ویژگی های مردمی حکومت امام علی (ع)

ویژگی های مردمی حکومت امام علی (ع)

نویسنده: حجت الاسلام محمد دشتی

حضرت علی (علیه السّلام) در بخش‎هایی از خطبه‎های خود به ویژگی‎های خود و حکومت بر حق خود می‎پردازد تا مردم، حق و باطل را آشکارا بشناسند و زلال حقیقت را به روشنی دریابند.
حضرت در خطبه سوم می‎فرماید:
فَما رَاعنی اِلا وَالنّاسُ کَعُرفِ الضَّبعِ الیّ، یَنثالونَ عَلیَّ مِن کُلِّ جانبٍ، حَتّی لَقد وُطیءَ الحَسنانِ، وَ شُقَّ عِطفایَ، مُجتمعینَ حَولی کَربیضَه الغَنم…
«روز بیعت، فراوانی مردم، چون یال‎های پر پشت کفتار(1) بود، از هر طرف مرا احاطه کردند، تا آن که نزدیک بود حسن و حسین علیهماالسلام لگدمال گردند، و ردای من از دو طرف پاره شد، مردم چون گلّه‎های انبوه گوسفند مرا در میان گرفتند.
اما آنگاه که بپاخاستم و حکومت را به دست گرفتم، جمعی پیمان شکستند،(2) و گروهی از اطاعت من سر باز زده از دین خارج شدند،(3) و برخی از اطاعت حق سر بر تافتند،(4) گویا نشنیده بودند سخن خدای سبحان را که می‎فرماید:
“سرای آخرت را برای کسانی برگزیدیم که خواهان سرکشی و فساد در زمین نباشند و آینده از آن پرهیزکاران است.” (5)
آری! به خدا آن را خوب شنیده و حفظ کرده بودند، اما دنیا در دیده آنها زیبا نمود، و زیور آن چشم‎هایشان را خیره کرد.

شرکت عموم اقشار جامعه در بیعت با امام
امام علی علیه السلام در خطبه 229 به ابعاد گسترده و گوناگون حکومت خود می‎پردازد و نقش اقشار گوناگون مردم را در انتخاب و بیعت به گونه شگفت‎آوری بیان می‎دارد که: مردم، امام را می‎خواستند و بدون اجبار و اکراهی به او رای دادند، و همه در انتخابات رهبری شرکت داشتند که این ویژگی مهم را دیگر حکومت‎ها نداشتند.
“و بَسطتم یَدی فَکففتُهَا، وَ مَددتُموهَا فَقَبضتُهَا، ثمَّ تَداککتم علیَّ تَداکَّ الابل الهیم عَلی حیاضِها یَومَ وِردهَا، حتّی انقطعتِ النَّعلُ، وَ سَقَطَ الرَّداءُ، و وطیَ الضَّعیفُ، وَ بَلغَ من سرور النّاس بِبَیعَتِهم ایّایَ أَنِ ابتَهَجَ بهَا الصَّغیرُ، وَ هَدَجَ الیها الکبیرُ، وَ تَحَامَلَ نَحوَهَا العَلیلُ، وَ حَسَرت الیها الکِعَابُ.”
دست مرا برای بیعت می‎گشودید و من می‎بستم، شما آن را به سوی خود می‎کشیدید و من آن را می‎گرفتم، سپس چونان شتران تشنه که به طرف آبشخور هجوم می‎آورند بر من هجوم آوردید، تا آن که بند کفشم پاره شد، و عبا از دوشم افتاد، و افراد ناتوان پایمال گردیدند، آنچنان مردم در بیعت با من خشنود بودند که خردسالان، شادمان و پیران برای بیعت کردن لرزان به راه افتادند. بیماران بر دوش خویشان سوار، و دختران جوان بی نقاب به صحنه آمدند.(6)

ویژگی‎های اخلاقی امام در حکومت

الف- آگاهی سیاسی
امام نسبت به آگاهی سیاسی و دوراندیشی خود در خطبه 6 نهج البلاغه فرمودند:
“وَالله لا أکونُ کالضّبع: تَنامُ عَلی طُولِ اللّدمِ، حَتّی یَصِلَ إلیهَا طالبُهَا، وَ یَختِلهَا راصِدُهَا، وَ لکنّی أضربُ بالمُقبل الی الحَقّ المُدبرَ عَنهُ، وَ بِالسّامِع المُطیعِ العَاصی المُریبَ أبداً، حتّی یَأتی علیَّ یومی.
فَوالله مَا زِلتُ مَدفوعاً عَن حَقّی، مُستأثراً علیّ، مُنذُ قَبضَ اللهُ نَبیَهُ صَلی اللهُ عَلیهِ وَ سَلمَ حتّی یَوم النّاس هذا.”
به خدا سوگند! از آگاهی لازمی برخوردارم و هرگز غافلگیر نمی‎شوم،(7) که دشمنان ناگهان مرا محاصره کنند و با نیرنگ دستگیرم نمایند، من همواره با یاری انسان حق طلب، بر سر آن می‎کوبم که از حق رویگردان است، و با یاری فرمانبر مطیع، نافرمان اهل تردید را درهم می‎کوبم، تا آن روز که دوران زندگانی من بسر آید.
پس، سوگند به خدا، من همواره از حق خویش محروم ماندم، و از هنگام وفات پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) تا امروز حق مرا از من بازداشتند و به دیگری اختصاص دادند.

مبارزه با مفاسد اجتماعی
حضرت علی علیه السلام در سخنرانی دیگری، دشمن ستیزی و عشق و شجاعت خود را نسبت به ریشه کن کردن مفاسد اجتماعی در خطبه 24 این گونه بیان می‎دارد.
” وَ لَعَمری مَا عَلیّ مِن قِتال مَن خَالفَ الحقَّ، وَ خَابطَ الغیَّ، مِن إدهان وَ لا إیهان.
فَاتَّقوا اللهَ عِبادَ اللهِ، وَ فِرّوا الی الله من الله، وَأمضوا فی الّذی نَهجَهُ لَکم، وَ قُومُوا بما عَصَبهُ بکم، فَعلّیٌ ضامنٌ لفلجکم آجلاً، إن لم تُمُنحُوهُ عَاجلاً.
سوگند به جان خودم، در مبارزه با مخالفان حق، و آنان که در گمراهی و فساد غوطه‎ورند، یک لحظه مدارا و سستی نمی‎کنم.
پس ای بندگان خدا! از خدا بترسید، و از خدا، به سوی خدا فرار کنید، و از راهی که برای شما گشوده؛ بروید، و وظائف و مقرراتی که برای شما تعیین کرده بپا دارید، اگر چنین باشید، علی(علیه السلام) ضامن پیروزی شما در آینده می‎باشد گرچه هم اکنون به دست نیاوردید. (8)

ب- سجایای اخلاقی
امام علی علیه السلام پس از جنگ نهروان و شناساندن معجزه‎ها و کرامت‎ها و شجاعت‎ها در نبرد آگاهانه با دشمن، سجایای اخلاقی و ویژگی‎های اخلاقی خود را در یک سخنرانی در خطبه 37 آشکارا بیان داشت.
” فَقُمتُ بِالامر حِینَ فَشِلُوا، وَ تَطلّعتُ حِینَ تَقبّعُوا، وَ نَطقتُ حِینَ تَعتوُا، وَ مَضیتُ بِنوراللهِ حِینَ وَقَفُوا. وَ کُنتُ أحفضهُم صَوتاً، وَ أعلاهُم فَوتاً، فَطرتُ بِعِنَانهَا، وَاستَبددتُ بِرِهَانِهَا . کالجَبلِ لاتُحرّکهُ القَواصفُ، وَلا تُزیلهُ العَواصفُ. لَم یَکن لأحَد فیَّ مَهمزٌ وَلا لِقائلٍ فیّ مَغمزٌ. الذّلیلُ عِندی عَزیزٌ حَتّی آخُذَ الحَقّ لَهُ، وَالقَویُّ عِندی ضَعیفٌ حَتّی آخُذَ الحَقّ منه.
رَضینَا عَن اللهِ قَضاءهُ، وَ سَلّمنا لله أمرهُ. أتَرانی أکذبُ عَلی رَسول الله(صلی الله علیه و آله)؟ و الله لأنَا اوّل مَن صَدقهُ، فَلا أکونُ اوّلَ مَن کَذبَ عَلیه. فَنَظرتُ فی أمری، فَاذَا طاعَتی قَد سَبقَت بَیعَتی، وَ إذا المیثاقُ فی عُنُقی لغَیری.”
«آنگاه که همه از ترس سست شده، کنار کشیدند، من قیام کردم، و آن هنگام که همه خود را پنهان کردند من آشکارا به میدان آمدم، و آن زمان که همه لب فرو بستند، من سخن گفتم، و آن وقت که همه باز ایستادند من با راهنمایی نور خدا به راه افتادم. در مقام حرف و شعار صدایم از همه آهسته‎تر بود اما در عمل برتر و پیشتاز بودم، زمام امور را به دست گرفتم، و جلوتر از همه پرواز کردم، و پاداش سبقت در فضیلت‎ها را بردم.
همانند کوهی که تندبادها آن را به حرکت در نمی‎آورد، و طوفان‎ها آن را از جای بر نمی‎کند، کسی نمی‎توانست عیبی در من بیابد، و سخن چینی جای عیبجویی در من نمی‎یافت.
خوارترین افراد نزد من عزیز است تا حق او را باز گردانم، و نیرومندها در نظر من پست و ناتوانند تا حق را از آنها باز ستانم.
در برابر خواسته‎های خدا راضی، و تسلیم فرمان او هستم، آیا می‎پندارید من به رسول خدا(صلی الله علیه و آله) دروغی روا دارم؟ به خدا سوگند! من نخستین کسی هستم که او را تصدیق کردم، و هرگز اول کسی نخواهم بود که او را تکذیب کنم.
در کار خود اندیشیدم دیدم پیش از بیعت، پیمان اطاعت و پیروی از سفارش رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)را بر عهده دارم، که از من برای دیگری پیمان گرفت. (9)
(پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: اگر در امر حکومت کار به جدال و خونریزی کشانده شود، سکوت کن)

پی‎نوشت‎ها:

1- کفتار، حیوانی که فراوانی پشم گردن او ضرب المثل بود و اگر می‎خواستند فراوانی چیزی را بگویند با نام موهای یال کفتار مطرح می‎کردند.
2- ناکثین (اصحاب جمل) مانند: طلحه و زبیر
3- مارقین (خوارج) به رهبری حرقوص پسر زهیر که به «ذوالثدیه» مشهور بود و جنگ نهروان را پدید آورد.
4- قاسطین، معاویه و یاران او که جنگ صفین را بر امام تحمیل کردند.
5- قصص، آیه 83
6- اسناد و مدارک این خطبه به شرح زیر است:
استیعاب، ج 2، ص 211، ابن عبدالبر (متوفای 338 هجری) / اسدالغابه ج 2، ص 61، ابن اثیر (متوفای 630 هجری) / کتاب الجمل، ص 143، شیخ مفید (متوفای 413 هجری) / کتاب الجمل (طبق نقل شیخ مفید)، واقدی (متوفای 207 هجری) / کتاب النهایه، ج 3، ص 318/ ج 1 ص 171، ابن اثیر (متوفای 630 هجری) / الامامه و السیاسه، ج 1، ص 154، ابن قتیبه (متوفای 276 هجری) .
7- ضَبُغ، یعنی «کفتار» که در اغفال شدن، ضرب المثل بود، با سر و صداهایی که شکارچیان به وجود می‎آوردند سر در لانه فرو برده، از خطرات پیرامون خود غافل می‎شد و شکار می‎گردید و آنگاه ضرب‎المثل برای انسان بی اطلاع گردید.
8- اسناد و مدارک این خطبه به شرح زیر است:
النهایه، ج 3، ص 244 (ماده عصب)، ابن اثیر (متوفای 630 هجری) / شرح قطب راوندی، ج 1، ص 191، ابن راوندی (متوفای 573 هجری) / نسخه خطی ابن مودب، سال 499، هجری ص 20 / نسخه خطی نهج البلاغه: نوشته شده در سال 421 هجری، ص 22 / بحارالانوار، ج 8، ص 154 (قدیم): مرحوم مجلسی (متوفای 1110 هجری)
9- اسناد و مدارک این خطبه به شرح زیر است:
کتاب أمالی، ص 134، شیخ صدوق (متوفای 380 هجری) / المحاسن و المساوی، ج 1، ص 85، بیهقی (متوفای 458 هجری) / اعجاز القرآن، ص 189، باقلانی (متوفای 372 هجری) / عقدالفرید، ج 1، ص 207، ابن عبدربه (متوفای 573 هجری) / شرح قطب راوندی، ج 1، ص 244، ابن راوندی (متوفای 573 هجری) / نسخه خطی نهج البلاغه، نوشته ابن مودب سال 499 هجری، ص 31 / نسخه خطی نهج‎البلاغه: نوشته شده سال 421 هجری، ص 34 / بحارالانوار، ج 39، ص 351، مرحوم مجلسی (متوفای 1110 هجری)
منبع: روزنامه اطلاعات

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید