سوره ی جمعه، بیان یک حقیقت به شکل بسیار هنرمندانه و ظریف
مقام معظم رهبری(مد ظله العالی) می فرمایند:
سوره ی جمعه، هر هفته در نماز جمعه تکرار می شود. آدم در این جاها می فهمد که چرا سوره ی جمعه باید هر هفته تکرار بشود و مردم اینها را بشنوند. ببینید چه طور این حقیقت، به شکل بسیار هنرمندانه و ظریفی بیان شده است. اول، گستره ی دعوت الهی را بیان می کند: «هوالذی بعث الامیین رسولا منهم یتلوا علیهم ایاته و یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمه و ان کانوا من قبل لفی ضلال مبین. و اخرین منهم لما یلحقوا بهم» (1). یعنی خدا این پیامبر را فقط برای همین عده یی که هستند، نفرستاده است؛ بلکه برای دیگرانی هم که هنوز به اینها ملحق نشده اند- یعنی شماها، یعنی نسلهای آینده- فرستاده است. آیا پرتاب این دعوت الهی و کشش آن، به نسلهای بعد هم خواهد رسید؟
در مقابل دعوت نبوی، این همه موانع وجود دارد. پیامبر در زمان خودش، این همه متحمل زحمت شد، تا توانست چهار نفر را مسلمان بکند. آیا در آینده، کسان دیگری مسلمان خواهند شد؟ این که خیلی سخت است. آخر آیه، جواب این پرسش است: «و هوالعزیز الحکیم» (2). او عزیز است. عزیز، یعنی غالب و آن کسی که در نهایت، حرف او تحقق پیدا می کند. «الغالب الذی لا یغلب» (3). عزیز، خود دارای حکمت است؛ یعنی کارهایش محکم است. قطعاً کشش این دعوت و رسالت، به نسلهای طولانی خواهد رسید- که می بینید رسیده- والحمدلله روز به روز هم زیادتر می شود. مضمون «انا اعطیناک الکوثر» (4) ، همین است. کوثر، یعنی افزاینده؛ روز به روز زیاد می شود.
آیه ی بعد می فرماید: «ذلک فضل الله یؤتیه من یشاء و الله ذالفضل العظیم» (5). این، فضل خداست. درست است که دعوت عام است؛ اما این چنین هم نیست که هر انسانی اگر در مقابل این دعوت قرار گرفت، آن لیاقت را پیدا نماید که از آن تأثر پیدا کند و آن را بپذیرد. نه، این متعلق به همه نیست. البته از طرف خدا راه باز است؛ ولی انسانها اسیر شهوات می شوند و نمی کنند.
همه ی اینها نوید آینده است و این که این دین پیشرفت خواهد کرد؛ لیکن هشداری در این جا هست. این، آن نکته یی است که می خواهم شما در سوره ی جمعه به آن توجه کنید. کشش دعوت برای آینده، هیچ محل بحث نیست- قطعی است- اما موظاب باشید که حال حاضر را از دست ندهید. نسل های آینده سر فراز خواهند شد؛ اما نسل مباشر فعلی دوره ی کنونی- که حالا سر افراز شده- خودش در معرض یک آفت است. اسلام می خواهد این نکته را به مسلمانان در هر زمان تفهیم بکند.
هر زمان هر نسلی که احساس مسلمانی کرد، باید از این هشدار الهی بترسد؛ منتها این نکته را مستقیم نمی گوید. قرآن در این جا، با شکل بسیار ظریف و با یک تمثیل، آن را بیان می کند؛ تمثیل به بنی اسرائیل: «مثل الذین حملوا التوریه ثم لم یتحملوها» (6). تورات را بر ذهن و دل و ایمان آنها سوار کردیم؛ اما بعد از گذشت زمانی، این بار معنوی و این هدایت الهی را پرتاب کردند و خودشان را از آن محروم نمودند. آن وقت نتیجه این می شود که ظاهر، ظاهر هدایت است؛ اما باطن، باطن بی خبر از هدایت. نام، نام موحد؛ باطن، باطن مشرک. نام، نام مسلمان؛ باطن، باطن کافر. «کمثل الحمار یحمل اسفارا» (7). مانند چهار پایی که رویش کتاب گذاشته باشند، اما از مضمون آن هیچ اطلاعی ندارند. این، همان هشدار به نسل های ایمان آورده ی مسلمان است. از این بایستی ترسید.
پی نوشت ها:
1-جمعه 2 و 3
2-جمعه 3
3-بحارالانوار، ج 84،
4-کوثر: 1
5-جمعه: 4
6-جمعه: 4
7-جمعه: 5
منبع:www.khamenei.ir