نویسنده: آیت الله سید ابوالحسن مهدوی
حکایتی از مرحوم سید محمد باقر شفتی
اولیای الهی در مقام و درجه نزد پروردگار خویش، به جایی می رسند که نه تنها نیازهای جسمی و روحی خود را به لطف و توفیق الهی برطرف می کنند، بلکه گاه نیازهای علمی خویش را نیز به واسطه حقایق الهی از درگاه پروردگار علیم دریافت می نمایند.
سید شفتی از جمله ی این بزرگان و اولیای الهی است که مقبره ی ایشان در خیابان مسجد سید اصفهان و جنب آن، دارای گنبد و بارگاه است وزیارت گاه خاص و عام می باشد.داستان دیدار ایشان از «جزیره خضرا»به قلم خودشان نوشته شده است.مرحوم نهاوندی در جلد نخست کتاب «العبقری الحسان»(1)حکایت سید شفتی را این چنین می نویسد.
مرحوم حاج سید احمد برای من نوشت که :از ارث مرحوم والدم، کتاب«تحفه الابرار»را که رساله ی علمیه ی سید العلما، حجت الاسلام حاج سید محمد باقر شفتی رشتی بود، خرید.او اولین کسی بود که به «حجت الاسلام»مشهور شد.سفارش های زیادی بر پشت کتاب، به خطّ خوش، مرقوم کرده بود.از جمله اینکه در تمام اوقات، اقبال و توجه کامل به حضرت ولی عصر(عج)داشته باشید که آن جناب، پدر شفیق خلق است و مبادا از یاد حضرتش غفلت نمایید و توجه به غیر پیدا کنید.من از آن حضرت می خواستم که «بحر ابیض»و جزیره خضرا را مشاهده کنم و بلادی را که اولاد آن حضرت در آن حکومت دارند، ببینم.خدا را به حق امام زمان(ع)قسم دادم که صحت این امر را برای من ظاهر کند.شب عید غدیری که مصادف با شب جمعه بود، تا ثلث آخر شب، کنار باغچه ای که درخانه ی ما، واقع در خیابان مسجد سید بود، قدم می زدم.ناگاه سید بزرگواری را دیدم که به سیمای علما بود.او به تمام ما فی الضمیر من خبر داد و گفت:بلادی که در جزیره ی خضراء است صحیح می باشد.سپس فرمود آیا می خواهی به چشم خود ببینی تا عبرتی برای تو و سایر اولی الابصار باشد؟ پس چشمت را باز کن.نگاه کردم و از آیات الهیّه، شهر و بلدی را دیدم که خانه های آن از هم دور و طرف راست و چپ آن از درخت ها و گل ها سبز و خرم بود.گویی «جنا تّ تجری من تحتها الأنهار»را می دیدم.سپس گفت:به آخر آن درخت ها توجه کن.نگاه کردم.گفت برو آنجا مسجد و امام جماعتی را می بینی.نماز را با او بخوان و پشت سر او صفوفی هست که انتها ندارد.او از طبقه ی هفتم اولاد حضرت صاحب الامر(ع)و نامش عبدالرحمن است.رفتم و متوجه شدم زمین زیر پای من طیّ می شود.امام جماعت در محراب ایستاده بود.صورتش مانند ماه می درخشید و نور از سیمایش بالا می رفت.هر دو نگاهی به یکدیگر کردیم. فرمود:«مرحباً بک، همانا خدا بر تو منّت نهاده است». از مسائل مشکل علمی، از آن آقا پرسیدم و ایشان جواب فرمودند.بسیار مهربّانی کرد و از ما فی الضمیر من خبر داد.نماز فجر را با آقا خواندم و به او اقتدا کردم. مشغول به تعقیبات شدم.نزدیک طلوع آفتاب در ذهنم آمد که در این وقت با مردم نماز می خواندم و الآن آنها بر عادت همه روزه منتظرند.با خود می گفتم :امروز گذشت و نمی رسم.ناگاه شنیدم که آن سید امام جماعت فرمود:نگران نباش که به زودی تو را به جای خود می رسانیم و با آنها نماز می خوانی.همان سیدی که ابتدا نزد من آمده بود، دست مرا گرفت و گفت:برویم.به برکت امام زمان(ع)ناگاه خود را در مسجد محله خودمان یافتم و با جماعت نماز خواندم، اما آن سید را دیگر ندیدم.
اگر چه نیستم از یاورانت
و یا در زمره دیوانگانت
همین بس افتخار من در عالم
که بوسم خاک پای عاشقانت
نشانم گر دهی رخسار ماهت
شود روشن دل از برق نگاهت
شما با یک نگاه جان فزایت
چنانم کن شوَم جزو سپاهت
پیام ها و برداشت ها
1.رساله ی عملیه برای تأمین نیازهای مقلّدان به احکام فقهی است.مقلّد در مقام عمل به وظایف خویش در زندگی، برای تشخیص عمل صالح، به دانستن احکام نیاز دارد و چون خود در این حد نیست، پس از پیدا کردن اعلم از طریق اهل خبره، به وی مراجعه نموده، احکام را از او یاد می گیرد.درست مثل کسی که برای تحصیل سلامتی جسمانی خویش به دانستن مسائل پزشکی نیاز دارد و آنگاه که خود پزشک نباشد، پس از پیدا کردن ماهرترین آنها با مشورت اهل خبره، به وی مراجعه کرده، در مسائل پزشکی از وی تقلید می کند.این تقلید از متخصص که زیر بنای آن تحقیق از تخصص است، یک نوع تقلید آگاهانه محسوب می شود و در همه جای دنیا، حتی نزد کسانی که دین ندارند یک کار عقلائی به حساب می آید.
2.خداوند متعال چون ربّّ ما است، آنچه را ما به آن نیاز داریم، بر طرف کرده است.یک مربّی وقتی می تواند به خوبی، نیاز افراد تیم خویش را بر طرف کند که دارای سه خصوصیت:علم به نیاز، قدرت برطرف کردن نیاز و مهربّانی و دلسوزی برای اقدام کردن به برطرف نمودن نیاز باشد.اما آنگاه که مربّی نداند، یا بداند و قدرت نداشته باشد، یا عالم و قادر باشد ولی شفیق و مهربّان نباشد، نیاز افراد را برطرف نمی کند.ربّّ ما از جهل و عجز و بخل منزّه است، پس اگر کمبودی در زندگی مادی یا معنوی ما وجود دارد، نتیجه کم کاری یا معصیت ما است:«سبحانک إنی کنت من الظّالمین».(2)
از طرفی چون معصومین (ع)واسطه ی همه فیوضات از خدا به خلق اند، پس می توان گفت که آنها ربّّ ما به اذن پروردگار هستند.اطلاق ربّ به آنها در بعضی از ادّله ی نقلی نیز آمده است.مثلاً آنجا که قرآن کریم می فرماید:«و أشرقت الأرض بنور ربّها»؛(3)امام صادق (ع)می فرمایند:«ربّ الأرض إمام الأرض».(4)
همه می دانیم مردم در روز قیامت به دست امیرالمؤمنین (ع)از حوض کوثر سیراب می شوند و قرآن کریم از آن خاندان، تعبیر به ربّ مردم کرده است و می فرماید:«و سقاهم ربّهم شراباً طهوراً».(5)
در نتیجه می گوییم همه ما تحت یک «ربّ بالذّات»هستیم که ربّوبیت او اصلی و به گونه ای صدوری است، اما تحت «ربّ بالعرض»نیز هستیم که ربّوبیت او عارضی و به گونه ای ظهوری است.یعنی ربّوبیت از او صادر و در امام (ع) ظاهر می شود.چنانچه قدرت از ما صادر و در دست ما متجلی و ظاهر می گردد.جمله ی«بیمنه رزق الوری و بوجوده ثبتت الأرض و السماء»(6)، یکی از نمونه های همین ربّوبیت امام زمان (ع)برای روزی دادن به همه ی موجودات و نگه داشتن زمین و آسمان است.چنان که در زیارت جامعه کبیره نیز به موارد دیگری از این ربّوبیت امامان (ع)اشاره می کنیم.
«باران به واسطه ی (وجود)شما نازل می شود، آسمان به واسطه ی(وجود)شما از فرو افتادن بر زمین نگهداشته می شود و به واسطه شما اندوه و گرفتاری رفع و دفع می گردد».(7)
3.بیداری ثلث آخر شب، به خصوص دقایق نزدیک طلوع فجر، تأثیر فراوانی در گرفتن الطاف و رحمت های رحیمی خداوندی است.اگر قران کریم متقین را به این خصوصیت توصیف می کند که آنها همیشه کمی از شب را می خوابند(8)لکن امام صادق(ع)در تفسیر آیه به این گونه می فرمایند:«متقین شب های کمی از دست آنها فوت می شود که قیام به عبادت در آن شب ها نکنند».(9)
عمل کردن به فرمایش امام صادق (ع)کاری آسان و میسور است، به خلاف ظاهر آیه ی شریفه که مطابق آن، بیدار بودن اکثر شب ها کاری بس مشکل و دشوار می باشد.از این جهت امام(ع)، ظاهر آیه قرآن را تأویل به معنای آسانی نموده اند.
4.حکایات فراوانی در مورد جزیره ی خضرا گفته شده است.از جمله داستان علی بن فاضل مازندرانی که علامه مجلسی(ره)آن را در «بحارالانوار»نقل نموده است.(10)همچنین مرحوم محدث نوری در کتاب شریف «نجم الثاقب»در باب هفتم، حکایت دوم حکایت شخصی را که در سال 522ق.به جزیره ی خضرا رفته، ذکر کرده اند. همچنین مرحوم حاج شیخ علی اکبر نهاوندی درجلد دوم کتاب «العبقریّ الحسان»(صفحه 121 به بعد)در رابطه با شهرهای امام زمان (ع)و بحر ابیض و جزیره ی خضرا مطالبی را عنوان نموده اند.چنان که داستان سید شفتی (ره)نیز مؤیّد همین معنا می باشد و معروف است که جناب آقای مولوی قندهاری(ره)و افراد دیگری که بعضی از آنها در قید حیات هستند، تشرّف به جزیره ی خضرا داشته اند. اما نمی توان به جزم و یقین ادعا کرد که این جزیره ی خضرا همان مثلث برمودایی است، که در غربی ترین نقطه ی اقیانوس اطلس قرار گرفته است و تاکنون کشتی های فراوان و هواپیماهای زیادی به سمت آن رفته اند، نابوده شده اند و عکس برداری از آن، نتیجه ای به دنبال نداشته است. فقط می توان گفت که آخرین جمله ای که بعضی از خلبانان مخابره کرده اند، پس از آن،دیگر صدا قطع شده و اثری از هواپیما و خلبان آن معلوم نشده است، این بوده که به آب های سفید رنگ مثل شیر برخورد کردیم.این جمله دقیقاً عین جمله ای است که هفت قرن پیش ، علی بن فاضل مازندرانی نقل کرده است.
5.همه ی مصلحت ها برای وقوع یک قضیه مختص یک شخص نیست و گاه مصلحت فهم دیگران نیز وجود دارد. چنانچه آن سید نورانی به جناب سید شفتی فرمودند:آیا می خواهی به چشم خود، جزیره ی خضرا را ببینی «تا عبرتی برای تو و سایر اولی الابصار باشد؟»چنانچه گاهی فقر یک انسان، بیماری او یا هر نوع گرفتاری، علاوه بر مصلحت برای شخص او، مصلحت برای دیگران و امتحان آنها در انجام وظایف را در پی دارد.
7.اذکار مختلف و از جلمه صلوات بر محمد و آل محمد(ع)، نیروی قوی در تأثیر گذاری در جهان تکوین و از جمله طیّ الارض دارد.لکن ذکر به تنهایی کافی نیست و به شرایط و حالاتی نیاز است.گاهی اجازه ی فردی صاحب نفس باعث تأثیر گذاری ذکر خاص برای نتیجه ی خاصی می شود. لذا می بینیم مرحوم کربلایی محمد کاظم آیه ی «و من یتق الله»را برای توسعه ی رزق به کسی تعلیم داده بود که تا ده روز به فلان مقدار بخواند، اما به دیگری تعلیم ندهد که اثر آن ازبین می رود.یا ذکری که به حضرت آیت الله شیخ عبدالنّبی اراکی برای تشرف خدمت امام زمان(ع)یاد داده بودند، خواندن آیه الکرسی به عددی خاص بوده که در بیرون شهر با وضو و طهارت لباس و بدن و رو به قبله و با کشیدن خطی به دور خود، انجام دهد و معلوم است صرف انجام دادن این عمل، نتیجه ای به دست نمی دهد.
8.در مورد اولاد امام زمان(ع)و مکان آنها، سخنان زیادی گفته شده است.در زیارت مخصوص امام زمان (ع)در روز جمعه این جمله آمده است:«صلی الله علیک و علی آل بیتک الطیبین الطاهرین».چناچه سید بن طاووس در زیارتی برای آن حضرت، ذکر کرده است:«اللهم اعطه فی نفسه و ذرّیّته و شیعته ور رعیّته و خاصّته و عامّته و جمیع أهل الدّنیا ما تقرّ به عینه و تسرّ به نفسه».
در کتاب «مزار»محمد بن مشهدی آمده است که حضرت صادق (ع)به ابن بصیر فرمود:«گویا می بینم نزول قائم(ع)را در مسجد سهله با اهل و عیالش».کفعمی در کتاب «مصباح»نقل کرده که زوجه آن حضرت یکی از دخترهای ابی لهب است.
9.تأکید و سفارش زیادی به خواندن تعقیبات نمازها شده است.چنانچه ثواب و فواید زیای نیز برای آنها ذکر شده است.مثلاً نماز با تسبیحات حضرت فاطمه (ص)با فضیلت تر از هزار نماز بدون تسبیحات است.تأکید زیادی بر سجده شکر بعد از نمازها شده است.بعد از هر نماز واجب، یک دعای مستجاب وجود دارد و مرحوم کلینی در باب«الدعاء ادبار الصلوات»،دوازده روایت در مورد دعاهایی که در تعقیب نمازها خوانده می شود، ذکر کرده اند.(11)
9.آخرین پیام، همان سفارش سید شفتی در رساله ی «تحفه الابرار»است که سعی کنید در تمام اوقات، اقبال و توجه کامل به حضرت ولی عصر(عج)داشته باشید که آن جناب، پدر شفیق خلق است.مبادا از یاد آن حضرت غفلت نمایید و توجه به غیر پیدا کنید.
دلا بسوز که سوزت اثر کند آخر
شرار تو، شب هجران سحر کند آخر
دلا بسوز که خاکسترت به همره باد
ز کوی مهدی زهرا (ع)گذر کند آخر
دلا بسوز که از سوزش شراره ی تو
فغان و داد ز داغت جگر کند آخر
دلا بسوز که آتش ز سوز تو سوزد
شمیم دور تو یارم خبر کند آخر
دلا بسوز که آتش ز سوز تو سوزد
شمیم دور تو یارم خبر کند آخر
دلا بسوز که آوای خوش ترانه ی تو
به قلب دلبر جانان اثر کند آخر
دلا بسوز که مرغ تو بر پر سوزان
به شهر عشق به سویش سفر کند آخر
دلا بسوز به همراه هاشمی به سحر
که دوست سوی تو یک دم نظر کند آخر
پی نوشت :
*امام جمعه ی موقت اصفهان، و نماینده ی مردم اصفهان در مجلس خبرگان رهبری.
1.ج1، ص 127.
2.سوره ی انبیاء (21)، آیه ی 87.
3.سوره ی زمر، آیه ی60.
4.تفسیر صافی، ذیل آیه ی شریفه، جالب تر اینکه در زیارت جامعه ی کبیره همین آیه ی شریفه ذکر شده، با این تفاوت که به جای کلمه ی رب، نام ائمه ی اطهار(ع)گفته شده است:«و أشرقت الأرض بنور کم».
5.سوره ی انسان (76)، آیه ی 21.
6.فرازی از دعای عدیله.
7.زیارت جامعه ی کبیره.
8.کانوا قلیلاً من اللّیل ما یهجعون.سوره ی ذاریات (51)، آیه ی 17.
9.تفسیر نورالثقلین، ج5، ص 122.
10.اصول کافی، ج 4، ص 323.
منبع: نشریه ی موعود شماره ی 101