علی علیه السلام از ولادت تا رحلت پیامبر (ص)

علی علیه السلام از ولادت تا رحلت پیامبر (ص)

از ولادت تا بعثت

ولادت
حضرت علی (ع) روز جمعه، سیزدهم رجب، سال سی ام «عام الفیل»(1) (ده سال پیش از بعثت) در خانه ی خدا «کعبه» چشم به جهان گشود. پدر این نوزاد، «عمران» (2) بزرگ مکه و رئیس بنی هاشم بود. مادر وی، فاطمه بنت اسد، فرزند هاشم، فرزند عبدمناف بود. او هنگامی که درحال طواف احساس درد زایمان کرد، به صورت اعجازآمیزی وارد خانه ی خدا شد و در آنجا علی علیه السلام را به دنیا آورد.
ولادت امیر مؤمنان (ع) در کعبه را عموم محدثان و مورخان شیعه و دانشمندان علم انساب، در کتابهای خود نوشته اند و تاکنون شخص دیگری به این فضیلت دست نیافته است.(3)

پرورش در دامان پیامبر (ص)
زندگانی حضرت علی (ع) پیش از بعثت ده سال تجاوز نمی کند. حساسترین حوادث این دوره از زندگی آن بزرگوار، شکل گیری شخصیت وی به وسیله ی حضرت محمد بن عبدالله (ص) می باشد. با توجه به آگاهیهایی که آن حضرت از آینده داشت و می دانست علی (ع) می بایست پس از خود، زمام امور امت اسلامی را به عهده گیرد، با یک برنامه ی حساب شده به منظور تربیت آن حضرت، ایشان را پس از سن شش سالگی از منزل پدر به منزل خود منتقل ساخت و تحت تربیت مستقیم خویش قرار داد. (4)
حضرت محمد (ص) روی علاقه ای که به حضرت علی (ع) داشت، هیچ گاه از او جدا نمی شد، حتی زمانی که برای عبادت به خارج مکه می رفت حضرت علی (ع) را نیز همراه خود می برد. (5)
حضرت علی (ع) خود این دوران را چنین توصیف می کند:
«همه ی شما از خویشاوندی نزدیک من با رسول خدا (ص) و موقعیت مخصوصی که نزد آن حضرت داشتم، آگاهید و می دانید که من در آغوش پرمهر او بزرگ شده ام. به هنگام کودکی پیامبر مرا به دامان می گرفت، به سینه می چسبانید و در بستر خویش جای می داد، بدنش را به بدنم می چسبانید و من بوی خوش او را استشمام می کردم، غذا را می جوید و در دهانم می گذاشت…».
«… من بسان بچه ای که در پی مادر خود می رود، به دنبال پیامبر (ص) می رفتم، وی هر روز پرچم یکی از فضائل اخلاقی خود را برای من می افراشت و دستور می داد که از او پیروی کنم…». (6)
در این دوره حضرت علی (ع) توانست از اخلاق گرامی و فضائل انسانی پیامبر (ص) بهره ی زیادی بگیرد، و تحت رهبری وی به عالیترین درجات کمال روحی خود برسد.

از بعثت تا هجرت

نخستین کسی که اسلام آورد
نخستین افتخار علی (ع)، پیشگام بودن آن حضرت در پذیرفتن اسلام و یا به عبارت صحیح تر، ابراز اسلام دیرینه ی خویش بود.
پیش قدم بودن در پذیرش اسلام، از موضوعاتی است که قرآن روی آن تکیه کرده است (7) حتی کسانی را که پیش از فتح مکه ایمان آورده و جان و مال خود را در راه خدا بذل نموده اند، بر کسانی که پس از فتح ایمان آورده و جهاد کرده اند، برتری داده است؛ (8) چه رسد به اولین مسلمان، در دورانی که قدرتی جز قدرت دشمن نبود؛ از این نظر سبقت در اسلام، از افتخاراتی محسوب می شد که فضائل دیگر با آن برابری نمی کرد.
بسیاری از مورخان نقل کرده اند که: حضرت محمد (ص) روز دوشنبه به رسالت مبعوث شد و علی (ع) روز بعد به وی ایمان آورد.(9)
پیش از همه خود پیامبر (ص) به سبقت علی (ع) در اسلام تصریح کرده و در مجمع عمومی صحابه فرمود:
«نخستین کسی که (در روز رستاخیز) با من در کنار حوض کوثر ملاقات می کند، پیشقدم ترین شما در اسلام، علی بن ابیطالب است.» (10)
خود آن حضرت نیز در موارد مختلف به این حقیقت تصریح می کند.
در یکجا می فرماید:
«در آن روز که اسلام هنوز به هیچ خانه ای راه نیافته بود و تنها پیامبر (ص) و خدیجه مسلمان بودند، من سومین مسلمان بودم . نور وحی و رسالت را می دیدم و بوی نبوت را می بوییدم.» (11)
و در جای دیگر می فرماید:
«خداوندا! من نخستین کسی هستم که به سوی تو بازگشت، پیام تو را شنید و (به دعوت پیامبر تو) پاسخ گفت.»(12)

فداکاری بی نظیر
خوابیدن حضرت علی (ع) در بستر پیامبر در شبی که به «لیله المبیت» معروف است و هنگام هجرت رسول خدا (ص) از مکه به مدینه، صورت گرفت، یکی دیگر از افتخارات آن حضرت است که تمام مورخان آن را ثبت کرده اند.
علی (ع) با جانبازی خویش، جان پیامبر گرامی (ص) را – که دلیران قریش تصمیم گرفته بودند وی را در آن شب بکشند و بدین منظور خانه ی آن حضرت را محاصره کرده بودند – حفظ کرد و خطرها و پیامدهای آن را بر خویش هموار ساخت.
این فداکاری چندان مهم و ارزنده بود که خداوند – طبق آنچه از روایات متعدد استفاده می شود – (13) آیه ای در این مقام فروفرستاد:
«و من الناس من یشری نفسه ابتغاء مرضات الله و الله رئوف بالعباد» (14)
یعنی برخی از مردم از جان خود را در راه رضایت خداوند می فروشند و خدا بر بندگان، مهربان است.

از هجرت تا رحلت

علی (ع) امین رسول خدا(ص)
پیامبر اکرم (ص) پس از اینکه مأمور شد به مدینه هجرت کند، در بین افراد خانواده و قبیله اش کسی را امین تر از علی (ع) پیدا نکرد، از این رو او را جانشین خود فرمود تا امانتهای مردم را – که در دست آن حضرت بود – به صاحبانش بازگرداند و قرضهایش را ادا کند و دختر گرامش، حضرت فاطمه (ع) و برخی دیگر از زنان را به مدینه آورد.
حضرت علی (ع) پس از هجرت رسول خدا (ص) – برای انجام دادن سفارشات آن حضرت – سه روز در مکه ماند، سپس به همراه فاطمه مادر خود و فاطمه دختر رسول خدا (ص) و فاطمه دختر زبیر و برخی دیگر، با پای پیاده به سوی مدینه راه افتاد و در «قبا» (15) به پیامبر (ص) ملحق شد.
وقتی دیدگان رسول خدا (ص) به علی (ع) افتاد، دید پاهای آن حضرت – در اثر پیاده روی زیاد – تاول زده و خون از آن می چکد. در حالی که اشک از دیدگانش می ریخت، علی (ع) را در آغوش گرفت و برای وی دعا کرد، آنگاه از آب دهان مبارک بر پاهای علی (ع) کشید و آثار جراحت برطرف شد. (16)

علی (ع) برادر رسول خدا (ص)
یکی از اقدامات مهم و پرثمر رسول اکرم (ص) پس از هجرت به مدینه ایجاد پیوند برادری بین مهاجران و انصار بود و برای تمام کسانی که در مسجد حضور داشتند – بجز علی (ع)- برادری تعیین کرد. علی (ع) به پیامبر (ص) عرض کرد:
«برای همه برادری تعیین کردی بجز من؟!»
در این هنگام رسول خدا (ص) جمله ی تاریخی خود را که بیانگر مقام و موقعیت علی (ع) در نظر پیامبر (ص) است، بیان فرمود:
«سوگند به خدایی که مرا به حق برانگیخته است، کار برادری تو را به تأخیر نینداختم مگر برای اینکه تو را برادر خود انتخاب کنم، تو برادر من در این جهان و جهان دیگر هستی.» (17)

علی (ع) و پیکار در راه خدا
علی علیه السلام به خاطر فداکاریها و جانبازیهایش در راه حق، چهره ای بی نظیر است. وی بجز در غزوه (18) تبوک – که به امر پیامبر (ص) در مدینه ماند – در بقیه ی غزوات، حضور داشت و غالبا در اثر ایثار و دلاوریهای آن حضرت، سپاه اسلام بر سپاه شرک غلبه می نمود و اگر جانبازیهای این پیشتاز اسلام نبود، چه بسا کفار و مشرکان، در هر یک از جنگهای مختلفی که برای مبارزه با اسلام تدارک دیده بودند، چراغ رسالت را به آسانی خاموش کرده و پرچم حق را سرنگون ساخته بودند.
اینک گوشه ای از فداکاریهای آن حضرت را در میدانهای نبرد (بدر، احد، خندق و خیبر) مرور می کنیم.

علی (ع) قهرمان بی نظیر جنگ بدر
حضرت علی (ع) در جنگ بدر از دو نظر درخشش داشت:
– در نبرد تن به تن: هنگامی که سه تن از دلاوران سپاه شرک به نامهای «عتبه»، «شیبه» و «ولید» به میدان آمده مبارز طلبیدند. به دستور پیامبر (ص) عبیده بن حارث و حمزه بن عبدالمطلب و علی بن ابی طالب علیه السلام برای نبرد با آنان بپاخاستند. عبیده با عتبه، حمزه با شیبه و حضرت علی (ع) با ولید درگیر شدند.
مورخان نوشته اند: علی (ع) در همان لحظات اول، رقیب خود را به خاک افکند، آنگاه به کمک حمزه شتافت و حریف او را نیز با شمشیر دو نیم کرد و سپس هر دو به یاری عبیده رفتند و رقیب او را نیز به هلاکت رساندند. (19)
و بدین ترتیب، در قتل هر سه قهرمان شرک شرکت داشت. خود آن حضرت در نامه ای به معاویه این مسأله را یادآور شده می فرماید:
«شمشیری که من در یک روز بر جد تو (عتبه) و دایی تو (ولید) و برادر تو (حنظله) و عموی تو (شیبه) فرود آوردم، در نزد من است.» (20)
– در نبردی عمومی: براساس نوشته مورخان، در جنگ بدر هفتاد نفر از سپاه شرک که تعدادی از آنان مثل: ابوجهل، امیه بن خلف، نضر بن حارث و… از سران برجسته ی کفار بودند، کشته شدند. از این تعداد، بین 27 تا 35 نفر به شمشیر حضرت علی به هلاکت رسیدند، آن حضرت در قتل بقیه نیز به گونه ای نقش داشت. بدین جهت مشرکان قریش، او را «مرگ سرخ» نامیدند، و این به خاطر نکبت و ذلتی بود که به دست امیرمؤمنان دامنگیرشان شده بود. (21)

حضرت علی علیه السلام، یگانه مدافع پیامبر (ص)
در جنگ احد نیز نقش امیرالمؤمنین علیه السلام را باید در دو مرحله ی – پیروزی و شکست مسلمانان- جستجو کرد.
– مرحله ی پیروزی: در این مرحله، پیروزی سپاه اسلام و فرار مشرکین به دست آن حضرت انجام گرفت. پس از اینکه طلحه بن ابی طلحه اولین پرچمدار قریش با ضربات امام (ع) از پای درآمد، پرچمداران دیگر یکی پس از دیگری – تا نه نفر – پرچم را به دست گرفتند و همگی با شمشیر مولای متقیان علی (ع) به قتل رسیدند. با کشته شدن پرچمداران، ارتش قریش پا به فرارگذاشت. (22)
– مرحله ی شکست: به علت سرپیچی بیشتر کمانداران تنگه «عینین» از دستور پیامبر (ص) و رها کردن آن، خالد بن ولید با سواره نظامش کوه را دور زد و از تنگه بر مسلمانان فرودآمد. بر اثر ضربات غافلگیرانه و کوبنده ی دشمن، در این مرحله ی از جنگ – هفتاد نفر از مسلمانان به شهادت رسیده و بقیه – جز چند نفر – پا به فرار گذاشتند.
بزرگترین نقش حضرت علی (ع) در این مرحله، حفاظت و دفاع از وجود مقدس رسول گرامی (ص) بود.
آن حضرت – در شرایطی که بجز عده ای معدود بقیه مسلمانان، سعی در حفظ جان خود و فرار از میدان نبرد داشتند و وجود مقدس پیامبر (ص) از هر طرف مورد هجوم ارتش قریش قرار گرفته بود – با حمله به سپاه دشمن، ضمن جلوگیری از پیشروی آنان، دسته هایی که قصد نزدیک شدن و ضربه زدن به پیامبر (ص) را داشتند از دم شمشیر می گذرانید.
فداکاری امیرمؤمنان (ع) آن چنان ارزنده بودکه جبرئیل آن را به رسول خدا (ص) تبریک گفت، و پیامبر (ص) با بیان این جمله که «علی منی و انا من علی» علی از من است و من از علی هستم، فداکاری او را ارج نهاد و با شنیده شدن این ندای غیبی «لا سیف الا ذوالفقار و لا فتی الا علی» دیگران نیز به عظمت این فداکاری پی بردند. (23)
خود آن حضرت در بخشی از سخنانش در جمع گروهی از اصحاب، به فداکاری خود چنین اشاره می کند:
«هنگامی که ارتش قریش بر ما حمله کرد، انصار و مهاجر، راه خانه ی خود را گرفتند و من با بیش از هفتاد زخم، از آن حضرت دفاع کردم.» (24)
علی (ع) در دفاع از پیامبر (ص) به قدری پافشاری کرد که شمشیر او شکست و رسول خدا (ص) شمشیر خود را که «ذوالفقار» نام داشت، به وی مرحمت نمود و امام (ع) با آن به جهاد خود در راه خدا ادامه داد. (25)

نقش امیرمؤمنان (ع) در جنگ خندق
محاصره ی مدینه، توسط بیش از ده هزار سپاه «احزاب» حدود یک ماه طول کشید. سرانجام دشمن چاره ای جز این ندید که نیروهای سرسخت و قدرتمند خود را به هر وسیله ای شده از خندق عبور دهد.
به دنبال این تصمیم، «عمرو بن عبدود» قهرمان نامی عرب به همراه پنج تن دیگر، از نقطه ی کم عرض خندق عبور کردند و مبارز طلبیدند. علی (ع) برای نبرد با عمرو و پاسخ به نعره هایش، گام پیش نهاد. و سرانجام پس از نبردی شدید، دلاورترین جنگجوی عرب – که او را با هزار مرد جنگی برابر می شمردند – با شمشیر علی (ع) به خاک افتاد. همراهان عمرو چون چنین دیدند پا به فرار گذاردند و آنکه نتوانست فرار کند (نوفل) با ضربت امیرالمؤمنین (ع) به عمرو ملحق شد.
مرگ عمرو بن عبدود (و برخی عوامل دیگر)، باعث شد که شور جنگ به خاموشی گراید و احزاب مختلف هر کدام به فکر بازگشت به خانه های خود بیفتند.
برای بیان ارزش فداکاری حضرت علی (ع) در این جنگ، تنها به سه جمله از رسول گرامی (ص) که در سه مرحله ی این نبرد، درباره ی آن حضرت فرمود، اکتفا می کنیم.
– هنگام عزیمت علی (ع) به میدان فرمود: «خدایا! در روز بدر «عبیده» و در احد «حمزه» را از من گرفتی، اکنون علی (ع) را از آسیب حفظ فرما.» سپس این آیه را خواند. «رب لا تذرنی فردا و انت خیر الوارثین.» (26)
– هنگام رویارویی با عمرو فرمود:
«برز الایمان کله الی الشرک کله»
دو مظهر کامل ایمان و شرک رو به رو شدند.(27)
– پس از مراجعت پیروزمندانه ی وی فرمود:
«لو وزن الیوم عملک بعمل امه محمد (ص) لرجع عملک بعملهم…»
اگر عمل امروز تو با اعمال (پسندیده ی) همه ی امت محمد (ص) مقایسه شود (بی تردید) بر آنها برتری خواهد داشت.(28)

حضرت علی (ع) فاتح خیبر
پیامبر اکرم (ص) «خیبر» مرکز یهودیان را محاصره کرد. در ابتدای این غزوه علی (ع) به خاطر چشم درد، از جنگ ناتوان بود. از این جهت رسول گرامی (ص) پرچم را به دو تن از مسلمانان داد، ولی آن دو هر کدام پس از دیگری بدون کسب پیروزی، بازگشتند.
پیامبر (ص) فرمود: پرچم از آن اینان نبود، علی (ع) را بیاورید! به عرض رسید: او درد چشم دارد. فرمود: او را بیاورید، او مردی است که خدا و پیامبرش را دوست دارد و خدا و پیامبرش نیز او را دوست دارند. (29)
وقتی علی (ع) به حضور پیغمبر (ص) رسید، رسول خدا (ص) ضمن دعا برای وی از آب دهان مبارک بر چشم او کشید، درد برطرف شد. آنگاه پرچم را برافراشت و به میدان رفت.
دلاوران یهود از درون «دژ» بیرون آمدند، حارث برادر مرحب نعره زنان به سوی امام (ع) شتافت ولی پس از لحظاتی پیکر مجروح او بر خاک افتاد. مرگ برادر، مرحب را سخت متأثر کرد، لذا برای گرفتن انتقام، در حالی که غرق در سلاح بود به نبرد حضرت علی (ع) آمد.
پس از گفت و شنودی که بین آن دو انجام گرفت چیزی نگذشت که شمشیر برنده ی قهرمان اسلام بر فرق مرحب فرود آمد و او را به خاک افکند. دیگر دلاوران یهود، گریخته و به درون قلعه پناه بردند و در را بستند. امام (ع) فراریان را تعقیب کرد و چون در را بسته دید، با قدرت الهی دری را که بیست تن می بستند یک تنه از جا کند و بر روی خندق قلعه ی یهودیان افکند، تا سربازان اسلام، از آن گذشتند و آن لانه ی فساد و کانون خطر را درهم کوبیدند. (30)
و از آنجایی که پیروزی چشمگیر مسلمانان در غزوه ی «خیبر» در پرتو فداکاری و دلاوری امیرمؤمنان علی علیه السلام به دست آمد، آن حضرت را «فاتح خیبر» می نامند. (31)

حضرت علی (ع) و جانشینی پیامبر (ص)
بدون تردید یکی از بزرگترین و مهم ترین مسائل اسلامی، مسأله ی رهبری امت و ولایت و سرپرستی امور مسلمانان است. به لحاظ همین اهمیت، پیامبر اکرم (ص) سعی داشت مسأله ی رهبری آینده ی جامعه ی اسلامی را در زمان حیات خود حل کند. لذا از اولین روز «دعوت»، مسأله ولایت را همراه توحید و نبوت، صریحا بیان فرمود. و براساس مجموعه ی خصوصیات و فضائل و کمالاتی که در وجود مقدس علی (ع) بود، از سوی خدا فرمان داشت تا سرپرستی و ولایت علی (ع) را بر امور دین و دنیای مسلمانان، و جانشینی وی را پس از خود، اعلام نماید.
رسول گرامی (ص) این رسالت الهی را در موارد گوناگون، اعلام فرمود و ما – به منظور رعایت اختصار – تنها به سه مورد آن اشاره می کنیم.
حدیث یوم الدار
حدیث منزلت
حدیث غدیر

حدیث یوم الدار
پس از گذشت سه سال از بعثت، با نزول آیه ی «و انذر عشیرتک الأقربین» (32) رسول خدا (ص) مأمور شد نخست، خویشاوندان خود را به اسلام دعوت کند. بدین منظور علی (ع) به فرمان پیامبر (ص) حدود چهل تن از سران بنی هاشم، از جمله: ابوطالب، ابولهب، عباس، حمزه و… را مهمان کرد. رسول اکرم (ص) پس از صرف غذا فرمود:
« ای فرزندان عبدالمطلب! در بین جوانان عرب کسی را سراغ ندارم که بهتر از آنچه من برایتان آورده ام، آورده باشد. من برای شما خیر و سعادت دو جهان را به ارمغان آورده ام. خدا فرمان داده است تا شما را به سوی او بخوانم. کدام یک از شما در این راه مرا یاری خواهد کرد تا همو، برادر، وصی و جانشین من گردد؟»
پیامبر (ص) این تقاضا را سه بار تکرار کرد و هر سه بار تنها علی (ع) برخاست و اعلام آمادگی کرد.
در این هنگام، رسول گرامی (ص) فرمود:
«همانا این (اشاره به علی (ع))، برادر، وصی و جانشین من است. سخنش را بشنوید و از او اطاعت کنید.» (33)

حدیث منزلت
تنها غزوه ای که علی (ع) به دستور پیامبر (ص) در آن شرکت نکرد، بلکه به عنوان جانشین آن حضرت، و به منظور پیشگیری از حوادث احتمالی، در مدینه ماند، غزوه ی تبوک بود.
وقتی منافقان از تصمیم رسول خدا (ص) آگاه شدند، دست به شایعه پراکنی زدند که روابط علی (ع) با پیامبر (ص) تیره شده و وی مورد بی مهری رسول خدا (ص) قرار گرفته است. علی (ع) پس از اطلاع از نقشه ی شوم آنان برای تکذیب گفتارشان، خود را به پیامبر (ص) رسانید و آن حضرت را از جریان آگاه ساخت. رسول گرامی (ص) ضمن دستور مراجعت، با جمله ی تاریخی خود، مقام و موقعیت علی (ع) را نسبت به خود چنین بیان کرد:
«آیا راضی نمی شوی که نسبت به من مانند هارون، نسبت به موسی باشی؟ جز اینکه پس از من پیامبری نیست.» (34)

حدیث غدیر
رسول گرامی اسلام (ص) پس از بازگشت از «حجه الوداع» در سال دهم هجرت، روز هیجدهم ذی الحجه در محلی به نام «غدیر خم» طبق فرمان خدا (35) دستور داد، همه ی مسلمانان توقف کنند. سپس در حضور بیش از صد هزار نفر پس از ستایش خداوند و در ادامه ی خطبه ای مفصل فرمود: مردم! سزاوارترین فرد بر مؤمنان از خود آنها کیست؟ گفتند: خدا و پیامبرش بهتر می دانند. فرمود: خداوند بر من ولایت دارد و من بر مؤمنان و بر آنها از خودشان اولی و سزاوارترم.
آنگاه در حالی که دست علی (ع) را بالا برده و جمعیت، آن حضرت را در کنار پیغمبر (ص) می دیدند، فرمود: «هر که من مولا و سرپرست اویم علی (ع) مولا و سرپرست اوست.» (36) و این جمله را سه بار تکرار کرد.
سپس اضافه فرمود:
«پروردگارا! دوست بدار آنکه علی (ع) را دوست بدارد و دشمن بدار کسی را که علی (ع) را دشمن بدارد. خداوندا! یاران علی (ع) را یاری کن و دشمنان او را خوار نما.» (37)

پی نوشت :

1- عام الفیل، سالی که ابرهه و لشکریان فیل سوارش قصد ویران کردن خانه ی کعبه را داشتند.
2- عمران، چهار پسر به نامهای طالب، عقیل، جعفر و علی داشت و به کنیه ی ابوطالب مشهور بود. برخی از مورخان، نام پدر حضرت علی (ع) را عبدمناف ذکر کرده اند. (رجوع کنید به شرح ابن ابی الحدید، ج 1، ص 11).
3- مسأله ی ولادت علی (ع) در کعبه را عده ای از مورخان و محدثان اهل سنت نیز در کتابهای خود ذکر کرده اند. از جمله مسعودی در مروج الذهب، ج 2، ص 349، حاکم در مستدرک، ج 3، ص 483؛ آلوسی در شرح قصیده ی عبدالباقی افندی، ص 15. برای آگاهی بیشتر از نظرات دانشمندان اهل سنت به الغدیر، ج 6، ص 21-23 رجوع کنید.
4- سیره ابن هشام، ج 1، ص 262؛ کامل ابن اثیر، ج 2، ص 58؛ کشف الغمه، ج 1، ص 79 و تاریخ طبری، ج 2، ص 312.
5- تاریخ طبری، ج 2، ص 313 و شرح ابن ابی الحدید، ج 13، ص 199.
6- نهج البلاغه، خطبه قاصعه، خ 192 و لقد کنت اتبعه اتباع الفصیل اثر امه، یرفع لی کل یوم من اخلاقه علما یأمرنی بالاقتداء به .
7- واقعه، آیه 10 السابقون السابقون اولئک المقربون. کسانی که در گرایش به اسلام پیشگام بودند، در کسب رضای حق و نیل به رحمت وی پیشقدم هستند.
8- حدید، آیه لا یستوی منکم من انفق من قبل الفتح و قاتل، اولئک اعظم درجه من الذین انفقوا من بعد و قاتلوا… .
9- سیره ابن هشام، ج 1، ص 246، تاریخ طبری، ج 2، ص 310 و سنن ابن ماجه، ج 1، ص 57.
10- مستدرک حاکم، ج 3، ص 136، تاریخ بغداد، ج 2، ص 81 و شرح ابن ابی الحدید، ج 3، ص 258. اولکم ورودا علی الحوض اولکم اسلاما علی بن ابی طالب.
11- نهج البلاغه، خ 192، و لم یجمع بیت واحد یومئذ فی الاسلام غیر رسول الله (ص) و خدیجه و انا ثالثهما اری نور الوحی و الرساله و اشم ریح النبوه.
12- نهج البلاغه، خ 131، اللهم انی اول من اناب و سمع و اجاب.
13- برای آگاهی از روایات به تفسیر برهان، ج 1، ص 206 و تفسیر المیزان، ج 2، ص 99 «چاپ انتشارات جامعه مدرسین» و بحارالانوار، ج 19، صفحات: 54-56 و 78 و 87 مراجعه شود.
14- قبا در دو فرسخی مدینه و محل سکونت قبیله بنی عمرو بن عوف بود. (معجم البلدان، ج 4، ص 301).
15- بقره، آیه 207.
16- اعیان الشیعه، ج 1، ص 377 به نقل از سیره حلبی و اسد الغابه.
17- «و الذی بعثنی بالحق ما اخرتک الا لنفسی، انت اخی فی الدنیا و الاخره». مستدرک حاکم، ج 3، ص 14.
18- اصطلاح «غزوه» در جنگهایی بکار گرفته می شود که پیامبر (ص) شخصا در آنها حضور داشته است که تعداد آنها را بین 26 و 27 غزوه ذکر کرده اند و آن جنگهایی را که پیامبر (ص) شخصا حضور نداشت اصطلاحا «سریه» می نامند و تعداد آنها را بین 35 تا 66 سریه ذکر کرده اند.
19- الصحیح من سیره النبی (ص)، ج 3، ص 191-192، بحارالانوار، ج 19، صفحات 225، 245 و 290.
20- همان مدرک.
21- الصحیح من سیره النبی (ص)، ج 3، ص 202-203، مناقب، ج 2، ص 68 و نیز مراجعه شود به بحار، ج 19، صفحات 276-279 و 291.
22- بحارالانوار، ج 20، ص 50-51 و الصحیح من سیره النبی (ص)، ج 4، ص 213-218.
23- مراجعه شود به تاریخ طبری، ج 2، ص 514، کامل ابن اثیر، ج 2، ص 154، و شرح ابن ابی الحدید، ج 14، ص 250 با اندکی اختلاف.
24- بحارالانوار، ج 20، ص 70 و خصال صدوق، مترجم، ج 2، ص 127.
25- همان مدرک، ص 54، بنقل از تفسیر علی بن ابراهیم.
26- بحارالانوار، ج 20، ص 215.
27- همان مدرک.
28- همان مدرک، ص 205.
29- «… ارونیه ترونی رجلا یحب الله و رسوله و یحبه الله و رسوله…» ارشاد مفید 66.
30- ارشاد مفید، ص 65 و بحارالانوار، ج 21، ص 14.
31- مجموعه ی قهرمانیها و دلاوریهایی که از حضرت علی (ع) در غزوات مختلف، بویژه غزوه ی بدر، سرزد – و ما گوشه ای از آن را بیان کردیم – در رقم زدن تاریخ آینده ی اسلام و زندگی سیاسی آن حضرت ، تأثیر بسزایی داشت، و آثار و نتایج آن را باید در تاریخ اسلام، پس از رحلت پیامبر اسلام (ص) جستجو کنیم.
جانبازیهای امیرمؤمنان (ع) در راه خدا، و به هلاکت رساندن مشرکان (و بویژه سرانشان در غزوه ی بدر و سایر غزوات) آنچنان کینه و عداوتی نسبت به آن حضرت و خاندانش، در میان کفار قریش، بوجود آورد که بعدها آثار آن، بروز کرد.
از جمله ی سخنان عثمان با علی (ع)را در شورای شش نفره ی تعیین خلیفه – که حکایت از ادامه ی کینه ی آنان می کند – می توان نقل کرد. عثمان در گفتگویی که با حضرت علی (ع) بر سر مسأله ی خلافت داشت خطاب به حضرت گفت: «چه کنم که قریش تو را دوست ندارد، به خاطر اینکه تو هفتاد نفر از بزرگان و سران آنان را (در جنگهای بدر، احد و غزوات دیگر) کشته ای (در نتیجه آنان هم نسبت به تو کینه دارند.)
نمونه ی دیگر، اشعار یزید پس از به شهادت رساندن حضرت سیدالشهداء علیه السلام و 72 تن از یاران آن حضرت است. وی در حالی که مست غرور پیروزی بود و سر مقدس حسین بن علی (ع) را نزد وی گذاشته بودند، اشعاری سرود که مضمون برخی از ابیات آن چنین است:
– من اگر در مقابل کارهای احمد (پیشوای اسلام) از فرزندانش انتقام نگیرم از نسل خندف، نخواهم بود.
– هاشم، به نام دین، با سلطنت بازی کرد و الا نه خبری از غیب آمده و نه وحیی نازل شده است.
– ما از علی انتقام خود را گرفتیم و آن سوار شجاع شیردل (حسین بن علی (ع)) را کشتیم. «مقتل الحسین، خوارزمی، ج 2، ص 59».
32- شعراء، آیه ی 214.
33- تاریخ طبری، ج 2، ص 320-321، کامل ابن اثیر، ج 2، ص 62-63 و الغدیر، ج 2، ص 278.
«فایکم یوازرنی علی هذا الامر علی ان یکون اخی و وصیی و خلیفتی فیکم…؟
… ان هذا اخی و وصیی و خلیفتی فیکم، فاسمعوا له و اطیعوا».
34- اما ترضی ان تکون منی بمنزله هارون من موسی الا انه لا نبی بعدی.
(صاحب غایه المرام، در ص 107-152 یکصد و هفتاد طریق از محدثان را که حدیث منزلت را نقل کرده اند، آورده که یکصد طریق آن از اهل سنت است. المراجعات نیز در ص 139-141، حدیث را از صحیح مسلم و بخاری و سنن ابن ماجه و مستدرک حاکم و کتب دیگر اهل سنت نقل کرده است.
35- یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک و ان لم تفعل فما بلغت رسالته و الله یعصمک من الناس. مائده، آیه 67.
36- «من کنت مولاه فهذا علی مولاه».
37- «اللهم وال من والاه و عاد من عاداه و انصر من نصره و اخذل من خذله» مراجعه شود به الغدیر، ج 1، ص 9-11.
منبع: کتاب تاریخ اسلام در عصر امامت امام علی علیه السلام

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید