روزی حمران بن اعین به امام باقر علیه السلام عرضه داشت مطلبى دارم- خداوند بر عمر شما بیفزاید و بما توفیق بهرهمندى از وجود شما عنایت فرماید- و آن این است که ما وقتى در حضور شما هستیم و از بیانات شما استفاده میکنیم. از این محضر بیرون نمیشوم مگر با یک دل مهربان و حالت خوش- نسبت بدنیا بىاعتنا میشویم و این زخارف و ثروتهائى که در دست مردم است در نظر ما بىارزش جلوه میکند ولى وقتى در اجتماع قدم می گذاریم و با بازار و بازرگانان مربوط می شویم محبت و علاقه بدنیا در دل ما جا باز میکند حضرت فرمود البته اینها حالات قلب است گاهى سخت مىشود و گاهى نرم مىشود . (بحار الانوار- ترجمه جلد 67 و 68، ج1، ص: 57)
اما این نکته را نیز نباید فراموش کرد که شیطان همواره از فرصت های مختلف برای غافل کردن انسان و جدا نمودن وی از حالات خوش معنوی استفاده می نماید، لذا برای این که این حالات خوش را حفظ نمائیم چند توصیه ارائه می گردد.
1- ما باید افکار و اعتقادات خود را از طریق مطالعه و تفکر هر چه بیشتر عقلانی و مستند و مستدل نماییم. این موضوع باعث می شود عقل ما تقویت گردد و حیات عقلانی پیدا کند. عقل مدیر کشور انسان و کنترل کننده نفس آدمی و هدایت گر به سوی خوبی ها است. در این راستا ارتباط خود را با مجالس معنوی همچون مجالس وعظ و ادعیه حفظ نموده و حداقل هفته ای یک بار در مجالس سخنرانی علماء وارسته دینی شرکت نمائیم .
2- مراقب باشیم که گرفتار گناه نگردیم و در صورت دچار شدن به گناهی سریع توبه کنیم. (1)
پیامبر خدا ( صل الله علیه و آله ) فرمودهاند: إِنَّ الْمُؤْمِنَ إِذَا أَذْنَبَ کَانَتْ نُکْتَهٌ سَوْدَاءُ فِی قَلْبِهِ فَإِنْ تَابَ وَ نَزَعَ وَ اسْتَغْفَرَ صُقِلَ قَلْبُهُ مِنْهُ وَ إِنْ زَادَ زَادَتْ فَذَلِکَ الرَّینُ الَّذِی ذَکَرَهُ اللَّهُ فِی کِتَابِهِ کَلَّا بَلْ رانَ عَلى قُلُوبِهِمْ ما کانُوا یکْسِبُون» ؛ «مؤمن هر گاه مرتکب گناهى مىشود، نقطه سیاهى در دلش پدید مىآید. اگر توبه و استغفار کند و از گناه دست بدارد، آن نقطه از میان مىرود و قلبش صیقل مىخورد و اگر بر گناه بیفزاید، آن نقطه هم افزوده مىشود و این همان زنگى است که خداوند در کتاب خود آن را یاد کرده و فرموده است «نه چنین است که آنچه کسب کردهاند بر دلهایشان زنگار بسته است.» (روضه الواعظین و بصیره المتعظین ج2ص 414 )
در صورت عدم پایبندی به آنچه که با خود شرط نموده ایم ؛ خود را معاقبه نمائیم که این معاقبه می تواند به صورت سرزنش هوای نفسمان باشد و به همراه آن می تواند در ازاء هر خطایی که انجام داده ایم مثلا یک جزء قرآن بخوانیم و یا فردای همان روز روزه بگیریم . ( که این دسته از اقدامات باید متناسب با شرایط روحی و حالات معنوی صورت پذیرد)
چند و چون اصلاح رابطه با خدا
3- برای حفظ نورانیت خود از قرائت قرآن غافل نگردیم
4- برای کنترل اعمال و رفتار روز خود از سیستم مشارطه ، مراقبه ، محاسبه و معاقبه استفاده نمائید .
– مشارطه : یعنی ابتدا با خود شرط نمائید اعمالی که موجب از بین رفتن حالات معنوی ما می شود را انجام ندهیم
– مراقبه : در طی روز مراقب باشیم که به عهدی که با خود بسته اید پایبند باشیم .
– محاسبه : در پایان روز اعمال و رفتار خود را محاسبه و ارزیابی نمائیم تا معلوم شود به چه مقدار توانسته ایم به عهد خود پایبند باشیم
– معاقبه : در صورت عدم پایبندی به آنچه که با خود شرط نموده ایم ؛ خود را معاقبه نمائیم که این معاقبه می تواند به صورت سرزنش هوای نفسمان باشد و به همراه آن می تواند در ازاء هر خطایی که انجام داده ایم مثلا یک جزء قرآن بخوانیم و یا فردای همان روز روزه بگیریم . ( که این دسته از اقدامات باید متناسب با شرایط روحی و حالات معنوی صورت پذیرد) .
توصیه هایی از آیت الله بهجت
بابا با خدا بساز، کار را درست می کند. چرا در خلوت و جلوت، دلت هر چه می خواهد می کنی؟ مگر نمی فرماید:
«وَمَن یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَل لَّهُ مَخْرَجًا ، وَیَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لَا یَحْتَسِبُ وَمَن یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِکُلِّ شَیْءٍ قَدْرًا » (سوره طلاق آیات 2و 3) ؛ هر که از خدا بترسد ، برای او راهی برای بیرون شدن قرار خواهد داد ،و از جایی که گمانش را ندارد روزی اش می دهد و هر که بر خدا توکل کند ،، خدا او را کافی است خدا کار خود را به اجرا می رساند و هر چیز رااندازه ای قرار داده است.
آیا می شود ما با خدا نباشیم، خدا یار ما باشد در هر جزئی و کلی، در امور داخله و در امور خارجیه؛ پس هیچ چاره ای از بلیات دنیویه و اخرویه، داخلیه و خارجیه نیست مگر خدائی بودن و با خدا بودن و با خدایی ها معیت داشتن و تبعیت داشتن.
ما اگر از انبیاء و اوصیاء دور شدیم، گرگهای داخل و خارج، بلا فاصله ما را می خورند.
ما اگر خدا ترس بودیم، از ما می ترسیدند کسانی که اصلاً نمی شناسند ما کی هستیم، چه کاره هستیم؛ می ترسند کاری بکنند که ما بر آنها غضبناک بشویم، چرا؟ چون دیگر غضب ما غضب خداست، اگر با خدا هستیم.
عرض کردند به سید الشهدا علیه السلام که اگر اذن بدهی همین حالا، هیچ جا نرفته، از جایت حرکت نکرده هلاک می کنیم دشمن ها را [ این را ] جن گفتند؛ فرمود:
والله قدرت من از قدرت شما بیشتر است- این کسی است که اسم اعظم بلد است- لکن اگر من کشته نشوم، با چی امتحان می شوند این مردمی که این جورند.
چند و چون اصلاح رابطه با خدا
[ اینجا] دار امتحان است، شما در فکر این باشید که خودتان را اصلاح بکنید، ما بین خودتان و خدایتان عایقی، مانعی پیدا نشود. اگر اصلاح کردید، رفع مانع کردید بین خودتان و خدا و وسائط [انبیاء و اوصیاء] خدا اصلاح می کند ما بین شما و خلق.
حالا که این کارها را کرده ایم، باید توبه بکنیم، باید تضرع کنیم، با آن باب عالی و باب اعلی، باید به سوی او برویم[تا] ما را نجات بدهد، اول از شر خودمان و داخله خودمان، بعدها از شر خارجی ها این شهوات، این غضبهای بیجا، این شهوات بیجا، همه اش جنود شیاطین اند، جنود کفارند این ها، که در داخله خود آدم [هستند].
بالاخره، حالا که کار را به اینجا رساندیم، خودمان می دانیم دوایش استغفار است،[آیا استغفار] می کنیم؟
چاره ای نیست از اینکه باید به سوی خدا برویم، اگر به سوی خدا نرفتیم موانع هم اگر رفع بشود، موقتاً رفع می شود، دائماً رفع نمی شود.
اعتراف به اینکه عمل از خودمان است که به سر ما آمده و می آید، تا خودمان را اصلاح نکنیم و با خدا ارتباط نداشته باشیم، با نمایندگان خدا ارتباط نداشته باشیم، کارمان درست نمی شود؛ امروز تا فردا، تا پس فردا، این که کار نشد
باید بدانیم که علاج ما اصلاح نفس است در همه مراحل؛ و از این مستغنی نخواهیم بود، و بدون این، کار ما تمام نخواهد شد.
با اعتراف به اینکه عمل از خودمان است که به سر ما آمده و می آید، تا خودمان را اصلاح نکنیم و با خدا ارتباط نداشته باشیم، با نمایندگان خدا ارتباط نداشته باشیم، کارمان درست نمی شود؛ امروز تا فردا، تا پس فردا، این که کار نشد.
تا رابطه ما با ولی امر، امام زمان صلوات الله علیه قوی نشود، آیا کار ما درست می شود بدون اصلاح نفس؟ آیا همین اینهایی که هستیم، آیا می شود تا خودمان را اصلاح نکنیم کار درست بشود؟
خیلی خوب، حالا اصلاح فعلی ما در چیست؟ همان در برگشت از کارهایی را که ما می دانیم در داخل یا در خارج انجام می دهیم؛با خارجی ها ارتباط پیدا می کنیم، ارتباطی که بر له آنها است؛ نه ارتباطی که بر له ما باشد؛ والا با این قرآن واضح با این اشباه قرآن ، صحیفه سجادیه، نهج البلاغه با اینها دیوار اگر مأذون بود تصدیق می کرد حرف ما را، با ما می شد، چطور شده ما اینجا ماندیم، دست گدایی به یک عده وحوش، حیوانات، درنده ها، دراز می کنیم، میل داریم به ما قرض بدهند؟
فلهذا [این کارها] کارهایی است که خودمان کردیم؛ تدبیری نیست غیر از اینکه فیما بعد نکنیم، بشناسیم خودمان را، خودمان را بشناسیم، نگذاریم از داخله ما وارد بشوند بر علیه ما کارهایی بکنند.
خلوتمان با خدا، تضرعاتمان، توبه مان، نمازهایمان، عباداتمان، مخصوصاً دعای شریف عظم البلاء و برح الخفاء را بخوانیم؛ از خدا بخواهیم برساند صاحب کار را؛ با او باشیم. حالا اگر رساند؛ اگر نرساند، دور نرویم از کنار او، از رضای او دور نرویم. او می بیند، او می داند حرف هایی که ما به همدیگر می زنیم. او عین الله الناظره [است] و جلوتر از ماها می شنود حرف ما را؛ بلکه خودمان که حرف می زنیم این صدا از لب می آید به [طرف] گوش، فاصله ای دارد، او جلوتر از این فاصله، حرف خودمان را می شنود، از خودمان، کلام خودمان را؛ آن وقت [آیا] ما می توانیم کاری بکنیم که او نفهمد؟ می توانیم کاری بکنیم که او نداند؟
اشکال در این است که خودمان را اصلاح نمی کنیم و نکردیم و نخواهیم کرد، حاضر نیستم خودمان را اصلاح کنیم. اگر ما خودمان را اصلاح می کردیم، به این بلاها مبتلا نمی شدیم.
پینوشتها:
1- برای آشنایی با گناهان به کتاب گناهان کبیره شهید دستغیب مراجعه نمائید
منبع:سایت آیت الله بهجت