نویسنده:علی اکبر مهدیپور
در طول قرون و اعصار صدها نفر در مسجد اعظم کوفه توفیق تشرّف به پیشگاه مقدس حضرت بقیه الله (عجّلاللّهتعالیفرجهالشّریف) پیدا کردهاند به ده نمونه از این سعادت مندان به طور فشرده اشاره میکنیم، طالبان تفصیل بیشتر را به منابع یاد شده در پاورقی ارجاع میدهیم.
به امید روزی که خورشید جهان افروز امامت، از افق غیبت طالع گشته، جهان آفرینش را با نور خود منّور ساخته، سعادت تشرف به پیشگاه آن قبلهی موعود و کعبه مقصود را به همه شیفتگان دلسوخته ارزانی بدارد.
۱. ملاّ احمد مقدّس اردبیلی
یکی از زیباترین تشرّفاتی که در طول قرون و اعصار در مجسد اعظم کوفه رخ داده، تشرّف نادرهی دوران، محقّق بینظیر زمان، مولی احمد، معروف به: <مقدّس اردبیلی> (متوفّای ۹۹۳ ه- ) مدفون در ایوان مقدس حرم مطهّر مولای متقیان امیر مؤمنان(علیهالسّلام) میباشد.
داستان این تشرّف با اسناد مختلف از سرآمدِ شاگردان محقق اردبیلی، سیّد سند، حِبر معتمد <میر علاّم> روایت شده است.
حجّت تاریخ علاّمهی تهرانی مینویسند: به هنگام ارتحال مقدّس اردبیلی از او پرسیدند که بعد از شما به چه کسی مراجعه کنیم؟ ایشان فرمود: <در احکام شرعی به میر علاّم و در مسائل عقیدتی به میرفضلاللّه مراجعه نمایید.>1
و اینک داستان تشرّف مقدّس اردبیلی به نقل میرعلاّم:
علامهی مجلسی از گروهی از اساتید خود، از سید فاضل <امیر علاّم> شاگرد برجستهی مقدس اردبیلی روایت میکند که گفت:
شبی در صحن مقدس مولای متقیان امیرمؤمنان(علیهالسّلام) بودم، مقدار زیادی از شب گذشته بود، من در صحن مطهّر قدم میزدم، ناگاه دیدم که شخصی به سوی حرم مطهر در حرکت است، نزدیک رفتم، دیدم استاد بزرگوارم عالم پرهیزکار، فاضل عالی مقدار، مولی احمد اردبیلی است.
من خود را مخفی کردم، تا استاد به درب حرم رسید، درب حرم بسته بود، به مجّرد این که استاد به درب حرم رسید، درب به رویش باز شد.
او وارد حرم شد و من میشنیدم که با کسی در داخل حرم گفت و گو میکند. پس از دقایقی از حرم بیرون آمد، درب حرم بسته شد، ایشان حرکت کرد و من نیز به دنبالاش روان گشتم.
مقدس اردبیلی از نجف اشرف خارج شد و راه مسجد کوفه را در پیش گرفت. من نیز چون شاید به دنبالاش در حرکت بودم، به گونهای که متوجّه من نمیشد. تا داخل مسجد اعظم کوفه شد و در محرابی که محلّ شهادت امیرمؤمنان(علیهالسّلام) بود، قرار گرفت.
مدّت طولانی در آن جا توقّف نمود، آنگاه از مسجد بیرون رفت و راه نجف را در پیش گرفت.
تا نزدیکی مسجد <حنّانه>2 پشت سرش در حرکت بودم، آن جا مرا سرفهای در گرفت، که نتوانستم خودداری کنم، پس به سوی من نگاهی کرد و در آن تاریک شب مرا شناخت و فرمود: <تو میر علاّم هستی؟>. گفتم: آری. پرسید: تو این جا چه کار میکنی؟!
گفتم: از لحظهای که شما قدم در صحن مطهر نهادی، تا الان پشت سرِ شما بودم، شما را قسم میدهم به صاحب آن قبر مطهر علی(علیهالسّلام) آنچه امشب برای تو پیش آمد، از آغاز تا فرجام برا ی من بازگوی.
فرمود: میگویم، به شرط این که تا من زنده هستم به احدی بازگو نکنی و من تعهد کردم، هنگامی که از عهد و میثاق من مطمئن شد فرمود: در مورد برخی از مسایل میاندیشیدم، برخی از آنها بر من مشکل شد، به دلم گذشت که به محضر مولای متقیان(علیهالسّلام) برسم و مشکل خود را از محضر آن حضرت بپرسم.
چون به درب حرم رسیدم، به طوری که مشاهده کردی، درب حرم به رویم گشوده شد، وارد حرم شدم، از خداوند منّان مسألت نمودم که امیرمؤمنان مشکل مرا بازگشاید. ناگهان صدایی از قبر مطهر به گوشم رسید که:
<اِئتِ مَسِجدَ الکُوفَه وَسَل عَنِ القائِمِ(علیهالسّلام) فَاِنهُ امامُ زَمانِکَ>:
<به مسجد کوفه برو، و مسایلات را از حضرت قائم(علیهالسّلام) بپرس، که امام زمانات او میباشد>.
پس به مسجد کوفه آدم و در محراب مسجد پرسشهای خود را از آن حضرت پرسیدم و پاسخهای لازم را دریافت کردم، و اینک به منزل خود باز میگردم.3
این داستان را با اندک تغییری در تعبیر، معاصر علامهی مجلسی، محّدث والامقام، مرحوم سید نعمه اللّه جزایری (متوفّای ۱۱۱۲ه- .) توسّط استادش <سیدهاشم احسائی>4 از استاد وی <میر علاّم> شاگرد برجستهی مقدّس اردبیلی نقل کرده است.5
این داستان در منابع فراوانی به نقل از علامهی مجلسی6و در منابع دیگر به نقل از مرحوم جزایری آمده است.7
در نسخهی چاپی انوار نعمانّیه، برای <میرعلاّم> نسخه بدلی به عنوان <میر فیض اللّه> آمده، از اینرهگذر در برخی منابع به جای میرعلاّم، میرفیضاللّه8 و در برخی به عنوان نسخه بدل9و در برخی دیگر <میر غلام> آمده10، ولی صحیح آن <میرعلام> میباشد.11
۲. سیدمهدی بحرالعلوم
شخصیت والای سید بحر العلوم بر احدی پوشیده نیست، مرحوم کاشف الغطاء شیخ جعفر کبیر با آن جلالت قدر و مرجعیّت عامّه که داشت، خاک نعلین سید را از روی تبرک با تحت الحنک عمامهاش پاک میکرد12، به قدری کرامات و خارق عادات از وی صادر شد که صاحب جواهر از او به عنوان <صاحب کرامات باهره و معجزات قاهره> تعبیر میکرد.13
محدث قمی،14 محدّث نوری15، مرحوم خیابانی16 و بسیاری از محدثان و مورخان تصریح کردهاند که تشرّف او به پیشگاه حضرت بقیه الله (عجّلاللّهتعالیفرجهالشّریف) به تواتر رسیده است.17
افتخار قرون و اعصار علامهی بحر العلوم را تشرّفات فراوانی است که یکی از آنها در مسجد کوفه رخ داده است.
سید جواد عاملی، صاحب مفتاح الکرامه (متوفای ۱۲۲۶ ه.ق) استاد صاحب جواهر و شاگرد برجستهی بحر العلوم میگوید:
شبی از شبها، استادم سید بحر العلوم را دیدم که از دروازهی شهر نجف بیرون رفت، من نیز به دنبال او حرکت کردم تا وارد مسجد کوفه شد، من نیز پشت سر ایشان وارد شدم.
استاد را مشاهده کردم که به مقام حضرت صاحب الامر (علیهالسلام) رفت و در آن جا با امام زمان (عجّلاللّهتعالیفرجهالشّریف) به گفت و گو پرداخت.
امام زمان(عجّلاللّهتعالیفرجهالشّریف) در پاسخ یکی از پرسشهای بحرالعلوم فرمود:
<شما در احکام شرعیه به ادلّهی ظاهریّه مأمور هستید و مکلّف به همان چیزی هستید که از آن ادلّه استفاده نمودهاید، شما مأمور به احکام واقعیّه نیستید>.18
ملاّ زین العابدین سلماسی از اصحاب خاصّ سید بحرالعلوم میگوید:
من حضور داشتم در محفل سید بحر العلوم که شخصی از امکان روِیت سیمای مبارک امام عصر(عجّلاللّهتعالیفرجهالشّریف) در غیبت کبری پرسید، سید از پاسخِ آن شخص ساکت شد، سر را به زیر انداخت و آهسته گفت:
<چه بگویم در پاسخ او؟ در حالی که آن حضرت مرا در بغل کشید و به سینهی خود چسبانید…>.
آنگاه در پاسخ سائل فرمود: <از اهل بیت عصمت(علیهمالسّلام) رسیده است تکذیب کسی که مدّعی روِیت حضرت حجت(علیهالسّلام) باشد>.19
در این بیان به طوری که ملاحظه میفرمایید از محلّ این تشرّف نامی به میان نیامده است.
مرحوم سید، تشرّف دیگری دارد که آن را بنا به تقاضای میرزای قمی (صاحب قوانین) بیان کرده20 و آنجا در مورد بغل گشودن و به سینه چسبانیدن بحث نشده است، ولی تصریح شده که در مسجد سهله این تشرّف حاصل شده است.21
در برخی از نوشتههای معاصران، این دو تشرّف با یکدیگر تلفیق شده و چنین آمده است:
<شبی به مسجد کوفه رفتم، حضرت ولی عصر مشغول عبادت بود، فرمودند: جلوتر بیا… آغوش مهر گشودند و مرا در بغل گرفته، به سینهی مبارکشان چسبانیدند>.22
۳. شیخ حسین آل رحیم
محدّث نوری از افراد مورد وثوقی چون <شیخ باقر کاظمی> و <شیخ طه نجف> نقل کرده که در نجف اشرف روحانی زاهد و مقدّسی به نام <شیخ حسین> از تیرهی <آل رحیم> بوده که در نهایت فقر زندگی میکرده و از کودکی به سرفه و مرض سینه مبتلا بوده، و به هنگام سرفه کردن از سینهاش خون میآمده، از زنی از اهل نجف خواستگاری کرد و دست رد بر سینهاش زدند.
شیخ حسین چهل شب چهارشنبه به مسجد کوفه رفته، شبها را در آنجا بیتوته کرده، همهاش به دعا و مناجات و توسّل سپری نموده و نتیجهای حاصل نشده، تا در چهلمین شب چهارشنبه به محضر مولی راه یافته، پس از گفت و گوی فراوان حاجتهای خود را بازگو کرده، مولی فرمود:
<امّا سینهات پس عافیت یافت، امّا آن زن به زودی نصیب تو میشود، ولی فقر تا پایان زندگی با تو قرین است.>
آنگاه در محضر مولی به حرم حضرت مسلم مشرف شده، آثار عظمت فراوان از مولی مشاهده کرده، در همان لحظه سینهاش خوب شده و در کمتر از یک هفته مقدمات ازدواج با خانم مورد نظرش فراهم گردیده است.
این داستان با تفصیل بسیار گسترده در منابع فراوان آمده است23، جز این که نام او در <جنه المأوی> محمد به جای حسین ذکر شده است.
پی نوشت :
1.سوره نوح (۷۱) آیه ۲۸، یعنی: خدایا، مرا، پدر و مادرم را، هر کسی را که با ایمان وارد خانهی من شوند، ببخش و بیامرز.
2.طبقات اعلام الشیّعه، قرن دهم، ص ۱۴۳؛ ریاض العلماء، ج ۳، ص ۳۲۱؛ روضات الجنّات، ج ۱، ص ۸۱.
3.مسجد حنانه، در بیرون نجف اشرف، در شمال آن، در طرف چپ کسی که از نجف به سوی کوفه حرکت میکند، قرار دارد. این مسجد یکی از سه نقطهای است که امام صادق(علیهالسّلام) در آنجا نماز گزارده، به هنگام حمل اسرای کربلا، راس مطهر امام حسین(علیهالسّلام) را در آنجا بر زمین نهادهاند و به هنگام عبور دادن تابوت حضرت علی (علیهالسلام) برای دفن در سرزمین غریّ، دیوار آن از شدت غم و اندوه خم شده است [امالی شیخ طوسی، ج ۲، ص ۶۸۲؛ بحارالانوار، ج ۱۵، ص۱۶۰؛ ج۴۲، ص ۲۳۶؛ ج ۱۰۰، ص ۴۵۵] بر اساس نقل صاحب نزهه القلوب این دیوار به صورت متمایل تا قرن هشتم باقی بود. [ماضی النجف و حاضرها، ج ۱، ص ۱۰۰] مسجد حنانه اعمالی دارد که در کتب مزار آمده است [مزار شهید، ص ۶۹؛ جنّات ثمانیه، ص ۳۴۳].
4.بحار الانوار، ج ۲، ص ۱۷۴.
5.روضات الجنّات، چاپ آخوندی، ج ۱، ص ۱۹۵، پاروقی محقّق بینظیر، علاّمه سیدمحمدعلی روضاتی.
6.الانوار النعمانیّه، ج ۲، ص ۳۰۳.
7.دارالسلام عراقی، ص ۲۸۲؛ الکنی والالقاب، ج ۳، ص ۲۰۱؛ سفینه البحار، ج ۲، ص ۳۳۷؛ الزام النّاصب، ج ۲، ص ۵۱؛ لؤلؤه البحرین، ص ۱۴۹؛ انیس المسافر، ج ۱، ص ۲۶؛ مهدی موعود (ارومیهای)، ج ۱، ص ۷۷۲؛ مهدی موعود (دوانی)، ص ۹۳۴؛ مشاهیر اسلام، ج ۴، ص ۲۴۲؛ جنّه الماءوی، ص ۱۹۹؛ داستانهایی از امام زمان، ص ۲۹۹؛ الامام المهدی من المهد الی الظّهور، ص ۳۱۷.
8.نجم ثاقب، ص ۵۸۸؛ منتهی المقال، ج ۱، ص ۳۱۲؛ منتهی الامال، ج ۲، ص ۴۷۰؛ العبقری الحسان، ج ۲، ص ۶۴؛ عنایات حضرت مهدی موعود به علما و مراجع، ص ۵۸؛ تشّرف به محضر مهدی موعود، ص ۳۱.
9.روضات الجنات، ج ۱، ص ۸۰؛ چهرههایی که در جستجوی قائم پیروز شدند، ص ۲۹.
10.منتخب الاءثر، ج ۲، ص ۵۴۷.
11.الزام النّاصب، ج ۲، ص ۵۱؛ قصص العلماء، ص ۳۴۴.
12.زیرا: اوّلاً علامهی مجلسی آن را از منابع مختلف <میرعلاّم> نقل کرده، ثانیاً در متن انوار نعمانیه <میرعلاّم> ذکر شده، ثالثاً صاحب روضات تصریح کرده که ضبط آن <میرعلاّم> بوده، رابعاً به طوری که از صاحب الذّریعه نقل کردیم، مقدّس اردبیلی شاگردی به نام<میرعلاّم> و شاگرد دیگری به نام <میرفیض اللّه> داشته، دیگر معنی ندارد که میرعلاّم را به میرفیض اللّه حمل کنیم.
13.ریحانه الادب، ج ۱، ص ۲۳۴.
14.هدیه الاحباب، ص ۱۱۸.
15.فوائد رضویه، ص ۶۷۶.
16.مستدرک الوسائل، ج ۳، ص ۳۸۳.
17.ریحانه الادب، ج ۱، ص ۲۳۴.
18.سفینه البحار، ج ۸، ص ۶۵۷؛ هدیه الاحباب، ص ۱۱۷.
19.قصص العلماء، ص ۱۷۳؛ العبقری الحسان، ج ۲، ص ۶۸؛ امام زمان (عجّلاللّهتعالیفرجهالشّریف) و سید بحرالعلوم، ص ۱۶۱.
20.نجم ثاقب، ص ۶۱۴؛ بحار الاءنوار، ج ۵۳، ص ۲۳۶؛ جنّه المأوی، ص ۵۱.
21.فصلنامهی انتظار، ش ۶، ص ۳۴۲.
22.بحارالانوار، ج ۵۳، ص ۲۳۴؛ فوائد رضویه، ص ۶۷۸؛ المختار من کلمات الامام المهدی، ج ۱، ص ۳۵۷.
23.ملاقات با امام زمان، ج ۱، ص ۲۹۰؛ دیدار یار، ج ۲، ص ۱۹۷؛ امام زمان و سیدبحر العلوم، ص ۶۳ و ۱۵۸.
منبع:www,sibtayn,com
حسنعلی ابراهیمی سعید
یقیه اش کو
خادم الصادقیون
سلام و عرض ادب
بخش دوم ( https://karevansadeghiye.ir/45011 )
بخش سوم ( https://karevansadeghiye.ir/45009 )