نویسنده: استاد م، حورایی
انصاف یکی از بایدهای بسیار بسیار مهم زندگی مشترک است، تا جایی که بود و نبود انصاف می تواند به آرامش و تنشهای جدی بینجامد، همان طور که انصاف می تواند پایه های یک زندگی را مستحکم کند، بی انصافی هم می تواند تا مرز فروپاشی یک زندگی پیش برود.
و انصاف در یک کلام یعنی خود را به جای دیگری قرار دادن. یعنی پدر خود را جای پسر قرار دهد و پسر خود را جای پدر و کارمند خود را جای رئیس قرار دهد و رئیس جای کارمند. مادرشوهر خود را جای عروس قرار دهد و عروس جای مادرشوهر. انصاف یعنی اینکه شخص با خود بگوید اگر من جای فلانی بودم دوست داشتم با من چه برخوردی شود و مرا چگونه قضاوت کنند.
و در تعریف نهایی انصاف یعنی همان فرمایش معروف امام حسن (علیه السلام) که آنچه برای خود نمی پسندی برای دیگران نپسند و آنچه برای خود می پسندی برای دیگران بپسند.
اما نکته مهم اینجاست که باید این بحث را کاربردی و عملیاتی کنیم، مصادیق بی انصافی را بشناسیم و مراقبت کنیم که از سر غفلت از دایره انصاف خارج نشویم. چرا که الان ممکن است همه ما که این مطلب را می خوانیم با خود بگوییم و تأیید کنیم که جداً چقدر انصاف خوب است و بی انصافی بد، اما در عمل خودمان به بی انصافی مبتلا هستیم. بنابراین ما دست کم به دو مصداق مبتلا هستیم. بنابراین ما دست کم به دو مصداق از مصادیق بی انصافی اشاره می کنیم اگرچه روشن است که مصادیق بی انصافی بسیار بیش از اینهاست.
تعمیم دادن
یکی از لغزشگاههای بسیار جدی که ما را به بی انصافی مبتلا می کند، تعمیم دادن است. به این معنا که اگر خطایی را کسی چند بار تکرار و تکرار می کند ما آن را عمومیت ببخشیم که تو کلاً همیشه این طور هستی.
مثلاً همسر شما چند بار بدقولی کرده، شما که از این بابت ناراحت و رنجیده خاطرید می گویید: «تو همیشه بدقولی، یک بار نشد با تو بخواهیم جایی برویم، سر وقت بیایی.» در این شرایط همسر شما، موردی را به یاد می آورد که اتفاقاً بسیار سر وقت و به موقع سر قرار آمده و با خود می گوید: «کاش همان یک مورد هم به موقع نمی آمدم حال که رفتارهای خوب مرا ندیده اند و مرا کلاً یک مرد بدقول می دانند آن روز هم بدقولی می کردم.» در حقیقت این قضاوت تعمیمی و غیرمنصفانه شما بسیار خلاف توقع اوست.
دقت کنید که هرگز خطایی را به کسی تعمیم ندهید، اگرچه این خطا بارها تکرار شده باشد. حتی اگر یک مورد هم به خاطر دارید که او خطا نکرده است آن را عمومیت نبخشید.
مراقب باشید در زندگی هرگز این کلمات را به کار نبرید. همیشه، هرگز، هیچ وقت، کلاً… به برخی از جمله هایی که متأسفانه از سر غفلت و معمولاً در هنگام ناراحتی به زبان می آوریم و نشان دهنده قضاوتهای تعمیمی و غیرمنصفانه است، توجه کنید:
– یک بار شد با تو بخواهیم جایی برویم تو بهانه نگیری؟(یک بار نشد؟)
– یک بار شد توی این خانه دنبال چیزی بگردیم، سرجایش باشد؟(یک بار نشد؟)
– یک بار شد من از تو چیزی بخواهم تو بگویی چشم؟(یک بار نشد؟)
برخوردهای تعمیمی و غیرمنصفانه بشدت باعث رنجش افراد می شود و آنها را از انجام کار خوب هر چند کم پشیمان می سازد. برای همین است که یکی از جمله های ویرانگری که خانمها به شوهرانشان می گویند این است که: «من از تو خیری ندیدم.» در چنین شرایطی مرد به این فکر می کند که بالاخره در این زندگی یک بار یک عدد نان خریده ام، چرا این گونه می گوید؟
برخوردهای دوگانه
دومین مصداق بی انصافی، برخوردهای دوگانه است. به این معنا که درباره یک موضوع واحد به دو گونه متفاوت قضاوت کنیم و واکنش نشان دهیم.
بگذارید مثالی بزنیم: تصور کنید خانواده ای امشب برای شام میهمان شما هستند و به منزلتان می آیند. هنگام صرف شام، کودکی که متعلق به خانواده میهمان است، دستش به لیوان نوشیدنی می خورد و روی سفره می ریزد. شما به عنوان میزبان، با گذشت و مهربانی می گویید: «عیبی نداره، چیزی نیست. مهم نیست. اصلاً آب روشنایی است و تازه ما می خواستیم سفره را بشوییم.»
فرزند شما این صحنه را می بیند و به خاطر می سپارد. فردا هنگام صرف نوشیدنی پایش به لیوان می خورد و می ریزد، شما یکباره با تندی و پرخاش می گویید: «پایت را جمع کن، مگر نمی بینی، حواست کجاست؟» فرزند شما با خود می گوید: «چطور آبی که بچه میهمان می ریزد روشنایی است اما آبی که من ریختم فاجعه است؟ و بالاخره ریزش آب روشنایی است یا فاجعه؟»
در واقع شما یک واقعه را دو گونه قضاوت کرده اید و واکنش نشان داده اید.
نمونه های برخوردهای دوگانه بسیار است: مثلاً آقایی وقتی خانواده خودش به خانه شان آمده اند بسیار می گوید و می خندد اما وقتی خانواده همسرش می آیند اخم می کند و اظهار خستگی.
و یا مثلاً آن خانم، وقتی خانواده خودش قرار است میهمان شوند از شش صبح بیدار است و شاداب و سرحال، اما وقتی خانواده شوهرش قرار است بیایند از کمر درد و کم خونی اش می نالد.
دقت کنید که برخوردها و واکنشهای ما یکسان و یکنواخت باشد. اگر از خطای خانواده من، همسرم باید گذشت کند بنابراین خودم هم باید کینه ای نباشم و اهل گذشت باشم.
از همین امروز مراقب باشیم اولاً خطای دیگری را تعمیم ندهیم ثانیاً برخوردها و قضاوتهایمان یکسان و عادلانه باشد.
منبع: نشریه روزهای زندگی-ش332.