار عراق بود انجام شد. 8
5- جوان ثقفى بر شما مسلط مىشود و هستى شما را غارت مىکند.
« اما و الله لیسلطن علیکم غلام ثقیف الذیال المیال یا کل خضرتکم و یذیب شحمتکم…» 9
« آگاه باشید به خدا سوگند جوانى متکبر و ستمگر از طائفه ثقیف بر شما مسلط مىشود که سبزه شما را مىخورد و پیه شما را آب مىکند کنایه از اینکه به جان و مال شما رحم نمىکند و همه را از آن خود مىداند».
این جوان ثقبفى همان حجاج بن یوسف ثقفى خونخوار و ستمگر معروف بود که در ایام حکومت خود به جان و مال مردم افتاد و هزاران نفر را به قتل رسانید. 10
6- برنامه مهدى موعود (عجل الله تعالی فرجه) پیروى از قرآن و هدایت است
«یعطف الهوى على الهدى اذا عطفوا الهدى على الهوى و یعطف الرأى على القرآن اذا عطفوا القرآن على الرأى» 11«هنگامى که مردم هدایت را پیرو هواهاى نفسانى خود قرار دهند مهدى موعود (علیه السلام) مىآید و هواهاى نفسانى را مغلوب هدایت مىنماید و نیز هنگامى که مردم قرآن را برآراء و نظریات و تمایلات شخصى خود تطبیق نمودند آن حضرت آراء و نظریات را تابع قرآن قرار مىدهد برنامه آن حضرت حکومت قرآن و هدایت است» 12
7- اگر بخواهیم از همه خصوصیات شما خبر دهم مىتوانم.
والله لوشئت ان اخبرکل رجل منکم بمخرجه و مولجه و جمیع شأنه لفعلت ولکن اخاف ان تکفروا فى برسول الله صلى الله علیه و آله…» 13«به خدا سوگند اگر بخواهم مىتوانم از همه خصوصیات هر کدام شما که از کجا و چگونه و به چه هدف آمدى و چه تصمیم دارید و خصوصیات دیگر خبر دهم. اما مىترسم درباره من غلو کنید و مرا از رسول خدا (صلی الله علیه واله) بالاتر بدانید و یا به خدائى من معتقد شوید و این عقیده موجب کفر شما شود».
ابن ابى الحدید در ذیل این کلام، مىنویسد: این گفتار على (علیه السلام) مانند گفتار حضرت مسیح (علیه السلام) است که مىگفت: از معجزههاى من این است که: « و أُنبتکُم بما تاکلون و ما تدّخَرون فى بیوتکم».14 «شما را از غذائى که در خانه مىخورید و از آنچه ذخیره مىکنید خبر مىدهم. 15
8- زمانى بیاید که ازاسلام فقط نام آن باقى ماند
«یأتى على الناس زمان لایبقى فیهم من القرآن الارسمه و من الاسلام الااسمه مساجدهم یومئذ عامره من البناء خراب من الهدى…»16«روزگارى بیابد که در میان مردم از قرآن جز خواندن و قرائت و از اسلام جز نامى باقى نماند، در آن زمان مساجد از حیث بنا و ساختمان معمور و آباد است اما از جهت هدایت و معنویت خراب است (مسلمانان به اسم اسلام و قرآن اکتفا مىکنند و رفتن به مساجد هم جنبه تشریفات به خود مىگیرد در صورتیکه اسلام و قرآن باید در متن زندگى آنان حام باشد)».
9- خوارج پس از من با خوارى و ذلت زندگى خواهند کرد.
«اما انکم ستلقون بعدى ذلا شاملا وسیفاً قاطعاً واثره یتخذها الظالمون فیکم سنه».17
«آگاه باشید پس از من با ذلت همه جانبه و شمشیر برنده و استبداد روبرو مىگردید اموال و حقوق شما را ستمگران مىگیرند و این کار درباره شما براى همیشه معمول و رسم مىگردد».
همانطور که امیرمؤمنان (علیه السلام) خبر داد خوارج پیوسته از طرف حکومتها، مورد تعقیب قرار گرفته اموال آنان پیوسته از طرف ستمگران تصاحب مىشد. 18
10- از هر چه سؤال کنید خبر مىدهم.
«فاسألونى قبل ان تفقدونى، فوالذى نفسى بیده لا تسألونى عن شىء فیما بینکم و بین الساعه… الا انباتکم…» 19در این خطبه امیر مؤمنان حدود آگاهى خویش از غیب را بیان مىکند و مىفرماید: «از هر چه که تا قیامت پیش مىآید سؤال کنید جواب خواهم داد و از هر نبرد و جنگى که پیش مىآید و خصوصیات آن، تعداد افرادى که کشته مىشوند یا مىمیرند و اینکه در کجا کشته مىشوند و کجا به خاک سپرده مىشوند از همه اینها آگاهى دارم».20
این بود ده مورد از خبرهاى غیبى امیر مؤمنان (علیه السلام) که در نهجالبلاغه آمده است .
البته خبرهاى غیبى آن حضرت که در نهجالبلاغه و سایر کتابهاى تاریخ و حدیث یاد شده فراوان است و یکى از دانشمندان معاصر هفتاده و پنج مورد از آنها را در کتابى گردآورده و بنام اخبار غیبى امیرمؤمنان (علیه السلام) منتشر ساخته است ولى ما به جهت رعایت اختصار به همین اندازه اکتفا مىکنیم .
پی نوشت ها :
1- نهج البلاغه، خطبه 13.
2- شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید، ج 1، ص 253 چاپ بیست جلدى.
3- نهجالبلاغه، خطبه 57.
4- به شرح نهجالبلاغه، ج 4 ص 55 – 128 مراجعه شود.
5- نهجالبلاغه، خطبه 58.
6- به شرح نهجالبلاغه، ج5، ص 3 – 13 مراجعه شود.
7- نهجالبلاغه، خطبه 72.
8- به شرح نهجالبلاغه، ج 6، ص 146 – 148 مراجعه شود.
9- نهج البلاغه ،خطبه 115.
10- شرح نهجالبلاغه، ج 7، ص 276 – 281.
11- نهجالبلاغه خطبه 138.
12- به شرح نهجالبلاغه، ج 9، ص 138 مراجعه شود.
13- نهج البلاغه، خطبه 176.
14- سوره آل عمران، آیه 49.
15- شرح نهجالبلاغه، ج 10، ص 10 – 15.
16- نهجالبلاغه، کلمات قصار شماره 369.
17- نهج البلاغه، خطبه 57.
18- شرح نهجالبلاغه، ذیل همان خطبه.
19- نهج البلاغه، خطبه 89.
20- به شرح نهج البلاغه، ج 7، ص 57 مراجعه شود.